این مرد مایه افتخار یزدی هاست. او ۶۵ سال از زندگی خود را صرف پژوهش در تاریخ و فرهنگ ایران کرد و در این مدت ۳۰۰ کتاب ارزشمند و بیش از ۲۰۰۰ مقاله نوشت. او همچنین تمام دارایی خود را با تاسیس بنیادی، وقف تاریخ و فرهنگ ایران کرد...
او کتابخانه شخصی خود را نیز که دارای بیش از ۳۰ هزار کتاب خطی و چاپی ارزشمند بود به مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در تهران اهدا کرد. به پاس این خدمات، او را پدر کتابشناسی ایران نامیده اند. نام او دکتر ایرج افشار یزدیاست.
روحش شاد
عجیب ولی واقعی🌈
@Ajibvalivaghaei
او کتابخانه شخصی خود را نیز که دارای بیش از ۳۰ هزار کتاب خطی و چاپی ارزشمند بود به مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در تهران اهدا کرد. به پاس این خدمات، او را پدر کتابشناسی ایران نامیده اند. نام او دکتر ایرج افشار یزدیاست.
روحش شاد
عجیب ولی واقعی🌈
@Ajibvalivaghaei
Affirmation for the Inner Child
Mousa Malekian
📆 شنبه 11 آبان 98
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
درخواست کمک کنم و آن را با کمال قدردانی و سپاسگزاری بپذیرم.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
درخواست کمک کنم و آن را با کمال قدردانی و سپاسگزاری بپذیرم.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
نشر سایه سخن
Mousa Malekian – Affirmation for the Inner Child
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_برای_اندیشیدن
✍️ 📌 هر روز چیزی رو بخون که هیچکس دیگه نمی خونه؛
به چیزی فکر کن که کس دیگه ای بهش فکر نمی کنه
و کاری رو بکن که هیچکس جرات انجام دادنش رو نداشته باشه.
خوب نیست که ذهنتون دائما با آدمها هم عقیده باشه.
کریستفر مورلی
🆔 @sayehsokhan
✍️ 📌 هر روز چیزی رو بخون که هیچکس دیگه نمی خونه؛
به چیزی فکر کن که کس دیگه ای بهش فکر نمی کنه
و کاری رو بکن که هیچکس جرات انجام دادنش رو نداشته باشه.
خوب نیست که ذهنتون دائما با آدمها هم عقیده باشه.
کریستفر مورلی
🆔 @sayehsokhan
نقش تربیتی مادر از نگاه مولانا
مربیگری ازجمله نقش ها ی مهم مادر در زندگی انسان است که عرصه ای به وسعت هستی را دربرمی گیرد و شامل آموزش پیش پاافتاده ترین مسائل تا مهمترین موجبات سعادت و شقاوت اخروی می گردد. مولانا با اشاره به این مسأله تصریح می کند که چون کودک از مادر می شنود، سخن گفتن می آموزد؛ اگر ناشنوا باشد سخن مادر را نمی شنود و در نتیجه گنگ می ماند. آنکس که بدون تعلیم، ناطق است، خداوند است و نیز حضرت آدم که خدا بدون مادر و دایه تعلیمش داد و مسیح که به اعجاز خداوندی سخن گفت تا پاکی مادر را ثابت کند. غیر از اینها همه به تعلیم مادر نیاز دارند.
ملاحظه می شود که مولانا چنان محو نقش تعلیمی مادر شده است که حتی توجه نمی کند طفل می تواند از طریق کسان دیگری مثل پدر سخن گفتن را بیاموزد. از همین دیدگاه است که «نفس کلی» هم که سبب گویا شدن انسان می گردد، در تصویر مادر نمادینه می شود:
چـــه هــا مــی کنـد مــادر نفـس کلـی
کــه تــا بــی لســانــی بیــابـد لسانی
مولانا نقش مربیگری مادر را حتی در آن دسته حکایت ها ی مثنوی که از زبان حیوانات نقل می شود نیز به خوانندگان شعر خود منتقل می کند. او در حکایتی می گوید کره اسبی با مادرش آب می خورد؛ نگهبانان و تربیت کنندگان اسب ها سروصدا می کردند و کره اسب می رمید و آب نمی خورد. مادر که متوجه ترس کره خود شده بود، با خونسردی تجارب زندگی خود را به او منتقل کرد که تا بوده چنین بوده و مزاحمانی وجود داشته اند، تو کار خود را بکن و بگذار اینها خودشان را زحمت بدهند. وقت تنگ است پیش از آنکه از تشنگی آسیب ببینی، از آب فراوانی که در اینجا هست استفاده کن. مولانا این آموزش اسب مادر را طبق معمول خود به آموزه ها ی عرفانی پیوند می دهد که:
شهـــره کـاریــزی است پر آب حیات
آب کش تا بر دمد از تو نبات…
آب خضــــر از جـــوی نطق اولیــا
می خوریـم ای تشنـه غافل بیـا…
مــا چو آن کره هم آب جو خــوریم
سوی آن وسواس طاعن ننگریم
و در واقع می گوید آموزش ها ی مادر به مسائل اولیه زندگی محدود نمی گردد و شامل امور مهم معرفتی مثل بی اعتنایی به وسوسه ها نیز می شود.
کشش فطری و باطنی موجود میان مادر و فرزند، اهمیت نقش تربیتی مادر را بیش از پیش نمایان می سازد. این نقش با توجه به تقدم زمانی وجود مادر بر فرزند و رابطه نسبی ایشان، به نوعی سرنوشت طفل را رقم می زند و سعادت و شقاوت او را تعیین می کند. چنانکه اگر مادر منشأ شر و گناه باشد، فرزند او نیز از جنس شر و پیوسته به شر خواهد بود و بالعکس. این حقیقت در ذهن مولانا نمادی می سازد از اصلی که در جستجوی فروع خویش است و به آنها می پیوندد. لذا صورت ذهنی «مادر جهنم» ساخته می شود که به دنبال فرزندان خویش، یعنی اهل گناه است و سرانجام آنها را در آغوش خود جای می دهد:
آنکـــه بــــوده ست امـــه الهــاویــه
هــا ویـــه آمــــد مـــر او را زاویـــه
مــادر فــرزنــد جـویــــان وی است
اصــل هــا مـــر فـرع ها را در پی است
@noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
مربیگری ازجمله نقش ها ی مهم مادر در زندگی انسان است که عرصه ای به وسعت هستی را دربرمی گیرد و شامل آموزش پیش پاافتاده ترین مسائل تا مهمترین موجبات سعادت و شقاوت اخروی می گردد. مولانا با اشاره به این مسأله تصریح می کند که چون کودک از مادر می شنود، سخن گفتن می آموزد؛ اگر ناشنوا باشد سخن مادر را نمی شنود و در نتیجه گنگ می ماند. آنکس که بدون تعلیم، ناطق است، خداوند است و نیز حضرت آدم که خدا بدون مادر و دایه تعلیمش داد و مسیح که به اعجاز خداوندی سخن گفت تا پاکی مادر را ثابت کند. غیر از اینها همه به تعلیم مادر نیاز دارند.
ملاحظه می شود که مولانا چنان محو نقش تعلیمی مادر شده است که حتی توجه نمی کند طفل می تواند از طریق کسان دیگری مثل پدر سخن گفتن را بیاموزد. از همین دیدگاه است که «نفس کلی» هم که سبب گویا شدن انسان می گردد، در تصویر مادر نمادینه می شود:
چـــه هــا مــی کنـد مــادر نفـس کلـی
کــه تــا بــی لســانــی بیــابـد لسانی
مولانا نقش مربیگری مادر را حتی در آن دسته حکایت ها ی مثنوی که از زبان حیوانات نقل می شود نیز به خوانندگان شعر خود منتقل می کند. او در حکایتی می گوید کره اسبی با مادرش آب می خورد؛ نگهبانان و تربیت کنندگان اسب ها سروصدا می کردند و کره اسب می رمید و آب نمی خورد. مادر که متوجه ترس کره خود شده بود، با خونسردی تجارب زندگی خود را به او منتقل کرد که تا بوده چنین بوده و مزاحمانی وجود داشته اند، تو کار خود را بکن و بگذار اینها خودشان را زحمت بدهند. وقت تنگ است پیش از آنکه از تشنگی آسیب ببینی، از آب فراوانی که در اینجا هست استفاده کن. مولانا این آموزش اسب مادر را طبق معمول خود به آموزه ها ی عرفانی پیوند می دهد که:
شهـــره کـاریــزی است پر آب حیات
آب کش تا بر دمد از تو نبات…
آب خضــــر از جـــوی نطق اولیــا
می خوریـم ای تشنـه غافل بیـا…
مــا چو آن کره هم آب جو خــوریم
سوی آن وسواس طاعن ننگریم
و در واقع می گوید آموزش ها ی مادر به مسائل اولیه زندگی محدود نمی گردد و شامل امور مهم معرفتی مثل بی اعتنایی به وسوسه ها نیز می شود.
کشش فطری و باطنی موجود میان مادر و فرزند، اهمیت نقش تربیتی مادر را بیش از پیش نمایان می سازد. این نقش با توجه به تقدم زمانی وجود مادر بر فرزند و رابطه نسبی ایشان، به نوعی سرنوشت طفل را رقم می زند و سعادت و شقاوت او را تعیین می کند. چنانکه اگر مادر منشأ شر و گناه باشد، فرزند او نیز از جنس شر و پیوسته به شر خواهد بود و بالعکس. این حقیقت در ذهن مولانا نمادی می سازد از اصلی که در جستجوی فروع خویش است و به آنها می پیوندد. لذا صورت ذهنی «مادر جهنم» ساخته می شود که به دنبال فرزندان خویش، یعنی اهل گناه است و سرانجام آنها را در آغوش خود جای می دهد:
آنکـــه بــــوده ست امـــه الهــاویــه
هــا ویـــه آمــــد مـــر او را زاویـــه
مــادر فــرزنــد جـویــــان وی است
اصــل هــا مـــر فـرع ها را در پی است
@noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گران قیمت ترین رژه دنیا که در تهران برگزار شد و حتی اروپایی ها و آمریکایی ها را حیرت زده کرد !
رژه ماشین های عتیقه که حتی نظیرش در اروپا و آمریکا هم کمتر یافت می شود !
رژه ماشین های عتیقه که حتی نظیرش در اروپا و آمریکا هم کمتر یافت می شود !
#نکات_آموزشی
زندگی به بیشتر مردم می آموزد که دنیا مکان خوش گذرانی نیست. لذت قادر نیست زندگی را معنا کند. لذت، ناشی از حالت خاص سلولهای مغزی است. اگر لذت منبع معنای زندگی بود،زندگی چیزی برای ارائه نداشت.
در واقع آنچه باعث می شود گروه کثیری از مردم تمام عمر خود را در ولع لذت،ثروت،قدرت و شهرت به سر ببرند و مسابقه ای جنون آمیز در این زمینه ها با یکدیگر داشته باشند، محرومیت آنها از این محرکهای لذت بخش است.
همچون کودکی که در حسرت شهر اسباب بازیها است و در رویای خود تصور می کند که اگر او را به این شهر ببرند تا پایان عمر در آنجا بازی می کند، اما
وقتی آرزوی او برآورده شود و به این شهر برود، اگر هیچ محدودیتی نداشته باشد و بارها هر بازی را تکرار کند، آن گاه همان بازیهای رویایی حوصله اش رو سرخواهند برد و خواهد پرسید:چیز دیگری نیست؟ من حوصله ام سررفته!
اگر همه محدودیت ها برداشته شود و آدمی به همه امکانات برای لذت بردن دسترسی داشته باشد،حتی اگر بیماری و پیری و مرگ هم او را تهدید نکند،پس از مدتی خواهد گفت: "خوب که چی؟! همه ش همین؟!"
بنابراین می بینیم که در عمق همه لذت های بشر،نوعی رنج چهره می نمایاند. اگر همه لذت ها هم بدون محدودیت فراهم باشند،انسان در جستجوی معنای زندگی است و "بی معنایی" گاه چنان دردناک می شود که انسانی با همه امکانات لذت بردن،تصمیم به خودکشی می گیرد تا از این رنج خود را رها سازد!
انسان در جستجوی معنا
ویکتور فرانکل
🆔 @sayehsokhan
زندگی به بیشتر مردم می آموزد که دنیا مکان خوش گذرانی نیست. لذت قادر نیست زندگی را معنا کند. لذت، ناشی از حالت خاص سلولهای مغزی است. اگر لذت منبع معنای زندگی بود،زندگی چیزی برای ارائه نداشت.
در واقع آنچه باعث می شود گروه کثیری از مردم تمام عمر خود را در ولع لذت،ثروت،قدرت و شهرت به سر ببرند و مسابقه ای جنون آمیز در این زمینه ها با یکدیگر داشته باشند، محرومیت آنها از این محرکهای لذت بخش است.
همچون کودکی که در حسرت شهر اسباب بازیها است و در رویای خود تصور می کند که اگر او را به این شهر ببرند تا پایان عمر در آنجا بازی می کند، اما
وقتی آرزوی او برآورده شود و به این شهر برود، اگر هیچ محدودیتی نداشته باشد و بارها هر بازی را تکرار کند، آن گاه همان بازیهای رویایی حوصله اش رو سرخواهند برد و خواهد پرسید:چیز دیگری نیست؟ من حوصله ام سررفته!
اگر همه محدودیت ها برداشته شود و آدمی به همه امکانات برای لذت بردن دسترسی داشته باشد،حتی اگر بیماری و پیری و مرگ هم او را تهدید نکند،پس از مدتی خواهد گفت: "خوب که چی؟! همه ش همین؟!"
بنابراین می بینیم که در عمق همه لذت های بشر،نوعی رنج چهره می نمایاند. اگر همه لذت ها هم بدون محدودیت فراهم باشند،انسان در جستجوی معنای زندگی است و "بی معنایی" گاه چنان دردناک می شود که انسانی با همه امکانات لذت بردن،تصمیم به خودکشی می گیرد تا از این رنج خود را رها سازد!
انسان در جستجوی معنا
ویکتور فرانکل
🆔 @sayehsokhan
💥#خبر_خوب💥
درود بر همراهان عزیز انتشارات #سایه_سخن🌹
#چاپ_دوم کتاب ارزشمند #از_ذهنت_خارج_شو_و_زندگی_کن
کتاب خواندنی و راه گشای حوزۀ #ACT
امروز به بازار آمد.
برای تهیه این کتاب بی نظیر اینجا کلیک کنید
http://bit.ly/2qaoAVR
🆔@SayehSokhan
درود بر همراهان عزیز انتشارات #سایه_سخن🌹
#چاپ_دوم کتاب ارزشمند #از_ذهنت_خارج_شو_و_زندگی_کن
کتاب خواندنی و راه گشای حوزۀ #ACT
امروز به بازار آمد.
برای تهیه این کتاب بی نظیر اینجا کلیک کنید
http://bit.ly/2qaoAVR
🆔@SayehSokhan
#انتخاب
#عشق
"دوست داشتن"
از
"عاشق بودن"
هم سخت تر است!
"دوستدار تو"
به "سعادت" تو میاندیشد،
حال آنکه
"عاشق تو"
به "داشتن تو"...
دوستی بالاتر از عشق است...
سعی کن تا کسی را
در دوستی نیازمودهای،
عاشقش نشوی...
ملاک دوستی به رنگ و قد نیست!
ملاک دوستی صداقتی است
که دوستت در صندوقچه دلش ذخیره کرده است...
و کلام آخر...
دوستی...
تملک تو بر کسی یا چیزی نیست!
دوستی....
مثل بوییدن یک سیب است،
بدون آنکه به آن گاز بزنيد!
🆔 @sayehsokhan
#عشق
"دوست داشتن"
از
"عاشق بودن"
هم سخت تر است!
"دوستدار تو"
به "سعادت" تو میاندیشد،
حال آنکه
"عاشق تو"
به "داشتن تو"...
دوستی بالاتر از عشق است...
سعی کن تا کسی را
در دوستی نیازمودهای،
عاشقش نشوی...
ملاک دوستی به رنگ و قد نیست!
ملاک دوستی صداقتی است
که دوستت در صندوقچه دلش ذخیره کرده است...
و کلام آخر...
دوستی...
تملک تو بر کسی یا چیزی نیست!
دوستی....
مثل بوییدن یک سیب است،
بدون آنکه به آن گاز بزنيد!
🆔 @sayehsokhan
Affirmation for the Inner Child
Mousa Malekian
📆 یکشنبه 12 آبان 98
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
به طور کامل حضور داشته باشم.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
به طور کامل حضور داشته باشم.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
نشر سایه سخن
Mousa Malekian – Affirmation for the Inner Child
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_برای_اندیشیدن
✍️ 📌 میلیون ها نفر در آرزوی جاودانگي به سر میبرند
در حالی که نمی دانند با بعدازظهر بارانی یک روز تعطیل خود چه کنند!
- سوزان ارتز
🆔 @sayehsokhan
✍️ 📌 میلیون ها نفر در آرزوی جاودانگي به سر میبرند
در حالی که نمی دانند با بعدازظهر بارانی یک روز تعطیل خود چه کنند!
- سوزان ارتز
🆔 @sayehsokhan
#جالب_و_خواندنی
"من یک زنم"
عاقد گفت عروس خانوم وكيلم؟
گفتند عروس رفته گل بچينه. دوباره پرسيد وكيلم عروس خانوم؟
- عروس رفته گلاب بياره.
عاقد گفت براى بار سوم مى پرسم؛ عروس خانم. وكيلم؟
عروس رفته...
عروس رفته بود.
پچ پچ افتاد بين مهمانها. شيرين سيزده سالش بود؛ وراج و پر هيجان. بلند بلند حرف مى زد و غش غش مى خنديد. هر روز سر ديوار و بالاى درخت پيدايش مى كردند. پدرش هم صلاح ديد زودتر شوهرش دهد.
داماد بددل و غيرتى بود و گفته بود پرده بكشند دور عروس.
شيرين هم از شلوغى استفاده كرده بود و چهاردست و پا از زير پاى خاله خانبانجى ها كه داشتند قند مى سابيدند، زده بود به چاك.
مهمانى بهم ريخت. هر كس از يك طرف دويد دنبال عروس. مهمانها ريختند توى كوچه.
شيرين را روى پشت بام همسايه پيدا كردند.لاى طناب هاى رخت. پدرش كشان كشان برگرداندش سر سفره عقد. گفتند پرده بى پرده! نامحرمها را رفتند بيرون. كمال مچ شيرين را سفت نگه داشت.
عاقد گفت استغفرالله! براى بار دهم مى پرسم. وكيلم؟
پدر چشم غره رفت و مادر پهلوى شيرين يك نيشگون ريز گرفت. عروس با صداى بلند بله را گفت و لگد زد زير آينه. زن ها كل كشيدند و مردها بهم تبريك گفتند. كمال زير لب غراحمد آدمت مى كنم جووووجه و خيره شد به تصوير خودش در آينه شكسته.
فرداى عروسى شيرين را سر درخت توت پيدا كردند. كمال داد درخت هاى حياط را بريدند. سر ديوارها هم بطرى شكسته گذاشتند. به درها هم قفل زدند. اسم عروس را هم عوض كردند. كمال گفت چه معنى دارد كه اسم زن آدم شيرينى و شكلات باشد.
شيرين شد زهره.
زهره تمرين كرد يواش حرف بزند. كمال گفت چه معنى دارد زن اصلا حرف بزند؟ فقط در صورت لزوم! آنهم طورى كه دهانت تكان نخورد. طورى هم راه برو كه دستهايت جلو و عقب نرود. به اطراف هم نگاه نكن، فقط خيره به پايين يا روبرو.
زهره شد يك آدم آهنى تمام و عيار. فاميل ها گفتند اين زهره يك مرضى چيزى گرفته. آن از حرف زدنش، آن از راه رفتنش. كمال نگران شد. زهره را بردند دكتر. دكتر گفت يك اختلال نادر روانى است. همه گفتند از روز عروسى معلوم بود يك مرگش مى شود. الان خودش را نشان داده.
بستريش كه كردند، كمال طلاقش داد.
خواهرها گفتند دلت نگيره برادر!
زهره قسمتت نبود. برايت يك دختر چهارده ساله پسنديده ايم به نام شربت.
بریده ای از کتاب:
من یک زنم
🆔 @sayehsokhan
"من یک زنم"
عاقد گفت عروس خانوم وكيلم؟
گفتند عروس رفته گل بچينه. دوباره پرسيد وكيلم عروس خانوم؟
- عروس رفته گلاب بياره.
عاقد گفت براى بار سوم مى پرسم؛ عروس خانم. وكيلم؟
عروس رفته...
عروس رفته بود.
پچ پچ افتاد بين مهمانها. شيرين سيزده سالش بود؛ وراج و پر هيجان. بلند بلند حرف مى زد و غش غش مى خنديد. هر روز سر ديوار و بالاى درخت پيدايش مى كردند. پدرش هم صلاح ديد زودتر شوهرش دهد.
داماد بددل و غيرتى بود و گفته بود پرده بكشند دور عروس.
شيرين هم از شلوغى استفاده كرده بود و چهاردست و پا از زير پاى خاله خانبانجى ها كه داشتند قند مى سابيدند، زده بود به چاك.
مهمانى بهم ريخت. هر كس از يك طرف دويد دنبال عروس. مهمانها ريختند توى كوچه.
شيرين را روى پشت بام همسايه پيدا كردند.لاى طناب هاى رخت. پدرش كشان كشان برگرداندش سر سفره عقد. گفتند پرده بى پرده! نامحرمها را رفتند بيرون. كمال مچ شيرين را سفت نگه داشت.
عاقد گفت استغفرالله! براى بار دهم مى پرسم. وكيلم؟
پدر چشم غره رفت و مادر پهلوى شيرين يك نيشگون ريز گرفت. عروس با صداى بلند بله را گفت و لگد زد زير آينه. زن ها كل كشيدند و مردها بهم تبريك گفتند. كمال زير لب غراحمد آدمت مى كنم جووووجه و خيره شد به تصوير خودش در آينه شكسته.
فرداى عروسى شيرين را سر درخت توت پيدا كردند. كمال داد درخت هاى حياط را بريدند. سر ديوارها هم بطرى شكسته گذاشتند. به درها هم قفل زدند. اسم عروس را هم عوض كردند. كمال گفت چه معنى دارد كه اسم زن آدم شيرينى و شكلات باشد.
شيرين شد زهره.
زهره تمرين كرد يواش حرف بزند. كمال گفت چه معنى دارد زن اصلا حرف بزند؟ فقط در صورت لزوم! آنهم طورى كه دهانت تكان نخورد. طورى هم راه برو كه دستهايت جلو و عقب نرود. به اطراف هم نگاه نكن، فقط خيره به پايين يا روبرو.
زهره شد يك آدم آهنى تمام و عيار. فاميل ها گفتند اين زهره يك مرضى چيزى گرفته. آن از حرف زدنش، آن از راه رفتنش. كمال نگران شد. زهره را بردند دكتر. دكتر گفت يك اختلال نادر روانى است. همه گفتند از روز عروسى معلوم بود يك مرگش مى شود. الان خودش را نشان داده.
بستريش كه كردند، كمال طلاقش داد.
خواهرها گفتند دلت نگيره برادر!
زهره قسمتت نبود. برايت يك دختر چهارده ساله پسنديده ايم به نام شربت.
بریده ای از کتاب:
من یک زنم
🆔 @sayehsokhan
کارگاه مشاوره پیش از ازدواج برمبنای رویکردهای پژوهش محور
⏰چهارشنبه ها ساعت 1 الی 5 بعداز ظهر به مدت 4 هفته
📆 شروع دوره نیمه اول آذر ماه.
💥ویژه روانشناسان و مشاوران 💥
👩🏫 مدرس: مریم تقی پور کارشناس ارشد روانشناسی
💰هزینه دوره 400000 تومان
📌 آدرس محل برگزاری: خیابان ولیعصر ابتدای خیابان مطهری خیابان منصور پلاک 35 اتاق تعاون استان تهران.
💡💡عزیزانی که مایل به شرکت در دوره هستند لطفا ثبت نام خود را با پرداخت 50 هزار تومان به کارت زیر تا 20 آبان اعلام فرمایند. با سپاس از همراهیتان.
6037_9974_7045_6204
مریم تقی پور بانک ملی.
☎️ شماره تماس : 09126078183
🆔 @sayehsokhan
⏰چهارشنبه ها ساعت 1 الی 5 بعداز ظهر به مدت 4 هفته
📆 شروع دوره نیمه اول آذر ماه.
💥ویژه روانشناسان و مشاوران 💥
👩🏫 مدرس: مریم تقی پور کارشناس ارشد روانشناسی
💰هزینه دوره 400000 تومان
📌 آدرس محل برگزاری: خیابان ولیعصر ابتدای خیابان مطهری خیابان منصور پلاک 35 اتاق تعاون استان تهران.
💡💡عزیزانی که مایل به شرکت در دوره هستند لطفا ثبت نام خود را با پرداخت 50 هزار تومان به کارت زیر تا 20 آبان اعلام فرمایند. با سپاس از همراهیتان.
6037_9974_7045_6204
مریم تقی پور بانک ملی.
☎️ شماره تماس : 09126078183
🆔 @sayehsokhan