(سرزمینهای دور)
615 subscribers
557 photos
29 videos
36 files
113 links
Download Telegram
هم #مولانا در اين مورد قصه ای دارد به نام مجنون و شتر، که مي گويد مجنون تصمیم گرفت با شتر به قبیله لیلی برود؛ از قضا آن شتر تازه زایمان کرده و بچه اش که در طویله بود، شیر می خواست. شتر دل نگران بچه اش بود و مجنون دل نگران لیلی:
" همچو مجنون درتنازع با شتر
گه شتر چربید و گه مجنون حر "
مجنون سوار شتر شد که به سراغ لیلی برود؛ اما بعد از مدتی که راه می رفت، خوابش می گرفت و شتر كه هوای بچه اش را داشت، برمی گشت. بعد از چند ساعت که راه رفتند، مجنون دید که دوباره در جای اول است و این کار بارها تکرار شد. بعد از سه شبانه روز، مجنون می بیند که هی می رود و بر می گردد! نهایتأ مجنون گفت:

" ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضدّ، بس همره نالایقیم "

می گويد: "من عاشق لیلی هستم که آن طرف است و تو عاشق بچه ات که این طرف است. ما هر دو عاشقیم؛ ولی عاشق دو چیز ضدّیم و به همين دليل ما همرهان نالایقی هستیم". خیلی وقت ها ما در زندگی ابزار هایی را برای رسیدن به هدفی انتخاب می کنیم که زماني نتیجه دلخواه ما را ایجاد می کردند، اما الان دیگر ایجاد نمی کنند؛ ولی ما هم چنان به استفاده از آن ها ادامه می دهيم.

چیزی که در یک زمان طریقیت دارد وکار می کند و ابزار رسیدن به چیز ديگري است، ممكن است بعد از مدتی طریقیت خود را از دست بدهد. اما ما هم چنان سوار همان شتر هستیم؛ در حالی که آن شتر هیچ وقت ما را به قبیله لیلی نمی رساند... باید ببینیم که چه چیز طریق است، ابزار است، و چه چیزی هدف؟!... ببینیم که چه چیزی گرانقیمت تر است و... ببینیم که چه چیزی باید بپردازیم.

@sarzaminhayedoor
آنچه‌که به جستجوی آن هستی،
تو را می جوید.

تشنگان گر آب جویند از جهان
آب جـوید هم به عالم تشنگان

#مولانا #طلب
@sarzaminhayedoor
روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم

آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم

رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم

مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

کیست آن گوش که او می شنود آوازم

یا کدام است سخن می کند اندر دهنم

کیست در دیده که از دیده برون می نگرد

یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم

تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی

یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم

می وصلم بچشان تا در زندان ابد

به یکی عربده مستانه به هم درشکنم

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم

تو مپندار که من شعر به خود می گویم

تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم

#مولانا
@sarzaminhayedoor
اگر به تعالی می اندیشیم، باید در مسیر تعالی قدم برداریم‌.

هر چه بیشتر خرج جسم خود کنید. آن را سنگین تر میکنید.
چه این هزینه د مورد پوشاک باشد و چه در مورد خورد و خوراک. اصراف و هزینه های هنگفت باعث جلال و شکوه تو میشود. اما این شکوه و جلال جسمانی است.

اما اگر‌ بخشی از هزینه های خود را صرف جلای روح کنیم، آنگاه است که جسم سبک میشود.
آنگاه است که روح به پرواز در می آید و به سیر و سلوک میپردازد.

من چرا مانند مولانا نمیشوم ؟ چون مولانا نمیشوم. مولانا چرا چون من نشد؟ چون من نشد.

پس انتخاب در مورد بسیاری از مسائل با خود ما است. همه چیز را گردن خداوند نندازیم.
#خدا #مولانا #من

@sarzaminhayedoor
من محو خدایم و خدا آن منست
هر سوش مجوئید که در جان منست
سلطان منم و غلط نمایم بشما
گویم که کسی هست که سلطان منست
#مولانا
@sarzaminhayedoor