#مأموریتهایی هم که میرفت همواره وقتی از ما #خداحافظی میکرد و میرفت به ما میگفت : که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد».
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایی هم که میرفت همواره وقتی از ما #خداحافظی میکرد و میرفت به ما میگفت : که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد».
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
بسیار اهل #محبت به #خانواده بود. هر وقت از #مأموریت برمیگشت #نبودنش را با #کارها و ر#فتارش با #بچهها برایمان #جبران میکرد و در #کارهای خانه خیلی #کمک میکرد.
🍃🌷🍃
#مأموریتهایش از #یک روز و #یک هفته تا 10#روز بود اما همیشه #پیگیر احوال #خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید؟
🍃🌷🍃
وقتی از #مأموریت برمیگشت و ما #ابراز #دلتنگی و #خستگی میکردیم با #شوخی و #خنده ما را #قانع میکرد و آنقدر #شاداب و #سرزنده بود که #سختیهای #نبودنش را #فراموش میکردیم.
🍃🌷🍃
#گوش به فرمان #رهبر بودند، سرهبر انقلاب را #خیلی #دوست داشت از آن #دوست داشتنهایی که واقعاً #حاضر بود خود را #فدایی #ایشان کند و این را در #عمل #ثابت کرد.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید ماشاالله شمسه هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱/۱۳# و با #اصابت #تیر #تک تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
روستای سراب ، شهرستان بروجرد.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#آقا مرتضی، به شدت #تابع #مقام معظم رهبری♥️ بودند و #خودش را در برابر #ایشان #مسئول می دانست بیشتر #سخنرانی هایشان را دنبال می کردند.
🍃🌷🍃
به #خانواده و #ما هم #پیروی از #ایشان را #توصیه می کردند حتی می گفتند #سکوت کنیم تا راحت #گفته های #رهبری را #گوش کنند.
🍃🌷🍃
#نیروی سپاه #منطقه و#کارش، #چابهار بود و #نیروهای آن جا به #سوریه اعزام نمی شدند البته چند نفر از #همکارانش از آن جا عازم #سوریه شده و باز گشته بودند بنابراین #شهادت او را تصور نمی کردم.😭
🍃🌷🍃
و چون #پیگیری و #اصرار #مرتضی را برای رفتن می دیدم، رفتن و بازگشتش را مانند #همکارانش در چابهار تصور می کردم. دیگر حرفی باقی نمی ماند.
🍃🌷🍃
در #صحبت ها #مرتضی می گفت انتخاب با خودت هست، جواب #حضرت زینب (س)🌷
و #امام حسین (ع)🌷را خودت باید بدهی، #شهید شدن و خانواده #شهید بودن #لیاقت می خواهد.😭
🍃🌷🍃
هر چه بود بین #او و #خدایش🤍 بود، #عهدی در #سکوت که حتی با من هم بازگو نکرد اما راه #سوریه را برایش خواستنی کرد. تا این که بالاخره رفتنش برای 21#اسفند 96# قطعی شد.😭
🍃🌷🍃
#آقا مرتضی، به شدت #تابع #مقام معظم رهبری♥️ بودند و #خودش را در برابر #ایشان #مسئول می دانست بیشتر #سخنرانی هایشان را دنبال می کردند.
🍃🌷🍃
به #خانواده و #ما هم #پیروی از #ایشان را #توصیه می کردند حتی می گفتند #سکوت کنیم تا راحت #گفته های #رهبری را #گوش کنند.
🍃🌷🍃
#نیروی سپاه #منطقه و#کارش، #چابهار بود و #نیروهای آن جا به #سوریه اعزام نمی شدند البته چند نفر از #همکارانش از آن جا عازم #سوریه شده و باز گشته بودند بنابراین #شهادت او را تصور نمی کردم.😭
🍃🌷🍃
و چون #پیگیری و #اصرار #مرتضی را برای رفتن می دیدم، رفتن و بازگشتش را مانند #همکارانش در چابهار تصور می کردم. دیگر حرفی باقی نمی ماند.
🍃🌷🍃
در #صحبت ها #مرتضی می گفت انتخاب با خودت هست، جواب #حضرت زینب (س)🌷
و #امام حسین (ع)🌷را خودت باید بدهی، #شهید شدن و خانواده #شهید بودن #لیاقت می خواهد.😭
🍃🌷🍃
هر چه بود بین #او و #خدایش🤍 بود، #عهدی در #سکوت که حتی با من هم بازگو نکرد اما راه #سوریه را برایش خواستنی کرد. تا این که بالاخره رفتنش برای 21#اسفند 96# قطعی شد.😭
🍃🌷🍃