کانال. سرزمین کهن ایران دیار شاهان
376 subscribers
11.2K photos
11.7K videos
436 files
9.02K links
کانال :
#سرزمین_کهن_ایران_دیار_شاهان
#مشروطه_سلطنتی
#برپایی پادشاهی پارلمانی (سلطنت بر ایران. فقط از آن مردم است.)

ارتباط با ادمین..@Shahinzand2582


@Shahizazaza
Download Telegram
سیمای دو زن در ایران #باستان و #اعراب




داستان‌های عاشقانه‌ٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده‌ ٔ توانمند ایرانی هستند.

منظومه‌ی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانه‌ای است در ایران باستان و یادی است از معشوقه‌ٔ در جوانی از کف رفته‌ٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.

نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.

نظامی نا‌خوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهره‌ٔ زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.

لیلی، پرورده‌ٔ جامعه‌ای است که دلبستگی را مقدمه‌ٔ انحرافی می‌پندارد که نتیجه‌اش سقوط حتمی در جهنم وحشت‌انگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقه‌ای رد و بدل کنند.

اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بی‌آلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.

دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب می‌نشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون می‌تازد و کسی متعرض او نمی‌شود.

اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیبایی‌ست. در نظام قبیله‌ای، مرگ و زندگی او در قبضه‌ی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر می‌شود، در حصار خانه زندانی‌اش می‌کند و زندانبانش‌، زن فلک‌زده‌ای است به نام مادر که به فرمان شفاعت‌ناپذیر شوهر مجبور است رابطه‌ی دخترش را با جهان خارج قطع کند.

اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بی‌پروایی‌هاست. شیرین، دست‌پرورده‌ٔ زنی است که به گفته‌ی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاط‌طلب طبیعت‌دوستی است که بر اسبی زمانه‌گرد بر می‌نشیند و با جماعتی از دختران هم‌سن و سال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی می‌رود.

دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعی‌ترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.

شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب می‌تازد، به گردش و تفریح می‌پردازد، مذاکره می‌کند، شرط و شروط می‌گذارد و امتیاز می‌گیرد و در همه‌حال پاکدامنی خود را پاس می‌دارد.

و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانه‌اش باز می‌گیرند و در خانه زندانی‌اش می‌کنند و به شوهر نادیده‌ی نامطبوعی می‌دهندش، بی‌آنکه اعتراضی بکند.

این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیله‌ای عرب و جایگاه زن در ایران.

#سیمای_دو_زن
#علی‌اکبر_سعیدی_سیرجانی
سیمای دو زن در ایران #باستان و #اعراب




داستان‌های عاشقانه‌ٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده‌ ٔ توانمند ایرانی هستند.

منظومه‌ی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانه‌ای است در ایران باستان و یادی است از معشوقه‌ٔ در جوانی از کف رفته‌ٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.

نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.

نظامی نا‌خوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهره‌ٔ زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.

لیلی، پرورده‌ٔ جامعه‌ای است که دلبستگی را مقدمه‌ٔ انحرافی می‌پندارد که نتیجه‌اش سقوط حتمی در جهنم وحشت‌انگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقه‌ای رد و بدل کنند.

اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بی‌آلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.

دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب می‌نشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون می‌تازد و کسی متعرض او نمی‌شود.

اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیبایی‌ست. در نظام قبیله‌ای، مرگ و زندگی او در قبضه‌ی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر می‌شود، در حصار خانه زندانی‌اش می‌کند و زندانبانش‌، زن فلک‌زده‌ای است به نام مادر که به فرمان شفاعت‌ناپذیر شوهر مجبور است رابطه‌ی دخترش را با جهان خارج قطع کند.

اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بی‌پروایی‌هاست. شیرین، دست‌پرورده‌ٔ زنی است که به گفته‌ی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاط‌طلب طبیعت‌دوستی است که بر اسبی زمانه‌گرد بر می‌نشیند و با جماعتی از دختران هم‌سن و سال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی می‌رود.

دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعی‌ترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.

شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب می‌تازد، به گردش و تفریح می‌پردازد، مذاکره می‌کند، شرط و شروط می‌گذارد و امتیاز می‌گیرد و در همه‌حال پاکدامنی خود را پاس می‌دارد.

و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانه‌اش باز می‌گیرند و در خانه زندانی‌اش می‌کنند و به شوهر نادیده‌ی نامطبوعی می‌دهندش، بی‌آنکه اعتراضی بکند.

این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیله‌ای عرب و جایگاه زن در ایران.

#سیمای_دو_زن
#علی‌اکبر_سعیدی_سیرجانی
فرتور باشکوه شکست #اعراب مهاجم‌ مسلمان توسط اسپهبد #فرخان_بزرگ‌ (از شاهزادگان تیره ساسانیان و احیاکننده مرام ایرانی و امید مردمان زرتشتی شمال ایران) فرمانروای مازندران (تپورستان) در جنگ گردنه‌های دماوند

#معاویه سپاهی ۲۰هزار نفری به فرماندهی "مصقله بن هیبره" برای تسخیر مازندران به سوی شمال ایران فرستاد. دلیران ایران به فرماندهی سپهبد فرخان بزرگ در گردنه‌های #دماوند به لشکر #اعراب یورش بردند و تمام سپاهیان اعراب به همراه فرمانده‌شان مصقله تا آخرین نفر کشته شدند.حتی یک نفر زنده نماند تا خبر شکست را به مسلمانان برساند!

در میان اعراب این امر به ضرب المثل تبدیل شد و اعراب هرکس را که به جایی میرفت و باز هرگز نمیگشت و راه بازگشتی از آن نبود میگفتند:فلانی به جایی رفت که مصقله رفت

#اسپهبد_فرخان  در مجموع نبردهای خود با اعراب بارها آنان را شکست داد. در جنگی که با تُرکان داشت،به سپاه ترک شبیخون زد و تیغ میان ترکان نهاد به طوری که تعداد کمی از آنان توانستند جان خود را نجات دهند و از مهلکه بگریزند.فرمانده سپاه ترک به نام #صول در این نبرد توسط لشگر فرخان ایرانیان تکه تکه شد

#پاینده_ایرانشهر 👑👑👑
𓄂𓆃 ❈