Forwarded from دردِ جاودانِگی
🍂آیا زنان، از یاد فراموشانند؟
تا به حال به شباهت این واژهها فکر کردهاید؟ (نساء، نسیه، نسیان). با مطالعه تاریخیِ زبان، چه پیوند معناشناسیکِ معتبری بین این واژهها در یک بافت استبدادی میتوان یافت؟
در زبان عربی، «نَسی» را در معنای بهتاخير انداختن، بازپس افكندن، و فراموش كردن از روی بیاعتنايی به کار میبرند. «نسيه» نیز واژهای بوده است كه مُشتق از “نسی”؛ يعنی آنچه نقد نباشد و به زمان بعد وعدهی ادای آن كرده باشند.
از کجا میفهمیم که کاربرد واژه «نساء» براي زنان، به مضموني «از ياد رفته» و يا «بهتاخير افتاده» در زنان اشاره دارد؟
یکی اینکه اين معنا عموما در برابر واژهی «مذّكر» قرار گيرد كه همیشه در معناي «بهياد آمده» يا «بهياد آورده شده» به کار رفته است.
آیا اگر دچار "مغالطه استنتاج واقعیات وجودی از واقعیات زبانی" نشده و نیز تنها زبان عربی را به جای زبانهای دیگر مبنای پژوهش قرار نداده باشیم، میتوانیم بگوییم که اینجا گویا بین دو واژهی زن و فراموششدگی نسبتی نزدیک بوده است؟
آنهم نه فقط در امتداد زندگی، که حتی در ساحت زبان!
#عبدالحمید_ضیایی
#کتاب_اعترافات
#زن_زندگی_آزادی
@abdolhamidziaei
تا به حال به شباهت این واژهها فکر کردهاید؟ (نساء، نسیه، نسیان). با مطالعه تاریخیِ زبان، چه پیوند معناشناسیکِ معتبری بین این واژهها در یک بافت استبدادی میتوان یافت؟
در زبان عربی، «نَسی» را در معنای بهتاخير انداختن، بازپس افكندن، و فراموش كردن از روی بیاعتنايی به کار میبرند. «نسيه» نیز واژهای بوده است كه مُشتق از “نسی”؛ يعنی آنچه نقد نباشد و به زمان بعد وعدهی ادای آن كرده باشند.
از کجا میفهمیم که کاربرد واژه «نساء» براي زنان، به مضموني «از ياد رفته» و يا «بهتاخير افتاده» در زنان اشاره دارد؟
یکی اینکه اين معنا عموما در برابر واژهی «مذّكر» قرار گيرد كه همیشه در معناي «بهياد آمده» يا «بهياد آورده شده» به کار رفته است.
آیا اگر دچار "مغالطه استنتاج واقعیات وجودی از واقعیات زبانی" نشده و نیز تنها زبان عربی را به جای زبانهای دیگر مبنای پژوهش قرار نداده باشیم، میتوانیم بگوییم که اینجا گویا بین دو واژهی زن و فراموششدگی نسبتی نزدیک بوده است؟
آنهم نه فقط در امتداد زندگی، که حتی در ساحت زبان!
#عبدالحمید_ضیایی
#کتاب_اعترافات
#زن_زندگی_آزادی
@abdolhamidziaei
محمل گفتار/محمد دهدشتی
🔹سرودهایی جاودانه و شگفتانگیز درباره خودآگاهی و غرور زنانگی از اعماق تاریخ
▪️"من آن سکوتم
که به ادراک نیاید
و آن اندیشه
که دمادم به یاد آورده شود.
من آن آوایم
که صداهای بی شمار از او زاید
و آن کلمه(لوگوس)**
که صورتهای بسیار پذیرد.
من بیانِ نام خویشتنام".
پی نوشت نگارنده:
لطفن این متن را بارها بخوانید تا بتوانید حقیقت، صلابت، آزادگی، استقلال، جامعیت، خَرد، اعتماد به نفس، دانش، شعور، خودآگاهی و فریاد زن از "جایگاه خویش در هستی" را، به خوبی متوجه شوید. به نظر خیلیها این قطعه کوتاه در بردارنده نهایت درک یک زن از هویت خویش است. باور به اینکه:
"در من بعنوان یک زن همه جلوههای اصلی هستی شامل سکوت، اندیشه، آوا و کلمه(لوگوس) وجود دارد و من به اراده خویش هر لحظه قادر به تجلی آنم. من در همه مکانها و لحظات و جلوه های مادی و معنوی تمام انسانها هستم. من نیرویی مقدسام که زندگی را زایش میکنم، پاس میدارم و طراوت میدهم. من در هر حالت دو روحانی و جسمانی هستی وجود دارم. هر کس به قدر درک خود میتواند مرا در سکوتم، اندیشهام، فریادم و جلوههایم ببیند. من هستم، چه مرا ببینید، باور کنید و حقیقت و زیبایی جهان را دریابید؛ و چه دل و دیدگان خود را بر من ببندید و خود را از درک واقعیت هستی محروم کنید. من با انکار شما تحقیر نمی شوم و از بین نمیروم، شمایید که میخواهید با دست خود جلو تابش آفتاب را بگیرید."
*این سروده قطعه ای از یک پاپیروس است که جزیی از مجموعه بزرگ و مهمی شامل اناجیل و متون گنوستیک*** بود که در سال ۱۹۴۵ در نُجَع حمّادی در استان قنالی مصر کشف شد.
برگرفته از کتاب:
دختر وزیر: گزارش جنگ هَزاره ها/ نوشته لیلیان همیلتون؛ ترجمه عبدالله محمدی._ تهران، انتشارات عرفان، ۱۳۹۳.
**لوگوس(logos):
"کلمه" معادل ناقصی برای لوگوس است. لوگوس در یونانی مبین عقل، اصل حیات و قانون کلی الهی، و واسطه میان ذات نامتناهی و برتر خداوند و ماده پست عالم است.
در انجیل یوحنا معنای لوگوس از عقل به "کلمه" تغییر جهت می دهد:
"در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود...". بنابراین در مسحیت لوگوس یا کلمه شخص است ...کلمه الاهی خلاق نجاتبخش، با شخص عیسی یکی می شود و..."
در قرآن کریم(سوره نساء) نیز عیسی مسیح "کلمه" خوانده شده است. ولی قرآن فقط در تسمیه عیسی به کلمه، با مسیحیت همراه است و مفهوم مورد نظر مسیحیان از کلمه را به کلی نفی می کند. در قرآن "کلمه" به معنای "سرنوشت" یا به معنای "کُن=باش" نیز آمده است(اقتباس از دائره المعارف فارسی مصاحب).
***گنوستیسیسم یا مذهب گنوسی(gnossi) از کلمه یونانی گنوسیس به معنای معرفت و شناخت است. و عنوان مجموعه ای از ادیان و مذاهب و نحله های دینی(بیشتر مسیحی) است که در قرون ۲ قبل از میلاد تا ۳ میلادی در مصر، سوریه، فلسطین و بین النهرین وجود داشته و در همه آنها نوعی معرفت باطنی و روحانی و فوق طبیعی وجود دارد که می توان از آن بعنوان کشف و اشراق و شهود برای رستگاری انسان تعبیر کرد.( همان منبع).
#زن_سرودهها
#سرودهها_زن
#زنانگی_فلسفه
#زن_هستی
#گنوستیسیسم_زنان
#اناجیل_گنوسی
#نجع_حمادی_پاپیروسها
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی
@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
🔹سرودهایی جاودانه و شگفتانگیز درباره خودآگاهی و غرور زنانگی از اعماق تاریخ
▪️"من آن سکوتم
که به ادراک نیاید
و آن اندیشه
که دمادم به یاد آورده شود.
من آن آوایم
که صداهای بی شمار از او زاید
و آن کلمه(لوگوس)**
که صورتهای بسیار پذیرد.
من بیانِ نام خویشتنام".
پی نوشت نگارنده:
لطفن این متن را بارها بخوانید تا بتوانید حقیقت، صلابت، آزادگی، استقلال، جامعیت، خَرد، اعتماد به نفس، دانش، شعور، خودآگاهی و فریاد زن از "جایگاه خویش در هستی" را، به خوبی متوجه شوید. به نظر خیلیها این قطعه کوتاه در بردارنده نهایت درک یک زن از هویت خویش است. باور به اینکه:
"در من بعنوان یک زن همه جلوههای اصلی هستی شامل سکوت، اندیشه، آوا و کلمه(لوگوس) وجود دارد و من به اراده خویش هر لحظه قادر به تجلی آنم. من در همه مکانها و لحظات و جلوه های مادی و معنوی تمام انسانها هستم. من نیرویی مقدسام که زندگی را زایش میکنم، پاس میدارم و طراوت میدهم. من در هر حالت دو روحانی و جسمانی هستی وجود دارم. هر کس به قدر درک خود میتواند مرا در سکوتم، اندیشهام، فریادم و جلوههایم ببیند. من هستم، چه مرا ببینید، باور کنید و حقیقت و زیبایی جهان را دریابید؛ و چه دل و دیدگان خود را بر من ببندید و خود را از درک واقعیت هستی محروم کنید. من با انکار شما تحقیر نمی شوم و از بین نمیروم، شمایید که میخواهید با دست خود جلو تابش آفتاب را بگیرید."
*این سروده قطعه ای از یک پاپیروس است که جزیی از مجموعه بزرگ و مهمی شامل اناجیل و متون گنوستیک*** بود که در سال ۱۹۴۵ در نُجَع حمّادی در استان قنالی مصر کشف شد.
برگرفته از کتاب:
دختر وزیر: گزارش جنگ هَزاره ها/ نوشته لیلیان همیلتون؛ ترجمه عبدالله محمدی._ تهران، انتشارات عرفان، ۱۳۹۳.
**لوگوس(logos):
"کلمه" معادل ناقصی برای لوگوس است. لوگوس در یونانی مبین عقل، اصل حیات و قانون کلی الهی، و واسطه میان ذات نامتناهی و برتر خداوند و ماده پست عالم است.
در انجیل یوحنا معنای لوگوس از عقل به "کلمه" تغییر جهت می دهد:
"در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود...". بنابراین در مسحیت لوگوس یا کلمه شخص است ...کلمه الاهی خلاق نجاتبخش، با شخص عیسی یکی می شود و..."
در قرآن کریم(سوره نساء) نیز عیسی مسیح "کلمه" خوانده شده است. ولی قرآن فقط در تسمیه عیسی به کلمه، با مسیحیت همراه است و مفهوم مورد نظر مسیحیان از کلمه را به کلی نفی می کند. در قرآن "کلمه" به معنای "سرنوشت" یا به معنای "کُن=باش" نیز آمده است(اقتباس از دائره المعارف فارسی مصاحب).
***گنوستیسیسم یا مذهب گنوسی(gnossi) از کلمه یونانی گنوسیس به معنای معرفت و شناخت است. و عنوان مجموعه ای از ادیان و مذاهب و نحله های دینی(بیشتر مسیحی) است که در قرون ۲ قبل از میلاد تا ۳ میلادی در مصر، سوریه، فلسطین و بین النهرین وجود داشته و در همه آنها نوعی معرفت باطنی و روحانی و فوق طبیعی وجود دارد که می توان از آن بعنوان کشف و اشراق و شهود برای رستگاری انسان تعبیر کرد.( همان منبع).
#زن_سرودهها
#سرودهها_زن
#زنانگی_فلسفه
#زن_هستی
#گنوستیسیسم_زنان
#اناجیل_گنوسی
#نجع_حمادی_پاپیروسها
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی
@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhan
#زن_خوب_ایالت_سچوان
سچوان برتولت برشت داستان شهری است که مردم در آن در فقر و سختی زندگی کرده و بیشک فقر به آنها اجازه نمیدهد که خوبی و بدی را از هم تشخیص بدهند. شنته پس از دستور خدا تصمیم میگیرد تبدیل به زنی خوب شده و به بیخانمانها جا دهد، اما این افراد تنها در صدد سودجویی از او هستند. در این میان شنته به سوانِ خلبان نیز دل میبازد که باز هم مورد سواستفادهی او قرار گرفته و سوان از احساسات او برای اینکه مغازهاش را از چنگش درآورد استفاده میکند.
شنته که از سوان باردار شده، راهی به جز ساختن شخصیتی به نام شویتا نمیبیند. او با استفاده از ماسک شویتا خودش را در میان آدمهایی که فقط میخواهند از او سوء استفاده کنند، حفظ میکند. شویتا بر خلاف شنته دیگرخواه نیست. او کسی است که خودش را اولویت قرار داده و دیگر به گدایان بیدلیل جای خواب نمیدهد، بلکه در قبالش از آنها میخواهد برایش کار کنند. او به سوان نیز بذل و بخشش اضافه نمیکند و او را هم وامیدارد تا برایش کار کند.
شنتهی مهربان و دیگرخواه برای زندگی در جامعهای که آدمهایش دنبال سوءاستفاده از یکدیگرند راهی به جز حفظ امور با استفاده از یک ماسک خشن و قدرتمند ندارد
🆔 @Sayehsokhan
سچوان برتولت برشت داستان شهری است که مردم در آن در فقر و سختی زندگی کرده و بیشک فقر به آنها اجازه نمیدهد که خوبی و بدی را از هم تشخیص بدهند. شنته پس از دستور خدا تصمیم میگیرد تبدیل به زنی خوب شده و به بیخانمانها جا دهد، اما این افراد تنها در صدد سودجویی از او هستند. در این میان شنته به سوانِ خلبان نیز دل میبازد که باز هم مورد سواستفادهی او قرار گرفته و سوان از احساسات او برای اینکه مغازهاش را از چنگش درآورد استفاده میکند.
شنته که از سوان باردار شده، راهی به جز ساختن شخصیتی به نام شویتا نمیبیند. او با استفاده از ماسک شویتا خودش را در میان آدمهایی که فقط میخواهند از او سوء استفاده کنند، حفظ میکند. شویتا بر خلاف شنته دیگرخواه نیست. او کسی است که خودش را اولویت قرار داده و دیگر به گدایان بیدلیل جای خواب نمیدهد، بلکه در قبالش از آنها میخواهد برایش کار کنند. او به سوان نیز بذل و بخشش اضافه نمیکند و او را هم وامیدارد تا برایش کار کند.
شنتهی مهربان و دیگرخواه برای زندگی در جامعهای که آدمهایش دنبال سوءاستفاده از یکدیگرند راهی به جز حفظ امور با استفاده از یک ماسک خشن و قدرتمند ندارد
🆔 @Sayehsokhan
#زن_خوب_ایالت_سچوان
سچوان برتولت برشت داستان شهری است که مردم در آن در فقر و سختی زندگی کرده و بیشک فقر به آنها اجازه نمیدهد که خوبی و بدی را از هم تشخیص بدهند.
شنته پس از دستور خدا تصمیم میگیرد تبدیل به زنی خوب شده و به بیخانمانها جا دهد، اما این افراد تنها در صدد سودجویی از او هستند. در این میان شنته به سوانِ خلبان نیز دل میبازد که باز هم مورد سواستفادهی او قرار گرفته و سوان از احساسات او برای اینکه مغازهاش را از چنگش درآورد استفاده میکند.
شنته که از سوان باردار شده، راهی به جز ساختن شخصیتی به نام شویتا نمیبیند. او با استفاده از ماسک شویتا خودش را در میان آدمهایی که فقط میخواهند از او سوء استفاده کنند، حفظ میکند. شویتا بر خلاف شنته دیگرخواه نیست. او کسی است که خودش را اولویت قرار داده و دیگر به گدایان بیدلیل جای خواب نمیدهد، بلکه در قبالش از آنها میخواهد برایش کار کنند. او به سوان نیز بذل و بخشش اضافه نمیکند و او را هم وا میدارد تا برایش کار کند. شنتهی مهربان و دیگرخواه برای زندگی در جامعهای که آدمهایش دنبال سوءاستفاده از یکدیگرند راهی به جز حفظ امور با استفاده از یک ماسک خشن و قدرتمند ندارد
🆔 @ Sayehsokhan
سچوان برتولت برشت داستان شهری است که مردم در آن در فقر و سختی زندگی کرده و بیشک فقر به آنها اجازه نمیدهد که خوبی و بدی را از هم تشخیص بدهند.
شنته پس از دستور خدا تصمیم میگیرد تبدیل به زنی خوب شده و به بیخانمانها جا دهد، اما این افراد تنها در صدد سودجویی از او هستند. در این میان شنته به سوانِ خلبان نیز دل میبازد که باز هم مورد سواستفادهی او قرار گرفته و سوان از احساسات او برای اینکه مغازهاش را از چنگش درآورد استفاده میکند.
شنته که از سوان باردار شده، راهی به جز ساختن شخصیتی به نام شویتا نمیبیند. او با استفاده از ماسک شویتا خودش را در میان آدمهایی که فقط میخواهند از او سوء استفاده کنند، حفظ میکند. شویتا بر خلاف شنته دیگرخواه نیست. او کسی است که خودش را اولویت قرار داده و دیگر به گدایان بیدلیل جای خواب نمیدهد، بلکه در قبالش از آنها میخواهد برایش کار کنند. او به سوان نیز بذل و بخشش اضافه نمیکند و او را هم وا میدارد تا برایش کار کند. شنتهی مهربان و دیگرخواه برای زندگی در جامعهای که آدمهایش دنبال سوءاستفاده از یکدیگرند راهی به جز حفظ امور با استفاده از یک ماسک خشن و قدرتمند ندارد
🆔 @ Sayehsokhan
✍️سعید معدنی
🖊 دختران، طلاق و زن زیادی
جلال آلاحمد کتابی دارد به نام زن زیادی.
این کتاب شامل مجموعه قصههای کوتاهی است که یکی از قصهها "زن زیادی" است.
آلاحمد با همان نگاه تیزبین خود مشکلی را طرح می کند که دختران ما در جامعه از آن رنج میکشیدند و رنج میکشند.
روایت قصه آلاحمد سرنوست دختری است آبله رو و کچل که از کلاه گیس استفاده میکند. مردی که پایش شَل است و میلنگد و عینک ته استکانی میزند وبا عصا راه میرود و هزار عیب دارد!، به خواستگاری دختر میآید. به او میگویند که دختر این عیب را دارد و از کلاهگیس استفاده میکند. اما مرد اصرار دارد که همه شرایط را میپذیرد. عروسی سر میگیرد دختر نگونبخت به خانه شوهر میرود. اما مورد بیمهری و آزار مادر شوهر و خواهر شوهر و درپی آن شوهر قرار میگیرد سر انجام پس از مدتی طلاق میگیرد و به خانه پدر میآید....
تلخی قصه همین جاست!
او در خانه پدر دیگر جایگاه دیروزی و قبل ازدواج را ندارد و حالا دیگر همه به او به عنوان یک غریبه و یک "زن زیادی" نگاه می کنند.
به عبارتی دختر تا زمانی که خانهی پدر است حتی اگر چهل- پنجاه ساله هم باشد اطاقاش،کمد و وسایلاش و...مشخص است و احترام دارد. اما وقتی پس از ازدواج و مدتی زندگی متاهلی، طلاق میگیرد و مجددا به خانه پدر برمیگردد، انگار یک زن زیادی در خانه قدم میزند. بخصوص اگر خواهر و برادر دیگری هم داشته باشد نگاهها آزاردهنده و سنگینتر است و رنج زنان مطلقه بیشتر میشود.
آمارها نشان میدهد در سالهای اخیر بیشترین طلاق در تاریخ ایران ثبت شده است. در مقابل هر سه ازدواج یک طلاق رخ میدهد. افزایش این آمارها نشان میدهد زنان مطلقه جامعه ما و خانوادههایشان چه رنجهایی میکشند.
البته بیشک این رنجها برای مردان جدا شده هم هست که مجال دیگری برای پرداختن به آن میطلبد.
نکتهای را هم باید اضافه کنم این است که؛ امروزه به واسطهی تحولات اجتماعی با پدیدهی طلاق به عنوان یک انتخاب، معقولانهتر برخورد میشود. ولی در گذشته - مثلا زمان جلال آلاحمد- اینگونه نبود. زن باید با همه رنجها و ناملایمات و تحقیرها و آزارها در خانه شوهر و خانوادهی شوهر میماند و میساخت. حتی اگر به قیمت جاناش تمام میشد.
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
پی نوشت: ۱۸ شهریور (۱۳۴۸) سالروز درگذشت جلال آلاحمد است.
زنده یاد آلاحمد به خاطر همین نگاههای دقیق، باریک بینیها، فکرکردن به پیرامون، توجه و اندیشیدن به رنجهای دیگران، به عنوان یک روشنفکر مسئول شناخته میشود.
وی در زمان حیات خود با ابزار نوشتن بویژه در قصههای" بچه مردم"، "لاک صورتی"، و همین قصهی "زن زیادی" و مانند آن نشان میدهد دختران و زنان ما در جامعه چه مشکلات آشکار و پنهانی دارند.
#سعید_معدنی
#زن_زیادی
#آل_احمد
#طلاق
#زن
🆔 @Saeed_Maadani
🆔 @Sayehsokhan
🖊 دختران، طلاق و زن زیادی
جلال آلاحمد کتابی دارد به نام زن زیادی.
این کتاب شامل مجموعه قصههای کوتاهی است که یکی از قصهها "زن زیادی" است.
آلاحمد با همان نگاه تیزبین خود مشکلی را طرح می کند که دختران ما در جامعه از آن رنج میکشیدند و رنج میکشند.
روایت قصه آلاحمد سرنوست دختری است آبله رو و کچل که از کلاه گیس استفاده میکند. مردی که پایش شَل است و میلنگد و عینک ته استکانی میزند وبا عصا راه میرود و هزار عیب دارد!، به خواستگاری دختر میآید. به او میگویند که دختر این عیب را دارد و از کلاهگیس استفاده میکند. اما مرد اصرار دارد که همه شرایط را میپذیرد. عروسی سر میگیرد دختر نگونبخت به خانه شوهر میرود. اما مورد بیمهری و آزار مادر شوهر و خواهر شوهر و درپی آن شوهر قرار میگیرد سر انجام پس از مدتی طلاق میگیرد و به خانه پدر میآید....
تلخی قصه همین جاست!
او در خانه پدر دیگر جایگاه دیروزی و قبل ازدواج را ندارد و حالا دیگر همه به او به عنوان یک غریبه و یک "زن زیادی" نگاه می کنند.
به عبارتی دختر تا زمانی که خانهی پدر است حتی اگر چهل- پنجاه ساله هم باشد اطاقاش،کمد و وسایلاش و...مشخص است و احترام دارد. اما وقتی پس از ازدواج و مدتی زندگی متاهلی، طلاق میگیرد و مجددا به خانه پدر برمیگردد، انگار یک زن زیادی در خانه قدم میزند. بخصوص اگر خواهر و برادر دیگری هم داشته باشد نگاهها آزاردهنده و سنگینتر است و رنج زنان مطلقه بیشتر میشود.
آمارها نشان میدهد در سالهای اخیر بیشترین طلاق در تاریخ ایران ثبت شده است. در مقابل هر سه ازدواج یک طلاق رخ میدهد. افزایش این آمارها نشان میدهد زنان مطلقه جامعه ما و خانوادههایشان چه رنجهایی میکشند.
البته بیشک این رنجها برای مردان جدا شده هم هست که مجال دیگری برای پرداختن به آن میطلبد.
نکتهای را هم باید اضافه کنم این است که؛ امروزه به واسطهی تحولات اجتماعی با پدیدهی طلاق به عنوان یک انتخاب، معقولانهتر برخورد میشود. ولی در گذشته - مثلا زمان جلال آلاحمد- اینگونه نبود. زن باید با همه رنجها و ناملایمات و تحقیرها و آزارها در خانه شوهر و خانوادهی شوهر میماند و میساخت. حتی اگر به قیمت جاناش تمام میشد.
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
پی نوشت: ۱۸ شهریور (۱۳۴۸) سالروز درگذشت جلال آلاحمد است.
زنده یاد آلاحمد به خاطر همین نگاههای دقیق، باریک بینیها، فکرکردن به پیرامون، توجه و اندیشیدن به رنجهای دیگران، به عنوان یک روشنفکر مسئول شناخته میشود.
وی در زمان حیات خود با ابزار نوشتن بویژه در قصههای" بچه مردم"، "لاک صورتی"، و همین قصهی "زن زیادی" و مانند آن نشان میدهد دختران و زنان ما در جامعه چه مشکلات آشکار و پنهانی دارند.
#سعید_معدنی
#زن_زیادی
#آل_احمد
#طلاق
#زن
🆔 @Saeed_Maadani
🆔 @Sayehsokhan
دنیا به زنهای مقاوم نیاز دارد؛ زنهایی که بیتوجه به محیط پیرامونشان، مشتاق، سرزنده و پرانرژی هستند؛ زنهایی که از گفتن حقیقت یا بیان اعتقاداتشان نمیترسند؛ سرشار از استعداد، عاطفه و مهربانی هستند؛ خودشان را با مردها مقایسه نمیکنند یا با سایر زنها نمیجنگند، بلکه همهی انسانها را همانطور که هستند، میبینند و همواره در جستوجوی زندگی بهتر و عشق پایدار هستند.
📕 #زن_ایدهآل
✍🏻 #ماری_فرلئو
🆔 @Sayehsokhan
📕 #زن_ایدهآل
✍🏻 #ماری_فرلئو
🆔 @Sayehsokhan