مادر لباس کودکانش را
با گیره به بند کشید!
تا باد آنها را نبرد،
زمان گذشت،کودکان،لباس ها،
گیره ها و بندها ماندند،
اما
باد #مادر را با خودش برد
روح پرواز کرده ی
مادران آسمانی شاد
🆔 @SayehSokhan
با گیره به بند کشید!
تا باد آنها را نبرد،
زمان گذشت،کودکان،لباس ها،
گیره ها و بندها ماندند،
اما
باد #مادر را با خودش برد
روح پرواز کرده ی
مادران آسمانی شاد
🆔 @SayehSokhan
در #رستوران بودم که میز بغلی توجهم را جلب کرد. #زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبهروی هم نشسته بودند و مثل یک #دختر و #پسر جوان چیزهایی میگفتند و زیرزیرکی میخندیدند.
_
بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سنتان باید #بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانیها #نامزدبازی و #دختربازی کنید.
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که تلفن #خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچهها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسهشون کتلت گذاشتم تو یخچال.
_
خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه #پدر و #مادر باحالی. چه #عشق زندهای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را میکنم.
_
داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان میکردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون.
_
اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو #شوهر داری آنوقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلامتان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی میکنند؟ بیشرفها.
_
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول #غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش #مامان اینا تو حساب کردی.
_
آخییی. #آبجی و #داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه #خواهر و #برادر اینقدر به هم نزدیک باشند.
_
داشتم با ذوق و شوق نگاهشان میکردم و لبخند میزدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنتآمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیشخندی زد و گفت: اینجوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم.
_
_
تو روحتان. از همان اول هم میدانستم یک ریگی به کفشتان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بیحیا.
_
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوههای گلم... _
وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر میرسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوستداشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند.
_
ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوستدخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است.
@hamkam42
🆔 @SayehSokhan
_
بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سنتان باید #بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانیها #نامزدبازی و #دختربازی کنید.
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که تلفن #خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچهها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسهشون کتلت گذاشتم تو یخچال.
_
خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه #پدر و #مادر باحالی. چه #عشق زندهای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را میکنم.
_
داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان میکردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون.
_
اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو #شوهر داری آنوقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلامتان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی میکنند؟ بیشرفها.
_
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول #غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش #مامان اینا تو حساب کردی.
_
آخییی. #آبجی و #داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه #خواهر و #برادر اینقدر به هم نزدیک باشند.
_
داشتم با ذوق و شوق نگاهشان میکردم و لبخند میزدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنتآمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیشخندی زد و گفت: اینجوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم.
_
_
تو روحتان. از همان اول هم میدانستم یک ریگی به کفشتان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بیحیا.
_
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوههای گلم... _
وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر میرسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوستداشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند.
_
ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوستدخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است.
@hamkam42
🆔 @SayehSokhan
♨️ #آلکسی_تایمی چیست؟ ♨️
❌ پدرم دلواپس آینده برادرم است! اما حتی یک بار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بخندند.
خواهرم نگران فشار کاری پدرم است!
اما حتی یک بار هم نشده خواستههایش را به تعویق بیندازد تا پدر برای مدتی احساس راحتی کند.
مادرم با فکر #خوشبختی من خوابش نمیبرد اما حتی یک بار هم نشده که با من در مورد خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکر رنج و سختی مادرم از خواب بیدار میشوم، اما حتی یک بار نشده که دستش را بگیرم با او به سینما بروم، ، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
✅ روانشناسان به این حالت آلکسی تایمی یعنی فقر کلمات در #بیان_احساسات می گویند.
در #فرهنگ ما این مریضی یک رسم مرسوم است! احساساتت را پنهان کن و نشان نده ... از یک طرف در خلوت خود، دل مان برای این و آن تنگ میشود، از طرف دیگر وقتی به هم میرسیم انگار که لال مانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهان مان را بسته تا مبادا چیزی در مورد #دلتنگیمان بگوییم!
تکلیف مان را با خودمان روشن نمیکنیم.
یکدیگر را دوست میداریم اما آن قدر شهامت نداریم که دوست داشتنمان را ابراز کنیم!
ما آدمهای فقیری هستیم! البته فقیری که در کلماتش احساسات را پنهان میکند.
آن قدر در بیان احساسات مان آلکسی تایمیک (فقیر در بیان احساسات و ابراز علاقه) هستیم که صبر میکنیم تا وقتی عزیزی از دست رفت، آن وقت تا آخر عمر برایش شعر بگوییم.
از یک جا به بعد، باید این سکوت خطرناک را شکست و راه افتاد.
از یک جا به بعد باید پدر به فرزندش بگوید که چقدر دوستش دارد.
از یک جا به بعد باید #فرزند، دست #پدر را بگیرد و با هم قدم بزنند.
از یک جا به بعد باید #مادر فرزندش را به یک شام دونفره دعوت کند.
از یک جا به بعد باید فرزند در گوش مادرش بگوید: چقدر خوب است که تو را دارم.
از یک جا به بعد باید کسی که دوستش داریم بداند که چقدر با بودنش حال ما را خوب کرده است.
و چه خوب است، آن از یک جا به بعد، همین حالا باشد.
آیا
شما هم مبتلا به آلكسي تايمي هستيد؟؟؟
🆔 @Sayehsokhan
❌ پدرم دلواپس آینده برادرم است! اما حتی یک بار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بخندند.
خواهرم نگران فشار کاری پدرم است!
اما حتی یک بار هم نشده خواستههایش را به تعویق بیندازد تا پدر برای مدتی احساس راحتی کند.
مادرم با فکر #خوشبختی من خوابش نمیبرد اما حتی یک بار هم نشده که با من در مورد خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکر رنج و سختی مادرم از خواب بیدار میشوم، اما حتی یک بار نشده که دستش را بگیرم با او به سینما بروم، ، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
✅ روانشناسان به این حالت آلکسی تایمی یعنی فقر کلمات در #بیان_احساسات می گویند.
در #فرهنگ ما این مریضی یک رسم مرسوم است! احساساتت را پنهان کن و نشان نده ... از یک طرف در خلوت خود، دل مان برای این و آن تنگ میشود، از طرف دیگر وقتی به هم میرسیم انگار که لال مانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهان مان را بسته تا مبادا چیزی در مورد #دلتنگیمان بگوییم!
تکلیف مان را با خودمان روشن نمیکنیم.
یکدیگر را دوست میداریم اما آن قدر شهامت نداریم که دوست داشتنمان را ابراز کنیم!
ما آدمهای فقیری هستیم! البته فقیری که در کلماتش احساسات را پنهان میکند.
آن قدر در بیان احساسات مان آلکسی تایمیک (فقیر در بیان احساسات و ابراز علاقه) هستیم که صبر میکنیم تا وقتی عزیزی از دست رفت، آن وقت تا آخر عمر برایش شعر بگوییم.
از یک جا به بعد، باید این سکوت خطرناک را شکست و راه افتاد.
از یک جا به بعد باید پدر به فرزندش بگوید که چقدر دوستش دارد.
از یک جا به بعد باید #فرزند، دست #پدر را بگیرد و با هم قدم بزنند.
از یک جا به بعد باید #مادر فرزندش را به یک شام دونفره دعوت کند.
از یک جا به بعد باید فرزند در گوش مادرش بگوید: چقدر خوب است که تو را دارم.
از یک جا به بعد باید کسی که دوستش داریم بداند که چقدر با بودنش حال ما را خوب کرده است.
و چه خوب است، آن از یک جا به بعد، همین حالا باشد.
آیا
شما هم مبتلا به آلكسي تايمي هستيد؟؟؟
🆔 @Sayehsokhan
سخنانی ارزشمند از مادر ترزا، دربارۀ بیاعتنایی به داوریهای دیگران
ایرج شهبازی
بسیاری از ما چنان به دیگران وابستهایم که حتی خوب یا بد شدن خود را نیز به داوریها و واکنشهای آنها گره میزنیم. اگر دیگران از ما تعریف و تمجید نکنند، کارهای نیکو را انجام نمیدهیم و چنانچه ما را سرزنش و نکوهش کنند، کارهای نیکو را ترک میکنیم. اگر به دیگران اعتماد کنیم و چند نفر از اعتماد ما سوء استفاده کنند، به این نتیجه میرسیم که اساساً اعتماد کردن به دیگران کار نادرستی است و آن را برای همیشه کنار میگذاریم. اگر خطاهای دیگران را ببخشیم و در این میان، چند نفر به خاطر بخشایش ما، گستاخ و پررو شوند، برای همیشه دست از عفو و بخشایش برمیداریم. اگر به دیگران کمک کنیم و کسانی از سخاوت ما سوء استفاده کنند، به طور کامل بخشش را ترک میکنیم. اگر کسی که دوستش داریم، به ما خیانت کند، حتی نسبت به سلامت جسم و جان خود نیز بیتوجه میشویم و دست از همۀ کارهایی که برای بهبود کیفیت زندگی ما لازماند، برمیداریم.
همۀ این کارها بدآن معنا هستند که ما در درون خود نقطۀ قابل اتکای نیرومندی نداریم که ما را در درجۀ اول به خاطر نیکبختی خودمان، و در وهلۀ بعد برای تقرّب به حقیقت و خدمت به انسانیت، به کارهای نیکو برانگیزد. عموم انسانها خوب بودنِ خود را به تأیید و تکذیب دیگران گره میزنند و با این کار تیشه به ریشۀ نیکبختی خود میکوبند. انسان والا اصول بنیادین زندگی و قانونهای ثابت اخلاقی را مبنای زندگی خود قرار میدهد و بی اعتنا به نظرات و عواطف دیگران، با گامهایی استوار راه خود را طی میکند.
نقل قول زیبای زیر از بانوی فرزانه، مادرترزا، به زیبایی این موضوع مهم را تبیین میکند:
بیشتر انسانها غیرمنطقی و خودخواهاند، اما تو در هر صورت از خطاهای آنها چشمپوشی کن.
اگر مهربان باشی، ممکن است کسانی تو را ریاکار و فریبکار بخوانند، با این حال تو مهربان باش.
اگر موفق شوی، حتماً دوستان دروغین و دوستانِ راستین پیرامون تو جمع میشوند، اما تو موفق بمان.
اگر صادق باشی، ممکن است دیگران تو را فریب دهند، اما تو در هر حال صادق باش.
ممکن است کسانی آنچه را که در طول سالها، با زحمت و کوشش فراوان، ساختهای، یکشبه خراب کنند، با این حال تو سازنده باقی بمان.
اگر خوشبخت شوی، ممکن است دیگران به تو حسودی کنند و تو را بیازارند، اما تو خوشبخت باقی بمان.
ممکن است کارهای خوبِ امروز تو را فردا فراموش کنند، با این حال تو به کارهای خوب خود ادامه بده.
با تمام وجود به دنیا خدمت کن و بدان که در نهایت همه چیز میان تو و خداست، نه میان تو و مردم.
(عادت هشتم، از استفان کاوی، ترجمۀ مهدی قراچه داغی، چاپ انتشارات پیکان، سال 1397، با تصرف فراوان در متن ترجمه).
#مادر_ترزا
🆔 @Sayehsokhan
ایرج شهبازی
بسیاری از ما چنان به دیگران وابستهایم که حتی خوب یا بد شدن خود را نیز به داوریها و واکنشهای آنها گره میزنیم. اگر دیگران از ما تعریف و تمجید نکنند، کارهای نیکو را انجام نمیدهیم و چنانچه ما را سرزنش و نکوهش کنند، کارهای نیکو را ترک میکنیم. اگر به دیگران اعتماد کنیم و چند نفر از اعتماد ما سوء استفاده کنند، به این نتیجه میرسیم که اساساً اعتماد کردن به دیگران کار نادرستی است و آن را برای همیشه کنار میگذاریم. اگر خطاهای دیگران را ببخشیم و در این میان، چند نفر به خاطر بخشایش ما، گستاخ و پررو شوند، برای همیشه دست از عفو و بخشایش برمیداریم. اگر به دیگران کمک کنیم و کسانی از سخاوت ما سوء استفاده کنند، به طور کامل بخشش را ترک میکنیم. اگر کسی که دوستش داریم، به ما خیانت کند، حتی نسبت به سلامت جسم و جان خود نیز بیتوجه میشویم و دست از همۀ کارهایی که برای بهبود کیفیت زندگی ما لازماند، برمیداریم.
همۀ این کارها بدآن معنا هستند که ما در درون خود نقطۀ قابل اتکای نیرومندی نداریم که ما را در درجۀ اول به خاطر نیکبختی خودمان، و در وهلۀ بعد برای تقرّب به حقیقت و خدمت به انسانیت، به کارهای نیکو برانگیزد. عموم انسانها خوب بودنِ خود را به تأیید و تکذیب دیگران گره میزنند و با این کار تیشه به ریشۀ نیکبختی خود میکوبند. انسان والا اصول بنیادین زندگی و قانونهای ثابت اخلاقی را مبنای زندگی خود قرار میدهد و بی اعتنا به نظرات و عواطف دیگران، با گامهایی استوار راه خود را طی میکند.
نقل قول زیبای زیر از بانوی فرزانه، مادرترزا، به زیبایی این موضوع مهم را تبیین میکند:
بیشتر انسانها غیرمنطقی و خودخواهاند، اما تو در هر صورت از خطاهای آنها چشمپوشی کن.
اگر مهربان باشی، ممکن است کسانی تو را ریاکار و فریبکار بخوانند، با این حال تو مهربان باش.
اگر موفق شوی، حتماً دوستان دروغین و دوستانِ راستین پیرامون تو جمع میشوند، اما تو موفق بمان.
اگر صادق باشی، ممکن است دیگران تو را فریب دهند، اما تو در هر حال صادق باش.
ممکن است کسانی آنچه را که در طول سالها، با زحمت و کوشش فراوان، ساختهای، یکشبه خراب کنند، با این حال تو سازنده باقی بمان.
اگر خوشبخت شوی، ممکن است دیگران به تو حسودی کنند و تو را بیازارند، اما تو خوشبخت باقی بمان.
ممکن است کارهای خوبِ امروز تو را فردا فراموش کنند، با این حال تو به کارهای خوب خود ادامه بده.
با تمام وجود به دنیا خدمت کن و بدان که در نهایت همه چیز میان تو و خداست، نه میان تو و مردم.
(عادت هشتم، از استفان کاوی، ترجمۀ مهدی قراچه داغی، چاپ انتشارات پیکان، سال 1397، با تصرف فراوان در متن ترجمه).
#مادر_ترزا
🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن
✍ در این دنیا چیزی ندارم که به آن بیندیشم جز اینکه چگونه برای دیگران زندگی کنم.
هیچ دغدغه شخصی در زندگی ندارم!
📚 #برشی_از_کتاب: #بیا_و_نور_من_باش
👌 اثر: #مادر_ترزا
📖 با ترجمه: #استاد_مصطفی_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
✍ در این دنیا چیزی ندارم که به آن بیندیشم جز اینکه چگونه برای دیگران زندگی کنم.
هیچ دغدغه شخصی در زندگی ندارم!
📚 #برشی_از_کتاب: #بیا_و_نور_من_باش
👌 اثر: #مادر_ترزا
📖 با ترجمه: #استاد_مصطفی_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن
✍ عظیم ترین شر نبود عشق و نیکخواهی است.
یعنی بی تفاوتی هولناک نسبت به هم نوع خود که در کنار جاده و راه زندگی می کند و در معرض هجوم چهار آفت بهره کشی، فساد، فقر و بیماری است!
📚 #برشی_از_کتاب: #بیا_و_نور_من_باش
👌 اثر: #مادر_ترزا
📖 با ترجمه: #استاد_مصطفی_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
✍ عظیم ترین شر نبود عشق و نیکخواهی است.
یعنی بی تفاوتی هولناک نسبت به هم نوع خود که در کنار جاده و راه زندگی می کند و در معرض هجوم چهار آفت بهره کشی، فساد، فقر و بیماری است!
📚 #برشی_از_کتاب: #بیا_و_نور_من_باش
👌 اثر: #مادر_ترزا
📖 با ترجمه: #استاد_مصطفی_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
#صرفا_جهت_انديشيدن
اگر میخواهید جهانی را تغییر دهید، به خانه بروید و به خانوادهتان عشق بورزید
#مادر_ترزا
🆔@Sayehsokhan
اگر میخواهید جهانی را تغییر دهید، به خانه بروید و به خانوادهتان عشق بورزید
#مادر_ترزا
🆔@Sayehsokhan
#دستنوشته_های_مدیر_سایه_سخن ۲۷
دلبسته یک امر متعالی!
کار مردان روشنی و گرمی است
کار دونان حیله و بیشرمی است
مولانا
✍️ پنجمین و مهمترین ویژگی فرد معنوی از نگاه مولانا اعتقاد داشتن به یک امر متعالی است.
♦️ یک انسان معنوی، سالک یا فرزانه، سر در آخور خاک فرو نبرده است، بلکه عملا درگیر یک امر متعالیست. او از تجربههای نفسانی و روحانی آنچنان برخوردار که سر بر شانه #حقیقت_مطلق نهاده است.
🖌 آنگاه که از معراج پایین میآید برای خویش و دیگران احترام خاصی قائل است و بشدت از نفس خود مراقبت میکند. از این رو ویژگیهای دلربا، تحسینبرانگیز و مثبت، او را از دیگران متمایز و برجسته میکند.
در درونشان صد قیامت نقد هست
کمترین آنک شود همسایه مست (مولانا)
📌 انسان فرزانه وقتی از آن سفر معنوی به زمین برمیگردد با دیگران متفاوت است. آن تجربه عاشقانه از او موجود دیگری ساخته و آتش عشق در او شعلهور شده است. از آن به بعد خودش را عضوی از جهان پهناور، طبیعت و جامعه انسانی میبیند، چون دلش در گرو آن #حقیقت_مطلق است لذا تمام آفرینش را از نشانههای آن محبوب میداند.
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد (مولانا)
🔸 در برگشت از آسمانها به زندگی شور و نشاط میبخشد، به همه کس و همه چیز دلگرمی میدهد. این شور و شیدایی به او انگیزههای اخلاقی و از تنهایی نجاتش میدهد و چنین میسراید:
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید
بمیرید بمیرید وزین ابر برآئید
چو زین ابر برآئید همه بدر منیرید (مولانا)
👌 این انسان فرزانه و معنوی که در کنار مردم به سر میبرد از چنین ویژگیهایی سرشار است:
✅ از بوئیدن یک گل ساده لذت میبرد.
✅ از تماشای باران و قدم زدن زیر آسمان ابری به وجد میآید.
✅ از شنیدن آواز و نغمه پرندگان و بازی گنجشکها سرشار از شادی میشود.
✅ از دیدن لبخند یک کودک مسرور میشود.
✅ گوش دادن به ساز و نوای آن، دل او را بیتاب میکند.
✅ از یاری رساندن به یک انسان دردمند و تهیدست لذت میبرد.
✅ از دستگیری نابینایی که نیازمند کمک است، دریغ نمیورزد.
✅ عشقش جاریست و هیچ موجودی از این عشق بینصیب نمیماند.
✅ اخلاق مشفقانهاش با یک معنویت خاصی همراه است که هر رهگذری را مجذوب خویش میکند.
✅ به راحتی از کنار همنوع گرفتار خود که در فقر و تنگدستی به سر میبرد، نمیگذرد.
✅ آگاه است که این مردم دردمند کوچه و بازار چون عشق و توجه دریافت نمیکنند، راهشان را گم کرده و به بیراهه میروند.
✅ وقتی به انسانها و طبیعت مینگرد، آنها را عین تجلی خداوند میبیند یعنی جهان برای او یکپارچه #حقیقت_مطلق است.
🌷 نمونه بارز این فرزانه در چهره مهربان #مادر_ترزا قابل رویت بود. این مهربان بانوی بزرگ که در سن ۸۷ سالگی درگذشت، هرگاه سراغ بیمار یا فقیری میرفت قبل از هر کمکی به او میگفت:
"تو در زندگی برای من #کسی هستی. من به چشم یک #چیز به تو نگاه نمیکنم! تو #کس منی، نه #چیزی برای من! تو برای من #مهمی!
ابتدا بدان که من تو را #دوست_دارم بعد اگر توانستم در جهت درمان بیماری تو میکوشم."
‼️ این فرزانه بزرگ براین باور بود که مردم امروز نیازمند عشق توام با درکاند. لذا به آنها میگفت: 1⃣ هم عاشق شما هستم و 2⃣ هم شما را درک میکنم. شما به دلسوزی و همدردی و ترحم ما نیاز ندارید به عشق همراه با احترام و دیدهشدن نیازمندید.
❓همراه با #دن_براون در کتاب ارزشمند #سرچشمه دست به دعا برداریم:
باشد که قدرتمندی، شفقت را از دلهایمان نبرد.
باشد که عشق و نه ترس، نیروی ما در مسیر تغییر باشد.
شاد و در لحظه باشید
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan
دلبسته یک امر متعالی!
کار مردان روشنی و گرمی است
کار دونان حیله و بیشرمی است
مولانا
✍️ پنجمین و مهمترین ویژگی فرد معنوی از نگاه مولانا اعتقاد داشتن به یک امر متعالی است.
♦️ یک انسان معنوی، سالک یا فرزانه، سر در آخور خاک فرو نبرده است، بلکه عملا درگیر یک امر متعالیست. او از تجربههای نفسانی و روحانی آنچنان برخوردار که سر بر شانه #حقیقت_مطلق نهاده است.
🖌 آنگاه که از معراج پایین میآید برای خویش و دیگران احترام خاصی قائل است و بشدت از نفس خود مراقبت میکند. از این رو ویژگیهای دلربا، تحسینبرانگیز و مثبت، او را از دیگران متمایز و برجسته میکند.
در درونشان صد قیامت نقد هست
کمترین آنک شود همسایه مست (مولانا)
📌 انسان فرزانه وقتی از آن سفر معنوی به زمین برمیگردد با دیگران متفاوت است. آن تجربه عاشقانه از او موجود دیگری ساخته و آتش عشق در او شعلهور شده است. از آن به بعد خودش را عضوی از جهان پهناور، طبیعت و جامعه انسانی میبیند، چون دلش در گرو آن #حقیقت_مطلق است لذا تمام آفرینش را از نشانههای آن محبوب میداند.
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد (مولانا)
🔸 در برگشت از آسمانها به زندگی شور و نشاط میبخشد، به همه کس و همه چیز دلگرمی میدهد. این شور و شیدایی به او انگیزههای اخلاقی و از تنهایی نجاتش میدهد و چنین میسراید:
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید
بمیرید بمیرید وزین ابر برآئید
چو زین ابر برآئید همه بدر منیرید (مولانا)
👌 این انسان فرزانه و معنوی که در کنار مردم به سر میبرد از چنین ویژگیهایی سرشار است:
✅ از بوئیدن یک گل ساده لذت میبرد.
✅ از تماشای باران و قدم زدن زیر آسمان ابری به وجد میآید.
✅ از شنیدن آواز و نغمه پرندگان و بازی گنجشکها سرشار از شادی میشود.
✅ از دیدن لبخند یک کودک مسرور میشود.
✅ گوش دادن به ساز و نوای آن، دل او را بیتاب میکند.
✅ از یاری رساندن به یک انسان دردمند و تهیدست لذت میبرد.
✅ از دستگیری نابینایی که نیازمند کمک است، دریغ نمیورزد.
✅ عشقش جاریست و هیچ موجودی از این عشق بینصیب نمیماند.
✅ اخلاق مشفقانهاش با یک معنویت خاصی همراه است که هر رهگذری را مجذوب خویش میکند.
✅ به راحتی از کنار همنوع گرفتار خود که در فقر و تنگدستی به سر میبرد، نمیگذرد.
✅ آگاه است که این مردم دردمند کوچه و بازار چون عشق و توجه دریافت نمیکنند، راهشان را گم کرده و به بیراهه میروند.
✅ وقتی به انسانها و طبیعت مینگرد، آنها را عین تجلی خداوند میبیند یعنی جهان برای او یکپارچه #حقیقت_مطلق است.
🌷 نمونه بارز این فرزانه در چهره مهربان #مادر_ترزا قابل رویت بود. این مهربان بانوی بزرگ که در سن ۸۷ سالگی درگذشت، هرگاه سراغ بیمار یا فقیری میرفت قبل از هر کمکی به او میگفت:
"تو در زندگی برای من #کسی هستی. من به چشم یک #چیز به تو نگاه نمیکنم! تو #کس منی، نه #چیزی برای من! تو برای من #مهمی!
ابتدا بدان که من تو را #دوست_دارم بعد اگر توانستم در جهت درمان بیماری تو میکوشم."
‼️ این فرزانه بزرگ براین باور بود که مردم امروز نیازمند عشق توام با درکاند. لذا به آنها میگفت: 1⃣ هم عاشق شما هستم و 2⃣ هم شما را درک میکنم. شما به دلسوزی و همدردی و ترحم ما نیاز ندارید به عشق همراه با احترام و دیدهشدن نیازمندید.
❓همراه با #دن_براون در کتاب ارزشمند #سرچشمه دست به دعا برداریم:
باشد که قدرتمندی، شفقت را از دلهایمان نبرد.
باشد که عشق و نه ترس، نیروی ما در مسیر تغییر باشد.
شاد و در لحظه باشید
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan
#دستنوشته_های_مدیر_سایه_سخن ۲۸
ارج نهادن به دیگران!
✍️ ششمین ویژگی فرد معنوی از نگاه مولانا "محبت و یاریرساندن به دیگری" است.
🔸دیدیم که یک انسان معنوی خوب زندگی میکند و شریف است یعنی از دنیای شلوغ نفسانی بیرون آمده و با یک #حقیقت_متعالی ناب در ارتباط است و سر بر آستان آن #حقیقت میگذارد.
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
مطربانشان از درون دف میزنند
بحرها در شورشان کف میزنند (مولانا)
🎯 انسان معنوی یا فرزانه برای دیگر انسانها اعتبار بالایی قائل است و به دیگران فوقالعاده اهمیت میدهد. یعنی:
🛑 به دیگری به چشم ابزار نمینگرد.
🛑 به دیگری خوشامد میگوید.
🛑 خودش را محور جهان نمیبیند و هرگز دیگران را به خودی و غیرخودی تقسیم نمیکند.
🛑 آگاه است که این تقسیمبندی انسانها را از عرصه معنویت پائین میکشد.
🛑 در عشق به خدا و در عشق به انسان و دیگری، تفاوتی نمیبیند.
🛑 دنیای خود را متفاوت از دیگران ندانسته، بلکه دیگری را عضوی از جهان خود میداند.
🛑 همه انسانها را معشوق باری تعالی میداند.
🛑 دیگران را به دنیای خویش راه میدهد و به آنها خوشامد میگوید.
🛑 همواره خداوند را در چهره نیازمندان میجوید و میبیند.
🛑 از آنجا که خود را محور جهان نمیداند، دیگری را به رسمیت میشناسد و حسابش را با او روشن میکند.
🛑 همه انسانهای دیگر را حضور آن #حقیقت_مطلق و آن دلبر میداند و در این همه کثرت، وحدت میبیند.
🛑 ملاک معنوی بودن را در نگاهش به دیگری میبیند، چون خود را عضوی از خانواده بزرگ آدمیت میداند.
🔸 برای آدمی چون #بودا دیگری از جایگاه خاصی برخوردار است که میگوید: دیگری برای من مهم است و نمیتوانم از او غافل باشم.
🔸 هنگامیکه از #پیامبر_اسلام در مورد رسالتش سوال شد، پاسخ داد: آمدهام تا از درد و رنج دیگران کاسته و باری از دوششان بردارم.
اینجاست که انسان معنوی برای آنکه بتواند برای دیگران کاری کند، سرشار از خودگذشتگی مدام است.
🔸#مادر_ترزا علامت خداوند را کمک انسانی به انسان دیگر میدانست و باور داشت یک فرزانه همه چیز را فدا میکند تا دست یک انسان نیازمند، در دستان خدا گذاشته شود.
🔸#تزی_کونگ در کتاب #منتخب_مکالمات از #کنفسیوس پرسید آیا اصلی هست که بتوان در تمام ایام عمر به آن عمل کرد؟ استاد گفت: آری ادراک برابری و یکسانی یعنی هرآنچه را بر خود نمیپسندی، بر دیگران نیز مپسند. کسی که نسبت به دیگران بیمهر است از رعایت آداب و رسوم مذهبی سودی نمیبرد. باز پرسید: آیا با یک کلمه میتوان زندگی را روشن و پاک نگهداشت؟ پاسخ داد: آری و آن کلمه یعنی محبت کردن به دیگران.
🔸انسان معنوی هرگز با کینه و نفرت به دیگری نگاه نمیکند چون دیگری برایش اهمیت دارد و او را بخشی از زندگی خود میداند.
🔸#دیوید_جانسون در کتاب ارزشمند #به_سوی_دیگران معتقد است که زندگی یعنی رفتن به سوی دیگران؛ همه ما به دیگران نیازمندیم و برای داشتن زندگی بهتر، لازم است شرایط زندگی کسانی را که دوستشان داریم، بهبود بخشیم. او در این کتاب به ما توصیه میکند:
✅ بایستی رفتار دیگران را بدون برچسبزدن یا توهینکردن توصیف کنیم.
✅ اختلاف با دیگران را مسالهای قابلحل بدانیم.
✅ رفتار خود و دیگری را طوری تعریف کنیم که مشخص شود مشکل چگونه ایجاد شده و ادامه پیدا کرده است.
✅ مطمئن شویم احساس دیگری را درست متوجه شدهایم.
✅ موقعیت و احساسات دیگری را به زبان بیاوریم تا از درستی دریافت خود مطمئن شویم.
✅ واقعیت را بپذیریم. همیشه در زندگی، خطر، تهدید و بیعدالتی وجود دارد، همه انسانها گاهی در رنج به سر میبرند و ما هم از این نظر با دیگران متفاوت نیستیم.
🔸 به خاطر داشته باشیم که ما نمیتوانیم برای دیگران خوب باشیم، مگر اینکه ابتدا برای خودمان خوب باشیم.
شاد و در لحظه باشید
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
ارج نهادن به دیگران!
✍️ ششمین ویژگی فرد معنوی از نگاه مولانا "محبت و یاریرساندن به دیگری" است.
🔸دیدیم که یک انسان معنوی خوب زندگی میکند و شریف است یعنی از دنیای شلوغ نفسانی بیرون آمده و با یک #حقیقت_متعالی ناب در ارتباط است و سر بر آستان آن #حقیقت میگذارد.
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
مطربانشان از درون دف میزنند
بحرها در شورشان کف میزنند (مولانا)
🎯 انسان معنوی یا فرزانه برای دیگر انسانها اعتبار بالایی قائل است و به دیگران فوقالعاده اهمیت میدهد. یعنی:
🛑 به دیگری به چشم ابزار نمینگرد.
🛑 به دیگری خوشامد میگوید.
🛑 خودش را محور جهان نمیبیند و هرگز دیگران را به خودی و غیرخودی تقسیم نمیکند.
🛑 آگاه است که این تقسیمبندی انسانها را از عرصه معنویت پائین میکشد.
🛑 در عشق به خدا و در عشق به انسان و دیگری، تفاوتی نمیبیند.
🛑 دنیای خود را متفاوت از دیگران ندانسته، بلکه دیگری را عضوی از جهان خود میداند.
🛑 همه انسانها را معشوق باری تعالی میداند.
🛑 دیگران را به دنیای خویش راه میدهد و به آنها خوشامد میگوید.
🛑 همواره خداوند را در چهره نیازمندان میجوید و میبیند.
🛑 از آنجا که خود را محور جهان نمیداند، دیگری را به رسمیت میشناسد و حسابش را با او روشن میکند.
🛑 همه انسانهای دیگر را حضور آن #حقیقت_مطلق و آن دلبر میداند و در این همه کثرت، وحدت میبیند.
🛑 ملاک معنوی بودن را در نگاهش به دیگری میبیند، چون خود را عضوی از خانواده بزرگ آدمیت میداند.
🔸 برای آدمی چون #بودا دیگری از جایگاه خاصی برخوردار است که میگوید: دیگری برای من مهم است و نمیتوانم از او غافل باشم.
🔸 هنگامیکه از #پیامبر_اسلام در مورد رسالتش سوال شد، پاسخ داد: آمدهام تا از درد و رنج دیگران کاسته و باری از دوششان بردارم.
اینجاست که انسان معنوی برای آنکه بتواند برای دیگران کاری کند، سرشار از خودگذشتگی مدام است.
🔸#مادر_ترزا علامت خداوند را کمک انسانی به انسان دیگر میدانست و باور داشت یک فرزانه همه چیز را فدا میکند تا دست یک انسان نیازمند، در دستان خدا گذاشته شود.
🔸#تزی_کونگ در کتاب #منتخب_مکالمات از #کنفسیوس پرسید آیا اصلی هست که بتوان در تمام ایام عمر به آن عمل کرد؟ استاد گفت: آری ادراک برابری و یکسانی یعنی هرآنچه را بر خود نمیپسندی، بر دیگران نیز مپسند. کسی که نسبت به دیگران بیمهر است از رعایت آداب و رسوم مذهبی سودی نمیبرد. باز پرسید: آیا با یک کلمه میتوان زندگی را روشن و پاک نگهداشت؟ پاسخ داد: آری و آن کلمه یعنی محبت کردن به دیگران.
🔸انسان معنوی هرگز با کینه و نفرت به دیگری نگاه نمیکند چون دیگری برایش اهمیت دارد و او را بخشی از زندگی خود میداند.
🔸#دیوید_جانسون در کتاب ارزشمند #به_سوی_دیگران معتقد است که زندگی یعنی رفتن به سوی دیگران؛ همه ما به دیگران نیازمندیم و برای داشتن زندگی بهتر، لازم است شرایط زندگی کسانی را که دوستشان داریم، بهبود بخشیم. او در این کتاب به ما توصیه میکند:
✅ بایستی رفتار دیگران را بدون برچسبزدن یا توهینکردن توصیف کنیم.
✅ اختلاف با دیگران را مسالهای قابلحل بدانیم.
✅ رفتار خود و دیگری را طوری تعریف کنیم که مشخص شود مشکل چگونه ایجاد شده و ادامه پیدا کرده است.
✅ مطمئن شویم احساس دیگری را درست متوجه شدهایم.
✅ موقعیت و احساسات دیگری را به زبان بیاوریم تا از درستی دریافت خود مطمئن شویم.
✅ واقعیت را بپذیریم. همیشه در زندگی، خطر، تهدید و بیعدالتی وجود دارد، همه انسانها گاهی در رنج به سر میبرند و ما هم از این نظر با دیگران متفاوت نیستیم.
🔸 به خاطر داشته باشیم که ما نمیتوانیم برای دیگران خوب باشیم، مگر اینکه ابتدا برای خودمان خوب باشیم.
شاد و در لحظه باشید
ارادتمند
حسن ملکیان
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
در پايان زندگي
از روي تعداد مدركهايي كه گرفتهايم، ميزان مالي كه اندوختهايم و كارهاي بزرگي كه به انجام رساندهايم دربارهي ما داوري نخواهد شد
بلكه از ما خواهند پرسيد:
آيا گرسنهاي را سير كردي؟
برهنهاي را لباس پوشاندي و
بيخانهاي را پناه بخشيدي؟
گرسنهي نه فقط لقمه نان كه گرسنهي عشق،
برهنهي نه فقط از تنپوش كه برهنهي از عزت و احترام انساني!
و بيخانهاي نه فقط از خشت و گل
كه بيخانمان به سبب طرد و راندهشدن.
#مادر_ترزا
🆔@Sayehsokhan
از روي تعداد مدركهايي كه گرفتهايم، ميزان مالي كه اندوختهايم و كارهاي بزرگي كه به انجام رساندهايم دربارهي ما داوري نخواهد شد
بلكه از ما خواهند پرسيد:
آيا گرسنهاي را سير كردي؟
برهنهاي را لباس پوشاندي و
بيخانهاي را پناه بخشيدي؟
گرسنهي نه فقط لقمه نان كه گرسنهي عشق،
برهنهي نه فقط از تنپوش كه برهنهي از عزت و احترام انساني!
و بيخانهاي نه فقط از خشت و گل
كه بيخانمان به سبب طرد و راندهشدن.
#مادر_ترزا
🆔@Sayehsokhan
شریک دزد و رفیق قافله!
نام "مادر ترزا" را شنیدهاید. نام اصلی او "اگنس" بود. فامیل مادری او اهل ونیز ایتالیا بودند و فامیل پدری او اهل مقدونیه یوگسلاوی. اگنس در 18 سالگی تصمیم گرفت به خدمت کلیسا درآید و کسوت راهبهگی بر تن کرد و به میسیونرهای مذهبی کلکته پیوست. وظیفهای که در هندوستان به "خواهر ترزا" محول شد معلمی بود. قرار بود به بچههای فقیر هندی، زبان انگلیسی و جغرافیا درس بدهد اما خواهر ترزا از دیدن هزاران هندی گرسنهای که در پیادهروهای کلکته با بیماری و معلولیت و سوءتغذیه دست در گریبان بودند متأثر شده بود و تصمیم داشت بر خلاف وظیفهای که کلیسا به او محول کرده بود برای این عده کاری انجام دهد. اصرار "ترزا" بر این امر و تاکید کلیسا بر این که او باید به مأموریتی که به او محول شده وفادار بماند باعث شد که ترزا از کسوت یک راهبه خلع شود و کلیسا او را "بایکوت" نماید.
"ترزا" تصمیم گرفت بنیاد شخصی خود را برای ایجاد پناهگاههایی تأسیس نماید که به بیخانمانهای بیمار سقف و غذا و دارو ارائه دهند. شاید بپرسید ترزا هزینه لازم برای تأسیس این بنیاد شخصی را از کجا تامین میکرد. طبعا ترزا از منابع مالی مختلفی کمک میگرفت اما "ریکاردو ازیریو" خبرنگار ایتالیایی در کتاب گفتگو با شیاطین (نشر قطره) یک منبع مالی بزرگ "مادر ترزا" را فاش میسازد: دیکتاتورها! دیکتاتورها تمایل زیادی دارند که چهرهی مثبتی از خود نشان دهند "بنابراین نمایشهای انسان دوستانه" یکی از بازی های روزمرهی دیکتاتورهاست .
حداقل دو دیکتاتور خشن و سفاک بودجههای هنگفتی را به "مادر ترزا" پرداخت میکردند تا او در نمایش "سلطان مهربان ما" شرکت کند و دستهای آلودهی آنها را تطهیر نماید! یکی از آنها "انور خوجه" دیکتاتور آلبانی بود و دیگری "ژان کلود دوالیه" دیکتاتور هائیتی. هر دو این افراد میلیاردها دلار ثروت ملت خود را غصب کرده بودند و با دادن سهمی از آن به "مادر ترزا" با او عکس یادگاری میگرفتند و رپرتاژ آگهیهایی در رسانههای حکومتی پخش میکردند تا چهرهی خشن آنها را تلطیف کند.
مادر ترزا گر چه از "سازمان کلیسا" طرد شده بود اما به چهارچوب های فقهی کلیسا معتقد باقی ماند و یکی از فعالیتهای او در هندوستان مبارزه با سقط جنین بود. بنیاد ترزا در هند اعلام کرده بود که حاضر است هزینههای بارداری، زایمان و بچهداری هر زنی که بهخاطر فقر تمایل به سقط جنین دارد را پرداخت نماید. با این برنامه "مادر ترزا" از سقط هزاران جنین جلوگیری کرد. یک فیلسوف هندی عقیده دارد که "مادر ترزا" با این کار خود تنها به بازتولید فقر پرداخته است! وی میگوید اگر " مادر ترزا" این هزینه را صرف آموزش جلوگیری از بارداری ناخواسته می کرد بیشتر به هندی ها کمک کرده بود.
به هر حال شهرت خدمات انساندوستانهی مادر ترزا باعث شد که "جایزه صلح نوبل" به او تعلق گیرد. کلیسایی هم که روزی او را طرد کرده بود پس از شهرت و خوشنامی مادر ترزا تصمیم گرفت از این کلاه نمدی برای خود بدوزد، بنابراین شورای عالی واتیکان پس از درگذشت مادر ترزا عنوان "سانتا" ( قدیسه) را به او اعطا کردکه آن هم داستانی دارد که در لینک زیر قابل مطالعه است:
https://medium.com/lessons-from-history/the-dark-side-of-mother-teresa-b8b9f93df835
#مادر_ترزا #پول #دیکتاتور #پروپاگاندا #واتیکان
🆔 @Sayehsokhan
نام "مادر ترزا" را شنیدهاید. نام اصلی او "اگنس" بود. فامیل مادری او اهل ونیز ایتالیا بودند و فامیل پدری او اهل مقدونیه یوگسلاوی. اگنس در 18 سالگی تصمیم گرفت به خدمت کلیسا درآید و کسوت راهبهگی بر تن کرد و به میسیونرهای مذهبی کلکته پیوست. وظیفهای که در هندوستان به "خواهر ترزا" محول شد معلمی بود. قرار بود به بچههای فقیر هندی، زبان انگلیسی و جغرافیا درس بدهد اما خواهر ترزا از دیدن هزاران هندی گرسنهای که در پیادهروهای کلکته با بیماری و معلولیت و سوءتغذیه دست در گریبان بودند متأثر شده بود و تصمیم داشت بر خلاف وظیفهای که کلیسا به او محول کرده بود برای این عده کاری انجام دهد. اصرار "ترزا" بر این امر و تاکید کلیسا بر این که او باید به مأموریتی که به او محول شده وفادار بماند باعث شد که ترزا از کسوت یک راهبه خلع شود و کلیسا او را "بایکوت" نماید.
"ترزا" تصمیم گرفت بنیاد شخصی خود را برای ایجاد پناهگاههایی تأسیس نماید که به بیخانمانهای بیمار سقف و غذا و دارو ارائه دهند. شاید بپرسید ترزا هزینه لازم برای تأسیس این بنیاد شخصی را از کجا تامین میکرد. طبعا ترزا از منابع مالی مختلفی کمک میگرفت اما "ریکاردو ازیریو" خبرنگار ایتالیایی در کتاب گفتگو با شیاطین (نشر قطره) یک منبع مالی بزرگ "مادر ترزا" را فاش میسازد: دیکتاتورها! دیکتاتورها تمایل زیادی دارند که چهرهی مثبتی از خود نشان دهند "بنابراین نمایشهای انسان دوستانه" یکی از بازی های روزمرهی دیکتاتورهاست .
حداقل دو دیکتاتور خشن و سفاک بودجههای هنگفتی را به "مادر ترزا" پرداخت میکردند تا او در نمایش "سلطان مهربان ما" شرکت کند و دستهای آلودهی آنها را تطهیر نماید! یکی از آنها "انور خوجه" دیکتاتور آلبانی بود و دیگری "ژان کلود دوالیه" دیکتاتور هائیتی. هر دو این افراد میلیاردها دلار ثروت ملت خود را غصب کرده بودند و با دادن سهمی از آن به "مادر ترزا" با او عکس یادگاری میگرفتند و رپرتاژ آگهیهایی در رسانههای حکومتی پخش میکردند تا چهرهی خشن آنها را تلطیف کند.
مادر ترزا گر چه از "سازمان کلیسا" طرد شده بود اما به چهارچوب های فقهی کلیسا معتقد باقی ماند و یکی از فعالیتهای او در هندوستان مبارزه با سقط جنین بود. بنیاد ترزا در هند اعلام کرده بود که حاضر است هزینههای بارداری، زایمان و بچهداری هر زنی که بهخاطر فقر تمایل به سقط جنین دارد را پرداخت نماید. با این برنامه "مادر ترزا" از سقط هزاران جنین جلوگیری کرد. یک فیلسوف هندی عقیده دارد که "مادر ترزا" با این کار خود تنها به بازتولید فقر پرداخته است! وی میگوید اگر " مادر ترزا" این هزینه را صرف آموزش جلوگیری از بارداری ناخواسته می کرد بیشتر به هندی ها کمک کرده بود.
به هر حال شهرت خدمات انساندوستانهی مادر ترزا باعث شد که "جایزه صلح نوبل" به او تعلق گیرد. کلیسایی هم که روزی او را طرد کرده بود پس از شهرت و خوشنامی مادر ترزا تصمیم گرفت از این کلاه نمدی برای خود بدوزد، بنابراین شورای عالی واتیکان پس از درگذشت مادر ترزا عنوان "سانتا" ( قدیسه) را به او اعطا کردکه آن هم داستانی دارد که در لینک زیر قابل مطالعه است:
https://medium.com/lessons-from-history/the-dark-side-of-mother-teresa-b8b9f93df835
#مادر_ترزا #پول #دیکتاتور #پروپاگاندا #واتیکان
🆔 @Sayehsokhan
Medium
The Dark Side of Mother Teresa
Mother Teresa, A Saint or a Fraud?