This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوستان خیلی دقیق به این چند دقیقه نگاه کنید و بخندید 👌😁
شرح ماجرا این است که طی مسابقه تنیس ویمبلدون، یکی از تماشاچیان مدام سر بازیکنان داد و فریاد میکشید که بهتر بازی کنید! بازیکنها بالاخره از صدای او خسته شده و تصمیم میگیرن برای اینکه او را ساکت کنن، بازی را متوقف کرده و راکت را بهش میدن تا بازی کنه!
آنچه که در ادامه میبینید حکایت کسانیست که بیرون گود نشسته و مدام میگن لنگش کن! :).
رفتار بازیکنان و دیگر عوامل درخور تحسین است.
🆔 @SayehSokhan
شرح ماجرا این است که طی مسابقه تنیس ویمبلدون، یکی از تماشاچیان مدام سر بازیکنان داد و فریاد میکشید که بهتر بازی کنید! بازیکنها بالاخره از صدای او خسته شده و تصمیم میگیرن برای اینکه او را ساکت کنن، بازی را متوقف کرده و راکت را بهش میدن تا بازی کنه!
آنچه که در ادامه میبینید حکایت کسانیست که بیرون گود نشسته و مدام میگن لنگش کن! :).
رفتار بازیکنان و دیگر عوامل درخور تحسین است.
🆔 @SayehSokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
فصل یازدهم تله شادمانی
خوانش: محدثه مشتاقیفرد
بخش دوم/ فصل یازدهم
📚 #کتاب_صوتی : #تله_شادمانی
✍🏻 اثر: #دکتر_راس_هریس
👥 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی و #دکتر_مهدی_اسکندری
🎙 خوانش: #محدثه_مشتاقیفرد
🆔 | @SayehSokhan
📚 #کتاب_صوتی : #تله_شادمانی
✍🏻 اثر: #دکتر_راس_هریس
👥 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی و #دکتر_مهدی_اسکندری
🎙 خوانش: #محدثه_مشتاقیفرد
🆔 | @SayehSokhan
مدیتیشن و ذهن آگاهی- پارت دوم
پادکست ناجی
پارت دوم اپیزود ۱۸- قسمت مصاحبه و سوال و جواب با مهمان اپیزود، مربی و متخصص مدیتیشن 🔆
مدت زمان: ۲۰ دقیقه
@naaji_podcast
🆔 @Sayehsokhan
مدت زمان: ۲۰ دقیقه
@naaji_podcast
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی ، بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریكی است
زندگی حس غریبی است كه یك مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است كه در خواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یك باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشك به فضا،
لمس تنهایی «ماه»،
فكر بوییدن گل در كره ای دیگر
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan
زندگی تجربه شب پره در تاریكی است
زندگی حس غریبی است كه یك مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است كه در خواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یك باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشك به فضا،
لمس تنهایی «ماه»،
فكر بوییدن گل در كره ای دیگر
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
هنوز مشخص نشده که سوختن ستمگر در دوزخ آن دنیا، چه سودی برای مردم ستمدیده این دنیا دارد
🆔@Sayehsokhan
هنوز مشخص نشده که سوختن ستمگر در دوزخ آن دنیا، چه سودی برای مردم ستمدیده این دنیا دارد
🆔@Sayehsokhan
دانشگاه و سالن مرغداری،
#استاد_دکتر_شفیعی_کدکنی
دانشگاه تهران
نوشتهاند که در صورت امکان نحوه تبدیل رساله به کتاب را توضیح دهید. شاید مهمترین سوال برای دانشجویان دکتری و فوقلیسانس باشد. واقعیت این است که ما مشکلات خیلی خیلی زیادی در آموزش عالی داریم. این سوال نیز از عوارض ذاتی همان مسائل است.
این تولید انبوه دانشگاهها، و این تلقی بعد از سقوط سلطنت از دانشگاهها، شاید پیش از ان هم بود، اما حقا به این وسعت نبود. الان پشیمان شدهاند. الان اثار طبیعی گسترش دانشگاهها [مشخص می شود]. نیست که دولت مبهوت بازار است، نگاهش به علم عین نگاهش به سالن مرغداری است! یک جایی یک زمینی پیدا کند و چند اتاق... همانطور که میتوان در اینجا یک سالن مرغداری زد که جوجه و مرغ تولید کند، خوب میتواند دانشگاه بزند. یک روز احوال دختری از شاگردانم را که پدرشان از دوستان مشترک من و شادروان ایرج افشار بود از یکی از همکلاسیهایش پرسیدم. گفتم که همکلاسی شما کجاست؟ گفت رفته شهرشان دانشگاه زده است! (خنده استاد و حضار) عینا مثل اینکه سالن مرغداری زده است. آموزش عالی ما تقریبا مثل مرغداری است. دقیقا سالن مرغداری! تصور برنامهریزان دانشگاهی و وزارت علوم، این است که پولی میگیریم و ثبت نام میکنیم و کاغذی دست بچهها میدهیم ... ولی اینکه این تلقی از آموزشعالی چقدر در اینده این مملکت و اینده این جوانها میتواند سودمند باشد، جای حرف دارد؛ ولی زیانش مسلم و صد درصد است.
کاش دولت، برنامهریزان آموزشعالی را بهعنوان توریست میبرد به کمبریج و آکسفورد انگلستان یا ام ای تی یا پرینستون امریکا تا بفهمند آموزش عالی یعنی چه! فقط در و دیوار این دانشگاهها را میدیدند، کافی بود که بدانند با تلقی مرغداری فرق میکند. اکسفورد مال پانصد سال پیش است. انها اگر کوچکترین توسعهای بخواهند انجام دهند، انقدر مشکلات دارد، شورا دارد، برآورد دارد و ... خوب اینجا نه. اینجا یک بخشنامه اقای وزیر اعلام میکنند که مثلا در کدکن ما، دوره دکتری فلسفه غرب [دایر کنند]. فکر نمیکنند که دکترای فلسفه غرب در کدکن که یک دبیرستان بیشتر ندارد چه جوری [ممکن] میشود! با کدام کتابخانه؟ با کدام استاد؟ .... متاسفانه هیچ کاریاش نمیتوان کرد. هیچ کاری! تبعاً این نوع آموزش عالی آثار سوئی دارد. هنوز آثار سوء آن شروع نشده است. آثار سوءاش بعداً مشخص میشود.
همین حال و روز را من به چشم خودم در مصر دیدم. در قاهره. من بعد از چند سال که در آکسفورد و پرینستون بودم برگشتم. خیلی از بچگی عاشق مصر بودم. نمی دانم گفتهام به شما یا نه که اخوان [ثالث] یک شوخی برای من درست کرده بود که شفیعی رفته توی خیابان نادری و به یکی از فروشندگان رادیو گفته است یک رادیو بدهید که قاهره را بگیرد. فرصتی بود برای من. زن و بچه را در آکسفورد گذاشتم. بلیت گرفتم و سه هفته در قاهره و اسکندریه و آنجاها بودم. هرکی را در خیابان میدیدم، جوان بیکار. ... بعد از شکست مفتضحانه [در جنگ اعراب با اسرائیل]... من شدیداً تا صبح گریه کردم و رادیوهای عربی را یکی یکی گوش میکردم همهشان هم ادعا میکردند ... صبح که شد معلوم شد تماماً فضیحت است. جوانان ساده مصری میآمدند پیش من که آقا ما بیاییم ایران برای ما کار هست؟ آن وقت در ایران تقریباً بیکار نداشتیم. واقعا نداشتیم. ما از کشورهایی مثل هند و پاکستان پزشک و حتی کلفت و نوکر میآوردیم. میگفتم من سالها در مملکت خودم نبودم ... میپرسیدم تو چه درسی خواندهای؟ میگفت من فوق لیسانس ادبیات فارسی دارم. 400 مرکز در مصر فوق لیسانس ادبیات فارسی میدادند! دانشجویانی که از ادبیات فارسی فقط یک جمله با لهجه عربی یاد گرفته بودند که من «دانشگوی» زبان فارسی هستم!
منبع: پویش ملی دوباره دانشگاه
@intelectuals
@Dama_Iranabad
@DrRahimiBoroujerdi
🆔 @Sayehsokhan
#استاد_دکتر_شفیعی_کدکنی
دانشگاه تهران
نوشتهاند که در صورت امکان نحوه تبدیل رساله به کتاب را توضیح دهید. شاید مهمترین سوال برای دانشجویان دکتری و فوقلیسانس باشد. واقعیت این است که ما مشکلات خیلی خیلی زیادی در آموزش عالی داریم. این سوال نیز از عوارض ذاتی همان مسائل است.
این تولید انبوه دانشگاهها، و این تلقی بعد از سقوط سلطنت از دانشگاهها، شاید پیش از ان هم بود، اما حقا به این وسعت نبود. الان پشیمان شدهاند. الان اثار طبیعی گسترش دانشگاهها [مشخص می شود]. نیست که دولت مبهوت بازار است، نگاهش به علم عین نگاهش به سالن مرغداری است! یک جایی یک زمینی پیدا کند و چند اتاق... همانطور که میتوان در اینجا یک سالن مرغداری زد که جوجه و مرغ تولید کند، خوب میتواند دانشگاه بزند. یک روز احوال دختری از شاگردانم را که پدرشان از دوستان مشترک من و شادروان ایرج افشار بود از یکی از همکلاسیهایش پرسیدم. گفتم که همکلاسی شما کجاست؟ گفت رفته شهرشان دانشگاه زده است! (خنده استاد و حضار) عینا مثل اینکه سالن مرغداری زده است. آموزش عالی ما تقریبا مثل مرغداری است. دقیقا سالن مرغداری! تصور برنامهریزان دانشگاهی و وزارت علوم، این است که پولی میگیریم و ثبت نام میکنیم و کاغذی دست بچهها میدهیم ... ولی اینکه این تلقی از آموزشعالی چقدر در اینده این مملکت و اینده این جوانها میتواند سودمند باشد، جای حرف دارد؛ ولی زیانش مسلم و صد درصد است.
کاش دولت، برنامهریزان آموزشعالی را بهعنوان توریست میبرد به کمبریج و آکسفورد انگلستان یا ام ای تی یا پرینستون امریکا تا بفهمند آموزش عالی یعنی چه! فقط در و دیوار این دانشگاهها را میدیدند، کافی بود که بدانند با تلقی مرغداری فرق میکند. اکسفورد مال پانصد سال پیش است. انها اگر کوچکترین توسعهای بخواهند انجام دهند، انقدر مشکلات دارد، شورا دارد، برآورد دارد و ... خوب اینجا نه. اینجا یک بخشنامه اقای وزیر اعلام میکنند که مثلا در کدکن ما، دوره دکتری فلسفه غرب [دایر کنند]. فکر نمیکنند که دکترای فلسفه غرب در کدکن که یک دبیرستان بیشتر ندارد چه جوری [ممکن] میشود! با کدام کتابخانه؟ با کدام استاد؟ .... متاسفانه هیچ کاریاش نمیتوان کرد. هیچ کاری! تبعاً این نوع آموزش عالی آثار سوئی دارد. هنوز آثار سوء آن شروع نشده است. آثار سوءاش بعداً مشخص میشود.
همین حال و روز را من به چشم خودم در مصر دیدم. در قاهره. من بعد از چند سال که در آکسفورد و پرینستون بودم برگشتم. خیلی از بچگی عاشق مصر بودم. نمی دانم گفتهام به شما یا نه که اخوان [ثالث] یک شوخی برای من درست کرده بود که شفیعی رفته توی خیابان نادری و به یکی از فروشندگان رادیو گفته است یک رادیو بدهید که قاهره را بگیرد. فرصتی بود برای من. زن و بچه را در آکسفورد گذاشتم. بلیت گرفتم و سه هفته در قاهره و اسکندریه و آنجاها بودم. هرکی را در خیابان میدیدم، جوان بیکار. ... بعد از شکست مفتضحانه [در جنگ اعراب با اسرائیل]... من شدیداً تا صبح گریه کردم و رادیوهای عربی را یکی یکی گوش میکردم همهشان هم ادعا میکردند ... صبح که شد معلوم شد تماماً فضیحت است. جوانان ساده مصری میآمدند پیش من که آقا ما بیاییم ایران برای ما کار هست؟ آن وقت در ایران تقریباً بیکار نداشتیم. واقعا نداشتیم. ما از کشورهایی مثل هند و پاکستان پزشک و حتی کلفت و نوکر میآوردیم. میگفتم من سالها در مملکت خودم نبودم ... میپرسیدم تو چه درسی خواندهای؟ میگفت من فوق لیسانس ادبیات فارسی دارم. 400 مرکز در مصر فوق لیسانس ادبیات فارسی میدادند! دانشجویانی که از ادبیات فارسی فقط یک جمله با لهجه عربی یاد گرفته بودند که من «دانشگوی» زبان فارسی هستم!
منبع: پویش ملی دوباره دانشگاه
@intelectuals
@Dama_Iranabad
@DrRahimiBoroujerdi
🆔 @Sayehsokhan
صرف زمان در تنهایی برای بسیاری از افراد ناراحتکننده است، به ویژه کسانی که عزت نفس پایین دارند و از تنهایی خود لذت نمیبرند. مجرد بودن( فاقد حضور فردی مهم در زندگی) حتی دردناکتر است، زیرا فرد به طور کامل مسئول خود و پر کردن زمانش است. او کسی را نداردکه تصمیمات، مسائل کاری یا تعهدات دیگرش را با او درمیان بگذارد.
البته این روزها مجرد بودن، تنها زندگی کردن و نداشتن مخاطب خاص آن قدرها نامعمول نیست. عدۀ کمی ازدواج کردن را انتخاب میکنند، اگر چه ممکن است فرد مهمی در زندگی داشتهباشند. بسیاری از افراد تنها هستند، نه به این دلیل که تنها بودن را انتخاب کردهاند، بلکه چون فردی را نیافتهاند که مایل باشند زندگیشان را با او قسمت کنند. برخی به این دلیل تنها هستند که مهارتهای لازم را برای ایجاد رابطهای دائمی به دست نیاوردهاند و عدهای دیگر نیز پس از یک رابطۀ ناموفق تنها میشوند. برخی افراد هنگام ازدواج هم احساس تنهایی میکنند، زیرا با همسر و اطرافیانشان رابطهای واقعی ندارند.
📚 #پرورش_عزت_نفس
✍️ اثر: #دکتر_ماریلین_سورنسن
👌 ترجمه: #دکتر_عزتالله_میوهچی و #دکتر_الهام_نوروزپور
📖 صفحه: 182
🆔 @Sayehsokhan
البته این روزها مجرد بودن، تنها زندگی کردن و نداشتن مخاطب خاص آن قدرها نامعمول نیست. عدۀ کمی ازدواج کردن را انتخاب میکنند، اگر چه ممکن است فرد مهمی در زندگی داشتهباشند. بسیاری از افراد تنها هستند، نه به این دلیل که تنها بودن را انتخاب کردهاند، بلکه چون فردی را نیافتهاند که مایل باشند زندگیشان را با او قسمت کنند. برخی به این دلیل تنها هستند که مهارتهای لازم را برای ایجاد رابطهای دائمی به دست نیاوردهاند و عدهای دیگر نیز پس از یک رابطۀ ناموفق تنها میشوند. برخی افراد هنگام ازدواج هم احساس تنهایی میکنند، زیرا با همسر و اطرافیانشان رابطهای واقعی ندارند.
📚 #پرورش_عزت_نفس
✍️ اثر: #دکتر_ماریلین_سورنسن
👌 ترجمه: #دکتر_عزتالله_میوهچی و #دکتر_الهام_نوروزپور
📖 صفحه: 182
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
فصل دوازدهم تله شادمانی
خوانش: محدثه مشتاقیفرد
بخش دوم/ فصل دوازدهم
📚 #کتاب_صوتی : #تله_شادمانی
✍🏻 اثر: #دکتر_راس_هریس
👥 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی و #دکتر_مهدی_اسکندری
🎙 خوانش: #محدثه_مشتاقیفرد
🆔 | @SayehSokhan
📚 #کتاب_صوتی : #تله_شادمانی
✍🏻 اثر: #دکتر_راس_هریس
👥 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی و #دکتر_مهدی_اسکندری
🎙 خوانش: #محدثه_مشتاقیفرد
🆔 | @SayehSokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan