Audio
Dr Sahebi
فایل صوتی سخنرانی دکتر علی صاحبی در
سومین همایش سالیانه انجمن علمی روان درمانی ایران
موضوع سخنرانی: اعتماد و کنشگری اجتماعی
#دکترصاحبی #علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #تئوری_انتخاب #واقعیت_درمانی #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روانشناسی #روان_شناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید #سرمایه_روانشناختی #ماشین_رفتار #رفتارهای_مخرب #رفتارهای_پیوند_دهنده #انتخاب_بهتر #موسسه_انتخاب_بهتر #روانشناسی_مثبت_نگر #کنترل_درونی #روانشناسی_کنترل_درونی #مسئولیت_پذیری #شادمانی #شادکامی #بهزیستی
🆔 @Sayehsokhan
سومین همایش سالیانه انجمن علمی روان درمانی ایران
موضوع سخنرانی: اعتماد و کنشگری اجتماعی
#دکترصاحبی #علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #تئوری_انتخاب #واقعیت_درمانی #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روانشناسی #روان_شناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید #سرمایه_روانشناختی #ماشین_رفتار #رفتارهای_مخرب #رفتارهای_پیوند_دهنده #انتخاب_بهتر #موسسه_انتخاب_بهتر #روانشناسی_مثبت_نگر #کنترل_درونی #روانشناسی_کنترل_درونی #مسئولیت_پذیری #شادمانی #شادکامی #بهزیستی
🆔 @Sayehsokhan
💠 #افسانه ۴ : عشق ابدی!
✳️ آیا واقعاً عشقِ ابدی وجود دارد؟ این یک سئوال پیچیده است. معمولاً وقتی مردم در مورد عشق صحبت میکنند، منظورشان از لحاظ هیجانی و عاطفی است: ترکیبی فوقالعاده از افکار، عواطف و احساسات. مشکل چنین توصیفی از عشق این است که احساسات عمر طولانی ندارند، درست مانند ابرهای آسمان که به طور مداوم تغییر می کنند، گاهی کم و گاهی زیاد می شوند، گاهی پراکنده می شوند و گاهی دوباره ظاهر می شوند، دقیقاً احساسات ما نیز چنین اند. بنابراین، اگر ما عشق را به عنوان مجموعه ای از احساسات تعریف کنیم، هرگز نمی تواند ابدی باشد.
❇️ صد البته، عشق در روزهای ابتدایی رابطه بسیار شدیدتر است، بیشتر می ماند، و سریعتر از آنکه کاهش پیدا کند، افزایش می یابد. این دقیقاً همان چیزی است که ما به آن "دورهٔ ماه عسل" در رابطه می گوییم، که ما دقیقاً با احساساتی نظیر رومئو و ژولیت، عشقی از سر تا به پا، مواجه می شویم. چنین عشقی مدت زیادی باقی نمی ماند، برای اغلب روابط به طور متوسط ۶ الی ۱۸ ماه، و به ندرت برای روابطی بیش از ۳ سال ماندگار است. پس از این که این دوره تمام شود، ما احساس فقدان می کنیم و بسیاری از افراد به ازدواجشان با این همسر خاتمه می دهند، با این دلیل: «من دیگر احساس نمی کنم عاشق این فرد هستم، پس کاملاً واضح است که این همسر مناسبی برای من نیست، پس بهتر است از این رابطه بیرون بیایم»
✳️ واقعاً جای تأسف است. واقعاً چه تعداد افراد این موضوع را تشخیص می دهند که یک رابطهٔ با اعتبار، دوست داشتنی و با معنا فقط وقتی رشد می کند که این دورهٔ ماه عسل تمام شده باشد. در دورهٔ ماه عسل مثل این است که شما مواد مخدر مصرف کرده اید که مغز شما را تحریک کرده است و با حواس شما بازی می کند. وقتی میزان آن بالاست، همسر شما فوقالعاده به نظر می رسد، اما شما واقعیت را نمی بینید، بلکه تحت تأثیر مواد مخدر هستید. وقتی میزان این مواد مخدر کم می شود شما همسرتان را آنطور که واقعاً هست می بینید.
❇️ به طورطبیعی این اتفاق کمی شما را شکه خواهد کرد. اما همینجا فرصتی است برای ایجاد یک رابطهٔ صمیمیِ معتبر بین دو نفر، که همدیگر را همانطور که واقعیتشان است می بینند. همزمان که این رابطه رشد پیدا می کند، احساس عشق جدیدی نیز به وجود می آید، شاید نه به آن شدت، اما بسیار غنی تر، و معنادارتر. بنابراین، با توجه به همهٔ این موارد، من می خواهم یک روش مفیدتری را برای نگاه به عشق پیشنهاد بدهم. به جای آنکه عشق را مجموعهٔ احساسات بدانیم، به عشق به عنوان مجموعه ای از اقدامات نگاه کنیم. احساس عشق می آید و می رود، و شما کنترلی روی آن ندارید، اما عمل عشق ورزی آنچیزی است که شما همواره می توانید انجام دهید، صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید.
✳️ ابداً این کار ساده ای نیست. برای چنین کاری شما نیاز دارید که فضایی را برای خشم خود باز کنید و به آنها اجازه ندهید که شما را تحلیل ببرند. شما نیاز دارید که تمام افکارتان مبنی بر اینکه چه رفتاری از همسر شما درست است و کدام غلط است را رها کنید. شما نیاز دارید که به ارزش هایتان مجدداً وصل شوید: چگونه همسری دوست دارید باشید و چگونه رابطه ای را دوست دارید داشته باشید؟. و در آخر شما نیاز دارید که اقدامات متعهدانه انجام دهید.
❇️ این حقیقت که شما می توانید حتی زمانی که احساس عشق نمی کنید، باز هم عمل مبتنی بر عشق را انجام دهید، بسیار توانمند ساز است، چرا؟ از آنجاییکه احساسات عشق معمولاً زودگذر و خارج از کنترل شما هستند، اما شما می توانید عمل مبتنی بر عشق را هر زمان و در هر مکان، تا پایان عمرتان انجام دهید. این حقیقت در مورد تمام احساسات انسانی صدق می کند. به عنوان مثال: شما می توانید عصبانی باشید اما با آرامش رفتار کنید، می توانید مضطرب باشید اما مطمئن رفتار کنید. و این توانایی منجر به شکل گیری یکی از مفاهیم اصلی در اکت (ACT) شده است: «دست از کنترل احساسات خود بردارید، و به جای آن کنترلتان را روی عمل خود بگذارید.»
👤 نوشتهٔ #دکتر_راس_هریس
مترجم: #سحر_محمدی
Reference: 📚#ACT_with_love
#رابطه_کیفی #بهبود_رابطه #انتخاب_عشق
@happinessnet
🆔 @Sayehsokhan
✳️ آیا واقعاً عشقِ ابدی وجود دارد؟ این یک سئوال پیچیده است. معمولاً وقتی مردم در مورد عشق صحبت میکنند، منظورشان از لحاظ هیجانی و عاطفی است: ترکیبی فوقالعاده از افکار، عواطف و احساسات. مشکل چنین توصیفی از عشق این است که احساسات عمر طولانی ندارند، درست مانند ابرهای آسمان که به طور مداوم تغییر می کنند، گاهی کم و گاهی زیاد می شوند، گاهی پراکنده می شوند و گاهی دوباره ظاهر می شوند، دقیقاً احساسات ما نیز چنین اند. بنابراین، اگر ما عشق را به عنوان مجموعه ای از احساسات تعریف کنیم، هرگز نمی تواند ابدی باشد.
❇️ صد البته، عشق در روزهای ابتدایی رابطه بسیار شدیدتر است، بیشتر می ماند، و سریعتر از آنکه کاهش پیدا کند، افزایش می یابد. این دقیقاً همان چیزی است که ما به آن "دورهٔ ماه عسل" در رابطه می گوییم، که ما دقیقاً با احساساتی نظیر رومئو و ژولیت، عشقی از سر تا به پا، مواجه می شویم. چنین عشقی مدت زیادی باقی نمی ماند، برای اغلب روابط به طور متوسط ۶ الی ۱۸ ماه، و به ندرت برای روابطی بیش از ۳ سال ماندگار است. پس از این که این دوره تمام شود، ما احساس فقدان می کنیم و بسیاری از افراد به ازدواجشان با این همسر خاتمه می دهند، با این دلیل: «من دیگر احساس نمی کنم عاشق این فرد هستم، پس کاملاً واضح است که این همسر مناسبی برای من نیست، پس بهتر است از این رابطه بیرون بیایم»
✳️ واقعاً جای تأسف است. واقعاً چه تعداد افراد این موضوع را تشخیص می دهند که یک رابطهٔ با اعتبار، دوست داشتنی و با معنا فقط وقتی رشد می کند که این دورهٔ ماه عسل تمام شده باشد. در دورهٔ ماه عسل مثل این است که شما مواد مخدر مصرف کرده اید که مغز شما را تحریک کرده است و با حواس شما بازی می کند. وقتی میزان آن بالاست، همسر شما فوقالعاده به نظر می رسد، اما شما واقعیت را نمی بینید، بلکه تحت تأثیر مواد مخدر هستید. وقتی میزان این مواد مخدر کم می شود شما همسرتان را آنطور که واقعاً هست می بینید.
❇️ به طورطبیعی این اتفاق کمی شما را شکه خواهد کرد. اما همینجا فرصتی است برای ایجاد یک رابطهٔ صمیمیِ معتبر بین دو نفر، که همدیگر را همانطور که واقعیتشان است می بینند. همزمان که این رابطه رشد پیدا می کند، احساس عشق جدیدی نیز به وجود می آید، شاید نه به آن شدت، اما بسیار غنی تر، و معنادارتر. بنابراین، با توجه به همهٔ این موارد، من می خواهم یک روش مفیدتری را برای نگاه به عشق پیشنهاد بدهم. به جای آنکه عشق را مجموعهٔ احساسات بدانیم، به عشق به عنوان مجموعه ای از اقدامات نگاه کنیم. احساس عشق می آید و می رود، و شما کنترلی روی آن ندارید، اما عمل عشق ورزی آنچیزی است که شما همواره می توانید انجام دهید، صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید.
✳️ ابداً این کار ساده ای نیست. برای چنین کاری شما نیاز دارید که فضایی را برای خشم خود باز کنید و به آنها اجازه ندهید که شما را تحلیل ببرند. شما نیاز دارید که تمام افکارتان مبنی بر اینکه چه رفتاری از همسر شما درست است و کدام غلط است را رها کنید. شما نیاز دارید که به ارزش هایتان مجدداً وصل شوید: چگونه همسری دوست دارید باشید و چگونه رابطه ای را دوست دارید داشته باشید؟. و در آخر شما نیاز دارید که اقدامات متعهدانه انجام دهید.
❇️ این حقیقت که شما می توانید حتی زمانی که احساس عشق نمی کنید، باز هم عمل مبتنی بر عشق را انجام دهید، بسیار توانمند ساز است، چرا؟ از آنجاییکه احساسات عشق معمولاً زودگذر و خارج از کنترل شما هستند، اما شما می توانید عمل مبتنی بر عشق را هر زمان و در هر مکان، تا پایان عمرتان انجام دهید. این حقیقت در مورد تمام احساسات انسانی صدق می کند. به عنوان مثال: شما می توانید عصبانی باشید اما با آرامش رفتار کنید، می توانید مضطرب باشید اما مطمئن رفتار کنید. و این توانایی منجر به شکل گیری یکی از مفاهیم اصلی در اکت (ACT) شده است: «دست از کنترل احساسات خود بردارید، و به جای آن کنترلتان را روی عمل خود بگذارید.»
👤 نوشتهٔ #دکتر_راس_هریس
مترجم: #سحر_محمدی
Reference: 📚#ACT_with_love
#رابطه_کیفی #بهبود_رابطه #انتخاب_عشق
@happinessnet
🆔 @Sayehsokhan
Audio
- پاسخ به چند سوال از کتاب تئوری انتخاب و ازدواج بدون شکست توسط دکتر صاحبی
❓آیا مفهوم نیازهها اساسی تئوری انتخاب در هر فرهنگ متفاوت است؟
❓وقتی که همسری همراه نیست یا از اختلال ویژهای رنج میبرد،کتاب ازدواج بدون شکست کمک کننده است؟
🎙دکتر علی صاحبی
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه
@thebetterchoice
🆔 @Sayehsokhan
❓آیا مفهوم نیازهها اساسی تئوری انتخاب در هر فرهنگ متفاوت است؟
❓وقتی که همسری همراه نیست یا از اختلال ویژهای رنج میبرد،کتاب ازدواج بدون شکست کمک کننده است؟
🎙دکتر علی صاحبی
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه
@thebetterchoice
🆔 @Sayehsokhan
ظاهرا به نظر نمیرسد که ما #بدبختیمان را خودمان #انتخاب کنیم اما این واقعیت کمرنگ نمیشود #ما_همه_رفتارمان_را_انتخاب_میکنیم.
این جمله را ✍️ #دکتر_ویلیام_گلسر در 📚کتاب بینظیر #تئوری_انتخاب_و_مدیریت_زندگی نوشته است.
علاقه مندان میتوانند #چاپ_سوم این کتاب ارزشمند را که #دکتر_علی_صاحبی به شیوایی هرچه تمامتر به فارسی برگرداندهاند، از اینجا خریداری بفرمایند:
https://cutt.ly/takecharge
🌹🙏قدردان حمایت های شما عزیزان هستیم 🙏🌹
🆔@SayehSokhan👇👇👇
این جمله را ✍️ #دکتر_ویلیام_گلسر در 📚کتاب بینظیر #تئوری_انتخاب_و_مدیریت_زندگی نوشته است.
علاقه مندان میتوانند #چاپ_سوم این کتاب ارزشمند را که #دکتر_علی_صاحبی به شیوایی هرچه تمامتر به فارسی برگرداندهاند، از اینجا خریداری بفرمایند:
https://cutt.ly/takecharge
🌹🙏قدردان حمایت های شما عزیزان هستیم 🙏🌹
🆔@SayehSokhan👇👇👇
#معرفی_کتاب تولستوی و مبل بنفش
🙎🏻♀️#نینا_سنکویچ در کتاب تولستوی و مبل بنفش، از روزهاى سخت از دست دادن مىنویسد، از درد جانکاه #فراق، از روزهایى که #امید و #یاس به هم گره خوردهاند و زندگى بوى برگهاى خشکیده را مىدهد.
کتاب حاضر، یادداشتهای نینا سنکویچ از خاطرات «یک سال هر روز یک کتاب» اوست. این اثر در سال 2011 از طرف #سایت_گودریدز نامزد بهترین کتاب خاطرات و #اتوبیوگرافی شد و قطعا هرکسی که به ادبیات پناه برده باشد، این کتاب را درک خواهد کرد...
😭زمانی که انسان کسی یا چیزی را از دست میدهد، دچار اندوه میشود. این اندوه، بخش جداییناپذیر زندگی هر انسانی در طول هر دوره از تاریخ است، اما نحوه رویایی با این اندوه یا غم جانکاه است که کیفیت زندگی هر آدمی را عمق میبخشد.
نینا سنکویچ (Nina Sankovitch) هم این اندوه تلخ را تجربه کرده و در بین روزمرگی و خو گرفتن به ملال و اندوه از دست دادن شریک تجربههای کودکیاش، یعنی خواهر بزرگترش آن ماری، راه و روشی خاص پیش میگیرد. تا بدین ترتیب در خلال آن به زندگی عادی خویش بازگردد و از اندوه و تلاش برای مواجه با آن، فرصت زیستن دوباره و امید به زندگی را برای خود و اطرافیانش که همچون او با غم ازدست دادن مواجه هستند، رقم بزند.
📚اما یک سال، هر روز یک کتاب! این نسخهی به نظر پیچیده که نینا برای خودش و برای تمام لحظههایی که ناتوان از تحمل و صبوری در برابر رنج و اندوه است، پیچیده است، تا چه اندازه میتواند کارساز باشد؟ او برای کنار آمدن با غم، برای خودش فراموشی را تجویز نمیکند. او برای کنار آمدن با غم، #مواجه با غم را تجویز میکند. برای همین است که به کتابها روی میآورد تا همچون راهنمایانی فانوس به دست، در غم او شریک باشند و همراه با شخصیت داستانها، هزار زندگی نازیسته را زندگی کند و هزار غم تجربه نکرده را به جان بخرد.
کتاب تولستوی و مبل بنفش (Tolstoy and the purple chair) بیشتر از اینکه روایت برنامه کتابخوانی یک زن در دهه چهل یا پنجاه زندگیاش باشد، همانند رسالهایست در باب #اخلاق، #مهربانی، #انتخاب_کتاب، #ارزشمندی_خانواده، #تجربه_اندوه و... آنگونه که نینا از روزهای کتابخوانی و یادآوری خاطرات، توجه به جزئیات، نتیجهگیریها و... در این اثر میگوید، این کتاب را به کتابی با روایتی داستانی تبدیل کرده که صرفاً حالتی گزارشگونه ندارد که مخاطب مشتاق را خسته و ناامید کند.
در این کتاب نینا علاوه بر اینکه از برنامه کتابخوانیاش روی مبل بنفش اتاق مطالعهاش میگوید، به کودکیاش سفر میکند، از رنج پدرش در زمان جنگ میگوید و تصویری دقیق از آنماری، خواهری که مرگش برای او جانکاه است، ارائه میهد.
اما موضوع اصلی و درون مایه کتاب به چیزی جز کتاب و تأثیرات آن است. این کتاب برای آنهایی است که دل سپرده کتاباند و برای آنهاییست که هنوز با اطمینان کامل قدم در راه خواندن و وقف خویش در ادبیات نگذاشتهاند و هنوز تردید دارند که ادبیات میتواند آنها را نجات بدهد یا نه؟!
ما به کتابهایی همانند کتاب تولستوی و مبل بنفش نیاز داریم که اثرشان بر ما مثل اثر یک فاجعه باشد؛ کتابهایی که عمیقاً متأثرمان کنند؛ مثل تأثیر مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش داشتیم؛ مثل تبعید شدن به جنگلهایی دور از همه؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید همچون تیشهای باشد برای شکستن دریای یخ زدۀ درونمان.
این کتاب برای همه است. برای آنها که میخواهند با خواندن کتابی، دربارهی کتابها بدانند و با خواندن یک کتاب، در لذت خواندن چندین کتاب دیگر نیز شریک باشند.
نینا سنکویچ در اوانستون ایالت ایلینوی آمریکا در خانوادهای کتاب دوست متولد شد. عشق به کتاب یکی از علاقهمندیهای مشترک اعضای خانوادهاش بود و بعد از مرگ خواهرش، آنماری در چهلوشش سالگی، این علاقه انگیزهای شد برای اینکه تصمیم بگیرد برای تسکین و تسلی خود به دنیای نویسندهها، کتابها و کلمهها پناه ببرد.
او در دنیای کتابها به جستوجوی پاسخ سؤالهایش دربارۀ چرایی مرگ و معنای زندگی میپردازد و از تجربیات شخصیتهای داستانهای نویسندگانی چون: جورج ساندرس، جولین بارنز، آلیس مونرو، موریل باربری، کالم مککان، پل استر و لئو تولستوی میآموزد که چطور اندوه و سوگ را تاب آورد. نینا در سال 2008 وبسایت «هر روز کتاب بخوان» را راهاندازی میکند که در آن نظرات و دریافتهای خود را دربارۀ کتابهایی که خوانده با کتاب دوستان جهان به اشتراک میگذارد
🆔@Sayehsoknan
🙎🏻♀️#نینا_سنکویچ در کتاب تولستوی و مبل بنفش، از روزهاى سخت از دست دادن مىنویسد، از درد جانکاه #فراق، از روزهایى که #امید و #یاس به هم گره خوردهاند و زندگى بوى برگهاى خشکیده را مىدهد.
کتاب حاضر، یادداشتهای نینا سنکویچ از خاطرات «یک سال هر روز یک کتاب» اوست. این اثر در سال 2011 از طرف #سایت_گودریدز نامزد بهترین کتاب خاطرات و #اتوبیوگرافی شد و قطعا هرکسی که به ادبیات پناه برده باشد، این کتاب را درک خواهد کرد...
😭زمانی که انسان کسی یا چیزی را از دست میدهد، دچار اندوه میشود. این اندوه، بخش جداییناپذیر زندگی هر انسانی در طول هر دوره از تاریخ است، اما نحوه رویایی با این اندوه یا غم جانکاه است که کیفیت زندگی هر آدمی را عمق میبخشد.
نینا سنکویچ (Nina Sankovitch) هم این اندوه تلخ را تجربه کرده و در بین روزمرگی و خو گرفتن به ملال و اندوه از دست دادن شریک تجربههای کودکیاش، یعنی خواهر بزرگترش آن ماری، راه و روشی خاص پیش میگیرد. تا بدین ترتیب در خلال آن به زندگی عادی خویش بازگردد و از اندوه و تلاش برای مواجه با آن، فرصت زیستن دوباره و امید به زندگی را برای خود و اطرافیانش که همچون او با غم ازدست دادن مواجه هستند، رقم بزند.
📚اما یک سال، هر روز یک کتاب! این نسخهی به نظر پیچیده که نینا برای خودش و برای تمام لحظههایی که ناتوان از تحمل و صبوری در برابر رنج و اندوه است، پیچیده است، تا چه اندازه میتواند کارساز باشد؟ او برای کنار آمدن با غم، برای خودش فراموشی را تجویز نمیکند. او برای کنار آمدن با غم، #مواجه با غم را تجویز میکند. برای همین است که به کتابها روی میآورد تا همچون راهنمایانی فانوس به دست، در غم او شریک باشند و همراه با شخصیت داستانها، هزار زندگی نازیسته را زندگی کند و هزار غم تجربه نکرده را به جان بخرد.
کتاب تولستوی و مبل بنفش (Tolstoy and the purple chair) بیشتر از اینکه روایت برنامه کتابخوانی یک زن در دهه چهل یا پنجاه زندگیاش باشد، همانند رسالهایست در باب #اخلاق، #مهربانی، #انتخاب_کتاب، #ارزشمندی_خانواده، #تجربه_اندوه و... آنگونه که نینا از روزهای کتابخوانی و یادآوری خاطرات، توجه به جزئیات، نتیجهگیریها و... در این اثر میگوید، این کتاب را به کتابی با روایتی داستانی تبدیل کرده که صرفاً حالتی گزارشگونه ندارد که مخاطب مشتاق را خسته و ناامید کند.
در این کتاب نینا علاوه بر اینکه از برنامه کتابخوانیاش روی مبل بنفش اتاق مطالعهاش میگوید، به کودکیاش سفر میکند، از رنج پدرش در زمان جنگ میگوید و تصویری دقیق از آنماری، خواهری که مرگش برای او جانکاه است، ارائه میهد.
اما موضوع اصلی و درون مایه کتاب به چیزی جز کتاب و تأثیرات آن است. این کتاب برای آنهایی است که دل سپرده کتاباند و برای آنهاییست که هنوز با اطمینان کامل قدم در راه خواندن و وقف خویش در ادبیات نگذاشتهاند و هنوز تردید دارند که ادبیات میتواند آنها را نجات بدهد یا نه؟!
ما به کتابهایی همانند کتاب تولستوی و مبل بنفش نیاز داریم که اثرشان بر ما مثل اثر یک فاجعه باشد؛ کتابهایی که عمیقاً متأثرمان کنند؛ مثل تأثیر مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش داشتیم؛ مثل تبعید شدن به جنگلهایی دور از همه؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید همچون تیشهای باشد برای شکستن دریای یخ زدۀ درونمان.
این کتاب برای همه است. برای آنها که میخواهند با خواندن کتابی، دربارهی کتابها بدانند و با خواندن یک کتاب، در لذت خواندن چندین کتاب دیگر نیز شریک باشند.
نینا سنکویچ در اوانستون ایالت ایلینوی آمریکا در خانوادهای کتاب دوست متولد شد. عشق به کتاب یکی از علاقهمندیهای مشترک اعضای خانوادهاش بود و بعد از مرگ خواهرش، آنماری در چهلوشش سالگی، این علاقه انگیزهای شد برای اینکه تصمیم بگیرد برای تسکین و تسلی خود به دنیای نویسندهها، کتابها و کلمهها پناه ببرد.
او در دنیای کتابها به جستوجوی پاسخ سؤالهایش دربارۀ چرایی مرگ و معنای زندگی میپردازد و از تجربیات شخصیتهای داستانهای نویسندگانی چون: جورج ساندرس، جولین بارنز، آلیس مونرو، موریل باربری، کالم مککان، پل استر و لئو تولستوی میآموزد که چطور اندوه و سوگ را تاب آورد. نینا در سال 2008 وبسایت «هر روز کتاب بخوان» را راهاندازی میکند که در آن نظرات و دریافتهای خود را دربارۀ کتابهایی که خوانده با کتاب دوستان جهان به اشتراک میگذارد
🆔@Sayehsoknan