▫️تندادن به سادگیِ نسیم
صدای سگی از دور میآید. میدانم روزی خواهد رسید که دیگر چنین صدایی را در سکوتِ یک شب پاییزی نمیشنوم. نسیمی از پنجره میآید و خنکی دلنشینی را پخش میکند توی اتاق. میدانم روزی خواهد رسید که خنکیِ سادهی نسیم را تجربه نمیکنم. سکوتِ شب، فرصتی برای فکرهایم شده است که یکییکی بیایند و کمی که درگیرم کردند، جایشان را به دیگری بدهند. میدانم روزی خواهد رسید که فکرهایم از پیِ هم نمیآیند و نمیتوانم عبورِ اتفاقی و بیقاعدهی آنها را تماشا کنم.
میدانم روزی میآید که من نیستم و جهان هست؛ روزی که سگی دیگر، در شبی دیگر، صدایش را به گوشی دیگر میرساند. گاهی انگار دارم یاد میگیرم که هر کاری را با آگاهی به چنین حقیقتی انجام بدهم. انگار چشمهایم دارند به تاریکی عادت میکنند و دستهایم کمتر در پیِ کبریت یا چراغی میگردند. انگار کمکم دارم میفهمم که این جهان، جهانِ چیزهای محکم و همیشگی نیست؛ جهانِ چیزهای شکننده و تا اطلاعِ ثانوی است. دارم یاد میگیرم که به تعدادِ همهی داشتههایم، امکانِ از دست دادن دارم.
نمیدانم، شاید تنها احساس میکنم که به چنین پذیرشِ نصفه و نیمهای رسیدهام. شاید دوباره ولعِ خو کردن به چیزها به شدّت قبل به سراغم بیاید. امّا هرچه هست، حس میکنم تا پیش از این هیچگاه اینقدر دل نداده بودم به سادگیِ تجربههای زندگی و هیچگاه اینقدر شکنندگیشان را به تماشا ننشسته بودم.
از دور دوباره صدای آن سگ میآید. چشمهایم را میبندم. میگذارم خنکیِ نسیم و صدایِ عوعوِ سگ همه احساسم را در بر بگیرند.
#محمود_مقدسی
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
صدای سگی از دور میآید. میدانم روزی خواهد رسید که دیگر چنین صدایی را در سکوتِ یک شب پاییزی نمیشنوم. نسیمی از پنجره میآید و خنکی دلنشینی را پخش میکند توی اتاق. میدانم روزی خواهد رسید که خنکیِ سادهی نسیم را تجربه نمیکنم. سکوتِ شب، فرصتی برای فکرهایم شده است که یکییکی بیایند و کمی که درگیرم کردند، جایشان را به دیگری بدهند. میدانم روزی خواهد رسید که فکرهایم از پیِ هم نمیآیند و نمیتوانم عبورِ اتفاقی و بیقاعدهی آنها را تماشا کنم.
میدانم روزی میآید که من نیستم و جهان هست؛ روزی که سگی دیگر، در شبی دیگر، صدایش را به گوشی دیگر میرساند. گاهی انگار دارم یاد میگیرم که هر کاری را با آگاهی به چنین حقیقتی انجام بدهم. انگار چشمهایم دارند به تاریکی عادت میکنند و دستهایم کمتر در پیِ کبریت یا چراغی میگردند. انگار کمکم دارم میفهمم که این جهان، جهانِ چیزهای محکم و همیشگی نیست؛ جهانِ چیزهای شکننده و تا اطلاعِ ثانوی است. دارم یاد میگیرم که به تعدادِ همهی داشتههایم، امکانِ از دست دادن دارم.
نمیدانم، شاید تنها احساس میکنم که به چنین پذیرشِ نصفه و نیمهای رسیدهام. شاید دوباره ولعِ خو کردن به چیزها به شدّت قبل به سراغم بیاید. امّا هرچه هست، حس میکنم تا پیش از این هیچگاه اینقدر دل نداده بودم به سادگیِ تجربههای زندگی و هیچگاه اینقدر شکنندگیشان را به تماشا ننشسته بودم.
از دور دوباره صدای آن سگ میآید. چشمهایم را میبندم. میگذارم خنکیِ نسیم و صدایِ عوعوِ سگ همه احساسم را در بر بگیرند.
#محمود_مقدسی
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"Peşinden gidecek cesaretin varsa, bütün hayaller gerçek olabilir."
#Che_Guevara
اگر پشتگرم به جسارتهایت باشی، همهی رویاهایت میتواند به تحقق بپیوندد!
#ارنستو_چگوارا
🆔 @Sayehsokhan
#Che_Guevara
اگر پشتگرم به جسارتهایت باشی، همهی رویاهایت میتواند به تحقق بپیوندد!
#ارنستو_چگوارا
🆔 @Sayehsokhan
در میانِ سرزمینهای ایران، دو نقطه برجستگیِ خاص دارند، زیرا بیش از هر ناحیهی دیگر در ایران، ماجرا، فرهنگ و تاریخ آفریدهاند، یکی «فارس» و دیگری «خراسان».
فارس در جنوب ایران، در حاشیهی دریای آزاد، دو خانوادهی سترگ از خود بیرون داده است، یکی هخامنشی و دیگری ساسانی، که بیش از ششصد سال بر تاریخِ ایران و جهان استیلا داشتهاند. خرابههای تخت جمشید در این خاک قرار دارد و تاریخش با تاریخِ خوزستان که در همسایگیِ اوست آمیخته شده است، برخوردار از دو منطقهی گرمسیری و سردسیری، هیچ یک از مواهبِ طبیعی از این سرزمین دریغ نگردیده است.
خراسان کشورِ آفتابِ خیزان، همسایهی "سیستانِ" داستانی، جاییست که حماسهی ملّیِ ایران در آنجا پدید آمد، دیارِ پارتها که به قول بارتولد «چون به زندگانیِ ساده و جنگجویانهی ایرانیانِ شرقی وفادار بودند، توانستند سلوکیها را از کشور برانند.» و بعد از اسلام بیش از هر ایالتِ دیگر در تکوینِ شخصیّتِ ایران دست داشته است: نهضتهای مقاومت از آنجا بالید، و سرانجام میتوان حرفِ کورزون را پذیرفت که نوشته است: در هیچ نقطهی دیگرِ آسیا با همان مساحت، به اندازهی خراسان آن همه کشته بر خاک نیفتاده است. (بازوارث، صفحهی۱۴۶)
از چهار شاعرِ بزرگِ ایران، دو از خراسان برخاستهاند و دو از فارس، از آن گذشته عدّهی گوینده و عارف و دانشمند و دبیر و سیاستمدار و شهید و... که در این دو ایالت پرورده شدهاند، از شمار بیرون است.
#سرو_سایهفکن
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan
فارس در جنوب ایران، در حاشیهی دریای آزاد، دو خانوادهی سترگ از خود بیرون داده است، یکی هخامنشی و دیگری ساسانی، که بیش از ششصد سال بر تاریخِ ایران و جهان استیلا داشتهاند. خرابههای تخت جمشید در این خاک قرار دارد و تاریخش با تاریخِ خوزستان که در همسایگیِ اوست آمیخته شده است، برخوردار از دو منطقهی گرمسیری و سردسیری، هیچ یک از مواهبِ طبیعی از این سرزمین دریغ نگردیده است.
خراسان کشورِ آفتابِ خیزان، همسایهی "سیستانِ" داستانی، جاییست که حماسهی ملّیِ ایران در آنجا پدید آمد، دیارِ پارتها که به قول بارتولد «چون به زندگانیِ ساده و جنگجویانهی ایرانیانِ شرقی وفادار بودند، توانستند سلوکیها را از کشور برانند.» و بعد از اسلام بیش از هر ایالتِ دیگر در تکوینِ شخصیّتِ ایران دست داشته است: نهضتهای مقاومت از آنجا بالید، و سرانجام میتوان حرفِ کورزون را پذیرفت که نوشته است: در هیچ نقطهی دیگرِ آسیا با همان مساحت، به اندازهی خراسان آن همه کشته بر خاک نیفتاده است. (بازوارث، صفحهی۱۴۶)
از چهار شاعرِ بزرگِ ایران، دو از خراسان برخاستهاند و دو از فارس، از آن گذشته عدّهی گوینده و عارف و دانشمند و دبیر و سیاستمدار و شهید و... که در این دو ایالت پرورده شدهاند، از شمار بیرون است.
#سرو_سایهفکن
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan
فایلهای صوتی کتاب #حمایت_از_کودک_درون را میتوانید با هشتگ #قرارملاقات در همین کانال یافته و نیز به صورت روزانه گوش بدهید.
📻 نمونه فایل صوتی
📖مطالعه کتاب📖
🆔 @SayehSokhan
📻 نمونه فایل صوتی
📖مطالعه کتاب📖
🆔 @SayehSokhan
🌺حکایتی از #گلستان_سعدی به قلم "ســاده و روان"
يك طوطى را با يک كلاغ در قفسی قرار دادند طوطى همیشه از زشتى كلاغ رنج مىبرد و مىگفت: اين چه صورت زشت و قيافه خشن و منظره نفرین شده و اندام درهم ریخته است؟
🔸على الصباح به روى تو هر كه برخيزد
🔹صباح روز سلامت بر او مسا باشد
جالب اینجاست که كلاغ نيز از همنشينى با طوطى به تنگ آمده بود و از روى تعجب با خود مىگفت: "لاحول ولا قوة الا باالله" همواره ناله مىكرد و بر اثر شدت افسوس دستهايش را به هم مىماليد و از نگونبختى و اقبال بد و روزگار ناپايدار شكوه مىكرد و مىگفت:
شايسته من آن بود كه همراه با كلاغى بر روى ديوار باغى با ناز و كرشمه راه مىرفتم.
🔸پارسا را بس اين قدر زندان
🔹كه بود هم طويله رندان
آرى من چه كردم كه بر اثر مجازات آن با چنين ابلهى خود خواه، ناجنس، بیعقل همنشين و همكاسه شدهام و گرفتار چنين بندى گشتهام.
🔸كس نيايد به پاى ديوارى
🔹كه بر آن صورتت نگار كنند
🔸گر تو را در بهشت باشد جاى
🔹ديگران دوزخ اختيار كنند
جناب سعدی میگوید: اين مثال را از اين رو در اينجا آوردم تا بدانى كه هر اندازه كه دانا از نادان نفرت دارد، صد برابر آن نادان از دانا وحشت دارد.
🔸زاهدى در سماع رندان بود
🔹زان ميان گفت شاهدى بلخى
🔸گر ملولى ز ما ترش منشين
🔹كه تو هم در ميان ما تلخی
🆔 @Sayehsokhan
يك طوطى را با يک كلاغ در قفسی قرار دادند طوطى همیشه از زشتى كلاغ رنج مىبرد و مىگفت: اين چه صورت زشت و قيافه خشن و منظره نفرین شده و اندام درهم ریخته است؟
🔸على الصباح به روى تو هر كه برخيزد
🔹صباح روز سلامت بر او مسا باشد
جالب اینجاست که كلاغ نيز از همنشينى با طوطى به تنگ آمده بود و از روى تعجب با خود مىگفت: "لاحول ولا قوة الا باالله" همواره ناله مىكرد و بر اثر شدت افسوس دستهايش را به هم مىماليد و از نگونبختى و اقبال بد و روزگار ناپايدار شكوه مىكرد و مىگفت:
شايسته من آن بود كه همراه با كلاغى بر روى ديوار باغى با ناز و كرشمه راه مىرفتم.
🔸پارسا را بس اين قدر زندان
🔹كه بود هم طويله رندان
آرى من چه كردم كه بر اثر مجازات آن با چنين ابلهى خود خواه، ناجنس، بیعقل همنشين و همكاسه شدهام و گرفتار چنين بندى گشتهام.
🔸كس نيايد به پاى ديوارى
🔹كه بر آن صورتت نگار كنند
🔸گر تو را در بهشت باشد جاى
🔹ديگران دوزخ اختيار كنند
جناب سعدی میگوید: اين مثال را از اين رو در اينجا آوردم تا بدانى كه هر اندازه كه دانا از نادان نفرت دارد، صد برابر آن نادان از دانا وحشت دارد.
🔸زاهدى در سماع رندان بود
🔹زان ميان گفت شاهدى بلخى
🔸گر ملولى ز ما ترش منشين
🔹كه تو هم در ميان ما تلخی
🆔 @Sayehsokhan
Audio
اپیزود ششم: امینالضرب - بنیانگذار اتاق بازرگانی
در این اپیزود داستانِ فعال اقتصادیای رو خواهیم گفت که هم خودش و هم پسرش کارهای بسیار بزرگی برای ایران کردند. کسی که به سبب هم ضراب و هم امین بودنش ناصرالدین شاه به او لقب امین الضرب را اعطا کرده بود.
امین الضرب نماد یک آدم مسئول و فعال، آن هم در زمان نا امیدی، است. کسی که در سرنوشت خود و کشورش منفعل نبوده. پایه گذاری اتاق بازرگانی، بانک ملی، صنعت برق و ... تنها بخشی از فعالیتهای این بزرگمرد اقتصادیست.
#پادکست
#اکوتوپیا
@pouriabakhtiari
🆔 @Sayehsokhan
در این اپیزود داستانِ فعال اقتصادیای رو خواهیم گفت که هم خودش و هم پسرش کارهای بسیار بزرگی برای ایران کردند. کسی که به سبب هم ضراب و هم امین بودنش ناصرالدین شاه به او لقب امین الضرب را اعطا کرده بود.
امین الضرب نماد یک آدم مسئول و فعال، آن هم در زمان نا امیدی، است. کسی که در سرنوشت خود و کشورش منفعل نبوده. پایه گذاری اتاق بازرگانی، بانک ملی، صنعت برق و ... تنها بخشی از فعالیتهای این بزرگمرد اقتصادیست.
#پادکست
#اکوتوپیا
@pouriabakhtiari
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرصتی بخواهید ...
تا گیسوان خود را ...
در آفتاب کنار رودخانه شانه بزنید ..
فرصتی بخواهید ..
که مخفیترین نام خود را ..
که خون شما را صورتی میکند ...
از رود بزرگ بپرسید ...
به نام آن اسب ..
به نام آن بیابان ...
شما فرصت دارید ..
تا چیدن گندمها ...
تا زرد شدن کامل گندمها ...
عاشق شوید ...!
فقط روزهای کودکی را ...
برای یکدیگر نگویید ..!!
گندمها زرد شدند ...
گندمها چیده شدند ...
نان گرم آماده است ...
ولی ...
شما کنار بوتههای زرد ذرت باشید ..
آب را در کوزه بریزید ....
کوزه را کنار تنها بوتهی گل سرخ بگذارید ...
ما ...
شما را هنوز ...
به خاطر آن گل سرخ دوست داریم ...
#احمدرضا_احمدی
#تقدیم_به_دختران_و_بانوان_آزاده_سرزمینمان
🆔 @Sayehsokhan
تا گیسوان خود را ...
در آفتاب کنار رودخانه شانه بزنید ..
فرصتی بخواهید ..
که مخفیترین نام خود را ..
که خون شما را صورتی میکند ...
از رود بزرگ بپرسید ...
به نام آن اسب ..
به نام آن بیابان ...
شما فرصت دارید ..
تا چیدن گندمها ...
تا زرد شدن کامل گندمها ...
عاشق شوید ...!
فقط روزهای کودکی را ...
برای یکدیگر نگویید ..!!
گندمها زرد شدند ...
گندمها چیده شدند ...
نان گرم آماده است ...
ولی ...
شما کنار بوتههای زرد ذرت باشید ..
آب را در کوزه بریزید ....
کوزه را کنار تنها بوتهی گل سرخ بگذارید ...
ما ...
شما را هنوز ...
به خاطر آن گل سرخ دوست داریم ...
#احمدرضا_احمدی
#تقدیم_به_دختران_و_بانوان_آزاده_سرزمینمان
🆔 @Sayehsokhan
🇮🇷مفهوم «ایران» برای ایرانی زمانی روشن میگردد که از آن دور میگردد.
اگر باور ندارید از ایرانیهایی بپرسید که سالهاست مقیم خارج هستند، ممکن است مرفّه یا متمكّن باشند، ولی شاد و سبکروح نیستند. گمان میکنم که در میانِ خارجیانِ مقیم غربت، ایرانیان جزو کِدِرترین و افسردهترینِشان باشند که احساس گمگشتگیِ دائم دارند و هرگز شکفته نمیشوند.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan
اگر باور ندارید از ایرانیهایی بپرسید که سالهاست مقیم خارج هستند، ممکن است مرفّه یا متمكّن باشند، ولی شاد و سبکروح نیستند. گمان میکنم که در میانِ خارجیانِ مقیم غربت، ایرانیان جزو کِدِرترین و افسردهترینِشان باشند که احساس گمگشتگیِ دائم دارند و هرگز شکفته نمیشوند.
#ایران_و_تنهاییاش
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@sarv_e_sokhangoo
🆔 @sayehsokhan
📢کتاب "حمایت از کودک درون" به چاپ سوم رسید📢
✍️ نویسنده: #راکل_لرنر
👥مترجمان: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞نوبت چاپ: #چاپ_سوم
🆔 @sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
✍️ نویسنده: #راکل_لرنر
👥مترجمان: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞نوبت چاپ: #چاپ_سوم
🆔 @sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
Affirmation for the Inner Child
Mousa Malekian
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
به خداوند و قدرت بی پایان او اعتماد کنم تا هدایت و راهنمایی ام کند.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
به خداوند و قدرت بی پایان او اعتماد کنم تا هدایت و راهنمایی ام کند.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
نشر سایه سخن
Mousa Malekian – Affirmation for the Inner Child
🪴امروز به خداوند و قدرت بیپایان او اعتماد خواهم کرد تا هدایت و راهنماییام کند.
🌊هنگامی که «پوه»، در روزی طوفانی زیر آوار و اسباب خانه گیر افتاد، تصور کرد طوفان دنیا را ویران خواهد کرد و این پایان زندگی است. هنگامی که همه منتظر تمام شدن طوفان بودند او زیر آوار شعری کوتاه سرود تا به گذران راحتتر زمان در آن شرایط کمک کند.
⛈طوفانهایی از خشم و تنفر نسبت به خود را تجربه کردهام و بر زندگیام تأثیر گذاشتهاند و همه چیزهایی را که برای به دست آوردنشان تلاش کرده بودم وارونه کردهاند. افکار و احساساتم برای کنترل شرایط میجنگند، ولی در نهایت مرا با احساسی سرشار از ناامیدی به دلیل ناتوانی در غلبه بر احساسات منفی رها میکنند هر چه سختتر تلاش میکنم، طوفانها شدیدتر میوزند.
☀️شاید همیشه نتوانم طوفانها را دفع کنم گاهی باید با بعضی طوفانها سازش و زندگی کرد. بنابراین امروز شعرم را خواهم نوشت. ممکن است در پارک قدم بزنم؛ ممکن است برای دوستی قابل اعتماد از احساساتم سخن بگویم و درد دل کنم میتوانم بدوم، شنا یا دوچرخه سواری کنم. در این میانه، به قدرت بی پایان الهی اعتماد خواهم کرد تا از من محافظت کند و مرا از سقوط بازدارد. در پایان طوفان میتواند برایم موهبتی آرامش بخش باشد و چیزهایی با ارزش و ماندگار به من بیاموزد.
📚 برشی از کتاب: #حمایت_از_کودک_درون
✍️ نویسنده: #راکل_لرنر
👥مترجمان: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞نوبت چاپ: #چاپ_سوم
🗃تعداد صفحه: ۳۷۶
🛒🛒تهیه این کتاب🛒🛒
🆔 @SayehSokhan
🌊هنگامی که «پوه»، در روزی طوفانی زیر آوار و اسباب خانه گیر افتاد، تصور کرد طوفان دنیا را ویران خواهد کرد و این پایان زندگی است. هنگامی که همه منتظر تمام شدن طوفان بودند او زیر آوار شعری کوتاه سرود تا به گذران راحتتر زمان در آن شرایط کمک کند.
⛈طوفانهایی از خشم و تنفر نسبت به خود را تجربه کردهام و بر زندگیام تأثیر گذاشتهاند و همه چیزهایی را که برای به دست آوردنشان تلاش کرده بودم وارونه کردهاند. افکار و احساساتم برای کنترل شرایط میجنگند، ولی در نهایت مرا با احساسی سرشار از ناامیدی به دلیل ناتوانی در غلبه بر احساسات منفی رها میکنند هر چه سختتر تلاش میکنم، طوفانها شدیدتر میوزند.
☀️شاید همیشه نتوانم طوفانها را دفع کنم گاهی باید با بعضی طوفانها سازش و زندگی کرد. بنابراین امروز شعرم را خواهم نوشت. ممکن است در پارک قدم بزنم؛ ممکن است برای دوستی قابل اعتماد از احساساتم سخن بگویم و درد دل کنم میتوانم بدوم، شنا یا دوچرخه سواری کنم. در این میانه، به قدرت بی پایان الهی اعتماد خواهم کرد تا از من محافظت کند و مرا از سقوط بازدارد. در پایان طوفان میتواند برایم موهبتی آرامش بخش باشد و چیزهایی با ارزش و ماندگار به من بیاموزد.
📚 برشی از کتاب: #حمایت_از_کودک_درون
✍️ نویسنده: #راکل_لرنر
👥مترجمان: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞نوبت چاپ: #چاپ_سوم
🗃تعداد صفحه: ۳۷۶
🛒🛒تهیه این کتاب🛒🛒
🆔 @SayehSokhan
امشب در سر شوری دارم-اصفهانی
Channel: @Termegol
امشب نوازنده دورهگردی زیر پنجره اتاق کارم این آهنگ را مینواخت. با همه ناکوک بودنش، برای لحظاتی همه ذهنم را با خودش برد.
"باز امشب در اوج آسمانم ..." فکرش را بکن؛ چه حال دلنشینی. از آن لحظاتِ بیزمانِ ایندنیایی، از آن لحظاتِ انبساطِ فکر و احساس. از آن لحظاتی که فکر میکنی همانجایی هستی که باید باشی.
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
"باز امشب در اوج آسمانم ..." فکرش را بکن؛ چه حال دلنشینی. از آن لحظاتِ بیزمانِ ایندنیایی، از آن لحظاتِ انبساطِ فکر و احساس. از آن لحظاتی که فکر میکنی همانجایی هستی که باید باشی.
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
در شبِ سردِ زمستانی
کورهی خورشید هم
چون کورهی گرمِ چراغِ من نمیسوزد
و به مانندِ چراغِ من
نه میافروزد چراغی هیچ
نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا میافروزد
من چراغم را در آمدرفتنِ همسایهام افروختم در یک شبِ تاریک
و شبِ سردِ زمستان بود
باد میپیچید با کاج
در میان کومهها خاموش
گم شد او از من جدا زین جادهی باریک
و هنوزم قصه بر یاد است
وین سخن آویزهی لب:
«که میافروزد؟ که میسوزد؟
چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟»
در شبِ سردِ زمستانی
کورهی خورشید هم
چون کورهی گرمِ چراغِ من نمیسوزد
#نیما_یوشیج
🆔 @Sayehsokhan
کورهی خورشید هم
چون کورهی گرمِ چراغِ من نمیسوزد
و به مانندِ چراغِ من
نه میافروزد چراغی هیچ
نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا میافروزد
من چراغم را در آمدرفتنِ همسایهام افروختم در یک شبِ تاریک
و شبِ سردِ زمستان بود
باد میپیچید با کاج
در میان کومهها خاموش
گم شد او از من جدا زین جادهی باریک
و هنوزم قصه بر یاد است
وین سخن آویزهی لب:
«که میافروزد؟ که میسوزد؟
چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟»
در شبِ سردِ زمستانی
کورهی خورشید هم
چون کورهی گرمِ چراغِ من نمیسوزد
#نیما_یوشیج
🆔 @Sayehsokhan
Audio
نظامی گنجوی
▪️نظامی گنجوی ۴۹
▪️#خسرو_و_شیرین
▫️#قسمت_بیست_و_پنجم
[عزیزش کن که خوارش هم تو کردی]
خوانش و شرح: محمدرضا طاهری
⛔️ شنیدن این قسمت برای کودکان مناسب نیست!
@nezamikhani
🆔 @Sayehsokhan
▪️#خسرو_و_شیرین
▫️#قسمت_بیست_و_پنجم
[عزیزش کن که خوارش هم تو کردی]
خوانش و شرح: محمدرضا طاهری
⛔️ شنیدن این قسمت برای کودکان مناسب نیست!
@nezamikhani
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در ازدحام دنیا
اگر انسانی را یافتی
که تو را میفهمد رهایش نکن
چقدر آنها که ما را نمیفهمند بیشمارند..
#غسان_زغطان
#سلام_صبحتون_بخیر
🆔 @sayehsokhan
اگر انسانی را یافتی
که تو را میفهمد رهایش نکن
چقدر آنها که ما را نمیفهمند بیشمارند..
#غسان_زغطان
#سلام_صبحتون_بخیر
🆔 @sayehsokhan