کانال سردار دلها
978 subscribers
48.8K photos
26.4K videos
257 files
2.3K links
💠بِسمِـ رَبَّ الحٌسٖــیِݩ﴿؏﴾💠
اگه خیمه ی اسلامی آسیب ببیند
بیت الله الحرام و قرآن آسیب خواهد دید
بخشی ازوصیت نامه ی
#حاج_قاسم_سلیمانی
خدایاداغ سردارهرگزتاظهورمهدی فاطمه
از دلها نمیره

آیدی مدیر کانال

@sardaredelha59



https://t.me/sardare_dellha
Download Telegram
#به روایت از پدرشهید امین بابا شیرازی:
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را می‌گذراند و بی‌ تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه‌ ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه‌ ای از فعالیت در زمینه‌ های گوناگون که معمولاً کارهای عام‌ المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔

#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی‌ بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئله‌ای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.

در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز می‌گردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه‌ ها برگزار می کردند « سه‌ شنبه‌ های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.

همیشه به من می‌ گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی می‌توانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.

پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔

واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام‌ هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می‌ شود و تلفن‌ هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می‌ شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.

تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت‌ های خودجوش به منظور خدمت‌ رسانی به همنوعان داشته باشد.
در سایر موارد هم #پسرم مرجع بود و قابل استناد. هر زمان در مورد مسائل شرعی ، سیاسی و مواردی از این دست به پرسش و سؤالی برخورد می‌ کردیم با رجوع به امین و پاسخ مستدلی که به ما می‌ داد ، قانع می‌ شدیم.

به شدت #مسئولیت‌ پذیر بود. جوری نبود که تنها وقت برای اعضای خانواده ی خود و فرزند و همسرش بگذارد. محال بود در مراجعت از هر سفری اول سری به مادر بزرگش نزند و ازش دلجویی نکند و به خاطر تمامی این حساسیت‌ ها و دلسوزی‌ هایی که در قبال خانواده ی خود داشت به چنین آبرویی رسید که این گونه به آسمان‌ ها پر بکشد.😔

پسرم به من و خانواده آبرو و عزت بخشید. ما اصالتاً خانواده ی مذهبی هستیم و خوشحال و خرسندیم که چنین جوانی را تربیت و تقدیم به این نظام و انقلاب کردیم.😔
#خاطرات مادر شهید علی هاشمی🥀

#پسرم  قبل از انقلاب تو مسجد فعالیت داشت،  یه بار در حال فعالیتهای ضد طاغوتی تو مسجد دستگیرش کردند
که پس از مدتی آزاد شد
وقتی به خونه برگشت  ، اون قدر  شکنجه اش  داده بودن که کاملا ساق پاش سیاه و کبود بود و از شدت درد به خود می پیچید؛😔
 ولی با این وجود از فعالیت خود در مسجد دست نکشید و روز به روز بیشتر تلاش می کرد تا به انقلاب اسلامی خدمت کنه.


از همان ابتدا عاشق و دلباخته امام(ره) و پیشتاز مبارزه بود و به همین دلیل به قصد خدمت به نظام ،وارد کمیته انقلاب شد.
 به همراه حسین علم الهدی، علیرضا نظرآقایی و .... جهت تشکیل بسیج و سپاه تلاش‌های بسیاری کردند.

زندگی درجنگ تحمیلی مرحله نوینی از دوران پرتلاطم حضورش در دنیای خاکی بود.#اوج ایثار و رشادت ایشان در شناسایی هایش نمایان بود آنچنان که تمام #طرح‌های عملیاتی اش رو با تعداد اندکی نیرو با موفقیت به انجام می‌رساند.

با گسترش محورهای عملیاتی،#تیپ 37 نور رو در محور حمیدیه تشکیل داد و پس از عملیات بیت‌المقدس توانست #سپاه بستان و هویزه رو تشکیل بدهد
#ایجاد پاسگاه‌های مرزی و مسئولیت پدافندی کل منطقه از فعالیت‌های دیگرش بود.


۱۶ سال بیشتر نداشت که #مادر شد💞

و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود...💚

احمد قد کشید و بزرگ شد
و حالا از مادر اجازه #رزم مےخواست♦️

این #شیرزن_لبنانی با جنگ بیگانه نبود
#لبنان ، سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید...

اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد...
پسر رفت و #مادر به چشم خود مےدید که
پسرش
دوستش
هم بازی اش
پاره تنش
دارد مےرود💔
اما سر بلند کرد و گفت
#جوان_رشیدم_فدای_عمه_سادات
#پسرم_فدای_مهدی_عج

عجب #صبری دارند این #مادران_شهدا...
عجب دل بزرگی دارند ...
😭😭😭😭😭😭😭

هیچ تیری،بر پیکر #شهید اصابت نمی کند
مگر آنکه اول... از  قلب مادرش گذشته باشد
همیشه "قلب #مادر_شهید" ، زودتر شهید می شود !

#سلام_بدر_الدین
#مادر_شهید #احمد_محمد_مشلب


#شهدادستهایم‌رابگیرید.

🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸

🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
@sardare_dellha
۱۶ سال بیشتر نداشت که #مادر شد💞

و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود...💚

احمد قد کشید و بزرگ شد
و حالا از مادر اجازه #رزم مےخواست♦️

این #شیرزن_لبنانی با جنگ بیگانه نبود
#لبنان ، سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید...

اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد...
پسر رفت و #مادر به چشم خود مےدید که
پسرش
دوستش
هم بازی اش
پاره تنش
دارد مےرود💔
اما سر بلند کرد و گفت
#جوان_رشیدم_فدای_عمه_سادات
#پسرم_فدای_مهدی_عج

عجب #صبری دارند این #مادران_شهدا...
عجب دل بزرگی دارند ...
😭😭😭😭😭😭😭

هیچ تیری،بر پیکر #شهید اصابت نمی کند
مگر آنکه اول... از  قلب مادرش گذشته باشد
همیشه "قلب #مادر_شهید" ، زودتر شهید می شود !

#سلام_بدر_الدین
#مادر_شهید #احمد_محمد_مشلب


#شهدادستهایم‌رابگیرید.

🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸

🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
🦋🦋🦋



@sardare_dellha
یکی دو ساعت بعد حاج‌ آقایی با من تماس گرفت و خیلی خونسرد خبر #شهادتش را داد. دنیا روی سرم خراب شد نمی‌دانستم چکار باید بکنم .... یک ساعت بعد از شنیدن خبر ، به در و دیوار می‌خوردم.😔

به روایت از پدرشهید جواد کوهساری⚘ :

می گفتند #مدافعان حرم برای پول می روند. 😔#پسرم هیچ احتیاجی به پول نداشت. #ماشین نو برایش خریده بودم. #یک طبقه ی خانه را هم به نامش زده بودم و #هزینه ی نامزدی‌ اش را هم کنار گذاشته بودم. پسرم هیچ نیازی نداشت و رفت.😔

پسرم #آقا جواد یک سال و نیم پیش از #شهادتش در فاز دوم متروی مشهد و در قرارگاه کار می‌کرد.#بیمه شده بود و حقوق می‌گرفت. ماشین مدل پایین هم داشت ولی براش ماشین صفر خریده بودم.😔

وقتی #جوادم را در لباس جنگ دیدم ، سر و صورتش را بوسیدم و
گفتم : من راضی‌ ام ، برو ....😔🍃🍃

#جوادم فوق‌ العاده #پاک و #با حیا بود. ابداً ذره‌ ای لغزش از او ندیدم. یکی از همرزمان او در عراق می‌گفت :#جواد در حالی‌ که تیرها مثل #رگبار از روی سرش رد می‌شدند در حال جمع‌آوری #مین‌ها بود تا راه را باز کنه.
همان چند روزی که #عراق بود خیلی عرب‌ها با او دوست شده بودند. آن‌ قدر که حاضر نبودند به مناطق خطرناک برود اما #جواد می‌گفت من آمده ام تا به هر شکلی که هست هر کاری که از دستم بر می‌آید انجام دهم و به #شهادت برسم.

#پسرم گاهی به #آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره) در پارک ملت نیز سر می‌زد. #جانبازان را حمام می‌ برد و آن‌ها را خیلی دوست داشت. بعضی‌ از جانبازان با صندلی‌ های چرخ دارشان از تهران برای شرکت در مراسمش آمده بودند.😔🍃🍃

#ارادت خاصی به امام رضا (ع)♡ داشت. #خادم افتخاری حضرت بود در کنار صاحب اسمش هم به #شهادت رسید. #فلوجه نزدیک #حرم امام جواد (ع) است. #جواد در همان مکان پر کشید.😔


روی هیچ‌ یک از قبور #شهدا نام « ثار‌الله » حک نشده است اما روی مزار #فرزندم نوشته‌ اند : « مدافع حرم ثارالله » اولین کسی که از مشهد در عراق #شهید شد فرزند من بود.😔


سرانجام #شهید جواد کوهساری هم در تاریخ ٩۴/۴/٢۶ در فلوجه ی عراق به آرزویش که همانا #شهادت بود رسید.

مزار شهید⚘
مشهد مقدس ، بهشت حضرت رضا (ع)
#به روایت از پدرشهید امین بابا شیرازی:
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را می‌گذراند و بی‌ تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه‌ ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه‌ ای از فعالیت در زمینه‌ های گوناگون که معمولاً کارهای عام‌ المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔

#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی‌ بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئله‌ای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.

در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز می‌گردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه‌ ها برگزار می کردند « سه‌ شنبه‌ های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.

همیشه به من می‌ گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی می‌توانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.

پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔

واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام‌ هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می‌ شود و تلفن‌ هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می‌ شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.

تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت‌ های خودجوش به منظور خدمت‌ رسانی به همنوعان داشته باشد.
در سایر موارد هم #پسرم مرجع بود و قابل استناد. هر زمان در مورد مسائل شرعی ، سیاسی و مواردی از این دست به پرسش و سؤالی برخورد می‌ کردیم با رجوع به امین و پاسخ مستدلی که به ما می‌ داد ، قانع می‌ شدیم.

به شدت #مسئولیت‌ پذیر بود. جوری نبود که تنها وقت برای اعضای خانواده ی خود و فرزند و همسرش بگذارد. محال بود در مراجعت از هر سفری اول سری به مادر بزرگش نزند و ازش دلجویی نکند و به خاطر تمامی این حساسیت‌ ها و دلسوزی‌ هایی که در قبال خانواده ی خود داشت به چنین آبرویی رسید که این گونه به آسمان‌ ها پر بکشد.😔

پسرم به من و خانواده آبرو و عزت بخشید. ما اصالتاً خانواده ی مذهبی هستیم و خوشحال و خرسندیم که چنین جوانی را تربیت و تقدیم به این نظام و انقلاب کردیم.😔
#به روایت از پدرشهید امین بابا شیرازی:
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را می‌گذراند و بی‌ تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه‌ ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه‌ ای از فعالیت در زمینه‌ های گوناگون که معمولاً کارهای عام‌ المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔

#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی‌ بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئله‌ای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.

در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز می‌گردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه‌ ها برگزار می کردند « سه‌ شنبه‌ های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.

همیشه به من می‌ گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی می‌توانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.

پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔

واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام‌ هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می‌ شود و تلفن‌ هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می‌ شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.

تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت‌ های خودجوش به منظور خدمت‌ رسانی به همنوعان داشته باشد.
در سایر موارد هم #پسرم مرجع بود و قابل استناد. هر زمان در مورد مسائل شرعی ، سیاسی و مواردی از این دست به پرسش و سؤالی برخورد می‌ کردیم با رجوع به امین و پاسخ مستدلی که به ما می‌ داد ، قانع می‌ شدیم.

به شدت #مسئولیت‌ پذیر بود. جوری نبود که تنها وقت برای اعضای خانواده ی خود و فرزند و همسرش بگذارد. محال بود در مراجعت از هر سفری اول سری به مادر بزرگش نزند و ازش دلجویی نکند و به خاطر تمامی این حساسیت‌ ها و دلسوزی‌ هایی که در قبال خانواده ی خود داشت به چنین آبرویی رسید که این گونه به آسمان‌ ها پر بکشد.😔

پسرم به من و خانواده آبرو و عزت بخشید. ما اصالتاً خانواده ی مذهبی هستیم و خوشحال و خرسندیم که چنین جوانی را تربیت و تقدیم به این نظام و انقلاب کردیم.😔
#خاطرات مادر شهید علی هاشمی🥀

#پسرم  قبل از انقلاب تو مسجد فعالیت داشت،  یه بار در حال فعالیتهای ضد طاغوتی تو مسجد دستگیرش کردند
که پس از مدتی آزاد شد
وقتی به خونه برگشت  ، اون قدر  شکنجه اش  داده بودن که کاملا ساق پاش سیاه و کبود بود و از شدت درد به خود می پیچید؛😔
 ولی با این وجود از فعالیت خود در مسجد دست نکشید و روز به روز بیشتر تلاش می کرد تا به انقلاب اسلامی خدمت کنه.


از همان ابتدا عاشق و دلباخته امام(ره) و پیشتاز مبارزه بود و به همین دلیل به قصد خدمت به نظام ،وارد کمیته انقلاب شد.
 به همراه حسین علم الهدی، علیرضا نظرآقایی و .... جهت تشکیل بسیج و سپاه تلاش‌های بسیاری کردند.

زندگی درجنگ تحمیلی مرحله نوینی از دوران پرتلاطم حضورش در دنیای خاکی بود.#اوج ایثار و رشادت ایشان در شناسایی هایش نمایان بود آنچنان که تمام #طرح‌های عملیاتی اش رو با تعداد اندکی نیرو با موفقیت به انجام می‌رساند.

با گسترش محورهای عملیاتی،#تیپ 37 نور رو در محور حمیدیه تشکیل داد و پس از عملیات بیت‌المقدس توانست #سپاه بستان و هویزه رو تشکیل بدهد
#ایجاد پاسگاه‌های مرزی و مسئولیت پدافندی کل منطقه از فعالیت‌های دیگرش بود.
#نبودن هایش واقعاً سخت است. #دلتنگی #مادر #تمامی #ندارد. 😭

از اینکه #فرزندم در #راه #خدا♡ رفت #خوشحالم اما #مادرم #دلم #هوایش را می کند، خوابش را می بینم که می گوید مادر من #زنده ام #بیقراری نکنید می گوید من کنار #قبر #بی بی زینبم⚘.
🍃🍃
# پسرم همیشه از #خدا می خواست به #شهادت برسد و می گفت #جان #زهرا(س)⚘ روز #تاسوعا خاکم کنید. همین طور هم شد و #تاسوعا #دفنش کردیم.
🍃🍃
از اینکه مادر #شهید هستم افتخار می کنم. به خودم می بالم طوری #پسرم را تربیت کردم که #فدایی #خانم زینب(س)⚘ شد.😭
🍃🍃
سرانجام #شهید هادی شجاع در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۲۸به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا♡بود رسید.
🍃🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

💠 شهید هادی شجاع💠


🌷 صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت
🔅«قاسم شیخ بهایی»

♦️تقویم را زیروَرو کردیم که ببینیم در دی ماه چه روز مهمی داریم تا اسم فرزندمان را انتخاب کنیم. دی ماه ۱۴۰۰، نزدیک به سالگرد شهادت قاسم. اسم را همسرم پیشنهاد داد. دیدم بهترین گزینه است و اسم قاسم را انتخاب کردیم، یک کلام و تمام. حالا یک حاج‌قاسم در خانه‌مان داریم. بقیه او را حاج‌قاسم صدا می‌زنند. ما هم که از خدایمان است.

پسر بزرگترم، خیلی به حاج‌قاسم علاقه دارد و بهترین جایزه‌هایش، عکس پیکسل حاج‌قاسم است. بارها قصهٔ حاج‌قاسم را برای بچه‌ها تعریف کرده‌ایم و برای قاسم هم تعریف خواهیم کرد از اول تا آخرش را. هر چهار فرزندمان باید در راه حاج‌قاسم باشند، نه فقط قاسم ما. شجاعت و شهادت‌طلبی حاج‌قاسم و سبک فرماندهی‌اش که کل دنیا متحیرش بود، برای بچه‌ها قابلیت تعریف و قصه‌گویی دارد.

💠 پدر: محمد حسین شیخ بهایی - مادر: فاطمه سالارکیا

📚#پسرم_قاسم «خاطرات والدین از نامگذاری فرزند خود به یاد شهید سلیمانی»، ص۹۵

@sardare_dellha
🔅«قاسم شیخ بهایی»

♦️تقویم را زیروَرو کردیم که ببینیم در دی ماه چه روز مهمی داریم تا اسم فرزندمان را انتخاب کنیم. دی ماه ۱۴۰۰، نزدیک به سالگرد شهادت قاسم. اسم را همسرم پیشنهاد داد. دیدم بهترین گزینه است و اسم قاسم را انتخاب کردیم، یک کلام و تمام. حالا یک حاج‌قاسم در خانه‌مان داریم. بقیه او را حاج‌قاسم صدا می‌زنند. ما هم که از خدایمان است.

پسر بزرگترم، خیلی به حاج‌قاسم علاقه دارد و بهترین جایزه‌هایش، عکس پیکسل حاج‌قاسم است. بارها قصهٔ حاج‌قاسم را برای بچه‌ها تعریف کرده‌ایم و برای قاسم هم تعریف خواهیم کرد از اول تا آخرش را. هر چهار فرزندمان باید در راه حاج‌قاسم باشند، نه فقط قاسم ما. شجاعت و شهادت‌طلبی حاج‌قاسم و سبک فرماندهی‌اش که کل دنیا متحیرش بود، برای بچه‌ها قابلیت تعریف و قصه‌گویی دارد.

💠 پدر: محمد حسین شیخ بهایی - مادر: فاطمه سالارکیا

📚#پسرم_قاسم «خاطرات والدین از نامگذاری فرزند خود به یاد شهید سلیمانی»، ص۹۵

@sardare_dellha
🔅«قاسم ارجمندی»

♦️ما کرمانی هستیم؛ اما سعادت دیدار حاج‌قاسم را نداشتیم. هرچه مردم دیگر دربارهٔ‌ ایشان می‌دانستند، همان قدر می‌دانستیم.
وقتی خبر شهادت را شنیدیم، انگار دنیا روی سرمان خراب شد. همهٔ مردم شهر غصه‌دار بودند.
وقتی پسرمان متولد شد، اسم «حاج‌قاسم» را برایش انتخاب کردیم. مردانگی حاج‌قاسم و شجاعت و نترسی‌اش را که می‌دیدیم، دلمان می‌خواست پسر ما ادامه دهنده راه ایشان باشد.
خانوادهٔ خودم، همسرم، اقوام و فامیل دور و نزدیک از انتخاب ما خیلی خوشحال شدند و دعا کردند که با رفتار و کردارش راه حاج‌قاسم را ادامه بدهد. وقتی بخواهم از حاج قاسم برای پسرم تعریف کنم، حتماً همهٔ خوبی‌هایش را خواهم گفت. مخصوصاً اینکه بدون هماهنگی با رهبری، هیچ کاری نمی‌کرد! اسم «حاج‌قاسم» به ما عشق و شادی و امید می‌دهد. ما شرمنده حاج‌قاسم هستیم.

💠 پدر: میثم ارجمندی‌پور - مادر: اسما منصور بهمنی

🔸#پسرم_قاسم «خاطرات والدین از نامگذاری فرزند خود به یاد شهید سلیمانی»، ص۳۳

🏴
🔅«محمد قاسم اسماعیل‌گل»

♦️حاج قاسم را همه می‌شناختند. در میدان نبرد سوریه و عراق، اول از همه بود. شجاعت و ولایت مداری ایشان زبانزد بود. اسم قاسم را انتخاب کردیم تا فرزندمان ادامه‌دهنده راه حاج‌قاسم باشد و اسم محمد را به قاسم اضافه کردیم چون نمی‌شود در خانه‌ای محمد نباشد. از کجا معلوم خدا بعداً به ما پسر دیگری بدهد. این شد که اسم پسرمان محمد قاسم شد. محمد قاسم در شرایط کرونا متولد شد دید. و دیدوبازدیدی نداشتیم؛ اما هرکس می‌شنید اسمش را محمد قاسم گذاشته ایم خوش‌حال می‌شد.
زن‌عمویم اسم پسرش را قاسم گذاشته تا اسم پدر مرحومش زنده باشد. از همه بیشتر او خوشحال شد و می‌گفت: «محمد قاسم‌ها، همگی‌شان گل هستند.» اسم فامیلی‌مان هم گل دارد!
ولایت‌پذیری حضرت قاسم«ع» و حاج‌قاسم اصل مهمی است. حضرت قاسم«ع» مطیع امر امامشان بودند و حاج‌قاسم هم همینطور. ان‌شاءالله پسر ما هم همین‌طور باشد.

💠 پدر: ابوالفضل اسماعیل‌گل - مادر: منصوره نبی‌گل

📍#پسرم_قاسم «خاطرات والدین از نامگذاری فرزند خود به یاد شهید سلیمانی»، ص۷۸

@sardare_dellha