Forwarded from منجنیق
🔴 در ستایش خشم و عصیان و دی
این تصویری در ستایش خشم و عصیان و دی است بر دیواری در تهران که رفقای ما نقش زدهاند. جمهوری اسلامی و اپوزیسیون براندازش به یک اندازه از دستی که ماشه را در آن صبح درخشان چکانده است مضطرب شدهاند. جمهوری اسلامی از همان روز اول انواع چهرههای امنیتیاش را به صحنه فرستاد تا مصرانه ثابت کنند «آبدارچی» وابستگی به جریانهایی در مخالفان داشته یا دستکم متاثر از آنان بوده است و اکنون نیز با بازداشتهای گسترده در شهرهای مختلف تلاش میکند خط و ربطی بسازد و اعترافی بگیرد تا خیال عملهی ظلم و ستم را راحت کند که گلوله به دستور بوده است. اپوزیسیون برانداز نیز با به میدان آوردن انواع زندانی سابق و کارشناس حاذق تلاش کرد «آبدارچی» را از طبقهاش جدا کند و از او چیزی بسازد شبیه خودش. برای این حتا یک کلمه از آبدارچی بودن «آبدارچی» چیزی نگفت، از کارگر خدماتی قراردادی بودنش که او را از بساط «بچههای چرچیل» و «خنثاسازان هشتگزن» جدا میکرد و به میلیونها کارگری متصل میکرد که زیر بار قراردادهای کوتاهمدت و سفیدامضا، زیر بار اخراج و حقوقهای زیرِ زیرِ زیرِ خط فقر، زیر بار سوتغذیهی تحمیلی و بیجاشدگی اجباری و بدنهای بیمار از کمبود و نبود دارو و درمان در حال له شدن هستند. همان تودهی بیچهرهای که در سالهای اخیر بدن در بدن خودشان را از طناب آویختهاند و به آتش کشیدهاند و اکنون دستی از میان آنان سلاح برکشیده است. طنین گلولههای آبدارچیِ دیوان عالی کشور، طنین خشم و عصیان انسان ماه دی است که زمانی به میدان آمد و هرچند اکنون نادیده انگاشته میشود اما همواره مدافعان ستم، از ستمگران حاکم تا ستمگران در انتظارِ حکمرانی، از شبح خروشان آن در هراس به سر میبرند. این دست، دستی است که نشان میدهد فرودستان و هیچشدگان میتوانند لولهی سلاح را از روی پیشانی خودشان به سمتهای دیگر نیز بچرخانند و روزش که برسد چنین خواهند کرد. همین مایهی هراس مدافعان حاکم و غیرحاکم بهرهکشی است و این هراس خوش باد.
بهمن ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective
این تصویری در ستایش خشم و عصیان و دی است بر دیواری در تهران که رفقای ما نقش زدهاند. جمهوری اسلامی و اپوزیسیون براندازش به یک اندازه از دستی که ماشه را در آن صبح درخشان چکانده است مضطرب شدهاند. جمهوری اسلامی از همان روز اول انواع چهرههای امنیتیاش را به صحنه فرستاد تا مصرانه ثابت کنند «آبدارچی» وابستگی به جریانهایی در مخالفان داشته یا دستکم متاثر از آنان بوده است و اکنون نیز با بازداشتهای گسترده در شهرهای مختلف تلاش میکند خط و ربطی بسازد و اعترافی بگیرد تا خیال عملهی ظلم و ستم را راحت کند که گلوله به دستور بوده است. اپوزیسیون برانداز نیز با به میدان آوردن انواع زندانی سابق و کارشناس حاذق تلاش کرد «آبدارچی» را از طبقهاش جدا کند و از او چیزی بسازد شبیه خودش. برای این حتا یک کلمه از آبدارچی بودن «آبدارچی» چیزی نگفت، از کارگر خدماتی قراردادی بودنش که او را از بساط «بچههای چرچیل» و «خنثاسازان هشتگزن» جدا میکرد و به میلیونها کارگری متصل میکرد که زیر بار قراردادهای کوتاهمدت و سفیدامضا، زیر بار اخراج و حقوقهای زیرِ زیرِ زیرِ خط فقر، زیر بار سوتغذیهی تحمیلی و بیجاشدگی اجباری و بدنهای بیمار از کمبود و نبود دارو و درمان در حال له شدن هستند. همان تودهی بیچهرهای که در سالهای اخیر بدن در بدن خودشان را از طناب آویختهاند و به آتش کشیدهاند و اکنون دستی از میان آنان سلاح برکشیده است. طنین گلولههای آبدارچیِ دیوان عالی کشور، طنین خشم و عصیان انسان ماه دی است که زمانی به میدان آمد و هرچند اکنون نادیده انگاشته میشود اما همواره مدافعان ستم، از ستمگران حاکم تا ستمگران در انتظارِ حکمرانی، از شبح خروشان آن در هراس به سر میبرند. این دست، دستی است که نشان میدهد فرودستان و هیچشدگان میتوانند لولهی سلاح را از روی پیشانی خودشان به سمتهای دیگر نیز بچرخانند و روزش که برسد چنین خواهند کرد. همین مایهی هراس مدافعان حاکم و غیرحاکم بهرهکشی است و این هراس خوش باد.
بهمن ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective
سرخط
Photo
🔴 قتل دانشجوی دانشگاه تهران
و مطالبهی ابهامبرانگیز «امنیت» از حاکمیت!
از متن:
دستش را روی زخم عمیق قلبش گذاشته بود و دنبال موتور میدوید. نتیجهی زحمت چندساله داشت دود میشد میرفت هوا. فکر کن این همه سال درس بخوانی که دانشگاه تهران قبول شوی و بیای پایتخت تا آیندهی بهتری برای خودت و خانوادهات بسازی و دم خوابگاه همان دانشگاه، دسترنج چندسال کار برای خرید وسایل تحصیلت مثل لپتاپ را ببینی که دارد به هیچ و پوچ تبدیل میشود. چه حالی میشوی؟
☑️ یک طرف ماجرا، امیرمحمد خالقیدرمیان، قربانی جامعهی طبقاتیشده
☑️ طرف دیگر ماجرا، سارقان و بزهکاران، محصول جامعهی طبقاتیشده
☑️ سیستم خودش را بر ما تحمیل میکند؟ ما نه تنها مقاومت میکنیم بلکه به او تعرض میکنیم
☑️ پاسخ مسئولین؛ ایمنسازی یا امنیتیسازی؟
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/5xpb3yck
#امیر_محمد_خالقی
#دانشگاه_تهران
#کوی
#اعتراض_دانشجویی
#امنیت
#کیوسک
#سارق_مسلح
#امنیتی_کردن
@sarkhatism
و مطالبهی ابهامبرانگیز «امنیت» از حاکمیت!
از متن:
دستش را روی زخم عمیق قلبش گذاشته بود و دنبال موتور میدوید. نتیجهی زحمت چندساله داشت دود میشد میرفت هوا. فکر کن این همه سال درس بخوانی که دانشگاه تهران قبول شوی و بیای پایتخت تا آیندهی بهتری برای خودت و خانوادهات بسازی و دم خوابگاه همان دانشگاه، دسترنج چندسال کار برای خرید وسایل تحصیلت مثل لپتاپ را ببینی که دارد به هیچ و پوچ تبدیل میشود. چه حالی میشوی؟
☑️ یک طرف ماجرا، امیرمحمد خالقیدرمیان، قربانی جامعهی طبقاتیشده
☑️ طرف دیگر ماجرا، سارقان و بزهکاران، محصول جامعهی طبقاتیشده
☑️ سیستم خودش را بر ما تحمیل میکند؟ ما نه تنها مقاومت میکنیم بلکه به او تعرض میکنیم
☑️ پاسخ مسئولین؛ ایمنسازی یا امنیتیسازی؟
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/5xpb3yck
#امیر_محمد_خالقی
#دانشگاه_تهران
#کوی
#اعتراض_دانشجویی
#امنیت
#کیوسک
#سارق_مسلح
#امنیتی_کردن
@sarkhatism
Telegraph
قتل دانشجوی دانشگاه تهران و مطالبهی ابهامبرانگیز «امنیت» از حاکمیت!
☑️خونآلود در پی لپتاپ دستش را روی زخم عمیق قلبش گذاشته بود و دنبال موتور میدوید. نتیجهی زحمت چندساله داشت دود میشد میرفت هوا. فکر کن این همه سال درس بخوانی که دانشگاه تهران قبول شوی و بیای پایتخت تا آیندهی بهتری برای خودت و خانوادهات بسازی و دم خوابگاه…
سرخط
Photo
🔴 جنایت مشمول مرور زمان نمیشود
با انتشار خبر ثبت شکایت سه شکنجهشدهی زندان پهلوی از پرویز ثابتی، زامبی به تازگی از قفس رهاشدهی ساواک در اورلاندوی آمریکا، ساواکمالهای سلطنتطلب دوره افتادهاند که چهل و چند سال بعد از سرنگونی سلطنت و ساواک و ثابتی چرا باید از کسی شکایت کرد. همان زمان که ثابتی در تجمع لسآنجلس ظاهر شد متنی منتشر کردیم با عنوان «روند تصویری اضمحلال» که در آن به این بهانهی کهلوت سن و گذشت زمان اشاره کرده بودیم. اکنون به مناسبت ثبت شکایت از این جرثومهی جنایت بار دیگر عکس آن پست و بخشی از متن آن را بازنشر میکنیم.
تصویر شمارهی ۱: جان دیمیانوک، نگهبان اردوگاه نازیها در زوبی بور، محاکمه در هشتاد و نه سالگی روی صندلی چرخدار در وضعیتی که حتما باید دو پرستار او را همراهی میکردند در سال ۲۰۱۰.
تصویر شمارهی ۲: اسکار گرونینگ، حسابدار اردوگاه آشویتس، محاکمه در نود و سه سالگی در سال ۲۰۱۵.
تصویر شمارهی ۳: ایرمگارد فورشنر، منشی فرمانده در اردوگاه کار اجباری اشتوتهوف، محاکمه در نود و هفت سالگی روی صندلی چرخدار در سال ۲۰۲۲.
تصویر شمارهی ۴ و ۵: پرویز ثابتی، مسئول ادارهی سوم ساواک یعنی ادارهای که مسئولیت اصلی آن کشتار و سرکوب مخالفین بود با هشتاد و شش سال سن در اجتماع ایرانیان «آزادیخواه» لسآنجلس در سال ۲۰۲۳.
#پرویز_ثابتی
#تعقیب_جلاد
#دادخواهی
@sarkhatism
با انتشار خبر ثبت شکایت سه شکنجهشدهی زندان پهلوی از پرویز ثابتی، زامبی به تازگی از قفس رهاشدهی ساواک در اورلاندوی آمریکا، ساواکمالهای سلطنتطلب دوره افتادهاند که چهل و چند سال بعد از سرنگونی سلطنت و ساواک و ثابتی چرا باید از کسی شکایت کرد. همان زمان که ثابتی در تجمع لسآنجلس ظاهر شد متنی منتشر کردیم با عنوان «روند تصویری اضمحلال» که در آن به این بهانهی کهلوت سن و گذشت زمان اشاره کرده بودیم. اکنون به مناسبت ثبت شکایت از این جرثومهی جنایت بار دیگر عکس آن پست و بخشی از متن آن را بازنشر میکنیم.
تصویر شمارهی ۱: جان دیمیانوک، نگهبان اردوگاه نازیها در زوبی بور، محاکمه در هشتاد و نه سالگی روی صندلی چرخدار در وضعیتی که حتما باید دو پرستار او را همراهی میکردند در سال ۲۰۱۰.
تصویر شمارهی ۲: اسکار گرونینگ، حسابدار اردوگاه آشویتس، محاکمه در نود و سه سالگی در سال ۲۰۱۵.
تصویر شمارهی ۳: ایرمگارد فورشنر، منشی فرمانده در اردوگاه کار اجباری اشتوتهوف، محاکمه در نود و هفت سالگی روی صندلی چرخدار در سال ۲۰۲۲.
تصویر شمارهی ۴ و ۵: پرویز ثابتی، مسئول ادارهی سوم ساواک یعنی ادارهای که مسئولیت اصلی آن کشتار و سرکوب مخالفین بود با هشتاد و شش سال سن در اجتماع ایرانیان «آزادیخواه» لسآنجلس در سال ۲۰۲۳.
#پرویز_ثابتی
#تعقیب_جلاد
#دادخواهی
@sarkhatism
سرخط
Photo
🔴 به نام عدالت، به نام جانهای از دسترفته
🖊 در باب جادههای مرگبار و اتوبوسهای خونین دانشآموزان
از متن:
☑️ در سال ۲۰۱۸، دو دانشآموز دبیرستانی در داکا، پایتخت بنگلادش، بر اثر تصادف اتوبوس جان خود را از دست دادند. علت وقوع این حادثه، رانندگی با سرعت زیاد و از دست رفتن کنترل اتوبوس بود. این اتفاق موجی از خشم عمومی را در میان دانشآموزان و دانشجویان برانگیخت و آنان را به خیابانها کشاند. مردم به ستوه آمده بودند زیرا دولت هیچ فکری برای زیرساختهای نامناسب جادهها نمیکرد، نظارتی بر رانندگان بدون مجوز رسمی نداشت و قوانین ترافیکی را جدی نمیگرفت.
دانشآموزان و دانشجویان برای بیش از یک هفته خیابانها را اشغال کردند و به طور مسالمتآمیز خواستار اجرای قوانین سختگیرانهتر برای ایمنی جادهها شدند. اما پلیس و گروههای طرفدار دولت به سرکوب معترضان پرداختند. آنها از گاز اشکآور و باتوم برای متفرق کردن جمعیت استفاده کردند. رسانههای اجتماعی نقش کلیدی در سازماندهی این اعتراضات داشتند، اما دولت تلاش کرد با مسدود کردن اینترنت، جریان اطلاعات را محدود کند.
☑️ داستان آشنایی است، نه؟ در سالهای اخیر، چندین مورد مرگ دلخراش دانشآموزان در تصادفات جادهای ثبت شدهاست. برای مثال، حوادثی مانند واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان اردوهای علمی یا سرویسهای مدارس، بارها منجر به کشته و زخمی شدن دانشآموزان شدهاست. یکی از حوادث معروف، تصادف اتوبوس حامل دانشآموزان در داراب در سال ۱۳۹۶ بود که منجر به کشته شدن ۹ دانشآموز شد. اخیراً نیز در دو روز متوالی شاهد فجایع واژگون شدن اتوبوس و کشته شدن بیش از ۱۰ تن از مردم بودهایم. تصادفات و سوانح جادهای، دیگر از حوادث اتفاقی به فجایع سیستماتیک تبدیل شدهاند. همدردیها و همدلیهای قلابی رئیسجمهور و وزیر را نمیخواهیم، ما به اقدامات پیشگیرانندهی واقعی و به موقع نیاز داریم.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/5atxw9yb
@sarkhatism
🖊 در باب جادههای مرگبار و اتوبوسهای خونین دانشآموزان
از متن:
☑️ در سال ۲۰۱۸، دو دانشآموز دبیرستانی در داکا، پایتخت بنگلادش، بر اثر تصادف اتوبوس جان خود را از دست دادند. علت وقوع این حادثه، رانندگی با سرعت زیاد و از دست رفتن کنترل اتوبوس بود. این اتفاق موجی از خشم عمومی را در میان دانشآموزان و دانشجویان برانگیخت و آنان را به خیابانها کشاند. مردم به ستوه آمده بودند زیرا دولت هیچ فکری برای زیرساختهای نامناسب جادهها نمیکرد، نظارتی بر رانندگان بدون مجوز رسمی نداشت و قوانین ترافیکی را جدی نمیگرفت.
دانشآموزان و دانشجویان برای بیش از یک هفته خیابانها را اشغال کردند و به طور مسالمتآمیز خواستار اجرای قوانین سختگیرانهتر برای ایمنی جادهها شدند. اما پلیس و گروههای طرفدار دولت به سرکوب معترضان پرداختند. آنها از گاز اشکآور و باتوم برای متفرق کردن جمعیت استفاده کردند. رسانههای اجتماعی نقش کلیدی در سازماندهی این اعتراضات داشتند، اما دولت تلاش کرد با مسدود کردن اینترنت، جریان اطلاعات را محدود کند.
☑️ داستان آشنایی است، نه؟ در سالهای اخیر، چندین مورد مرگ دلخراش دانشآموزان در تصادفات جادهای ثبت شدهاست. برای مثال، حوادثی مانند واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان اردوهای علمی یا سرویسهای مدارس، بارها منجر به کشته و زخمی شدن دانشآموزان شدهاست. یکی از حوادث معروف، تصادف اتوبوس حامل دانشآموزان در داراب در سال ۱۳۹۶ بود که منجر به کشته شدن ۹ دانشآموز شد. اخیراً نیز در دو روز متوالی شاهد فجایع واژگون شدن اتوبوس و کشته شدن بیش از ۱۰ تن از مردم بودهایم. تصادفات و سوانح جادهای، دیگر از حوادث اتفاقی به فجایع سیستماتیک تبدیل شدهاند. همدردیها و همدلیهای قلابی رئیسجمهور و وزیر را نمیخواهیم، ما به اقدامات پیشگیرانندهی واقعی و به موقع نیاز داریم.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/5atxw9yb
@sarkhatism
Telegraph
به نام عدالت، به نام جانهای از دسترفته؛ در باب جادههای مرگبار و اتوبوسهای خونینِ دانشآموزان
☑️ در سال ۲۰۱۸، دو دانشآموز دبیرستانی در داکا، پایتخت بنگلادش، بر اثر تصادف اتوبوس جان خود را از دست دادند. علت وقوع این حادثه، رانندگی با سرعت زیاد و از دست رفتن کنترل اتوبوس بود. این اتفاق موجی از خشم عمومی را در میان دانشآموزان و دانشجویان برانگیخت و…
سرخط
Photo
🔴 بهرهکشی مضاعف از کارگران زندانی، مددجویان بهزیستی و سه تا شش ماه دستمزدهای معوقه در هلدینگ «هپیلند»، به مالکیت احمد طاهری
گزارش ارسالی از یاران #همراه_سرخط
این هلدینگ دارای شعبات متعدد در استانهای مختلف از جمله در گیلان و در منطقه آزاد تجاری بندر انزلی است. مجتمع آزاد تجاری انزلی برای استقرار کارخانه تولید لباس این هلدینگ و مجتمع تجاری «هپیمارت» نه تنها برای بهرهمندی از معافیتهای مالیاتی و حذف تعرفههای گمرکی در واردات مواد اولیه انتخاب شده است، بلکه زمینهای برای خروج کارگران از پوششهای حمایتی قانون کار فراهم کرده؛ از جمله کاهش مرخصی ماهانه به تنها یک روز و دو ساعت به جای دو روز و نیم و اضافهکاریهای پرداخت نشده.
علیرغم روابط نزدیک احمد طاهری با مراکز قدرت اقتصادی و سیاسی و تقدیرهای متعدد به عنوان «صادرکننده نمونه» و «کارآفرین برتر»، در پشت این ظاهر موفقیت، بهرهکشی از نیروی کار و سوءاستفاده از خلأهای قانونی به وضوح و بیپرده جاری است
کارگران بخشهای خدماتی و نگهبانی این هلدینگ با تأخیرهای طولانی در پرداخت حقوق مواجهاند؛ حقوق آنها که مبلغی حدود ده میلیون تومان در ماه است، بین سه تا شش ماه معوق مانده است. علاوه بر این، حق بیمههای این کارگران پرداخت نشده است.
در بخش نگهبانی، ساعات کاری ماهانه کارگران بیش از ۲۰۰ ساعت گزارش شده است. اگرچه اضافهکاری بهصورت رسمی به عنوان یک الزام اعلام نمیشود، در عمل به دلیل نگرانی از دست دادن شغل، بسیاری از کارگران مجبور به انجام ساعات اضافی میشوند. هیچ دستمزدی بابت این ساعات اضافهکاری پرداخت نمیشود و بخش مالی شرکت با توجیهاتی نظیر «اضافهکاری اهمیتی ندارد»، پولی بابت کار انجام شده پرداخت نمیکند.
احمد طاهری مالک هلدینگ هپیلند که در بازه سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ عضو هیئتمدیره انجمن حمایت از زندانیان انزلی بوده، از این موقعیت برای بهرهکشی مضاعف از نیروی کار زندانی نیز استفاده کرده است. گزارشی که به ما رسیده نشان میدهد در بخش خدمات از این نیروی کار و همینطور مددجویان بهزیستی استفاده میشود. احتمال استفاده از نیروی کار ارزان زندانی و مددجویان بهزیستی در کارخانه تولید پوشاک نیز وجود دارد.
زندانیانی که عمدتا از طریق زندانهای لاکان و حویق به کار گرفته میشوند، دستمزدشان ابتدا به اداره زندان پرداخت میشود و پس از کسر نیمی از دستمزد، تنها حدود پنج میلیون تومان به کارگر زندانی تعلق میگیرد.
قراردادهای کاری در این هلدینگ بهگونهای تنظیم شده که کارگران نسخهای از قرارداد را دریافت نمیکنند و تمامی اسناد در اختیار شرکت باقی میماند؛ امری که امکان پیگیری حقوق معوقه را برای آنان به شدت محدود میکند. قراردادها به صورت یک ماهه و سه ماهه نوشته میشوند و چشمانداز کاری عملا بیش از سه ماه نیست.
نتیجه این شرایط ناعادلانه که با دستمزدهای معوقه تشدید شده، آن است که بسیاری از کارگران برای تأمین هزینههای زندگی ناچار به فروش وسایل شخصی مانند لپتاپ شده یا از طریق بدهی، گذران زندگی میکنند. این وضعیت نمایانگر یک الگوی سیستماتیک از بهرهکشی و سوءاستفاده از روابط گسترده با مراکز قدرت، در کنار خلأ حمایتهای قانونی از حقوق کارگران است.
این گزارش تنها بخش خدمات و نگهبانی را شامل میشود اما احتمال میرود که کارگران بخش کارخانه تولید لباس نیز از موارد مشابه رنج میکشند. در حالیکه درخواستهای مکرر کارگران جهت دریافت حقوق معوقه، با طفره رفتن و بیاعتنایی احمد طاهری و مدیران شرکت روبرو میشود، این امید نزد کارگران وجود دارد که با همبستگی با یکدیگر، تجمع و دست از کار کشیدن بتوانند مالک و مدیران شرکت را وادار به پرداخت دستمزدهای معوقه کنند.
#بهرهکشی
#استثمار
#هپی_لند
#انزلی
@asrkhatism
گزارش ارسالی از یاران #همراه_سرخط
این هلدینگ دارای شعبات متعدد در استانهای مختلف از جمله در گیلان و در منطقه آزاد تجاری بندر انزلی است. مجتمع آزاد تجاری انزلی برای استقرار کارخانه تولید لباس این هلدینگ و مجتمع تجاری «هپیمارت» نه تنها برای بهرهمندی از معافیتهای مالیاتی و حذف تعرفههای گمرکی در واردات مواد اولیه انتخاب شده است، بلکه زمینهای برای خروج کارگران از پوششهای حمایتی قانون کار فراهم کرده؛ از جمله کاهش مرخصی ماهانه به تنها یک روز و دو ساعت به جای دو روز و نیم و اضافهکاریهای پرداخت نشده.
علیرغم روابط نزدیک احمد طاهری با مراکز قدرت اقتصادی و سیاسی و تقدیرهای متعدد به عنوان «صادرکننده نمونه» و «کارآفرین برتر»، در پشت این ظاهر موفقیت، بهرهکشی از نیروی کار و سوءاستفاده از خلأهای قانونی به وضوح و بیپرده جاری است
کارگران بخشهای خدماتی و نگهبانی این هلدینگ با تأخیرهای طولانی در پرداخت حقوق مواجهاند؛ حقوق آنها که مبلغی حدود ده میلیون تومان در ماه است، بین سه تا شش ماه معوق مانده است. علاوه بر این، حق بیمههای این کارگران پرداخت نشده است.
در بخش نگهبانی، ساعات کاری ماهانه کارگران بیش از ۲۰۰ ساعت گزارش شده است. اگرچه اضافهکاری بهصورت رسمی به عنوان یک الزام اعلام نمیشود، در عمل به دلیل نگرانی از دست دادن شغل، بسیاری از کارگران مجبور به انجام ساعات اضافی میشوند. هیچ دستمزدی بابت این ساعات اضافهکاری پرداخت نمیشود و بخش مالی شرکت با توجیهاتی نظیر «اضافهکاری اهمیتی ندارد»، پولی بابت کار انجام شده پرداخت نمیکند.
احمد طاهری مالک هلدینگ هپیلند که در بازه سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ عضو هیئتمدیره انجمن حمایت از زندانیان انزلی بوده، از این موقعیت برای بهرهکشی مضاعف از نیروی کار زندانی نیز استفاده کرده است. گزارشی که به ما رسیده نشان میدهد در بخش خدمات از این نیروی کار و همینطور مددجویان بهزیستی استفاده میشود. احتمال استفاده از نیروی کار ارزان زندانی و مددجویان بهزیستی در کارخانه تولید پوشاک نیز وجود دارد.
زندانیانی که عمدتا از طریق زندانهای لاکان و حویق به کار گرفته میشوند، دستمزدشان ابتدا به اداره زندان پرداخت میشود و پس از کسر نیمی از دستمزد، تنها حدود پنج میلیون تومان به کارگر زندانی تعلق میگیرد.
قراردادهای کاری در این هلدینگ بهگونهای تنظیم شده که کارگران نسخهای از قرارداد را دریافت نمیکنند و تمامی اسناد در اختیار شرکت باقی میماند؛ امری که امکان پیگیری حقوق معوقه را برای آنان به شدت محدود میکند. قراردادها به صورت یک ماهه و سه ماهه نوشته میشوند و چشمانداز کاری عملا بیش از سه ماه نیست.
نتیجه این شرایط ناعادلانه که با دستمزدهای معوقه تشدید شده، آن است که بسیاری از کارگران برای تأمین هزینههای زندگی ناچار به فروش وسایل شخصی مانند لپتاپ شده یا از طریق بدهی، گذران زندگی میکنند. این وضعیت نمایانگر یک الگوی سیستماتیک از بهرهکشی و سوءاستفاده از روابط گسترده با مراکز قدرت، در کنار خلأ حمایتهای قانونی از حقوق کارگران است.
این گزارش تنها بخش خدمات و نگهبانی را شامل میشود اما احتمال میرود که کارگران بخش کارخانه تولید لباس نیز از موارد مشابه رنج میکشند. در حالیکه درخواستهای مکرر کارگران جهت دریافت حقوق معوقه، با طفره رفتن و بیاعتنایی احمد طاهری و مدیران شرکت روبرو میشود، این امید نزد کارگران وجود دارد که با همبستگی با یکدیگر، تجمع و دست از کار کشیدن بتوانند مالک و مدیران شرکت را وادار به پرداخت دستمزدهای معوقه کنند.
#بهرهکشی
#استثمار
#هپی_لند
#انزلی
@asrkhatism
🔴 «فعالیت فایدهباورانه، از یکسو،
با رنج فایدهباورانه، از سوی دیگر،
انطباق دارد»
توضیح سرخط: چندی پیش و پس از قتل دانشجوی دانشگاه تهران (امیرمحمد خالقی) متنی در کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور دربارهی ریشههای این واقعه و تحلیلی از واکنشهای پس از آن تحت عنوان «دانشجو، خفتگیری، قتل و اعدام» منتشر شد. چندی پس از آن نیز متن دیگری در نقد متن اول تحت عنوان «دانشجو، سرقت، قتل و مسئولیت فردی» منتشر گشت که البته رویکرد آن بر خلاف سوگیریهای معمول کانال شوراهای صنفی کشور بود؛ هرچند این متن نیز مانند متن اول تحت عنوان متن دریافتی انتشار یافت. حالا نویسندهی متن اول ضمن ارسال متن ذیل به ما اطلاع داده است که در پاسخ به متن دوم، متن دیگری را برای انتشار به کانال شوراها ارسال کرده اما علیرغم گذشت دو هفته هیچ واکنشی به آن نشان داده نشده است. قطعا محل مناسب برای انتشار ادامهی این مجادلهی قلمی کانال شوراها بود، اما عدم تمایل کانال مذکور برای انتشار جوابیه و رویکرد ضدطبقاتی متن دوم، ما را بر آن داشت که تا در دفاع از تاریخ کانال شوراهای صنفی و مبارزاتی که این کانال نمایندهاش بود، این جوابیه را منتشر کنیم. برای ما پیش از این هم که متن جوابیه به دستمان برسد خواندن متن «دانشجو، سرقت، قتل و مسئولیت فردی» در کانال شوراهای صنفی حیرتآور بود. تبدیل کانالی که یکی از پایگاههای مقاومت دانشجویان در برابر انواع تهاجمات به نهاد دانشگاه، از جمله تهجمات سرمایهدارانه بوده است به تریبون آزادی که در آن مدافعان سرمایهداری و خصوصیسازی هم بتوانند از عقاید خودشان دفاع کنند؛ آن هم در حالی که صدها تریبون خصوصی و دولتی و اپوزیسیونی را در اختیار دارند و تمامی دولتهای جمهوری اسلامی مشغول پیش بردن سیاستهای مطلوب آنها هستند، باید زنگ خطر را به صدا درآورد و از گردانندگان کانال شوراهای صنفی پاسخ منطقی قانعکننده طلب کند. به ویژه که اساسا متوجه نمیشویم در همان «تریبون آزاد» هم چرا باید جوابیهی ارسالی بدون هیچ واکنشی باقی بماند.
متن ارسالی را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3zur6fb4
@sarkhatism
با رنج فایدهباورانه، از سوی دیگر،
انطباق دارد»
توضیح سرخط: چندی پیش و پس از قتل دانشجوی دانشگاه تهران (امیرمحمد خالقی) متنی در کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور دربارهی ریشههای این واقعه و تحلیلی از واکنشهای پس از آن تحت عنوان «دانشجو، خفتگیری، قتل و اعدام» منتشر شد. چندی پس از آن نیز متن دیگری در نقد متن اول تحت عنوان «دانشجو، سرقت، قتل و مسئولیت فردی» منتشر گشت که البته رویکرد آن بر خلاف سوگیریهای معمول کانال شوراهای صنفی کشور بود؛ هرچند این متن نیز مانند متن اول تحت عنوان متن دریافتی انتشار یافت. حالا نویسندهی متن اول ضمن ارسال متن ذیل به ما اطلاع داده است که در پاسخ به متن دوم، متن دیگری را برای انتشار به کانال شوراها ارسال کرده اما علیرغم گذشت دو هفته هیچ واکنشی به آن نشان داده نشده است. قطعا محل مناسب برای انتشار ادامهی این مجادلهی قلمی کانال شوراها بود، اما عدم تمایل کانال مذکور برای انتشار جوابیه و رویکرد ضدطبقاتی متن دوم، ما را بر آن داشت که تا در دفاع از تاریخ کانال شوراهای صنفی و مبارزاتی که این کانال نمایندهاش بود، این جوابیه را منتشر کنیم. برای ما پیش از این هم که متن جوابیه به دستمان برسد خواندن متن «دانشجو، سرقت، قتل و مسئولیت فردی» در کانال شوراهای صنفی حیرتآور بود. تبدیل کانالی که یکی از پایگاههای مقاومت دانشجویان در برابر انواع تهاجمات به نهاد دانشگاه، از جمله تهجمات سرمایهدارانه بوده است به تریبون آزادی که در آن مدافعان سرمایهداری و خصوصیسازی هم بتوانند از عقاید خودشان دفاع کنند؛ آن هم در حالی که صدها تریبون خصوصی و دولتی و اپوزیسیونی را در اختیار دارند و تمامی دولتهای جمهوری اسلامی مشغول پیش بردن سیاستهای مطلوب آنها هستند، باید زنگ خطر را به صدا درآورد و از گردانندگان کانال شوراهای صنفی پاسخ منطقی قانعکننده طلب کند. به ویژه که اساسا متوجه نمیشویم در همان «تریبون آزاد» هم چرا باید جوابیهی ارسالی بدون هیچ واکنشی باقی بماند.
متن ارسالی را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3zur6fb4
@sarkhatism
Telegraph
«فعالیت فایدهباورانه، از یکسو، با رنج فایدهباورانه، از سوی دیگر، انطباق دارد»
توضیح سرخط: چندی پیش و پس از قتل دانشجوی دانشگاه تهران (امیرمحمد خالقی) متنی در کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور دربارهی ریشههای این واقعه و تحلیلی از واکنشهای پس از آن تحت عنوان «دانشجو، خفتگیری، قتل و اعدام» منتشر شد. چندی پس از آن نیز متن دیگری در…
سرخط
Photo
🔴 سالی که گذشت:
بحران سرمایهداری، ورشکستگی سوسیال دموکراسی، خلأ رهبری کمونیسم رادیکال، قدرتگیری فاشیسم
سالی دیگر را پشت سر گذاشتیم با پیشرویهای سرمایهداری، جنگهای امپریالیستی، تعمیق شکاف طبقاتی و اشکال مختلف ستم (از «جنسی/جنسیتی» تا «ملی» و «نژادی») و دست آخر مقاومتهای پراکنده و سازماننیافته.
شاید بد نباشد مختصر آنچه را که پشت سر گذاشتیم جمعبندی کنیم و ببینیم چه فرصتهایی ازدست رفت و برای سال آینده گامهای مؤثرتری برداریم.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mu9t2z4w
@sarkhatism
بحران سرمایهداری، ورشکستگی سوسیال دموکراسی، خلأ رهبری کمونیسم رادیکال، قدرتگیری فاشیسم
سالی دیگر را پشت سر گذاشتیم با پیشرویهای سرمایهداری، جنگهای امپریالیستی، تعمیق شکاف طبقاتی و اشکال مختلف ستم (از «جنسی/جنسیتی» تا «ملی» و «نژادی») و دست آخر مقاومتهای پراکنده و سازماننیافته.
شاید بد نباشد مختصر آنچه را که پشت سر گذاشتیم جمعبندی کنیم و ببینیم چه فرصتهایی ازدست رفت و برای سال آینده گامهای مؤثرتری برداریم.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mu9t2z4w
@sarkhatism
Telegraph
سالی که گذشت: بحران سرمایهداری، ورشکستگی سوسیال دموکراسی، خلأ رهبری کمونیسم رادیکال، قدرتگیری فاشیسم
سالی دیگر را پشت سر گذاشتیم با پیشرویهای سرمایهداری، جنگهای امپریالیستی، تعمیق شکاف طبقاتی و اشکال مختلف ستم (از «جنسی/جنسیتی» تا «ملی» و «نژادی») و دست آخر مقاومتهای پراکنده و سازماننیافته. شاید بد نباشد مختصر آنچه را که پشت سر گذاشتیم جمعبندی کنیم…
Forwarded from منجنیق
سرخط
@ManjanighCollective
🔴 کارزار افزایش ۷۰درصدی مزد؛ هیاهوی بسیار برای هیچ
بر اساس تصمیم شورای عالی کار و اعلام رسمی وزیر کار، حداقل حقوق کارگران در سال آینده ۴۵درصد افزایش مییابد. بر این اساس حداقل حقوق ماهانه از ۷میلیون و ۱۶۶هزار تومان به ۱۰میلیون و ۳۹۰هزار تومان خواهد رسید. دربارهی اینکه حداقل دستمزد با چه سازوکار ضدکارگریای تعیین شده و ربط آن به تورم و سبد معیشت چیست، به وفور در جاهای مختلف حرف زده شده است؛ آنچه ما اینجا میخواهیم دربارهاش نکاتی را بیان کنیم دو چیز است؛ یک- فضایی که با «کارزار افزایش ۷۰درصدی مزد» حول حداقل دستمزد ایجاد شد و دو- غیبت طبقهی کارگر از مهمترین تصمیمی که مستقیما بر حیات فردی و اجتماعیاش تاثیر میگذارد.
راهاندازان کارزار که سال گذشته پویش دستمزد پانزده میلیونی را کلید زده بودند، کارزار امسال را «جنبش اجتماعی» مینامند و تبلیغکنندگان منتسب به چپاش آن را «آغاز پیشروی طبقاتی کارگران» توصیف میکنند. مسئله اما نه جنبش اجتماعی بودن یا نبودن این کارزار، بلکه دقیقا همین دومی، یعنی پیشروی طبقاتی کارگران نامیدن آن است. بگذار طراحان این کارزار آن را جنبش اجتماعی بنامند اما آیا آنطور که مدعیان منتسب به چپ در دفاع از این کارزار میگویند، میتوان آن را نشانهی پیشروی طبقاتی کارگران دانست؟
فروردین ۱۴۰۴
#یادداشت_سیاسی
#منجنیق
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/4iUbUaA
@ManjanighCollective
بر اساس تصمیم شورای عالی کار و اعلام رسمی وزیر کار، حداقل حقوق کارگران در سال آینده ۴۵درصد افزایش مییابد. بر این اساس حداقل حقوق ماهانه از ۷میلیون و ۱۶۶هزار تومان به ۱۰میلیون و ۳۹۰هزار تومان خواهد رسید. دربارهی اینکه حداقل دستمزد با چه سازوکار ضدکارگریای تعیین شده و ربط آن به تورم و سبد معیشت چیست، به وفور در جاهای مختلف حرف زده شده است؛ آنچه ما اینجا میخواهیم دربارهاش نکاتی را بیان کنیم دو چیز است؛ یک- فضایی که با «کارزار افزایش ۷۰درصدی مزد» حول حداقل دستمزد ایجاد شد و دو- غیبت طبقهی کارگر از مهمترین تصمیمی که مستقیما بر حیات فردی و اجتماعیاش تاثیر میگذارد.
راهاندازان کارزار که سال گذشته پویش دستمزد پانزده میلیونی را کلید زده بودند، کارزار امسال را «جنبش اجتماعی» مینامند و تبلیغکنندگان منتسب به چپاش آن را «آغاز پیشروی طبقاتی کارگران» توصیف میکنند. مسئله اما نه جنبش اجتماعی بودن یا نبودن این کارزار، بلکه دقیقا همین دومی، یعنی پیشروی طبقاتی کارگران نامیدن آن است. بگذار طراحان این کارزار آن را جنبش اجتماعی بنامند اما آیا آنطور که مدعیان منتسب به چپ در دفاع از این کارزار میگویند، میتوان آن را نشانهی پیشروی طبقاتی کارگران دانست؟
فروردین ۱۴۰۴
#یادداشت_سیاسی
#منجنیق
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/4iUbUaA
@ManjanighCollective
Telegraph
کارزار افزایش ۷۰درصدی مزد؛ هیاهوی بسیار برای هیچ
بر اساس تصمیم شورای عالی کار و اعلام رسمی وزیر کار، حداقل حقوق کارگران در سال آینده ۴۵درصد افزایش مییابد. بر این اساس حداقل حقوق ماهانه از ۷میلیون و ۱۶۶هزار تومان به ۱۰میلیون و ۳۹۰هزار تومان خواهد رسید. دربارهی اینکه حداقل دستمزد با چه سازوکار ضدکارگریای…
سرخط
Photo
🔴 جنگ تعرفهای آمریکا و چین
و
تبعات آن برای طبقهی کارگر
متن را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3hktu5vt
@sarkhatism
و
تبعات آن برای طبقهی کارگر
متن را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3hktu5vt
@sarkhatism
Telegraph
جنگ تعرفهای آمریکا و چین و تبعات آن برای طبقهی کارگر
🔺تعرفه چیست؟ تعرفه مالیاتی است که بر کالاهای وارداتی اعمال میشود. این مالیاتها هزینه کالاهای وارداتی را افزایش میدهند و ممکن است کالاهای تولید داخلی را در بازار محلی رقابتیتر کنند. 🔺چرا سرمایهداران از تعرفهها حمایت میکنند؟ ✔️ سرمایهداران ممکن است…