نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
نشر سایه سخن
#برداشت_آزاد لطفا برداشتتون رو از تصویر فوق برامون بفرستید. 🆔 @SayehSokhan
آقای ashena نوشتند:

دروود.من فکر میکنم که منظور این تصویر تبعیت کورکورانه از فردی ست که به دنبال منافع شخصی ست و از اینکه این منافع در جهت خلاف تعالی مردمه آگاه ست. تنها به جهت رسمیت بخشیدن به این موضوع از مردمان کج اندیشی بهره میگیره که قدرت تعقل ندارند و تنها مطیع هستند.
_______________________________________

خانم کیانی نوشتند:

به نظرم منظور این هست که حاکمان تا دندان مسلحن و اگر روی لبه تیغ هم راه میروند کاملا زیر پوشش سلاح و نقشه راه مصون و محفوظ هستند و این مردم عامه هستن که همیشه هزینه داده اند و میدهند و حاضر نیستن اگاه بشن
__________________________________________
خانم مهرنوش نوشتند:

با سلام

بنظرم اين تصوير در مورد " اطاعت كوركورانه " است

يعنى كسي كه از خود انديشه ، استقلال و رأي نداره

و بدون اجازه عقل و بدون دليل ، شخصي را بعنوان

رهبر و يا پيشوا انتخاب ميكند و هر چه او گفت بدون

چون و چرا می پذیرد و چشم و گوش بسته تسليم او میشود.
____________________________________________
سلام
ممنون از مطالب بسیار مفید وزیبا تون🌺🌺🌺🌺🌺

در آرزوی رسیدن به آرامش وآسایش دنبال کسی راه می افتیم پر از تزویر و دروغ واز راه هایی سخت وصعب می گذریم که اگر به پایان راه هم برسیم معلوم نیست چیزی از ماباقی مانده باشد.
#دلشاد
______________________________________________
#ازشما از خانم #دلشاد:
من یک زنم از نوع "خانه دار"ش . نه اینکه خانه ای درتملک من باشد یا مالک زمینی باشم، نه.
من گاهی خانه ای دارم اجاره ای با دنیایی دلشوره ی اجاره آخر ماه, گاهی همسری با کوهی از تلخی و بی توجهی و بچه هایی که مدام رسیدگی می خواهند .

شغل ندارم, بیکارم و شاید این بزرگترین جرم من باشد برای اینکه همه ی مسئولیت ها را بدوش بکشم, بدون اینکه هیچ حقی برای من قایل شوند, با کمترین وجهه اجتماعی....

من یک زن "خانه" دار نیستم که با خیال راحت از آینده هر تحقیری را تحمل نکنم وبه زندگی مشترک بی فرجام خاتمه بدهم. من "خانه دار"م, و با هر مشقتی باید بگذارنم بخندم و بخندانم...

روز زن بر همه زن های "خانه دار" وغیر "خانه دار" مبارک🌺
________________________
آقای حسین چنین نوشتند:
شما یک زن خانه دار تنها نیستید. شما یک قهرمان در خانه هستید.
________________________
خانم #سارا نوشتند:
سلام. در خصوص پیام خانم دلشاد خواستم بگم که آیا ایشون فکر میکنن اگه امکانات مالی خوبی داشتند وضعشون بهتر بود،میتونستن براحتی تصمیم به تغییر زندگی بگیرن!! زنهای خیلی زیادی هستند که با وجود تحصیلات بالا و درآمد خوب همین احساس ایشون رو دارند در هر موقعیتی که باشی وقتی غمگینی و افسردگی میکنی نمیتونی فرصت های پیش روی خودت رو ببینی. گاهی لازمه که با ترس ها هر چقدر هم که بزرگ هستن روبرو شد بجای اینکه نقش قربانی رو بازی کرد. هیچ منجی بجز خود آدم وجود نداره و هیچ کس تو این دنیا آدمای غمگین و ضعیف رو نمیتونه تحمل کنه. پس باید به این خواهر بزرگوار بگم که خودت دست به کار شو و هنرمند زندگی خودت باش
________________________
خانم #اکرم نوشتند:
سلام شب خوش
در ارتباط با موضوع خانم دلشاد میخواستم بگم که آشنایی من با تئوری انتخاب باعث شد که شهامت این را پیدا کنم تا نقش قربانی را بازی نکنم. وقتی همه تلاشت را میکنی تا در زندگی با شریک زندگی ات رابطه ای موثر برقرار کنی و این اتفاق نمی افتد میتوان انتخاب دیگری داشت تا به احساس بهتری برسی. در سن ۵۲ سالگی تصمیم به متارکه گرفتم و با این که کار راحتی نبود با آن روبرو شدم و بسیار خوش حالم که حاضر نشدم بقیه عمرم را با احساس بدبختی و ناتوانی بگذرانم.
________________________________

... این پست با پیام های تبریک شما کاملتر خواهد شد. 🙏🌹
🆔 @SayehSokhan
نشر سایه سخن
#ازشما از خانم #دلشاد: من یک زنم از نوع "خانه دار"ش . نه اینکه خانه ای درتملک من باشد یا مالک زمینی باشم، نه. من گاهی خانه ای دارم اجاره ای با دنیایی دلشوره ی اجاره آخر ماه, گاهی همسری با کوهی از تلخی و بی توجهی و بچه هایی که مدام رسیدگی می خواهند . شغل…
خانم #مهرنوش در پاسخ به دلنوشته ی خانم #دلشاد چنین نوشتند:

درسته بانوي قهرمانم كه ما از خود "خانه" اي در تملك نداريم ، استقلالي در امور مالي نداريم و نداريم و نداريم هاي بسياااار....

ولي بانوي زيبايي ها ما حقِ تمركز داريم، حقِ تمركز بر داشته هايمان
تا انرژي، عشق و احساسمان را احيا كنيم
ما نداشته هاي زيادي داريم ولي مهم ترين داراييمان خودمان است ما خود را داريم
آيا وقت براي دوست داشتن خودم قائلم؟؟آيا هر لحظه از خودم قدردان هستم؟؟
تكرارِ هر روز و ثانيه كه من از خودم گذشتم و همه ي بار مسئوليت با من است تازه تلخي و بي توجهي همسر و فرزند مزد زحماتم است گُلِ وجوديِ ما را زنده ميكند يا پژمرده؟؟ عطري براي روزهاي ديگرمان مي ماند؟؟
در اين بي توجهي همسر و فرزندان چقدر به خودمان توجه ميدهيم؟؟
اگر فرص بر اين باشد كه هيچ كسي در اين دنيا ما را دوست نداشته باشد و قدردان ما نباشد ولي يك نفر هست كه هميشه ميتواند ما را ببيند، بفهمد،دوست بدارد، قدردان باشد و آن خودمان هستيم آنگاه باطريِ وجوديمان هميشه پر از عشق و احساس و آرامش، اول به خود و بعد به اطرافيان است،
زن گُلِ خوشبوي هستي ست كه مراقبت ميخواهد توجه ميخواهد رسيدگي ميخواهد عشق ميخواهد ... اول خودمان باغبان وجوديِ احساسمان باشيم ، "فقط" خودمان،از هيچ كسي غير خودمان " انتظار" نداشته باشيم،وقتي خودت را دوست بداري به خودت توجه عشق و احساس و آرامش بدهي تمام اركان هستي برايت ميرقصند ساز ميزنند و در هواي خوشبختي تو را ميرقصانند🌺

🆔 @SayehSokhan
متن زیر را خانم #دلشاد برامون نوشتند و فرستادند:

آخرین پنج شنبه سال هم دوان دوان خودش را رساند به آخر و چیزی نمانده که سال ۹۶جزء خاطراتمان شود, تلخ وشیرین. و گاهی چقدر تلخ و چقدر سخت. گاهی هم شیرین و دلچسب.

آخرین پنج شنبه سال کمی بیرحم است و کمی سخت گیر. همه کوچ های دور ونزدیک, همه نبودن ها و رفتن های تلخ را ردیف می کند.

به یادمان می آورد که رفتن چقدر ناگهانی است و بی نوبت, چقدر زود جزیی از گذشته ای می شویم که قبلا بخشی از ساختنش بودیم.

پنج شنبه آخر سال تمام یادها را زنده می کند. شاید رسالتش این است که نگذارد غرق شویم در غفلت نو شدن و نو کردن...

آخرین پنج شنبه سال را به یاد همه ی کوچ کرده ها و به یاد خودمان و همه کسانی که معلوم نیست تا کی قسمتی از بودنمان هستند, گرامی تر بداریم. پنج شنبه آخر سال بعد را کسی چه می داند شاید ما بخشی از خاطراتش بودیم.

#دلشاد
🆔 @SayehSokhan
اول بهار است و فصل سحرصدای پرندگان.هر دلشده ای گوشه ی امنی داردتا در خیال یار بیاساید.
بهار است وسرو چمان سرسبز تر از همیشه...
بهار است وبه دل می نشیند شب,سکوت ,کویر...
بهار است ودر دورهم جمع شدن ها یاد ایام غوغا میکند.

بهاراست ,بهار دلکش. می ترسم خلق این همه زیبایی ,این همه شور ,این همه عشق ...
مهرم بر دهان .نمی گویم آرزو می کنم بازهم مرغ سحر آواز بخواند .آرزو میکنم بازهم خسرو شیرین سخنان عشق وشورو مستی بیافریند.

صنما بهار است به میان لاله وگل بیا...
بازهم بیافرین وبمان سالهای سال.
آوازت روزهایمان را طربناک میکند...
صدایت صیقل دل وجانمان است,نغمه سرکن.
مرغ سحر بخوان.
ای یوسف خوش نام ما,چشم به راه معجزه هستیم که از چاه بر آیی...

✍️ #دلشاد
🆔 @SayehSokhan
نشر سایه سخن
لطفا این ویدیو رو تماشا کنید و برامون بنویسید: به نظر شما چه کاری برای برون‌رفت از این بحران می‌تونیم انجام بدیم؟ 🆔 @SayehSokhan
خانم #دلشاد نوشتند:
سلام
اوقات بهار تون بخیر وشادی
مطالب کانالتون عالیه .موفق باشید.
بعنوان یه شخص غیر کارشناس که تو خانواده درگیر این معضل هستم,فکر می کنم شاید اگه مثل سالهای پیش جمع های خانوادگی,فامیلی ودوستی مون رو در عالم واقع تقویت کنیم وگسترش بدیم,یه کم تمرین کنیم همدیگه رو همون طوری که هستیم بیشتر ببینیم وبشنویم ,مثل قبلن گرما وسرمای وجود همدیگه رو از نزدیک احساس کنیم وخلاصه اینکه کمی آستانه تحمل مون رو بالا ببریم شاید بتونیم گاهی دور هم جمع بشیم وسری هم به عالم حقیقت بزنیم.
باامید زندگی خوب برای همه مون🌺🌺🌺🌺🌺🌺
_______
خانم فرزانه نوشتند:

سلام عرض ادب
راجب ویدیویی که گذاشتید میخواستم چیزی رو که به ذهنم میرسه بگم؛
به نظرم ما اگه وقتمون رو صرف چیزای با ارزش بکنیم مثل شناخت خودمون، بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس خودمون ؛ البته با این فرض که بتونیم تشخیص بدیم چه چیزی در زندگی ارزشمنده ؛ در اونصورت حاضر نیستیم عمرمون که خیلی کوتاه تر از اون چیزی هست که فکرشو کنیم ، صرف کارای بیهوده کنیم .
سعی میکنیم توی زمانی که برای زندگی کردن در اختیار داریم به چیزای مهم بپردازیم و از زیباییهای زندگی لذت ببریم.
باید به ارزشهای واقعی برسیم 🌹
نمیدونم تا چه حد تونستم منظورم رو بگم 🙂
ممنون از مطالب خوبتون
_____
خانم راحله نوشتند:
سلام
من وقتی ویدئو رو دیدم واقعا ترسیدم.
بسیار دردناکه و دردناک تر اینکه هممون شامل این فیلم می شیم و می دونیم اما تغییری در خودمون ایجاد نمی کنیم و اگر هم تغییری هست به سمت افراط رفتنه. در این میان بیشترین آسیب رو بچه ها می بینن و بچه ها یعنی نسل آینده.
برای حل این مشکل به نظرم فضاهای واقعی اگر جذاب باشند خیلی می تونه کمک کننده باشه مثلا اگه کتابخونه هامون پویا بشن و از این یکنواختی در بیان و قصه گویی و شعر خوانی برای کودکان و بزرگسالان برگزار کنن.
اگه خانواده،محله،شهر و استان و در نهایت کشور شاد باشه و این شادی رو به اعضاش با تموم وجود تزریق کنه دست از این شادی کاذب بر می داریم.
از خانواده ها شروع کنیم. شبی یه صفحه کتاب وقتی دور همیم.شبی یه قصه یا خاطره.شبی یه دست رشته با جوراب گلوله شده می تونه شادمون کنه.

________
خانم مهرنوش نوشتند:
"براي برون رفت از بحران"
در حال حاضر بيشترين زمان، انرژي، حس و احوالات اكثر ما در دنياي مجازي شكل ميگيرد،از نظر من ساده ترين راه براي برون رفت از بحران اين ميتواند باشد كه در ليست كانالهاي تلگراممان حداقل چهار كانال چون "سايه ي سخن "انتخابمان باشد كه درگيرمان كند،روحمان انرژيمان فكرمان را به چالش بكشاند،از روزمره گي ها و نق زدن هاي گراني و افسردگي بيكاري و و و هاي ديگر بيرون بكشاندمان و چشم هايمان را بشويد و نگاهمان را به چالش بكشاند...
____
خانم لیلا نوشتند:
یکی از راههای مقابله با این مشکل افزایش تفریحات گروهی - کاهش تشریفات می باشد . برگزاری کارگاههای آموزشی روشهای برقراری ارتباط موثر در شهرها و تلویزیون برگزار گردد

ازهمه همراهان عزیزی که پاسخ دادند به سوال سپاسگزاریم.
🆔 @SayehSokhan
از کردی دور افتاده به گیله مرد بزرگ وبانوی آذری

سلام گیله مرد
سلام بانوی خوب آذری

چقدر به وجدم می آورد هر بار خواندن "یک عاشقانه آرام."
چه شیرین خطابش می کنی گیله مرد وچه شیرین تر جواب می شنوی.
نمی دانم گفتن دارد یا نه ,اما دلم می خواهد بگویم,عشق خاطره اش هم زیباست,هرچه بوی عشق بدهد روی کهنگی نمی بیند اگرچه سایه ای از روزگاران کهن.
راستی سیب زمینی برشته بانمک نرم وگلپر خوردم ,چه مزه ی خوبی داشت,اما حتما خیلی فرق دارد با سیب زمینی برشته ی ساوالان...
می نویسم چون به وجد آمده ام دلم می خواهد تجربه ی سفر به لاهیجان وساوالان وآن همه آواره گی وشکنجه را با کسی در میان بگذارم .
چه خوب است وقتی می گویی کسی هست بفهمد وببینند همه ی کلامت را...
وقتی از دریا می گویی ,از مزرعه چای,از زندان وشکنجه ....کسی هست که جام کلامت را با تو سربکشدوچه لذتی دارد.
من عاشق اردیبهشتم,عاشق نم باران ,صدای ناودان,عاشق بوی یاس ,بوی درخت سنجد سر خیابان,صدای گنجشکها ...
وهر بار این همه را برای خودم می نویسم دستانم را روی هم می گذارم ومرور می کنم آن دم را که عاشق شدم و هنوز دوست دارم که باشم .وقتی دستانش را لمس می کنم می خواهم بوی اردیبهشت بدهد وبه ذوقم بیاورد اما عشق چه تعریفی می تواند داشته باشد برای مردی که خودش را در حصار دفترچه های قسط و کار وکار وعادت به روز مرگی محض اسیر کرده وچه کسی می تواند تضمین کند بعد از دفترچه های قسط وبعداز خلاصی ناممکن از روز مرگی ,اردیبهشتی باشد برای عاشقی...
ومگر عشق همین گذر از روزها وسختی ها نیست با آگاهی به اینکه همین است....
گیله مرد بزرگ کاش به جای این همه درس بی خاصیت کتابهای ترا در مدرسه ودانشگاه می خواندیم.
خودت به ظاهر نیستی ,اما همه ی عشقت به همان تازگی ,به همان طراوت لابه لای سطرهای عاشقانه ات,با چهل نامه ی عاشقانه هنوز زنده اندو عازم شهری هستند که دوست می داشتی.
بانوی خوب آذری!
مرا ببخش من هم از سکوت کتابخانه ها خفه می شوم واز اینکه کسی نیست تا از دریای خیال انگیز کلام گیله مرد با او سخن بگویم و از "یک عاشقانه ی آرام".
دلم جنگل انبوه بلوط...
دلم عسل اصل طبیعی برای همه ی دردها...
دلم سیب زمینی برشته...
دلم کوهپایه های سرسبز زاگرس...
دلم بیستون کندن فرهاد...
دلم یک طلوع خورشید ...
و دلم یک آسمان آبی بدون غبار برای سقف دیارم...
ودلم "یک عاشقانه ی آرام"برای همه ی کسانی که می شناسم ونمی شناسم ,می خواهد.
#دلشاد

🆔 @SayehSokhan