⭕️شش ویژگی نسلی که ما را شگفت زده کرد!
✍مجتبی لشکربلوکی
باید اعتراف کرد که دهه هشتادیها و بخشی از دهه هفتادیها همه ما را غافل گیر کردند. پیشاپیش بابت جملهای که در ادامه میخواهم بگویم از نسل جدید معذرت خواهی میکنم؛ همیشه در مورد شما این ذهنیت را داشتم که نسلی بیخبر، ساده، عشرتطلب و غیرجنگجو هستید اما این روزها به همه ما ثابت شد که نسلی آگاه، پیچیده، جنگنده و فعالید. احتمالا مسوولان هم غافلگیر شدهاند. طبیعی است. چون تا کنون تصوری که از جامعه داشتهاند برمیگشت به نسل ما.
این اولین مواجهه جدی مسوولان ما با نسلی جدید است. همه ما شگفت زده شدیم.
به عنوان نمونه دو سال پیش، تحقیقی انجام شد که در آن نسلهای دهه ۶۰ و ماقبل، نسلهای بعدتر از خود را اینگونه توصیف میکردند:
فردگرا، لذتطلب، مصرفگرا و بیآرمان و غیرسیاسی! بنابراین مسوولین هم به عنوان بخشی از جامعه اینگونه فکر میکردند.
بدترین کار ممکن این است که تحلیلهای ساده و سطحی ارایه کنیم که اینها نسل گیمرهایی هستند که از پای بازی بلند شدهاند و دچار هیجان شدهاند و به خاطر غریزه جنسی به خیابانها آمدهاند و فریب رسانههای اجتماعی را خوردهاند. (اینها را من نمیگویم متاسفانه عدهای کارشناس گفتهاند). فریبخورده، گیمر هیجانزده و گرفتار غریزه جنسی شایسته میلیونها فرزند این سرزمین نیست.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
من اگر جای مسوولین بودم حتما دو کار میکردم:
▪️حتما برای شناخت عمیق این نسل و خواستگاههایش، خواستههایش و آرمانهایش وقت میگذاشتم.
▪️حتما به خاطر چنین نسلی سجده شکر میکردم. میپرسید چرا؟ توضیح میدهم.
مشخصات این نسل تا آنجا که تعامل، تامل و تحقیق کردهام (برخی منابع به عنوان نمونه +، + و +):
۱) این نسل برخلاف ما نسل اطاعت نیست. ما یاد گرفته بودیم که باید در برابر بزرگترها هر چه شنیدیم، بگوییم چشم. اصلاً، ملاک اصلی بچه خوب همین حرف شنوی از بزرگترها بود. این بزرگترها هم دایره وسیعی داشت: پدر، مادر، خاله و عمو گرفته تا معلم و مدیر مدرسه و مقامات. این نسل یاغی نیست اما اهل اطاعت نیست. حرف آنها این است: به جای دستور دادن، ما را قانع کنید. دستور نه! اطاعت هرگز، گفتگو کنیم!
۲) این نسل جسورتر از نسل ماست. ما ارزشها، سنتها و عادتها را میپذیرفتیم. این نسل اما سوال میکند، رد میکند، نقد میکند، نمیپذیرد. این نسل به خاطر جسارتش سبک زندگی اجباری را نمیپذیرد. نمیپذیرد کس دیگری برایش تعیین تکلیف کند. نمیپذیرد حتی معلمش خارج از برنامه درسی چیزی از او بخواهد.
۳) این نسل برخلاف ما با نظام رسانهای حکومت کمترین ارتباط را داشته. این نسل، نسل «نو تیوی» (no TV) است. نسلی که با برنامه کودک تلویزیون ایران بزرگ نشده. به احتمال زیاد اخبار تلویزیون را ندیده. اما در عوض، درون شبکههای اجتماعی متولد شده. مصرف کننده ساده باور نیست، جستجوگر تیزبین است.
۴) این نسل برخلاف ما «شهروند جهان» است. ما تا سالهای سال کل ارتباطمان با جهان هستی، برنامه «دیدنیها» بود. یادتان هست؟ این نسل برخلاف ما که عمدتا دنیا را در محدوده روستا و شهر و کشور خودمان میدیدیم، جهانآگاهتر از همه اجدادمان در تمام طول تاریخ شدهاند و دارای سطح بالاتری از انتظار از زندگی و حکمرانی اند.
۵) این نسل سیاسی است اما مرجعیت سیاسی ندارد. این نسل جناحهای سیاسی را نمیشناسد و اگر هم بشناسد، قبول ندارد! این نسل خودش مرجع است نه مقلد!
۶) این نسل برخلاف نسل ما، خود را بالاتر از حکومت میداند. این نسل قدرت دولت را مفروض و مطلق نمیگیرد. قدرت باید کارکرد داشته باشد و سطح استانداردی از معیشت را تامین کند وگرنه مشروعیت ندارد. این نسل ورود دولت به همه حوزهها را مجاز نمیداند بویژه حوزه زندگی شخصی. آنها میگویند که قدرت در خدمت ماست و نه برعکس.
بنابراین ما با یک نسل هوشیار اطاعتگریزِ جهان آگاهِ غیرمقلدِ جسور روبرو هستیم و چه ظرفیتی بالاتر از این نسل برای ساختن ایران آینده. به شرط آنکه توانایی بکارگیری این ظرفیت را داشته باشیم. حکمرانی جدید نیز باید متفاوت باشد مثلا حکمرانی مبتنی بر اجبار-اطاعت دیگر برای این نسل کار نمیکند و باید تغییر کند به حکمرانی مبتنی بر اجماع- اقناع.
نسل جدید جمعیتی یعنی نیاز به نسل جدید حکمرانی.
دهه هشتادیهای عزیز! ممکن است نتوانم فضای ذهنیتان را درک کنم، شاید خواستههای شما با خواستههای من تفاوت داشته باشد اما از اینکه نسبت به کشور، دیگران و آیندهتان بیتفاوت نیستید کیف میکنم. برخی کارها و روشهای شما را نمیپسندم ولی به خاطر شما از گذشته به آینده ایران امیدوارترم. سخت امیدوارم که کنشگری مدنی، گفتگوی مسالمتآمیز و کار تشکیلاتی را یاد بگیرید و آینده بهتری برای همه ما رقم بزنید.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
🆔 @Sayehsokhan
✍مجتبی لشکربلوکی
باید اعتراف کرد که دهه هشتادیها و بخشی از دهه هفتادیها همه ما را غافل گیر کردند. پیشاپیش بابت جملهای که در ادامه میخواهم بگویم از نسل جدید معذرت خواهی میکنم؛ همیشه در مورد شما این ذهنیت را داشتم که نسلی بیخبر، ساده، عشرتطلب و غیرجنگجو هستید اما این روزها به همه ما ثابت شد که نسلی آگاه، پیچیده، جنگنده و فعالید. احتمالا مسوولان هم غافلگیر شدهاند. طبیعی است. چون تا کنون تصوری که از جامعه داشتهاند برمیگشت به نسل ما.
این اولین مواجهه جدی مسوولان ما با نسلی جدید است. همه ما شگفت زده شدیم.
به عنوان نمونه دو سال پیش، تحقیقی انجام شد که در آن نسلهای دهه ۶۰ و ماقبل، نسلهای بعدتر از خود را اینگونه توصیف میکردند:
فردگرا، لذتطلب، مصرفگرا و بیآرمان و غیرسیاسی! بنابراین مسوولین هم به عنوان بخشی از جامعه اینگونه فکر میکردند.
بدترین کار ممکن این است که تحلیلهای ساده و سطحی ارایه کنیم که اینها نسل گیمرهایی هستند که از پای بازی بلند شدهاند و دچار هیجان شدهاند و به خاطر غریزه جنسی به خیابانها آمدهاند و فریب رسانههای اجتماعی را خوردهاند. (اینها را من نمیگویم متاسفانه عدهای کارشناس گفتهاند). فریبخورده، گیمر هیجانزده و گرفتار غریزه جنسی شایسته میلیونها فرزند این سرزمین نیست.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
من اگر جای مسوولین بودم حتما دو کار میکردم:
▪️حتما برای شناخت عمیق این نسل و خواستگاههایش، خواستههایش و آرمانهایش وقت میگذاشتم.
▪️حتما به خاطر چنین نسلی سجده شکر میکردم. میپرسید چرا؟ توضیح میدهم.
مشخصات این نسل تا آنجا که تعامل، تامل و تحقیق کردهام (برخی منابع به عنوان نمونه +، + و +):
۱) این نسل برخلاف ما نسل اطاعت نیست. ما یاد گرفته بودیم که باید در برابر بزرگترها هر چه شنیدیم، بگوییم چشم. اصلاً، ملاک اصلی بچه خوب همین حرف شنوی از بزرگترها بود. این بزرگترها هم دایره وسیعی داشت: پدر، مادر، خاله و عمو گرفته تا معلم و مدیر مدرسه و مقامات. این نسل یاغی نیست اما اهل اطاعت نیست. حرف آنها این است: به جای دستور دادن، ما را قانع کنید. دستور نه! اطاعت هرگز، گفتگو کنیم!
۲) این نسل جسورتر از نسل ماست. ما ارزشها، سنتها و عادتها را میپذیرفتیم. این نسل اما سوال میکند، رد میکند، نقد میکند، نمیپذیرد. این نسل به خاطر جسارتش سبک زندگی اجباری را نمیپذیرد. نمیپذیرد کس دیگری برایش تعیین تکلیف کند. نمیپذیرد حتی معلمش خارج از برنامه درسی چیزی از او بخواهد.
۳) این نسل برخلاف ما با نظام رسانهای حکومت کمترین ارتباط را داشته. این نسل، نسل «نو تیوی» (no TV) است. نسلی که با برنامه کودک تلویزیون ایران بزرگ نشده. به احتمال زیاد اخبار تلویزیون را ندیده. اما در عوض، درون شبکههای اجتماعی متولد شده. مصرف کننده ساده باور نیست، جستجوگر تیزبین است.
۴) این نسل برخلاف ما «شهروند جهان» است. ما تا سالهای سال کل ارتباطمان با جهان هستی، برنامه «دیدنیها» بود. یادتان هست؟ این نسل برخلاف ما که عمدتا دنیا را در محدوده روستا و شهر و کشور خودمان میدیدیم، جهانآگاهتر از همه اجدادمان در تمام طول تاریخ شدهاند و دارای سطح بالاتری از انتظار از زندگی و حکمرانی اند.
۵) این نسل سیاسی است اما مرجعیت سیاسی ندارد. این نسل جناحهای سیاسی را نمیشناسد و اگر هم بشناسد، قبول ندارد! این نسل خودش مرجع است نه مقلد!
۶) این نسل برخلاف نسل ما، خود را بالاتر از حکومت میداند. این نسل قدرت دولت را مفروض و مطلق نمیگیرد. قدرت باید کارکرد داشته باشد و سطح استانداردی از معیشت را تامین کند وگرنه مشروعیت ندارد. این نسل ورود دولت به همه حوزهها را مجاز نمیداند بویژه حوزه زندگی شخصی. آنها میگویند که قدرت در خدمت ماست و نه برعکس.
بنابراین ما با یک نسل هوشیار اطاعتگریزِ جهان آگاهِ غیرمقلدِ جسور روبرو هستیم و چه ظرفیتی بالاتر از این نسل برای ساختن ایران آینده. به شرط آنکه توانایی بکارگیری این ظرفیت را داشته باشیم. حکمرانی جدید نیز باید متفاوت باشد مثلا حکمرانی مبتنی بر اجبار-اطاعت دیگر برای این نسل کار نمیکند و باید تغییر کند به حکمرانی مبتنی بر اجماع- اقناع.
نسل جدید جمعیتی یعنی نیاز به نسل جدید حکمرانی.
دهه هشتادیهای عزیز! ممکن است نتوانم فضای ذهنیتان را درک کنم، شاید خواستههای شما با خواستههای من تفاوت داشته باشد اما از اینکه نسبت به کشور، دیگران و آیندهتان بیتفاوت نیستید کیف میکنم. برخی کارها و روشهای شما را نمیپسندم ولی به خاطر شما از گذشته به آینده ایران امیدوارترم. سخت امیدوارم که کنشگری مدنی، گفتگوی مسالمتآمیز و کار تشکیلاتی را یاد بگیرید و آینده بهتری برای همه ما رقم بزنید.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
🆔 @Sayehsokhan
روزنامه دنیای اقتصاد
جنبش اجتماعی نسل گیمرها
عباس کاظمی، دانشیار موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» با بیان اینکه جامعه ایرانی از سیاسی شدن نسلهای دهه هفتاد و هشتاد شگفتزده شده است، تاکید کرد: دهه هشتادیها نسل گوشیهای هوشمند هستند، در بازیهای یارانهای کار تیمی، گروهی و…
✅ به جای اردوغان و ایلان ماسک، نگاهی به نخست وزیر ژاپن و بیل گیتس!
✍️محمدرضا اسلامی
🔷روزهای پایانی شهریور هر سال به اخبار نیویورک و نشست سازمان ملل گره میخورد. اما در این سالهای اخیر، اخبار مختلفی درباره دیدارهای رجال سیاسی/رهبران با مدیران عرصه صنعت و فنآوری (در بخش خصوصی) به گوش میرسد.
دیدارهایی که همه بیانگر یک واقعیت جدید در دنیای مدرن است: «قدرتِ مدیران بنگاههای اقتصادی، شانه به شانه رهبران سیاسی میزند»
عملا رهبران سیاسی فهمیدهاند که قدرت مدیران وادی صنعت و تجارت را باید جدی بگیرند.
🔷در شرایطی که دیدار ایلان ماسک با اردوغان (و نتانیاهو) به شکل پررنگی در اخبار و رسانهها دیده شد، ولی دیدار نخست وزیر ژاپن با آقا و خانم بیل و ملیندا گیتس انعکاس رسانهای گستردهای نداشت.
و البته باید هم چنین باشد! «رسانه» به دنبال اکستریمهاست، و آدمهای ساکت و آرام، جذابیتِ چندان خاصی برای اهل رسانه ندارند!
🔷در دنیای مدرن، انسان آزادی انتخاب دارد و «همجنس/همفکر» ها، همدیگر را مییابند (همدیگر را پیدا میکنند). خلق و خوی اردوغان به مجالست و همنشینی با ایلان ماسک میخورد. جنس اینها، جنس «پریدن» است. جنسِ جهش و حرکاتِ جهشی. اما روحیه و خلقیات ژاپنی، به روحیه آرام و متین آقای بیل گیتس میخورد. «ژاپنی» اهل کارهای تدریجی و غیرنمایشی است.
لذا اردوغان وقتی که پایش به نیویورک میرسد، به دنبال سوپرمنی میگردد که «امروز» در صنعت ترکیه جهش ایجاد کند، ولی آقای کیشیدا وقتی که پایش به نیویورک میرسد، به دنبال مردی میرود که آرام و بیصدا به آینده و «فردای انسان» فکر میکند.
🔷درباره دیدار ایلان ماسک با اردوغان (و حتی با نتانیاهو) مطالب زیادی در رسانهها بیان شد، اما نگاهی داشته باشیم به دیدار کیشیدا از ژاپن با مدیرعامل مایکروسافت:
1️⃣ آقای بیل گیتس و ملیندا، بنیادی را ثبت کردهاند که در قالب آن بنیاد بودجههای بزرگی را به امر «توسعه پایدار جوامع» اختصاص میدهند.
2️⃣ مفهوم توسعه وحشی با توسعه پایدار متفاوت است. توسعه وحشی یعنی اینکه مثلا به یکباره کارخانههای عظیم فولاد برپا کنی و صنایع قطعه سازی/خودرو سازی شکل بدهی و محور تمامِ فعالیتها یک چیز باشد: «تولید کالا».
اما توسعه پایدار به این مفهوم که در میانِ آن کارخانجات معظم فولاد به «مهدکودک» هم فکر کنی و در میان دغدغه کالا، گوشه چشمی و نگاهی جدی به مفهوم هنر و انسان هم داشته باشی.
غرب با تمام سعی و خطاهایش در امر توسعه، از یک جایی به بعد به این واقعیت رسید که علاوه بر «کالا» باید به «انسان» هم فکر کرد. اما انسان شرقی (چینی) هنوز حریصِ فروشِ کالاست. هنوز تنها دغدغه اصلی رهبران چینی «سرمایه» است و کشتیهایی که کانتینر بر آب حمل کنند.
3️⃣ حکایت ژاپن در شرق، اما قدری متفاوت است. ژاپنیها پس از عبور از برخی قلههای تولید، شروع کردند به فکر کردنِ جدی به مفاهیمی نظیر سرشت انسان، ارتباطات بینالمللی، هنر، سینما، موسیقی و... .
ژاپن، یک سرزمین شرقی است که مفاهیمِ توسعهی صنعت را از غرب گرفت، ولی هنوز میکوشد که «هویت ژاپنی» را تعریف کند. «توسعه» در ژاپن، با مفهوم «حرص (ولع) چینی» قدری متفاوت است.
4️⃣ مسئله اصلی در این ماجراها «ظرفیت وجودی انسان» است. بیل گیتس، یک جوان ترکِ تحصیل کرده (و دانشگاه تمام نکرده) طی سالیان، ثروتمند شده و از محل مایکروسافت میلیاردها دلار ثروت بهم زده.
ثروتی افسانه ای.
اما او «غرق» ثروت نشده به مفهوم اضعافاً مُّضاعفَةً.
اینکه بخواهد ثروت روی ثروت تلمبار کند.
او بخش مهمی از ساعات روزش را اختصاص به گرمایش جهانی، تغییرات اقلیمی و سلامت داده است
مسیر حرکت افرادی مثل او با امثال ایلان ماسک متفاوت است. ایلان ماسک از جهشی به جهشی دیگر در حرکت است. او از Zip2 به سمت تسلا جهیده. پس از موفقیت در تسلا رفته و اسپیس اکس را ساخته. هنوز از کار فضا و استارلینک فارغ نشده، توئیتر را خریده، سپس رفته و روی نرون مغز کار می کند و کاشت تراشه در مغز…
اما مسیر حرکت امثال بیل گیتس را ببینیم.
5️⃣ بازگردیم به بحث بنیاد بیل و ملیندا گیتس.
این بنیاد هر سال جوایزی را به افرادی که در بحث توسعه پایدار کار میکنند اهدا میکند.
امسال این بنیاد جایزه اصلی را به آقای کیشیدا اهدا کرد. به گمانم سخنرانی چند روز پیش کیشیدا و بیل گیتس نمادی از یک جریان تعقل در مسیر حرکت انسان است.
6️⃣ اما سوال پایهای این است که در این میانه «ما» کجائیم؟
دولتمردان ما چقدر با چهرههایی نظیر مدیرعامل مایکروسافت همنشین و همصحبت میشوند؟
هر کبوتر میپرد زی جانبی
وین کبوتر جانبِ بیجانبی
ما نه مرغان هوا، نِی خانگی
دانهٔ ما دانهٔ بیدانگی!
#مولوی
#تحلیل_زمانه
@TahlilZamane
🆔 @Sayehsokhan
✍️محمدرضا اسلامی
🔷روزهای پایانی شهریور هر سال به اخبار نیویورک و نشست سازمان ملل گره میخورد. اما در این سالهای اخیر، اخبار مختلفی درباره دیدارهای رجال سیاسی/رهبران با مدیران عرصه صنعت و فنآوری (در بخش خصوصی) به گوش میرسد.
دیدارهایی که همه بیانگر یک واقعیت جدید در دنیای مدرن است: «قدرتِ مدیران بنگاههای اقتصادی، شانه به شانه رهبران سیاسی میزند»
عملا رهبران سیاسی فهمیدهاند که قدرت مدیران وادی صنعت و تجارت را باید جدی بگیرند.
🔷در شرایطی که دیدار ایلان ماسک با اردوغان (و نتانیاهو) به شکل پررنگی در اخبار و رسانهها دیده شد، ولی دیدار نخست وزیر ژاپن با آقا و خانم بیل و ملیندا گیتس انعکاس رسانهای گستردهای نداشت.
و البته باید هم چنین باشد! «رسانه» به دنبال اکستریمهاست، و آدمهای ساکت و آرام، جذابیتِ چندان خاصی برای اهل رسانه ندارند!
🔷در دنیای مدرن، انسان آزادی انتخاب دارد و «همجنس/همفکر» ها، همدیگر را مییابند (همدیگر را پیدا میکنند). خلق و خوی اردوغان به مجالست و همنشینی با ایلان ماسک میخورد. جنس اینها، جنس «پریدن» است. جنسِ جهش و حرکاتِ جهشی. اما روحیه و خلقیات ژاپنی، به روحیه آرام و متین آقای بیل گیتس میخورد. «ژاپنی» اهل کارهای تدریجی و غیرنمایشی است.
لذا اردوغان وقتی که پایش به نیویورک میرسد، به دنبال سوپرمنی میگردد که «امروز» در صنعت ترکیه جهش ایجاد کند، ولی آقای کیشیدا وقتی که پایش به نیویورک میرسد، به دنبال مردی میرود که آرام و بیصدا به آینده و «فردای انسان» فکر میکند.
🔷درباره دیدار ایلان ماسک با اردوغان (و حتی با نتانیاهو) مطالب زیادی در رسانهها بیان شد، اما نگاهی داشته باشیم به دیدار کیشیدا از ژاپن با مدیرعامل مایکروسافت:
1️⃣ آقای بیل گیتس و ملیندا، بنیادی را ثبت کردهاند که در قالب آن بنیاد بودجههای بزرگی را به امر «توسعه پایدار جوامع» اختصاص میدهند.
2️⃣ مفهوم توسعه وحشی با توسعه پایدار متفاوت است. توسعه وحشی یعنی اینکه مثلا به یکباره کارخانههای عظیم فولاد برپا کنی و صنایع قطعه سازی/خودرو سازی شکل بدهی و محور تمامِ فعالیتها یک چیز باشد: «تولید کالا».
اما توسعه پایدار به این مفهوم که در میانِ آن کارخانجات معظم فولاد به «مهدکودک» هم فکر کنی و در میان دغدغه کالا، گوشه چشمی و نگاهی جدی به مفهوم هنر و انسان هم داشته باشی.
غرب با تمام سعی و خطاهایش در امر توسعه، از یک جایی به بعد به این واقعیت رسید که علاوه بر «کالا» باید به «انسان» هم فکر کرد. اما انسان شرقی (چینی) هنوز حریصِ فروشِ کالاست. هنوز تنها دغدغه اصلی رهبران چینی «سرمایه» است و کشتیهایی که کانتینر بر آب حمل کنند.
3️⃣ حکایت ژاپن در شرق، اما قدری متفاوت است. ژاپنیها پس از عبور از برخی قلههای تولید، شروع کردند به فکر کردنِ جدی به مفاهیمی نظیر سرشت انسان، ارتباطات بینالمللی، هنر، سینما، موسیقی و... .
ژاپن، یک سرزمین شرقی است که مفاهیمِ توسعهی صنعت را از غرب گرفت، ولی هنوز میکوشد که «هویت ژاپنی» را تعریف کند. «توسعه» در ژاپن، با مفهوم «حرص (ولع) چینی» قدری متفاوت است.
4️⃣ مسئله اصلی در این ماجراها «ظرفیت وجودی انسان» است. بیل گیتس، یک جوان ترکِ تحصیل کرده (و دانشگاه تمام نکرده) طی سالیان، ثروتمند شده و از محل مایکروسافت میلیاردها دلار ثروت بهم زده.
ثروتی افسانه ای.
اما او «غرق» ثروت نشده به مفهوم اضعافاً مُّضاعفَةً.
اینکه بخواهد ثروت روی ثروت تلمبار کند.
او بخش مهمی از ساعات روزش را اختصاص به گرمایش جهانی، تغییرات اقلیمی و سلامت داده است
مسیر حرکت افرادی مثل او با امثال ایلان ماسک متفاوت است. ایلان ماسک از جهشی به جهشی دیگر در حرکت است. او از Zip2 به سمت تسلا جهیده. پس از موفقیت در تسلا رفته و اسپیس اکس را ساخته. هنوز از کار فضا و استارلینک فارغ نشده، توئیتر را خریده، سپس رفته و روی نرون مغز کار می کند و کاشت تراشه در مغز…
اما مسیر حرکت امثال بیل گیتس را ببینیم.
5️⃣ بازگردیم به بحث بنیاد بیل و ملیندا گیتس.
این بنیاد هر سال جوایزی را به افرادی که در بحث توسعه پایدار کار میکنند اهدا میکند.
امسال این بنیاد جایزه اصلی را به آقای کیشیدا اهدا کرد. به گمانم سخنرانی چند روز پیش کیشیدا و بیل گیتس نمادی از یک جریان تعقل در مسیر حرکت انسان است.
6️⃣ اما سوال پایهای این است که در این میانه «ما» کجائیم؟
دولتمردان ما چقدر با چهرههایی نظیر مدیرعامل مایکروسافت همنشین و همصحبت میشوند؟
هر کبوتر میپرد زی جانبی
وین کبوتر جانبِ بیجانبی
ما نه مرغان هوا، نِی خانگی
دانهٔ ما دانهٔ بیدانگی!
#مولوی
#تحلیل_زمانه
@TahlilZamane
🆔 @Sayehsokhan