نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعری یکسان با دو سبک متفاوت؛ توسط استاد شجریان سنتی اجرا میشه و توسط استاد اصفهانی به سبک پاپ.


🆔 @sayehsokhan
✍️ مصطفی ملکیان

🖊 اهمیت باورها در نظر متکلمان و فقها


🔹اگر از متکلم مسلمان، مسیحی یا یهودی بپرسید که خط فاصل مومنان از کافران کجاست می‌گویند عقایدشان است.

می‌گویند عقایدشان باید صادق باشد. اگر بگویید کسی هزار نیکی کرده است می‌پرسند به وجود خدا و زندگی پس از مرگ معتقد است یا نیست. یعنی عقاید برایشان مهم است. مثلا اولین مساله رساله عملیه در هر رساله‌ای این است که می‌گوید در اصول دین نمی‌توانید تقلید کنید. در فروع فقط می‌توانید تقلید کنید. در اصول هر کسی با نیروی استدلال گر خودش عقایدی داشته باشد.

🔹دو سخن را چه درست چه نادرست از ارسطو پذیرفتند: یکی اینکه میگفت انسان حیوان ناطق است بنابراین آنچیزی که خط تمایز بین انسان و سایر حیوانات می‌باشد تفکر است که به ساحت باورها مربوط می‌شود.

سخن دومش این بوده هر باوری ارزشمند نیست، باور مستدل و استدلالی ارزشمند است. این دو سخنش در کلام پذیرفته شد. گفتند که اول چیزی که خط مومن و کافر را جدا میکند عقاید است با اینکه قرآن این را نمی‌گوید. اگر دقت کنید یک جا نگفته است که خط مومن با کافر با عقاید جدا می‌شود.

می‌گوید "الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون" یعنی آنچه ولی‌خدا را از غیر ولی‌خدا جدا می‌کند این است که خوف ندارد. یا می‌گوید " ایتها النفس المطمئنه" ای جان آرام ارجعی الی ربک یعی تو را به آرامشت می‌شناسد که جزو احساسات 85 گانه‌ای است که داریم.

🔹اگر از متون مقدس سه دین ابراهیمی بپرسید که وزن آدمها را چطور بشناسیم می‌گویند که ببینید که این آدمها از چه شاد و از چه غمگین می‌شوند. به چه امید بستند و از چه قطع امید کردند و چه چیزی به آنها آرامش می‌دهد و چه چیزی اضطراب می‌دهد.

فقط کتب مقدس را می‌گویم. فقط امید و شادی و آرامش و احساسات است که سبب میز می‌شود. قرآن می‌گوید عقیده را که همه دارند " ا فی الله شک فاطر السموات و الارض" این استفهام انکاری است. یعنی همه می‌دانند که خدا وجود دارد. "لئن سالتهم من خلق السموات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله" حتی اگر از مشرکان و کافران هم بپرسی که چه کسی زمین و آسمان را آفریده است می‌گویند خدا.

بنابراین میز بین مشرک و کافر و مومن، عقیده به وجود خدا ایجاد نمیکند مهم این است که به خدا دلبستگی داری یا نداری یا به غیر خدا دلبستگی داری. قبلا در دانشکده الهیات گفته‌ام که تمام مولفه‌هایی که در قران مومنان و کافران و منافقان را بازشناسی می‌کند بدون استثنا از مقوله احساس و عاطفه و هیجان است.در طول تاریخ این سه دین به این دلیل باور پرسی و تفتیش عقاید رایج شد. نمی‌پرسیدند که با چه چیزهایی دلت آرام می‌گیرد و به چه چیزهایی دلت خوش است از چه چیزهایی ناامید و به چه امیدوار هستی.
اگر کلام ما طبق متون مقدس بود با آن سیاق، باید احساسات پرسی راه می‌افتاد که مثلا می‌پرسیدند از چه می‌ترسید و از چه شاد می‌شوید. مثال دیگری بیان میکنم.
تلقی فقهی و غیر فقهی چقدر تفاوت دارد.

🔹فروید به عنوان یک روانشناس و روانکاو معتقد بود همه اعمال آدمی با چند واسطه منبعث از اِروس است که آن را غریزه عشق اروتیک گفت. البته مقصودش از اروس فقط غریزه جنسی بعنوان آن عمل فیزیولوژیک نبود. البته بعدها غریزه مرگ هم اضافه کرد. او خیلی به لحاظ عقیدتی عقیده داشت که اروس نقش سرنوشت‌سازی در زندگی دارد. گزارش‌هایی که از زندگی او توسط همکاران و دستیاران و بیمارانش شده است بیانگر این است که او هرگز از بیمارش سوء استفاده جنسی نکرد.

🔹یونگ جدایی‌اش از فروید به این دلیل بود که می‌گفت تاکید فروید روی نقش اروس نابجاست و این همه نقش ندارد. با این وجود معروف و مشهور است که وی از بیماران زن خودش سوء استفاده جنسی می‌کرد. حتی کتابهایی راجع آن نوشته است.طبق نگاه کلامی یا فقهی اگر کسی بخواهد ارزش داوری کند فروید محکوم است چون عقیده‌اش پذیرفتنی نیست هرچند زندگی عفیفانه‌ای داشته است و یونگ به خاطر پذیرش عقیده‌اش مقبول است هر چند ممکن است بگویند معاصی هم داشته است!

🔹متکلمان و به تبع آنها فقها میز نیکی و بدی را باورها می‌دانند نه احساسات و عواطف، بگذریم از اینکه باور هم با تبدیل به گزاره های محفوظ در حافظه تقلیل یافت. اگر گزینش قرآنی انجام گیرد مثلا باید پرسیده میشد که آیا در کار،ثروت انگیزه‌مندت می‌کند و اگر اینطور بود مردودش می‌کردند یا پرسش می‌شد که آیا محبوبیت نزد مردم برایت مهم است و اگر اینطور بود رد می‌شد. یعنی به احساسات و عواطف بها می‌دادند. گویا لب لباب و جوهره و شخصیت ما را باورها می‌دانند که از بقیه می‌شود غمض عین کرد هرچند که مرتکب معاصی شود.

🆔 @mostafamalekian
🆔 @Sayehsokhan
وقتی غرق در زندگی حرفه‌ای‌تان هستید، نمی‌دانید که چگونه می‌توانید زمانی را برای فراغت از همه مشغله‌های کاری و شبکه‌های ارتباطی پیدا کنید. آن بیست نفری که دوران کاری‌تان را با آنها آغاز کرده‌اید، طی بیست سال در شرکت‌های مختلف مشغول کار خواهند بود و اگر بتوانید با آنها در ارتباط بمانید، راهی برای ورود به هر یک از آن شرکت‌ها خواهید داشت.
یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌های من روابطی است که طی این سال‌ها از دست داده ام.


📚 #برشی_از_کتاب : #جنس_مدیر_عالی
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون
👌 ترجمه: #مریم_خسروی
🖌 ویراسته و زیر نظر: #ایرج_پاد
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan


     👈سفارش کتاب جنس مدیر عالی👉
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تبیینی ساده از تئوری بودا درباب چگونگی وصول به نیروانا و رهایی از رنج
▪️دکتر عبدالحمید ضیایی

(برشی از درس‌گفتار آشنایی با عرفان‌های شرقی)
▪️موسسه سروش مولانا
#تناسخ‌_ارواح
#خاموشی_مطلق
#فنای_از_خویشتن

🆔 @abdolhamidziaei
@Sayehsokhan
به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که شانه‌هایم
از وبالِ بال
خمیده بود،
و در پاکبازیِ معصومانه‌ی گرگ و میش
شب‌کورِ گرسنه‌چشمِ حریص
                                  بال می‌زد.
به پرواز
شک کرده بودم من.

سحرگاهان
سِحرِ شیری‌رنگیِ نامِ بزرگ
در تجلی بود.

با مریمی که می‌شکفت گفتم: «شوقِ دیدارِ خدایت هست؟»
بی‌که به پاسخ آوایی برآرد
خستگی باز زادن را
به خوابی سنگین
                      فرو شد
همچنان
         که تجلّی ساحرانه‌ی نامِ بزرگ؛
و شک
بر شانه‌های خمیده‌ام
جای‌نشینِ سنگینی‌ِ توانمندِ بالی شد
که دیگر بارَش
به پرواز
احساسِ نیازی
نبود.

#احمد_شاملو
#شعر_سپید_فارسی
🆔 @Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی

#سقراط_آپولوژی
براساس دوره کامل آثار افلاطون

🆔 @Sayehsokhan

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊 فایل صوتی

#سقراط_آپولوژی
براساس دوره کامل آثار افلاطون


🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۹۷ درصد از افرادی که تسلیم می‌شوند
بزودی بوسیله ۳ درصدی که هرگز تسلیم نشدند، استخدام می‌شوند!


"وال استریت"

#سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فرهنگ_و_اندیشه

معرفی کتاب

📚کاندید 
#ولتر
🔁#رضا_مرادی

یکی از عبارت‌های بسیار مشهور ولتر، نویسنده و فیلسوف فرانسوی سده‌ی هفدهم، این است که «شخص باید باغ خودش را کشت کند».این عبارت در بخش پایانی داستان «کاندید» آمده است. اما مقصود ولتر از بیان این جمله چه بود و چگونه می‌تواند راهنمای زندگی امروز ما باشد؟

در این ویدئو با «کاندید» و یکی از پیام‌های مهم کتاب آشنا می‌شویم.

🆔 @Sayehsokhan
📖بخش‌هایی از کتاب: کیمیاگر
شاهکار: پائولو کوئیلو

حقیقتی بزرگ بر این کره خاکی وجود دارد. هر کس که باشی یا هر کاری که انجام دهی  وقتی  واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته تو از روح جهان سرچشمه می‌گیرد و تو مامور انجام آن بر روی زمین می‌شوی. شناخت افسانه شخصی تنها وظیفه واقعی هر آدمی است. اساسا همه چیزها یک چیز واحد هستند و وقتی چیزی را بخواهی همه کاینات دست به دست هم می‌دهند تا تو نایل به انجام آن شوی. روح جهانی همیشه نیرویی مثبت است.

ما می‌ترسیم که آنچه را که داریم، از زندگی گرفته تا اموال و دارایی، از دست بدهیم. اما با درک اینکه افسانه زندگی ما و سرگذشت کاینات همه با یک دست واحد نگاشته شده اند، این ترس در ما کم می‌شود.

ساربان به پسرک گفت:  من زنده‌ام. وقتی چیزی می‌خورم  فقط به خوردن فکر می‌کنم. اگر راه بروم، همه حواسم را به روی گام‌هایم متمرکز می‌کنم. اگر ناگزیر از جنگیدن باشم،  آن روز، روز خوبی برای مردنم خواهد بود.

چون در گذشته‌ام و یا آینده‌ام زندگی نمی‌کنم. من فقط زمان حال را درمی‌یابم. اگر بتوانی همه فکرت را روی زمان حال متمرکز کنی، احساس شادمانی خواهی کرد. آنوقت می‌بینی که حتی در کویر هم زندگی وجود دارد. ستارگان آسمان را نورباران می‌کنند و مردان قبایل با هم می‌جنگند چون از تبار انسانها هستند. اگر باور کنی که زندگی همین لحظه‌ای است که الان در آن بسر می‌برید، آنگاه زندگی برایت تبدیل به جشن و سرور می‌شود.

🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from اتچ بات
💥هنوز منتظرانيم تا ز گرمابه برون خرامی...!

✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie

♦️۲۰ دی سالروز قتل امیرکبیر است یکی از شومترین روزهای تاریخ ایران. من معتقدم ایران با مرگ او یکی از بهترین فرصتهای گذار به دوران مدرن را از دست داد، سرنوشت ملتها به بی‌نهایت عوامل بستگی دارد اما در این شکی نیست که گاهی در حساسترین دوره‌های تاریخی با قرارگرفتن یک مصلحی در راس قدرت، میتواند کاری شبیه به معجزه کند چون میجی، بیسمارک، پطر کبیر...

کیمیاگری قدیم بدنبال یافتن اکسیری بود که اجسام را به طلا تبدیل کند. چنین اکسیری وجود ندارد، اما به نظر من، چیزی شبیه به آن وجود دارد و آن اکسیر همانا وجودِ دستهایِ نخبگان سیاسی هر جامعه است، دستهایی که با نبوغ خود، بحرانها را به فرصتهای طلایی بدل میکنند و البته برعکسِ کوتوله‌های سیاسی که فرصتها را نیز به بحران بدل میکنند!.

♦️پس، آن نیشتری که در 1852م  در حمام فین کاشان بر آن رگ نهاده شد نه رگِ امیر که در واقع، رگِ نوسازی ایران بود، بطوریکه چهل پنج سال پس از کشتن امیر، میرزا رضا کرمانی قاتل شاه در استنطاق خود، این تصویر مایوس کننده را از اوضاع و احوال ایران بدست میدهد:

«قدرى پايتان را از خاك ايران بيرون بگذاريد در عراق عرب و بلاد قفقاز و عشق‌آباد و خاك روسيه هزار هزار رعيت بيچاره ايرانى ببينيد كه از وطن عزيز خود از دست تعدى و ظلم فرار كرده كثيفترين كسب و شغلها را از ناچارى پيش گرفته‌‌اند هرچه حمال و كناس و الاغى و مزدور در آن نقاط میبينيد همه ايرانى هستند آخر اين گله‌‌هاى گوسفند شما مرتع لازم دارند كه چرا كنند تا شيرشان زياد شود كه هم به بچه‌هاى خود بدهند هم شما بدوشيد، نه اينكه تا شير دارند بدوشيد، شير كه ندارد گوشت تنشان را بكلاشيد...»
(تاریخ بیداری ایرانیان...ج1ص۸۲)

♦️شبی که فرمان قتل امیرکبیر گرفته شد، سرسخت‌ترین دشمنانِ امیر و در واقع دشمنان ایران، شاه جوان را محاصره کرده، حسابی مست ساختند و سپس، فرمان قتلش را گرفته بدست حاج علیخان دادند و او سحرگاه دهم ژانویه1852عازم کاشان شد:

«...به دلاک دستور داد رگهای هر دو بازویش را بزند و دو کف دستش را روی زمین نهاد در حالیکه خون از بازوانش فوران داشت در این وقت میرغضب به امر فراشباشی با چکمه لگدی به میان دو کتف امیر نواخت،چون امیر درغلتید دستمالی را لوله کرد به حلق امیر فرو برد و گلویش را فشرد تا جان داد»
(امیرکبیر و ایران،آدمیت...ص717)

♦️امیر می‌دانست دشمن اصلی مردم جهل و نادانی است روزنامه خواندن را برای دولتیان اجباری کرده بود! در سال 1264ق. برای واكسن‌زدن كودكان مجبور شد به زور و جریمه متوسل شود چون فالگيرها و دعانويس‌ها شايعه كرده بودند كه واكسن‌زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان ميشود.
در عرض کمتر از چهار سال صدارتش، کاری کرد کارستان...!
اما پس قتلش،  میرزا آقاخان نوری سرسپردترین مزدبگیر انگلستان، بجایش صدراعظم ایران شد میگفت برای رسیدن به هدفم اگر لازم باشد:
«ريش خودم را در كون خر مى‌كنم، چون كار گذشت بيرون مى‌آورم، مى‌شُويم، گلاب ميرنم»!.
خاطرات و خطرات...ص 57).

و  همین رذل، در نامه خصوصی به شاه نوشت:
«بحمدالله که میرزاتقی خان غیرمرحوم به درک واصل شد خدا جان این چاکر را و جمیع اولاد آدم و عالم را فدای یک جمله دستخط شاه نماید...»
اما همین شخصِ پلید در انظار عمومی تبلیغ میکرد که میرزاتقی خان از بیماری مرده:
«میرزاتقی خان در فین کاشان به ناخوشی سینه پهلو وفات کرده و مرحوم شد خدا بیامرزد تف بر این دنیا...»

♦️ناصرالدین شاه ۴۵سال پس از امیر زنده ماند بارها با تحسر گریست و لحظه ای از بزرگترین اشتباه زندگیش غافل نشد، یکسال قبل از کشته شدنش رفته بود به زادگاه امیرکبیر برای سواری. یک مرتبه چوپانی می‌بیند که شبیه امیر بوده، احضارش می‌کند و چوپان میگوید که پدر من با پدر امیرکبیر پسرعمو بودند و ناصرالدین شاه او را به تهران آورده، شغل و منصب میدهد! اما بندی را که ۴۵ سال پیش، به آب داده بود دیگر هیچوقت قابل جبران نبود.
در حصار چاپلوسان گرفتار آمده و کشور غرق در فساد و تباهی گشته بود یکبار که اوضاعِ آشفته کشور، آشفته ترش کرده بود از سرِ پشيمانى از قتل امیرکبیر، به ولیعهدش مظفرالدين شاه نوشت:
«قدر نوكر خوب را بدان، من چهل سال است بعد از امير، خواستم از چوب آدم بتراشم اما نتوانستم»

♦️پس از قتل امیر، در بین مردم ایران ضرب المثل شد که وقتی ميخواستند از كاری مُحال گویند ميگفتند:
«وقتي امير از گرمابه بيرون آید!»

هر دو کشور، ژاپنِ میجی و ایرانِ امیرکبیر، تقریبا شبیه هم و باهم آغاز کردند اما میجی چهل سال فرصت پیدا کرد و امیر چهار سال...!
چه میشد اگر امیر نیز چهل سال فرصت میکرد...؟!
اما تاریخ ایران، تو گویی تاریخ اگرها و حسرت هاست...!

🆔 @Sayehsokhan
اخوان مشکل شعر حافظ را برای من حل کرد.


▪️من اگر متجاوز از یک رُبع‌قرن، زندگی او را از نزدیک ندیده بودم و در احوالات مختلف با او نزیسته بودم، امروز فهم درستی از شعر حافظ نمی‌توانستم داشته باشم. اخوان مشکلِ شعرِ حافظ را برای من حل کرد، بی‌آنکه سخنی در باب حافظ یا توضیح شعرهای او گفته باشد.

من از مشاهدهٔ احوال و زندگی اخوان، متوجهٔ این نکته شدم که چرا حافظ «خرقهٔ زهد» و «جامِ می» را از جهت رضای او با هم می‌داشته است.

دریغا که به دلایلی، اکنون مجال آن نیست تا لحظه‌هایی از تجسّم این تناقض‌ها را در گفتار و رفتار او نقل کنم. زیباترین سخنان و طنز‌آمیز‌ترین لحظه‌هایی که در عمرِ خویش شنیدم و دیدم، همین گفته‌ها و لحظه‌ها بود «شب قدری نصیبم شد، ولی قدرش ندانستم.»

اکنون می‌فهمم که چرا در دوره سلطهٔ ژدانف، ادبیات و فرهنگ شوروی به انحطاط گرایید؛ زیرا در آن ایّام، به این تناقض که محور هنرهاست، نمی‌خواستند میدان بدهند و می‌گفتند:
باید یکی از دو سوی این تناقض به نفع ایدئولوژی حزب مرتفع شود و نمی‌دانستند که ارتفاع یکی از دو سوی این تناقض به معنی پایان یافتن خلاقیّت هنری است.

به زبان ساده، می‌توانم بگویم که هیچ شعر حزبی یا مذهبی خالص تاکنون ندیده‌ام که ارزش هنری هم داشته باشد. بی‌گمان اگر شعر مذهبی‌ای، که ارزش هنری داشته باشد، یافت شود، به ناگزیر صبغه‌ای از عرفان و گاه زندقه در آن وجود دارد و این لازمهٔ خلاقیّت هنری است. من این نکته را از زندگی با اخوان آموختم.

محمدرضا شفیعی کدکنی
حالات و مقامات م. امید(مهدی اخوان ثالث)،
صص ۲۱۷–۲۱۶
#حافظ
#اخوان_ثالث
@shafiei_kadkani
🆔 @Sayehsokhan
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
🌺🌺🌺
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه‌داری و آیین سروری داند
🌺🌺🌺
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
🌺🌺🌺
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
🌺🌺🌺
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
🌺🌺🌺
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه‌ای شیوه پری داند
🌺🌺🌺
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
🌺🌺🌺
مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
🌺🌺🌺
به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
🌺🌺🌺
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

#حافظ
🆔 @sayehsokhan
امید هاشمی در دانشگاه زبان انگلیسی خوانده و کارشناسی ارشدش را در حوزهٔ زبان‌شناسی گرفته اما  به خاطر کنجکاوی زیادی و علاقه‌ا‌‌ش به تکنولوژی، رفت سراغ خبرنگاری در حوزهٔ فناوری.

🎙️قسمت بیست و یکم پادکست کتابگرد 
دنیای متفاوت کتاب‌ها با امید هاشمی

@ketabgardp
🆔 @sayehsokhan

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
Ketabgard _ Episode 21
Mohsen
🎙️قسمت بیست و یکم پادکست کتابگرد 
دنیای متفاوت کتاب‌ها با امید هاشمی

@ketabgardp
🆔 @sayehsokhan

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
📚کتاب‌های محبوب امید هاشمی
شگفتی (اعجوبه)؛ آر. جی. پالاسیو
لمس بام دنیا؛ اریک وین مایر
گل صحرا؛ واریس دیری

🎁کتاب‌هایی که برای هدیه پیشنهاد دادم
پسر عیسا؛ دنیس جانسون
بوستان؛ سعدی
راهنمای مردن با گیاهان دارویی؛ عطیه عطارزاده
نوری که نمی‌بینیم؛ آنتونی دوئر

📓فهرست کتاب‌هایی که در این گفت‌وگو از آن‌ها حرف زدیم
جنایت و مکافات؛ داستایوفسکی
موش‌ها و آدم‌ها؛ جان اشتاین بک
هزار و چند شب؛ مهدی موسوی
ظرافت جوجه‌تیغی؛ موریل باربری
قصه‌های مجید؛ هوشنگ مرادی کرمانی
غرش طوفان؛ الکساندر دوما
همسایه‌ها؛ احمد محمود
مدار صفر درجه؛ احمد محمود
زمین سوخته؛ احمد محمود
درخت انجیر معابد؛ احمد محمود
مستطاب آشپزی؛ نجف دریابندری
جان شیفته؛ رومن رولان
چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟ اعجم اوقلو


@ketabgardp
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فوئرباخ: تعلیم غذا دارای اهمیت اخلاقی و سیاسی بزرگی است. غذا تبدیل به خون می‌شود و خون تبدیل به قلب و مغز و افکار و مایه‌ی تشکیل نفس ...

می‌خواهید وضع ملت را بهبود بخشید؟ عوض سخنان پرشور بر ضد گناه ، غذای بهتری به آنان بدهید. آدمی آن چیزی است که می‌خورد.

✍️ رابرت سالومون
📗 فلسفه اروپایی

#سلام_صبحتون_بخیر
آدینه متبرک!

🆔 @Sayehsokhan