#رابطه
#همسرداری
👫رابطه باید طوری باشد که طرفین کاملا آگاه باشند که ممکن است شریک زندگیشان در مورد مسائل خاصی آسیب پذیر باشد و مراقب باشند که با ظرافت با این موضوعات برخورد کنند. این یکی از دستاوردهای تحسین برانگیز و از تجلی های واقعی عشق است.
📖نام کتاب: #آرامش
👤نویسنده: #آلن_دوباتن
🆔 @sayehsokhan
#همسرداری
👫رابطه باید طوری باشد که طرفین کاملا آگاه باشند که ممکن است شریک زندگیشان در مورد مسائل خاصی آسیب پذیر باشد و مراقب باشند که با ظرافت با این موضوعات برخورد کنند. این یکی از دستاوردهای تحسین برانگیز و از تجلی های واقعی عشق است.
📖نام کتاب: #آرامش
👤نویسنده: #آلن_دوباتن
🆔 @sayehsokhan
📝 #آلن_دوباتن یک کتابِ فوقالعاده دارد به نام #هنر_سیر_و_سفر؛ که وقتی آن را میخوانی حیرتزده میشوی و تازه میفهمی که تا حالا هر چه سفر یا کوه و در و دشت و مهمانی رفتهای، فقط اتلاف وقت و هزینه بوده است. اصلا سفر رفتنهایت با حمام رفتنهایت هیچ تفاوتی نداشته است؛ فقط شکلشان فرق داشته، وگرنه میزان لذتی که از هر دو بردهای و خاصیت و فایدهی آن دو در زندگی تو یکسان بوده است. دوباتن به ما میفهماند که آقا جان/ خانم جان، حتی سفر کردن، ولو در حد دربند و دَرَکه و علی آبادِ کتول یا حتی پارکِ سرِ کوچه رفتن هم یکجور هنر است و نیازمند یادگیری. خیلی از ما چون این هنر را یاد نگرفتهایم، وقتی سفر میرویم به جای آنکه برای چند ماه انرژی ذخیره کنیم تازه وقتی برمیگردیم و درب خانهمان را باز میکنیم با نفسِ عمیق و از تهِ وجودمان میگوییم: «آخیش؛ هیچجا خانهی خود آدم نمیشود» (خصوصاً پدیدهی مستراح که یک معضل اساسی در زندگیِ روانیِ ما ایرانیها است)؛ و یکی دو هفته هم باید استراحت کنیم تا خستگیِ سفر دربیاید. تازه آنهم سفرهای امروزی، که به قول یکی از آقایانِ علما آنقدر راحت است که اصلا نه نماز شکسته میشود و نه روزه برداشته میشود.
📝 سفرِ زندگی هم همین است. اگر بلد نباشی خسته میشوی. خیلی زود پیر و چروک و فرسوده میگردی و مدام منتظر رهایی از زندگیِ الانت و فرارسیدنِ روزهای بهتر هستی. زندگی کردن هم بلَدی میخواهد. ما هیچوقت برای زندگی کردن تربیت نمیشویم. اصلا هیچوقت نمیفهمیم زندگی دقیقا چیست و کجاست؟ نه به خاطر مشکلات فردی و اجتماعی (اینها همه جا هست)؛ بلکه بهخاطر اینکه واقعاً هیچگاه درک نمیکنیم زندگی همین است که در آن هستیم. همین لحظههایی که منتظر تمام شدنشانیم. دقیقاً مثل کسی که تویِ باغ است و تک تک درختها را میبیند و از آنها میوه میخورَد، و مدام هم می پرسد: پس باغ کجاست؟
📝 اما اگر بلد باشی، به جایِ انتظارِ جانکاه برای رسیدن به مقصد، از کلِ جادهی زندگی لذت میبری؛ حتی از مشکلاتش؛ حتی از غرغرهای همسر و کجخلقیها و ناسازیهای بچهها. ما برای زندگی تربیت نشدهایم. ما زندگی کردن را نیاموختهایم. شیوهی همسرداری و بچهداریِ ما تنها تکرار بیارادهی همان الگوهایی است که با آنها تربیت شدهایم. همان چیزهایی را که از پدر و مادرهای خود دیدهایم و شنیدهایم تکرار میکنیم، و باز همانها را به فرزندانمان انتقال میدهیم. مگر اینکه شانس بیاوریم برخی از این یادگرفتهها تصادفاً چیزهای خوبی از کار دربیایند.
بیایید یاد بگیرم. هم هنرِ سفر کردن را و هم هنر زندگی کردن را. باور کنید ما نیازمند یادگیری هستیم؛ حتی در غریزیترین چیزها.
📝 [یک جملهی بیربط هم اینجا بگویم. خیلی از ما بهخاطرِ همان بلد نبودن؛ حتی نمیدانیم شهرهایمان چه جاهایی برای دیدن دارد. یعنی خدا نکند که یک روز تعطیل پیش بیاید؛ هول بَرِمان میدارد که کجا برویم. لطفاً به یک گروه #طبیعتگردی در شهرهایتان متصل شوید؛ باور کنید حتی بد آب و هواترین جاهای ایران آنقدر جایِ دیدنی دارد که وقت کم بیاورید].
✍دکتر محسن زندی
🆔 @SayehSokhan
📝 سفرِ زندگی هم همین است. اگر بلد نباشی خسته میشوی. خیلی زود پیر و چروک و فرسوده میگردی و مدام منتظر رهایی از زندگیِ الانت و فرارسیدنِ روزهای بهتر هستی. زندگی کردن هم بلَدی میخواهد. ما هیچوقت برای زندگی کردن تربیت نمیشویم. اصلا هیچوقت نمیفهمیم زندگی دقیقا چیست و کجاست؟ نه به خاطر مشکلات فردی و اجتماعی (اینها همه جا هست)؛ بلکه بهخاطر اینکه واقعاً هیچگاه درک نمیکنیم زندگی همین است که در آن هستیم. همین لحظههایی که منتظر تمام شدنشانیم. دقیقاً مثل کسی که تویِ باغ است و تک تک درختها را میبیند و از آنها میوه میخورَد، و مدام هم می پرسد: پس باغ کجاست؟
📝 اما اگر بلد باشی، به جایِ انتظارِ جانکاه برای رسیدن به مقصد، از کلِ جادهی زندگی لذت میبری؛ حتی از مشکلاتش؛ حتی از غرغرهای همسر و کجخلقیها و ناسازیهای بچهها. ما برای زندگی تربیت نشدهایم. ما زندگی کردن را نیاموختهایم. شیوهی همسرداری و بچهداریِ ما تنها تکرار بیارادهی همان الگوهایی است که با آنها تربیت شدهایم. همان چیزهایی را که از پدر و مادرهای خود دیدهایم و شنیدهایم تکرار میکنیم، و باز همانها را به فرزندانمان انتقال میدهیم. مگر اینکه شانس بیاوریم برخی از این یادگرفتهها تصادفاً چیزهای خوبی از کار دربیایند.
بیایید یاد بگیرم. هم هنرِ سفر کردن را و هم هنر زندگی کردن را. باور کنید ما نیازمند یادگیری هستیم؛ حتی در غریزیترین چیزها.
📝 [یک جملهی بیربط هم اینجا بگویم. خیلی از ما بهخاطرِ همان بلد نبودن؛ حتی نمیدانیم شهرهایمان چه جاهایی برای دیدن دارد. یعنی خدا نکند که یک روز تعطیل پیش بیاید؛ هول بَرِمان میدارد که کجا برویم. لطفاً به یک گروه #طبیعتگردی در شهرهایتان متصل شوید؛ باور کنید حتی بد آب و هواترین جاهای ایران آنقدر جایِ دیدنی دارد که وقت کم بیاورید].
✍دکتر محسن زندی
🆔 @SayehSokhan
عقل و هوشیاری، زمانی آغاز میشود که : دریابیم با این علم زاده نشدهایم که بدانیم چگونه باید زندگی کنیم، بلکه زندگی یک مهارت است که باید کسب شود، مثل دوچرخهسواری یا نواختن یک پیانو.
📚 #جستار_هایی_در_باب_عشق
✍️ #آلن_دوباتن
🆔 @sayehsokhan
📚 #جستار_هایی_در_باب_عشق
✍️ #آلن_دوباتن
🆔 @sayehsokhan
Forwarded from نشر هونار
سفر در خود📚✈️
#حسین_رسول_زاده
#آلن_دوباتن در کتاب «هنر سیر و سفر» از دو سفرنامه، از دو سیاحت و گشتوگذار یاد میکند: اولی سفرهای #الکساندر_فونهامبولت در خلال سالهای ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۴به آمریکای جنوبی،
و دومی سفرهای #گزاویه_دومتر در سالهای ۱۷۹۰ و ۱۷۹۸ به «اطراف اتاق خوابش»!!
سفر اولی به مناطق استوایی قاره جدید به «نه قاطر، سی چمدان، چهار مترجم، یک تلسکوپ، یک دوربین نقشهبرداری، یک حرارتسنج، یک قطبنما، یک رطوبتسنج، توصیه نامههایی از پادشاه اسپانیا و یک تفنگ» نیاز داشت و
سفر دومی فقط به یک دست پیژامه آبی و صورتی.
گزاویه دوبار، یکی در سال ۱۷۹۰ و دومی، هشت سال بعد به اتاق خوابش سفر میکند. در سفر نخست خود، که آن را «سفری به اطراف اتاق خوابم» نام مینهد، پیژامه آبی و صورتیاش را میپوشد، به سوی اشیا اتاقخواب، پیش میرود، بار دیگر به این اشیا، به نیمکت و تختخواب و ... مینگرد، خاطراتش از آنها را به یاد میآورد، بر آنها دست مییابد و جور دیگر به آنها نگاه میکند. آنها را دوباره کشف میکند، دگربار میبیند و دیگرگون مییابد.
گزاویه همین سفر به اتاق خواب را هشت سال بعد در شب انجام میدهد و نامش را «سفر شبانه در اطراف اتاق خوابم» میگذارد. او از پنجره اتاق خوابش به آسمان شب مینگرد و غرق در شکوه و زیبایی ستارهها با خود میگوید چرا مردم به آسمان نگاه نمیکنند!!
چرا سفر می کنیم؟ اگر یک -و به گمانم اصلیترین- علت سفر «دیدن چیزهای تازه» باشد باید از خود بپرسیم: آنچه را که بارها در اطرافمان دیدهایم آیا به راستی دیدهایم؟ ما چنان به چیزها و اشیا عادت میکنیم که دیگر آنها را نمیبینم.
بنا به تعبیر زیبای #شکولوفسکی «ساحل نشینان صدای دریا را نمیشنوند».
#تولستوی در یادداشتهای روزانهاش مینویسد در حال مرتب کردن اتاقش بود و وقتی به نیمکت رسید نتوانست به یاد بیاورد آن را گردگیری کرده است یا نه! زیرا با کنشی عادتمند به اشیا نگریسته بود«چنان که گویی هیچگاه نبوده بود»
🖋در تعطیلات سال نوی امسال، سراسر در خانه ماندم تا خود را در سفری به خود، به کتابها و کتابخانهام، به کتابهایی که خریدهام و نخواندهام، به زوایای پنهان وجود، به اشیایی که دیدهام اما ندیدهام... همراهی کنم. دوباره نگاه کنم و به قول نیچه بیاموزم که هیچ ندانم.
آی آدمها شما که برای دیدن چیزهای تازه به دوردستها سفر میکنید، آیا مطمئنید خانهاتان را دیدهاید؟ شگفتی در همین جاست در خانه.
به تعبیر نیچه حتا در سفرهای طولانی اگر به دوردستها رسیدهایم فقط از آن روی بوده در هر منزلی، پنداشتهایم «در خانه خود هستیم» آنکس که شگفتی را در خانه خویش نیابد، آن را در هیچ کجای دیگر نیز نخواهد یافت🟣
#حسین_رسول_زاده
#حسین_رسول_زاده
#آلن_دوباتن در کتاب «هنر سیر و سفر» از دو سفرنامه، از دو سیاحت و گشتوگذار یاد میکند: اولی سفرهای #الکساندر_فونهامبولت در خلال سالهای ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۴به آمریکای جنوبی،
و دومی سفرهای #گزاویه_دومتر در سالهای ۱۷۹۰ و ۱۷۹۸ به «اطراف اتاق خوابش»!!
سفر اولی به مناطق استوایی قاره جدید به «نه قاطر، سی چمدان، چهار مترجم، یک تلسکوپ، یک دوربین نقشهبرداری، یک حرارتسنج، یک قطبنما، یک رطوبتسنج، توصیه نامههایی از پادشاه اسپانیا و یک تفنگ» نیاز داشت و
سفر دومی فقط به یک دست پیژامه آبی و صورتی.
گزاویه دوبار، یکی در سال ۱۷۹۰ و دومی، هشت سال بعد به اتاق خوابش سفر میکند. در سفر نخست خود، که آن را «سفری به اطراف اتاق خوابم» نام مینهد، پیژامه آبی و صورتیاش را میپوشد، به سوی اشیا اتاقخواب، پیش میرود، بار دیگر به این اشیا، به نیمکت و تختخواب و ... مینگرد، خاطراتش از آنها را به یاد میآورد، بر آنها دست مییابد و جور دیگر به آنها نگاه میکند. آنها را دوباره کشف میکند، دگربار میبیند و دیگرگون مییابد.
گزاویه همین سفر به اتاق خواب را هشت سال بعد در شب انجام میدهد و نامش را «سفر شبانه در اطراف اتاق خوابم» میگذارد. او از پنجره اتاق خوابش به آسمان شب مینگرد و غرق در شکوه و زیبایی ستارهها با خود میگوید چرا مردم به آسمان نگاه نمیکنند!!
چرا سفر می کنیم؟ اگر یک -و به گمانم اصلیترین- علت سفر «دیدن چیزهای تازه» باشد باید از خود بپرسیم: آنچه را که بارها در اطرافمان دیدهایم آیا به راستی دیدهایم؟ ما چنان به چیزها و اشیا عادت میکنیم که دیگر آنها را نمیبینم.
بنا به تعبیر زیبای #شکولوفسکی «ساحل نشینان صدای دریا را نمیشنوند».
#تولستوی در یادداشتهای روزانهاش مینویسد در حال مرتب کردن اتاقش بود و وقتی به نیمکت رسید نتوانست به یاد بیاورد آن را گردگیری کرده است یا نه! زیرا با کنشی عادتمند به اشیا نگریسته بود«چنان که گویی هیچگاه نبوده بود»
🖋در تعطیلات سال نوی امسال، سراسر در خانه ماندم تا خود را در سفری به خود، به کتابها و کتابخانهام، به کتابهایی که خریدهام و نخواندهام، به زوایای پنهان وجود، به اشیایی که دیدهام اما ندیدهام... همراهی کنم. دوباره نگاه کنم و به قول نیچه بیاموزم که هیچ ندانم.
آی آدمها شما که برای دیدن چیزهای تازه به دوردستها سفر میکنید، آیا مطمئنید خانهاتان را دیدهاید؟ شگفتی در همین جاست در خانه.
به تعبیر نیچه حتا در سفرهای طولانی اگر به دوردستها رسیدهایم فقط از آن روی بوده در هر منزلی، پنداشتهایم «در خانه خود هستیم» آنکس که شگفتی را در خانه خویش نیابد، آن را در هیچ کجای دیگر نیز نخواهد یافت🟣
#حسین_رسول_زاده
Telegram
attach 📎
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ آخرالزمان ...
نگاهی به علل احتمالی نابودی تمدن، از منظر تناقضات ساختاری مغز انسان
ترجمه وصدا: ایمان فانی
منبع:
@persianschooloflife
#روانكاوى #خرد #فناورى #محیط_زیست
#مدرسه_زندگی #آلن_دوباتن
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
نگاهی به علل احتمالی نابودی تمدن، از منظر تناقضات ساختاری مغز انسان
ترجمه وصدا: ایمان فانی
منبع:
@persianschooloflife
#روانكاوى #خرد #فناورى #محیط_زیست
#مدرسه_زندگی #آلن_دوباتن
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
فقط یک اشتباه مادرزادی وجود دارد، و آن این است که می پنداریم زندگی میکنیم تا #خوشبخت باشیم ...
تا زمانی که بر این اشتباه مادرزادی پافشاری کنیم، جهان پر از تناقض به نظرمان میرسد؛
زیرا در هر قدمی، در مسائل کوچک و بزرگ، مجبوریم این امر را تجربه کنیم که جهان و زندگی قطعا به منظور حفظ زندگی سرشار از خوشبختی آرایش نیافته اند.
به همین دلیل سیمای تقریبا همه افراد سالخورده حاکی از احساسی است که ناامیدی خوانده میشود.
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
تا زمانی که بر این اشتباه مادرزادی پافشاری کنیم، جهان پر از تناقض به نظرمان میرسد؛
زیرا در هر قدمی، در مسائل کوچک و بزرگ، مجبوریم این امر را تجربه کنیم که جهان و زندگی قطعا به منظور حفظ زندگی سرشار از خوشبختی آرایش نیافته اند.
به همین دلیل سیمای تقریبا همه افراد سالخورده حاکی از احساسی است که ناامیدی خوانده میشود.
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
#جرعهای_از_کتاب
باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگیها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.
اگر موسیقیدانی فقط برخی از آنها را دوست داشته باشد، چه میتواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آنها استفاده و آنها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همینطور باشیم، خوب و بدی که جوهر آنها با جوهر زندگی ما یکی است.
📓تسلی بخشیهای فلسفه
✍🏻 آلن دوباتن
#سروش_مولانا
#آلن_دوباتن
@sorooshemewlana
🆔 @Sayehsokhan
باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگیها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.
اگر موسیقیدانی فقط برخی از آنها را دوست داشته باشد، چه میتواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آنها استفاده و آنها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همینطور باشیم، خوب و بدی که جوهر آنها با جوهر زندگی ما یکی است.
📓تسلی بخشیهای فلسفه
✍🏻 آلن دوباتن
#سروش_مولانا
#آلن_دوباتن
@sorooshemewlana
🆔 @Sayehsokhan
🔅چند سطری گذرا برای تسلیبخشیهای فلسفه
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
#صرفا_برای_اندیشیدن
ریشه ی تمام قهرها مبتنی بر خطایی است که می تواند مطرح شود،
جواب بگیرد و بلافاصله از بین برود، ولی در دل طرف توهین شده نشست می کند بعدها بروز دردناک تری می یابد.
تاخیر در حل وفصل بلافاصله ی اختلاف ها، بلافاصله بعد از وقوع آنها، به عقده ی تلخی تبدیل می شود.
#جستارهایی_در_باب_عشق
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
ریشه ی تمام قهرها مبتنی بر خطایی است که می تواند مطرح شود،
جواب بگیرد و بلافاصله از بین برود، ولی در دل طرف توهین شده نشست می کند بعدها بروز دردناک تری می یابد.
تاخیر در حل وفصل بلافاصله ی اختلاف ها، بلافاصله بعد از وقوع آنها، به عقده ی تلخی تبدیل می شود.
#جستارهایی_در_باب_عشق
#آلن_دوباتن
🆔 @Sayehsokhan
#دستنوشته_های_مدیر_سایه_سخن ۲۱
رواقی باشیم! (1)
✍ #آلن_دوباتن نویسنده و فیلسوف رواقی عصر ما در مهمترین اثرش بنام "تسلیبخشیهای فلسفه" توصیه میکند:
"اگر نمیخواهید مذهب را قبول کنید، لااقل رواقی باشید."
رواقیون فلاسفهای بودند که میگفتند بهجای اینکه ماسک لبخند بزنید و سعی کنید با مثبتاندیشی ادعا کنید که همه چیز خوب و آرام است! من چقدر خوشبختم! حقایق تلخ زندگی را بپذیرید و از همان اول تکلیف خودتان را با زندگی مشخص کنید.
آنها کسانی هستند که دیدگاهی عقلانی دارند، باورهای تند و دگم مذهبی ندارند، سادهلوح و خوشبین نیستند بلکه به این امر آگاهند که بشر امروزه با پیچیدگیهای عظیمی روبروست که چندان جواب روشنی برای آن ندارد و علم و دانش امروز نیز نتوانسته پاسخ روشنی برای نیازهای اصیل بشر فراهم کند.
درست همانطور که یک درمانگر مدل اکت (ACT) در جلسات اولیه درمان میکوشد تا به مراجع خود یادآوری کند که زندگی سه ویژگی تاملبرانگیز دارد که باید از آن آگاه باشیم:
✅ ۱. زندگی امر مشکلی است.
Life is difficult.
✅ ۲. زندگی سراسر چالش است.
Life is challenge.
✅ ۳. زندگی ترکیبی از رنج و درد است.
Life is pain.
درمانگر اکت در همان جلسات اول تاکید میکند که من برآن نیستم که کاری کنم تا حال تو خوب شود. گرچه فرایند درمان یا اثرات جانبی آن، در صورت بکارگیری تکنیکها، به حال خوب منجر میشود. ولی بایستی نسبت به این سه مولفه در پذیرش و گشوده باشی.
به همین منوال رواقیون نیز در ابتدا با مفروضاتی شروع میکنند که تکلیف ما را با زندگی مشخص میکند. آن مفروضات عبارتند از:
1⃣ شکست خوردن در کسب و کار، بشدت محتمل است.
2⃣ شکست عشقی در رابطه، بشدت محتمل است.
3⃣ در یک عشق و ازدواج موفق نیز تفاهم کامل، ناممکن است.
4⃣ در امر فرزندپروری تفاهم کامل با فرزندان، ناممکن است.
5⃣حفظ ثروت، رفاه و ثباتاقتصادی در طول عمر امری ناممکن است.
6⃣ همواره سالم بودن و بیمار نشدن، دور از انتظار است.
7⃣ پرهیز از مرگ و جاودانگی امری ناممکن است.
8⃣ کسب آرامش دائمی در زندگی و خانواده امری ناممکن است.
وقتی این مفروضات را پذیرفتیم و پیبردیم که بسیاری از چیزها در اختیار ما نیست، آنوقت مدیریت بهتری بر زندگی خود خواهیم داشت. اینجاست که به اثربخشی دعای معروف #آرامش پی میبریم:
🎯 "خدایا آرمشی عطاکن تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم.
🎯 شهامتی ده تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم تغییر دهم.
🎯 بینشی عطا کن تا تفاوت این دو را بدانم.
🎯 خدایا به من فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند!"
📕 "تسلی بخشیهای فلسفه" با استناد به آثار شش فیلسوف بزرگ رواقی، ضمن توصیه بر داشتن سبکی از زندگی رواقی، راهحلهایی برای مشکلات زندگی روزمره ما ارائه میکند که میتوانیم بر احساس یاس و ناامیدی خود غلبه کنیم و راهنمای مناسبی برای درمان ناکارآیی خود بیابیم.
شاد و در لحظه باشید!
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
رواقی باشیم! (1)
✍ #آلن_دوباتن نویسنده و فیلسوف رواقی عصر ما در مهمترین اثرش بنام "تسلیبخشیهای فلسفه" توصیه میکند:
"اگر نمیخواهید مذهب را قبول کنید، لااقل رواقی باشید."
رواقیون فلاسفهای بودند که میگفتند بهجای اینکه ماسک لبخند بزنید و سعی کنید با مثبتاندیشی ادعا کنید که همه چیز خوب و آرام است! من چقدر خوشبختم! حقایق تلخ زندگی را بپذیرید و از همان اول تکلیف خودتان را با زندگی مشخص کنید.
آنها کسانی هستند که دیدگاهی عقلانی دارند، باورهای تند و دگم مذهبی ندارند، سادهلوح و خوشبین نیستند بلکه به این امر آگاهند که بشر امروزه با پیچیدگیهای عظیمی روبروست که چندان جواب روشنی برای آن ندارد و علم و دانش امروز نیز نتوانسته پاسخ روشنی برای نیازهای اصیل بشر فراهم کند.
درست همانطور که یک درمانگر مدل اکت (ACT) در جلسات اولیه درمان میکوشد تا به مراجع خود یادآوری کند که زندگی سه ویژگی تاملبرانگیز دارد که باید از آن آگاه باشیم:
✅ ۱. زندگی امر مشکلی است.
Life is difficult.
✅ ۲. زندگی سراسر چالش است.
Life is challenge.
✅ ۳. زندگی ترکیبی از رنج و درد است.
Life is pain.
درمانگر اکت در همان جلسات اول تاکید میکند که من برآن نیستم که کاری کنم تا حال تو خوب شود. گرچه فرایند درمان یا اثرات جانبی آن، در صورت بکارگیری تکنیکها، به حال خوب منجر میشود. ولی بایستی نسبت به این سه مولفه در پذیرش و گشوده باشی.
به همین منوال رواقیون نیز در ابتدا با مفروضاتی شروع میکنند که تکلیف ما را با زندگی مشخص میکند. آن مفروضات عبارتند از:
1⃣ شکست خوردن در کسب و کار، بشدت محتمل است.
2⃣ شکست عشقی در رابطه، بشدت محتمل است.
3⃣ در یک عشق و ازدواج موفق نیز تفاهم کامل، ناممکن است.
4⃣ در امر فرزندپروری تفاهم کامل با فرزندان، ناممکن است.
5⃣حفظ ثروت، رفاه و ثباتاقتصادی در طول عمر امری ناممکن است.
6⃣ همواره سالم بودن و بیمار نشدن، دور از انتظار است.
7⃣ پرهیز از مرگ و جاودانگی امری ناممکن است.
8⃣ کسب آرامش دائمی در زندگی و خانواده امری ناممکن است.
وقتی این مفروضات را پذیرفتیم و پیبردیم که بسیاری از چیزها در اختیار ما نیست، آنوقت مدیریت بهتری بر زندگی خود خواهیم داشت. اینجاست که به اثربخشی دعای معروف #آرامش پی میبریم:
🎯 "خدایا آرمشی عطاکن تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم.
🎯 شهامتی ده تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم تغییر دهم.
🎯 بینشی عطا کن تا تفاوت این دو را بدانم.
🎯 خدایا به من فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند!"
📕 "تسلی بخشیهای فلسفه" با استناد به آثار شش فیلسوف بزرگ رواقی، ضمن توصیه بر داشتن سبکی از زندگی رواقی، راهحلهایی برای مشکلات زندگی روزمره ما ارائه میکند که میتوانیم بر احساس یاس و ناامیدی خود غلبه کنیم و راهنمای مناسبی برای درمان ناکارآیی خود بیابیم.
شاد و در لحظه باشید!
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
کتاب #سیر_عشق❤️ نوشته #آلن_دوباتن است که به موضوع #روابط بین زن و مرد می پردازد.
👩❤️👨این کتاب در سال ۲۰۱۶ نوشته شده است و آلن دو باتن در آن بیان میکند که:
تنها آغاز عشق نیست که اهمیت دارد، بلکه چگونگی ادامه آن است که حائز اهمیت است.
آلن دو باتن همچنین عقیده دارد که:
باید با انتظاراتی واقع گرایانهتر به سمت #ازدواج برویم، لذا در این کتاب پردهها را کنار میزند و با نگاهی صادقانه و غیر احساسی به نهاد ازدواج در دوران #مدرن می.پردازد.
داستان کتاب سیر عشق
👨👩👧این کتاب ماجرای ربیع خان (اهل بیروت – خاور میانه) و کرستن مک لیلاند (اهل اسکاتلند) است.
کتاب به بررسی زندگی این دو نفر از ابتدای آشنایی آن ها با همدیگر میپردازد و در همه مسیر زندگی، هرآنچه اتفاق مهم که برای آنها پیش بیاید را تحلیل و بررسی میکند.
این کتاب در پنج قسمت به شرح زیر نوشته شده است:
در قسمتی از پشت جلد کتاب میخوانیم:
💘این کتاب داستان یک ازدواج است؛ از نخستین لحظات شورانگیز گرفته تا لذتها و هراس.های تعهد راستین و مشکلات عمیقی که آرام آرام در زندگی مشترک سر برمیآورند.
مترجم کتاب هم در مقدمه کتاب میگوید:
دو باتن در این رمان عاشقانه به بررسی چگونگی بقا و پیش روی عشق در درازمدت می.پردازد. نتیجه آن تجربهای داستانی، #فلسفی و #روانکاوانه است که ما را ترغیب میکند عمیقا با شخصیتهای رمان همذات پنداری کنیم و به تجربیات عاشقانه آنها بیندیشیم.
🆔@Sayehsokhan
👩❤️👨این کتاب در سال ۲۰۱۶ نوشته شده است و آلن دو باتن در آن بیان میکند که:
تنها آغاز عشق نیست که اهمیت دارد، بلکه چگونگی ادامه آن است که حائز اهمیت است.
آلن دو باتن همچنین عقیده دارد که:
باید با انتظاراتی واقع گرایانهتر به سمت #ازدواج برویم، لذا در این کتاب پردهها را کنار میزند و با نگاهی صادقانه و غیر احساسی به نهاد ازدواج در دوران #مدرن می.پردازد.
داستان کتاب سیر عشق
👨👩👧این کتاب ماجرای ربیع خان (اهل بیروت – خاور میانه) و کرستن مک لیلاند (اهل اسکاتلند) است.
کتاب به بررسی زندگی این دو نفر از ابتدای آشنایی آن ها با همدیگر میپردازد و در همه مسیر زندگی، هرآنچه اتفاق مهم که برای آنها پیش بیاید را تحلیل و بررسی میکند.
این کتاب در پنج قسمت به شرح زیر نوشته شده است:
•
رمانتیسم •
از آن پس •
فرزندان •
بیوفایی •
فرار از رمانتیسمدر قسمتی از پشت جلد کتاب میخوانیم:
💘این کتاب داستان یک ازدواج است؛ از نخستین لحظات شورانگیز گرفته تا لذتها و هراس.های تعهد راستین و مشکلات عمیقی که آرام آرام در زندگی مشترک سر برمیآورند.
مترجم کتاب هم در مقدمه کتاب میگوید:
دو باتن در این رمان عاشقانه به بررسی چگونگی بقا و پیش روی عشق در درازمدت می.پردازد. نتیجه آن تجربهای داستانی، #فلسفی و #روانکاوانه است که ما را ترغیب میکند عمیقا با شخصیتهای رمان همذات پنداری کنیم و به تجربیات عاشقانه آنها بیندیشیم.
🆔@Sayehsokhan
🔅چند سطری گذرا برای تسلیبخشیهای فلسفه
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
آلن دوباتن-تسلیبخشی در مواجهه با رنج
ققنوس-ماه آوا
🎧 پادکست #نوای_ققنوس
🔻قسمت ششم و پایانی#آلن_دوباتن
🔸قسمت دوم: تسلی بخشی در مواجهه با رنج
🎙گوینده: آریان شبگرد
🎬تهیه کننده: گروه انتشاراتی ققنوس - ماه آوا
⏰مدت: ۱۸ دقیقه و ۵۳ ثانیه
در این اپیزود به ششمین فصل کتاب تسلی بخشیهای فلسفه اثر آلن دو باتن پرداختهایم و به این ترتیب پروژه خوانش این کتاب را به پایان میبریم.
موضوع این اپیزودِ تسلیبخشی مواجهه با رنج است. اغلب ما تصور میکنیم رنج امر نامطلوبی است که باید از آن دوری کرد و در غیر اینصورت باید راهی برای خلاصی از آن یافت. نیچه اما دیدگاه دیگری را معرفی میکند. او توصیه میکند از رنج مشتاقانه استقبال کنیم و از آن بیاموزیم.
آلن دو باتن در این فصل نشانداده که چگونه مشاهیری همچون گوته و مونتنی الگوی او در ایجاد چنین نقطه نظری بودهاند.
@navayeqoqnoos
🆔 @Sayehsokhan
🔻قسمت ششم و پایانی#آلن_دوباتن
🔸قسمت دوم: تسلی بخشی در مواجهه با رنج
🎙گوینده: آریان شبگرد
🎬تهیه کننده: گروه انتشاراتی ققنوس - ماه آوا
⏰مدت: ۱۸ دقیقه و ۵۳ ثانیه
در این اپیزود به ششمین فصل کتاب تسلی بخشیهای فلسفه اثر آلن دو باتن پرداختهایم و به این ترتیب پروژه خوانش این کتاب را به پایان میبریم.
موضوع این اپیزودِ تسلیبخشی مواجهه با رنج است. اغلب ما تصور میکنیم رنج امر نامطلوبی است که باید از آن دوری کرد و در غیر اینصورت باید راهی برای خلاصی از آن یافت. نیچه اما دیدگاه دیگری را معرفی میکند. او توصیه میکند از رنج مشتاقانه استقبال کنیم و از آن بیاموزیم.
آلن دو باتن در این فصل نشانداده که چگونه مشاهیری همچون گوته و مونتنی الگوی او در ایجاد چنین نقطه نظری بودهاند.
@navayeqoqnoos
🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
هر زمان که درد خیلی کشنده و شدید باشد، مطالعه، چاقوی درد را کند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده، صرفاً نیاز دارم به کتابها پناه ببرم.
#تسلی_بخشیهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
🆔@Sayehsokhan
هر زمان که درد خیلی کشنده و شدید باشد، مطالعه، چاقوی درد را کند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده، صرفاً نیاز دارم به کتابها پناه ببرم.
#تسلی_بخشیهای_فلسفه
#آلن_دوباتن
🆔@Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیشنهاد میکنیم حتما سخنرانی #آلن_دوباتن
را در تدتاک ببینید. به نکات مهم و قابلتوجهی اشاره میکند!
🆔 @Sayehsokhan
را در تدتاک ببینید. به نکات مهم و قابلتوجهی اشاره میکند!
🆔 @Sayehsokhan