🌹🌹🌹🌹
🍃 جوان خوش تیپ BMW سوار، ثروت و رتبه ۷ دانشگاه را فدای ایمانش کرد. #سرباز امام زمان شد و با دعای مادرش راهی سوریه❣
🍃همه او را با نام #جهادی «غریب طوس» میشناختند؛ این نشان از علاقهی مدافع لبنانی به #امام_رضا بود🌺
🍃شهادت آرزوی قلبی اش بود که برآورده شد. اقتدا به #ارباب کرد. حسین(ع) شهید شد اما نگران خیمهها بود و #احمد شهید شد اما نگران مردم دنیا بود.
🍃نگران دخترانی که پیرو #حضرت_زینب هستند، اما عکس هایشان با چادر حضرت مادر بر روی #پروفایلها خوش رقصی می کند.
نگران حجاب هایی که این روزها رنگ و بوی مدگرایی به خود گرفته اند.😞
🍃نگران دنیای #مجازی این روزها که ممکن است اعتقاد به محرم و نامحرمی با سرگرمی هایشان فراموش شود.
نگران اعتمادی که این روزها به واسطه برنامه های مجازی از دختران و پسران سلب شده است😓
🍃شهید احمد مشلب مدافع شد تا #حسین(ع) نگران نگاه حرامی سوی حرم نباشد. کاش ما هم مدافع ایمانمان باشیم تا او هم نگران تیرهای #شیطان بر قلب هایمان نباشد😔
#ایام_شهادت
#شهید #احمد_مشلب❤️
( معروف به شهید BMW سوار لبنانی)
@sardare_dellha
🍃 جوان خوش تیپ BMW سوار، ثروت و رتبه ۷ دانشگاه را فدای ایمانش کرد. #سرباز امام زمان شد و با دعای مادرش راهی سوریه❣
🍃همه او را با نام #جهادی «غریب طوس» میشناختند؛ این نشان از علاقهی مدافع لبنانی به #امام_رضا بود🌺
🍃شهادت آرزوی قلبی اش بود که برآورده شد. اقتدا به #ارباب کرد. حسین(ع) شهید شد اما نگران خیمهها بود و #احمد شهید شد اما نگران مردم دنیا بود.
🍃نگران دخترانی که پیرو #حضرت_زینب هستند، اما عکس هایشان با چادر حضرت مادر بر روی #پروفایلها خوش رقصی می کند.
نگران حجاب هایی که این روزها رنگ و بوی مدگرایی به خود گرفته اند.😞
🍃نگران دنیای #مجازی این روزها که ممکن است اعتقاد به محرم و نامحرمی با سرگرمی هایشان فراموش شود.
نگران اعتمادی که این روزها به واسطه برنامه های مجازی از دختران و پسران سلب شده است😓
🍃شهید احمد مشلب مدافع شد تا #حسین(ع) نگران نگاه حرامی سوی حرم نباشد. کاش ما هم مدافع ایمانمان باشیم تا او هم نگران تیرهای #شیطان بر قلب هایمان نباشد😔
#ایام_شهادت
#شهید #احمد_مشلب❤️
( معروف به شهید BMW سوار لبنانی)
@sardare_dellha
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ” به صورت #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه عملیاتی #مهران شاهد #شهادت #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت و اینگونه #مرحله جدیدی از #زندگی و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه عملیاتی #مهران شاهد #شهادت #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت و اینگونه #مرحله جدیدی از #زندگی و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
#سردار «علی صلاحی» از فرماندههان #لشکر فاطمیون در جمع بسیجیان مسجد حضرت رسول (ص) مشهد در روایت چگونگی #شهادت «رضا سنجرانی» با نام #جهادی «کرار» مسئول آموزش پادگان فاطمیون را که در سوم محرم سالجاری در «دیرالزور» سوریه آسمانی شد، اظهار داشت: «رضا سنجرانی» سال گذشته به شهید «مرتضی عطایی (ابوعلی)» که قرار بود همراه ما به عملیات بیاید و رضا به خاطر شکستگی پایش قرار شد برگردد، گفت: «ابوعلی تو از گناه پاک شدی از بس اذیت شدی، تو میروی، از خدا بخواه که من هم از گناه پاک بشوم و پشت سر تو بیایم».
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آنجا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم میشود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، میسپارند. روسها پلهای عبور از فرات را میآورند و آن را نصب مینند. بچهها نیز از پل عبور میکنند و به سمت اولین خانه میآیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگهای پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را میخواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانهای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آنجا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم میشود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، میسپارند. روسها پلهای عبور از فرات را میآورند و آن را نصب مینند. بچهها نیز از پل عبور میکنند و به سمت اولین خانه میآیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگهای پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را میخواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانهای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ” به صورت #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه عملیاتی #مهران شاهد #شهادت #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت و اینگونه #مرحله جدیدی از #زندگی و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه عملیاتی #مهران شاهد #شهادت #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت و اینگونه #مرحله جدیدی از #زندگی و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
🍃شهر بابل
سال ۱۳۳۹ کودکی به خود دید که با ایمان و عالم و پر تلاش بزرگ شد
. همراه تحصیل، کنار پدر #کشاوری کرد. همواره با وضو در زمین زراعت حاضر می شد.
🍃ایام انقلاب، مردم را با ظلم و ستم حکومت آشنا کرد و با پیروزی #انقلاب، #پاسدار جمهوری اسلامی شد. با سمت فرماندهی یگان دریایی آبی_خاکی در آبهای هور و جزیره_مجنون و #اروند تا آخرین توان و تن مجروح و شیمیایی شده جنگید.
🍃 سرانجام در فروردین سال ۶۷ به اسارت دشمن درآمد. ده روز بعد از اسارت، همراه دوازده نفر موفق به فرار شد ولی در منطقه #شلمچه دوباره اسیر شد و تاریخ ۶٧/۱/٢٨ با شکنجه وحشیانه به شهادت رسید. پیکر مطهرش با دکمه ای که همسرش دوخته بود شناسایی شد.
🍃دو فرزند دختر و پسر شهید اسحاقی، رفتار انقلابی و #جهادی پدر را الگوی زندگی خود قرار داده اند. وصیت کرد هنگام تشییع در یک دستم گل سرخ بگذارید در دست دیگرم گله لاله🌷
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_اسحاقی
📅تاریخ تولد : ۱٣٣٩
📅تاریخ شهادت : ٢٨ فروردین ۱٣۶
🥀مزار شهید : گلزار شهید بهشتی شهرستان فریدونکنار
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
@sardare_dellha
سال ۱۳۳۹ کودکی به خود دید که با ایمان و عالم و پر تلاش بزرگ شد
. همراه تحصیل، کنار پدر #کشاوری کرد. همواره با وضو در زمین زراعت حاضر می شد.
🍃ایام انقلاب، مردم را با ظلم و ستم حکومت آشنا کرد و با پیروزی #انقلاب، #پاسدار جمهوری اسلامی شد. با سمت فرماندهی یگان دریایی آبی_خاکی در آبهای هور و جزیره_مجنون و #اروند تا آخرین توان و تن مجروح و شیمیایی شده جنگید.
🍃 سرانجام در فروردین سال ۶۷ به اسارت دشمن درآمد. ده روز بعد از اسارت، همراه دوازده نفر موفق به فرار شد ولی در منطقه #شلمچه دوباره اسیر شد و تاریخ ۶٧/۱/٢٨ با شکنجه وحشیانه به شهادت رسید. پیکر مطهرش با دکمه ای که همسرش دوخته بود شناسایی شد.
🍃دو فرزند دختر و پسر شهید اسحاقی، رفتار انقلابی و #جهادی پدر را الگوی زندگی خود قرار داده اند. وصیت کرد هنگام تشییع در یک دستم گل سرخ بگذارید در دست دیگرم گله لاله🌷
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_اسحاقی
📅تاریخ تولد : ۱٣٣٩
📅تاریخ شهادت : ٢٨ فروردین ۱٣۶
🥀مزار شهید : گلزار شهید بهشتی شهرستان فریدونکنار
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
@sardare_dellha
🍃شهر بابل
سال ۱۳۳۹ کودکی به خود دید که با ایمان و عالم و پر تلاش بزرگ شد
. همراه تحصیل، کنار پدر #کشاوری کرد. همواره با وضو در زمین زراعت حاضر می شد.
🍃ایام انقلاب، مردم را با ظلم و ستم حکومت آشنا کرد و با پیروزی #انقلاب، #پاسدار جمهوری اسلامی شد. با سمت فرماندهی یگان دریایی آبی_خاکی در آبهای هور و جزیره_مجنون و #اروند تا آخرین توان و تن مجروح و شیمیایی شده جنگید.
🍃 سرانجام در فروردین سال ۶۷ به اسارت دشمن درآمد. ده روز بعد از اسارت، همراه دوازده نفر موفق به فرار شد ولی در منطقه #شلمچه دوباره اسیر شد و تاریخ ۶٧/۱/٢٨ با شکنجه وحشیانه به شهادت رسید. پیکر مطهرش با دکمه ای که همسرش دوخته بود شناسایی شد.
🍃دو فرزند دختر و پسر شهید اسحاقی، رفتار انقلابی و #جهادی پدر را الگوی زندگی خود قرار داده اند. وصیت کرد هنگام تشییع در یک دستم گل سرخ بگذارید در دست دیگرم گله لاله🌷
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_اسحاقی
📅تاریخ تولد : ۱٣٣٩
📅تاریخ شهادت : ٢٨ فروردین ۱٣۶
🥀مزار شهید : گلزار شهید بهشتی شهرستان فریدونکنار
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
@sardare_dellha
سال ۱۳۳۹ کودکی به خود دید که با ایمان و عالم و پر تلاش بزرگ شد
. همراه تحصیل، کنار پدر #کشاوری کرد. همواره با وضو در زمین زراعت حاضر می شد.
🍃ایام انقلاب، مردم را با ظلم و ستم حکومت آشنا کرد و با پیروزی #انقلاب، #پاسدار جمهوری اسلامی شد. با سمت فرماندهی یگان دریایی آبی_خاکی در آبهای هور و جزیره_مجنون و #اروند تا آخرین توان و تن مجروح و شیمیایی شده جنگید.
🍃 سرانجام در فروردین سال ۶۷ به اسارت دشمن درآمد. ده روز بعد از اسارت، همراه دوازده نفر موفق به فرار شد ولی در منطقه #شلمچه دوباره اسیر شد و تاریخ ۶٧/۱/٢٨ با شکنجه وحشیانه به شهادت رسید. پیکر مطهرش با دکمه ای که همسرش دوخته بود شناسایی شد.
🍃دو فرزند دختر و پسر شهید اسحاقی، رفتار انقلابی و #جهادی پدر را الگوی زندگی خود قرار داده اند. وصیت کرد هنگام تشییع در یک دستم گل سرخ بگذارید در دست دیگرم گله لاله🌷
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_اسحاقی
📅تاریخ تولد : ۱٣٣٩
📅تاریخ شهادت : ٢٨ فروردین ۱٣۶
🥀مزار شهید : گلزار شهید بهشتی شهرستان فریدونکنار
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
@sardare_dellha
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
#سردار «علی صلاحی» از فرماندههان #لشکر فاطمیون در جمع بسیجیان مسجد حضرت رسول (ص) مشهد در روایت چگونگی #شهادت «رضا سنجرانی» با نام #جهادی «کرار» مسئول آموزش پادگان فاطمیون را که در سوم محرم سالجاری در «دیرالزور» سوریه آسمانی شد، اظهار داشت: «رضا سنجرانی» سال گذشته به شهید «مرتضی عطایی (ابوعلی)» که قرار بود همراه ما به عملیات بیاید و رضا به خاطر شکستگی پایش قرار شد برگردد، گفت: «ابوعلی تو از گناه پاک شدی از بس اذیت شدی، تو میروی، از خدا بخواه که من هم از گناه پاک بشوم و پشت سر تو بیایم».
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آنجا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم میشود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، میسپارند. روسها پلهای عبور از فرات را میآورند و آن را نصب مینند. بچهها نیز از پل عبور میکنند و به سمت اولین خانه میآیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگهای پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را میخواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانهای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آنجا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم میشود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، میسپارند. روسها پلهای عبور از فرات را میآورند و آن را نصب مینند. بچهها نیز از پل عبور میکنند و به سمت اولین خانه میآیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگهای پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را میخواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانهای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ” به صورت #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه عملیاتی #مهران شاهد #شهادت #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت و اینگونه #مرحله جدیدی از #زندگی و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه عملیاتی #مهران شاهد #شهادت #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت و اینگونه #مرحله جدیدی از #زندگی و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
💌بسمـ رب الشـهدا..
#مهمـانامروز✋
📸با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
🕊 یکم خرداد ماه سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج) ، شهید "عبدالله اسکندری" گرامی باد.
از دیگر #مسئولیتهای وی فرماندهی مهندسی #رزمی۴۶امامهادی (ع)، فرماندهی #تیپ۴۶امامهادی(ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینه منوره، فرماندهی مهندسی #تیپ۴۲ قدر و فرماندهی مهندسی رزمی جبهه #مقاومت بود.
او در #عرصههای سازندگی هم فعالیت داشت که در #احداثسد کرخه #احداثجادهنیریز در استان فارس، #طرح توسعه نیشکر، #اجرای طرحهای سد و بسیاری دیگر از فعالیتهای #جهادی سهم ویژه ای داشت.
🔸
« #عبداللهاسکندری» در محله #فقیرنشین قصرالدشت #شیراز متولد شد که همین #مساله سبب شده تا خاطرات خاص و شیرینی در این مرحله از زندگی او #رقم بخورد و در دوران جوانی در هشت سال دفاع مقدس عاشقانه جنگید و سپس به #سوریه رفت.
#صحرایی در ادامه تصریح کرد:
#بعد از جنگ مسئولیت هایی را بر عهده می گیرد و در اواخر #بازنشستگی به #سوریه اعزام می شود.
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
@sardare_dellha
#مهمـانامروز✋
📸با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
🕊 یکم خرداد ماه سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج) ، شهید "عبدالله اسکندری" گرامی باد.
از دیگر #مسئولیتهای وی فرماندهی مهندسی #رزمی۴۶امامهادی (ع)، فرماندهی #تیپ۴۶امامهادی(ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینه منوره، فرماندهی مهندسی #تیپ۴۲ قدر و فرماندهی مهندسی رزمی جبهه #مقاومت بود.
او در #عرصههای سازندگی هم فعالیت داشت که در #احداثسد کرخه #احداثجادهنیریز در استان فارس، #طرح توسعه نیشکر، #اجرای طرحهای سد و بسیاری دیگر از فعالیتهای #جهادی سهم ویژه ای داشت.
🔸
« #عبداللهاسکندری» در محله #فقیرنشین قصرالدشت #شیراز متولد شد که همین #مساله سبب شده تا خاطرات خاص و شیرینی در این مرحله از زندگی او #رقم بخورد و در دوران جوانی در هشت سال دفاع مقدس عاشقانه جنگید و سپس به #سوریه رفت.
#صحرایی در ادامه تصریح کرد:
#بعد از جنگ مسئولیت هایی را بر عهده می گیرد و در اواخر #بازنشستگی به #سوریه اعزام می شود.
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
@sardare_dellha
#شهید یکی از #بنیان گذاران #حسینیه
#حضرت ابوالفضل (ع)🌷 #بسطام نیز بود و در تمام #کارهای عامالمنفعه و #کمک به #نیازمندان در #صف اول حضور داشتند.
🍃🌷🍃
#شهید محمود حتی در #سیل #آق قلا در قالب #گروههای #جهادی و #مردمی حضور داشت و وقتی ایشان بودند، #خیال همه #راحت میشد.
🍃🌷🍃
#شهید حاج محمود در #کارهای #عامالمنفعه آنقدر #پیشرو بود که حتی در #هنگام #سیل #شمال کشور با اینکه کار #اداری #مهمی داشت خودش با #ماشین شخصی که داشت چند #آشپز و #کمک آشپز را به# گلستان رساند.
🍃🌷🍃
بنده بیش از #چهار دهه با #شهید محمود آشنا هستم و تاکنون ندیدهام که #کارهایش را بر #دوش کسی بگذارد.
🍃🌷🍃
هرگز #نمیگذاشت که #خودش را به #استراحت و #امور #مردم #ترجیح #بدهد، حتی با اینکه یک# دستش از #کار افتاده بود #امور ریز مانند به #دست گرفتن #ساک دستی را هم به کسی #واگذار #نمیکرد.
🍃🌷🍃
#حضرت ابوالفضل (ع)🌷 #بسطام نیز بود و در تمام #کارهای عامالمنفعه و #کمک به #نیازمندان در #صف اول حضور داشتند.
🍃🌷🍃
#شهید محمود حتی در #سیل #آق قلا در قالب #گروههای #جهادی و #مردمی حضور داشت و وقتی ایشان بودند، #خیال همه #راحت میشد.
🍃🌷🍃
#شهید حاج محمود در #کارهای #عامالمنفعه آنقدر #پیشرو بود که حتی در #هنگام #سیل #شمال کشور با اینکه کار #اداری #مهمی داشت خودش با #ماشین شخصی که داشت چند #آشپز و #کمک آشپز را به# گلستان رساند.
🍃🌷🍃
بنده بیش از #چهار دهه با #شهید محمود آشنا هستم و تاکنون ندیدهام که #کارهایش را بر #دوش کسی بگذارد.
🍃🌷🍃
هرگز #نمیگذاشت که #خودش را به #استراحت و #امور #مردم #ترجیح #بدهد، حتی با اینکه یک# دستش از #کار افتاده بود #امور ریز مانند به #دست گرفتن #ساک دستی را هم به کسی #واگذار #نمیکرد.
🍃🌷🍃
گاهی من و ابوذر در سنین هشت، نه سالگی چغندر قندهایی که مردم روی زمینهایشان کشت میکردند را تمیز میکردیم تا به کارخانه فرستاده شوند. از قبالش مبلغ کمی دریافت میکردیم.
🍃🌷🍃
یا کارهای دیگری انجام میدادیم. رفته رفته هم که به مشاغل #تخصصی ورود کردیم. مثل ابوذر که از اول دبیرستان ترک تحصیل کرد و به بازار کار ورود یافت. او #استاد #آرماتوربندی بود و از همین راه امرار معاش میکرد.
🍃🌷🍃
ابوذر شغل آزاد داشت. کاملاً #داوطلبانه و به صورت #بسیجی هم #عازم شد. من و ابوذر از چندین سال پیش در روستای مان عضو #بسیج بودیم.
🍃🌷🍃
تا اینکه حدود سه سال قبل #ابوذر#بسیجی #گردان فجر فسا شد. از طریق همین #گردان هم #اقدام به #اعزام کرد. البته #اعزامش به سختی صورت گرفت.
🍃🌷🍃
#بسیجی بود و با وجود #سه فرزند کوچک سخت میتوانست مجوز #اعزام بگیرد. با این وجود #ناامید نشد و خیلی #پیگیری کرد.
🍃🌷🍃
حتی یک بار که برای #کارهای جهادی به عراق اعزام شدیم و میانه راه #کربلا به #نجف در #موکب #علی بن موسی الرضا(ع)🌷 فعالیت #جهادی میکردیم، او به این امید آمده بود که بتواند خودش را به #مدافعان حرم برساند.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
یا کارهای دیگری انجام میدادیم. رفته رفته هم که به مشاغل #تخصصی ورود کردیم. مثل ابوذر که از اول دبیرستان ترک تحصیل کرد و به بازار کار ورود یافت. او #استاد #آرماتوربندی بود و از همین راه امرار معاش میکرد.
🍃🌷🍃
ابوذر شغل آزاد داشت. کاملاً #داوطلبانه و به صورت #بسیجی هم #عازم شد. من و ابوذر از چندین سال پیش در روستای مان عضو #بسیج بودیم.
🍃🌷🍃
تا اینکه حدود سه سال قبل #ابوذر#بسیجی #گردان فجر فسا شد. از طریق همین #گردان هم #اقدام به #اعزام کرد. البته #اعزامش به سختی صورت گرفت.
🍃🌷🍃
#بسیجی بود و با وجود #سه فرزند کوچک سخت میتوانست مجوز #اعزام بگیرد. با این وجود #ناامید نشد و خیلی #پیگیری کرد.
🍃🌷🍃
حتی یک بار که برای #کارهای جهادی به عراق اعزام شدیم و میانه راه #کربلا به #نجف در #موکب #علی بن موسی الرضا(ع)🌷 فعالیت #جهادی میکردیم، او به این امید آمده بود که بتواند خودش را به #مدافعان حرم برساند.
🍃🌷🍃