Forwarded from علوم البلاغة \علوم بلاغت
انجمن مجازی دانشآموختگان زبان و ادبیات عربی
https://jlcr.ut.ac.ir
من المجلات المتخصصة في جامعة طهران
تنشر فصليا باللغة الفارسية
يمكن تحميل كل المقالات المنشورة مجانا.
تنشر فصليا باللغة الفارسية
يمكن تحميل كل المقالات المنشورة مجانا.
Forwarded from قدحهای نهانی
کلمات قصار - امام علی.pdf
8.8 MB
مطلوب کل طالب من کلام علی بن ابیطالب
کلمات قصار امام علی بن ابیطالب به انتخاب جاحظ و ترجمه رشید وطواط، نسخه خطی مربوط به قرن ۹
@qadahha
کلمات قصار امام علی بن ابیطالب به انتخاب جاحظ و ترجمه رشید وطواط، نسخه خطی مربوط به قرن ۹
@qadahha
وعلى العاقل أن يذكرَ الموت في كل يوم وليلة مرارًا، ذِكرًا يباشر به القلوب، ويقدع الطماح، فإنّ في كثرة ذِكر الموت عصمة من الأشر، وأمانًا - بإذن الله - من الهلع.
ابن المقفع🌺
@saruir
ابن المقفع🌺
•
يقدع : يكف ويمنع ويكبح@saruir
Forwarded from گل های معرفت
🍃در محضر علی بن ابیطالب (ع)
أخرِجوا مِنَ الدُّنیا قُلوبَکُم مِن قَبلِ أن تَخرُجَ مِنها أبدانُکُم...
پیش از آن که بدنهایتان از دنیا بروند، دلهایتان را از آن بیرون بَرید.
(نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۳)
أخرِجوا مِنَ الدُّنیا قُلوبَکُم مِن قَبلِ أن تَخرُجَ مِنها أبدانُکُم...
پیش از آن که بدنهایتان از دنیا بروند، دلهایتان را از آن بیرون بَرید.
(نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۳)
Forwarded from قدحهای نهانی
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي
سپاس خدایى را كه او را مى خوانم و او اجابتم مى كند هرچند آندم كه او مرا مى خواند كندى و كاهلى مىكنم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي
و ستايش خدایى را كه چون از او چيزى میخواهم به من عطا مىكند هرچند هنگامى كه او از من چیزی مىخواهد من بخل مىورزم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي
و ستايش خدایى را كه هرگاه نیازی دارم او را میخوانم و هرگاه براى راز و نياز با او خلوت میکنم و او بدون هيچ واسطه، حاجتم را روا مىسازد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
سپاس خدایى را كه جز او را به دعا نمىخوانم و اگر غير او را بخوانم پاسخی به خواستهام نمیدهد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
و سپاس خدایى را كه جز او به کسی چشم اميد ندارم و اگر به غيرش اميد ببندم نااميدم میکند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي
ستايش خدایى را كه كار مرا به خود واگذاشت و گرامي ام داشت و مرا به مردم وانگذاشت تا خوارم کنند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي
ستايش خدایی را كه با من دوستى میکند اگرچه از من بىنياز است
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي
و سپاس خدایى را كه با من بردبارى مىكند تا چنان که گويى مرا گناهى نيست
فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
پس پروردگارم نزد من ستوده ترين است و به ستايش من سزاوارترین
بخش آغازین دعای ابوحمزه ثمالی
سپاس خدایى را كه او را مى خوانم و او اجابتم مى كند هرچند آندم كه او مرا مى خواند كندى و كاهلى مىكنم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي
و ستايش خدایى را كه چون از او چيزى میخواهم به من عطا مىكند هرچند هنگامى كه او از من چیزی مىخواهد من بخل مىورزم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي
و ستايش خدایى را كه هرگاه نیازی دارم او را میخوانم و هرگاه براى راز و نياز با او خلوت میکنم و او بدون هيچ واسطه، حاجتم را روا مىسازد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
سپاس خدایى را كه جز او را به دعا نمىخوانم و اگر غير او را بخوانم پاسخی به خواستهام نمیدهد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
و سپاس خدایى را كه جز او به کسی چشم اميد ندارم و اگر به غيرش اميد ببندم نااميدم میکند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي
ستايش خدایى را كه كار مرا به خود واگذاشت و گرامي ام داشت و مرا به مردم وانگذاشت تا خوارم کنند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي
ستايش خدایی را كه با من دوستى میکند اگرچه از من بىنياز است
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي
و سپاس خدایى را كه با من بردبارى مىكند تا چنان که گويى مرا گناهى نيست
فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
پس پروردگارم نزد من ستوده ترين است و به ستايش من سزاوارترین
بخش آغازین دعای ابوحمزه ثمالی
سوره بقره آیه ۲۸۶
راغب مصطفی غلوش
پروردگارا! بر ما مگير اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم
قرائت آیه ۲۸۶ سوره بقره راغب مصطفی غلوش
@qadahha
قرائت آیه ۲۸۶ سوره بقره راغب مصطفی غلوش
@qadahha
سبجيء يوم أخر
محمود درويش
"سيجيء يَوْمٌ آخرٌ , يومٌ نسائيٌّ
شفيفُ الاستعارةِ , كاملُ التكوين ,
ماسيٌّ زفافي الزيارةِ مُشْمِسٌ’
سَلسٌ ’ خَفيفُ الظلِّ. لا أحدٌ يُحِسُّ
برغبةٍ في الانتحار أَو الرحيل. فكُلّ
شيء, خارج الماضي, طبيعيٌّ حقيقيٌّ’
رديفُ صفاته الأولى. كأنَّ الوقتَ
يرقد في إجازته..."
"سوف يجيء يومٌ آخرٌ’ يومٌ نسائيٌّ
غنائيٌّ الإشارة’ لازورديُّ التحيةِ
والعبارة. كُلُّ شيء أُنثويُّ خارج
الماضي. يَسيلُ الماءُ من ضرع الحجارةِ.
لا غُبَارَ’ ولا جَفَافَ’ ولا خسارةَ
والحمامُ ينامُ بعد الظهر في دبّابة
مهجورةٍ إن لم يجد عُشّاً صغيراً
في سرير العاشِقَيْن..."
رابط ملف القصيدة الصوتي
https://www.lyrikline.org/en/poems/3266
محمود درويش
"سيجيء يَوْمٌ آخرٌ , يومٌ نسائيٌّ
شفيفُ الاستعارةِ , كاملُ التكوين ,
ماسيٌّ زفافي الزيارةِ مُشْمِسٌ’
سَلسٌ ’ خَفيفُ الظلِّ. لا أحدٌ يُحِسُّ
برغبةٍ في الانتحار أَو الرحيل. فكُلّ
شيء, خارج الماضي, طبيعيٌّ حقيقيٌّ’
رديفُ صفاته الأولى. كأنَّ الوقتَ
يرقد في إجازته..."
"سوف يجيء يومٌ آخرٌ’ يومٌ نسائيٌّ
غنائيٌّ الإشارة’ لازورديُّ التحيةِ
والعبارة. كُلُّ شيء أُنثويُّ خارج
الماضي. يَسيلُ الماءُ من ضرع الحجارةِ.
لا غُبَارَ’ ولا جَفَافَ’ ولا خسارةَ
والحمامُ ينامُ بعد الظهر في دبّابة
مهجورةٍ إن لم يجد عُشّاً صغيراً
في سرير العاشِقَيْن..."
رابط ملف القصيدة الصوتي
https://www.lyrikline.org/en/poems/3266
Forwarded from دانشگاه اصفهان
az10_registration_manual.pdf
4.9 MB
🔴 انتشار دفترچه راهنمای ثبتنام دهمین آزمون استخدام فراگیر دستگاههای اجرایی
🔹شروع ثبت نام: 22/فروردین/1402
🔹پایان ثبت نام: 4/اردیبهشت/1402
🔹دریافت کارت آزمون: 9/خرداد/1402
🔹زمان برگزاری آزمون: 12/خرداد/1402
همزمان با انتشار دفترچه راهنما، ثبتنام برای شرکت در دهمین آزمون استخدامی کشور برای جذب نیرو در بیش از ۱۵ دستگاه اجرایی آغاز شد.
کانال دانشگاه اصفهان🎓
@Esfahan_University
🔹شروع ثبت نام: 22/فروردین/1402
🔹پایان ثبت نام: 4/اردیبهشت/1402
🔹دریافت کارت آزمون: 9/خرداد/1402
🔹زمان برگزاری آزمون: 12/خرداد/1402
همزمان با انتشار دفترچه راهنما، ثبتنام برای شرکت در دهمین آزمون استخدامی کشور برای جذب نیرو در بیش از ۱۵ دستگاه اجرایی آغاز شد.
کانال دانشگاه اصفهان🎓
@Esfahan_University
Forwarded from مرکز مطالعات خلیج فارس
🔴۴۶ سال پیش در چنین روزی "غسان کنفانی" نویسنده شهیر فلسطینی در سن ۳۶ سالگی با انفجار بمبی در خودروی خود ترور شد.
این فیلم بخشی از مصاحبه وی با ریچارد کارلتون می باشد؛
"گفتگو با اسرائیل گفتگوی شمشیر و گردن است."
@persiangulfstudies
این فیلم بخشی از مصاحبه وی با ریچارد کارلتون می باشد؛
"گفتگو با اسرائیل گفتگوی شمشیر و گردن است."
@persiangulfstudies
Telegram
attach 📎
Forwarded from 📚 Naqshine; History & Civilization of Islam 📚
✅ شماره جدید دو فصلنامه پژوهشنامه تاریخ اسلام (دوره 1، شماره پیاپی 44، زمستان 1400) منتشر شد. فهرست مقالات این شماره بدین شرح است:
1️⃣ کاربست منابع اسلامی در تواریخ قرون وسطی اسپانیا: مطالعه موردی تاریخ عرب و تاریخ گوت با تأکید بر واقعه فتح اندلس و زندگانی محمد(ص)
✍️ میلاد صادقی
2️⃣ سیر تحول اندیشه معترضان به حجاب از عصر ناصری تا پهلوی دوم (1227- ـ1320ش)
✍️ فاطمه شکیب رخ، حسن زندیه
3️⃣ بررسی امکان پیروی برخی از اعراب دوره پیشااسلامی از آئین مزدک
✍️ محمدهادی توکلی
4️⃣ اهمیت گزارش مورخان ارمنی در ثبت حوادث فتوحات اعراب در دو قرن اول هجری (با استناد به دو کتاب تاریخ سبئوس و تاریخ غِوُند)
✍️ بهمن زینلی، علی اکبر جعفری، هایک ساریان
5️⃣ نقش عربستان در گسترش سلفیگری در اخوان المسلمین مصر
✍️ حامد آل یمین
6️⃣ مکاتبات محمدحسنخان، حاکم مسلمان شکی و شروان با حکومت عثمانی (1198-1203/1784-1789م)
✍️ فاطمه جعفرنیا، محمد عزیزنژاد
🆔 @naqshine
1️⃣ کاربست منابع اسلامی در تواریخ قرون وسطی اسپانیا: مطالعه موردی تاریخ عرب و تاریخ گوت با تأکید بر واقعه فتح اندلس و زندگانی محمد(ص)
✍️ میلاد صادقی
2️⃣ سیر تحول اندیشه معترضان به حجاب از عصر ناصری تا پهلوی دوم (1227- ـ1320ش)
✍️ فاطمه شکیب رخ، حسن زندیه
3️⃣ بررسی امکان پیروی برخی از اعراب دوره پیشااسلامی از آئین مزدک
✍️ محمدهادی توکلی
4️⃣ اهمیت گزارش مورخان ارمنی در ثبت حوادث فتوحات اعراب در دو قرن اول هجری (با استناد به دو کتاب تاریخ سبئوس و تاریخ غِوُند)
✍️ بهمن زینلی، علی اکبر جعفری، هایک ساریان
5️⃣ نقش عربستان در گسترش سلفیگری در اخوان المسلمین مصر
✍️ حامد آل یمین
6️⃣ مکاتبات محمدحسنخان، حاکم مسلمان شکی و شروان با حکومت عثمانی (1198-1203/1784-1789م)
✍️ فاطمه جعفرنیا، محمد عزیزنژاد
🆔 @naqshine
Forwarded from قدحهای نهانی
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي
سپاس خدایى را كه او را مى خوانم و او اجابتم مى كند هرچند آندم كه او مرا مى خواند كندى و كاهلى مىكنم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي
و ستايش خدایى را كه چون از او چيزى میخواهم به من عطا مىكند هرچند هنگامى كه او از من چیزی مىخواهد من بخل مىورزم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي
و ستايش خدایى را كه هرگاه نیازی دارم او را میخوانم و هرگاه براى راز و نياز با او خلوت میکنم و او بدون هيچ واسطه، حاجتم را روا مىسازد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
سپاس خدایى را كه جز او را به دعا نمىخوانم و اگر غير او را بخوانم پاسخی به خواستهام نمیدهد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
و سپاس خدایى را كه جز او به کسی چشم اميد ندارم و اگر به غيرش اميد ببندم نااميدم میکند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي
ستايش خدایى را كه كار مرا به خود واگذاشت و گرامي ام داشت و مرا به مردم وانگذاشت تا خوارم کنند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي
ستايش خدایی را كه با من دوستى میکند اگرچه از من بىنياز است
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي
و سپاس خدایى را كه با من بردبارى مىكند تا چنان که گويى مرا گناهى نيست
فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
پس پروردگارم نزد من ستوده ترين است و به ستايش من سزاوارترین
بخش آغازین دعای ابوحمزه ثمالی
سپاس خدایى را كه او را مى خوانم و او اجابتم مى كند هرچند آندم كه او مرا مى خواند كندى و كاهلى مىكنم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي
و ستايش خدایى را كه چون از او چيزى میخواهم به من عطا مىكند هرچند هنگامى كه او از من چیزی مىخواهد من بخل مىورزم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي
و ستايش خدایى را كه هرگاه نیازی دارم او را میخوانم و هرگاه براى راز و نياز با او خلوت میکنم و او بدون هيچ واسطه، حاجتم را روا مىسازد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
سپاس خدایى را كه جز او را به دعا نمىخوانم و اگر غير او را بخوانم پاسخی به خواستهام نمیدهد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
و سپاس خدایى را كه جز او به کسی چشم اميد ندارم و اگر به غيرش اميد ببندم نااميدم میکند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي
ستايش خدایى را كه كار مرا به خود واگذاشت و گرامي ام داشت و مرا به مردم وانگذاشت تا خوارم کنند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي
ستايش خدایی را كه با من دوستى میکند اگرچه از من بىنياز است
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي
و سپاس خدایى را كه با من بردبارى مىكند تا چنان که گويى مرا گناهى نيست
فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
پس پروردگارم نزد من ستوده ترين است و به ستايش من سزاوارترین
بخش آغازین دعای ابوحمزه ثمالی
سوره بقره آیه ۲۸۶
راغب مصطفی غلوش
پروردگارا! بر ما مگير اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم
قرائت آیه ۲۸۶ سوره بقره راغب مصطفی غلوش
@qadahha
قرائت آیه ۲۸۶ سوره بقره راغب مصطفی غلوش
@qadahha
Forwarded from دانشگاه اصفهان
Derakhshan_MSc_1402.pdf
773.4 KB
🟡 فراخوان پذیرش بدون آزمون مقطع کارشناسی ارشد (استعداد درخشان) سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ دانشگاه اصفهان
دانشگاه اصفهان در راستای اجرای سیاستهای حمایت و هدایت استعدادهای درخشان و به منظور فراهم نمودن زمینه جذب برگزیدگان علمی، بر اساس آئین نامه پذیرش بدون آزمون استعدادهای درخشان (شماره ۲/۳۰۷۸۲ مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۷) از بین دانشجویان ممتاز مقطع کارشناسی پیوسته دانشگاه اصفهان و سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور در مقطع کارشناسی ارشد دانشجو می پذیرد.
زمان ثبت نام داوطلبان شرکت در فراخوان بدون آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان، از ۱۴۰۲/۰۲/۰۴ لغایت ۱۴۰۲/۰۲/۲۹ است و ثبت نام از طریق سیستم خدمات آموزشی دانشگاه (گلستان) انجام می شود.
متقاضیان گرامی لطفاً پیش از اقدام به ثبت نام، آئیننامه پذیرش بدون آزمون، فراخوان پذیرش بدون آزمون دانشگاه اصفهان و شرایط ثبت نام را به دقت مطالعه و از واجد شرایط بودن خود اطمینان حاصل فرمائید.
اطلاعات بیشتر
#استعداد_درخشان
کانال دانشگاه اصفهان🎓
@Esfahan_University
دانشگاه اصفهان در راستای اجرای سیاستهای حمایت و هدایت استعدادهای درخشان و به منظور فراهم نمودن زمینه جذب برگزیدگان علمی، بر اساس آئین نامه پذیرش بدون آزمون استعدادهای درخشان (شماره ۲/۳۰۷۸۲ مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۷) از بین دانشجویان ممتاز مقطع کارشناسی پیوسته دانشگاه اصفهان و سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور در مقطع کارشناسی ارشد دانشجو می پذیرد.
زمان ثبت نام داوطلبان شرکت در فراخوان بدون آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان، از ۱۴۰۲/۰۲/۰۴ لغایت ۱۴۰۲/۰۲/۲۹ است و ثبت نام از طریق سیستم خدمات آموزشی دانشگاه (گلستان) انجام می شود.
متقاضیان گرامی لطفاً پیش از اقدام به ثبت نام، آئیننامه پذیرش بدون آزمون، فراخوان پذیرش بدون آزمون دانشگاه اصفهان و شرایط ثبت نام را به دقت مطالعه و از واجد شرایط بودن خود اطمینان حاصل فرمائید.
اطلاعات بیشتر
#استعداد_درخشان
کانال دانشگاه اصفهان🎓
@Esfahan_University
ٰ
ما أشدَّ حاجتنا - نحن المسلمين - إلى أنْ نَفْهمَ أعيادنا فهمًا جديدًا، نتلقّاها به، ونأخذها من ناحيتِه، فتجيءُ أيامًا سعيدةً عاملةً، تنبّه فينا أوصافها القويّة، وتجدِّدُ نفوسَنا بمعانيها، لا كما تجيءُ الآن؛ كالحةً عاطلةً ممسوحةً من المعنى، أكبر عملِها تجديد الثياب.
#الرافعي، وحي القلم
ما أشدَّ حاجتنا - نحن المسلمين - إلى أنْ نَفْهمَ أعيادنا فهمًا جديدًا، نتلقّاها به، ونأخذها من ناحيتِه، فتجيءُ أيامًا سعيدةً عاملةً، تنبّه فينا أوصافها القويّة، وتجدِّدُ نفوسَنا بمعانيها، لا كما تجيءُ الآن؛ كالحةً عاطلةً ممسوحةً من المعنى، أكبر عملِها تجديد الثياب.
#الرافعي، وحي القلم
Forwarded from دانشگاه اصفهان
🔴مهلت انتخاب رشته آزمون ورودی دکتری (Ph.D) نیمهمتمرکز سال ۱۴۰۲ تا پایان روز سه شنبه ۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ تمدید شد.
🔸به دنبال انتشار دفترچه راهنمای انتخاب رشته (دفترچه شماره ۲) آزمون ورودی مقطع دکتری (Ph.D) نیمهمتمرکز سال ۱۴۰۲ در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲، داوطلبان مجاز به انتخاب رشته در آزمون که تاکنون موفق به انتخاب رشته نشدهاند، فرصت دارند تا پایان روز سه شنبه ۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ نسبت به انتخاب رشته اقدام کنند.
کانال دانشگاه اصفهان🎓
@Esfahan_University
🔸به دنبال انتشار دفترچه راهنمای انتخاب رشته (دفترچه شماره ۲) آزمون ورودی مقطع دکتری (Ph.D) نیمهمتمرکز سال ۱۴۰۲ در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲، داوطلبان مجاز به انتخاب رشته در آزمون که تاکنون موفق به انتخاب رشته نشدهاند، فرصت دارند تا پایان روز سه شنبه ۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ نسبت به انتخاب رشته اقدام کنند.
کانال دانشگاه اصفهان🎓
@Esfahan_University
أهـلاً بفِطْـرٍ قـد أضاء هـلالُـه
فـالآنَ فاغْدُ على الصِّحاب وبَكِّـرِ
وانظـرْ إليـه كزورقٍ من فِضَّــةٍ
قـد أثقلتْـهُ حمـولـةٌ من عَنْبَـرِ
ابن المعتز
@saruir
فـالآنَ فاغْدُ على الصِّحاب وبَكِّـرِ
وانظـرْ إليـه كزورقٍ من فِضَّــةٍ
قـد أثقلتْـهُ حمـولـةٌ من عَنْبَـرِ
ابن المعتز
@saruir
Forwarded from اتچ بات
🌀 روایت پاپوش ها
گفت: کفشْ بایستن کسی را، یعنی مهیای سفر بودن، یعنی سفر او را ضرور شدن و بعد برایم خواند:
ای صبر بگفتی که چو غم پیش آید
خوش باش که کارِ تو ز من بگشاید
رفتی چو کلاه گوشه غم دیدی
ای صبر کنون کفش، که را می باید؟
اینها را مجیر بیلقانی به من گفت.
و من دانستم که کفشْ بایسته شدم. کفش هایم را به صف کردم تا از ایشان بپرسم کدامشان تمنای رفتن دارند و حوصله پیمودن؟ کدامشان شب ها خواب سفر می بینید و روزها شوق گام زدن روی خس و خاک و سنگ و کلوخ را دارند؟
کفش های نیلی گفتند: من، من، من، خواهش می کنیم!
چند سال پیش، غروبِ روز قبل از سفرم در میدان هفت حوض با عجله و بی حوصله رفته بودم که کفش بخرم. همان اول میدان، کنار اولین حوض، زهره نیلی را دیدم؛ دوست و خبرنگاری که سال ها بود ندیده بودمش.
گفتم آمده ام که کفش بخرم.
گفت: بیا، بیا و مرا کشید و برد در مغازه ای کنار یک جفت کفش چرمی جگری و گفت: من عاشق اینها بودم، می خواستم بخرمشان، اما اندازه پایم نبود. تو بخر.
و من خریدمشان، بی هیچ اما و اگر و شاید و بایدی.
و همه این سال ها نپوشیدمشان تا شب عزیمت به مراکش که کفش ها به فغان در آمدند که ما هیچ وقت هیچ جا را ندیده ایم. هیچ وقت ما را با خودت جایی نبرده ای، جز یکبار که بردی دندانپزشکی که هنوز گوشمان درد می کند بس که توی آن صدای اره و تیشه می آید.
ما راه های بسیار از تو طلب داریم. کوچه هایی دور، شبها خوابِ ما را می بینند، ما را به خواب کوچه های ندیده ببر.
و من کفش های چرمی جگری، یادگارهای زهره نیلی را با خود به مغرب بردم و به آنها گفتم: از امروز اسم شما پاپوش است، شما را به دیدار خویشاوندان کهنتان می برم، آن سوی جهان، در شمال آفریقا، نیاکانتان هنوز نامشان بابوش است. آنها چهار نقطه از شما کمتر دارند، آنها نقطه هایشان را بین راههای عرب و عجم، میان سرزمین های پارس و اقلیم عربان گم کرده اند.
شاید روزی به سرزمینی دیگری برویم و اسمتان پاچیله شود یا پای افزار یا نعلین یا چاروق. اما امروز نامتان پاپوش است.
پاپوش هایم هر روز هزاران گام می رفتند و تن می سایدند به تن زمزدین و لاجوردی و اخرایی و خردلی و نیلی و سبز و سفید و سیاه کاشی های هزار ساله که تنگ هم خوابیده بودند کف قدیمی ترین دانشگاه جهان، در حیاط مدرسه قرویین؛ در دالان خوابگاه دانشجویانی که هزار سال پیش از این مرده بودند.
پاپوش هایم لابه لای زاویه ها و قبرها و مزار های فراموش شده، خاک و خاطره را تیمم می کردند و می گریستند بر زخم پای سالکان بی پاپوش که زیر و بم های زمین، رنج را به آنها آموخته بود.
پاپوش هایم از پله هایی بالا می رفتند که لبه های چوبی شان از تن درختانی ساخته شده بود که بر سر عارفانی گمنام سایه می افکندند.
پاپوش هایم پا می گذاشتند روی خورشیدهایی سرامیکی که شعاعیشان از تابش تاریخ ریخته بود.
پاپوش هایم هر صبح و ظهر و شام بر سجاده ی کوچه پس کوچه های فاس، پیشانی به نماز می بردند و سنگفرش خیس می شد از دلتنگی عابرانی که قرن ها پیش از این از اینجا گذشته بودند.
به پاپوش هایم گفتم فردا به دیدار نیاکانتان خواهیم رفت و و از میان قبیله ی بابوش ها دو خواهر برایتان خواهم آورد، خواهران فیروزه ای.
و از آن پس پاپوش هایم بی تاب دیدار خواهران فیروزه ای شان شدند…
✍️#عرفان_نظرآهاری
#روایت_پاپوش_ها_از_هفت_حوض_تا_مراکش
#اسم_خواهران_فیروزه_ای_بابوش_بود
#زندگی_در_مراکش
🌀@erfannazarahari
گفت: کفشْ بایستن کسی را، یعنی مهیای سفر بودن، یعنی سفر او را ضرور شدن و بعد برایم خواند:
ای صبر بگفتی که چو غم پیش آید
خوش باش که کارِ تو ز من بگشاید
رفتی چو کلاه گوشه غم دیدی
ای صبر کنون کفش، که را می باید؟
اینها را مجیر بیلقانی به من گفت.
و من دانستم که کفشْ بایسته شدم. کفش هایم را به صف کردم تا از ایشان بپرسم کدامشان تمنای رفتن دارند و حوصله پیمودن؟ کدامشان شب ها خواب سفر می بینید و روزها شوق گام زدن روی خس و خاک و سنگ و کلوخ را دارند؟
کفش های نیلی گفتند: من، من، من، خواهش می کنیم!
چند سال پیش، غروبِ روز قبل از سفرم در میدان هفت حوض با عجله و بی حوصله رفته بودم که کفش بخرم. همان اول میدان، کنار اولین حوض، زهره نیلی را دیدم؛ دوست و خبرنگاری که سال ها بود ندیده بودمش.
گفتم آمده ام که کفش بخرم.
گفت: بیا، بیا و مرا کشید و برد در مغازه ای کنار یک جفت کفش چرمی جگری و گفت: من عاشق اینها بودم، می خواستم بخرمشان، اما اندازه پایم نبود. تو بخر.
و من خریدمشان، بی هیچ اما و اگر و شاید و بایدی.
و همه این سال ها نپوشیدمشان تا شب عزیمت به مراکش که کفش ها به فغان در آمدند که ما هیچ وقت هیچ جا را ندیده ایم. هیچ وقت ما را با خودت جایی نبرده ای، جز یکبار که بردی دندانپزشکی که هنوز گوشمان درد می کند بس که توی آن صدای اره و تیشه می آید.
ما راه های بسیار از تو طلب داریم. کوچه هایی دور، شبها خوابِ ما را می بینند، ما را به خواب کوچه های ندیده ببر.
و من کفش های چرمی جگری، یادگارهای زهره نیلی را با خود به مغرب بردم و به آنها گفتم: از امروز اسم شما پاپوش است، شما را به دیدار خویشاوندان کهنتان می برم، آن سوی جهان، در شمال آفریقا، نیاکانتان هنوز نامشان بابوش است. آنها چهار نقطه از شما کمتر دارند، آنها نقطه هایشان را بین راههای عرب و عجم، میان سرزمین های پارس و اقلیم عربان گم کرده اند.
شاید روزی به سرزمینی دیگری برویم و اسمتان پاچیله شود یا پای افزار یا نعلین یا چاروق. اما امروز نامتان پاپوش است.
پاپوش هایم هر روز هزاران گام می رفتند و تن می سایدند به تن زمزدین و لاجوردی و اخرایی و خردلی و نیلی و سبز و سفید و سیاه کاشی های هزار ساله که تنگ هم خوابیده بودند کف قدیمی ترین دانشگاه جهان، در حیاط مدرسه قرویین؛ در دالان خوابگاه دانشجویانی که هزار سال پیش از این مرده بودند.
پاپوش هایم لابه لای زاویه ها و قبرها و مزار های فراموش شده، خاک و خاطره را تیمم می کردند و می گریستند بر زخم پای سالکان بی پاپوش که زیر و بم های زمین، رنج را به آنها آموخته بود.
پاپوش هایم از پله هایی بالا می رفتند که لبه های چوبی شان از تن درختانی ساخته شده بود که بر سر عارفانی گمنام سایه می افکندند.
پاپوش هایم پا می گذاشتند روی خورشیدهایی سرامیکی که شعاعیشان از تابش تاریخ ریخته بود.
پاپوش هایم هر صبح و ظهر و شام بر سجاده ی کوچه پس کوچه های فاس، پیشانی به نماز می بردند و سنگفرش خیس می شد از دلتنگی عابرانی که قرن ها پیش از این از اینجا گذشته بودند.
به پاپوش هایم گفتم فردا به دیدار نیاکانتان خواهیم رفت و و از میان قبیله ی بابوش ها دو خواهر برایتان خواهم آورد، خواهران فیروزه ای.
و از آن پس پاپوش هایم بی تاب دیدار خواهران فیروزه ای شان شدند…
✍️#عرفان_نظرآهاری
#روایت_پاپوش_ها_از_هفت_حوض_تا_مراکش
#اسم_خواهران_فیروزه_ای_بابوش_بود
#زندگی_در_مراکش
🌀@erfannazarahari
Telegram
attach 📎