کانال سردار دلها
967 subscribers
49.4K photos
26.9K videos
257 files
2.32K links
💠بِسمِـ رَبَّ الحٌسٖــیِݩ﴿؏﴾💠
اگه خیمه ی اسلامی آسیب ببیند
بیت الله الحرام و قرآن آسیب خواهد دید
بخشی ازوصیت نامه ی
#حاج_قاسم_سلیمانی
خدایاداغ سردارهرگزتاظهورمهدی فاطمه
از دلها نمیره

آیدی مدیر کانال

@sardaredelha59



https://t.me/sardare_dellha
Download Telegram
🌼در سوریه جواد فرمانده یک تیپ بود. 48 ساعت داعشی ها در محاصره بودند... دید یک تانکر آب داره برای داعشی ها میرود... جواد دستور داد کسی تیراندازی نکنه... گفت, اجازه بدهید ,آب" به داعشی ها برسه... گفتم آقا جواد اگر آب برسه کار ما مشکل میشه... گفت توکل بخدا... ما با آنها مثل انسان و طبق دستور اسلام برخورد می کنیم...در درگیری فردا توانستیم منطقه را فتح کنیم...
🌼جواد قبلا یکبار زخمی شده بودند و بطور وحشتناک ماشینش داغون شد... به برادرش محمدرضا بعدا گفته بود آخرین لحظه که ماشین منفحر شد چشم های زهرا را یادم آمد به همین خاطر و همین تعلق خاطر برگشتم....  به خان طومان حمله شد جواد الله کرم سریع خودش را رساند گرسنه و تشنه... دوباره برگشت... حتی آب و غذا نخورد... یک تیر به شش و یک تیر به پایش می خورد... تشنه و گرسنه مانند مولایش شده بود... آخرین ذکرش سه تا یا حسین بود... حتی از پیکرش هم می ترسند... تکفریها آنقدر تیر بهش میزنند که سر از بدنش جدا می شود... بدنش را جابه جا می کنند و چند سال گم می شود...

#کتاب_مدافعان_حرم, #ناصر_کاوه
شهید مدافع حرم, جواد الله کرم
راوی: حاج آقا ترابی نسب




@sardare_dellha
#کتاب شاهرخ
حر انقلاب اسلامی🥀
روایت زندگینامه شهید از تحولی روحی و معنوی شهیدضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت میکند.
تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسان طالب حقیقت بازگو میکند.
در این رابطه در مقدمه کتاب با اشاره به آیات آخر سوره فرقان امده است :شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قران (کسی که توبه و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد،اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد. داستان زندگی او،ماجرای حر در کربلا را تداعی می کند.
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽

احمد تشنه #شهادت و همیشه نگران مردن در بستر بود. همیشه می گفت: نمی خواهم به غیر از #شهادت وارد آن دنیا شوم😔.
یک روز قبل از حادثه با احمد رفتیم دفتر عزیز جعفری.

احمد بعد از آنکه جزئیات سقوط هواپیمای سی 130 ارتش را تشریح کرد، رو به من کرد و گفت: جعفر برایم دعا کن شهید شوم.🕊
با دل گرفتگی گفتم: تو حالا حالا ها باید خدمت کنی . وقتش که برسد شهید می شوی...

عزیز جعفری خطاب به احمد گفت: دعا کن شهید شویم؛ اما نه با هواپیما و ماشین. احمد گفت: من فقط شهید شوم؛ حالا به هر طریق که باشد قبول است. 😞
فردا وقتی اخبار ضد و نقیض سقوط هواپیمای احمد را شنیدم، زنگ زدم به سردار رشید. گفت: احمد رفت پیش #شهید_حسین_خرازی ؛ در نوزدهمین سالگرد عملیات کربلای پنج.💔

#شهید_احمد_کاظمی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#شهادت_طلبی

راوی: سردار حسین علایی و سردار محمد جعفر اسدی
📗 #کتاب_پرواز_آخر
#سالروز_شهادت🕊

🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸

🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔

@sardare_dellha


📚برشی از #کتاب_شهدا

📗صندوقچه گل رز
🌹شهید ابوالفضل راه چمنی

🟣اهمّیّت ویژه به نماز اول وقت


عازم شهرستان سبزوار بودیم. حدود نیم‌ساعت مانده بود به مقصد برسیم که صدای اذان به صدا درآمد. داداش ابوالفضل گفت: «یک مسجد این نزدیکی‌ها هست، ماشین را نگهداریم و نمازمان را بخوانیم.»

💜گفتم: ابوالفضل نیم‌ساعت دیگه نمانده تا برسیم مقصد، می‌رویم لباس‌هایمان را عوض می‌کنیم، نفسی تازه می‌کنیم و با خیال راحت نمازمان را می‌خوانیم.

ابوالفضل گفت: «نه! نماز اول وقت یک چیز دیگه است. اگر شما نمی‌خواهید بخوانید، اشکالی ندارد اما من می‌خواهم نمازم را اول وقت بخوانم.

💜توی مسیر یک مسجد خیلی زیبایی بود. در محلی بنام «جاجرم» نگه داشتیم. ماشین را توی سایه پارک کردیم؛ وضو گرفتیم و نمازمان را خواندیم. واقعا لذت بردم و خستگی از تنم برطرف شد.

می‌گفت مگر نه این است که مولایمان امام حسین علیه‌السلام در وسط جنگ و خونریزی نمازش را اول وقت برپا کرد!

🎙راوے: برادر شهید

🎁#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
❄️اللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد❄️

@sardare_dellha



📚برشی از #کتاب_شهدا

📗صندوقچه گل رز
🌹شهید ابوالفضل راه چمنی

🟣اهمّیّت ویژه به نماز اول وقت

عازم شهرستان سبزوار بودیم. حدود نیم‌ساعت مانده بود به مقصد برسیم که صدای اذان به صدا درآمد. داداش ابوالفضل گفت: «یک مسجد این نزدیکی‌ها هست، ماشین را نگهداریم و نمازمان را بخوانیم.»

💜گفتم: ابوالفضل نیم‌ساعت دیگه نمانده تا برسیم مقصد، می‌رویم لباس‌هایمان را عوض می‌کنیم، نفسی تازه می‌کنیم و با خیال راحت نمازمان را می‌خوانیم.

ابوالفضل گفت: «نه! نماز اول وقت یک چیز دیگه است. اگر شما نمی‌خواهید بخوانید، اشکالی ندارد اما من می‌خواهم نمازم را اول وقت بخوانم.

💜توی مسیر یک مسجد خیلی زیبایی بود. در محلی بنام «جاجرم» نگه داشتیم. ماشین را توی سایه پارک کردیم؛ وضو گرفتیم و نمازمان را خواندیم. واقعا لذت بردم و خستگی از تنم برطرف شد.

می‌گفت مگر نه این است که مولایمان امام حسین علیه‌السلام در وسط جنگ و خونریزی نمازش را اول وقت برپا کرد!

🎙راوے: برادر شهید

🎁#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات

@sardare_dellha



#شهید دکتر عبدالحمید دیالمه:

🔹 انسان در اغلب تصميم گيری هايش، بيشتر از اينکه به علايق و خواسته های خودش توجه کند، به خواست های ديگران توجه می کند. مثلا اگر لباسی را می پوشد، بيشتر از اينکه نظر خودش مطرح باشد، تصور ديگران برايش مهم است.

🔹اين مشکل فقط مربوط به شکل ظاهری نيست، در ''طرز تفکر'' هم همين گونه است.
اين يعني اينکه'' من'' نيستم که تصميم گيری مي کنم و مطالبی را بيان مي کنم، بلکه ''ديگران'' هستند که تعيين مي کنند که ''من'' چه بگويم و ''من'' ناخودآگاه بدون اينکه با آن ها تماس داشته باشم، همان را می گويم که ''آنها'' می خواهند.

کتاب فقر ضابطه حرکت بر صراط مستقیم ص ۲۷ و ۲۸

#سبک_زندگی #کلام_شهید #کتاب_خوب
🌷)اللّهُمَّ
(🌷)صَلِّ
(🌷)عَلَی
(🌷)مُحَمَّدٍ
(🌷)وَ آلِ
(🌷) مُحَمَّدٍ
(🌷)وَ عَجِّلْ
(🌷)فَرَجَهُمْ
(🌷)وَ اَهْلِکْ
(🌷)اَعْدَائَهُمْ
(

@sardare_dellha
#کتاب شاهرخ
حر انقلاب اسلامی🥀
روایت زندگینامه شهید از تحولی روحی و معنوی شهیدضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت میکند.
تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسان طالب حقیقت بازگو میکند.
در این رابطه در مقدمه کتاب با اشاره به آیات آخر سوره فرقان امده است :شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قران (کسی که توبه و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد،اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد. داستان زندگی او،ماجرای حر در کربلا را تداعی می کند.
#کتاب شاهرخ
حر انقلاب اسلامی🥀
روایت زندگینامه شهید از تحولی روحی و معنوی شهیدضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت میکند.
تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسان طالب حقیقت بازگو میکند.
در این رابطه در مقدمه کتاب با اشاره به آیات آخر سوره فرقان امده است :شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قران (کسی که توبه و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد،اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد. داستان زندگی او،ماجرای حر در کربلا را تداعی می کند.
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

نام جهادی او در سوریه «جابر» است.

بالاخره روز موعود فرا می‌رسد. مرداد سال ۱۳۹۶، جابرجابر احمد، جابرجابر احمد...
اما پاسخی از آن سوی بی‌‍سیم به گوش نمی‌رسد.....

آقا محسن عزیز را در شهر القائم عراق چرخاندند، دست‌هایش را جدا وسنگبارانش کردند، شکنجه دادند و دست آخر سرش را بریدند و به آرزویش که همان شهادت زینبی بود رساندند.

#شهید_آقا_محسن_حججی
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات
#کتاب_حجت_خدا
#سالروزشهادت....🕊🕊🌸🌸

@sardare_dellha
این #کتاب هم در مورد #زندگی و #خاطراتی از
#شهید عزیز است.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهیدان سرفراز

   💠 شهیدان  اسماعیل و داود لشگری💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
🔴به عبدالله بگو نماز صبحش قضا نشه...

▪️بعد از شهادت محمود بود یک روز به علت کار در زمین روستا، خسته و مانده برگشتم خانه که استراحت کنم. از قضا مهمان آمده بود و نتوانستم زود بخوابم. دیگر تا بخوابم دیروقت شد و باعث شد، نماز صبحم قضا شود...

▪️بیدار که شدم، نمازم را خواندم و دوباره رفتم روستا مشغول کار در زمین بودم که عباس_ر ، از رفقای مشترک من و محمود که در عملیات جعفر‌طیار در خان‌طومان با ما بود، با من تماس گرفت.

▪️بعد از احوال پرسی گفت: «حاجی! راستش موضوعی هست که روی گفتنش را به شما ندارم!». از او خواستم راحت باشد و مطلبش را بگوید. گفت: «دیشب خواب محمود را دیدم. به من گفت: «به عبدالله بگو هیچ وقت نگذارد نماز صبحش قضا شود!». ‌

▪️با شنیدن حرف های عباس پاهایم سست شد و روی پاهایم نشستم. دو ساعت همانجا نشسته بودم. دیگر نتوانستم به کارهایم ادامه دهم. برایم یقین شده بود که محمود زنده است و کنار ما بر کارها و اعمالم ناظر است...

📚 منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" به روایت برادر صالحی ، جانشین وقت لشگر (۲۵) کربلا در منطقه عملیاتی خان‌طومان.

🇮🇷 @sardare_dellha
«راه #قدس مرد جنگ می‌خواهد و مرد جنگ نیز کربلایی است و کربلایی، مرد میدان عشق است و از سختی‌ها و مشقات و سر باختن‌ها و جان دادن‌ها نمی‌هراسد.»

از #کتاب گنجینهٔ آسمانی

🌷 به یاد هنرمندِ شیدایی که «راوی فتح» بود.

#ویراست #مناسبت #شهدا

📥 لینک ویراستی
۲۰ فروردین ۱۴۰۳

🇮🇷@sardare_dellha