أهـلاً بفِطْـرٍ قـد أضاء هـلالُـه
فـالآنَ فاغْدُ على الصِّحاب وبَكِّـرِ
وانظـرْ إليـه كزورقٍ من فِضَّــةٍ
قـد أثقلتْـهُ حمـولـةٌ من عَنْبَـرِ
ابن المعتز
@saruir
فـالآنَ فاغْدُ على الصِّحاب وبَكِّـرِ
وانظـرْ إليـه كزورقٍ من فِضَّــةٍ
قـد أثقلتْـهُ حمـولـةٌ من عَنْبَـرِ
ابن المعتز
@saruir
Forwarded from اتچ بات
🌀 روایت پاپوش ها
گفت: کفشْ بایستن کسی را، یعنی مهیای سفر بودن، یعنی سفر او را ضرور شدن و بعد برایم خواند:
ای صبر بگفتی که چو غم پیش آید
خوش باش که کارِ تو ز من بگشاید
رفتی چو کلاه گوشه غم دیدی
ای صبر کنون کفش، که را می باید؟
اینها را مجیر بیلقانی به من گفت.
و من دانستم که کفشْ بایسته شدم. کفش هایم را به صف کردم تا از ایشان بپرسم کدامشان تمنای رفتن دارند و حوصله پیمودن؟ کدامشان شب ها خواب سفر می بینید و روزها شوق گام زدن روی خس و خاک و سنگ و کلوخ را دارند؟
کفش های نیلی گفتند: من، من، من، خواهش می کنیم!
چند سال پیش، غروبِ روز قبل از سفرم در میدان هفت حوض با عجله و بی حوصله رفته بودم که کفش بخرم. همان اول میدان، کنار اولین حوض، زهره نیلی را دیدم؛ دوست و خبرنگاری که سال ها بود ندیده بودمش.
گفتم آمده ام که کفش بخرم.
گفت: بیا، بیا و مرا کشید و برد در مغازه ای کنار یک جفت کفش چرمی جگری و گفت: من عاشق اینها بودم، می خواستم بخرمشان، اما اندازه پایم نبود. تو بخر.
و من خریدمشان، بی هیچ اما و اگر و شاید و بایدی.
و همه این سال ها نپوشیدمشان تا شب عزیمت به مراکش که کفش ها به فغان در آمدند که ما هیچ وقت هیچ جا را ندیده ایم. هیچ وقت ما را با خودت جایی نبرده ای، جز یکبار که بردی دندانپزشکی که هنوز گوشمان درد می کند بس که توی آن صدای اره و تیشه می آید.
ما راه های بسیار از تو طلب داریم. کوچه هایی دور، شبها خوابِ ما را می بینند، ما را به خواب کوچه های ندیده ببر.
و من کفش های چرمی جگری، یادگارهای زهره نیلی را با خود به مغرب بردم و به آنها گفتم: از امروز اسم شما پاپوش است، شما را به دیدار خویشاوندان کهنتان می برم، آن سوی جهان، در شمال آفریقا، نیاکانتان هنوز نامشان بابوش است. آنها چهار نقطه از شما کمتر دارند، آنها نقطه هایشان را بین راههای عرب و عجم، میان سرزمین های پارس و اقلیم عربان گم کرده اند.
شاید روزی به سرزمینی دیگری برویم و اسمتان پاچیله شود یا پای افزار یا نعلین یا چاروق. اما امروز نامتان پاپوش است.
پاپوش هایم هر روز هزاران گام می رفتند و تن می سایدند به تن زمزدین و لاجوردی و اخرایی و خردلی و نیلی و سبز و سفید و سیاه کاشی های هزار ساله که تنگ هم خوابیده بودند کف قدیمی ترین دانشگاه جهان، در حیاط مدرسه قرویین؛ در دالان خوابگاه دانشجویانی که هزار سال پیش از این مرده بودند.
پاپوش هایم لابه لای زاویه ها و قبرها و مزار های فراموش شده، خاک و خاطره را تیمم می کردند و می گریستند بر زخم پای سالکان بی پاپوش که زیر و بم های زمین، رنج را به آنها آموخته بود.
پاپوش هایم از پله هایی بالا می رفتند که لبه های چوبی شان از تن درختانی ساخته شده بود که بر سر عارفانی گمنام سایه می افکندند.
پاپوش هایم پا می گذاشتند روی خورشیدهایی سرامیکی که شعاعیشان از تابش تاریخ ریخته بود.
پاپوش هایم هر صبح و ظهر و شام بر سجاده ی کوچه پس کوچه های فاس، پیشانی به نماز می بردند و سنگفرش خیس می شد از دلتنگی عابرانی که قرن ها پیش از این از اینجا گذشته بودند.
به پاپوش هایم گفتم فردا به دیدار نیاکانتان خواهیم رفت و و از میان قبیله ی بابوش ها دو خواهر برایتان خواهم آورد، خواهران فیروزه ای.
و از آن پس پاپوش هایم بی تاب دیدار خواهران فیروزه ای شان شدند…
✍️#عرفان_نظرآهاری
#روایت_پاپوش_ها_از_هفت_حوض_تا_مراکش
#اسم_خواهران_فیروزه_ای_بابوش_بود
#زندگی_در_مراکش
🌀@erfannazarahari
گفت: کفشْ بایستن کسی را، یعنی مهیای سفر بودن، یعنی سفر او را ضرور شدن و بعد برایم خواند:
ای صبر بگفتی که چو غم پیش آید
خوش باش که کارِ تو ز من بگشاید
رفتی چو کلاه گوشه غم دیدی
ای صبر کنون کفش، که را می باید؟
اینها را مجیر بیلقانی به من گفت.
و من دانستم که کفشْ بایسته شدم. کفش هایم را به صف کردم تا از ایشان بپرسم کدامشان تمنای رفتن دارند و حوصله پیمودن؟ کدامشان شب ها خواب سفر می بینید و روزها شوق گام زدن روی خس و خاک و سنگ و کلوخ را دارند؟
کفش های نیلی گفتند: من، من، من، خواهش می کنیم!
چند سال پیش، غروبِ روز قبل از سفرم در میدان هفت حوض با عجله و بی حوصله رفته بودم که کفش بخرم. همان اول میدان، کنار اولین حوض، زهره نیلی را دیدم؛ دوست و خبرنگاری که سال ها بود ندیده بودمش.
گفتم آمده ام که کفش بخرم.
گفت: بیا، بیا و مرا کشید و برد در مغازه ای کنار یک جفت کفش چرمی جگری و گفت: من عاشق اینها بودم، می خواستم بخرمشان، اما اندازه پایم نبود. تو بخر.
و من خریدمشان، بی هیچ اما و اگر و شاید و بایدی.
و همه این سال ها نپوشیدمشان تا شب عزیمت به مراکش که کفش ها به فغان در آمدند که ما هیچ وقت هیچ جا را ندیده ایم. هیچ وقت ما را با خودت جایی نبرده ای، جز یکبار که بردی دندانپزشکی که هنوز گوشمان درد می کند بس که توی آن صدای اره و تیشه می آید.
ما راه های بسیار از تو طلب داریم. کوچه هایی دور، شبها خوابِ ما را می بینند، ما را به خواب کوچه های ندیده ببر.
و من کفش های چرمی جگری، یادگارهای زهره نیلی را با خود به مغرب بردم و به آنها گفتم: از امروز اسم شما پاپوش است، شما را به دیدار خویشاوندان کهنتان می برم، آن سوی جهان، در شمال آفریقا، نیاکانتان هنوز نامشان بابوش است. آنها چهار نقطه از شما کمتر دارند، آنها نقطه هایشان را بین راههای عرب و عجم، میان سرزمین های پارس و اقلیم عربان گم کرده اند.
شاید روزی به سرزمینی دیگری برویم و اسمتان پاچیله شود یا پای افزار یا نعلین یا چاروق. اما امروز نامتان پاپوش است.
پاپوش هایم هر روز هزاران گام می رفتند و تن می سایدند به تن زمزدین و لاجوردی و اخرایی و خردلی و نیلی و سبز و سفید و سیاه کاشی های هزار ساله که تنگ هم خوابیده بودند کف قدیمی ترین دانشگاه جهان، در حیاط مدرسه قرویین؛ در دالان خوابگاه دانشجویانی که هزار سال پیش از این مرده بودند.
پاپوش هایم لابه لای زاویه ها و قبرها و مزار های فراموش شده، خاک و خاطره را تیمم می کردند و می گریستند بر زخم پای سالکان بی پاپوش که زیر و بم های زمین، رنج را به آنها آموخته بود.
پاپوش هایم از پله هایی بالا می رفتند که لبه های چوبی شان از تن درختانی ساخته شده بود که بر سر عارفانی گمنام سایه می افکندند.
پاپوش هایم پا می گذاشتند روی خورشیدهایی سرامیکی که شعاعیشان از تابش تاریخ ریخته بود.
پاپوش هایم هر صبح و ظهر و شام بر سجاده ی کوچه پس کوچه های فاس، پیشانی به نماز می بردند و سنگفرش خیس می شد از دلتنگی عابرانی که قرن ها پیش از این از اینجا گذشته بودند.
به پاپوش هایم گفتم فردا به دیدار نیاکانتان خواهیم رفت و و از میان قبیله ی بابوش ها دو خواهر برایتان خواهم آورد، خواهران فیروزه ای.
و از آن پس پاپوش هایم بی تاب دیدار خواهران فیروزه ای شان شدند…
✍️#عرفان_نظرآهاری
#روایت_پاپوش_ها_از_هفت_حوض_تا_مراکش
#اسم_خواهران_فیروزه_ای_بابوش_بود
#زندگی_در_مراکش
🌀@erfannazarahari
Telegram
attach 📎
انجمن مجازی دانشآموختگان زبان و ادبیات عربی
🌀 روایت پاپوش ها گفت: کفشْ بایستن کسی را، یعنی مهیای سفر بودن، یعنی سفر او را ضرور شدن و بعد برایم خواند: ای صبر بگفتی که چو غم پیش آید خوش باش که کارِ تو ز من بگشاید رفتی چو کلاه گوشه غم دیدی ای صبر کنون کفش، که را می باید؟ اینها را مجیر بیلقانی به…
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📔آشنایی با متفکران جهان عرب؛
نقد و بررسی آثار و افکار علی احمد سعید (ادونیس)
سخنرانان:
# دکتر عدنان طهماسبی
# دکتر رجاء ابوعلی
# دکتر سید حسین حسینی
🗓 سه شنبه 12 اردیبهشت 1402، ساعت 17/30
🏡 سالن خیام
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhh
نقد و بررسی آثار و افکار علی احمد سعید (ادونیس)
سخنرانان:
# دکتر عدنان طهماسبی
# دکتر رجاء ابوعلی
# دکتر سید حسین حسینی
🗓 سه شنبه 12 اردیبهشت 1402، ساعت 17/30
🏡 سالن خیام
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhh
Forwarded from یادداشت های حسن انصاری
پاسخ محکم ِابن حَوقل، ابوالقاسم محمد بن حوقل نصيبينی (د پس از ۳۶۷ ق/ ۹۷۸ م)، بازرگان، سياح معروف و جغرافیدان عرب در قرن دهم میلادی به جمال عبد الناصر (قرن بيستم ميلادی) درباره اينکه چرا بايد خليج هميشه فارس را خليج فارس ناميد و نه چيز ديگر
ابن حوقل در کتاب صورة الأرض خود که از مهمترين کتاب های جغرافيایی است که اعراب نوشته اند (تأليف حدود هزار و صد سال پيش) درباره اينکه چرا بايد خليج فارس را خليج فارس خواند و نه چيز ديگر چنين می نويسد: "دريای فارس خليجی از بحر محيط در حدّ چين و شهر واق است و اين دريا از حدود بلاد سند و كرمان تا فارس امتداد دارد و از ميان همۀ سرزمينهای مجاور آن به نام فارس ناميده شده است، زيرا فارس از همۀ اين كشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قديم سلطۀ بيشتر داشتند و هم اكنون به همۀ كرانههای دور و نزديك اين دريا مسلطند" (ترجمه دکتر جعفر شعار).
عبارت عربی را اينجا نقل می کنم:
وقد تكرّر القول بأنّ بحر فارس خليج من البحر المحيط فى حدّ الصين وبلد الواق وهو بحر يجرى على حدود بلدان السند وكرمان الى فارس فينسب من بين سائر الممالك التى عليه الى فارس لأنّه ليس عليه مملكة أعمر منها ولأنّ ملوك فارس كانوا على قديم الأيّام أقوى سلطانا وهم المستولون الى يومنا هذا على ما بعُد وقرب من شطوط هذا البحر ولأنّا لا نعلم فى جميع بلد فارس وغيرها سفنا تجرى فى بحر فارس فتخرج عن حدّ مملكتها وترجع بجلالتها وصيانتها إلّا لفارس". (ص 244. ونعم ما قال والآن کما کان).
https://t.me/azbarresihayetarikhi
ابن حوقل در کتاب صورة الأرض خود که از مهمترين کتاب های جغرافيایی است که اعراب نوشته اند (تأليف حدود هزار و صد سال پيش) درباره اينکه چرا بايد خليج فارس را خليج فارس خواند و نه چيز ديگر چنين می نويسد: "دريای فارس خليجی از بحر محيط در حدّ چين و شهر واق است و اين دريا از حدود بلاد سند و كرمان تا فارس امتداد دارد و از ميان همۀ سرزمينهای مجاور آن به نام فارس ناميده شده است، زيرا فارس از همۀ اين كشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قديم سلطۀ بيشتر داشتند و هم اكنون به همۀ كرانههای دور و نزديك اين دريا مسلطند" (ترجمه دکتر جعفر شعار).
عبارت عربی را اينجا نقل می کنم:
وقد تكرّر القول بأنّ بحر فارس خليج من البحر المحيط فى حدّ الصين وبلد الواق وهو بحر يجرى على حدود بلدان السند وكرمان الى فارس فينسب من بين سائر الممالك التى عليه الى فارس لأنّه ليس عليه مملكة أعمر منها ولأنّ ملوك فارس كانوا على قديم الأيّام أقوى سلطانا وهم المستولون الى يومنا هذا على ما بعُد وقرب من شطوط هذا البحر ولأنّا لا نعلم فى جميع بلد فارس وغيرها سفنا تجرى فى بحر فارس فتخرج عن حدّ مملكتها وترجع بجلالتها وصيانتها إلّا لفارس". (ص 244. ونعم ما قال والآن کما کان).
https://t.me/azbarresihayetarikhi
باسم الشعب الایرانی نشکر المملکة العربیة السعودیة علی اجلاءها 65 مواطنا ایرانیا من السودان الی میناء جدة آملین السلم والامان للجمیع خاصة للشعب السودانی العزیز والمزید من المحبة والتلاحم بین ابناء الامة الاسلامیة.
t.me/K_MjM
@saruir
t.me/K_MjM
@saruir
Telegram
قنات (دکتر مجید مرادی)
مجید مرادی رودپشتی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه سن ژوزف بیروت- شاعر- مترجم- مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات اسلامی و خاورمیانه
تماس با ادمین: @mmoradi49
تماس با ادمین: @mmoradi49
ضمن سلسلة #لقاءات_المجمع_العلمية.. يعقد مجمع اللغة العربية بمكة المكرمة لقاءً علميًّا، عنوانه:
*"اللغة العربية في الهند: تجارب ورؤى"*
يلقاكم فيه:
أ.د. محمد أسلم الإصلاحي
(الأستاذ في جامعة جواهر لال نهرو)
يقدم اللقاء:
د. مصطفى شعبان
(عضو المجمع)
🗓️ السبت 1444/10/16هـ - الواحدة ظهرًا بتوقيت مكة.
📝 رابط التسجيل:
https://forms.gle/7wFUaamd7yrR1vpa9
☎ للتواصل، وللاستفسارات:
https://wa.me/966550234042
🆔 @saruir
*"اللغة العربية في الهند: تجارب ورؤى"*
يلقاكم فيه:
أ.د. محمد أسلم الإصلاحي
(الأستاذ في جامعة جواهر لال نهرو)
يقدم اللقاء:
د. مصطفى شعبان
(عضو المجمع)
🗓️ السبت 1444/10/16هـ - الواحدة ظهرًا بتوقيت مكة.
📝 رابط التسجيل:
https://forms.gle/7wFUaamd7yrR1vpa9
☎ للتواصل، وللاستفسارات:
https://wa.me/966550234042
🆔 @saruir
بسم الله الرحمن الرحيم
يسعد قسم اللغة العربية و آدابها بجامعة علي كره الإسلاميّة، الهند، أن يدعوكم إلى محاضرتين يوم الجمعة/ الیوم (05 مايو 2024 م) في الساعة الثامنة مساء بتوقيت الهند (الخامسة و النصف عصرا بتوقيت مكة المكرمة)، على منصة GOOGLE MEET ، على الرابط التالي:
https://meet.google.com/tyn-vqmi-xui?hs=224
1. الناقد الكبير أ. د. محمد تحريشي ( عميد كلية الآداب، جامعة بشار، الجزائر )
الموضوع: "الإبداع بين ظواهر الاغتراب و أسئلة الهوية".
(Creativity, Estrangement and Questions of Identity)
2. الأديبة و الشاعرة ريما آل كلزلي
الموضوع: "سرديات الاغتراب و الأنثوية و الحرية المسؤولة: تجربة شخصية "
(Narratives of Estrangement, Feminism and Accountable Freedom: A Personal Account)
علما بأن المحاضرتين تتبعهما مداخلات من السادة الحضور.
تحياتي
محمد ثناء الله الندوي
رئيس قسم اللغة العربية و آدابها
جامعة علي كره الإسلامية، الهند
و رئيس تحرير مجلة المجمع العلمي العربي الهندي.
[ 🆔 @saruir ]
يسعد قسم اللغة العربية و آدابها بجامعة علي كره الإسلاميّة، الهند، أن يدعوكم إلى محاضرتين يوم الجمعة/ الیوم (05 مايو 2024 م) في الساعة الثامنة مساء بتوقيت الهند (الخامسة و النصف عصرا بتوقيت مكة المكرمة)، على منصة GOOGLE MEET ، على الرابط التالي:
https://meet.google.com/tyn-vqmi-xui?hs=224
1. الناقد الكبير أ. د. محمد تحريشي ( عميد كلية الآداب، جامعة بشار، الجزائر )
الموضوع: "الإبداع بين ظواهر الاغتراب و أسئلة الهوية".
(Creativity, Estrangement and Questions of Identity)
2. الأديبة و الشاعرة ريما آل كلزلي
الموضوع: "سرديات الاغتراب و الأنثوية و الحرية المسؤولة: تجربة شخصية "
(Narratives of Estrangement, Feminism and Accountable Freedom: A Personal Account)
علما بأن المحاضرتين تتبعهما مداخلات من السادة الحضور.
تحياتي
محمد ثناء الله الندوي
رئيس قسم اللغة العربية و آدابها
جامعة علي كره الإسلامية، الهند
و رئيس تحرير مجلة المجمع العلمي العربي الهندي.
[ 🆔 @saruir ]
انجمن مجازی دانشآموختگان زبان و ادبیات عربی
بسم الله الرحمن الرحيم يسعد قسم اللغة العربية و آدابها بجامعة علي كره الإسلاميّة، الهند، أن يدعوكم إلى محاضرتين يوم الجمعة/ الیوم (05 مايو 2024 م) في الساعة الثامنة مساء بتوقيت الهند (الخامسة و النصف عصرا بتوقيت مكة المكرمة)، على منصة GOOGLE MEET ، على…
الساعة السادسة عصرا بتوقيت طهران/ إيران.
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📔گپ و گفتی با دکتر علی اوسط ابراهیمی
🔹موضوع گفتگو: تجربه زیسته
🗓 سه شنبه 19 اردیبهشت 1402 ساعت 17
🏡 سالن حافظ
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🔹موضوع گفتگو: تجربه زیسته
🗓 سه شنبه 19 اردیبهشت 1402 ساعت 17
🏡 سالن حافظ
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
Audio
🎶 پوشه شنیداری نشست علمی نقد و بررسی کتاب شعر سپید
🗓 دوشنبه 18 اردیبهشت 1402
💢انجمن سرو سایه فکن💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓 دوشنبه 18 اردیبهشت 1402
💢انجمن سرو سایه فکن💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
Audio
🎶 پوشه شنیداری گپ و گفت با دکتر علی اوسط ابراهیمی
🔹موضوع گفتگو: تجربه زیسته
🗓 سه شنبه 19 اردیبهشت 1402
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🔹موضوع گفتگو: تجربه زیسته
🗓 سه شنبه 19 اردیبهشت 1402
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📷 گزارش تصویری گپ و گفت با دکتر علی اوسط ابراهیمی
🗓 سه شنبه 19اردیبهشت 1402
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓 سه شنبه 19اردیبهشت 1402
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
فیلم نشست؛
نقد و بررسی کتاب شعر سپید
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست علمی "نقد و بررسی کتاب شعر سپید" عصر دوشنبه 18 اردیبهشت 1402 در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
علاقه مندان میتوانند از طریق لینک زیر فیلم کامل این نشست را در صفحه آپارات خانه اندیشمندان علوم انسانی ملاحظه نمایند:
https://www.aparat.com/v/394sf
نقد و بررسی کتاب شعر سپید
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست علمی "نقد و بررسی کتاب شعر سپید" عصر دوشنبه 18 اردیبهشت 1402 در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
علاقه مندان میتوانند از طریق لینک زیر فیلم کامل این نشست را در صفحه آپارات خانه اندیشمندان علوم انسانی ملاحظه نمایند:
https://www.aparat.com/v/394sf
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
نقد و بررسی کتاب شعر سپید