This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن
ببینید حرف زدن چه چیز وحشتناکی است که بزرگترین احترام به هر کس، این است که یک دقیقه برایش سکوت کنند!
#فریدون_تنکابنی
🆔@Sayehsokhan
ببینید حرف زدن چه چیز وحشتناکی است که بزرگترین احترام به هر کس، این است که یک دقیقه برایش سکوت کنند!
#فریدون_تنکابنی
🆔@Sayehsokhan
☑️ انواع فیلم بازیکردن در زندگی
✍مصطفی ملکیان
🔹 ما در زندگی دو نوع فیلم بازيکردن و نمایش ایفاکردن و هنرپیشگی داریم:
1⃣ یک نوع همان است که به عدم صداقت و ریا تعبیر میشود، شکاف میان ظاهر و باطن. این که بین نیات من و افعال و اقوال من، بین احساسات و عواطف من و بیرون من، بین عقیدهي من با گفتهي من، بین گفتهي من و کردهي من تفاوت است. اینها انواع شقاقها و نفاقها و شکافهایی است که بین ظاهر و باطن ماست. انسانهایی که دست خوش این شقاق، شکاف و نفاق باشند در واقع در حال فیلم بازيکردن هستند و این فیلم بازيکردن مذموم است. این در واقع بیصداقتی است و بیصداقتی وجه جامع همهي این ریاها و نفاقها و همرنگی با جماعتها و تبعیت از افکار عمومی و این امور است.
2️⃣ اما فیلم بازيکردن نوع دومی هم دارد که چیزي است که علیابنابیطالب تصویباش میکند و آن را یکی از اوصاف متقین میداند، و آن اینکه انسانهاي آرمانی از دیدگاه علیابنابیطالب این ویژگی را دارند که ظاهرا مثل مردمند ولی باطن و ذهنشان جاي دیگر است. گفت: من در میان جمع و دلم جاي دیگر است.
هرگز حدیث حاضر غایب شنیدهاي
من در میام جمع و دلم جاي دیگر است
🔹انسان مطلوب حضرت علی (ع) اینگونه است که در میان جمع است و دارد تجارت و داد و ستد، جنگ و صلح، سکوت و غضب میکند، لبخندي میزند و... همهي کارهایش در دنیاست و باید ادب دنیایی را رعایت کند، یعنی این که اینجا قواعدي دارد و باید آن را رعایت کند اما دلش جاي دیگر است و این یک ویژگی است که حضرت علی (ع) در وصف متقین تأیید میکند، آنجا که در مورد مردم میفرماید: اینها در مورد مردم میگویند که اینها حواسشان پریشان است. گاهی وقتها دیدهاید، مثلا من دارم به شما نگاه میکنم ولی شما از طرز نگاهکردن من میفهمید که من حواسم جاي دیگر است.
🌾 درسگفتار معنویت در نهج البلاغه
@Mostafamalekian
🆔 @Sayehsokhan
✍مصطفی ملکیان
🔹 ما در زندگی دو نوع فیلم بازيکردن و نمایش ایفاکردن و هنرپیشگی داریم:
1⃣ یک نوع همان است که به عدم صداقت و ریا تعبیر میشود، شکاف میان ظاهر و باطن. این که بین نیات من و افعال و اقوال من، بین احساسات و عواطف من و بیرون من، بین عقیدهي من با گفتهي من، بین گفتهي من و کردهي من تفاوت است. اینها انواع شقاقها و نفاقها و شکافهایی است که بین ظاهر و باطن ماست. انسانهایی که دست خوش این شقاق، شکاف و نفاق باشند در واقع در حال فیلم بازيکردن هستند و این فیلم بازيکردن مذموم است. این در واقع بیصداقتی است و بیصداقتی وجه جامع همهي این ریاها و نفاقها و همرنگی با جماعتها و تبعیت از افکار عمومی و این امور است.
2️⃣ اما فیلم بازيکردن نوع دومی هم دارد که چیزي است که علیابنابیطالب تصویباش میکند و آن را یکی از اوصاف متقین میداند، و آن اینکه انسانهاي آرمانی از دیدگاه علیابنابیطالب این ویژگی را دارند که ظاهرا مثل مردمند ولی باطن و ذهنشان جاي دیگر است. گفت: من در میان جمع و دلم جاي دیگر است.
هرگز حدیث حاضر غایب شنیدهاي
من در میام جمع و دلم جاي دیگر است
🔹انسان مطلوب حضرت علی (ع) اینگونه است که در میان جمع است و دارد تجارت و داد و ستد، جنگ و صلح، سکوت و غضب میکند، لبخندي میزند و... همهي کارهایش در دنیاست و باید ادب دنیایی را رعایت کند، یعنی این که اینجا قواعدي دارد و باید آن را رعایت کند اما دلش جاي دیگر است و این یک ویژگی است که حضرت علی (ع) در وصف متقین تأیید میکند، آنجا که در مورد مردم میفرماید: اینها در مورد مردم میگویند که اینها حواسشان پریشان است. گاهی وقتها دیدهاید، مثلا من دارم به شما نگاه میکنم ولی شما از طرز نگاهکردن من میفهمید که من حواسم جاي دیگر است.
🌾 درسگفتار معنویت در نهج البلاغه
@Mostafamalekian
🆔 @Sayehsokhan
مجموعه کارگاههای مدارس توسعهیافته
💠 دوره تئوری پایه - معلم مؤثر
امکان دریافت مدرک از نمایندگی موسسه بینالمللی ویلیام گِلسر در صورت ارسال تکالیف مورد نیاز
مدرس دوره؛
محمدحسن سنگانیان عضو هیات علمی موسسه بینالمللی ویلیام گلسر (مدرس کارگاههای تئوری انتخاب، باغبان بالندگی و فرزند پروری)
بخش اصلی این دوره را کاربست تئوری انتخاب در کلاس درس تشکیل میدهد
۲۱ ساعت آموزش آنلاین
(در بستر اسکای روم )
🗓 سه شنبه ها
🕰 ساعت ۱۶ تا ۱۹
شروع کلاس از ۱۴ تیر ۱۴۰۱
لطفا به معلمان و مربیان معرفی فرمایید🌷
🔸ثبت نام از طریق واتس اپ🔸
📞 ۰۹۲۲۱۰۵۱۴۳۱
📞 ۰۲۱۲۸۴۲۹۳۲۳
🌐 www.matia-academy.com
@mh.sanganian
@matia.school
🆔 @Sayehsokhan
💠 دوره تئوری پایه - معلم مؤثر
امکان دریافت مدرک از نمایندگی موسسه بینالمللی ویلیام گِلسر در صورت ارسال تکالیف مورد نیاز
مدرس دوره؛
محمدحسن سنگانیان عضو هیات علمی موسسه بینالمللی ویلیام گلسر (مدرس کارگاههای تئوری انتخاب، باغبان بالندگی و فرزند پروری)
بخش اصلی این دوره را کاربست تئوری انتخاب در کلاس درس تشکیل میدهد
۲۱ ساعت آموزش آنلاین
(در بستر اسکای روم )
🗓 سه شنبه ها
🕰 ساعت ۱۶ تا ۱۹
شروع کلاس از ۱۴ تیر ۱۴۰۱
لطفا به معلمان و مربیان معرفی فرمایید🌷
🔸ثبت نام از طریق واتس اپ🔸
📞 ۰۹۲۲۱۰۵۱۴۳۱
📞 ۰۲۱۲۸۴۲۹۳۲۳
🌐 www.matia-academy.com
@mh.sanganian
@matia.school
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با بخشش " آماده دریافت خوبیها شویم.
چرا باید برای کسی که به ما بدی کرده، دعا کنیم،
مصاحبه #اپرا_وینفری و #ماریان_ویلیامسون
🆔 @Sayehsokhan
چرا باید برای کسی که به ما بدی کرده، دعا کنیم،
مصاحبه #اپرا_وینفری و #ماریان_ویلیامسون
🆔 @Sayehsokhan
چرا ذهنآگاهی ضرورت دارد؟
هرگاه فعالیتی را توأم با ذهنآگاهی اجرا میکنیم، دستاوردمان بیشتر میشود؛ زیرا توجهمان را همراه با پذیرندگی و کنجکاوی صرفش میکنیم و بهطور فزایندهای درگیر آن فعالیت میشویم. وقتی با ذهنآگاهی غذا میخوریم، غذایمان را هشیارانه انتخاب میکنیم؛ از روی تأمل و برای ارتقای زندگی غذا میخوریم و از آن خوردنی نهایت لذت را میبریم. به طعم، بافت و لذت ناب آن توجه میکنیم و به این ترتیب رضایتمندی و خشنودیمان را به نهایت میرسانیم. نقطۀ مقابل این فرایند خوردن از روی بیتوجهی است، به این معنا که در وضعیت هدایت خودکار غذا را در دهان بگذاریم، بدون آنکه هشیارانه به چیستی و چگونگی انباشتن غذا توجه کنیم یا زمانی را به معنای واقعی صرف لذت بردن از آن کنیم. فهمیدن این نکته سخت نیست که خوردن از روی بیتوجهی بهراحتی به افزایش وزن منجر میشود و خوردن ذهنآگاهانه بر خلاف آن است.
📚 #برشی_از_کتاب : #رهایی_از_اضافه_وزن
✍️ اثر: #جوزف_سیاروچی و #راس_هریس و #آن_بیلی
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: ۲۰۲
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
هرگاه فعالیتی را توأم با ذهنآگاهی اجرا میکنیم، دستاوردمان بیشتر میشود؛ زیرا توجهمان را همراه با پذیرندگی و کنجکاوی صرفش میکنیم و بهطور فزایندهای درگیر آن فعالیت میشویم. وقتی با ذهنآگاهی غذا میخوریم، غذایمان را هشیارانه انتخاب میکنیم؛ از روی تأمل و برای ارتقای زندگی غذا میخوریم و از آن خوردنی نهایت لذت را میبریم. به طعم، بافت و لذت ناب آن توجه میکنیم و به این ترتیب رضایتمندی و خشنودیمان را به نهایت میرسانیم. نقطۀ مقابل این فرایند خوردن از روی بیتوجهی است، به این معنا که در وضعیت هدایت خودکار غذا را در دهان بگذاریم، بدون آنکه هشیارانه به چیستی و چگونگی انباشتن غذا توجه کنیم یا زمانی را به معنای واقعی صرف لذت بردن از آن کنیم. فهمیدن این نکته سخت نیست که خوردن از روی بیتوجهی بهراحتی به افزایش وزن منجر میشود و خوردن ذهنآگاهانه بر خلاف آن است.
📚 #برشی_از_کتاب : #رهایی_از_اضافه_وزن
✍️ اثر: #جوزف_سیاروچی و #راس_هریس و #آن_بیلی
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: ۲۰۲
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from چهل سالگی
خوزستان که بودم چندتا پلاستیک کمک یه خانم میانسال رو جا به جا کردم میخواست دستمو ببوسه، نذاشتم. بابام نزدیک بود به وحشتناکترین شکل ممکن بزنه به یه موتور که مقصر ما بودیم کسی که پشت موتور بود با یه لحن آروم گفت آقا دقت کن خب.
تو بازار ماهیفروشها خریدمون چیز دیگهای بود به یه ماهی دست زدم گفتم وای چه باحاله! کسی که صاحبش بود دوتا بزرگشو جدا کرد و بهم داد. رفتیم یه جا ازشون اجازه گرفتیم گوشیمون رو شارژ کنیم ،کافه بود، برامون چایی زعفرونی با نبات آوردن. به یکی از مغازهدارا گفتم من این مدل شامپو به موهام میسازه که شیراز باید دو برابر این قیمت براش پول بدم گفت شمارم رو داشته باش هرموقع خواستی بگو برات میارم و میفرستم نخوای انقد زیاد پول بدی و بیهیچ چشمداشتی این کار رو برام انجام داد. استاد دانشگاه داداشم دید ما مسافریم و غریب دعوتمون کرد خونهش تا ناهار دورهم باشیم چه خودش و چه خانمش بسیار گرم تحویلمون گرفتن
جنوب خلاصه نمیشه به یه موقعیت مکانی داخل نقشه. جنوب یه سبک زندگیه . منی که اهلِ جنوب کشورم و بیشتر با شهرهایِ جنوبی و آدماش در ارتباط بودم هر ثانیه از متروپل و شیون مادرا و اشکشون و لهجهای که شیرینه ولی غمش جیگر آدمو میسوزونه باعث میشه اشک تو چشمام جمع شه من عزیز از دست دادم معنی داغ رو خیلی خوب متوجهام. داغ آبادان بد رو دلم سنگینی میکنه. یادم به تکتک محبتهایِ جنوبیها میوفته و قلبم هزارتیکه میشه براشون. کاش کاری از من برمیومد. کاش هرچی خاک از متروپل بلند شده میخورد تو سر کسایی که درد نشوندن به دلِ شما. داغتونو نبینم
✍غزاله
@chelsalegi
تو بازار ماهیفروشها خریدمون چیز دیگهای بود به یه ماهی دست زدم گفتم وای چه باحاله! کسی که صاحبش بود دوتا بزرگشو جدا کرد و بهم داد. رفتیم یه جا ازشون اجازه گرفتیم گوشیمون رو شارژ کنیم ،کافه بود، برامون چایی زعفرونی با نبات آوردن. به یکی از مغازهدارا گفتم من این مدل شامپو به موهام میسازه که شیراز باید دو برابر این قیمت براش پول بدم گفت شمارم رو داشته باش هرموقع خواستی بگو برات میارم و میفرستم نخوای انقد زیاد پول بدی و بیهیچ چشمداشتی این کار رو برام انجام داد. استاد دانشگاه داداشم دید ما مسافریم و غریب دعوتمون کرد خونهش تا ناهار دورهم باشیم چه خودش و چه خانمش بسیار گرم تحویلمون گرفتن
جنوب خلاصه نمیشه به یه موقعیت مکانی داخل نقشه. جنوب یه سبک زندگیه . منی که اهلِ جنوب کشورم و بیشتر با شهرهایِ جنوبی و آدماش در ارتباط بودم هر ثانیه از متروپل و شیون مادرا و اشکشون و لهجهای که شیرینه ولی غمش جیگر آدمو میسوزونه باعث میشه اشک تو چشمام جمع شه من عزیز از دست دادم معنی داغ رو خیلی خوب متوجهام. داغ آبادان بد رو دلم سنگینی میکنه. یادم به تکتک محبتهایِ جنوبیها میوفته و قلبم هزارتیکه میشه براشون. کاش کاری از من برمیومد. کاش هرچی خاک از متروپل بلند شده میخورد تو سر کسایی که درد نشوندن به دلِ شما. داغتونو نبینم
✍غزاله
@chelsalegi
Telegram
attach 📎
معنا درمانی
اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی با اعتماد به نفس بالا و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقدهها و کینهها تبدیل می شود.
کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج میکشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر میشود.
اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است. میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیها و مصائب اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.
✍️ ویکتور_فرانکل
🆔 @Sayehsokhan
اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی با اعتماد به نفس بالا و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقدهها و کینهها تبدیل می شود.
کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج میکشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر میشود.
اینکه چگونه با سختیها و مشقتهای زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است. میتوانیم تصمیم بگیریم به سختیها و مصائب اجتنابناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاومتر و آگاهتر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.
✍️ ویکتور_فرانکل
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
چاپ چهارم کتاب #دعوت_به_مسئولیت_پذیری همراه با DVD صوتی
http://www.sayehsokhan.com/default.aspx?TabId=502&Id=27437
🆔 @SayehSokhan👇👇👇
http://www.sayehsokhan.com/default.aspx?TabId=502&Id=27437
🆔 @SayehSokhan👇👇👇
Forwarded from دكتر عاطفه سلطاني فر (Ali)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چگونه مي توانيد به #فرزند كمرو و #خجالتي تان كمك كنيد تا تعاملات اجتماعي بهتري داشته باشد ؟
@drasoltanifar
@drasoltanifar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن
همیشه سکوت نشانه تایید حرف طرف مقابل نیست
گاهی نشانه قطع امید از سطح شعور اوست
#میشل_فوکو
🆔@Sayehsokhan
همیشه سکوت نشانه تایید حرف طرف مقابل نیست
گاهی نشانه قطع امید از سطح شعور اوست
#میشل_فوکو
🆔@Sayehsokhan
اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه میابد یا نه اصلا سراغ فناوری کارخانه و ابزاری که استفاده میکند نروید؛ اینها را به راحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد ...
برای دیدن توسعه بروید:
در دبستانها و پیش دبستانی ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند بلکه ببینید چگونه آموزش میدهند.
اگر کودکان شما را پرسشگر، خلاق، صبور، دارای روحیه گفتگو، تعامل و دارای روحیه مشارکت و کار تیمی بارآورند، اینها انسانها و شخصیتهایی خواهند شد که میتوانند توسعه ایجاد کنند.
#داگلاس_نورث
#برنده_نوبل_اقتصاد
🆔@Sayehsokhan
برای دیدن توسعه بروید:
در دبستانها و پیش دبستانی ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند بلکه ببینید چگونه آموزش میدهند.
اگر کودکان شما را پرسشگر، خلاق، صبور، دارای روحیه گفتگو، تعامل و دارای روحیه مشارکت و کار تیمی بارآورند، اینها انسانها و شخصیتهایی خواهند شد که میتوانند توسعه ایجاد کنند.
#داگلاس_نورث
#برنده_نوبل_اقتصاد
🆔@Sayehsokhan
#دمی_با_رضا_بابایی
حکایت مرد لافزن
مولوی در مثنوی، فراوان دربارۀ نسبت اخلاق و معرفت سخن گفته است. در باور او راستی نتیجۀ درستی است. در جایی میگوید: اگر یک موی کژ در وجود تو باشد، آسمان بدان بزرگی از چشم تو پنهان میشود.
موی کژ چون پردۀ گردون شود
چون سراپای تو کژ شد چون شود
پاکیزگی درون و رهایی دل از بند رذیلتها، تأثیری شگرف بر ساحت معرفت دارد. دانایی در گرو رهایی است و رهایی در گرو عشق؛ زیرا آدمی یا عاشق است یا حریص و بخیل و متکبر و کینهورز و شهرتطلب و قدرتپرست، و تا چنین است، طعم حقیقت و حیرت را نمیچشد، حتی اگر علامۀ زمان باشد و استاد استادان. و مقام عشق چندان بلند است که نیازی به معشوق ندارد. عاشق یعنی کسی که عشق دارد، نه معشوق. بدون معشوق هم میتوان عاشق بود و بر خرمن رذیلتها آتش افکند:
شاد باش ای عشق خوشسودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
آدمی تا در دام حرص و نخوت است، حقیقت را کژ میبیند و این کژی با او است تا آن روز که کلاه نخوت از سر بردارد و بپذیرد که سراپا نیاز و نادانی است؛ بپذیرد و به بانگ بلند بگوید:
چون الف چیزی ندارم ای کریم
جز دلی دلتنگتر از چشم میم
سپس به مقام بلند عجز میرسد و در آنجا است که نسیمی خوش بر مغز او میوزد. آنجا است که درمییابد در جهان بیچارهتر از آن کس نیست که مردم را به سوی خود میخواند تا پرسشهای آنان را پاسخ دهد. اگر به او که معجزۀ عجز و نیاز را چشیده است، بگویند که ما را نصیحتی کن، میگوید: کاسۀ گدایی به دست بگیرید و بر هر دری بکوبید تا شاید چیزی در کاسۀ شما گذاشتند. تا آنگاه که فرعونوار گمان میکنید دیگران محتاج شمایند و باید از شما بپرسند، در زبالهدان تاریخ میلولید.
در دفتر سوم مثنوی، داستان مردی فقیر و بیچاره را نقل میکند که هر روز هنگام بیرون آمدن از خانه، دنبهای بر لب و سبیل خود میمالید تا مردم گمان کنند که او چرب و شیرین خورده است. روزی در میان منعمان شهر نشسته بود و سخن میگفت و دست بر لب و سبیل خود میکشید تا حاضران شکم او را سیر بپندارند که شکم گرسنهاش به ناله آمد و از خدا خواست که این بیشرم را رسوا کند. خدا نیز گربهای را مأمور کرد که آن دنبه را برباید. فرزند مرد در پی گربه دوید اما نتوانست دنبۀ تزویر را از گربه بازگیرد. پس دواندوان نزد پدر آمد و گفت: آن دنبه را که هر روز هنگام بیرون آمدن از خانه بر لب و دهانت میمالیدی، گربه برد. حاضران نخست خندیدند و سپس بر او رحم آوردند و سفرهای چرب و شیرین برای او گستردند.
پوست دنبه یافت شخصی مُستهان
هر صباحی چرب کردی سبلتان
در میان منعمان رفتی که من
لوت چربی خوردهام در انجمن
دست بر سبلت نهادی در نوید
رمز، یعنی سوی سبلت بنگرید
کین گواه صدق گفتار من است
وین نشان چرب و شیرین خوردن است
اشکمش گفتی جواب بیطنین
که اباد الله کید الکاذبین
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
آن سبال چرب تو برکنده باد
گر نبودی لاف زشتت ای گدا
یک کریمی رحم افکندی به ما
سوخت ما را ای خدا رسواش کن
کانچه پنهان میکند پیداش کن
ای خدا رسوا کن این لاف لئام
تا بجنبد سوی ما رحم کرام
مستجاب آمد دعای آن شکم
شورش حاجت بزد بیرون علم
چون شکم خود را به حضرت در سپرد
گربه آمد، دنبه را از خانه برد
از پس گربه دویدند، او گریخت
کودک از ترس عتابش رنگ ریخت
آمد اندر انجمن آن طفل خرد
آب روی مرد لافی را ببرد
گفت آن دنبه که هر صبحی بدان
چرب میکردی لبان و سبلتان،
گربه آمد ناگهانش در ربود
بس دویدیم و نکرد آن جهد سود
خنده آمد حاضران را از شگفت
رحمهاشان باز جنبیدن گرفت
دعوتش کردند و سیرش داشتند
تخم رحمت در زمینش کاشتند
او چو ذوق راستی دید از کرام
بی تکبر راستی را شد غلام
.
🆔 @Sayehsokhan
حکایت مرد لافزن
مولوی در مثنوی، فراوان دربارۀ نسبت اخلاق و معرفت سخن گفته است. در باور او راستی نتیجۀ درستی است. در جایی میگوید: اگر یک موی کژ در وجود تو باشد، آسمان بدان بزرگی از چشم تو پنهان میشود.
موی کژ چون پردۀ گردون شود
چون سراپای تو کژ شد چون شود
پاکیزگی درون و رهایی دل از بند رذیلتها، تأثیری شگرف بر ساحت معرفت دارد. دانایی در گرو رهایی است و رهایی در گرو عشق؛ زیرا آدمی یا عاشق است یا حریص و بخیل و متکبر و کینهورز و شهرتطلب و قدرتپرست، و تا چنین است، طعم حقیقت و حیرت را نمیچشد، حتی اگر علامۀ زمان باشد و استاد استادان. و مقام عشق چندان بلند است که نیازی به معشوق ندارد. عاشق یعنی کسی که عشق دارد، نه معشوق. بدون معشوق هم میتوان عاشق بود و بر خرمن رذیلتها آتش افکند:
شاد باش ای عشق خوشسودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
آدمی تا در دام حرص و نخوت است، حقیقت را کژ میبیند و این کژی با او است تا آن روز که کلاه نخوت از سر بردارد و بپذیرد که سراپا نیاز و نادانی است؛ بپذیرد و به بانگ بلند بگوید:
چون الف چیزی ندارم ای کریم
جز دلی دلتنگتر از چشم میم
سپس به مقام بلند عجز میرسد و در آنجا است که نسیمی خوش بر مغز او میوزد. آنجا است که درمییابد در جهان بیچارهتر از آن کس نیست که مردم را به سوی خود میخواند تا پرسشهای آنان را پاسخ دهد. اگر به او که معجزۀ عجز و نیاز را چشیده است، بگویند که ما را نصیحتی کن، میگوید: کاسۀ گدایی به دست بگیرید و بر هر دری بکوبید تا شاید چیزی در کاسۀ شما گذاشتند. تا آنگاه که فرعونوار گمان میکنید دیگران محتاج شمایند و باید از شما بپرسند، در زبالهدان تاریخ میلولید.
در دفتر سوم مثنوی، داستان مردی فقیر و بیچاره را نقل میکند که هر روز هنگام بیرون آمدن از خانه، دنبهای بر لب و سبیل خود میمالید تا مردم گمان کنند که او چرب و شیرین خورده است. روزی در میان منعمان شهر نشسته بود و سخن میگفت و دست بر لب و سبیل خود میکشید تا حاضران شکم او را سیر بپندارند که شکم گرسنهاش به ناله آمد و از خدا خواست که این بیشرم را رسوا کند. خدا نیز گربهای را مأمور کرد که آن دنبه را برباید. فرزند مرد در پی گربه دوید اما نتوانست دنبۀ تزویر را از گربه بازگیرد. پس دواندوان نزد پدر آمد و گفت: آن دنبه را که هر روز هنگام بیرون آمدن از خانه بر لب و دهانت میمالیدی، گربه برد. حاضران نخست خندیدند و سپس بر او رحم آوردند و سفرهای چرب و شیرین برای او گستردند.
پوست دنبه یافت شخصی مُستهان
هر صباحی چرب کردی سبلتان
در میان منعمان رفتی که من
لوت چربی خوردهام در انجمن
دست بر سبلت نهادی در نوید
رمز، یعنی سوی سبلت بنگرید
کین گواه صدق گفتار من است
وین نشان چرب و شیرین خوردن است
اشکمش گفتی جواب بیطنین
که اباد الله کید الکاذبین
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
آن سبال چرب تو برکنده باد
گر نبودی لاف زشتت ای گدا
یک کریمی رحم افکندی به ما
سوخت ما را ای خدا رسواش کن
کانچه پنهان میکند پیداش کن
ای خدا رسوا کن این لاف لئام
تا بجنبد سوی ما رحم کرام
مستجاب آمد دعای آن شکم
شورش حاجت بزد بیرون علم
چون شکم خود را به حضرت در سپرد
گربه آمد، دنبه را از خانه برد
از پس گربه دویدند، او گریخت
کودک از ترس عتابش رنگ ریخت
آمد اندر انجمن آن طفل خرد
آب روی مرد لافی را ببرد
گفت آن دنبه که هر صبحی بدان
چرب میکردی لبان و سبلتان،
گربه آمد ناگهانش در ربود
بس دویدیم و نکرد آن جهد سود
خنده آمد حاضران را از شگفت
رحمهاشان باز جنبیدن گرفت
دعوتش کردند و سیرش داشتند
تخم رحمت در زمینش کاشتند
او چو ذوق راستی دید از کرام
بی تکبر راستی را شد غلام
.
🆔 @Sayehsokhan
قابل اعتمادبودن و وفاداری نخستین ویژگیهایی است که در یک رهبر مورد توجه قرار میگیرد. بدون اینها، کار خوب، خلاقیت و ذکاوت شما اهمیتی ندارد و همواره به کارتان با شک و تردید نگاه میکنند. همقطاران، همکاران، کارمندان و مدیران باید به قابلاعتمادبودن و صداقت شما ایمان داشته باشند. شما نیز باید همین انتظار را از اطرافیانتان داشته باشید. این ویژگیها موجب میشود که افراد گروهتان از شما الگو بگیرند.
اعتماد، چه به صورت حضوری یا آنلاین، به دو روش پدید میآید:
1.باید معتمد باشید، آنگاه دیگران نیز از شما پیروی میکنند.
2. باید بتوانید به دیگران اعتماد کنید.
📚 #برشی_از_کتاب : #نگاهی_نو_در_تفکر_راهبری
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون و #کایلی_رایت_فورد
👌 ترجمه: #مریم_خسروی
📖 صفحه: 63
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
اعتماد، چه به صورت حضوری یا آنلاین، به دو روش پدید میآید:
1.باید معتمد باشید، آنگاه دیگران نیز از شما پیروی میکنند.
2. باید بتوانید به دیگران اعتماد کنید.
📚 #برشی_از_کتاب : #نگاهی_نو_در_تفکر_راهبری
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون و #کایلی_رایت_فورد
👌 ترجمه: #مریم_خسروی
📖 صفحه: 63
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
🔹️🔹️حتی یکی دو قطره هم کافی است
داشتم لولای در را روغن میزدم. با یکی دو قطره و چندبار باز و بسته کردن، آن همه جیرجیر و سر و صدا از بین رفت.
نگاهم کرد و گفت: عجیب نیست؟
گفتم: چی؟
گفت: این که به همین راحتی اون همه سر و صدا از بین رفت.
گفتم: کجاش عجیبه؟
گفت: همین دیگه. اینکه یک کارِ کوچیک بهموقع میتونه کلی سر و صدا و اعصابخوردی رو از بین ببره. روغن که زدی و صداش که رفت، به ذهنم رسید خیلی از ما آدمها هم با یکی دو قطره روغن، آروم میگیریم و فرسایشمون تموم میشه.
بعد پرسید: میدونی روغن آدمیزاد چیه؟
خندیدم و گفتم: مونده بود از لولای در، درس زندگی بیرون بکشی. روغن آدمیزاد آخه؟؟
گفت: نخند. جدی میگم. روغن آدمیزاد توجهه؛ دیدهشدن و شنیدهشدن، هرقدر هم کوچیک. خیلی از ما آدمها، یک دنیا سر و صدا داریم. دردمون اما یککم توجهه. اون وقت آروم میگیریم و کارمونو میکنیم. داشتم فکر میکردم این یک ذره توجه چیه که اینقدر موثره؟ خودت هم تجربه کردی و میفهمی چی میگم. آدمو از شرّ یک دنیا سر و صداهای بیهوده و کارهای عجیب و غریبش خلاص میکنه.
گفتم: میفهمم.
گفت: توجه کوچیکترین و مهمترین کاریه که ما میتونیم بکنیم. کاریه که توی سختترین شرایط بیرونی هم جواب میده. راستش آدما نمیتونن خودشونو روغنکاری کنن، برای همینه که سر و صدا راه میندازن تا یکی دیگه ببیندشون. ما، هر کدوم از ما، چیزی داریم که برای خودمون اونقدرها به کار نمیاد ولی یک ذرهاش هم میتونه دیگری رو نجات بده. بودن و توجه ما، کار خودمونو راه نمیندازه ولی برای دیگری مثل همین دو قطره روغنه میمونه؛ کلی از تقلّاها و سر و صداهاش رو آروم میکنه.
#محمود_مقدسی
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
داشتم لولای در را روغن میزدم. با یکی دو قطره و چندبار باز و بسته کردن، آن همه جیرجیر و سر و صدا از بین رفت.
نگاهم کرد و گفت: عجیب نیست؟
گفتم: چی؟
گفت: این که به همین راحتی اون همه سر و صدا از بین رفت.
گفتم: کجاش عجیبه؟
گفت: همین دیگه. اینکه یک کارِ کوچیک بهموقع میتونه کلی سر و صدا و اعصابخوردی رو از بین ببره. روغن که زدی و صداش که رفت، به ذهنم رسید خیلی از ما آدمها هم با یکی دو قطره روغن، آروم میگیریم و فرسایشمون تموم میشه.
بعد پرسید: میدونی روغن آدمیزاد چیه؟
خندیدم و گفتم: مونده بود از لولای در، درس زندگی بیرون بکشی. روغن آدمیزاد آخه؟؟
گفت: نخند. جدی میگم. روغن آدمیزاد توجهه؛ دیدهشدن و شنیدهشدن، هرقدر هم کوچیک. خیلی از ما آدمها، یک دنیا سر و صدا داریم. دردمون اما یککم توجهه. اون وقت آروم میگیریم و کارمونو میکنیم. داشتم فکر میکردم این یک ذره توجه چیه که اینقدر موثره؟ خودت هم تجربه کردی و میفهمی چی میگم. آدمو از شرّ یک دنیا سر و صداهای بیهوده و کارهای عجیب و غریبش خلاص میکنه.
گفتم: میفهمم.
گفت: توجه کوچیکترین و مهمترین کاریه که ما میتونیم بکنیم. کاریه که توی سختترین شرایط بیرونی هم جواب میده. راستش آدما نمیتونن خودشونو روغنکاری کنن، برای همینه که سر و صدا راه میندازن تا یکی دیگه ببیندشون. ما، هر کدوم از ما، چیزی داریم که برای خودمون اونقدرها به کار نمیاد ولی یک ذرهاش هم میتونه دیگری رو نجات بده. بودن و توجه ما، کار خودمونو راه نمیندازه ولی برای دیگری مثل همین دو قطره روغنه میمونه؛ کلی از تقلّاها و سر و صداهاش رو آروم میکنه.
#محمود_مقدسی
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan