سالگرد قتل #احمد_میرعلایی است.
چند قطعه از متنی که #هوشنگ_گلشیری پس از #قتلهای_زنجیرهای برای نیویورک ریویو نوشت:
۱- [به] مامور امنیتی که در همهٔ این ماجراها، مثلاً ماجرای معروفی، سرکوهی، طرح سقوط نویسندگان به دره و غیره، معمولاً به قربانیان نزدیک میشد، گاهی به خانهٔ ما میآمد با این بهانه که من مأمور دستگیری هستم، اما حالا آمدهام تا با هم حرف بزنیم و یا به این دلیل که مبادا بر ضد برنامهٔ «#هویت» (سریالی مستندگونه که در آن از اغلب روشنفکران فعال هتک حرمت شده بود) حرفی بزنیم، یک بار که حرف به میرعلایی کشید، گفتم: «آخر میرعلایی مگر چه کرده بود که او را کشتند؟» گفت: «چرا از ماجرای #سعیدی_سیرجانی درس نگرفتید؟»
۲- نعش او هم حالا دیگر بر دوش ماست. چه قدر نعش!
۳- در مجلهای داستانی نوشتم در رثای او. از آنجا که او مترجم بورخس بود، مرگ او هم میشود مرگ پدر #بورخس چرا که میرعلایی را در کوچهای یافته بودند نشسته و تکیه داده به دیوار با دو بطر عرق در کنارش. علت مرگ ایست قلبی بوده در اثر تزریق الکل. با این همه، پس از مرگ، شکم او را از عرق انباشته بودند.
@sarzaminkohaniran
چند قطعه از متنی که #هوشنگ_گلشیری پس از #قتلهای_زنجیرهای برای نیویورک ریویو نوشت:
۱- [به] مامور امنیتی که در همهٔ این ماجراها، مثلاً ماجرای معروفی، سرکوهی، طرح سقوط نویسندگان به دره و غیره، معمولاً به قربانیان نزدیک میشد، گاهی به خانهٔ ما میآمد با این بهانه که من مأمور دستگیری هستم، اما حالا آمدهام تا با هم حرف بزنیم و یا به این دلیل که مبادا بر ضد برنامهٔ «#هویت» (سریالی مستندگونه که در آن از اغلب روشنفکران فعال هتک حرمت شده بود) حرفی بزنیم، یک بار که حرف به میرعلایی کشید، گفتم: «آخر میرعلایی مگر چه کرده بود که او را کشتند؟» گفت: «چرا از ماجرای #سعیدی_سیرجانی درس نگرفتید؟»
۲- نعش او هم حالا دیگر بر دوش ماست. چه قدر نعش!
۳- در مجلهای داستانی نوشتم در رثای او. از آنجا که او مترجم بورخس بود، مرگ او هم میشود مرگ پدر #بورخس چرا که میرعلایی را در کوچهای یافته بودند نشسته و تکیه داده به دیوار با دو بطر عرق در کنارش. علت مرگ ایست قلبی بوده در اثر تزریق الکل. با این همه، پس از مرگ، شکم او را از عرق انباشته بودند.
@sarzaminkohaniran