🥀🥀🕊🥀🥀🕊🥀
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐محمد ابراهیم بسیار مهربان و رئوف بود همانطور که خداوند عنایت ویژه ای به ایشون داشت و صورت زیبایی داشت در کنارش سیرتی بسیار زیباتر و نیکو تر داشت.همیشه حواسش به فامیل و همسایه بود که نکنه که در سختی و تنگنا زندگی کنند و اگر متوجه میشد کسی مشکلی داره در حل اون پیشقدم میشد
اینقدر این خصلتشون بارز بود که حتی به همرزمانش در سوریه سفارش میکنه که به چند نفر خانواده مستمند که ایشون اونها رو میشناخت سر بزنند و تاکید میکنه اگه اتفاقی برای من افتاد هیچوقت اونها رو فراموش نکنید؛بعد که همرزمانش برگشتند شب چهلم دیدیم دنبال آدرس اون خونواده ها میگردند که کمکشون کنند می گفتند:وصیت محمده.
🌹آهسته ...
به پـرواز بیندیش ،
تا باد پریشان نڪند
بال و پرت را ...🕊
💐ولادت : ۶۲/۰۶/۳۱ اسفراین
🌷شهادت: ۹۴/۱۱/۱۲ سوریه
عملیات آزادسازی نبل و الزهرا
🥀🕊#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهید_محمدابراهیم_توفیقیان
#سالـروز_شهادت🕊🥀
@sardare_dellha
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐محمد ابراهیم بسیار مهربان و رئوف بود همانطور که خداوند عنایت ویژه ای به ایشون داشت و صورت زیبایی داشت در کنارش سیرتی بسیار زیباتر و نیکو تر داشت.همیشه حواسش به فامیل و همسایه بود که نکنه که در سختی و تنگنا زندگی کنند و اگر متوجه میشد کسی مشکلی داره در حل اون پیشقدم میشد
اینقدر این خصلتشون بارز بود که حتی به همرزمانش در سوریه سفارش میکنه که به چند نفر خانواده مستمند که ایشون اونها رو میشناخت سر بزنند و تاکید میکنه اگه اتفاقی برای من افتاد هیچوقت اونها رو فراموش نکنید؛بعد که همرزمانش برگشتند شب چهلم دیدیم دنبال آدرس اون خونواده ها میگردند که کمکشون کنند می گفتند:وصیت محمده.
🌹آهسته ...
به پـرواز بیندیش ،
تا باد پریشان نڪند
بال و پرت را ...🕊
💐ولادت : ۶۲/۰۶/۳۱ اسفراین
🌷شهادت: ۹۴/۱۱/۱۲ سوریه
عملیات آزادسازی نبل و الزهرا
🥀🕊#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهید_محمدابراهیم_توفیقیان
#سالـروز_شهادت🕊🥀
@sardare_dellha
ا~🌷﷽🌷~
او خودش را یک افغانستانے مهاجر ساڪن ایران معرفے ڪرد وهمراه آنان براے دفاع از حرم عقیله بنے هاشم به سرزمین شام رفت.
در همان مدت ڪوتاهے ڪه در آنجا بود در عملیات هاے زیادے شرڪت ڪرد و لیاقت هاے بے شمارے را از خود نشان داد.اما طولے نڪشید ڪه در عملیات امام رضا (ع) ڪه شامل پاڪسازے خانه به خانه بود با اصابت چند گلوله به شهادت رسید.
وے از ۲۵ فروردین ماه در سوریه حاضر شد و جمعاً به مدت ۲۲ روز در منطقه حاضر بود و در صبح جمعه ۱۹ اردیبهشت در سن ۲۰ سالگے به آرزویش دست یافت.
پیڪر پاڪش هم زمان با سالروز وفات حضرت زینب (س) در مشهد تشییع و در خواجه ربیع به خاک سپرده شد.
#سالـروز_شهادت
@sardare_dellha
او خودش را یک افغانستانے مهاجر ساڪن ایران معرفے ڪرد وهمراه آنان براے دفاع از حرم عقیله بنے هاشم به سرزمین شام رفت.
در همان مدت ڪوتاهے ڪه در آنجا بود در عملیات هاے زیادے شرڪت ڪرد و لیاقت هاے بے شمارے را از خود نشان داد.اما طولے نڪشید ڪه در عملیات امام رضا (ع) ڪه شامل پاڪسازے خانه به خانه بود با اصابت چند گلوله به شهادت رسید.
وے از ۲۵ فروردین ماه در سوریه حاضر شد و جمعاً به مدت ۲۲ روز در منطقه حاضر بود و در صبح جمعه ۱۹ اردیبهشت در سن ۲۰ سالگے به آرزویش دست یافت.
پیڪر پاڪش هم زمان با سالروز وفات حضرت زینب (س) در مشهد تشییع و در خواجه ربیع به خاک سپرده شد.
#سالـروز_شهادت
@sardare_dellha
ا~🌷﷽🌷~
برادر شهید: آخرین بارے ڪه میخواست برود بیست و یڪم بهمن ماه 1395، بود، قبل از رفتن، خون اهدا ڪرده بود. زمانے ڪه به منزل آمد، مادر گفت: چه زیبا شدے! چهره ات نوربالا میزند! چه خبره؟ گفت: «فردا باید بروم.»
آن زمان مهدے نعماییعالے شهید شده بود و به علیرضا گفته بودند ڪه به وجودت نیاز است و باید برگردی.
مادربه او گوشزد ڪرد؛ این بار بروے ڪه انشالله برگشتے، باید ازدواج ڪنے. گفت: شما در چه فڪرے و من در چه فڪرے! من میخواهم بروم از حرم خانم زینب(س) دفاع ڪنم... او در ادامه صحبتهایش گفت: فرصت زیاد است. ڪسے را ڪه من میخواهم پیدا نمے شود؛ ڪسے با شرایط ڪارے ما ڪنار نمے آید.
علیرضا مثل همیشه با بدرقه مادرو از زیر قران رد شد و رفت. به دوستانش گفته بود؛ «من هر وقت حرم حضرت زینب میروم، نمیتوانم از حرم حضرت زینب(س) دل بڪنم و هر زمانے هم ڪه به ایران مے روم دل ڪندن از مادرم سخت است.
#سالـروز_شهادت
برادر شهید: آخرین بارے ڪه میخواست برود بیست و یڪم بهمن ماه 1395، بود، قبل از رفتن، خون اهدا ڪرده بود. زمانے ڪه به منزل آمد، مادر گفت: چه زیبا شدے! چهره ات نوربالا میزند! چه خبره؟ گفت: «فردا باید بروم.»
آن زمان مهدے نعماییعالے شهید شده بود و به علیرضا گفته بودند ڪه به وجودت نیاز است و باید برگردی.
مادربه او گوشزد ڪرد؛ این بار بروے ڪه انشالله برگشتے، باید ازدواج ڪنے. گفت: شما در چه فڪرے و من در چه فڪرے! من میخواهم بروم از حرم خانم زینب(س) دفاع ڪنم... او در ادامه صحبتهایش گفت: فرصت زیاد است. ڪسے را ڪه من میخواهم پیدا نمے شود؛ ڪسے با شرایط ڪارے ما ڪنار نمے آید.
علیرضا مثل همیشه با بدرقه مادرو از زیر قران رد شد و رفت. به دوستانش گفته بود؛ «من هر وقت حرم حضرت زینب میروم، نمیتوانم از حرم حضرت زینب(س) دل بڪنم و هر زمانے هم ڪه به ایران مے روم دل ڪندن از مادرم سخت است.
#سالـروز_شهادت