This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این روزها یادی کنیم از این انسان مهربان و دغدغه های ارزشمند او
حضرت آیت الله سید محمود طالقانی
🆔 @Sayehsokhan
حضرت آیت الله سید محمود طالقانی
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
#برشی_از_کتاب : #یکصد_قاعده_زندگی
نوشته: #ریچارد_تمپلار
ترجمه: #ابوذر_کرمی
قاعده 6 : "زندگی خود را وقف چیزی کنید"
اگر بخواهید بدانید چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست باید بدانید که زندگیتان را وقف چه چیزی کنید. البته این مسأله جواب درست یا غلط ندارد و موضوعی کاملاً شخصی است؛ اما اگر جوابی برای این مسأله داشته باشید خیلی مفید خواهد بود.
به عنوان مثال، زندگی من دو عامل محرکه داشته است:
(الف) یک نفر به من گفت: روح مهمترین همراه من است؛
(ب) تربیتام که همراه با کنجکاوی بود.
عامل نخست برای من به هیچوجه بار مذهبی نداشت. حسی بود که با من همراه شد. این روح مرا به فکر واداشت. شما چه رویکردی دارید؟ البته من هنوز سرنخی پیدا نکردهام. من کاوشها و تجربهها کردهام چیزها آموخته و اشتباهها کردهام، طالب و شاکر بودهام، کتابها خوانده مشاهدهها کرده و با این مسألهی مهم زندگیام کلنجارها رفتهام.
چگونه زندگی خود را در این سطح بهبود میبخشید؟
فکر میکنم به تنها نتیجهای که رسیدهام این است که باید تا حد ممکن زندگی درست و شرافتمندانه داشت، آسیبی که وارد میکنیم را به حداقل برسانیم و با کسانی که در ارتباط هستیم، با احترام و کرامت برخورد کنیم.
تربیت من در دورهی کودکی که البته همراه با کنجکاویام بود چطور باعث شد که زندگیام را به آن اختصاص دهم؟ من در آن دوره اختلالاتی داشتم و آنها را وسیلهی انگیزش قرار دادم نه وسیلهی ناامیدی. فکر میکنم خیلی افراد باید مثل من گذشتهی ناخوشایندشان را فراموش کنند و نگذارند که آن بر زمان حالشان تأثیر منفی بگذارد.
این چیزی است که من زندگیام را وقف آن کردهام. بله، شاید این کار احمقانه باشد؛ شاید من دیوانه باشم. اما دستکم چیزی دارم که روی آن تمرکز کنم؛ چیزی که (برای من) مهم است.
البته نمیروم همهجا جار بزنم که زندگیام را به فلانچیز اختصاص دادهام، این یک موضوع درونی است.
چیزی که من میتوانم توجهم را به آن جلب کنم. معیاری است که با آن میسنجم:
(الف) چه کار میکنم؛
(ب) چگونه عملکردی دارم؛
و (ج) به کجا دارم میروم.
مجبور نیستید اینها را با بوق و کَرنا اعلام کنید. لازم نیست به کسی چیزی بگویید (قاعدهی 1: "به کسی چیزی نگویید").
حتی لازم نیست آن را به صورت مفصّل و جزءجزء طرحریزی کنید و در ذهن بپرورید. یک رسالت درونی هم کفایت میکند. مثلاً رسالت «پارک دیسنیلند» این است: «شاد کردن مردم».
ببینید زندگیتان را وقف چه چیزی کردهاید. این کار باعث میشود بقیهی کارها خیلی راحتتر شود.
🆔 @sayehsokhan
نوشته: #ریچارد_تمپلار
ترجمه: #ابوذر_کرمی
قاعده 6 : "زندگی خود را وقف چیزی کنید"
اگر بخواهید بدانید چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست باید بدانید که زندگیتان را وقف چه چیزی کنید. البته این مسأله جواب درست یا غلط ندارد و موضوعی کاملاً شخصی است؛ اما اگر جوابی برای این مسأله داشته باشید خیلی مفید خواهد بود.
به عنوان مثال، زندگی من دو عامل محرکه داشته است:
(الف) یک نفر به من گفت: روح مهمترین همراه من است؛
(ب) تربیتام که همراه با کنجکاوی بود.
عامل نخست برای من به هیچوجه بار مذهبی نداشت. حسی بود که با من همراه شد. این روح مرا به فکر واداشت. شما چه رویکردی دارید؟ البته من هنوز سرنخی پیدا نکردهام. من کاوشها و تجربهها کردهام چیزها آموخته و اشتباهها کردهام، طالب و شاکر بودهام، کتابها خوانده مشاهدهها کرده و با این مسألهی مهم زندگیام کلنجارها رفتهام.
چگونه زندگی خود را در این سطح بهبود میبخشید؟
فکر میکنم به تنها نتیجهای که رسیدهام این است که باید تا حد ممکن زندگی درست و شرافتمندانه داشت، آسیبی که وارد میکنیم را به حداقل برسانیم و با کسانی که در ارتباط هستیم، با احترام و کرامت برخورد کنیم.
تربیت من در دورهی کودکی که البته همراه با کنجکاویام بود چطور باعث شد که زندگیام را به آن اختصاص دهم؟ من در آن دوره اختلالاتی داشتم و آنها را وسیلهی انگیزش قرار دادم نه وسیلهی ناامیدی. فکر میکنم خیلی افراد باید مثل من گذشتهی ناخوشایندشان را فراموش کنند و نگذارند که آن بر زمان حالشان تأثیر منفی بگذارد.
این چیزی است که من زندگیام را وقف آن کردهام. بله، شاید این کار احمقانه باشد؛ شاید من دیوانه باشم. اما دستکم چیزی دارم که روی آن تمرکز کنم؛ چیزی که (برای من) مهم است.
البته نمیروم همهجا جار بزنم که زندگیام را به فلانچیز اختصاص دادهام، این یک موضوع درونی است.
چیزی که من میتوانم توجهم را به آن جلب کنم. معیاری است که با آن میسنجم:
(الف) چه کار میکنم؛
(ب) چگونه عملکردی دارم؛
و (ج) به کجا دارم میروم.
مجبور نیستید اینها را با بوق و کَرنا اعلام کنید. لازم نیست به کسی چیزی بگویید (قاعدهی 1: "به کسی چیزی نگویید").
حتی لازم نیست آن را به صورت مفصّل و جزءجزء طرحریزی کنید و در ذهن بپرورید. یک رسالت درونی هم کفایت میکند. مثلاً رسالت «پارک دیسنیلند» این است: «شاد کردن مردم».
ببینید زندگیتان را وقف چه چیزی کردهاید. این کار باعث میشود بقیهی کارها خیلی راحتتر شود.
🆔 @sayehsokhan
*هوشدار به همه هموطنان عزیز :*
قبل از این که دیر شود ایتالیا از مردم جهان تقاضا میکند که گوش کنند و عمل کنند.
نامه ای از ایتالیا:
صلح بر شما
ما در میلان ایتالیا زندگی میکنیم
دلم میخواد تجربه هایم را در این لحظات سخت در مورد زندگی در ایتالیا با شما قسمت کنم و به شما بگویم که چطور باید از اشتباهات ما درس بگیرید و تبعاتی که برای ما داشته.
در حال حاضر ما در قرنطینه هستیم. به خیابان نمیرویم. پلیسها همه جا هستند و هر کس از خانه بیرون بیاید دستگیر میشود. همه چیز تعطیل است. بیزینس ها...فروشگاهها...مغازه ها...خیابانها به صورت مسکوت در آمده اند. حسی که به ما میده اینه که آخر جهان شده.
ایتالیا...کشوری که پر از زندگی است...در یک لحظه تبدیل شد به کشوری که انگار در سیاهی های جنگ به سر میبرد.
مردم گیج و غمگین و نا امید هستند و اغلب درک نمیکنند که این واقعیت چطور بر آنان مستولی شده است و کی این خواب وحشتناک به پایان میرسد.
اشتباه بزرگ وقتی بود که در آغاز شیوع این ویروس ملت به زندگی عادی خود ادامه دادند و به خیابانها و سر کار و مراکز تفریحی میرفتند و از تعطیلی به عنوان یک مرخصی استفاده میکردند و با دوستان مهمانی میگرفتند!
همه ما در اشتباه بودیم!
ازتون خواهش میکنم...مواظب باشید...این نه جوک است و نه موردی برای خنده.
از عزیزانتان محافظت کنید...پدر و مادرتان و مادربزرگها و پدربزرگهایتان...این ویروس برای آنها بسیار خطرناک است.
روزانه حدود 200 نفر در اینجا فوت میشوند. دلیلش آن نیست که در میلان مراکز درمانی خوب نیستند (چند تا از بهترین مراکز درمانی دنیا اینجاست) بلکه برای همه جا نیست!
دکترها انتخاب میکنند که چه کسی بمیرد و چه کسی زنده بماند. تمام اینها فقط به خاطر حماقت شهروندانی است که در آغاز تصمیم گرفتند زندگی را به روال عادی ادامه دهند و به این وضع جدید اهمیتی ندادند.
خواهش میکنم از اشتباهات آنها درس بگیرید. ما کشور کوچکی هستیم که ممکن است آبستن یک تراژدی بزرگ باشد. حالا خوب گوش کنید:
به محلهای پر ازدحام نروید
در مراکز عمومی غذا نخورید
بیشتر وقتتان را در خانه سر کنید
به تدابیر وزارت بهداشت گوش کنید و توصیه ها را به بازی نگیرید
وقتی با کسی صحبت میکنید یک متر دورتر بایستید. نزدیک نشوید و اجازه ندهید کسی به شما نزدیک شود.
مصونیت خودتان را بالا ببرید و از داروهای اولیه استفاده کنید.
توصیه میکنیم ویتامین سه مصرف کنید.
به خدمه درمانی برای جلوگیری از پخش این ویروس کمک کنید.
در ایتالیا تمامی کشور قرنطینه شده است. این یعنی 60 میلیون نفر در قرنطینه!
اگر از اول به توصیه ها گوش کرده بودیم ما میتونستیم از این اوضاع پیشگیری کنیم.
مواظب خودتان باشید و مواظب کسانی که دوستشان دارید ♥️
🆔 @Sayehsokhan
قبل از این که دیر شود ایتالیا از مردم جهان تقاضا میکند که گوش کنند و عمل کنند.
نامه ای از ایتالیا:
صلح بر شما
ما در میلان ایتالیا زندگی میکنیم
دلم میخواد تجربه هایم را در این لحظات سخت در مورد زندگی در ایتالیا با شما قسمت کنم و به شما بگویم که چطور باید از اشتباهات ما درس بگیرید و تبعاتی که برای ما داشته.
در حال حاضر ما در قرنطینه هستیم. به خیابان نمیرویم. پلیسها همه جا هستند و هر کس از خانه بیرون بیاید دستگیر میشود. همه چیز تعطیل است. بیزینس ها...فروشگاهها...مغازه ها...خیابانها به صورت مسکوت در آمده اند. حسی که به ما میده اینه که آخر جهان شده.
ایتالیا...کشوری که پر از زندگی است...در یک لحظه تبدیل شد به کشوری که انگار در سیاهی های جنگ به سر میبرد.
مردم گیج و غمگین و نا امید هستند و اغلب درک نمیکنند که این واقعیت چطور بر آنان مستولی شده است و کی این خواب وحشتناک به پایان میرسد.
اشتباه بزرگ وقتی بود که در آغاز شیوع این ویروس ملت به زندگی عادی خود ادامه دادند و به خیابانها و سر کار و مراکز تفریحی میرفتند و از تعطیلی به عنوان یک مرخصی استفاده میکردند و با دوستان مهمانی میگرفتند!
همه ما در اشتباه بودیم!
ازتون خواهش میکنم...مواظب باشید...این نه جوک است و نه موردی برای خنده.
از عزیزانتان محافظت کنید...پدر و مادرتان و مادربزرگها و پدربزرگهایتان...این ویروس برای آنها بسیار خطرناک است.
روزانه حدود 200 نفر در اینجا فوت میشوند. دلیلش آن نیست که در میلان مراکز درمانی خوب نیستند (چند تا از بهترین مراکز درمانی دنیا اینجاست) بلکه برای همه جا نیست!
دکترها انتخاب میکنند که چه کسی بمیرد و چه کسی زنده بماند. تمام اینها فقط به خاطر حماقت شهروندانی است که در آغاز تصمیم گرفتند زندگی را به روال عادی ادامه دهند و به این وضع جدید اهمیتی ندادند.
خواهش میکنم از اشتباهات آنها درس بگیرید. ما کشور کوچکی هستیم که ممکن است آبستن یک تراژدی بزرگ باشد. حالا خوب گوش کنید:
به محلهای پر ازدحام نروید
در مراکز عمومی غذا نخورید
بیشتر وقتتان را در خانه سر کنید
به تدابیر وزارت بهداشت گوش کنید و توصیه ها را به بازی نگیرید
وقتی با کسی صحبت میکنید یک متر دورتر بایستید. نزدیک نشوید و اجازه ندهید کسی به شما نزدیک شود.
مصونیت خودتان را بالا ببرید و از داروهای اولیه استفاده کنید.
توصیه میکنیم ویتامین سه مصرف کنید.
به خدمه درمانی برای جلوگیری از پخش این ویروس کمک کنید.
در ایتالیا تمامی کشور قرنطینه شده است. این یعنی 60 میلیون نفر در قرنطینه!
اگر از اول به توصیه ها گوش کرده بودیم ما میتونستیم از این اوضاع پیشگیری کنیم.
مواظب خودتان باشید و مواظب کسانی که دوستشان دارید ♥️
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_برای_اندیشیدن
از شیخ بهایی پرسیدند:
"سخت می گذرد" چه باید کرد؟
گفت: خودت که می گویی
سخت "مــــی گذرد"
سخت که "نمی ماند"!
پس خـــــــــدارا شکر که
"می گذرد" و "نمــی ماند".
امروزت خوب یا بد "گذشت"
و فردا روز دیــــــــــگری است...
قدری شادی با خود به خانه ببر...
راه خانه ات را که یاد گرفت،
فردا با پای خودش می آید.
🆔 @Sayehsokhan
از شیخ بهایی پرسیدند:
"سخت می گذرد" چه باید کرد؟
گفت: خودت که می گویی
سخت "مــــی گذرد"
سخت که "نمی ماند"!
پس خـــــــــدارا شکر که
"می گذرد" و "نمــی ماند".
امروزت خوب یا بد "گذشت"
و فردا روز دیــــــــــگری است...
قدری شادی با خود به خانه ببر...
راه خانه ات را که یاد گرفت،
فردا با پای خودش می آید.
🆔 @Sayehsokhan
🔴این متن عالیه با اوضاع الانمون کاملا همخوانی داره!!
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.
همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.
روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد.
یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است. بیایید خودمان به فکر باشیم و فقط اخبار و اطلاعات درست را نشر دهیم. 🌹🍃
🆔 @Sayehsokhan
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.
همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.
روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد.
یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است. بیایید خودمان به فکر باشیم و فقط اخبار و اطلاعات درست را نشر دهیم. 🌹🍃
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from 🌹نغمه هزاردستان🌹
تابلوی خوشبختی
اثر "عابدین دینو" از نقاشان برجسته ترکیه و جهان
ناظم حکمت از عابدین دینو میپرسد میتوانی خوشبختی را بکشی؟
و او این شاهکار را خلق می کند...
____🍃🌸🍃____
#نغمه_هزاردستان
❄️@Hazardastan53
اثر "عابدین دینو" از نقاشان برجسته ترکیه و جهان
ناظم حکمت از عابدین دینو میپرسد میتوانی خوشبختی را بکشی؟
و او این شاهکار را خلق می کند...
____🍃🌸🍃____
#نغمه_هزاردستان
❄️@Hazardastan53
✍️ محمد فاضلي
🖊قوتهاي جامعه ايراني در برابر کرونا
✅ جامعه ايراني مثل همه جوامع، ترکيبي از قوتها و ضعفهاست. من در اين يادداشت ميخواهم شماري از قوتهايش را که در برابر کرونا آشکار شده است پررنگ کنم.
✅ ميليونها ايراني آزمودهشده در سالهاي تلخ تحريم و فشار اقتصادي، بسيار عقلاني و اخلاقي عمل کردهاند و بسيار آرامتر از مردمان کشورهاي توسعهيافته، در مقابل خطرات ناشي از کرونا، فروشگاهها را غارت نکردهاند و عملاً به جلوگيري از تعميق بحران کمک کردهاند.
✅ سالها سرمايهگذاري در آموزش اگرچه به دليل سياستهاي غلط باعث ارتقاي بهرهوري و رشد اقتصادي نشده، اما امروز در مواجهه با کرونا، جامعهاي با ميليونها دانشآموخته، نوعي نظم دروني در تطبيق يافتن با رعايت ملزومات بهداشت فردي براي پيشگيري از بيماري نشان ميدهد.
✅ عليرغم سالها سياست غلط رسانهاي و توليد بياعتمادي گسترده، هزاران فعال اجتماعي بسيج شدهاند و با فعلاً صرفنظر کردن از همه کاستيها، ميخواهند جامعه را از دست اين بلا نجات دهند. آنها در تلگرام مينويسند، ايدهپردازي ميکنند، سمنها و خيريهها را بسيج ميکنند و عملاً ميکوشند ضعفهاي نظام سياسي را جبران کنند.
✅ ميليونها ايراني در آخرين روزهاي سالي بسيار سخت و فرساينده اعتماد و انسجام اجتماعي، از صميم قلب با کادرهاي درماني همدلي کردهاند و قوت قلب آنها شدهاند. قدرشناسي در اين مقياس سرمايهاي براي هر ملتي است.
✅ اگرچه آنها که بهداشت عمومي را رعايت نميکنند، سفر ميروند و در خانه نميمانند به چشم ميآيند؛ اما دهها ميليون ايراني، عليرغم کمبود برخي مواد و وسايل بهداشتي، رعايت بهداشت عمومي، ماندن در خانه و کمک به کنترل اپيدمي کرونا را انتخاب کردهاند.
✅ دهها ميليون ايراني در شبکههاي اجتماعي و با هر وسيلهاي که در اختيار دارند، عليرغم فيلترينگ بسيار بسيار غلط تلگرام در اين روزهايي که به تلگرام نياز است، کوشيدهاند ديگران را به رعايت اصول پيشگيري از کرونا تشويق کنند. بسيج و انسجام عمومي براي رفتار عقلاني در ميليونها ايراني بروز کرده است.
✅ ميليونها ايراني يکصدا شدهاند و از حاکمانشان کارآمدي، شفافيت، صداقت، عقلانيت و جديت بيشتر مطالبه ميکنند. خستگيناپذير اين کار را انجام ميدهند.
✅ ميليونها ايراني بسيار انساندوستانه، راههاي کمک کردن به ضعيفترين اقشار آسيبديده از بيماري کرونا را جستوجو ميکنند. درست است که کردار غيراخلاقي چند محتکر رسانهاي ميشود، اما ميليونها ايراني هم اخلاق انساندوستي را تجربه ميکنند.
✅ هزاران تحصيلکرده، مهندس و متخصص در صدد راهاندازي نرمافزارهايي براي کمک به غلبه بر کرونا، رفع مشکلات اقتصادي آسيبديدگان و استفاده از فناوري اطلاعات براي حل مشکل هستند. اين ظرفيت جامعه ايراني است.
✅ جامعه ايراني که هرگز تجربه مواجهه با چنين بحراني را نداشته، صبورانه خود را با آموزش از راه دور، تغيير رفتارهاي سبک زندگي روزانه، مقابله با جهالتهاي گروههاي افراطي، و طيفي از رفتارهاي عقلاني تطبيق ميدهد.
✅ ما هنوز کاستيهاي خودمان را داريم و بهواقع از يک نظام حکمراني شايسته جمعيتي هشتادوچهار ميليون نفري و مناسب زيستن در دنياي مدرن برخوردار نيستيم، اما ما تصوير تاريکي هم نداريم. دهها ميليون ايراني اين روزها در کوران تحريم، مشکلات اقتصادي سنگين، چشماندازهاي مبهم، کاستيهاي عميق نظام اداري، و کجرفتاريهاي قدرت سياسي، فرهيخته و ميهندوست عمل ميکنند.
✅ اينها قوتهاي جامعه ايراني است. خودمان آنها را ناديده نگيريم، و حاکمان نيز چشم بر اين همه حسن جامعه ايراني نبندند. جامعه ايراني شايسته حکمراني بسيار کارآمدتر، اخلاقيتر و انسانيتري است.
.
🆔 @Sayehsokhan
🖊قوتهاي جامعه ايراني در برابر کرونا
✅ جامعه ايراني مثل همه جوامع، ترکيبي از قوتها و ضعفهاست. من در اين يادداشت ميخواهم شماري از قوتهايش را که در برابر کرونا آشکار شده است پررنگ کنم.
✅ ميليونها ايراني آزمودهشده در سالهاي تلخ تحريم و فشار اقتصادي، بسيار عقلاني و اخلاقي عمل کردهاند و بسيار آرامتر از مردمان کشورهاي توسعهيافته، در مقابل خطرات ناشي از کرونا، فروشگاهها را غارت نکردهاند و عملاً به جلوگيري از تعميق بحران کمک کردهاند.
✅ سالها سرمايهگذاري در آموزش اگرچه به دليل سياستهاي غلط باعث ارتقاي بهرهوري و رشد اقتصادي نشده، اما امروز در مواجهه با کرونا، جامعهاي با ميليونها دانشآموخته، نوعي نظم دروني در تطبيق يافتن با رعايت ملزومات بهداشت فردي براي پيشگيري از بيماري نشان ميدهد.
✅ عليرغم سالها سياست غلط رسانهاي و توليد بياعتمادي گسترده، هزاران فعال اجتماعي بسيج شدهاند و با فعلاً صرفنظر کردن از همه کاستيها، ميخواهند جامعه را از دست اين بلا نجات دهند. آنها در تلگرام مينويسند، ايدهپردازي ميکنند، سمنها و خيريهها را بسيج ميکنند و عملاً ميکوشند ضعفهاي نظام سياسي را جبران کنند.
✅ ميليونها ايراني در آخرين روزهاي سالي بسيار سخت و فرساينده اعتماد و انسجام اجتماعي، از صميم قلب با کادرهاي درماني همدلي کردهاند و قوت قلب آنها شدهاند. قدرشناسي در اين مقياس سرمايهاي براي هر ملتي است.
✅ اگرچه آنها که بهداشت عمومي را رعايت نميکنند، سفر ميروند و در خانه نميمانند به چشم ميآيند؛ اما دهها ميليون ايراني، عليرغم کمبود برخي مواد و وسايل بهداشتي، رعايت بهداشت عمومي، ماندن در خانه و کمک به کنترل اپيدمي کرونا را انتخاب کردهاند.
✅ دهها ميليون ايراني در شبکههاي اجتماعي و با هر وسيلهاي که در اختيار دارند، عليرغم فيلترينگ بسيار بسيار غلط تلگرام در اين روزهايي که به تلگرام نياز است، کوشيدهاند ديگران را به رعايت اصول پيشگيري از کرونا تشويق کنند. بسيج و انسجام عمومي براي رفتار عقلاني در ميليونها ايراني بروز کرده است.
✅ ميليونها ايراني يکصدا شدهاند و از حاکمانشان کارآمدي، شفافيت، صداقت، عقلانيت و جديت بيشتر مطالبه ميکنند. خستگيناپذير اين کار را انجام ميدهند.
✅ ميليونها ايراني بسيار انساندوستانه، راههاي کمک کردن به ضعيفترين اقشار آسيبديده از بيماري کرونا را جستوجو ميکنند. درست است که کردار غيراخلاقي چند محتکر رسانهاي ميشود، اما ميليونها ايراني هم اخلاق انساندوستي را تجربه ميکنند.
✅ هزاران تحصيلکرده، مهندس و متخصص در صدد راهاندازي نرمافزارهايي براي کمک به غلبه بر کرونا، رفع مشکلات اقتصادي آسيبديدگان و استفاده از فناوري اطلاعات براي حل مشکل هستند. اين ظرفيت جامعه ايراني است.
✅ جامعه ايراني که هرگز تجربه مواجهه با چنين بحراني را نداشته، صبورانه خود را با آموزش از راه دور، تغيير رفتارهاي سبک زندگي روزانه، مقابله با جهالتهاي گروههاي افراطي، و طيفي از رفتارهاي عقلاني تطبيق ميدهد.
✅ ما هنوز کاستيهاي خودمان را داريم و بهواقع از يک نظام حکمراني شايسته جمعيتي هشتادوچهار ميليون نفري و مناسب زيستن در دنياي مدرن برخوردار نيستيم، اما ما تصوير تاريکي هم نداريم. دهها ميليون ايراني اين روزها در کوران تحريم، مشکلات اقتصادي سنگين، چشماندازهاي مبهم، کاستيهاي عميق نظام اداري، و کجرفتاريهاي قدرت سياسي، فرهيخته و ميهندوست عمل ميکنند.
✅ اينها قوتهاي جامعه ايراني است. خودمان آنها را ناديده نگيريم، و حاکمان نيز چشم بر اين همه حسن جامعه ايراني نبندند. جامعه ايراني شايسته حکمراني بسيار کارآمدتر، اخلاقيتر و انسانيتري است.
.
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
مصاحبه سجاد سعیدنیا با دکتر #علی_صاحبی
اضطراب و استرس
قسمت اول
سهشنبه های سلامت روان
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
مصاحبه سجاد سعیدنیا با دکتر #علی_صاحبی
اضطراب و استرس
قسمت اول
سهشنبه های سلامت روان
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بایستی همگی در خانه بمانید!
پیام تلویزیونی زندهای که بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، دیروز در خصوص قوانین جدید مرتبط با همهگیری کرونا برای مردم انگلیس صادر کرد از جهات بسیاری تاریخیست. کوتاه، قاطع، مفید، هشداردهنده و در یک کلام همه چیزی که برای یک بحران عظیم مورد نیاز است. در کمتر از ۴۰۰ ثانیه همه چیزی را که باید بگوید سریع و سلیس و شفاف رو به دوربین گفت. در فاصلهای نزدیک و ارتفاعی برابر (از مرکز چشم) با دوربین. صحبتش را با یک عصربخیر شروع کرد و بلافاصله سراغ حرف اصلی رفت. وضعیت را تشریح کرد، توصیه پزشکی را تکرار کرد، قوانین جدید را گفت و هشدار داد که اگر کسی جدی نگیرد حکومت مجبور به برخورد قاطع است. تمام.
🆔 @Sayehsokhan
پیام تلویزیونی زندهای که بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، دیروز در خصوص قوانین جدید مرتبط با همهگیری کرونا برای مردم انگلیس صادر کرد از جهات بسیاری تاریخیست. کوتاه، قاطع، مفید، هشداردهنده و در یک کلام همه چیزی که برای یک بحران عظیم مورد نیاز است. در کمتر از ۴۰۰ ثانیه همه چیزی را که باید بگوید سریع و سلیس و شفاف رو به دوربین گفت. در فاصلهای نزدیک و ارتفاعی برابر (از مرکز چشم) با دوربین. صحبتش را با یک عصربخیر شروع کرد و بلافاصله سراغ حرف اصلی رفت. وضعیت را تشریح کرد، توصیه پزشکی را تکرار کرد، قوانین جدید را گفت و هشدار داد که اگر کسی جدی نگیرد حکومت مجبور به برخورد قاطع است. تمام.
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفیق کسیه که به چرت و پرت هات
کاملا گوش میده و بهت میگه که
اینا چرت و پرته و دوباره به
چرت و پرت هات گوش میده!
رابین ویلیامز
🆔 @Sayehsokhan
کاملا گوش میده و بهت میگه که
اینا چرت و پرته و دوباره به
چرت و پرت هات گوش میده!
رابین ویلیامز
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
#برشی_از_کتاب : #یکصد_قاعده_زندگی
نوشته: #ریچارد_تمپلار
ترجمه: #ابوذر_کرمی
قاعده 7 : "در تفکر خود منعطف باشید"
همینکه تفکّرتان شکل بگیرد و سفت و سخت شود، کارتان ساخته است. همینکه فکر کنید همه چیز را میدانید، فاتحهتان خوانده است. همینکه به فکر تغییر نیفتید عقب افتادهاید.
اگر بخواهید بیشترین نصیب را از زندگی داشته باشید باید همهی تفکّراتتان را باز و زندگی و اندیشهتان را منعطف نگه دارید. باید آمادهی همراهی با ناملایمات باشید.
خدای من! وقتی اصلاً انتظار این ناملایمات را نداشتید، یقهی شما را میچسبند. همینکه در یک قالب خاص میافتید آمادهی باختن شدهاید. اگر بخواهید بدانید منظورم چیست، باید تفکّرات خود را کاملاً مورد بازبینی قرار دهید.
تفکر منعطف چیزی مثل ورزشهای رزمی است – باید آمادهی جاخالی دادن، زیگزاگ رفتن، رد کردن، کنار کشیدن، حرکت کردن و همراه شدن باشید.
سعی کنید زندگی را نه یک دشمن بلکه یک دوست بدانید که دنبال یک حریف تمرینی میگردد. اگر منعطف باشید تفریح هم خواهید داشت. اگر تکان نخورید به احتمال زیاد با ضربهای نقش زمین خواهید شد.
ما همه الگوهایی ثابت در زندگی داریم. دوست داریم فلان صفت را به ما نسبت دهند و به نظرات و اعتقادمان افتخار کنیم؛ دوست داریم یک روزنامهی خاص بخوانیم؛ برنامههای تلویزیونی یا فیلمهای خاصی را تماشا کنیم؛ به مغازههای خاصی برویم؛ غذاهای خاصی بخوریم و لباسهای خاصی بپوشیم.
اگر خود را از دیگر گزینهها محروم کنیم خستهکننده، سرسخت و خشک میشویم و در نتیجه خیلی زود میبازیم.
باید زندگی را مجموعهای از ماجراجوییها بدانیم. هر ماجراجویی فرصتی برای تفریح، یادگیری، کاوش دنیا، گسترش حلقهی تجربهها و دوستان و وسعت دادن به افقهای فکری است. توقف ماجراجوییها یعنی توقف زندگی.
دفعهی بعد که فرصتی برای ماجراجویی، تغییر تفکر و خروج از خویشتن پیدا کردید، آن را غنیمت بشمارید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر خیلی وحشت کردید یادتان باشد که همینکه این ماجرا تمام شود، دوباره میتوانید بروید توی لاک خودتان؛ البته اگر بخواهید.
البته اینطور هم نیست که به هر فرصتی پیش آمد بله بگویید. این هم نوعی انعطافناپذیری است.
اندیشمندانِ واقعاً منعطف میدانند چه وقت بگویند «نه» و چه وقت بگویند «بله».
اگر میخواهید بدانید که تفکر منعطفتان چقدر است، با چند روش میتوانید خود را امتحان کنید.
آیا کتابهایتان همه در یک زمینهاند؟ آیا تا به حال جملاتی از این قبیل بر زبان آوردهاید که: «من از اینجور آدمها هیچ شناختی ندارم» یا «من به اونجور جاها نمیروم»؟
اگر چنین است باید افقهای ذهن خود را گسترش دهید و غُل و زنجیرهای تفکرتان را پاره کنید.
🆔 @Sayehsokhan
نوشته: #ریچارد_تمپلار
ترجمه: #ابوذر_کرمی
قاعده 7 : "در تفکر خود منعطف باشید"
همینکه تفکّرتان شکل بگیرد و سفت و سخت شود، کارتان ساخته است. همینکه فکر کنید همه چیز را میدانید، فاتحهتان خوانده است. همینکه به فکر تغییر نیفتید عقب افتادهاید.
اگر بخواهید بیشترین نصیب را از زندگی داشته باشید باید همهی تفکّراتتان را باز و زندگی و اندیشهتان را منعطف نگه دارید. باید آمادهی همراهی با ناملایمات باشید.
خدای من! وقتی اصلاً انتظار این ناملایمات را نداشتید، یقهی شما را میچسبند. همینکه در یک قالب خاص میافتید آمادهی باختن شدهاید. اگر بخواهید بدانید منظورم چیست، باید تفکّرات خود را کاملاً مورد بازبینی قرار دهید.
تفکر منعطف چیزی مثل ورزشهای رزمی است – باید آمادهی جاخالی دادن، زیگزاگ رفتن، رد کردن، کنار کشیدن، حرکت کردن و همراه شدن باشید.
سعی کنید زندگی را نه یک دشمن بلکه یک دوست بدانید که دنبال یک حریف تمرینی میگردد. اگر منعطف باشید تفریح هم خواهید داشت. اگر تکان نخورید به احتمال زیاد با ضربهای نقش زمین خواهید شد.
ما همه الگوهایی ثابت در زندگی داریم. دوست داریم فلان صفت را به ما نسبت دهند و به نظرات و اعتقادمان افتخار کنیم؛ دوست داریم یک روزنامهی خاص بخوانیم؛ برنامههای تلویزیونی یا فیلمهای خاصی را تماشا کنیم؛ به مغازههای خاصی برویم؛ غذاهای خاصی بخوریم و لباسهای خاصی بپوشیم.
اگر خود را از دیگر گزینهها محروم کنیم خستهکننده، سرسخت و خشک میشویم و در نتیجه خیلی زود میبازیم.
باید زندگی را مجموعهای از ماجراجوییها بدانیم. هر ماجراجویی فرصتی برای تفریح، یادگیری، کاوش دنیا، گسترش حلقهی تجربهها و دوستان و وسعت دادن به افقهای فکری است. توقف ماجراجوییها یعنی توقف زندگی.
دفعهی بعد که فرصتی برای ماجراجویی، تغییر تفکر و خروج از خویشتن پیدا کردید، آن را غنیمت بشمارید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر خیلی وحشت کردید یادتان باشد که همینکه این ماجرا تمام شود، دوباره میتوانید بروید توی لاک خودتان؛ البته اگر بخواهید.
البته اینطور هم نیست که به هر فرصتی پیش آمد بله بگویید. این هم نوعی انعطافناپذیری است.
اندیشمندانِ واقعاً منعطف میدانند چه وقت بگویند «نه» و چه وقت بگویند «بله».
اگر میخواهید بدانید که تفکر منعطفتان چقدر است، با چند روش میتوانید خود را امتحان کنید.
آیا کتابهایتان همه در یک زمینهاند؟ آیا تا به حال جملاتی از این قبیل بر زبان آوردهاید که: «من از اینجور آدمها هیچ شناختی ندارم» یا «من به اونجور جاها نمیروم»؟
اگر چنین است باید افقهای ذهن خود را گسترش دهید و غُل و زنجیرهای تفکرتان را پاره کنید.
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
لشگر محمود شاه در سومنات بتی یافتند به نام لات.
هندوان به زاری و تمنا از او خواستند تا در برابر ده من زر بت را باز ستانند.
شاه بت را نفروخت و در عوض آتشی بر افروخت و لات را در آن بسوزاند.
یک از سردارانش گفت: زر از بت بهتر بود، کاش بت را به آن همه زر می فروختی.
شاه گفت: ترسیدم که در روز حساب کردگار، آزر و محمود را به پیش آورد و بگوید که او بت تراش بود و تو بت فروش.
در همین هنگام از میان بت که در آتش می سوخت بیست من گوهر برون آمد.
شاه گفت: لایق این بت آن بود و از خدای من مکافات و پاداش این بود.
بشکن آن بتها که داری سر بسر
تا عوض یابی تو دریای گهر
نفس را چون بت بسوز از شوق دوست
تا بسی گوهر فرو ریزد ز پوست
🍃
🌺🍃
این نقل از منطق الطیر عطار ،از بیت ۳۱۱۱ تا ۳۱۲۸ مطابق منطق الطیر به اهتمام دکتر احمد رنجبر از انتشارات اساطیر می باشد.
با تشکر از استاد مصطفی طباطبایی
🆔 @Sayehsokhan
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
لشگر محمود شاه در سومنات بتی یافتند به نام لات.
هندوان به زاری و تمنا از او خواستند تا در برابر ده من زر بت را باز ستانند.
شاه بت را نفروخت و در عوض آتشی بر افروخت و لات را در آن بسوزاند.
یک از سردارانش گفت: زر از بت بهتر بود، کاش بت را به آن همه زر می فروختی.
شاه گفت: ترسیدم که در روز حساب کردگار، آزر و محمود را به پیش آورد و بگوید که او بت تراش بود و تو بت فروش.
در همین هنگام از میان بت که در آتش می سوخت بیست من گوهر برون آمد.
شاه گفت: لایق این بت آن بود و از خدای من مکافات و پاداش این بود.
بشکن آن بتها که داری سر بسر
تا عوض یابی تو دریای گهر
نفس را چون بت بسوز از شوق دوست
تا بسی گوهر فرو ریزد ز پوست
🍃
🌺🍃
این نقل از منطق الطیر عطار ،از بیت ۳۱۱۱ تا ۳۱۲۸ مطابق منطق الطیر به اهتمام دکتر احمد رنجبر از انتشارات اساطیر می باشد.
با تشکر از استاد مصطفی طباطبایی
🆔 @Sayehsokhan
افکار منفی و اضطراب ها
مانند پرندگانی هستند
که بالای سرت پرواز می کنند.
نمی توانی جلوی پرواز آن ها را بگیری
اما می توانی از نشستن آن ها روی سرت
و آشیانه کردنشان جلوگیری کنی.
🆔 @SayehSokhan
مانند پرندگانی هستند
که بالای سرت پرواز می کنند.
نمی توانی جلوی پرواز آن ها را بگیری
اما می توانی از نشستن آن ها روی سرت
و آشیانه کردنشان جلوگیری کنی.
🆔 @SayehSokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_برای_اندیشیدن
فکر میکنم اصولاً آدم باید کتابهایی را بخواند که گازش میگیرند یا نیشش میزنند. اگر کتابی که میخوانیم مثلِ یک مشت نخورد به جمجهمان و بیدارمان نکند، پس چرا میخوانیمش؟
که به قولِ تو حالمان خوش بشود؟
بدونِ کتاب هم که میشود خوشحال بود. تازه، لازم باشد خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حالمان را خوش میکند.
ما اما نیاز به کتابهایی داریم که مثلِ یک ناخوشحالیِ سخت دردناک متاثرمان کند. مثلِ مرگِ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم، مثلِ زمانی که در جنگلها پیش میرویم،
دور از همهی آدمها،
مثلِ یک خودکشی!
کتاب باید مثلِ تبری باشد بر دریایِ یخزدهی درونمان!
کافکا
🆔 @Sayehsokhan
فکر میکنم اصولاً آدم باید کتابهایی را بخواند که گازش میگیرند یا نیشش میزنند. اگر کتابی که میخوانیم مثلِ یک مشت نخورد به جمجهمان و بیدارمان نکند، پس چرا میخوانیمش؟
که به قولِ تو حالمان خوش بشود؟
بدونِ کتاب هم که میشود خوشحال بود. تازه، لازم باشد خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حالمان را خوش میکند.
ما اما نیاز به کتابهایی داریم که مثلِ یک ناخوشحالیِ سخت دردناک متاثرمان کند. مثلِ مرگِ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم، مثلِ زمانی که در جنگلها پیش میرویم،
دور از همهی آدمها،
مثلِ یک خودکشی!
کتاب باید مثلِ تبری باشد بر دریایِ یخزدهی درونمان!
کافکا
🆔 @Sayehsokhan
✍️ اکبر جباری
🖊 چه کتابی بخوانیم؟!
برخی دوستان پیام داده اند و از من خواسته اند کتابهایی را برای مطالعه در این روزهای خانه نشینی معرفی کنم.
معرفی کتاب بطور کلی برای مخاطب ناشناس و برای همه، کاریست ناممکن و البته عبث.
به گمانم کتاب خواندن، بر دو قسم است.
گاهی ما کتاب میخوانیم تا برای پرسشهایمان پاسخی بیابیم، و گاهی کتاب میخوانیم تا برایمان پرسشهایی ایجاد شود. عموم مردم کتابهای دسته اول را دوست میدارند. اما اگر از من بپرسید، میگویم کتابهای دسته دوم را بخوانید. کتابهایی بخوانید که حیرت و سرگشتگی تان را زیاد کند. کتابهایی که اطلاعاتی به شما ندهد، بلکه اطلاعاتتان را مخدوش کند. خلاصه اینکه، کتابی بخوانید که آرام و قرارتان را بگیرد.
🆔 @Sayehsokhan
🖊 چه کتابی بخوانیم؟!
برخی دوستان پیام داده اند و از من خواسته اند کتابهایی را برای مطالعه در این روزهای خانه نشینی معرفی کنم.
معرفی کتاب بطور کلی برای مخاطب ناشناس و برای همه، کاریست ناممکن و البته عبث.
به گمانم کتاب خواندن، بر دو قسم است.
گاهی ما کتاب میخوانیم تا برای پرسشهایمان پاسخی بیابیم، و گاهی کتاب میخوانیم تا برایمان پرسشهایی ایجاد شود. عموم مردم کتابهای دسته اول را دوست میدارند. اما اگر از من بپرسید، میگویم کتابهای دسته دوم را بخوانید. کتابهایی بخوانید که حیرت و سرگشتگی تان را زیاد کند. کتابهایی که اطلاعاتی به شما ندهد، بلکه اطلاعاتتان را مخدوش کند. خلاصه اینکه، کتابی بخوانید که آرام و قرارتان را بگیرد.
🆔 @Sayehsokhan