کانال سردار دلها
966 subscribers
49.4K photos
26.9K videos
257 files
2.32K links
💠بِسمِـ رَبَّ الحٌسٖــیِݩ﴿؏﴾💠
اگه خیمه ی اسلامی آسیب ببیند
بیت الله الحرام و قرآن آسیب خواهد دید
بخشی ازوصیت نامه ی
#حاج_قاسم_سلیمانی
خدایاداغ سردارهرگزتاظهورمهدی فاطمه
از دلها نمیره

آیدی مدیر کانال

@sardaredelha59



https://t.me/sardare_dellha
Download Telegram
#شهید دفاع مقدس، رضا حداد
🍃🌷🍃
در تاریخ  9#دى ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف #جبهه كرده بود، متاهل بود، 18#روز پس از #ازدواج راهى #جبهه شد و بيش از #دو سال تمام در #جبهه
#مى جنگيد.
🍃🌷🍃
#سخت كوش و #شجاع بود، و #عشق به #خدا🤍 در #وجودش نهفته بود و به اين جهت در #جبهه بسيار #فعال بود و #مبارزى خشمگين براى #اسلام بود.
🍃🌷🍃
ایشان #عباداتش در كنار #مبارزاتش پيوسته روح ایشان را #شفاف تر می کرد،در #دو #جبهه به #نبرد پرداخته بود #جبهه در #درون و ديگرى در #سر #جهاد ايران، هر وقت كه به #جبهه ميرفت #سه الى #پنج ماه مى ماند و #كمتر براى #مرخصى مى آمد.
🍃🌷🍃
ميلي به #دنيا نداشت و #جبهه را بهترين جاى #عبادت مى دانست، #هشت بار به #جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به #جبهه را کمی به #تاخير مى انداخت #ناراحت می شد.
🍃🌷🍃
با اينكه بيش از #چهار ماه در #منطقه بود و به ایشان #پايان #ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً #بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد #فاو را #پس بگيرد.
🍃🌷🍃
آوازه ی #کارهای خیری که به انجام رسانده تا نقاط دوری همچون جزیره ی کیش هم رسیده و من از سوی برخی از دوستان در این مناطق پیام‌ های تسلیتی دریافت کردم که آنها برای من ارسال کرده بودند.

چون زمینه ی کاری من هم مرتبط با موضوعات #عمرانی بود در رفت و آمدی که به کارگاه ساختمانی پسرم و همکارانش داشتم همیشه #سخت کوشی و #تلاش او زبانزد همه بود. همه از #امانتداری پسرم تعریف می‌کردند.😔

#به روایت از مادرشهید :

پسرم کم‌ حرف و #گزیده‌ گو بود و همه را از پر حرفی نهی می‌ کرد. جوانی فعال و مبتکر بود که در خانه به عنوان یک مرجع تعریف شده بود. همه چیز را با استناد به منابعی که آنها را مطالعه کرده بود پاسخ می‌ داد و این گونه نبود که از خودش حرفی بزند.😔

به عنوان مادر هیچ وقت ندیدم که مثلاً همیشه قرآن دست پسرم باشد اما وقتی صحبتی در زمینه ی علوم اسلامی میان اعضای خانواده پیش می‌ آمد او با دلیل و برهان و اشاره به #سوره‌ ای از قرآن به ما پاسخ می‌ گفت و ما تعجب می کردیم که چه زمانی فرصت کرده است که این گونه در قرآن و مفاهیم آن عمیق شود؟😔
#شهید دفاع مقدس، رضا حداد
🍃🌷🍃
در تاریخ  9#دى ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف #جبهه كرده بود، متاهل بود، 18#روز پس از #ازدواج راهى #جبهه شد و بيش از #دو سال تمام در #جبهه
#مى جنگيد.
🍃🌷🍃
#سخت كوش و #شجاع بود، و #عشق به #خدا🤍 در #وجودش نهفته بود و به اين جهت در #جبهه بسيار #فعال بود و #مبارزى خشمگين براى #اسلام بود.
🍃🌷🍃
ایشان #عباداتش در كنار #مبارزاتش پيوسته روح ایشان را #شفاف تر می کرد،در #دو #جبهه به #نبرد پرداخته بود #جبهه در #درون و ديگرى در #سر #جهاد ايران، هر وقت كه به #جبهه ميرفت #سه الى #پنج ماه مى ماند و #كمتر براى #مرخصى مى آمد.
🍃🌷🍃
ميلي به #دنيا نداشت و #جبهه را بهترين جاى #عبادت مى دانست، #هشت بار به #جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به #جبهه را کمی به #تاخير مى انداخت #ناراحت می شد.
🍃🌷🍃
با اينكه بيش از #چهار ماه در #منطقه بود و به ایشان #پايان #ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً #بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد #فاو را #پس بگيرد.
🍃🌷🍃
آوازه ی #کارهای خیری که به انجام رسانده تا نقاط دوری همچون جزیره ی کیش هم رسیده و من از سوی برخی از دوستان در این مناطق پیام‌ های تسلیتی دریافت کردم که آنها برای من ارسال کرده بودند.

چون زمینه ی کاری من هم مرتبط با موضوعات #عمرانی بود در رفت و آمدی که به کارگاه ساختمانی پسرم و همکارانش داشتم همیشه #سخت کوشی و #تلاش او زبانزد همه بود. همه از #امانتداری پسرم تعریف می‌کردند.😔

#به روایت از مادرشهید :

پسرم کم‌ حرف و #گزیده‌ گو بود و همه را از پر حرفی نهی می‌ کرد. جوانی فعال و مبتکر بود که در خانه به عنوان یک مرجع تعریف شده بود. همه چیز را با استناد به منابعی که آنها را مطالعه کرده بود پاسخ می‌ داد و این گونه نبود که از خودش حرفی بزند.😔

به عنوان مادر هیچ وقت ندیدم که مثلاً همیشه قرآن دست پسرم باشد اما وقتی صحبتی در زمینه ی علوم اسلامی میان اعضای خانواده پیش می‌ آمد او با دلیل و برهان و اشاره به #سوره‌ ای از قرآن به ما پاسخ می‌ گفت و ما تعجب می کردیم که چه زمانی فرصت کرده است که این گونه در قرآن و مفاهیم آن عمیق شود؟😔
#شهید دفاع مقدس، رضا حداد
🍃🌷🍃
در تاریخ  9#دى ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف #جبهه كرده بود، متاهل بود، 18#روز پس از #ازدواج راهى #جبهه شد و بيش از #دو سال تمام در #جبهه
#مى جنگيد.
🍃🌷🍃
#سخت كوش و #شجاع بود، و #عشق به #خدا🤍 در #وجودش نهفته بود و به اين جهت در #جبهه بسيار #فعال بود و #مبارزى خشمگين براى #اسلام بود.
🍃🌷🍃
ایشان #عباداتش در كنار #مبارزاتش پيوسته روح ایشان را #شفاف تر می کرد،در #دو #جبهه به #نبرد پرداخته بود #جبهه در #درون و ديگرى در #سر #جهاد ايران، هر وقت كه به #جبهه ميرفت #سه الى #پنج ماه مى ماند و #كمتر براى #مرخصى مى آمد.
🍃🌷🍃
ميلي به #دنيا نداشت و #جبهه را بهترين جاى #عبادت مى دانست، #هشت بار به #جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به #جبهه را کمی به #تاخير مى انداخت #ناراحت می شد.
🍃🌷🍃
با اينكه بيش از #چهار ماه در #منطقه بود و به ایشان #پايان #ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً #بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد #فاو را #پس بگيرد.
🍃🌷🍃
به روایت از #آقای محمدپور، #فرمانده #آتش‌نشانان اعزامی #ايستگاه‌27 :
وقتي به محل حادثه رسيديم با دود و آتش‌زيادی روبه‌رو شديم طوری كه اصلا باور نمي‌كرديم اين #حريق و #دود متعلق به يك #ساختمان #مسكونی باشد.
🍃🌷🍃
#ايستگاه ما،#نخستين گروهی بود كه به آنجا رسيد.با ديدن حريق دستورات لازم را دادم. #گروهی به #جدال با #شعله‌های آتش پرداختند و #گروه ديگر سعی
می كردند #ساكنان خانه را #نجات دهند.
🍃🌷🍃
ما از طريق #نردبان و هر #روزنه‌‌ای كه پيدا می شد، #تلاش می كرديم، #ساكنان را خارج كنيم. #علی قانع هم وقتی شنيد عده‌ای در #زيرزمين هستند، به #دل #آتش‌زد تا آنها را #نجات دهد.
🍃🌷🍃
لحظات #سخت و #وحشتناكی بود. همچنان در حال #هدايت #آتش‌نشانان بودم كه به من خبر دادند #علی دچار #حادثه شده.😭
#علی مثل پسرم بود.😭😭😭
🍃🌷🍃
مدتی قبل از #ايستگاه ديگری به ايستگاه ما آمده بود اما در همين مدت #خودش را توی #دل همه جا كرده بود. هر جا با #مشكلی روبه‌رو ميی شديم، در نهايت #او بود كه #چاره‌جویی می كرد.😭
🍃🌷🍃
#ننه مریم به #شمع محفل ما تبدیل شده بود. بسیار #صریح و #رک‌گو بود، اگر اشتباهی از کسی می‌دید #سریع عنوان می کرد. خانمی #فهمیده و با #دانش سیاسی بالا که #مسئولین را به اسم می شناخت و #تحلیل های #سیاسی می کرد.
🍃🌷🍃
#ننه مریم را «زینب زمان» صدا می کردیم؛ چراکه در کوران #گلوله باران #مقاومت کرد و در برابر #خبرهای #سخت و #ناگوار #خم به ابرو نیاورد، با وجود #داغ‌هایی که دید #شهر را #ترک نکرد تا زمانی که شهر سقوط کرد.
🍃🌷🍃
مادرم که تماس می‌گرفت و می‌خواست که به خانه بروم تا سری به او بزنم می گفتم من یک #ننه معنوی اینجا دارم، تا #آخرین روزهای حیات #ننه مریم تا سال 85# که به #رحمت خدا رفت از حالش با خبر می شدم و هر زمان به #خرمشهر می رفتم به او #سر می زدم.
🍃🌷🍃
‍ برایم #سخت است از آنان که ندیده ام #سخن بگویم.از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند.

صدای قدم هایش از کوچه پس کوچه های مرداد به #گوش میرسد ۲۵ مرداد را به نام خودش مزین می کند.
آمده تا اولین #هدیه مردم #قم باشد برای #دفاع از حریم حرم..

صدای افتخار آفرینی دیگری در گوش خیابان های قم می پیچید.
#مهدی_علیدوست ،ارادت خاصی به #حضرت_زهرا داشت.شاید حکمت علیدوست بودنش هم همین است
عطش عشق به خاندان #نبوت اورا #تشنه نبرد کرد .
نبرد با کسانی که به ساحت #مادر_سادات بی حرمتی کردند.

سرانجام در روز سوم محرم سال ۹۴ دلتنگی ها به پایان رسید و صدای گلوله ایی ک بر پهلویت نشست از تو پرنده ایی ساخت تا در دل #آسمان صدای #بال زدنت را همه بشنوند تو برای همیشه به آغوش #گرم آسمان برگشتی و حالا سالهاست که کوچه پس کوچه های #شهر همه بوی تورا می دهند.

نمیدانم امروز را به تو تبریک میگویم یا علی اصغرت؟...
شایدم هر دویتان
پس
سالگرد زمینی شدنتان مبارک...

به مناسبت سالروز تولد #شهید #مهدی_علیدوست

🔷تاریخ تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۵
🔷تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۹.سوریه

🥀مزار : گلزار شهدای علی ابن جعفر قم

#سالروزولادت..🌸🌸
@sardare_dellha
ترس #شهید شدنش را #همیشه داشتم اما هیچ‌وقت مانع نمی‌شدم چون خیلی علاقه داشت آن زمان هم #جنگ بود و همه می‌رفتند و کسی ممانعت نمی‌کرد ما هم به این امر رضایت داشتیم چون #وظیفه‌ای بر عهده همه بود. اما در عین‌ حال #نگران بودیم و آمادگی هم داشتیم که هر #خبری را دریافت کنیم.😭
🍃🌷🍃
#حاجی #بیشتر وقت‌ها در #مأموریت بود #حتی وقتی هم #پیش ما در بروجرد بود زیاد #خانه #نبود اگر برای یک روز هم بود صبح به #مأموریت می‌رفت و #غروب برمی‌گشت.
🍃🌷🍃
#سخت بود بارها به او می‌گفتم
اما در جواب به من می‌گفت : ما #سربازان
#امام زمان "علیه السلام"هستیم، نمی‌توانیم همیشه در خانه بمانیم و از همان ابتدا #سودای #دفاع از #کشور و #سربازی اسلام را داشت.
🍃🌷🍃
وقتی به او می‌گفتیم دیگر وقت بازنشستگی شما رسیده می‌گفت: «یک #پاسدار #هیچ‌وقت بازنشسته نمی‌شود مخصوصاً در حال حاضر و در این شرایط ما باید #پشتیبان #رهبر باشیم».
🍃🌷🍃
وقتی قصد #رفتن کرد چمدانی از مادر امانت گرفت، بارش را از لباس، مسواک، خمیر دندان و ... سبک بست و شلواری که دیگر به پایش نشد و با #زخم ترکش به هم دوخته شد، چمدانی که گشوده نشد، نبات، آجیل محلی، عناب و انجیری که مادر در چمدان گذاشت تا #سوریه رفت و در چمدان #برگشتی #باقی ماند.😭
🍃🌷🍃
#دو برگ از دفترچه ای که #شب آخر با هم بودن #وصیت هایش را در آن نوشت، #قرض ها و #بدهی هایی که دوباره فهرست شد و چند روزی که در بیرجند بیشتر با #فامیل و#دوستانش گذراند و گفته و نگفته #حلالیت طلبید.😭
🍃🌷🍃
زمان رفتن که رسید، هواپیمای تهران که نشست وقتی #آخرین عکس ها را در فرودگاه گرفت به بهانه آشنا شدن با تیم و دوستان جدید، زود خداحافظی کرد😭  زود رفت تا #دل کندن #راحت تر باشد.😭
🍃🌷🍃
در یک ماهی که نبود هر روز تماس می گرفت و مانند همیشه از همه مسائل #خانواده و #طاها  می پرسید اما نمی توانست به خوبی از وضعیت شان در #سوریه بگوید، می گفت #کارمان #سخت است #دعا کنید.
🍃🌷🍃
آن روزها کلاس رانندگی می رفتم و خودم را برای امتحان آماده می کردم، #مرتضی آخرین شب در تماس تلفنی گفت فردا پولی به حسابی واریز می‌کند که حتما از آن خبر می گیرد.
🍃
عباس خود را خاک پای #حضرت_علی‌ (ع) هم نمی‌دانست🚫 اما او واقعاً #علی‌وار بود. زندگی کردن با چنین شخصی واقعاً سخت بود.

خودش هم می‌گفت: «زندگی کردن با من #سخت است» به شوخی به عباس می‌گفتم:پس چرا منو #بدبخت کردی؟😄 او گفت: «به جز تو کسی رو پیدا نکردم که #تحمل زندگی با من را داشته باشد».

#شهید_عباس_بابایی

🌹🍃صلوات

🇮🇷 @sardare_dellha