...گفتن از آن روزی که عاشق شدم چه خوب است. مثل اینکه روی زخمی را بخارانی، نه بیشتر.
پدرم میفرمودند: «خانم! پسرمان به سلامتی عاشق شده است» و مادرم آهسته آهسته به نجوا میگفتند: «اسپند دود میکنم، عشق در خانه ما شگون دارد.»
بعد سر می چرخانیدند رو به آسمان و میگفتند: «خدایا! بارالها! همه بچههای این سرزمین عاشق باشند. صدقه سر آنها، بچههای من هم عاشق باشند.»
...من تا سه شمردم و عاشق شدم، خدای نکرده اگر تا هفت می شمردم چه میشدم!
زمین غمگین بود.
روزی که من عاشق شدم متبسم شد و سراسیمه دور خورشید می چرخید، جوری که عالم فقط دو فصل میشد؛
برای عاشق یا بهار است و یا پاییز ...
#محمد_صالح_اعلاء
🆔@Sayehsokhan
پدرم میفرمودند: «خانم! پسرمان به سلامتی عاشق شده است» و مادرم آهسته آهسته به نجوا میگفتند: «اسپند دود میکنم، عشق در خانه ما شگون دارد.»
بعد سر می چرخانیدند رو به آسمان و میگفتند: «خدایا! بارالها! همه بچههای این سرزمین عاشق باشند. صدقه سر آنها، بچههای من هم عاشق باشند.»
...من تا سه شمردم و عاشق شدم، خدای نکرده اگر تا هفت می شمردم چه میشدم!
زمین غمگین بود.
روزی که من عاشق شدم متبسم شد و سراسیمه دور خورشید می چرخید، جوری که عالم فقط دو فصل میشد؛
برای عاشق یا بهار است و یا پاییز ...
#محمد_صالح_اعلاء
🆔@Sayehsokhan