کانال. سرزمین کهن ایران دیار شاهان
387 subscribers
11.9K photos
12.4K videos
436 files
9.2K links
کانال :
#سرزمین_کهن_ایران_دیار_شاهان
#مشروطه_سلطنتی
#برپایی پادشاهی پارلمانی (سلطنت بر ایران. فقط از آن مردم است.)

ارتباط با ادمین..@Shahinzand2582


@Shahizazaza
Download Telegram
Forwarded from " قلقلک ذهن "


آورده اند که حرمسرای عریض و
طویل ناصرالدّین شاه هر روزشاهد
دعوا و رقابتهای پنهان و آشکار بود،
روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب
خلافی میشود و از آنرو که میدانست
بانو عصبانی و به شدت تنبیه خواهد
شد پیش از آنکه خبر به بانو برسد
خود را به ری رسانده و در
حضرت عبدالعظیم” بست مى نشیند
خبر بست نشینی کنیزک که به شاه میرسد
از بانوی حرم میخواهد، گناه کنیز را ببخشد؛

واز سویى خود به این فکر مى افتد که
به ترتیبى از بست نشینی و خروج
کنیز کان وخدمه از حرمسرا جلوگیرى
کند ، این موضوع شاه را بفکر میبرد
که چاره ای کند تا اهل حرم بهنگام
حوادثی این چنین پا به خارج حرمسرا
نگذارند و در همان اندرونی، امکان
بست نشینی برایشان فراهم باشد!

براى پیشبرد این اندیشه بانوئی گیس سپید
از اهل حرم را دستور داد تا بدروغ این
خبر را منتشر کند که خواب نما شده
و به او خبر داده اند که در پای چنار
کهن سال #گشن_شاخ در توی محوطه
اندرونی امامزاده ای بنام عباسعلی مدفون است.

این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال
از اینکه امامزاده ای در اندرون دارند
از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد
و علم و کُتل آویز کند.

شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند
و اینگونه شد که آنجا را #چنار_عباسعلی
نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا
به گرفتاری میشد رو به امامزاده تازه
کشف شده میآورد و دخیل مى بست .

زنهای شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده
یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده
راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان
بوصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت
کشیده ای رو بسوی چنار عباسعلی
آورد وانجا کم کم پاتوق هر چه
بدبخت و بیچاره و درمانده شد!

ناصرالدین شاه اگر چه این حیله را
بکاربست داد تا گرفتاران اهل حرم برای
بست نشینی ناچار به خروج از حرم
نشوند اما بمرور این امامزاده صاحب
شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی
شد و در پناه این قداست ساختگی،
آنچه که مردم از ظلم و بیعدالتی شاه
سراغ داشتند را فراموش کردند وبتدریج

علم ها و کُتل های برافراشتند و پارچه های
تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های
چنار قداست یافته آویختند و دیگ های
آش و پلو نذری در پای چنار برقرارسد
و دعا وزیارت نامه مخصوص ساخته شد.


وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند
و چه قدرتی دارد، این آئین گرایی مذهبی
آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از
اصل تا مردم مشغول باشند و مجالی
برای فکر نیابند.

چنار عباسعلی درواقع نمادی است از
#قداست های_ساختگی که بی شک
ریشه هائی عمیق در #جهل و #نادانی
توده مردم دارد و همپای آن به رویش
خود ادامه می دهد.


📚 @ghelghelak_zehn

.
در قرون وسطا کشيشان بهشت را به
مردم مي فروختند و مردم نادان هم
با پرداخت مقدار زیادی پول قسمتي
از بهشت را از آن خود مي کردند.

فرد دانايي که از اين ناداني مردم
رنج مي برد دست به هر عملي زد
نتوانست مردم را از انجام اين کار
احمقانه باز دارد تا اينکه فکري به
سرش زد… به کليسا رفت و به
کشيش مسئول فروش بهشت گفت:
قيمت جهنم چقدره؟

کشيش تعجب کرد و ...گفت: جهنم؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.
کشيش بدون هيچ فکري گفت: ۳ سکه.
مرد سراسيمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت:
لطفا سند جهنم را هم بدهيد.کشيش
رويکاغذ پاره اي نوشت: سند جهنم .

مرد با خوشحالي آن
را گرفت از کليسا
خارج شد.
به ميدان شهر رفت و فرياد زد:
من تمام جهنم رو خريدم اين هم
سند آن است و هيچ کس را به آن راه نمی دهم.
ديگر لازم نيست بهشت را بخريد
چون من هيچ کس را داخل جهنم
راه نمي دهم. اين شخص
مارتين لوتر بود که با اين حرکت،
توانست مردم را از گمراهي رها سازد،،
در جهان تنها یک فضیلت
وجود دارد و آن آگاهی‌ است

و تنها یک گناه و آن #جهل است
@yousarzamin
چو دست جهـــل برآمد ز آستینِ دلار
و نقش بست بہ پرچم، نشانِ استعمار

نوشت دستِ پلیدی، بری ز علم و ادب
خلیجِ تا بہ ابد پارس را خلیجِ عرب !!!

ز جانِ جملہ‌ی آزادگــان ندا بر خاست
ڪہ دشمن از چہ دگر باره جبهہ‌ای آراست؟

خروشِ خشم بر آمد ز جانِ مشتاقان
و عاشقـــانِ دل آگاهِ خطہ‌ی ایران

ڪہ بنگرید و بخوانید از جبینِ خلیج
خلیج ِ فارس بوَد، نامِ راستینِ خلیج

نبود نام ز « شیخی» نہ از « اماراتی»
نہ از حضورِ عرب‌زادگان، اشاراتی

ڪہ بر خلیج نهادند نامِ نامیِ «پارس»
بہ افتخارِ تو، ای ملتِ گرامیِ پارس

چہ‌ڪرده‌ای تو، ڪہ شیخِ عرب گشوده زبان
بہ پشت‌گرمیِ «روباهِ پیر» با «شیطان»؟

چراغِ سبز ڪجا دیده دشمن از «یاران»
ڪہ بر گشوده بہ حیلت دوباره این میدان؟

چہ شد کہ از پسِ پیشینہ‌ای چنین روشن
طمَع بہ نامِ تو ڪرده است، چشمِ اهریمن؟

ز پیرِ عقل شنیدم ڪہ‌گفت، با غم ‌و درد:
بہ یُمنِ «جهلِ خودی»، دشمن این جسارت ڪرد

چو خط زدیم عجولانه نامِ ڪورش را
نخوانده‌ایم دگر، قصہ‌ی سیاوش را

چو گفته‌اند ڪہ نوروز « جشنِ گبران» است
و شمہ‌ای ز خرافاتِ قوم ِ ایــران است

سپرده شد بہ فنا خانہ‌ی فراموشی
سرودِ شادی و خودباوری و خود جوشی

تمام ملک تو گویی شده است خاکِ عرب
ز بس نوای عرب پخش شد بہ روز و بہ شب

بہ جای «جندیِ شاپور» فخرِ ایرانی
ڪہ بود ملجاءِ دانش پژوهِ یونانی

ڪدام نام نهادند بهرِ دانشگـــاه؟
ڪہ آفرین ڪندَش، جانِ ملتی آگاه؟

بہ جای بابک و مزدک، بہ میلِ استعمار
حماسه شد ز برای همہ «عمر مختار»!!!

نشست بانگِ تواشیحِ‌شان بہ‌ جای طرب
تمامِ شهر شده غمڪده، وجب بہ وجب

شعارها ڪہ نوشتند بر در و دیوار
نبود غیر عرب واژه‌ها، همه تڪرار

شده است پیروی از ننگ «ِچفیہ‌ی عرفات»
گمان نموده‌اند ڪہ «یاسر» شده است راهِ نجات

ندیده‌اند چو فرهنگِ مهرمان ڪافی
شدند بی‌وطنان، دست‌بوس ِ« قذٌافی»

ڪنون بہ‌چشمِ رضا، چشمِ آن عرب دیده است
ڪہ‌نامِ‌ محو شده، نامِ «تختِ جمشید» است

برای مامِ وطن جای رنج و افسوس است
ڪہ آنچہ گشتہ فراموش «تخت طاووس» است

بہ‌ملتی ڪہ زنَد پشتِ پا بہ فردوسی
در این هزاره شود بی‌وفا بہ فردوسی

چہ ‌جای خشم و خروش است گر ڪہ نامِ عرب
بیاورند بـــرای خلیج‌مان بـــر لب؟!

ز #جهلِ_خویش بنالیم در ڪمالِ عجب
خلیجِ فارس ز ما شد چنین «خلیجِ عرب»

اگر چہ ‌چشمِ امید وطن بہ همت ماست
بہ پارسی بگراییم، باز، بی ڪم‌ و‌ ڪاست

🖋#مصطفی‌بادکوبه‌ای
@yousarzamin
هموطن فرهیخته نيازی به گفتن ندارد، 👈کسانی که بهر گونه بسوی بيگانه پرستی کشانيده ميشوند، از راه ميهن دوستی و فرهنگ مردمی خود بدور می افتندامروز در ایران بیگانگانی حکومت می کنند که منادیان عدم اند و متولیان انکار، انکار راستی و زیبایی، انکار نیکی و سازندگی، انکار #ایران
ما با بیگانگانی روبروئیم که جوان ایرانی را به جرم آنکه می گوید من آمده ام تا ایران ام را پس بگیرم، به گلوله می بندند و در زندان بر او، از دختر و پسر، با بی شرمی وصف ناپذیر، ددمنشانه ترین و غیر انسانی ترین رفتارها را روا می دارند.
همراه فرهیخته براین دور باطل اِشغال شدگی تمدنی و به جا نیاوردن #ایرانیت باید نقطۀ پایانی نهاد و حکومت را، ☝️بی هیچ کم و کاستی، به 👈ایرانی و مبانی ایرانی گری بازگرداند.
ايرانی تا به امروز بدرستی درنيافته است، که رويداد درون خانوادگی کربلای تازيان، کوچکترين پيوندی با ايرانيان ندارد که کاسه گرمتراز آش شده اند.
امروز نظام خلافت #جهل و جمهوری دروغ، که نه از آزادی بویی برده است و نه از استقلال، کار را بدان درجه از بَد کرداری و اهرمن خویی رسانده است که جان انسان ایرانی را هم ارز آشغال می پندارد و حتی جرم آتش زدن سطل زباله نیز، توسط جوانان پاک نهادی که سلاحی جز دو انگشت شان به نشانۀ صلح و پیروزی ندارند، شکنجه و تبعید و یا حتی اعدام شده است.
چه فرهنگ ايرانی شاد دينی، شاد زيوی، و بدور از هرگونه رنج و ناله و آه ميباشد، ولی اسلام و آخوند از ملت آزاده ايرانی دربندخود، جز گريه و زاری و اشک و آه نميخواهد، خنده و شادی در اسلام از بزرگترين گناهان و گريه و زاری ثواب رفتن به بهشت را دارد.
همراه فهیم جای دريغ بسيار است، که به درازای چهارده سده سرگردانی نابخردانه در بيابانهای کربلای تازيان، دانشمندان ميهن ما، که چراغ بدستان راهنمائی مردم گمراه اند، خود در همين بيابان سرگردان و راهی برای رهائی خود از اين دام بزرگ دست و پا نکرده اند،
رفقا در اين زمان هم که می بينيم چگونه دگران در سايه دانش و بينش و کوشش، دروازه های ماه را گشوده و با شتاب برای گشودن دروازه های ديگر ستارگان در پروازند، ملت ايران، درپرتو خواب سنگين دانشمندان و انديشمندان خود، عنان خويش را بدست گمراه گرانی زير نام #آيت_الله_های_تازی_پرست سپرده و سرگرم اين است تادريابد رويداد ١۴٠٠ سال پيش از اين کربلا درستی با حسين پسر علی تازی بوده است، يا يزيد پسرمعاويه، پسرعمويش! بی آنکه لختی بينديشد ازاين آگاهی او را #چه_سود
برادر من خواهر من ما ايرانی هستيم، بازمانده ای از بزرگمردانی چون #کورش، #داريوش، #خشايارشا، #رضاشاه، #فردوسی توسی ووو ، که هيچگاه با محمدزنباره وعلی تازی وعثمان وعمر پيوندی جز #ويرانی ميهن خود نداشته ايم
بزرگواران برما چه گذشته است که اين چنين از خود #بيگانه گرديده 👈دشمن پرست شده،پيوسته در برابر روان ويرانگران ميهن خود کمر خم نگه داشته ايم.
اگر روزی باور خود را بر اين پايه استوار کنيم که بگفته ملايان، درستی باحسين پسر علی و نادرستی از آن يزيد بوده است که با کشتن او بهشت و حور و غلمان را بهره وی کرده، و اينک دربهشت بسر ميبرد، اين کار نه تنها گريه ندارد که بايد شادمانی هم کرد !کجا ی اين کار بر سر و سينه کوبيدن دارد؟
هموطن کمی بیاندیشیم اگر بدرستی ملاهای تبهکارخود زنده شدن پس از مرگ (معاد) و دادگری خدا را در واپسين روز، با ور دارند، به چه اندیشه در کاری که ويژه خداآنهم در جها ن ديگر است، دست اندازی، می کنند؟
آيا هموطن معنی گريه ناآگاهانه استخوان پرستان پيرو حسين اين نيست که چرا او و يارانش را به بهشت برده اند، شمر و يارانش را به دوزخ؟
اين کاراصلا نيازی به يادآوری ملا به الله و نيازی به دادگاههای هر روزی آخوندها در اين جهان نيست، تا با زور خود به الله بپذيرانند که 😏درستی با کيست؟
واقعا مضحک نیست همراه اندیشه پيوسته يک سوی رای برداد باختگی شمر و يزيد ميدهند،دست بردار هم نيستند. هيچگاه هم نمی انديشند که همه کشتارگران و کشته شدگان آن رويداد، به جهان ديگر شتافته، در پيشگاه داور دادگری بسرميبرند که بر باور دين داران مو را از ماست می کشد،
ملایان بی خرد و مفت خور سده های بيشماری است، که هر روز و هر شب، در هر کوی و برزن، هر شهر و روستا، درخانه های مردم بويژه مزگتها(مسجد ها) با شستشوی مغزی مردم را به گريه و زاری و خود آزاری، وا ميدارند. در نبود، دادخواه، حسين ودادخوانده، شمر، آنهم هزاران کيلومتر دورتر از جايگاه نبرد (کربلا)،
دادگاه برپا ميدارند،
به گفته دینباوران بی گما ن چنين داوری، داد نامه بايسته را، درباره آنان داده، پاداش گيرنده در بهشت سرگرم خوشگذرانی با زنان و دختران و پسرکان زيباروی است و کيفر بيننده هم در شکنجه گاه الله ، دوزخ، کيفر می بيند.
ادامه دارد😔😔


آورده اند که حرمسرای عریض و
طویل ناصرالدّین شاه هر روزشاهد
دعوا و رقابتهای پنهان و آشکار بود،
روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب
خلافی میشود و از آنرو که میدانست
بانو عصبانی و به شدت تنبیه خواهد
شد پیش از آنکه خبر به بانو برسد
خود را به ری رسانده و در
حضرت عبدالعظیم” بست مى نشیند
خبر بست نشینی کنیزک که به شاه میرسد
از بانوی حرم میخواهد، گناه کنیز را ببخشد؛

واز سویى خود به این فکر مى افتد که
به ترتیبى از بست نشینی و خروج
کنیز کان وخدمه از حرمسرا جلوگیرى
کند ، این موضوع شاه را بفکر میبرد
که چاره ای کند تا اهل حرم بهنگام
حوادثی این چنین پا به خارج حرمسرا
نگذارند و در همان اندرونی، امکان
بست نشینی برایشان فراهم باشد!

براى پیشبرد این اندیشه بانوئی گیس سپید
از اهل حرم را دستور داد تا بدروغ این
خبر را منتشر کند که خواب نما شده
و به او خبر داده اند که در پای چنار
کهن سال #گشن_شاخ در توی محوطه
اندرونی امامزاده ای بنام عباسعلی مدفون است.

این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال
از اینکه امامزاده ای در اندرون دارند
از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد
و علم و کُتل آویز کند.

شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند
و اینگونه شد که آنجا را #چنار_عباسعلی
نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا
به گرفتاری میشد رو به امامزاده تازه
کشف شده میآورد و دخیل مى بست .

زنهای شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده
یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده
راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان
بوصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت
کشیده ای رو بسوی چنار عباسعلی
آورد وانجا کم کم پاتوق هر چه
بدبخت و بیچاره و درمانده شد!

ناصرالدین شاه اگر چه این حیله را
بکاربست داد تا گرفتاران اهل حرم برای
بست نشینی ناچار به خروج از حرم
نشوند اما بمرور این امامزاده صاحب
شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی
شد و در پناه این قداست ساختگی،
آنچه که مردم از ظلم و بیعدالتی شاه
سراغ داشتند را فراموش کردند وبتدریج

علم ها و کُتل های برافراشتند و پارچه های
تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های
چنار قداست یافته آویختند و دیگ های
آش و پلو نذری در پای چنار برقرارسد
و دعا وزیارت نامه مخصوص ساخته شد.


وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند
و چه قدرتی دارد، این آئین گرایی مذهبی
آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از
اصل تا مردم مشغول باشند و مجالی
برای فکر نیابند.

چنار عباسعلی درواقع نمادی است از
#قداست های_ساختگی که بی شک
ریشه هائی عمیق در #جهل و #نادانی
توده مردم دارد و همپای آن به رویش
خود ادامه می دهد.
🔴 #جهل و خرافات

🔻مردى در حرم امامزاده ای اختيار ادرارش را از کف داد و در صحن امامزاده ادرار کرد.
مردم خشمگین شدند
به سمت او هجوم برده و خواستند كه او را بكشند.
مرد كه هوش و فراستى داشت،
فرياد زد كه : ایهاالناس !
من شاش بند شده بودم و قادر به ادرار کردن نبودم و امام زاده مرا شفا داد!!
به يك باره مردم ادرار او
را به عنوان تبرك!!
به سروصورت خودماليدند.
.
.
.
مردم، مااین گونه اند و بس...!

«شادروان دهخدا»
#فوری 🚨

راه حل تضمینی برای استغفار گناهان کشف شد!!

بانوانی که میخوان از بهشت رفتن خودشون مطمئن شن حتما در عزای راه رفتن روی خار هر سال در ۵ صفر شرکت کنن.
خدایا وقتی الاغ هایی که رو دوپا راه میرن دیگه چرا چهار دست و پا خلق کردی؟
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#جهل_مقدس


@sarzaminkohaniran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخوندی که فتوایش ۶۰۰ هزار کیلومتر از خاک ایران
را بر باد داد!

شيخ جعفر كاشف الغطاء را فتحعلى شاه از نجف به ايران آورد تا اوضاع شيعيان ايران را سامان دهد.
او را استاد بزرگ فقاهت ميدانستند.

اما شيخ جعفر همانى است كه فتحعلى شاه را به جنگ با روسها تشويق كرده و تهديد ميكند كه اگر شاه چنين نكند، خود شخصا اعلام جهاد خواهد كرد.
در عين حال به شاه اطمينان ميدهد كه با توسل و قدرتهاى ماوراءالطبيعه، و یاری امام زمان پيروزى را نصيب سپاه ايران خواهد كرد و سپاه روس به دست لشكر ايران، نابود خواهد شد.

فتحعلی‌ شاه كه زمام عقل را به دست شيخ جعفر خرافه پرور داده بود.
پسر خود عباس ميرزا که مخالف این جنگ بود را با لشكرى ضعيف و فاقد تجهيزات كافى، به جنگ روسها ميفرستد.
در حاليكه لشكر روس، مجهز و مسلح به توپ و سلاحهاى سنگين بود.

نتيجه اين حماقت، شكستهاى فضاحت بار و جدا شدن ۱۸ تا از بهترین شهرهای ایران از جمله شهرهای گنجه و قره‌باغ، شیروان، دربند، باکو داغستان، گرجستان، ارمنستان و ده شهر دیگر شد...
.

#اعتراضات_سراسری
# شاهزاده رضا پهلوی
#جهل_پایان_ندارد
#حقوق_حیوانات
#محیط_زیست
#آخوند
#دلار
#من_نفر_پانزدهم_هستم
#چهل_سال_بردگی