نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.79K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هوشنگ_ابتهاج بزرگمرد لطیف‌طبع و
خوش‌گفتار!

نام و یادش گرامی باد!

🆔 @Sayehsokhan
حسین قوامی (فاخته )
      
  تصنیف #سرگشته (تو ای پری کجایی )
       خواننده #قوامی
      آهنگساز #همایون_خرم
      شعر #هوشنگ_ابتهاج
      دستگته/مایه #همایون
      آلبوم #نغمه_فاخته
———————

شبی که آواز نی تو شنیدم چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشانه‌ای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی؟ که رخ نمی‌نمایی از آن بهشت پنهان، دری نمی‌گشایی

من همه جا، پی تو گشته‌ام
از مه و مهر نشان گرفته‌ام
بوی تو را ز گل شنیده‌ام
دامن گل، از آن گرفته‌ام
تو ای پری کجایی؟
که رخ نمی‌نمایی از آن بهشت پنهان، دری نمی‌گشایی

دل من سرگشته‌ی توست، نفسم آغشته توست
به باغ رؤیاها، چو گلت بویم
در آب و آئینه، چو مهت جویم

در این شب یلدا، ز پی‌ات پویم به خواب و بیداری، سخنت گویم،
توای پری کجایی؟

🆔 @Sayehsokhan

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

آن طفل که چون پیر ازین قافله درماند
وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

از پیش و پس قافله ی عمر میندیش
گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت

ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت

رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت

رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
بیدادگری آمد و فریادرسی رفت

این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت

#هوشنگ_ابتهاج

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌‌
بر سنگ گوری تازه نامی هست...‌
دارنده این نام را هرگز ندیدم من
اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند
و مردمانی هم که چون من
دارنده‌ٔ این نام را هرگز ندیدند و نمی‌دانند
اما
هر کس که اینجا هست
با خشم و فریادی گره در مشت
می‌داند که او را کشت…‌
بر گرد گور تازه جمع سوگواران است
دیگر کسی اینجا نمی‌پرسد
این خفته در خاک از کجا و از کدامان است!؟…
می‌دانند او «فرزند ایران» است...
‌‌
#‌هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
🆔 @Sayehsokhan
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست ...

زنده‌یاد: #هوشنگ_ابتهاج


🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from اتچ بات
#موسيقى_خوب_بشنويم🎼🎶🎵🍂🍁
#شعر_خوب_بخوانيم

"ای شادی آزادی"

ای شادی آزادی!
روزی که تو باز آیی،
با این دل غم پرورد
من با تو چه خواهم کرد؟
غم‌هامان سنگین است.
دل‌هامان خونین است.
از سرتا پا مان خون می‌بارد.
ما سرتا پا زخمی،
ما سرتا پا خونین،
ما سرتاپا دردیم.
ما این دل عاشق را
در راه تو آماج بلا کردیم....


🎤: استاد
#محمدرضا_شجریان فراخور گرامی زادروزش💐
جاودانه نام و‌یادش
✍🏻: استاد: #هوشنگ_ابتهاج
🎼: استاد #کیوان_ساکت

@sobhosher
*☆ اي كوه تو فرياد من امروز شنيدي*
*دردي‌ست درين سينه كه همزاد جهان است*

*خون مي‌چكد از ديده در اين كُنجِ صبوري*
*اين صبر كه من مي‌كنم افشُردن جان است*

          "#هوشنگ_ابتهاج "

🆔 @Sayehsokhan
شعر:  #هوشنگ_ابتهاج


چو شب به راه تو ماندم كه ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق كهن باشی

بسان سبزه پریشانِ سرگذشتِ شبم
نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی

تو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهات
كه بر مراد دلِ بی‌قرارِ من باشی

تو را به آینه‌داران چه التفات بود
چنین كه شیفته‌ی حسن خویشتن باشی

دلم ز نازكی خود شكست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید كه دل‌شكن باشی

وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
تو را نصیب همین بس كه كوه‌كن باشی

ز چاه غصه رهایی نباشدت هرچند
به حسن یوسف و تدبیر تهمتن باشی

خموش سایه كه فریاد بلبل از خامیست
چو شمعِ سوخته آن به كه بی‌سخن باشی

🆔 @Sayehsokhan
آتش
همایون شجریان ، هوشنگ ابتهاج
دکلمه زیبای" آتش " استاد هوشنگ ابتهاج
با آواز همایون_شجریان و شعری از حافظ

زندگی چیست؟
عشق ورزیدن ،
زندگی را به عشق بخشیدن

زنده است
آنکه عشق می‌ورزد،
دل و جانش به عشق می‌ارزد..!

زنده یاد #هوشنگ_ابتهاج


🆔 @Sayehsokhan
ساز و آواز_شجریان و جلیل شهناز
@jarasmusic
«ساز و آواز در دستگاه همایون»

آواز: #محمدرضا_شجریان
تار: #جلیل_شهناز
شعر:  #هوشنگ_ابتهاج


چو شب به راه تو ماندم كه ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق كهن باشی

بسان سبزه پریشانِ سرگذشتِ شبم
نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی

تو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهات
كه بر مراد دلِ بی‌قرارِ من باشی

تو را به آینه‌داران چه التفات بود
چنین كه شیفته‌ی حسن خویشتن باشی

دلم ز نازكی خود شكست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید كه دل‌شكن باشی

وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
تو را نصیب همین بس كه كوه‌كن باشی

ز چاه غصه رهایی نباشدت هرچند
به حسن یوسف و تدبیر تهمتن باشی

خموش سایه كه فریاد بلبل از خامیست
چو شمعِ سوخته آن به كه بی سخن باشی

🆔 @Sayehsokhan
«بگزین»


آیینۀ عبرت است بنگر
تاریخ ستمگران پیشین

هر آمده رفتنی‌ست ناچار
وندر پی‌اش آفرین و نفرین

نفرین یا آفرین؟ چه خواهی؟
امروز به دست توست بگزین!


#هوشنگ_ابتهاج .ا.سایه
نقل از کتاب پیر  پرنیان اندیش
صفحه۷۶۲

🆔 @Sayehsokhan
عزیزم، دخترم!

آنجا، شگفت‌انگیز دنیایی است:
دروغ و دشمنی فرمانروایی می‌کُند آنجا.
طلا: این کیمیای خونِ انسان‌ها
خدایی می‌کُند آنجا.
شگفت‌انگیز دنیایی که همچون قرن‌های دور
هنوز از ننگ آزار سیاهان دامن‌آلوده‌ست.
در آنجا حق و انسان حرف‌های پوچ و بیهوده‌ست.
در آنجا رهزنی، آدم‌کُشی، خون‌‌ریزی آزادست،
و دست‌و پای آزادی‌ست در زنجیر …

و هنگامی که یاران،
با سرود زندگی بر لب،
به‌سوی مرگ می‌رفتند،
امیدی آشنا می‌زد چو گُل در چشمشان لبخند.
به‌شوق زندگی آواز می‌خواندند.
و تا پایان به‌راه روشن خود باوفا ماندند.

عزیزم!
پاک کُن از چهره اشکت را، ز جا برخیز!
تو در من زنده‌ای، من در تو: ما هرگز نمی‌میریم.
من و تو با هزاران دگر،
این راه را دنبال می‌گیریم.
از آنِ ماست پیروزی.
از آنِ ماست فردا، با همه شادی و بهروزی.

عزیزم!
کار دنیا رو به آبادی‌ست.
و هر لاله که از خون شهیدان می‌دمد امروز،
نوید روز آزادی‌ست.

#هوشنگ_ابتهاج
🆔 @Sayehsokhan
تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم
صد بهارم نقش زد بر پرده‌ی گل پوش چشم

مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست
خفته‌ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم

وقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دل
 کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم

چشم و دل، نادیده، بر آن جسم پنهان عاشق اند  
آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم

آتش رخساره روشن‌کن شبی، ای برق عشق
تا چراغی بر کنم در خانه‌ی خاموش چشم

مژده‌ی دیدار می‌آرند ؟ یا پیغام دوست ؟
اشک شوق امشب چه می‌گوید نهان در گوش چشم ؟

می‌رسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش
می‌کشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم

در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من
منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم

#هوشنگ_ابتهاج

🆔 @Sayehsokhan
یادگار خون سرو

شعر #هوشنگ_ابتهاج  #هـ.ا.سایه


دلا دیدی که خورشید از شب ِ سرد
چو آتش سر ز خاکستر بر آورد
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت ِ شقایق گشت از این خون
نگر تا این شبِ خونین سحر کرد
چه خنجرها که از دل‌ها گذر کرد
ز هر خونِ‌دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تذروی نغمه برداشت
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است

🆔 @Sayehsokhan
دل می‌ستاند از من و جان می‌دهد به من
آرام جان و کام جهان می‌دهد به من

دیدار تو طلیعه‌ی صبح سعادت است
تا کی ز مهر طالع آن می‌دهد به من

دلداده‌ی غریبم و گمنام این دیار
زان یار دلنشین که نشان می‌دهد به من

جانا مراد بخت و جوانی وصال توست
کو جاودانه بخت جوان می‌دهد به من

می‌آمدم که حال دل زار گویمت
اما مگر سرشک امان می‌دهد به من

چشمت به شرم و ناز ببندد لب نیاز
شوقت اگر هزار زبان می‌دهد به من

آری سخن به شیوه‌ی چشم تو خوش‌تر است
مستی ببین که سحر بیان می‌دهد به من

افسرده بود سایه دلم بی هوای عشق
این بوی زلف کیست که جان می‌دهد به من


#هوشنگ_ابتهاج

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من به باغ گل‌سرخ
زیر آن ساقه‌ی تر
عطر را
زمزمه کردم تا صبح.
من به باغ گل‌سرخ
در تمام شب‌سرد
روشنایی را خواندم با آب
و سحر را به گل و سبزه
بشارت دادم...!


#هوشنگ_ابتهاج


🆔 @Sayehsokhan
#برگه_شوندان

#شمع در حافظه ما ایرانی‌ها، رسوبات تکان‌دهنده‌ای دارد؛ شگفت انگیز اینکه هر کدام روایتی متمایز را آبستن هستند؛

شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
#سعدی

پر زنان در پیش شمع روی تو
جان ناپروای من پروانه‌ای است

#عطار

دلا از روشنی شمعی برافروز
ز شمع آتش پرستیدن بیاموز

#نظامی

شمع جگر چون جگر شمع سوخت
آتش دل چون دل آتش فروخت

#نظامی

شمع را ساختند بر سر جای
و ایستادند همچو شمع به پای

#نظامی

در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده
در پیشت ایستادم چون شمع سر بریده

#خاقانی

دزدان شبرو در طلب، از شمع ترسند ای عجب
تو شمع پیکر نیم‌شب دل دزدی اینسان تا کجا؟

#خاقانی

طرازِ پیرهنِ زَرکشم مبین چون شمع
که سوزهاست نهانی درونِ پیرهنم

#حافظ

گر کُمَیتِ اشکِ گلگونم نبودی گرم‌رَو
کَی شدی روشن به گیتی رازِ پنهانم چو شمع؟

#حافظ

گر آتش دل نیست پس این دود چراست
ور عود نسوخت بوی این عود چراست
این بودن من عاشق و نابود چراست
پروانه ز سوز شمع خشنود چراست

#مولوی

یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند
گر مرده‌ای ور زنده هم زنده شوی با ما

#مولوی

کثرت خلق به توحید چه نقصان دارد؟
چه خلل می رسد از رشته به یکتایی شمع؟

#صائب_تبریزی

اينكه گاهي  مي‌زدم  بر  آب  و  آتش خويش را
روشني  در   كار مردم بود مقصودم چو شمع

#صائب_تبريزي

از  شمع    سه    گونه    كار    مي‌آموزم
مي‌گريم   و    مي‌گدازم    و     مي‌سوزم

#مسعود_سعد_سلمان

شبست و چشم من و شمع اشکبارانند
مگر به ماتم پروانه سوگوارانند

#شهریار

کاش در بستر تنهایی تو
پیکرم شمع گنه می افروخت

#فروغ_فرخزاد

و در شهادت یک شمع
راز منوری است که آن را
آن آخرین و آن کشیده‌ترین شعله خوب می‌داند

#فروغ_فرخزاد

دیریست عابری نگذشته ست ازین کنار
کز شمع او بتابد نوری ز روزن ام

#احمد_شاملو

ایستادگی کن تا روشن بمانی،
شمع های افتاده خاموش می شوند.

#احمد_شاملو

شمع اشکی دو بیفشاند و بمرد
روشنایی بشد و سایه ببرد

#هوشنگ_ابتهاج

و...

کثرت هایی عجیب که حول یکتایی شمع، خرده خرده های مولفین را روایت می کنند.

#سولماز_نصرآبادی

https://t.me/shavandanpage
🆔 @Sayehsokhan