(سرزمینهای دور)
615 subscribers
557 photos
29 videos
36 files
113 links
Download Telegram
شخصی از رجبعلی خیاط پرسید چرا من مثل تو نشدم ؟
رجبعلی در پاسخ گفت: چون من نشدی...

داستان زندگی ما نیز چنین است.
ما به درجات بالا معنویت راه پیدا نمیکنیم.
و به این خاطر است که تلاشی برای آن نداریم.

بی تفاوت از کنار مسائل مختلف گذر میکنیم و این بی تفاوت بودن ما سدی است برای رسیدن به کمال آدمی.

حالا زمان رسیده است که بیاموزیم درب باز است.
و آموختن یا نیاموختن ما، تنها به انتخاب خود ما باز میگردد‌، نه چیز دیگری‌.
#درب_باز_است
ادامه دارد
#درب_باز_است

(این بخش را از دست ندهید)
رقیه دوست همسرم ...
دختری ۲۵ ساله ، چالاک و کوهنورد است.
و در انجام فعالیت های خیرخواهانه نیز معمولا پیش قدم است.

یک روز به ذهنش خطور میکند که با چند نفر از دخترهای روستا هماهنگ کند و هر هفته به منزل یکی از پیره زن های روستا بروند و منزلشان را تمیز کنند.

آن شب رقیه مردی سفیدپوش را در رویا میبیند که قد بلند و چهره بسیار نورانی داشت و با او صحبت های بسیار زیادی انجام میدهد و رقیه نیز از شدت شوق مدام در خواب گریه میکرد.
ادامه دارد ...
@sarzaminhayedoor
#درب_باز_است

فردای آن روز رقیه رویایش را برای من تعریف کرد.

دیدن این رویا از نظر من اتفاقی نمیتوانست باشد.

از او پرسیدم که آیا در این چند روز کار خوبی را انجام داده ای ؟ یا نیتی داشته ای؟ یا ...

که او گفت نه. فقط به این فکر میکردم که با چند تا از دختر های روستا هر هفته منزل زنان سالخورده ی روستا را تمیز کنیم.

من از رقیه خواستم که حتما حتما این کار را انجام دهد و با انجام‌ اینکار دربهای زیادی از برکت و معرفت بر زندگی او بازخواهد شد.

(گاهی جرقه ای در ذهن ، درست همان پله ی ترقی به سمت خداست که ما مدت ها دنبالش بوده ایم. )

اما باید تشخیص دهیم که این درب همان درب است یا خیر.
@sarzaminhayedoor
#درب_باز_است
#روزی #حیوانات

در نزدیکی یا بهتر است بگویم کوچه محل کار من شش با هفت سگ ولگرد یا بدون صاحب زندگی میکنند.

در اوایل سال یکی از آنها حال بدی داشت. و من شاهد وضعیت او بودم. اما چون دسترسی به این سگ ها به ظاهر کار راحتی نیست و نمیتوان آن ها را به راحتی نزد دامپزشک برد من‌ نسبت به انجام اینکار کوتاهی کردم.

هفته ها سپری شدند و آن سگ را دوباره مشاهده کردم. تکرار و تکرار. تقریبا نیمی از موهای بدن او ریخته بود و از نظر جسمانی نیز ضعیف به نظر می آمد.
ادامه دارد...
@sarzaminhayedoor
#درب_باز_است #روزی #حیوانات

من در طول این ۴ ماه متوجه شدم که اکثر انسان ها و از جمله خود من زمانی که با موضوعات این چنینی مواجه میشویم فقط احساس ترحم‌ میکنیم و کلماتی مانند آخه ، الهی ، خدایا و ... بر سر زبان می آوریم و چند دقیقه ناراحت میشویم و اتمام ماجراء.

اما‌ در این هفته تصمیم گرفتم شعار #درب_باز_است را برای خودم دوباره عملی کنم.
با مشاهده سگ بیمار با دامپزشکی تماس گرفتم و از او خواستم که ساعت ۳.۳۰ در کوچه ما حاضر باشد تا به این سگ بیمار رسیدگی کنیم.

خوشبختانه توانستیم همان روز سگ بیمار را پیدا کنیم و اتفاقات جالبی در آن روز افتاد...

#ادامه_دارد
@sarzaminhayedoor
#درب_باز_است #حیوانات #روزی

در آن روز دکتر دامپزشک آمپول های مربوطه را به سگ بیمار تزریق کرد.

و نکته ی قابل توجه برای من این بود که این سگ کاملا متوجه بود که ما برای کمک به او اینجا هستیم.

هزینه درمان این سگ خیابانی ۶۰۰۰۰ تومان شد.

و با اینکه سه روز بود سفارش کار تعمیر و یا شارژ پرینتر نداشتم تصمیم گرفتم این مبلغ صرف درمان این حیوان بی زبان کنم تا حالش بهتر شود.

ادامه دارد...
#sarzaminhayedoor
#روزی #حیوانات #درب_باز_است

بعد از انجام این کار متوجه شدم کمک و هزینه ای که ما برای انسانهای نیازمند و یا درمان حیوانات بی سرپناه میکنیم از طریق دیگری به زندگی ما باز میگردد.

چون از آن روزی که من درمان این حیوان را انجام داده ام سفارش کاری من به شدت بالا رفته است و در این سه یا چهار روزی که از این ماجرا گذشته است نزدیک به یک میلیون تومان سفارش کار داشته ام.

متوجه شدم که (نتیجه گیری)؛
زمانی که میتوانم کار خیری را انجام دهم نباید در انجامش درنگ کنم.

درب برای انجام‌کارهای نیک همیشه به روی من یا شما باز است. کافی است کمی زمان خود را صرف انجامش کنیم.

روزی دهنده خداست و هزینه ای که برای امر خیر صرف میکنیم در اصل میتوان گفت از جیب خدا خرج کرده ایم. زیرا این مبلغ به حساب ما بازمیگردد.

( همیشه انتخاب با خود ما است. بهتر بودن یا بی تفاوت بودن را ما انتخاب میکنیم. )

@sarzaminhayedoor