دو چهرگیِ ایرانی از محیط ناامـن سرچشمه گرفته است، یکرو را به ظاهر نشان دادن و در باطن چیزِ دیگری اندیشیدن آنقدر طبیعی شناخته شده که کم کسی دربارهی آن تردید یا تعجّب میکند. تا زمانی که ایرانی، دو چهرگیِ خود را تعدیل نکرده دلیل بر آن است که در عدمِ امنیّتِ روانی به سر میبرد.
حافظ دو چهرگی را دردِ بزرگِ ایرانی خوانده و درست است، تا زمانی که چنین است تکلیفِ هیچ کس با جامعه روشن نیست و میتوان تصوّر کرد که در این وضع، کار چندانی از پیش نرود.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
حافظ دو چهرگی را دردِ بزرگِ ایرانی خوانده و درست است، تا زمانی که چنین است تکلیفِ هیچ کس با جامعه روشن نیست و میتوان تصوّر کرد که در این وضع، کار چندانی از پیش نرود.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
چیزی که هنوز نمیتوان درجهی ویرانگری و اثرِ سوء آن را اندازه گرفت، گرایشِ گروهی از جوانان به نوعی از ادبیاتِ قلب است که به عنوانِ "پیشرو" قلمداد شده است؛ و در آن به نحو ضمنی ترجیحِ بیسوادی بر سواد، بههم ریختگی بر نظم، و بیکارگی بر کار تبلیغ میشود.
#ایران_و_تنهاییاش
..............................
❇️توضیح عکس: اثر آلیشا مارتین در مادرید، آبشاری ساخته شده از پنج هزار کتاب که از پنجره به بیرون میریزند.
اشاره به بیتوجّهی مردم به کتاب و کتابخوانی
..............................
💎دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
🆔 @Sayehsokhan
#ایران_و_تنهاییاش
..............................
❇️توضیح عکس: اثر آلیشا مارتین در مادرید، آبشاری ساخته شده از پنج هزار کتاب که از پنجره به بیرون میریزند.
اشاره به بیتوجّهی مردم به کتاب و کتابخوانی
..............................
💎دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
🆔 @Sayehsokhan
🌍✍ در گوشههای دیگر جهان _و حتّی در فقیرترین کشورها_ صحنههای عیش و عشرت، ولنگاری و اسراف، از طریق ماهوارهها در جلوی چشمِ همگان گذارده میشود، یا خبرش دهن به دهن میگردد. جهانِ متمدّن به گونهای درآمده که قلبِ آن در اقتصاد بزند، در حالیکه اقتصاد خود «بیقلب» شده است!
تفاوتِ جهانِ امروز با گذشته در این است که مردم یکسان احساسِ احتياج میکنند، ولی یکسان دریافت نمیکنند. وقتی در همهی بلندگوها گفته میشود: «انسانها مساویاَند»، جوابی که از تهِ چاه بیرون میآید، میگوید: «پس این تساوی در کجاست؟»
از صحنِ خانه تا به لبِ بام از آنِ من
از بامِ خانه تا به ثریّا از آنِ تو؟ *
* از قطعاتِ وحشی بافقی
#ایران_و_تنهاییاش
دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @Sayehsokhan
🌍✍ در گوشههای دیگر جهان _و حتّی در فقیرترین کشورها_ صحنههای عیش و عشرت، ولنگاری و اسراف، از طریق ماهوارهها در جلوی چشمِ همگان گذارده میشود، یا خبرش دهن به دهن میگردد. جهانِ متمدّن به گونهای درآمده که قلبِ آن در اقتصاد بزند، در حالیکه اقتصاد خود «بیقلب» شده است!
تفاوتِ جهانِ امروز با گذشته در این است که مردم یکسان احساسِ احتياج میکنند، ولی یکسان دریافت نمیکنند. وقتی در همهی بلندگوها گفته میشود: «انسانها مساویاَند»، جوابی که از تهِ چاه بیرون میآید، میگوید: «پس این تساوی در کجاست؟»
از صحنِ خانه تا به لبِ بام از آنِ من
از بامِ خانه تا به ثریّا از آنِ تو؟ *
* از قطعاتِ وحشی بافقی
#ایران_و_تنهاییاش
دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @Sayehsokhan
🇮🇷مفهوم «ایران» برای ایرانی زمانی روشن میگردد که از آن دور میگردد.
اگر باور ندارید از ایرانیهایی بپرسید که سالهاست مقیم خارج هستند، ممکن است مرفّه یا متمكّن باشند، ولی شاد و سبکروح نیستند. گمان میکنم که در میانِ خارجیانِ مقیم غربت، ایرانیان جزو کِدِرترین و افسردهترینِشان باشند که احساس گمگشتگیِ دائم دارند و هرگز شکفته نمیشوند.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan
اگر باور ندارید از ایرانیهایی بپرسید که سالهاست مقیم خارج هستند، ممکن است مرفّه یا متمكّن باشند، ولی شاد و سبکروح نیستند. گمان میکنم که در میانِ خارجیانِ مقیم غربت، ایرانیان جزو کِدِرترین و افسردهترینِشان باشند که احساس گمگشتگیِ دائم دارند و هرگز شکفته نمیشوند.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan
اگر این اصلِ کلّی را قبول کنیم که شکفتگیِ وجودِ فرد و سلامتِ نسبیِ جامعه در گرو آزاد بودن است، جای حرف باقی نمیماند که آن را باید جدّی گرفت. حتّی در دورانهای گذشته هم این اعتقادِ جانشین ناپذیر بودنِ آزادی وجود داشته است که مَثَل فارسی میگفت:
"آزادی، آبادی است"، یعنی نبودِ آن ویرانی میآورد. و فخرالدّين گرگانی این نظرِ ایرانِ باستان را منعکس میکرد که:
"نباشد هیچ آزاده، ستم بَر"
(ویس و رامین)
یعنی فردِ آزاد، زیرِ بارِ زور نمیرود.
خاقانی میگفت:
"نعمتی بهتر از آزادی نیست
بر چنین مائده کفران چه کنم؟"
ارزشِ آزادی زمانی روشن میگردد که وضعِ عکسِ آن را در نظر بگیریم؛
در نظامِ بسته، فرد از درجهی انسانیّتِ خود تنزّل میکند و به صورت موجودی که همان «عبد» باشد در میآید، وقتی تعدادِ «عبدها» زیاد شد و تشکیلِ جمعیّت داد، سَیَلانِ روحِ جامعه با دشواری روبهرو میگردد، مانند آبی که جلویَش را ببندند و ناچار باشد که مسیرهای پُر پیچ و خمِ انحرافی در پیش گیرد.
در این حالت ما با یک جامعهی فرو بسته سر و کار خواهیم داشت که در آن دروغ و تزویر و کینه و تقلّب، روالِ کار بشود. امّا در گسترهی کشور، عیبِ بزرگ آن میشود که «شوق» میمیرد، و گسیختگیِ اجتماعی پیش میآید:
همبستگیِ اجتماعی که امروزه لازمهی هر نوع حیات ملّی است _و نبودِ آن یک جامعه را تا سر حدّ انقراض جلو میبرد_ مستلزم وجود یک اجاقِ فکری است که همه بر گِرد آن جمع شوند؛ و این زمانی میسّر میشود که مردم احساسِ مردم بودن بکنند، یعنی احساس بکنند که در قید نیستند. فیالمثل وقتی کار میکنند، نه تنها برای آن باشد که مزدی بگیرند و ادامهی معاش بدهند _که این میشود مزدوری_ بلکه هدفِ بالاتری نیز در آن جسته شود و آن این باور است که نتیجهی کار، عایدِ کشورش میگردد که باید آباد و سر بلند بماند و فردای فرزندانشان را اطمینان بخش سازد. این فکر در سطحِ وسیعِ عموم باید جریان یابد که:
"بکاشتند و بخوردیم و کاشتیم و خورَند
چو بنگری همه برزیگرانِ یکدِگَریم"
«سعدی»
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan
"آزادی، آبادی است"، یعنی نبودِ آن ویرانی میآورد. و فخرالدّين گرگانی این نظرِ ایرانِ باستان را منعکس میکرد که:
"نباشد هیچ آزاده، ستم بَر"
(ویس و رامین)
یعنی فردِ آزاد، زیرِ بارِ زور نمیرود.
خاقانی میگفت:
"نعمتی بهتر از آزادی نیست
بر چنین مائده کفران چه کنم؟"
ارزشِ آزادی زمانی روشن میگردد که وضعِ عکسِ آن را در نظر بگیریم؛
در نظامِ بسته، فرد از درجهی انسانیّتِ خود تنزّل میکند و به صورت موجودی که همان «عبد» باشد در میآید، وقتی تعدادِ «عبدها» زیاد شد و تشکیلِ جمعیّت داد، سَیَلانِ روحِ جامعه با دشواری روبهرو میگردد، مانند آبی که جلویَش را ببندند و ناچار باشد که مسیرهای پُر پیچ و خمِ انحرافی در پیش گیرد.
در این حالت ما با یک جامعهی فرو بسته سر و کار خواهیم داشت که در آن دروغ و تزویر و کینه و تقلّب، روالِ کار بشود. امّا در گسترهی کشور، عیبِ بزرگ آن میشود که «شوق» میمیرد، و گسیختگیِ اجتماعی پیش میآید:
همبستگیِ اجتماعی که امروزه لازمهی هر نوع حیات ملّی است _و نبودِ آن یک جامعه را تا سر حدّ انقراض جلو میبرد_ مستلزم وجود یک اجاقِ فکری است که همه بر گِرد آن جمع شوند؛ و این زمانی میسّر میشود که مردم احساسِ مردم بودن بکنند، یعنی احساس بکنند که در قید نیستند. فیالمثل وقتی کار میکنند، نه تنها برای آن باشد که مزدی بگیرند و ادامهی معاش بدهند _که این میشود مزدوری_ بلکه هدفِ بالاتری نیز در آن جسته شود و آن این باور است که نتیجهی کار، عایدِ کشورش میگردد که باید آباد و سر بلند بماند و فردای فرزندانشان را اطمینان بخش سازد. این فکر در سطحِ وسیعِ عموم باید جریان یابد که:
"بکاشتند و بخوردیم و کاشتیم و خورَند
چو بنگری همه برزیگرانِ یکدِگَریم"
«سعدی»
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan