💠 #افسانه ۴ : عشق ابدی!
✳️ آیا واقعاً عشقِ ابدی وجود دارد؟ این یک سئوال پیچیده است. معمولاً وقتی مردم در مورد عشق صحبت میکنند، منظورشان از لحاظ هیجانی و عاطفی است: ترکیبی فوقالعاده از افکار، عواطف و احساسات. مشکل چنین توصیفی از عشق این است که احساسات عمر طولانی ندارند، درست مانند ابرهای آسمان که به طور مداوم تغییر می کنند، گاهی کم و گاهی زیاد می شوند، گاهی پراکنده می شوند و گاهی دوباره ظاهر می شوند، دقیقاً احساسات ما نیز چنین اند. بنابراین، اگر ما عشق را به عنوان مجموعه ای از احساسات تعریف کنیم، هرگز نمی تواند ابدی باشد.
❇️ صد البته، عشق در روزهای ابتدایی رابطه بسیار شدیدتر است، بیشتر می ماند، و سریعتر از آنکه کاهش پیدا کند، افزایش می یابد. این دقیقاً همان چیزی است که ما به آن "دورهٔ ماه عسل" در رابطه می گوییم، که ما دقیقاً با احساساتی نظیر رومئو و ژولیت، عشقی از سر تا به پا، مواجه می شویم. چنین عشقی مدت زیادی باقی نمی ماند، برای اغلب روابط به طور متوسط ۶ الی ۱۸ ماه، و به ندرت برای روابطی بیش از ۳ سال ماندگار است. پس از این که این دوره تمام شود، ما احساس فقدان می کنیم و بسیاری از افراد به ازدواجشان با این همسر خاتمه می دهند، با این دلیل: «من دیگر احساس نمی کنم عاشق این فرد هستم، پس کاملاً واضح است که این همسر مناسبی برای من نیست، پس بهتر است از این رابطه بیرون بیایم»
✳️ واقعاً جای تأسف است. واقعاً چه تعداد افراد این موضوع را تشخیص می دهند که یک رابطهٔ با اعتبار، دوست داشتنی و با معنا فقط وقتی رشد می کند که این دورهٔ ماه عسل تمام شده باشد. در دورهٔ ماه عسل مثل این است که شما مواد مخدر مصرف کرده اید که مغز شما را تحریک کرده است و با حواس شما بازی می کند. وقتی میزان آن بالاست، همسر شما فوقالعاده به نظر می رسد، اما شما واقعیت را نمی بینید، بلکه تحت تأثیر مواد مخدر هستید. وقتی میزان این مواد مخدر کم می شود شما همسرتان را آنطور که واقعاً هست می بینید.
❇️ به طورطبیعی این اتفاق کمی شما را شکه خواهد کرد. اما همینجا فرصتی است برای ایجاد یک رابطهٔ صمیمیِ معتبر بین دو نفر، که همدیگر را همانطور که واقعیتشان است می بینند. همزمان که این رابطه رشد پیدا می کند، احساس عشق جدیدی نیز به وجود می آید، شاید نه به آن شدت، اما بسیار غنی تر، و معنادارتر. بنابراین، با توجه به همهٔ این موارد، من می خواهم یک روش مفیدتری را برای نگاه به عشق پیشنهاد بدهم. به جای آنکه عشق را مجموعهٔ احساسات بدانیم، به عشق به عنوان مجموعه ای از اقدامات نگاه کنیم. احساس عشق می آید و می رود، و شما کنترلی روی آن ندارید، اما عمل عشق ورزی آنچیزی است که شما همواره می توانید انجام دهید، صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید.
✳️ ابداً این کار ساده ای نیست. برای چنین کاری شما نیاز دارید که فضایی را برای خشم خود باز کنید و به آنها اجازه ندهید که شما را تحلیل ببرند. شما نیاز دارید که تمام افکارتان مبنی بر اینکه چه رفتاری از همسر شما درست است و کدام غلط است را رها کنید. شما نیاز دارید که به ارزش هایتان مجدداً وصل شوید: چگونه همسری دوست دارید باشید و چگونه رابطه ای را دوست دارید داشته باشید؟. و در آخر شما نیاز دارید که اقدامات متعهدانه انجام دهید.
❇️ این حقیقت که شما می توانید حتی زمانی که احساس عشق نمی کنید، باز هم عمل مبتنی بر عشق را انجام دهید، بسیار توانمند ساز است، چرا؟ از آنجاییکه احساسات عشق معمولاً زودگذر و خارج از کنترل شما هستند، اما شما می توانید عمل مبتنی بر عشق را هر زمان و در هر مکان، تا پایان عمرتان انجام دهید. این حقیقت در مورد تمام احساسات انسانی صدق می کند. به عنوان مثال: شما می توانید عصبانی باشید اما با آرامش رفتار کنید، می توانید مضطرب باشید اما مطمئن رفتار کنید. و این توانایی منجر به شکل گیری یکی از مفاهیم اصلی در اکت (ACT) شده است: «دست از کنترل احساسات خود بردارید، و به جای آن کنترلتان را روی عمل خود بگذارید.»
👤 نوشتهٔ #دکتر_راس_هریس
مترجم: #سحر_محمدی
Reference: 📚#ACT_with_love
#رابطه_کیفی #بهبود_رابطه #انتخاب_عشق
@happinessnet
🆔 @Sayehsokhan
✳️ آیا واقعاً عشقِ ابدی وجود دارد؟ این یک سئوال پیچیده است. معمولاً وقتی مردم در مورد عشق صحبت میکنند، منظورشان از لحاظ هیجانی و عاطفی است: ترکیبی فوقالعاده از افکار، عواطف و احساسات. مشکل چنین توصیفی از عشق این است که احساسات عمر طولانی ندارند، درست مانند ابرهای آسمان که به طور مداوم تغییر می کنند، گاهی کم و گاهی زیاد می شوند، گاهی پراکنده می شوند و گاهی دوباره ظاهر می شوند، دقیقاً احساسات ما نیز چنین اند. بنابراین، اگر ما عشق را به عنوان مجموعه ای از احساسات تعریف کنیم، هرگز نمی تواند ابدی باشد.
❇️ صد البته، عشق در روزهای ابتدایی رابطه بسیار شدیدتر است، بیشتر می ماند، و سریعتر از آنکه کاهش پیدا کند، افزایش می یابد. این دقیقاً همان چیزی است که ما به آن "دورهٔ ماه عسل" در رابطه می گوییم، که ما دقیقاً با احساساتی نظیر رومئو و ژولیت، عشقی از سر تا به پا، مواجه می شویم. چنین عشقی مدت زیادی باقی نمی ماند، برای اغلب روابط به طور متوسط ۶ الی ۱۸ ماه، و به ندرت برای روابطی بیش از ۳ سال ماندگار است. پس از این که این دوره تمام شود، ما احساس فقدان می کنیم و بسیاری از افراد به ازدواجشان با این همسر خاتمه می دهند، با این دلیل: «من دیگر احساس نمی کنم عاشق این فرد هستم، پس کاملاً واضح است که این همسر مناسبی برای من نیست، پس بهتر است از این رابطه بیرون بیایم»
✳️ واقعاً جای تأسف است. واقعاً چه تعداد افراد این موضوع را تشخیص می دهند که یک رابطهٔ با اعتبار، دوست داشتنی و با معنا فقط وقتی رشد می کند که این دورهٔ ماه عسل تمام شده باشد. در دورهٔ ماه عسل مثل این است که شما مواد مخدر مصرف کرده اید که مغز شما را تحریک کرده است و با حواس شما بازی می کند. وقتی میزان آن بالاست، همسر شما فوقالعاده به نظر می رسد، اما شما واقعیت را نمی بینید، بلکه تحت تأثیر مواد مخدر هستید. وقتی میزان این مواد مخدر کم می شود شما همسرتان را آنطور که واقعاً هست می بینید.
❇️ به طورطبیعی این اتفاق کمی شما را شکه خواهد کرد. اما همینجا فرصتی است برای ایجاد یک رابطهٔ صمیمیِ معتبر بین دو نفر، که همدیگر را همانطور که واقعیتشان است می بینند. همزمان که این رابطه رشد پیدا می کند، احساس عشق جدیدی نیز به وجود می آید، شاید نه به آن شدت، اما بسیار غنی تر، و معنادارتر. بنابراین، با توجه به همهٔ این موارد، من می خواهم یک روش مفیدتری را برای نگاه به عشق پیشنهاد بدهم. به جای آنکه عشق را مجموعهٔ احساسات بدانیم، به عشق به عنوان مجموعه ای از اقدامات نگاه کنیم. احساس عشق می آید و می رود، و شما کنترلی روی آن ندارید، اما عمل عشق ورزی آنچیزی است که شما همواره می توانید انجام دهید، صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید.
✳️ ابداً این کار ساده ای نیست. برای چنین کاری شما نیاز دارید که فضایی را برای خشم خود باز کنید و به آنها اجازه ندهید که شما را تحلیل ببرند. شما نیاز دارید که تمام افکارتان مبنی بر اینکه چه رفتاری از همسر شما درست است و کدام غلط است را رها کنید. شما نیاز دارید که به ارزش هایتان مجدداً وصل شوید: چگونه همسری دوست دارید باشید و چگونه رابطه ای را دوست دارید داشته باشید؟. و در آخر شما نیاز دارید که اقدامات متعهدانه انجام دهید.
❇️ این حقیقت که شما می توانید حتی زمانی که احساس عشق نمی کنید، باز هم عمل مبتنی بر عشق را انجام دهید، بسیار توانمند ساز است، چرا؟ از آنجاییکه احساسات عشق معمولاً زودگذر و خارج از کنترل شما هستند، اما شما می توانید عمل مبتنی بر عشق را هر زمان و در هر مکان، تا پایان عمرتان انجام دهید. این حقیقت در مورد تمام احساسات انسانی صدق می کند. به عنوان مثال: شما می توانید عصبانی باشید اما با آرامش رفتار کنید، می توانید مضطرب باشید اما مطمئن رفتار کنید. و این توانایی منجر به شکل گیری یکی از مفاهیم اصلی در اکت (ACT) شده است: «دست از کنترل احساسات خود بردارید، و به جای آن کنترلتان را روی عمل خود بگذارید.»
👤 نوشتهٔ #دکتر_راس_هریس
مترجم: #سحر_محمدی
Reference: 📚#ACT_with_love
#رابطه_کیفی #بهبود_رابطه #انتخاب_عشق
@happinessnet
🆔 @Sayehsokhan
Audio
- پاسخ به چند سوال از کتاب تئوری انتخاب و ازدواج بدون شکست توسط دکتر صاحبی
❓آیا مفهوم نیازهها اساسی تئوری انتخاب در هر فرهنگ متفاوت است؟
❓وقتی که همسری همراه نیست یا از اختلال ویژهای رنج میبرد،کتاب ازدواج بدون شکست کمک کننده است؟
🎙دکتر علی صاحبی
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه
@thebetterchoice
🆔 @Sayehsokhan
❓آیا مفهوم نیازهها اساسی تئوری انتخاب در هر فرهنگ متفاوت است؟
❓وقتی که همسری همراه نیست یا از اختلال ویژهای رنج میبرد،کتاب ازدواج بدون شکست کمک کننده است؟
🎙دکتر علی صاحبی
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه
@thebetterchoice
🆔 @Sayehsokhan
ظاهرا به نظر نمیرسد که ما #بدبختیمان را خودمان #انتخاب کنیم اما این واقعیت کمرنگ نمیشود #ما_همه_رفتارمان_را_انتخاب_میکنیم.
این جمله را ✍️ #دکتر_ویلیام_گلسر در 📚کتاب بینظیر #تئوری_انتخاب_و_مدیریت_زندگی نوشته است.
علاقه مندان میتوانند #چاپ_سوم این کتاب ارزشمند را که #دکتر_علی_صاحبی به شیوایی هرچه تمامتر به فارسی برگرداندهاند، از اینجا خریداری بفرمایند:
https://cutt.ly/takecharge
🌹🙏قدردان حمایت های شما عزیزان هستیم 🙏🌹
🆔@SayehSokhan👇👇👇
این جمله را ✍️ #دکتر_ویلیام_گلسر در 📚کتاب بینظیر #تئوری_انتخاب_و_مدیریت_زندگی نوشته است.
علاقه مندان میتوانند #چاپ_سوم این کتاب ارزشمند را که #دکتر_علی_صاحبی به شیوایی هرچه تمامتر به فارسی برگرداندهاند، از اینجا خریداری بفرمایند:
https://cutt.ly/takecharge
🌹🙏قدردان حمایت های شما عزیزان هستیم 🙏🌹
🆔@SayehSokhan👇👇👇
#معرفی_کتاب تولستوی و مبل بنفش
🙎🏻♀️#نینا_سنکویچ در کتاب تولستوی و مبل بنفش، از روزهاى سخت از دست دادن مىنویسد، از درد جانکاه #فراق، از روزهایى که #امید و #یاس به هم گره خوردهاند و زندگى بوى برگهاى خشکیده را مىدهد.
کتاب حاضر، یادداشتهای نینا سنکویچ از خاطرات «یک سال هر روز یک کتاب» اوست. این اثر در سال 2011 از طرف #سایت_گودریدز نامزد بهترین کتاب خاطرات و #اتوبیوگرافی شد و قطعا هرکسی که به ادبیات پناه برده باشد، این کتاب را درک خواهد کرد...
😭زمانی که انسان کسی یا چیزی را از دست میدهد، دچار اندوه میشود. این اندوه، بخش جداییناپذیر زندگی هر انسانی در طول هر دوره از تاریخ است، اما نحوه رویایی با این اندوه یا غم جانکاه است که کیفیت زندگی هر آدمی را عمق میبخشد.
نینا سنکویچ (Nina Sankovitch) هم این اندوه تلخ را تجربه کرده و در بین روزمرگی و خو گرفتن به ملال و اندوه از دست دادن شریک تجربههای کودکیاش، یعنی خواهر بزرگترش آن ماری، راه و روشی خاص پیش میگیرد. تا بدین ترتیب در خلال آن به زندگی عادی خویش بازگردد و از اندوه و تلاش برای مواجه با آن، فرصت زیستن دوباره و امید به زندگی را برای خود و اطرافیانش که همچون او با غم ازدست دادن مواجه هستند، رقم بزند.
📚اما یک سال، هر روز یک کتاب! این نسخهی به نظر پیچیده که نینا برای خودش و برای تمام لحظههایی که ناتوان از تحمل و صبوری در برابر رنج و اندوه است، پیچیده است، تا چه اندازه میتواند کارساز باشد؟ او برای کنار آمدن با غم، برای خودش فراموشی را تجویز نمیکند. او برای کنار آمدن با غم، #مواجه با غم را تجویز میکند. برای همین است که به کتابها روی میآورد تا همچون راهنمایانی فانوس به دست، در غم او شریک باشند و همراه با شخصیت داستانها، هزار زندگی نازیسته را زندگی کند و هزار غم تجربه نکرده را به جان بخرد.
کتاب تولستوی و مبل بنفش (Tolstoy and the purple chair) بیشتر از اینکه روایت برنامه کتابخوانی یک زن در دهه چهل یا پنجاه زندگیاش باشد، همانند رسالهایست در باب #اخلاق، #مهربانی، #انتخاب_کتاب، #ارزشمندی_خانواده، #تجربه_اندوه و... آنگونه که نینا از روزهای کتابخوانی و یادآوری خاطرات، توجه به جزئیات، نتیجهگیریها و... در این اثر میگوید، این کتاب را به کتابی با روایتی داستانی تبدیل کرده که صرفاً حالتی گزارشگونه ندارد که مخاطب مشتاق را خسته و ناامید کند.
در این کتاب نینا علاوه بر اینکه از برنامه کتابخوانیاش روی مبل بنفش اتاق مطالعهاش میگوید، به کودکیاش سفر میکند، از رنج پدرش در زمان جنگ میگوید و تصویری دقیق از آنماری، خواهری که مرگش برای او جانکاه است، ارائه میهد.
اما موضوع اصلی و درون مایه کتاب به چیزی جز کتاب و تأثیرات آن است. این کتاب برای آنهایی است که دل سپرده کتاباند و برای آنهاییست که هنوز با اطمینان کامل قدم در راه خواندن و وقف خویش در ادبیات نگذاشتهاند و هنوز تردید دارند که ادبیات میتواند آنها را نجات بدهد یا نه؟!
ما به کتابهایی همانند کتاب تولستوی و مبل بنفش نیاز داریم که اثرشان بر ما مثل اثر یک فاجعه باشد؛ کتابهایی که عمیقاً متأثرمان کنند؛ مثل تأثیر مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش داشتیم؛ مثل تبعید شدن به جنگلهایی دور از همه؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید همچون تیشهای باشد برای شکستن دریای یخ زدۀ درونمان.
این کتاب برای همه است. برای آنها که میخواهند با خواندن کتابی، دربارهی کتابها بدانند و با خواندن یک کتاب، در لذت خواندن چندین کتاب دیگر نیز شریک باشند.
نینا سنکویچ در اوانستون ایالت ایلینوی آمریکا در خانوادهای کتاب دوست متولد شد. عشق به کتاب یکی از علاقهمندیهای مشترک اعضای خانوادهاش بود و بعد از مرگ خواهرش، آنماری در چهلوشش سالگی، این علاقه انگیزهای شد برای اینکه تصمیم بگیرد برای تسکین و تسلی خود به دنیای نویسندهها، کتابها و کلمهها پناه ببرد.
او در دنیای کتابها به جستوجوی پاسخ سؤالهایش دربارۀ چرایی مرگ و معنای زندگی میپردازد و از تجربیات شخصیتهای داستانهای نویسندگانی چون: جورج ساندرس، جولین بارنز، آلیس مونرو، موریل باربری، کالم مککان، پل استر و لئو تولستوی میآموزد که چطور اندوه و سوگ را تاب آورد. نینا در سال 2008 وبسایت «هر روز کتاب بخوان» را راهاندازی میکند که در آن نظرات و دریافتهای خود را دربارۀ کتابهایی که خوانده با کتاب دوستان جهان به اشتراک میگذارد
🆔@Sayehsoknan
🙎🏻♀️#نینا_سنکویچ در کتاب تولستوی و مبل بنفش، از روزهاى سخت از دست دادن مىنویسد، از درد جانکاه #فراق، از روزهایى که #امید و #یاس به هم گره خوردهاند و زندگى بوى برگهاى خشکیده را مىدهد.
کتاب حاضر، یادداشتهای نینا سنکویچ از خاطرات «یک سال هر روز یک کتاب» اوست. این اثر در سال 2011 از طرف #سایت_گودریدز نامزد بهترین کتاب خاطرات و #اتوبیوگرافی شد و قطعا هرکسی که به ادبیات پناه برده باشد، این کتاب را درک خواهد کرد...
😭زمانی که انسان کسی یا چیزی را از دست میدهد، دچار اندوه میشود. این اندوه، بخش جداییناپذیر زندگی هر انسانی در طول هر دوره از تاریخ است، اما نحوه رویایی با این اندوه یا غم جانکاه است که کیفیت زندگی هر آدمی را عمق میبخشد.
نینا سنکویچ (Nina Sankovitch) هم این اندوه تلخ را تجربه کرده و در بین روزمرگی و خو گرفتن به ملال و اندوه از دست دادن شریک تجربههای کودکیاش، یعنی خواهر بزرگترش آن ماری، راه و روشی خاص پیش میگیرد. تا بدین ترتیب در خلال آن به زندگی عادی خویش بازگردد و از اندوه و تلاش برای مواجه با آن، فرصت زیستن دوباره و امید به زندگی را برای خود و اطرافیانش که همچون او با غم ازدست دادن مواجه هستند، رقم بزند.
📚اما یک سال، هر روز یک کتاب! این نسخهی به نظر پیچیده که نینا برای خودش و برای تمام لحظههایی که ناتوان از تحمل و صبوری در برابر رنج و اندوه است، پیچیده است، تا چه اندازه میتواند کارساز باشد؟ او برای کنار آمدن با غم، برای خودش فراموشی را تجویز نمیکند. او برای کنار آمدن با غم، #مواجه با غم را تجویز میکند. برای همین است که به کتابها روی میآورد تا همچون راهنمایانی فانوس به دست، در غم او شریک باشند و همراه با شخصیت داستانها، هزار زندگی نازیسته را زندگی کند و هزار غم تجربه نکرده را به جان بخرد.
کتاب تولستوی و مبل بنفش (Tolstoy and the purple chair) بیشتر از اینکه روایت برنامه کتابخوانی یک زن در دهه چهل یا پنجاه زندگیاش باشد، همانند رسالهایست در باب #اخلاق، #مهربانی، #انتخاب_کتاب، #ارزشمندی_خانواده، #تجربه_اندوه و... آنگونه که نینا از روزهای کتابخوانی و یادآوری خاطرات، توجه به جزئیات، نتیجهگیریها و... در این اثر میگوید، این کتاب را به کتابی با روایتی داستانی تبدیل کرده که صرفاً حالتی گزارشگونه ندارد که مخاطب مشتاق را خسته و ناامید کند.
در این کتاب نینا علاوه بر اینکه از برنامه کتابخوانیاش روی مبل بنفش اتاق مطالعهاش میگوید، به کودکیاش سفر میکند، از رنج پدرش در زمان جنگ میگوید و تصویری دقیق از آنماری، خواهری که مرگش برای او جانکاه است، ارائه میهد.
اما موضوع اصلی و درون مایه کتاب به چیزی جز کتاب و تأثیرات آن است. این کتاب برای آنهایی است که دل سپرده کتاباند و برای آنهاییست که هنوز با اطمینان کامل قدم در راه خواندن و وقف خویش در ادبیات نگذاشتهاند و هنوز تردید دارند که ادبیات میتواند آنها را نجات بدهد یا نه؟!
ما به کتابهایی همانند کتاب تولستوی و مبل بنفش نیاز داریم که اثرشان بر ما مثل اثر یک فاجعه باشد؛ کتابهایی که عمیقاً متأثرمان کنند؛ مثل تأثیر مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش داشتیم؛ مثل تبعید شدن به جنگلهایی دور از همه؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید همچون تیشهای باشد برای شکستن دریای یخ زدۀ درونمان.
این کتاب برای همه است. برای آنها که میخواهند با خواندن کتابی، دربارهی کتابها بدانند و با خواندن یک کتاب، در لذت خواندن چندین کتاب دیگر نیز شریک باشند.
نینا سنکویچ در اوانستون ایالت ایلینوی آمریکا در خانوادهای کتاب دوست متولد شد. عشق به کتاب یکی از علاقهمندیهای مشترک اعضای خانوادهاش بود و بعد از مرگ خواهرش، آنماری در چهلوشش سالگی، این علاقه انگیزهای شد برای اینکه تصمیم بگیرد برای تسکین و تسلی خود به دنیای نویسندهها، کتابها و کلمهها پناه ببرد.
او در دنیای کتابها به جستوجوی پاسخ سؤالهایش دربارۀ چرایی مرگ و معنای زندگی میپردازد و از تجربیات شخصیتهای داستانهای نویسندگانی چون: جورج ساندرس، جولین بارنز، آلیس مونرو، موریل باربری، کالم مککان، پل استر و لئو تولستوی میآموزد که چطور اندوه و سوگ را تاب آورد. نینا در سال 2008 وبسایت «هر روز کتاب بخوان» را راهاندازی میکند که در آن نظرات و دریافتهای خود را دربارۀ کتابهایی که خوانده با کتاب دوستان جهان به اشتراک میگذارد
🆔@Sayehsoknan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#به_پاس_نکوداشت_شب_یلدا
📺 با هم به تماشا بنشینیم
👨👩👧👦 2 دقیقه ویدیوی اثرگذار...
♥️گاهی با یک #ویدیو جهت زندگی آدمها تغییر میکنه و البته باز #انتخاب با شماست که این ویدیو را ببینید یا نبینید.
#تفکر
✍️ #شب_یلدا بر عزیزان همراه مبارک!
🆔 @Sayehsokhan
📺 با هم به تماشا بنشینیم
👨👩👧👦 2 دقیقه ویدیوی اثرگذار...
♥️گاهی با یک #ویدیو جهت زندگی آدمها تغییر میکنه و البته باز #انتخاب با شماست که این ویدیو را ببینید یا نبینید.
#تفکر
✍️ #شب_یلدا بر عزیزان همراه مبارک!
🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن
#زندگی خیلی پیچیدهتر و متغیرتر از آن است که بشود فهرستی از قواعد برای آن تهیه کرد. ما باید بیاموزیم که هوشمندانه #انتخاب کنیم. باید بیاموزیم که بین "خواستن" و "خواستنی" فرق بگذاریم.
#جان_دیویی (John Dewey)
(۱۸۵۹ -۱۹۵۲) فیلسوف آمریکایی قرن بیستم
🆔 @Sayehsokhan
#زندگی خیلی پیچیدهتر و متغیرتر از آن است که بشود فهرستی از قواعد برای آن تهیه کرد. ما باید بیاموزیم که هوشمندانه #انتخاب کنیم. باید بیاموزیم که بین "خواستن" و "خواستنی" فرق بگذاریم.
#جان_دیویی (John Dewey)
(۱۸۵۹ -۱۹۵۲) فیلسوف آمریکایی قرن بیستم
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #کلیپ_آموزشی
⛔️این تصاویر، تصور شما را از زباله تولید شده توسط ما انسانها را، تغییر میدهد./یورو نیوز
#انتخاب #انسانیت #محیط_زیست #باشعور_باشیم#زباله_نریزیم #زندگی
🆔 @Sayehsokhan
⛔️این تصاویر، تصور شما را از زباله تولید شده توسط ما انسانها را، تغییر میدهد./یورو نیوز
#انتخاب #انسانیت #محیط_زیست #باشعور_باشیم#زباله_نریزیم #زندگی
🆔 @Sayehsokhan
💫کمتر، بیشتر است
🌿تضاد انتخاب
🏠خواهرم و همسرش، چندی پیش، خانهای ناتمام خریدند. از آن زمان، تمام فکر و ذکر خواهرم شده کاشی، سرامیک، گرانیت، شیشه، در و پنجره... تابحال او را تا این حد، مشوش ندیده بودم.
🏪سوپر مارکت محله ما ۴۸ نوع ماست، ۱۳۴ نوع نوشیدنی، ۶۴ نوع محصول نظافتی و انواع مختلفی از محصولات متنوع دارد. در حالیکه وقتی جوان بودم، فقط سه نوع ماست، سه شبکه تلویزیونی، دو نوع ماهی و دو نوع شوینده در فروشگاهها وجود داشت.
🍶سوپرمارکتی باجهای نصب کرد تا مشتریان بتوانند بیست و چهار نوع مختلف مربا را امتحان کنند. روز بعد، همین کار را فقط با شش طعم مختلف انجام داد. نتیجه اینکه فروش مربا ده برابر شد.
😵امروزه مردم با انتخابهای مختلف بمباران میشوند. بسیاری از ما، خطر له شدن زیر آوار برندها، مدلها و تبلیغات گوناگون را حس میکنیم. انتخابهای گوناگون، ما را دچار سرگیجه میکند. بنابراین باید حدی برای آن قائل شد. سردرگمی در بین گزینههای بسیار زیاد، کیفیت زندگی را پایین میآورد.
🤔خوب، چه میتوان کرد؟
قبل از اینکه پیشنهادهای موجود را بررسی کنی، به دقت فکر کن چه میخواهی. معیارهایت را بنویس و کاملا به آنها پایبند باش. همچنین این را درک کن که همیشه نمیتوانی تصمیم کاملی بگیری. با توجه به سیلاب گزینهها، داشتن چنین هدفی، نوعی کمالگرایی غیر منطقی محسوب میشود.
🔅 این سوال مطرح میشود که آیا همیشه باید دنبال بهترینها بود؟ خیر. کافیست همه چیز به اندازه کافی خوب باشد!
هنر شفاف اندیشیدن؛ خلاصه فصل ۲۱
#شفاف_اندیشیدن
#انتخاب
#رولف_دوبلی
📚 @labelaye_satrha
🆔 @Sayehsokhan
🌿تضاد انتخاب
🏠خواهرم و همسرش، چندی پیش، خانهای ناتمام خریدند. از آن زمان، تمام فکر و ذکر خواهرم شده کاشی، سرامیک، گرانیت، شیشه، در و پنجره... تابحال او را تا این حد، مشوش ندیده بودم.
🏪سوپر مارکت محله ما ۴۸ نوع ماست، ۱۳۴ نوع نوشیدنی، ۶۴ نوع محصول نظافتی و انواع مختلفی از محصولات متنوع دارد. در حالیکه وقتی جوان بودم، فقط سه نوع ماست، سه شبکه تلویزیونی، دو نوع ماهی و دو نوع شوینده در فروشگاهها وجود داشت.
🍶سوپرمارکتی باجهای نصب کرد تا مشتریان بتوانند بیست و چهار نوع مختلف مربا را امتحان کنند. روز بعد، همین کار را فقط با شش طعم مختلف انجام داد. نتیجه اینکه فروش مربا ده برابر شد.
😵امروزه مردم با انتخابهای مختلف بمباران میشوند. بسیاری از ما، خطر له شدن زیر آوار برندها، مدلها و تبلیغات گوناگون را حس میکنیم. انتخابهای گوناگون، ما را دچار سرگیجه میکند. بنابراین باید حدی برای آن قائل شد. سردرگمی در بین گزینههای بسیار زیاد، کیفیت زندگی را پایین میآورد.
🤔خوب، چه میتوان کرد؟
قبل از اینکه پیشنهادهای موجود را بررسی کنی، به دقت فکر کن چه میخواهی. معیارهایت را بنویس و کاملا به آنها پایبند باش. همچنین این را درک کن که همیشه نمیتوانی تصمیم کاملی بگیری. با توجه به سیلاب گزینهها، داشتن چنین هدفی، نوعی کمالگرایی غیر منطقی محسوب میشود.
🔅 این سوال مطرح میشود که آیا همیشه باید دنبال بهترینها بود؟ خیر. کافیست همه چیز به اندازه کافی خوب باشد!
هنر شفاف اندیشیدن؛ خلاصه فصل ۲۱
#شفاف_اندیشیدن
#انتخاب
#رولف_دوبلی
📚 @labelaye_satrha
🆔 @Sayehsokhan
آزمون: مقیاس تاب آوری.
.
برای شرکت در این آزمون میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
https://b2n.ir/d69303
.
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید
🆔 Sayehsokhan
.
برای شرکت در این آزمون میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
https://b2n.ir/d69303
.
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید
🆔 Sayehsokhan
🔴چه کسی شایستگی حکومت دارد؟
و دیدگاه #کارل_پوپر :
✍چه کسی باید حکومت کند؟
این سوالی است که از عصر #افلاطون تا کنون جامعه همواره با آن روبرو بوده است.
افلاطون میگوید: بهترین و خردمندترین. اما بهترین و خردمندترین چه کسی است؟ و اگر این بهترین و خردمندترین یک سقراطیمشرب باشد که بدلیل پرهیز از گرفتارِ خودبزرگبینیشدن، از قبول حکمرانی سر بزند چه؟
در عهد باستان پاسخ این بود: امپراتور، که بوسیله ارتش انتخاب میشود و بعدها پاسخ اینکه: شاهزادهای قانونی که با تایید الهی برگزیده شده است. #مارکس در پاسخ به این سوال میگوید:
طبقه زحمتکش کارگران و البته با آگاهی طبقاتی؛ و نظریهپردازان #دموکراسی به جای "شاهزادهای که با تایید الهی مشروعیت پیدا کرده" پاسخ دادند "مردم، که مشروعیتشان خداداده است." همان که در روم باستان میگفتند: صدای مردم صدای خداست.
طرفداران نظریه دموکراسی میگویند حکومت هنگامی حق اعمال حاکمیت دارد که مشروع باشد؛ یعنی بر اساس #قانون_اساسی و توسط اکثریت مردم یا نمایندگان آنان انتخاب شده باشد. اما با نگاهی به تاریخ میتوان مواردی در نقض ادعای فوق ارائه داد. مثلا #هیتلر. کسی که با مشروعیت به قدرت رسید و با قانون "اختیارات ویژه" که توسط پارلمان به تصویب رسید، تبدیل به یک #دیکتاتور شد. بنابراین به نظر میرسد که مشروعیت کافی نیست!
کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی-اتریشی، در نیمه قرن بیستم (1945 م) در کتابِ
"جامعه باز و دشمنان آن"
پیشنهاد کرد که به جای پرسش
"چه کسی باید حکومت کند؟"
پسندیدهتر این است که بپرسیم
《"چگونه میتوان قانون اساسی تدوین کرد که ما را قادر سازد بدون خونریزی از دست حکومتِ حاکم رها شویم؟" )
در واقع در پرسشِ جدیدِ پیشنهادیِ پوپر، مساله اصلی نه نحوه #انتخاب_حکومت، بلکه امکان تعویض آن است.
پوپر با نقد دموکراسی به معنای متداول آن یعنی "حکومت مردم"، معتقد است که این معنی و برداشت از دموکراسی فریب و حیلهای بیش نیست؛ چرا که تکتک مردم میدانند که خود حکومت نمیکنند. او تاکید میکند که اهمیت دارد تا به مردم آموزش داده شود که واژه دموکراسی، از زمان آتنیها به این سو، برای موازینی بکار میرفته که از دیکتاتوری جلوگیری میکرده است. دموکراسی آتنی، دست کم با پریکلس و توسیدید، تلاش برای دوری گزیدن از جباریت است، و نه حکومت مردمی.
#پریکلس میگوید: "هرچند تنها شمار اندکی قادر به سیاستگذاری هستند، یقینا همگان میتوانند درباره آن قضاوت کنند." بعبارت دیگر مردم میتوانند در خصوص قضاوت در نحوه عمل حکومت مشارکت ورزند و بعنوان یک هیات منصفه عمل نمایند. با همین برداشت از دموکراسی است که پوپر معتقد است روز انتخابات، نه روز مشروعیت بخشیدن به حکومت جدید، بلکه روزی است که مردم با رای خود به قضاوت درباره حکومت قبلی اقدام میکنند و از این طریق میان دموکراسی بعنوان حکومت عامه و دمکراسی بعنوان قضاوت عامه تفاوت قائل میشود. او بر این باور است که دموکراسی بعنوان قضاوت عامه یا یک تریبون عمومی، ابزاری برای اجتناب از حکومتی است که نتوان تغییرش داد. به عبارت دیگر، دموکراسی حکومتیست که میتوان آن را بدون خونریزی تغییر داد. دموکراسی راهی است برای محفوظ نگاه داشتن حکومت قانون.
پوپر به درستی معتقد است که همه ما در معرض ارتکاب خطا قرار داریم و بنابراین بعید نیست که قدرتی که حتی با رای دموکراتیک به یک حکومت تفویض شده، ممکن است که بر خطا بوده باشد و بنظر میرسد هیچ راهی بهتر از اینکه مردم بتوانند به کمک یک قانون اساسی و استفاده از رای اکثریت بدون خونریزی حکومت را تغییر دهند، برای اجتناب از دیکتاتوری وجود ندارد.
پوپر علاوه بر توجه و نقد نظامهای انتخاباتی موجود، بر این امر واقف است که اکثریت همواره بر حق نیست و ممکن است مرتکب بزرگترین خطاها شود. ممکن است حتی به تثبیت استبداد و دیکتاتوری رای بدهد. چنانکه اغلب داده است و همانطور که بخوبی میدانیم دیکتاتوریِ اکثریت میتواند برای اقلیت وحشتناک باشد. اما دموکراسی علیرغم ناکامل بودن، بهترین روشی است که تا کنون ابداع شده است.
در واقع هرکس که تاکنون تحت یک حکومت دیکتاتوری زندگی کرده و میداند که تغییر آن بدون خونریزی هرگز ممکن نیست، بخوبی به اهمیت و ارزش نظام دموکراسی، علیرغم فاصله زیادی که با یک نظام کاملا مطلوب دارد، واقف است و میداند که این ارزش را دارد که آدمی در راه استقرار آن با تمام توان خود مبارزه کند.
به عبارت دیگر پوپر معتقد است ما زمانی به آزادی سیاسی دست خواهیم یافت که قادر باشیم حاکمان خود را بدون خونریزی برکنار کنیم و وقتی که چنین امکانی در جامعه وجود داشته باشد، دیگر خیلی نباید نگران این بود که "چه کسی حکومت میکند؟"
برشی از کتاب
"درس این قرن: همراه با دو گفتار درباره آزادی و حکومت دمکراتیک."
مصاحبه جیانکارلو بوزرتی با کارل پوپر
🆔 @Sayehsokhan
و دیدگاه #کارل_پوپر :
✍چه کسی باید حکومت کند؟
این سوالی است که از عصر #افلاطون تا کنون جامعه همواره با آن روبرو بوده است.
افلاطون میگوید: بهترین و خردمندترین. اما بهترین و خردمندترین چه کسی است؟ و اگر این بهترین و خردمندترین یک سقراطیمشرب باشد که بدلیل پرهیز از گرفتارِ خودبزرگبینیشدن، از قبول حکمرانی سر بزند چه؟
در عهد باستان پاسخ این بود: امپراتور، که بوسیله ارتش انتخاب میشود و بعدها پاسخ اینکه: شاهزادهای قانونی که با تایید الهی برگزیده شده است. #مارکس در پاسخ به این سوال میگوید:
طبقه زحمتکش کارگران و البته با آگاهی طبقاتی؛ و نظریهپردازان #دموکراسی به جای "شاهزادهای که با تایید الهی مشروعیت پیدا کرده" پاسخ دادند "مردم، که مشروعیتشان خداداده است." همان که در روم باستان میگفتند: صدای مردم صدای خداست.
طرفداران نظریه دموکراسی میگویند حکومت هنگامی حق اعمال حاکمیت دارد که مشروع باشد؛ یعنی بر اساس #قانون_اساسی و توسط اکثریت مردم یا نمایندگان آنان انتخاب شده باشد. اما با نگاهی به تاریخ میتوان مواردی در نقض ادعای فوق ارائه داد. مثلا #هیتلر. کسی که با مشروعیت به قدرت رسید و با قانون "اختیارات ویژه" که توسط پارلمان به تصویب رسید، تبدیل به یک #دیکتاتور شد. بنابراین به نظر میرسد که مشروعیت کافی نیست!
کارل پوپر، فیلسوف انگلیسی-اتریشی، در نیمه قرن بیستم (1945 م) در کتابِ
"جامعه باز و دشمنان آن"
پیشنهاد کرد که به جای پرسش
"چه کسی باید حکومت کند؟"
پسندیدهتر این است که بپرسیم
《"چگونه میتوان قانون اساسی تدوین کرد که ما را قادر سازد بدون خونریزی از دست حکومتِ حاکم رها شویم؟" )
در واقع در پرسشِ جدیدِ پیشنهادیِ پوپر، مساله اصلی نه نحوه #انتخاب_حکومت، بلکه امکان تعویض آن است.
پوپر با نقد دموکراسی به معنای متداول آن یعنی "حکومت مردم"، معتقد است که این معنی و برداشت از دموکراسی فریب و حیلهای بیش نیست؛ چرا که تکتک مردم میدانند که خود حکومت نمیکنند. او تاکید میکند که اهمیت دارد تا به مردم آموزش داده شود که واژه دموکراسی، از زمان آتنیها به این سو، برای موازینی بکار میرفته که از دیکتاتوری جلوگیری میکرده است. دموکراسی آتنی، دست کم با پریکلس و توسیدید، تلاش برای دوری گزیدن از جباریت است، و نه حکومت مردمی.
#پریکلس میگوید: "هرچند تنها شمار اندکی قادر به سیاستگذاری هستند، یقینا همگان میتوانند درباره آن قضاوت کنند." بعبارت دیگر مردم میتوانند در خصوص قضاوت در نحوه عمل حکومت مشارکت ورزند و بعنوان یک هیات منصفه عمل نمایند. با همین برداشت از دموکراسی است که پوپر معتقد است روز انتخابات، نه روز مشروعیت بخشیدن به حکومت جدید، بلکه روزی است که مردم با رای خود به قضاوت درباره حکومت قبلی اقدام میکنند و از این طریق میان دموکراسی بعنوان حکومت عامه و دمکراسی بعنوان قضاوت عامه تفاوت قائل میشود. او بر این باور است که دموکراسی بعنوان قضاوت عامه یا یک تریبون عمومی، ابزاری برای اجتناب از حکومتی است که نتوان تغییرش داد. به عبارت دیگر، دموکراسی حکومتیست که میتوان آن را بدون خونریزی تغییر داد. دموکراسی راهی است برای محفوظ نگاه داشتن حکومت قانون.
پوپر به درستی معتقد است که همه ما در معرض ارتکاب خطا قرار داریم و بنابراین بعید نیست که قدرتی که حتی با رای دموکراتیک به یک حکومت تفویض شده، ممکن است که بر خطا بوده باشد و بنظر میرسد هیچ راهی بهتر از اینکه مردم بتوانند به کمک یک قانون اساسی و استفاده از رای اکثریت بدون خونریزی حکومت را تغییر دهند، برای اجتناب از دیکتاتوری وجود ندارد.
پوپر علاوه بر توجه و نقد نظامهای انتخاباتی موجود، بر این امر واقف است که اکثریت همواره بر حق نیست و ممکن است مرتکب بزرگترین خطاها شود. ممکن است حتی به تثبیت استبداد و دیکتاتوری رای بدهد. چنانکه اغلب داده است و همانطور که بخوبی میدانیم دیکتاتوریِ اکثریت میتواند برای اقلیت وحشتناک باشد. اما دموکراسی علیرغم ناکامل بودن، بهترین روشی است که تا کنون ابداع شده است.
در واقع هرکس که تاکنون تحت یک حکومت دیکتاتوری زندگی کرده و میداند که تغییر آن بدون خونریزی هرگز ممکن نیست، بخوبی به اهمیت و ارزش نظام دموکراسی، علیرغم فاصله زیادی که با یک نظام کاملا مطلوب دارد، واقف است و میداند که این ارزش را دارد که آدمی در راه استقرار آن با تمام توان خود مبارزه کند.
به عبارت دیگر پوپر معتقد است ما زمانی به آزادی سیاسی دست خواهیم یافت که قادر باشیم حاکمان خود را بدون خونریزی برکنار کنیم و وقتی که چنین امکانی در جامعه وجود داشته باشد، دیگر خیلی نباید نگران این بود که "چه کسی حکومت میکند؟"
برشی از کتاب
"درس این قرن: همراه با دو گفتار درباره آزادی و حکومت دمکراتیک."
مصاحبه جیانکارلو بوزرتی با کارل پوپر
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما
#سيلي_واقعيت_و_زهرمار
(_خيابانِ شلوغ، ظهرِ داغِ تابستانيِ ماهِ رمضان)
ماشين جوشميآورد، گازِ كولر از دريچهها به داخل ميزند. شلم شوربايي ميشود.
همسر مجبور ميشود ماشين را به كناري هلدهد. گلويش خشك و دهانش بهم چسبيده. عرق سرد بر بدنش مينشيند.
در همين حين، موتوريِ دوسرنشينهاي كه با سرعت بالا نزديك ميشد، با بوق ممتد و گوشخراشش اعتراض خود را به جهت راهبنداني كه ماشين ايجاد كرده، اعلام ميكند.
همسر بلافاصله با فرياد ميگويد: #زهرمار!!
موتوري به سرعت دور ميزند، جلوي ماشين را ميگيرد و دو سرنشين به همسر حمله ميكنند...
قانون، قانون #واقعيت است. جوابِ هاي ، هوي است. مهم نيست كه درچه حالي، ولي هرحال امكاني براي انفجار باروت خشم نيمه سركوب شده بين هموطنان است. در هر لحظه و در حال تنها كسي كه ميتوانيم #كنترل كنيم، فقط و فقط خودمان هستيم.
او بوق ميزند، ما هيچ كنترلي بر روي او نداريم كه به او شرايط را بفهمانيم تا ما را درك كند و بوق نزند.
#مسئوليت كلماتمان با خودمان است. اگر تحريك كردي، در انتظار پاسخ باش!
اين دنيا دنياي #واقعيت است. ديگر از مادر خبري نيست كه در جواب بهانهگيريهايمان،نوازش كند و يا دهان باز كنيم و او به سرعت پستان در دهانمان فروكند. دهان برخلافِ قواعد بازكني، مشت است كه ميآيد. همسر سكوت ميكرد شايد، اينطور نميخورد سيلي.
فحش اولين و دردسترسترين ابزار از جعبه ابزار #سيستم_رفتاري ماست. هميشه در دسترسترين، بهترين نيست. هميشه و در هر موقعيت (حتي بدترينها) ما درحال #انتخاب رفتارهايي از خزانهي رفتاريمان هستيم. باكمي تامل ميتوانيم دست به انتخابهاي آگاهانهتري بزنيم.
👤 #احسان_درخشاني_مشاور
🆔 @SayehSokhan
#سيلي_واقعيت_و_زهرمار
(_خيابانِ شلوغ، ظهرِ داغِ تابستانيِ ماهِ رمضان)
ماشين جوشميآورد، گازِ كولر از دريچهها به داخل ميزند. شلم شوربايي ميشود.
همسر مجبور ميشود ماشين را به كناري هلدهد. گلويش خشك و دهانش بهم چسبيده. عرق سرد بر بدنش مينشيند.
در همين حين، موتوريِ دوسرنشينهاي كه با سرعت بالا نزديك ميشد، با بوق ممتد و گوشخراشش اعتراض خود را به جهت راهبنداني كه ماشين ايجاد كرده، اعلام ميكند.
همسر بلافاصله با فرياد ميگويد: #زهرمار!!
موتوري به سرعت دور ميزند، جلوي ماشين را ميگيرد و دو سرنشين به همسر حمله ميكنند...
قانون، قانون #واقعيت است. جوابِ هاي ، هوي است. مهم نيست كه درچه حالي، ولي هرحال امكاني براي انفجار باروت خشم نيمه سركوب شده بين هموطنان است. در هر لحظه و در حال تنها كسي كه ميتوانيم #كنترل كنيم، فقط و فقط خودمان هستيم.
او بوق ميزند، ما هيچ كنترلي بر روي او نداريم كه به او شرايط را بفهمانيم تا ما را درك كند و بوق نزند.
#مسئوليت كلماتمان با خودمان است. اگر تحريك كردي، در انتظار پاسخ باش!
اين دنيا دنياي #واقعيت است. ديگر از مادر خبري نيست كه در جواب بهانهگيريهايمان،نوازش كند و يا دهان باز كنيم و او به سرعت پستان در دهانمان فروكند. دهان برخلافِ قواعد بازكني، مشت است كه ميآيد. همسر سكوت ميكرد شايد، اينطور نميخورد سيلي.
فحش اولين و دردسترسترين ابزار از جعبه ابزار #سيستم_رفتاري ماست. هميشه در دسترسترين، بهترين نيست. هميشه و در هر موقعيت (حتي بدترينها) ما درحال #انتخاب رفتارهايي از خزانهي رفتاريمان هستيم. باكمي تامل ميتوانيم دست به انتخابهاي آگاهانهتري بزنيم.
👤 #احسان_درخشاني_مشاور
🆔 @SayehSokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از ذهنت خارجشو و زندگی کن!
#ذهن-آگاهـی بـه معنـای بـودن در اینجـا و اکنـون اسـت،
#پذیـرش آنچـه کـه هـم اکنـون در زندگـی مـا جـاری اسـت.
#حضـور_ذهـن و حضـور توجـه در ایـنجـا و آن کاری کـه الان بـه آن مشـغولایم و آن چیـزی کـه بـا آن در ارتبـاط هسـتیم.
ذهن آگاهانه #زیسـتن بـه معنـای پذیـرش اسـت و پذیـرش سـنگ بنای یـک #زندگـی_شـاد و خرسـند اسـت.
#حضور_ذهن #توجه #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب_ویلیام_گلسر #انتخاب_بهتر
🆔 @Sayehsokhan
#ذهن-آگاهـی بـه معنـای بـودن در اینجـا و اکنـون اسـت،
#پذیـرش آنچـه کـه هـم اکنـون در زندگـی مـا جـاری اسـت.
#حضـور_ذهـن و حضـور توجـه در ایـنجـا و آن کاری کـه الان بـه آن مشـغولایم و آن چیـزی کـه بـا آن در ارتبـاط هسـتیم.
ذهن آگاهانه #زیسـتن بـه معنـای پذیـرش اسـت و پذیـرش سـنگ بنای یـک #زندگـی_شـاد و خرسـند اسـت.
#حضور_ذهن #توجه #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب_ویلیام_گلسر #انتخاب_بهتر
🆔 @Sayehsokhan