ساسان حبیب‌وند
3.26K subscribers
867 photos
197 videos
81 files
829 links
کانال رسمی ساسان حبیب‌وند
روانشناس، مشاور و نویسنده حوزه فلسفه
و عرفان
وبسایت:
www.sasanhabibvand.com
کانال صوتی:
@sasanhabibvand_voice
اینستاگرام:
@sasanhabibvand
تماس:
@sasan_habibvand

📌 اطلاعات بیشتر در کانال سنجاق شده است.
Download Telegram
'غلبه_بر_عادات_منفی'_ساسان_حبیب.mp3
15.7 MB
🌀 "غلبه بر عادات منفی"
(شیوه "تمرکز افقی و عمودی")

چرا با وجود مطالعه و رسیدن به آگاهی، باز هم دچار عادات و حالات ناخواسته هستم؟
چگونه می‌توانم رفتار و احساسم را با دانش و آگاهی‌ام هماهنگ کنم؟
در فایل صوتی فوق، به این سوال به‌طور خلاصه جواب داده‌ام.
@sasanhabibvand
💠 دیدگاه شما:
علی عزیز از استرالیا نوشته اند:

سلام.
امروز روز تولد من هست و حدود ۲ سال هست که با کارهای شما آشنا شدم.
می تونم واقعا بگم بعد از خوندن کتاب "بندباز" دوباره متولد شدم.
دقیقا مثل یه بچه که تازه میخواد راه رفتن یاد بگیره، من هم دارم در این مسیر و با این نگرش جدید، پیش میرم و هر روز به جلو حرکت میکنم.
واقعا ممنون بخاطر نوشته های شما و از اون با ارزش تر آموزش بی دریغ یافته هایی که در این مسیر داشتید.
امیدوارم روزی بیاید که قدر و ارزش نویسنده و معلم به جایگاهی که شایسته اش هست برسد.

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

@sasanhabibvand
💠 "حرف آخر"
حرف آخرم این است که کتاب، سرچشمۀ آگاهی، آزادی و شادمانی است.
بزرگترین ثواب، ارزشمندترین عمل و مؤثرترین خدمت به خود و به بشریت، کتاب خواندن و حمایت کردن از کتاب و قلم و اندیشه است.
(بخشی از مصاحبه با سایت "آی‌آی کتاب"، در دست انتشار)
@sasanhabibvand
🌀 "اشغال شدگی"
این که کسی اهل فکر و اندیشه نیست، معنی‌اش این نیست که او فکر نمی‌کند یا اندیشه‌ای ندارد. انسان، موجودی اندیشنده است و آدمی بدون فکر نمی‌شود. معنایش این است که دیگران به جای او فکر می‌کنند و به عوض او تصمیم می‌گیرند.
عمه و دایی و مدرسه و فرهنگ، یک مایکروچیپ یا تراشه را در مغز او نشانده‌اند و از راه دور، مدام فکر و ذهن و احساس او را راهبری می‌کنند. زندگی او با فکر و سلیقه و خواست دیگران اداره می‌شود و خود او از میانه غایب است.
من اسم این را گذاشته‌ام "اشغال‌شدگی"، که بدترین شکل اسارت است. یک اسارت پنهان، عمیق و رقت آور. این است بهایی که بابت نخواندن و نپرسیدن و نیندیشیدن می‌دهیم.
@sasanhabibvand
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 سمینار "معمای زمان حال"
۱۲ اکتبر، شهر پرت استرالیا

از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

(حکیم عمر خیام)

🔸 "زیستن در زمان حال" دقیقا به چه معناست؟
آیا می توان فارغ از غم گذشته و هراس آینده زیست؟ این پند کهن و آرزوی همیشگی تا چه اندازه قابل دسترسی است؟
در سمینار "معمای زمان حال" به این سوال همیشگی خواهیم پرداخت و زوایای پنهان آن را خواهیم کاوید.

🔸️برنامه ها، شامل:
سخنرانی
شعرخوانی
پرسش و پاسخ
پذیرایی
و عرضه آثار خواهد بود.

تهیه بلیط و اطلاعات بیشتر:
۰۴۰۴۹۰۹۹۰۴
۰۴۱۵۸۹۴۲۶۸
@sasanhabibvand
⭕️ "خودشکوفایی به چه چیزهایی وابسته است؟"

✍️ مصطفی ملکیان

🔹می دانیم که اخلاق، دو بخش کاملا متمایز از همدیگر دارد که یک بخش اخلاق مربوط است به ارتباط من با خودم و یک بخش دیگر مربوط است به ارتباط من با دیگران (انسانها، حیوانات و نباتات و حتی جمادات) این دو وظیفه که در رابطه با خودم دارم و در رابطه با دیگران دارم، کاملا متمایز از همدیگرند ؛ اخلاقی که در آن انسان با خودش در ارتباط است، اخلاق خودشکوفایی هست و اخلاقی که در ارتباط با موجودات دیگر است، اخلاق نیکخواهی است.

🔹برای نیل به اخلاق خودشکوفایی باید معین بکنید که آیا من تک ساحتی هستم یا دو ساحتی یا سه ساحتی ام یا چهار ساحتی و یا .... آیا من فقط بدنم هستم یا غیر از بدنم هستم. اگر من تک ساحتی باشم و خودم را فقط بدنم لحاظ کنم، پس باید همه کوششم این باشد که به بدنم برسم و آیا غیر از بدنم، ذهن هم دارم، اگر دوساحتی باشم، باید علاوه بر بدن، به ذهنم هم برسم. آیا ساحت نفس هم دارم؟ آیا ساحت روح هم دارم؟

🔹 انسانهای درون گرا با انسانهای برون گرا، سنخ روانی متفاوتی دارند. انسانهای حساس، متفکر، شهودی ، آدمهای حسی، دریافت گر و قضاوت گر و ... همگی متفاوت از همدیگر هستند و همین ها باعث می شوند نسخه ای که آن فرد برای خود می پیچد با نسخه ای که فرد دیگر برای خود می پیچد، متفاوت باشد.

🔹نکتۀ دیگری که اخلاق خودشکوفایی به آن بستگی دارد، مراحل رشد انسان و تفاوت های آن است، انسانی که در دوران بچه گی است، خود شکوفایی اش با دوران نوجوانی متفاوت است و همینطور دوران نوجوانی با دورۀ جوانی و هکذا.

🔹نکته بعدی در این جا این است که خودشکوفایی به ایماژ زندگی وابسته است. این یعنی چه؟ هرکسی چه حواسش باشد و چه نباشد، یک ایماژ از زندگی دارد یعنی یک استعاره ای از زندگی برای خودش دارد. ایماژها نزدیک به ۴۰ مورد هستند. مثلا ممکن است یک نفر ایماژش از زندگی، ایماژ بازار باشد و می گوید من باید بگونه ای رفتار کنم که زیان نکنم و سود بکنم در قرآن به این مورد اشاره شده مثلا فردی که جانش را به خدا می فروشد، فردی که مالش را به خدا می فروشد و ... فردی دیگر ممکن است ایماژ نمایشنامه و نمایشخانه را داشته باشد و معتقد باشد در این زندگی یک نقشی به هر فرد عطا شده که هر کسی نقش خودش را بازی می کند و سپس از صحنه خارج می شود.

🔹 گروهی دیگر مثل افلاطونیان و برخی عرفای ما، ایماژ پرنده در قفس را دارند که انسان اسیر قفس تن است و گروهی نیز ایماژ مولانا را دارند یعنی ایماژ فرد محبوس در زندان که این دنیا زندان است و باید رخنه ای پیدا کرد و از این دنیا و زندان آزاد شد. گروهی ایماژ الاکلنگی دارند که برای اینکه من بالا بروم، تو باید پایین بروی و بالعکس (ایماژ رقابت) و .....

🔹خودشکوفایی به خیلی چیزها وابسته است. گویی که هر انسانی یک صخره است و یا صخره ای را در اختیارش قرار داده اند و گفته اند که پیکره ات را بتراش که به این نظریه، نظریه پیکرتراشی می گویند. هر کدام از ما به مثابه صخره ای عظیم به دنیا آمده ایم و یک تیشه به دست ما داده اند و ما همچون یک مادۀ خام هستیم که برای بیرون کشیدن تصویری خاص، نوع صخره و نحوۀ تیشه زدن های ما بسیار تعیین کننده اند.

🔅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان
تحت عنوان "چرا باید اخلاقی زیست"
جلسه ی اول
@mostafamalekian
@sasanhabibvand
🌀 "برگزاری اولین دوره خودشناسی آنلاین"

سلام و درود.
به تقاضای جمع زیادی از علاقمندان، برای نخستین بار، قصد برگزاری دوره جامع خودشناسی و فلسفه زندگی را دارم.
اساس مطالب دوره، نظریه "خودشناسی خردگرا"ست که نظریه ای مستقل است و توسط این قلم معرفی شده است.
چنان که خوانندگان این قلم می دانند، ''خودشناسی خردگرا" نظریه ایست دارای بنیادهای فلسفی و نتایج عاطفی و روانشناختی.
دوره به صورت آنلاین و از طریق رسانه واتس آپ برگزار خواهد شد و علاقمندان از هر کجای دنیا امکان ثبت نام و شرکت در آن را خواهند داشت. جزییات دوره قبلا اعلام خواهد شد.
لطفا در صورت تمایل به شرکت در چنین دوره ای پیام بگذارید.
(ارسال پیام برای شما الزامی ایجاد نخواهد کرد بلکه هدف از این کار، یک نظرسنجی اولیه است تا امکان برگزاری، سنجیده شود).
پیشاپیش از محبت شما متشکرم.
لینک پیام مستقیم:
@sasan_habibvand
بدون شرح.
@sasanhabibvand
⭕️ "هر چه درد و رنج انسان ها بیشتر شود احساس مسئولیت اشخاص بالا می رود."

✍️ مصطفی ملکیان

🔹کسانی که بخواهند ملتزم به اخلاق شوند ، ایستادن در برابر هریک از پدیده های سرمایه داری و حکومت های توتالیتر مورد هزینه های وحشتناک قرار می گیرند. اگر زندگیِ خیلی آرامی برقرار بود، آنوقت می شد گفت که اخلاقی زیستن هزینه های خاصی تحمیل نمی کند. در اخلاقی زیستن به معنای واقعی کلمه نمی توان از هزینه های آن برکنار بود ، چون هر چه درد و رنج انسانها بیشتر شود، احساس مسئولیت هم بالاتر می رود.

🔹در مورد اخلاقی زیستن برتراندراسل فیلسوف معروف اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ اینگونه تقریر می کرد:
او می گفت: اخلاقی زیستن از منظری دیگر سود اجتماعی فردی دارد. او یک مثال می زد : فرض کنید من یک اسب در اصطبل دارم و همسایه ام نیز یک اسب دارد. من انسانی هستم که اخلاق را می خواهم زیر پا بگذارم و از این رو اسب همسایه ام را می دزدم و صاحب دو تا اسب می شوم. شکی نیست که من از این غیر اخلاقی بودنم سود برده ام چون صاحب دو تا اسب شده ام ولی من که اخلاق را زیر پا می گذارم، نباید فقط تا نوک بینی ام را ببینم بلکه باید دورترها را نیز ببینم که در اینصورت به این نتیجه می رسم که اگر بنا باشد هر کسی اسب همسایه اش را بدزدد یعنی من اسب همسایه ام را بدزدم و او نیز اسب همسایه دیگر را بدزدد و آن یکی نیز اسب همسایه اش را بدزدد، در آن صورت بالمآل و در آخر کار همۀ اسب ها به اصطبل کسی که از همه قدرتمندتر است خواهد رفت.

🔹 این امر، نتیجۀ آن متداول شدن دزدی است که کسی که از همه بی رحم تر و پر زورتر است همۀ اسب ها را صاحب خواهد شد و از آنجایی که هیچ معادله ای ثابت نکرده است که تو قلدرترین هستی، معنایش این است که بالمآل این یک اسبی را هم که داشته ای از دست خواهی داد . پس عقل من دایر بر این است که یا باید به همین یک اسب قانع باشم و نباید اسب همسایه را بدزدم و یا اگر خواستم بدزدم، باید این را مدنظر داشته باشم که چند صباحی نمی گذرد مگر آنکه یک قلدری پیدا می شود و همۀ اسب ها از جمله اسب من را هم صاحب می شود. پس بهتر است اخلاقی زندگی کنم و همین اسب را هم نگه بدارم.

🔹پیش فرض های راسل در این بحث عبارتند از اینکه اولا اگر تو رفتی اسب همسایه ات را دزدیدی، این اندیشه را ترویج کرده ای که هر کسی می تواند اسب همسایه اش را بدزدد. پیش فرض دومش این است که تو هرگز نمی توانی اثبات کنی که خودِ تو قوی ترین عضو جامعه هستی و آخرالامر نیز همین یک اسب را نیز از دست خواهی داد و با غیراخلاقی زیستن، سرمایۀ افراد از دست شان می رود و سوم این که انسانهای غیر اخلاقی به این دلیل غیر اخلاقی اند که نگاه کوتاه مدت دارند و اگر نگاه بلند مدت می داشتند، می دیدند که در بلند مدت، خود آنها از همین داشته هایشان نیز محروم می شوند.

🔹راسل می گفت در همۀ امور جامعه باید ترویج عقلانیت کنیم، چون ترویج عقلانیت موجب می شود انسانها دوراندیش شوند و از این طریق اخلاقی زیستن ترویج می یابد. در نگاه راسل، اخلاقی زیستن، بالمآل به نفع ماست.(عقلانیت یعنی اخلاقی زیستن با توجه به دوراندیشی) من ممکن است از طریق دروغگویی منفعتی را در طول یک روز، دو روز، یک هفته، یک ماه ببرم ولی بالمآل سودی برایم ندارد. همۀ انسانها را می توان در کوتاه مدت فریفت ولی در دراز مدت نمی توان ، و دروغ در دراز مدت، شروع به زیان دهی می کند.

🔹نقد: این ورژن هم قابل دفاع نیست. اگر من اخلاق را زیر پا بگذارم و اخلاق را در خفا زیر پا بگذارم، چطور؟ جوری که اصلا آشکار نشود، در آن صورت تا آخر و سرانجام چیزی از دست نمیدهم. شماها تصور می کردید بالاخره یک روزی دیگران متوجه می شوند و از من یاد می گیرند و مثلا شروع به اسب دزدی می کنند اما اگر ماجرا به آن صورتی باشد که گفتم چطور؟ در داستان و رمان کارگران دریا اثر ویکتور هوگو می بینید افرادی وجود دارند تا آخر عمرشان غیراخلاقی زندگی می کنند ولی هیچ کس متوجه نمی شود و جلوۀ زندگی شان کاملا اخلاقی است.

🔹نقد دیگر: اگر من خواستم شروع به غیراخلاقی زیستن بکنم، درست است که هیچ معادله ای اثبات نکرده من قوی ترین خواهم بود ولی از آن طرف هم اصلا اثبات نشده که من قوی ترین نخواهم بود. گفتید که شما یقین نداری که قوی ترین هستی ولی من می گویم یقین هم نداریم که قوی ترین نیستیم. هر دو احتمال، بالاست. ممکن است شروع کنم به دزدی و در نهایت اثبات شود من قهارترین دزد اسبها هستم.

🔹نقد سوم: این دراز مدت که می گویید، تا چه مدت زمانی را مدنظر دارید؟
مگر من چقدر می خواهم زندگی کنم؟ این حد و حدود دراز مدت که شما می گویید، تا چه حد است؟ چون حدود را معین نکرده اید، محاسبه گری نیز از دست رفته و مشکل را حل نمی کند.

🔅سخنرانی استاد مصطفی ملکیان
تحت عنوان "چرا باید اخلاقی زیست؟"
(جلسه ی دوم)
@mostafamalekian
@sasanhabibvand
🌀 کانال "جیدو کریشنامورتی"
سلام و درود به همه دوستان عزیز کانال.
قبلا مطالبی از کانال تلگرام "جیدو کریشنامورتی" در این کانال درج شده است. نشانی این کانال خوب را برای دسترسی مستقیم علاقه مندان در زیر قرار می دهم.
شاد و شکوفا باشید.
t.me/krishnamurti
💠 با غم گذشته چه کنیم؟
آیا می توان زندگی را بدون اضطراب آینده سپری کرد؟
زیستن در زمان حال دقیقا به چه معناست؟

🌀 در سمینار "معمای زمان حال" با ما همراه شوید.
۱۲ اکتبر ۲۰۱۹
شهر پرت
مرکز همایش های کامیونتی اینگلوود

تهیه بلیط و اطلاعات بیشتر:
0415894268
0404909904
🔸 لینک صفحه ویژه سمینار:
https://www.facebook.com/events/383655952299283/?ti=cl
@sasanhabibvand
Forwarded from اتچ بات
🌀"اولین رمان فارسی با موضوع خودشناسی

"بندباز"، یک رمان است که تصویری نو و نقادانه را نسبت به زندگی و جامعه پیش روی خواننده می‌گذارد. داستان، پرده های تقلید و عادت را درهم می‌درد و ما را به سفری ژرف و بی‌سابقه به درون خود می‌برد.
🔸 "بندباز" قصد دارد نگاه خودشناسانه را به خواننده نشان دهد و تجربۀ احساسی نو و تحول‌آفرین را به او هدیه کند. در این ماجرا، با مسیر زندگی یک انسان همراه می‌شویم، آنچه را که فرهنگ و تربیت با او می‌کند شاهد هستیم و می‌بینیم که نگاه او به خود و به زندگی چگونه به دست جامعه قالب زده می‌شود. دست آخر سعی می‌کنیم راه رهایی از اسارت و اضطراب و نیل به شادی پایدار را به او نشان دهیم. و این انسان خود ما هستیم....
🔸 یکی از ویژگی‌های خاص "بندباز" آن است که این کتاب، یک نظریۀ نوین فلسفی و خودشناسانه را در قالب یک داستان ساده معرفی کرده است. "بندباز"، با تلفیقی از علوم روانشناسی، فلسفه و عرفان و به‏ خصوص پیام مولانا، خواننده را با داستانی آشنا، جذاب و اثرگذار روبرو می‌کند، ماجرایی که ممکن است خواندن آن، نگاه و احساس مخاطب را برای همیشه تغییر دهد.
🔸 نشر "سایه سخن"، با یک تماس، آثار این قلم را به نشانی شما در هر کجای ایران پست می‌کند:
۶۶۴۹۶۴۱۰ ۶۶۴۹۵۲۸۰ ۶۶۹۶۲۴۵۶
@sasanhabibvand
💠 "چرا تغییر نمی کنیم؟"

🔹️ هر روز در فیسبوک، تلگرام و رسانه های مختلف، جملات زیبا و پر معنایی را می خوانیم یا می شنویم. بعضی از این گفته ها و داستان ها بی اندازه ناب و پرمغز هستند. ما در اشعار مولانا، حافظ، فردوسی و سخنان سقراط، شکسپیر و بودا گنجینه ای گرانقیمت از خردمندی و آگاهی در اختیار داریم، قرن هاست که داشته ایم. پس چرا با اینهمه، همچنان همان جایی که بودیم ایستاده ایم؟ چرا تحولی در ما اتفاق نمی افتد؟ اشکال کار کجاست؟
🔹️ به گمانم جواب اینست که آنچه در انسان تغییر ایجاد می کند خواندن یا شنیدن حرف های حکیمانه نیست بلکه اندیشیدن، مکث کردن و تامل است.
مشکل همین جاست. بیشتر ما به تفکر عادت نداریم. جمله زیبایی را می خوانیم، "به بهی" می گوییم یا "لایکی" می زنیم و رد می شویم و باز برمی گردیم به همان تفکرات و رفتارهای همیشگی.
🔹️ از آن گذشته، خیلی وقت ها آنچه می خوانیم یا می شنویم خطاب به "خود" ماست و ما غافلیم. ما فراموش کرده ایم که به هر کلمه یا هر جمله یا هر کتاب پر معنایی که وارد می شویم این "خود" را با خودمان می بریم. خیلی وقت ها مخاطب آن حرف تکان دهنده همین "خودی" است که به آن گوش می کند و غافلانه سر تکان می دهد...
🔹️ باید گاهی از گرداب روزمرگی و هیاهوی تکرار، خود را بیرون بکشیم و زمانی را در سکوت و آرامش به تامل و جستجوی خودمان اختصاص بدهیم. هر روز دقایقی را با خود خلوت کنیم و به همه چیز خوب بیندیشیم. آن حرف های ناب و عمیق را در ذهن مرور کنیم و معنای آنها را در زندگی خود و در درون خویش پیدا کنیم.
🔹️ اگر اندیشیدن و تامل کردن را مدتی تمرین کنیم، خیلی زود خواهیم دید که دریچه هایی از درک نو و بینش بی سابقه به روی مان باز می شود و این روشنی، حاصل آگاهی و خردمندی است.

@sasanhabibvand
Audio
🎙 راز از دیدگاه خیام و مولانا
👤 #مصطفی_ملکیان
اصفهان - 6 شهریور ۹۸
🌾 @Sedanet | @Mostafamalekian
@sasanhabibvand
Forwarded from اتچ بات
🌀 "یک پیام مهم"

🔹 چنان که اغلب همراهان عزیز می دانند، هدف کارهای این قلم، کاهش رنج های درونی و ارتقاء سطح شادمانی و شکوفایی مخاطب است و تشکیل این کانال هم گوشه ای از همین تلاش است.
به طور کلی، بنده در راستای این هدف، بجز تشکیل این کانال، سه گونه فعالیت را دنبال کرده و می کنم:
۱. تالیف کتاب ها و مقالاتی با موضوع خودشناسی، خودشکوفایی و فلسفه زندگی،
۲. ایراد سخنرانی و جلسات نقد و بررسی،
۳. برگزاری دوره های آموزشی.
لذا برای بهره گیری موثر از پیام این قلم، لطفا یادداشت زیر را مطالعه بفرمائید:

🔹️ دوستان زیادی از طریق پیام و ایمیل و غیره تماس می‌گیرند و از مشکلات روحی و رنج‌های درونی می‌گویند و خواهان راهنمایی و پاسخ به سوالات شان هستند. این خواسته صد البته انتظاری بجا و قابل درک است ولی اگر در قصد خود برای نیل به شادی و سلامتی روحی، جدی هستیم، توجه به چند نکته ضروری است.
🔹 اولین مطلب آن است که رهایی از رنج ها و تضادهای درونی یک کار فوری و سرسری نیست. البته چنان که در همین کانال دیده‌اید بنده در حد توانم به پرسش‌های رسیده جواب می‌دهم، با این حال باید دانست که تحول درونی با طرح سوالات پراکنده درباره مسائل و مشکلات مان محقق نخواهد شد.
🔹 هر یک از ما دارای نگرش و طرز فکر خاصی هستیم که شالوده‌ی احساسات و حالات روحی مان را تشکیل می دهد و لذا تغییر در احساس، نیازمند تغییر در نگاه و طرز فکر ماست.
ایجاد این تحول، همان هدفی است که آثار من در پی تحقق آن است. در حقیقت، من کتاب هایم را به منظور ایجاد یک نگاه و احساس متفاوت در مخاطب نوشته ام.
با توجه به آنچه عرض کردم، اگر به معنای واقعی، خواهان تحول و آرامش هستید، لطفا به چند توصیه زیر به دقت عمل بفرمائید:
🔹 ۱. کتاب ها را با دقت و حوصله مطالعه کنید. بهتر است از کتاب "بندباز" شروع کنید و سپس "از رنج تا رهایی" و "بیگانه درون" را بخوانید ("بیگانه درون" تا چند هفته دیگر وارد بازار کتاب خواهد شد).
توجه داشته باشید که این سه کتاب، یک مجموعه خودشناسی و شناخت درمانی را تشکیل می دهند و چنان‌چه پیام کتاب ها را بپسندید و با آن همراه و همدل شوید، خواندن آنها به تدریج، احساس و نگاه شما را تغییر خواهد داد.
🔹 ۲. در کنار مطالعه کتاب ها، فایل های صوتیِ جلسات خودشناسی و نقد و بررسی و فایل های کوتاهی را که همگی در کانال موجود است، گوش کنید. همچنین مقالات را بخوانید. تمامی مطالب فوق به درک یکدیگر کمک می کنند.
🔹 ۳. هرگز در خواندن یا پیش رفتن در مطالب، عجله نکنید. شتابزدگی، دشمن تحول است. در تمام مدت، هر جا به مطلبی برخوردید که احساس کردید حاوی پیام مهمی است یا با وضعیت شما مرتبط است، مکث کنید، آن نکته را یادداشت کنید و به قدر کافی در آن تامل کنید و هر از گاهی آن را مرور نمایید.
🔹 ۴. تداوم، رمز کامیابی شماست. در صورت امکان، مطالعه جمعی و گفتگوهای گروهی دائمی و منظم داشته باشید و یافته های خود را با دوستان همفکر و هم علاقه، در میان بگذارید. این کار به درک عمیق تر مطالب و جاافتادن آنها در ذهن خودتان کمک خواهد کرد.
🔹 نکته آخر این که در پس گفته های فوق، نه جزمیتی هست و نه ادعایی، بلکه آنچه عرض کردم حاصل دو نوع تجربه است:‌ اول تجربه شخصی که به عنوان نویسنده و معلم در حیطه‌های خودشناسی، شناخت درمانی و فلسفه زندگی داشته ام. دوم، تجربه دانشجویان، خوانندگان و مراجعینی که دیدگاه‌هایشان را با من تقسیم کرده اند (بسیاری از آنها را تحت عنوان "دیدگاه خوانندگان" در همین کانال خواهید یافت).
🔹 در آخر، خواهشم این است که این یادداشت را حداقل یک بار دیگر بخوانید و به همه موارد گفته شده به خوبی دقت کنید.
پس از مطالعه آثار، لطفا تجربه و دیدگاه تان را در میان بگذارید تا برای استفاده دیگران، در کانال قرار بگیرد. آگاهی، قیمتی ترین گنجی است که می توان به دیگران هدیه داد.
آرزومند شادی و شکوفایی تان:
ساسان حبیب وند
@sasanhabibvand
Audio
🍀 «سه شیوه اصلی در تحول و تربیت»
به نظر می‌رسد که در مجموع می‌توان سه شیوه اصلی را برشمرد که تلاش دارند انسان را به وضعیت روحی-اخلاقی مطلوب منتقل کنند. این سه شیوه عبارتند از:‌ «الگوگرایی»، «ذهن‌گرایی» و «واقع‌گرایی».
🔹 در فایل صوتی زیر (برگرفته از جلسات خودشکوفایی سال ۲۰۱۹) با کمک دوستان خوب گروه، به معرفی، تحلیل و نقد این سه روش پرداخته‌ام.
به گمان من یک اشکال بزرگ در اغلب شیوه‌های اخلاقی، روانشناختی و تربیتی، غفلت از جایگاه مهم تفکر و نگرش در احساس و رفتار آدم‌هاست. واقعیت مهم آن است که اغلب مسائل روحی و رفتاری، ریشه در نوع نگرش فرد و تلقی او از خود، جامعه و رفتارها دارند و تا آن ریشه‌ها شناخته و اصلاح نشوند، رفتارها و احساس‌های رنج‌آور نیز چاره نخواهند شد.
🔹 این در حالی است که «الگوگرایان» بی‌توجه به اهمیت فکر و پذیرش عقلانی، اصرار دارند قالب‌های رفتاری خاصی را بر فرد (از جمله بر خود) تحمیل کنند و «ذهن‌گرایان» تلاش دارند با کنترل محض حرکات ذهن، شخص را به آرامش و بی‌مسالگی برسانند.
به گمان من چنین شیوه‌هایی ناشدنی و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، سطحی و بی‌ثمر است.
@sasanhabibvand
🌀 تفسیر کتاب "بندباز"
سلام به شما.
یکی از دوستان خوب کانال، پیام زیر را در خصوص کتاب "بندباز" ارسال کرده اند. ضمن تشکر بسیار از این عزیز و خوشحالی از این که چنین دغدغه های ارزشمندی دارند، پیام ایشان را در اینجا ارسال می کنم.
پاسخ خود را به سوال ایشان به زودی پست خواهم کرد اما قبل از آن پرسشم از شما عزیزان این است که شما چگونه تلقی و پاسخی برای پرسش ایشان دارید؟
لطفا دیدگاه های تان را از لینک زیر، به طور مستقیم ارسال کنید، متشکرم:
@sasan_habibvand
👇👇👇
🌀 «کانال درس‌گفتارها»

کلیه درس‌گفتارهای صوتی این قلم همچنین در کانال "درس‌گفتارها" موجود است:
t.me/darsgoftar_sasanhabibvand
ساسان حبیب‌وند
@sasanhabibvand
🔷 پاسخ (تفسیر کتاب "بندباز"):

سلام به شما عزیز،
از این که آثار من را مطالعه می‌کنید و در این مسیر با من همراه هستید، دلگرم و خوشحالم.
🔹 در علم هرمنوتیک، دیدگاهی هست که می‌گوید تفسیر یک اثر، در انحصار نویسنده نیست بلکه هر مخاطبی می‌تواند از هر اثر فکری یا هنری، برداشت خاص خود را داشته باشد (کسانی چون هایدگر و گادامر بر آنند که اساسا برداشت شخصی، امری اجتناب‌ناپذیر است).
به این معنا، تلقی شما و خوانندگان دیگر، در جای خود معتبر و قابل بحث است (تفسیر شما برای شخص من، حتی جالب و قابل تامل بود).
🔹 اما از منظر خود من به عنوان نویسنده، آنچه که فرمودید، ابدا هدف اصلی کتاب نیست. "بندباز" در پی به تصویر کشیدن جریان استثمار و تحمیق فکری و اخلاقی و روانی فرد توسط فرهنگ و جامعه است، رابطه زیان‌باری که از انسان ها موجوداتی دنباله‌رو، سطحی و مضطرب می‌سازد که در عوض حرکت به‌سوی شکوفایی و پرورش قابلیت‌های وجودی خود، در پی کسب تایید و خوشامد جامعه هستند و به‌جای تحلیل و تفکر و تصمیم گیری مستقل، در خطوط از پیش تعیین شده‌ی فکری و رفتاری محیط خود حرکت می‌کنند.
🔹 چنان که که بنده از توضیحات شما دریافتم، تلقی شما از "بندباز"، تحلیل و ریشه‌یابی مسائل انسان از نقطه نظر مالی و اقتصادی است که هرچند در جای خود دیدگاهی مهم و قابل تامل است، اما هرگز پیام اصلی و محوری کتاب نبوده است.
🔹 صدالبته بهره کشی مادی و مالی هم یکی از تبعات تاسف‌بار خودباختگی فکری و روانی انسان هاست ولی تنها یا مهم ترین پیامد آن نیست.
شاد و شکوفا باشید.
@sasanhabibvand

☘️ خدایی هست یا خدایی نیست؟
✍️
#ساسان_حبیب‌وند

🔅آیا به‌راستی خدایی وجود دارد یا خیر؟ این سؤالی است که بسیاری از خوانندگان و نیز دانشجویان دوره‌های خودشناسی و فلسفۀ زندگی از من می پرسند. و موضوع این است که آنچه که اکثر این افراد خواهان آن هستند، یک جواب قاطع و روشن “بله” یا “خیر” است. اما به گمان من مفیدترین شکل در جواب دادن به هر سؤالی آن است که گوینده کمک کند تا پرسش‌کننده خودش پاسخ خود را پیدا کند....

🔅 من می‌خواهم بپرسم چه اشکالی دارد که مسأله را از دید خدا نگاه کنیم؟ بیایید فرض کنیم (فقط فرض کنیم!) که شما خدا هستید، خالقی خردمند، مهربان و با انصاف. خوب وقتی خود شما موجودی متفکر را خلق می‌کنید و او را بی‌خبر از همه جا، در میانۀ یک هستی بیکران و ناشناخته رها می‌سازید، شما که علم مطلق و مهر مطلق هستید بی‌شک می‌دانید که او دچار سردرگمی و تردید خواهد شد. به خوبی پیش‌بینی می‌کنید که مخلوقِ اندیشندۀ شما تا ابد از خودش خواهد پرسید: چه کسی من را به این دنیا آورده و من چرا اینجا هستم؟ نیک می‌دانید و می‌فهمید که این موجود پرسش‌گر و معناگرایی که آفریده‌اید، به زبان حال یا قال خواهد سرود:

 روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

ز کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؟    
به کجا می‌روم آخر، ننمایی وطنم
 (از متن مقاله)

متن کامل👇
3danet.ir/2K6h0
🌾 @Sedanet |
@Sasanhabibvand