✍️سعید معدنی
🖊 دختران، طلاق و زن زیادی
جلال آلاحمد کتابی دارد به نام زن زیادی.
این کتاب شامل مجموعه قصههای کوتاهی است که یکی از قصهها "زن زیادی" است.
آلاحمد با همان نگاه تیزبین خود مشکلی را طرح می کند که دختران ما در جامعه از آن رنج میکشیدند و رنج میکشند.
روایت قصه آلاحمد سرنوست دختری است آبله رو و کچل که از کلاه گیس استفاده میکند. مردی که پایش شَل است و میلنگد و عینک ته استکانی میزند وبا عصا راه میرود و هزار عیب دارد!، به خواستگاری دختر میآید. به او میگویند که دختر این عیب را دارد و از کلاهگیس استفاده میکند. اما مرد اصرار دارد که همه شرایط را میپذیرد. عروسی سر میگیرد دختر نگونبخت به خانه شوهر میرود. اما مورد بیمهری و آزار مادر شوهر و خواهر شوهر و درپی آن شوهر قرار میگیرد سر انجام پس از مدتی طلاق میگیرد و به خانه پدر میآید....
تلخی قصه همین جاست!
او در خانه پدر دیگر جایگاه دیروزی و قبل ازدواج را ندارد و حالا دیگر همه به او به عنوان یک غریبه و یک "زن زیادی" نگاه می کنند.
به عبارتی دختر تا زمانی که خانهی پدر است حتی اگر چهل- پنجاه ساله هم باشد اطاقاش،کمد و وسایلاش و...مشخص است و احترام دارد. اما وقتی پس از ازدواج و مدتی زندگی متاهلی، طلاق میگیرد و مجددا به خانه پدر برمیگردد، انگار یک زن زیادی در خانه قدم میزند. بخصوص اگر خواهر و برادر دیگری هم داشته باشد نگاهها آزاردهنده و سنگینتر است و رنج زنان مطلقه بیشتر میشود.
آمارها نشان میدهد در سالهای اخیر بیشترین طلاق در تاریخ ایران ثبت شده است. در مقابل هر سه ازدواج یک طلاق رخ میدهد. افزایش این آمارها نشان میدهد زنان مطلقه جامعه ما و خانوادههایشان چه رنجهایی میکشند.
البته بیشک این رنجها برای مردان جدا شده هم هست که مجال دیگری برای پرداختن به آن میطلبد.
نکتهای را هم باید اضافه کنم این است که؛ امروزه به واسطهی تحولات اجتماعی با پدیدهی طلاق به عنوان یک انتخاب، معقولانهتر برخورد میشود. ولی در گذشته - مثلا زمان جلال آلاحمد- اینگونه نبود. زن باید با همه رنجها و ناملایمات و تحقیرها و آزارها در خانه شوهر و خانوادهی شوهر میماند و میساخت. حتی اگر به قیمت جاناش تمام میشد.
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
پی نوشت: ۱۸ شهریور (۱۳۴۸) سالروز درگذشت جلال آلاحمد است.
زنده یاد آلاحمد به خاطر همین نگاههای دقیق، باریک بینیها، فکرکردن به پیرامون، توجه و اندیشیدن به رنجهای دیگران، به عنوان یک روشنفکر مسئول شناخته میشود.
وی در زمان حیات خود با ابزار نوشتن بویژه در قصههای" بچه مردم"، "لاک صورتی"، و همین قصهی "زن زیادی" و مانند آن نشان میدهد دختران و زنان ما در جامعه چه مشکلات آشکار و پنهانی دارند.
#سعید_معدنی
#زن_زیادی
#آل_احمد
#طلاق
#زن
🆔 @Saeed_Maadani
🆔 @Sayehsokhan
🖊 دختران، طلاق و زن زیادی
جلال آلاحمد کتابی دارد به نام زن زیادی.
این کتاب شامل مجموعه قصههای کوتاهی است که یکی از قصهها "زن زیادی" است.
آلاحمد با همان نگاه تیزبین خود مشکلی را طرح می کند که دختران ما در جامعه از آن رنج میکشیدند و رنج میکشند.
روایت قصه آلاحمد سرنوست دختری است آبله رو و کچل که از کلاه گیس استفاده میکند. مردی که پایش شَل است و میلنگد و عینک ته استکانی میزند وبا عصا راه میرود و هزار عیب دارد!، به خواستگاری دختر میآید. به او میگویند که دختر این عیب را دارد و از کلاهگیس استفاده میکند. اما مرد اصرار دارد که همه شرایط را میپذیرد. عروسی سر میگیرد دختر نگونبخت به خانه شوهر میرود. اما مورد بیمهری و آزار مادر شوهر و خواهر شوهر و درپی آن شوهر قرار میگیرد سر انجام پس از مدتی طلاق میگیرد و به خانه پدر میآید....
تلخی قصه همین جاست!
او در خانه پدر دیگر جایگاه دیروزی و قبل ازدواج را ندارد و حالا دیگر همه به او به عنوان یک غریبه و یک "زن زیادی" نگاه می کنند.
به عبارتی دختر تا زمانی که خانهی پدر است حتی اگر چهل- پنجاه ساله هم باشد اطاقاش،کمد و وسایلاش و...مشخص است و احترام دارد. اما وقتی پس از ازدواج و مدتی زندگی متاهلی، طلاق میگیرد و مجددا به خانه پدر برمیگردد، انگار یک زن زیادی در خانه قدم میزند. بخصوص اگر خواهر و برادر دیگری هم داشته باشد نگاهها آزاردهنده و سنگینتر است و رنج زنان مطلقه بیشتر میشود.
آمارها نشان میدهد در سالهای اخیر بیشترین طلاق در تاریخ ایران ثبت شده است. در مقابل هر سه ازدواج یک طلاق رخ میدهد. افزایش این آمارها نشان میدهد زنان مطلقه جامعه ما و خانوادههایشان چه رنجهایی میکشند.
البته بیشک این رنجها برای مردان جدا شده هم هست که مجال دیگری برای پرداختن به آن میطلبد.
نکتهای را هم باید اضافه کنم این است که؛ امروزه به واسطهی تحولات اجتماعی با پدیدهی طلاق به عنوان یک انتخاب، معقولانهتر برخورد میشود. ولی در گذشته - مثلا زمان جلال آلاحمد- اینگونه نبود. زن باید با همه رنجها و ناملایمات و تحقیرها و آزارها در خانه شوهر و خانوادهی شوهر میماند و میساخت. حتی اگر به قیمت جاناش تمام میشد.
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
پی نوشت: ۱۸ شهریور (۱۳۴۸) سالروز درگذشت جلال آلاحمد است.
زنده یاد آلاحمد به خاطر همین نگاههای دقیق، باریک بینیها، فکرکردن به پیرامون، توجه و اندیشیدن به رنجهای دیگران، به عنوان یک روشنفکر مسئول شناخته میشود.
وی در زمان حیات خود با ابزار نوشتن بویژه در قصههای" بچه مردم"، "لاک صورتی"، و همین قصهی "زن زیادی" و مانند آن نشان میدهد دختران و زنان ما در جامعه چه مشکلات آشکار و پنهانی دارند.
#سعید_معدنی
#زن_زیادی
#آل_احمد
#طلاق
#زن
🆔 @Saeed_Maadani
🆔 @Sayehsokhan