👩🏽⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد
#قسمت_پنجم
#محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
#متن آيات سوره تحريم همراه با ترجمه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾
#ترجمه: اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
#ترجمه: قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست شماست و اوست داناى حكيم (۲)
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود، دقت بفرماييد:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾
#ترجمه: و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا #الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است، به #تهديد_عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن، موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد، خداوند حامی اوست و حتی ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود، دقت بفرماييد:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴿۴﴾
#ترجمه: اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_ اسلام
#قسمت_پنجم
#محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
#متن آيات سوره تحريم همراه با ترجمه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾
#ترجمه: اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
#ترجمه: قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست شماست و اوست داناى حكيم (۲)
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود، دقت بفرماييد:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾
#ترجمه: و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا #الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است، به #تهديد_عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن، موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد، خداوند حامی اوست و حتی ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود، دقت بفرماييد:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴿۴﴾
#ترجمه: اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_ اسلام
Forwarded from اتچ بات
👩🏽⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد
#قسمت_پنجم
#محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
#متن آيات سوره تحريم همراه با ترجمه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾
#ترجمه: اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
#ترجمه: قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست شماست و اوست داناى حكيم (۲)
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود، دقت بفرماييد:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾
#ترجمه: و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا #الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است، به #تهديد_عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن، موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد، خداوند حامی اوست و حتی ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود، دقت بفرماييد:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴿۴﴾
#ترجمه: اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
www.eslam.nu
#قسمت_پنجم
#محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
#متن آيات سوره تحريم همراه با ترجمه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾
#ترجمه: اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
#ترجمه: قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست شماست و اوست داناى حكيم (۲)
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود، دقت بفرماييد:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾
#ترجمه: و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا #الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است، به #تهديد_عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن، موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد، خداوند حامی اوست و حتی ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود، دقت بفرماييد:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴿۴﴾
#ترجمه: اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
www.eslam.nu
Telegram
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 آيا سلمان فارسى ايرانى بود ؟
#قسمت_چهارم
چهار سال پس از غـزوۀ احـزاب بـاز او را مـیبينـيم کە در محاصرۀ شهر طائف بە محمد مــشورت مــیدهــد کە منگنيــک( #منجنيق) بــسازند و ديوارهــــای مــــستحکم طــــائف را بە منگنيـک ببندنـد و فروکوبنــــد. محمد نيز بەيارانش گفت کە طرز ساختن و کـار بـا منگنيک را از سـلمان يـاد بگيرنـد. نوشته اند کە منجنيق را سلمان ساخت و نصب اشکردند.( #منابع: أنساب الأشراف، ۱/ ۴۶۹. مغازی واقدی، ۹۲۷ )
ولی ۔البته۔ منگنيکی کە سلمان ساخت چونکە با تيرهای کـم زور تنـۀ نخــل و گز ســاخته شــد چنــدان ابــزار کــارآئی نبــود، و خيلــی زود بە ســنگهای فلاخن طائفيان در هم شکست و بە گلولەهای آتشين آنها آتش گرفت.
اصــل و نــسب و پيــشينۀ سلمان فارسی بە کلی ناشــناخته مانــده اســت. ولی او از هر نژادی و از ه جا بوده و هر کە بـوده بـرای اسـلام اهميـت ويـژه ای داشته است. اهميت شخصيت او نـزد مسلمين چنـدان بـود کە در سـال پـنجم هجری در روزهائی کە مدينه در محاصرۀ ابوسـفيان و احـزاب بـود هر کـدام از انصار و مهاجرين میگفتند: »#سلمان از ما است«، و بر سر اين موضوع با هم مجادله میکردند؛ و در اين ميام محمد گفـت:»سـلمان ِمنّـا اهـل البيـت« يعنـی سـلمان از ما متوليان کعبه است.( #منبع: تاريخ طبری، ۲/ ۹۳ )
سئوالى كه پيش مى آيد اين است كه ايـــن چگونـــه مـــردی اســـت کە مسلمين مدينـــه ادعـــا دارنـــد کە از مـردم مدينـه اســـت و مسلمين مکه ادعا دارنـــد کە از مـردم مکـه اســـت، و خود #محمد میگويد کە او از ما است؟
آيا اين سخن محمد نشانگر اهميـت بـسيار سـلمان برای اسلام و مسلمين نيست ؟؟
ما ديگر كدام شخصيت از اصحاب و ياران محمد را مى شناسيم كه محمد گفته باشد، او از ماست؟
آيا كسى كه مدتى پس از #هجرت_محمد به مدينه مسلمان شده باشد ميتوانسته كه چنين مقامى را كسب كند آنهم با وجود اينكه بيم وجود جاسوس و منافق در ميان اهل مدينه زياد ميرفته است؟
آيا ميشود كسى كه در مكه نبوده باشد و از مكه همراه مهاجرين به مدينه هجرت نكرده باشد، ولى همانند ابوبكر و عمر با يك شخصيتى انصارى بسيار معتبر عقد اخوت بسته باشد و هم مهاجرين بگويند كن او از آنهاست؟
#انصار ميگفتند سلمان از ماست زيرا با يك شخصيت انصارى معتبر پيمان برادرى بسته بود، مهاجرين ميگفتند سلمان از ماست زيرا پيشترها در مكه ميزيسته و همراه آنها هجرت كرده بوده است.
#محمد هــم گفتــه کە ســلمان از مــا اســت. و همــۀ اينــها نــشان از آن مــیدهــد کە ســلمان فارســی چە مرتبــۀ والائــی نــزد محمد و مــؤمنين مهــاجر و انصار داشته است.( #منابع: مغازی واقدی، ۴۴۵. طبقات ابن سعد، ۴/ ۸۳. منتظم ابن الجوزی ۵/ ۲۵ )
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22442
#قسمت_چهارم
چهار سال پس از غـزوۀ احـزاب بـاز او را مـیبينـيم کە در محاصرۀ شهر طائف بە محمد مــشورت مــیدهــد کە منگنيــک( #منجنيق) بــسازند و ديوارهــــای مــــستحکم طــــائف را بە منگنيـک ببندنـد و فروکوبنــــد. محمد نيز بەيارانش گفت کە طرز ساختن و کـار بـا منگنيک را از سـلمان يـاد بگيرنـد. نوشته اند کە منجنيق را سلمان ساخت و نصب اشکردند.( #منابع: أنساب الأشراف، ۱/ ۴۶۹. مغازی واقدی، ۹۲۷ )
ولی ۔البته۔ منگنيکی کە سلمان ساخت چونکە با تيرهای کـم زور تنـۀ نخــل و گز ســاخته شــد چنــدان ابــزار کــارآئی نبــود، و خيلــی زود بە ســنگهای فلاخن طائفيان در هم شکست و بە گلولەهای آتشين آنها آتش گرفت.
اصــل و نــسب و پيــشينۀ سلمان فارسی بە کلی ناشــناخته مانــده اســت. ولی او از هر نژادی و از ه جا بوده و هر کە بـوده بـرای اسـلام اهميـت ويـژه ای داشته است. اهميت شخصيت او نـزد مسلمين چنـدان بـود کە در سـال پـنجم هجری در روزهائی کە مدينه در محاصرۀ ابوسـفيان و احـزاب بـود هر کـدام از انصار و مهاجرين میگفتند: »#سلمان از ما است«، و بر سر اين موضوع با هم مجادله میکردند؛ و در اين ميام محمد گفـت:»سـلمان ِمنّـا اهـل البيـت« يعنـی سـلمان از ما متوليان کعبه است.( #منبع: تاريخ طبری، ۲/ ۹۳ )
سئوالى كه پيش مى آيد اين است كه ايـــن چگونـــه مـــردی اســـت کە مسلمين مدينـــه ادعـــا دارنـــد کە از مـردم مدينـه اســـت و مسلمين مکه ادعا دارنـــد کە از مـردم مکـه اســـت، و خود #محمد میگويد کە او از ما است؟
آيا اين سخن محمد نشانگر اهميـت بـسيار سـلمان برای اسلام و مسلمين نيست ؟؟
ما ديگر كدام شخصيت از اصحاب و ياران محمد را مى شناسيم كه محمد گفته باشد، او از ماست؟
آيا كسى كه مدتى پس از #هجرت_محمد به مدينه مسلمان شده باشد ميتوانسته كه چنين مقامى را كسب كند آنهم با وجود اينكه بيم وجود جاسوس و منافق در ميان اهل مدينه زياد ميرفته است؟
آيا ميشود كسى كه در مكه نبوده باشد و از مكه همراه مهاجرين به مدينه هجرت نكرده باشد، ولى همانند ابوبكر و عمر با يك شخصيتى انصارى بسيار معتبر عقد اخوت بسته باشد و هم مهاجرين بگويند كن او از آنهاست؟
#انصار ميگفتند سلمان از ماست زيرا با يك شخصيت انصارى معتبر پيمان برادرى بسته بود، مهاجرين ميگفتند سلمان از ماست زيرا پيشترها در مكه ميزيسته و همراه آنها هجرت كرده بوده است.
#محمد هــم گفتــه کە ســلمان از مــا اســت. و همــۀ اينــها نــشان از آن مــیدهــد کە ســلمان فارســی چە مرتبــۀ والائــی نــزد محمد و مــؤمنين مهــاجر و انصار داشته است.( #منابع: مغازی واقدی، ۴۴۵. طبقات ابن سعد، ۴/ ۸۳. منتظم ابن الجوزی ۵/ ۲۵ )
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22442
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا #سلمان_فارسى يك ايرانى بود؟
آيا دليل اينكه به او لقب فارسى داده بودند، ايرانى بودنش بود؟
اين مقاله بزودى در كانال نقد اسلام قرار خواهد گرفت!
www.eslam.nu
آيا دليل اينكه به او لقب فارسى داده بودند، ايرانى بودنش بود؟
اين مقاله بزودى در كانال نقد اسلام قرار خواهد گرفت!
www.eslam.nu
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥عشق #محمد به همسر فرزند خوانده اش، شرمى به بزرگى تاريخ اسلام
#قسمت_اول
داستان #عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_اول
داستان #عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥عشق #محمد به همسر فرزند خوانده اش، شرمى به بزرگى تاريخ اسلام
#قسمت_اول
داستان #عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_اول
داستان #عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥عشق #محمد به همسر فرزند خوانده اش، شرمى به بزرگى تاريخ اسلام
#قسمت_اول
داستان #عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
#قسمت_اول
داستان #عشق_پيامبر_اسلام به همسر پسرخوانده اش، "زيد" يكى از داستانهائى است كه تمامى #موخين و #محدثين_مسلمان آنرا به رشته تحرير درآورده اند.
هرچه از #صدر_اسلام دورتر ميشويم #اسلامگرايان با تلاش زياد درصدد تغيير و تحريف اين ماجرا برآمده و بعضا تفسيرها و برداشتهاى مضحكى ازين ماجرا كرده اند.
اما اشاره به اين داستان در #قرآن، نه تنها اعتبار اين كتاب آسمانى مسلمانان را خدشه دار كرده است بلكه، دست اسلامگرايان و #روحانيون اين دين را تا آرنج در حنائى كرده است كه ١٤ قرن #تلاش_مذبوحانه آنها، قادر به پاك كردن رنگ اين حنا نبوده است.
براى ورود به اين داستان نيازى به مقدمه چينى زيادى وجود ندارد و مستقيما به اصل ماجرا وارد ميشويم.
#زينب_بنت_جحش_الأسدية؛ بانوى بسيار زيبائى بود كه به همسرى "زيد" درآمده بود.
زينب از خانواده بزرگ و محترمى بود. مادر زينب، #ميمونه نام داشت و از دختران #عبدالمطلب، پدربزرگ محمد بود.
با اين حساب مادر زينب و پدر محمد خواهر و برادر بوده و در اين ميان زينب #دختر_عمه_محمد به حساب مى آمد.
#زينب به عقد دائم زيد، فرزند خوانده محمد درآمده بود و به اصطلاح، #عروس_محمد به حساب مى آمد.
داستان ازين قرار است كه،
روزى #پيامبر_اسلام براى ديدن زيد به خانه ى وى رفت.
زيد در خانه نبود و همسرش در حياط خانه در حال استحمام بود.
محمد با ديدن #جسم_زيبا و #عريان عروس خود(زينب) تحت تاثير شديد زيبائى و جذابيت اين بانوى زيبا قرار گرفته و ديوانه وار شيفته او شد.
در راه بازگشت از خانه زيد، و تحت تاثير آن چيزى كه ديده بود، اين جمله را تكرار ميكرد "سبحان االله العظيم سبحان مصرف القلوب"
كه #ترجمه آن ميشود:
منزه است خداى بزرگ، منزه است برگرداننده ى قلبها.
تكرار اين جملات به خودى خود نشان از منقلب شدن روح پيامبر اسلام با ديدن جسم زيبا و عريان عروس خود, و تاثير اين اتفاق به چه شدتى او را از خود بيخود كرده است.
هنگامى كه #زيد به خانه آمد، همسرش زينب اتفاقى كه افتاده بود را براى او تعريف كرد و زيد بدليل شدت اعتقادى كه به محمد داشت نزد محمد آمد كه زينب را طلاق دهد و پس از محمد زينب را به عقد ازدواج خود درآورد.
#توضيح:
اينكه محمد با ديدن جسم زينب منقلب شده و يا از او #لذت_جوئى نيز كرده است، از رازهاى نهان تاريخ است.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥امام رضا عقيم بود، امام جواد سياه پوست!
ثقة الاسلام كلينى نويسنده مهمترين كتاب حديث شيعيان, روايتى را آورده كه اثبات ميكند فرزند امام هشتم شيعيان متعلق به او نيست و ايشان يك شخص سياه پوست بوده است.
علاوه بر اين در تمامی روایات موجود در كتب مسلمانان از عقیم بودن امام هشتم شیعیان حرف زده شده است.
ظاهرا ایشان برای فرار از اين مسئله از کنیز سياه پوستى که حامله بوده خواسته كه بگويد صاحب آن طفل امام رضاست.
اما با به دنیا آمدن آن طفل و سیاه پوست بودن او، همه گان به شک افتاده و حرف رضا را باور نميكنند به همين دليل و برای تشخیص پدر کودک دست به دامن قیافه شناس میشوند.
روايت مذكور در صفحه ٣٢٢ جلد اول كتاب اصول كافى بدين مضمون است:
۱۴– علي بن إبراهيم، عن أبيه، وعلي بن محمد القاساني جميعا، عن زكريا بن يحيى بن النعمان الصيرفي قال: سمعت علي بن جعفر يحدث الحسن بن الحسين بن علي بن الحسين فقال: والله لقد نصر الله أبا الحسن الرضا عليه السلام، فقال له الحسن: إي والله جعلت فداك لقد بغى عليه إخوته، فقال علي بن جعفر: إي والله ونحن عمومته بغينا عليه، فقال له الحسن: جعلت فداك كيف صنعتم فإني لم أحضركم؟ قال: قال له إخوته ونحن أيضا: ما كان فينا إمام قط حائل اللون فقال لهم الرضا عليه السلام هو ابني، و الى آخر …
#ترجمه:
به خدا سوگند كه خدا امام رضا را يارى نمود. حسن گفت: بلى به خدا سوگند، چنين است فداى تو گردم، برادرانش بر او ستم كردند. على بن جعفر گفت: بلى به خدا سوگند كه ما عموهاى او نيز بر او ستم كرديم.
حسن گفت: فداى تو گردم، چه كرديد و به چه كيفيّت با او سلوك نموديد؟ زيرا كه من در نزد شما حاضر نبودم تا بدانم. على گفت كه: برادرانش با وى گفتند و ما نيز گفتيم كه هرگز در ميان ما امامى نبود كه رنگش متغيّر باشد( زيرا اما جواد #سیاه_پوست بود).
پس امام رضا به ايشان فرمود كه: «او پسر من است». گفتند كه: رسول خدا حكم فرمود به سخن اهل قيافه، پس آنان كه علم قيافه را دارند، در ميانه ما و تو حَكَم باشند. حضرت فرمود كه: «شما كسى به طلب ايشان فرستيد، اما من اين كار را نخواهم كرد، و شما كه مىفرستيد، ايشان را اعلام مكنيد كه از براى چه مطلب ايشان را طلب نموده ايد، و بايد كه اين امر در خانه هاى شما باشد».
پس چون اهل قيافه آمدند، برادران امام رضا عليه السلام ما را در باغ نشانيدند، و عموها و برادران و خواهران آن حضرت، صف كشيدند و امام رضا را گرفتند و او را جُبّه پشمينه و كلاهى از جنس آن جبّه پوشانيدند، و بيلى بر سر دوش او گذاردند و به آن حضرت گفتند كه: در اين باغ، داخل شو كه گويا در آن كار میکنی.... الى آخر
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۱ صفحه : ۳۲۳
اگر اين روايت در كتب منسوب به وهابيون و يا حتى اهل سنت امده بود، مىشد گفت كه از روى غرض اينكار انجام گرفته ولى وقتى اين روايت در مهمترين كتاب روايى شيعيان كه با تأييد خود نويسنده و تمام علماى شيعه صحيحترين كتاب بعد از قرآن است، نمىتواند حرف از غرض و لجاجت زد و بايد بر اين ادعا صحه گذاشت.
#نتيجه:
الف: مردم حرف امام رضا را باور نکردند و وی را به شکل یک باغبان درآوردند كه قيافه شناس پدر كودك را تشخيص دهد
ب: چطور فرزند يك شخص سفيد پوست، سياه پوست ميشود ؟
ج: مگر نه اينكه ائمه شيعه علم غيب دارند و از سوى خداهستند؟ خوب چطور علم غيب امام رضا ناگهان هنگ كرده و عاقبت كار خودش را به قيافه شناس ميسپارد؟
براى رسوا كردن آخوندها كافى است كمى وقت صرف كنيد و كتابهاى معتبر شيعه را بخوانيد، تازه متوجه خواهيد شد كه اين قوم غير از دروغ و شيادى هنر ديگرى ندارند.
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام براى رسوا كردن آخوندها و مذهب آبكى شيعه هر روز ميخى تازه به تابوت پوسيده روحانيت شيعه ميكوبد.
تصوير صفحه كتاب و منبع اين روايت در زير اين متن موجود است
ثقة الاسلام كلينى نويسنده مهمترين كتاب حديث شيعيان, روايتى را آورده كه اثبات ميكند فرزند امام هشتم شيعيان متعلق به او نيست و ايشان يك شخص سياه پوست بوده است.
علاوه بر اين در تمامی روایات موجود در كتب مسلمانان از عقیم بودن امام هشتم شیعیان حرف زده شده است.
ظاهرا ایشان برای فرار از اين مسئله از کنیز سياه پوستى که حامله بوده خواسته كه بگويد صاحب آن طفل امام رضاست.
اما با به دنیا آمدن آن طفل و سیاه پوست بودن او، همه گان به شک افتاده و حرف رضا را باور نميكنند به همين دليل و برای تشخیص پدر کودک دست به دامن قیافه شناس میشوند.
روايت مذكور در صفحه ٣٢٢ جلد اول كتاب اصول كافى بدين مضمون است:
۱۴– علي بن إبراهيم، عن أبيه، وعلي بن محمد القاساني جميعا، عن زكريا بن يحيى بن النعمان الصيرفي قال: سمعت علي بن جعفر يحدث الحسن بن الحسين بن علي بن الحسين فقال: والله لقد نصر الله أبا الحسن الرضا عليه السلام، فقال له الحسن: إي والله جعلت فداك لقد بغى عليه إخوته، فقال علي بن جعفر: إي والله ونحن عمومته بغينا عليه، فقال له الحسن: جعلت فداك كيف صنعتم فإني لم أحضركم؟ قال: قال له إخوته ونحن أيضا: ما كان فينا إمام قط حائل اللون فقال لهم الرضا عليه السلام هو ابني، و الى آخر …
#ترجمه:
به خدا سوگند كه خدا امام رضا را يارى نمود. حسن گفت: بلى به خدا سوگند، چنين است فداى تو گردم، برادرانش بر او ستم كردند. على بن جعفر گفت: بلى به خدا سوگند كه ما عموهاى او نيز بر او ستم كرديم.
حسن گفت: فداى تو گردم، چه كرديد و به چه كيفيّت با او سلوك نموديد؟ زيرا كه من در نزد شما حاضر نبودم تا بدانم. على گفت كه: برادرانش با وى گفتند و ما نيز گفتيم كه هرگز در ميان ما امامى نبود كه رنگش متغيّر باشد( زيرا اما جواد #سیاه_پوست بود).
پس امام رضا به ايشان فرمود كه: «او پسر من است». گفتند كه: رسول خدا حكم فرمود به سخن اهل قيافه، پس آنان كه علم قيافه را دارند، در ميانه ما و تو حَكَم باشند. حضرت فرمود كه: «شما كسى به طلب ايشان فرستيد، اما من اين كار را نخواهم كرد، و شما كه مىفرستيد، ايشان را اعلام مكنيد كه از براى چه مطلب ايشان را طلب نموده ايد، و بايد كه اين امر در خانه هاى شما باشد».
پس چون اهل قيافه آمدند، برادران امام رضا عليه السلام ما را در باغ نشانيدند، و عموها و برادران و خواهران آن حضرت، صف كشيدند و امام رضا را گرفتند و او را جُبّه پشمينه و كلاهى از جنس آن جبّه پوشانيدند، و بيلى بر سر دوش او گذاردند و به آن حضرت گفتند كه: در اين باغ، داخل شو كه گويا در آن كار میکنی.... الى آخر
#منبع: الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : ۱ صفحه : ۳۲۳
اگر اين روايت در كتب منسوب به وهابيون و يا حتى اهل سنت امده بود، مىشد گفت كه از روى غرض اينكار انجام گرفته ولى وقتى اين روايت در مهمترين كتاب روايى شيعيان كه با تأييد خود نويسنده و تمام علماى شيعه صحيحترين كتاب بعد از قرآن است، نمىتواند حرف از غرض و لجاجت زد و بايد بر اين ادعا صحه گذاشت.
#نتيجه:
الف: مردم حرف امام رضا را باور نکردند و وی را به شکل یک باغبان درآوردند كه قيافه شناس پدر كودك را تشخيص دهد
ب: چطور فرزند يك شخص سفيد پوست، سياه پوست ميشود ؟
ج: مگر نه اينكه ائمه شيعه علم غيب دارند و از سوى خداهستند؟ خوب چطور علم غيب امام رضا ناگهان هنگ كرده و عاقبت كار خودش را به قيافه شناس ميسپارد؟
براى رسوا كردن آخوندها كافى است كمى وقت صرف كنيد و كتابهاى معتبر شيعه را بخوانيد، تازه متوجه خواهيد شد كه اين قوم غير از دروغ و شيادى هنر ديگرى ندارند.
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام براى رسوا كردن آخوندها و مذهب آبكى شيعه هر روز ميخى تازه به تابوت پوسيده روحانيت شيعه ميكوبد.
تصوير صفحه كتاب و منبع اين روايت در زير اين متن موجود است
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 رابطه جنسى با كنيز قبل از خريد
اينكه در اسلام #زن تنها يك موجود براى #ارضاى_جنسى مردان است هيچ شكى وجود ندارد
و بارها در مورد آن اسناد و مدارك معتبرى قرار داده ايم اما امروز روايتى را برايتان آورده ام كه با خواندنش به جز تف و لعن فرستادن به متوليان اسلام كارى ديگرى نخواهيد كرد.
در قوانين فقهى اسلام در مورد كنيد ميخوانيم كه در موقع فروش كنيز،
خريدار او ميتواند با پرداخت مبلغى با كنيز مورد معامله اش نزديكى(رابطه جنسى) كند تا بفهمد آيا كنيز مورد معامله به درد #همخوابگى و #لذت_جنسى ميخورد يا خير!
درباره عبدالله بن عمر (فرزند خليفه دوم) نقل است كه هرگاه اراده خريد كنيزى را داشت ابتدا با پرداخت مبلغى پول او را #وطى و با او نزديكى ميكرد و همچنين با دست خود، اندام هاى جنسى او مانند باسن و شكم و آلت تناسلى و ساق او را بررسى ميكرد
#متن_عربى روايت:
٩٩١٥- عن نافع أن ابن عمر بن الخطاب كان إذا أراد أن يشتري جارية فواطأهم على ثمن وضع يده على عجزها وبطنها وقبلها وكشف عن ساقها
#ترجمه: پسر #عمر_بن_خطاب هر وقت ميخواست كنيزى را بخرد اول با پرداخت مبلغى با او وطى ميكرد سپس دستش را بر باسن، شكم و آلت تناسلى او قرار ميداد(لمس ميكرد)
#منبع: كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، المتقى هندى، مؤسسة الرسالة،جلد ٤ ،صفحه ١٤٣
لينك از صفحه كتاب:
http://shamela.ws/browse.php/book-2677#page-2503
اين هم از ارزش زن در دين اسلام
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
www.eslam.nu
اينكه در اسلام #زن تنها يك موجود براى #ارضاى_جنسى مردان است هيچ شكى وجود ندارد
و بارها در مورد آن اسناد و مدارك معتبرى قرار داده ايم اما امروز روايتى را برايتان آورده ام كه با خواندنش به جز تف و لعن فرستادن به متوليان اسلام كارى ديگرى نخواهيد كرد.
در قوانين فقهى اسلام در مورد كنيد ميخوانيم كه در موقع فروش كنيز،
خريدار او ميتواند با پرداخت مبلغى با كنيز مورد معامله اش نزديكى(رابطه جنسى) كند تا بفهمد آيا كنيز مورد معامله به درد #همخوابگى و #لذت_جنسى ميخورد يا خير!
درباره عبدالله بن عمر (فرزند خليفه دوم) نقل است كه هرگاه اراده خريد كنيزى را داشت ابتدا با پرداخت مبلغى پول او را #وطى و با او نزديكى ميكرد و همچنين با دست خود، اندام هاى جنسى او مانند باسن و شكم و آلت تناسلى و ساق او را بررسى ميكرد
#متن_عربى روايت:
٩٩١٥- عن نافع أن ابن عمر بن الخطاب كان إذا أراد أن يشتري جارية فواطأهم على ثمن وضع يده على عجزها وبطنها وقبلها وكشف عن ساقها
#ترجمه: پسر #عمر_بن_خطاب هر وقت ميخواست كنيزى را بخرد اول با پرداخت مبلغى با او وطى ميكرد سپس دستش را بر باسن، شكم و آلت تناسلى او قرار ميداد(لمس ميكرد)
#منبع: كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، المتقى هندى، مؤسسة الرسالة،جلد ٤ ،صفحه ١٤٣
لينك از صفحه كتاب:
http://shamela.ws/browse.php/book-2677#page-2503
اين هم از ارزش زن در دين اسلام
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
www.eslam.nu
Forwarded from ربات حذف ✂️
💥 امام جعفر صادق و داستان تشيع
#شيعيان دوازده امامى يا همان اثنى عشرى،
خود را پيرو امام جعفر صادق ميدانند و او را پايه و اساس #مذهب_جعفرى نام نهاده اند.
از سوى ديگر به ايشان لقب دانشمند اسلام داده اند كه دانشمندان زيادى تربيت كرده است.
در ميان دانش آموختگان و شاگردان #امام_صادق دو نام بزرگ به چشم ميخورد كه كل ادعاى شيعيان را در مورد ايشان را زير سئوال ميبرد.
١- #ابوحنيفه يا امام ابوحنيفه از ائمه اهل سنت و پايه ريز مذهب حنفى از مذاهب اهل سنت
٢- #مالك يا امام مالك از ائمه اهل سنت و پايه ريز مذهب مالكى از مذاهب اهل سنت
سئوال:
اگر امام صادق دانشمند و تئوريسين بزرگ شيعه و پايه گذار #مذهب_شيعه_جعفرى است، چگونه شاگردانش از بزرگان اهل سنت هستند؟؟
احتمالات در اينمورد:
١- ايشان آنقدر قدرت استدلال براى تبيين مذهب تشيع براى شاگردانش نداشته است!
٢- چيزى به نام مذهب تشيع وجود نداشته و بعدها توسط روحانيون به وجود آمده است!
٣- شاگردانش استدلالهاى او در مورد تشيع و امامت را كافى و قانع كننده نميدانستند!
هركدام از شما دوستان با عقل و منطق خودتان در مورد اين مطالب تفكر كنيد و هركدام استدلال منطقى و مستندى داريد لطفا براى ما بنويسيد.
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
www.eslam.nu
#شيعيان دوازده امامى يا همان اثنى عشرى،
خود را پيرو امام جعفر صادق ميدانند و او را پايه و اساس #مذهب_جعفرى نام نهاده اند.
از سوى ديگر به ايشان لقب دانشمند اسلام داده اند كه دانشمندان زيادى تربيت كرده است.
در ميان دانش آموختگان و شاگردان #امام_صادق دو نام بزرگ به چشم ميخورد كه كل ادعاى شيعيان را در مورد ايشان را زير سئوال ميبرد.
١- #ابوحنيفه يا امام ابوحنيفه از ائمه اهل سنت و پايه ريز مذهب حنفى از مذاهب اهل سنت
٢- #مالك يا امام مالك از ائمه اهل سنت و پايه ريز مذهب مالكى از مذاهب اهل سنت
سئوال:
اگر امام صادق دانشمند و تئوريسين بزرگ شيعه و پايه گذار #مذهب_شيعه_جعفرى است، چگونه شاگردانش از بزرگان اهل سنت هستند؟؟
احتمالات در اينمورد:
١- ايشان آنقدر قدرت استدلال براى تبيين مذهب تشيع براى شاگردانش نداشته است!
٢- چيزى به نام مذهب تشيع وجود نداشته و بعدها توسط روحانيون به وجود آمده است!
٣- شاگردانش استدلالهاى او در مورد تشيع و امامت را كافى و قانع كننده نميدانستند!
هركدام از شما دوستان با عقل و منطق خودتان در مورد اين مطالب تفكر كنيد و هركدام استدلال منطقى و مستندى داريد لطفا براى ما بنويسيد.
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
www.eslam.nu
Forwarded from اتچ بات
👩🏽⚖️ماريه قبطيّه، كنيزى كه زيباييش براى محمد رسوايى جنسى به بار آورد
#قسمت_پنجم
#محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
#متن آيات سوره تحريم همراه با ترجمه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾
#ترجمه: اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
#ترجمه: قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست شماست و اوست داناى حكيم (۲)
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود، دقت بفرماييد:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾
#ترجمه: و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا #الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است، به #تهديد_عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن، موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد، خداوند حامی اوست و حتی ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود، دقت بفرماييد:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴿۴﴾
#ترجمه: اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
www.eslam.nu
#قسمت_پنجم
#محمد از حرام کردن #ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور، و سرکوب زنانش، به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است:
#متن آيات سوره تحريم همراه با ترجمه:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱﴾
#ترجمه: اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۲﴾
#ترجمه: قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست شماست و اوست داناى حكيم (۲)
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود، دقت بفرماييد:
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۳﴾
#ترجمه: و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا #الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است، به #تهديد_عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن، موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد، خداوند حامی اوست و حتی ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود، دقت بفرماييد:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴿۴﴾
#ترجمه: اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
www.eslam.nu
Telegram