💠 #فرازیازخطبهغدیر
...مَعاشِرَالنّاسِ، إِنّى قَدْبَيَّنْتُ لَكُمْ وَأَفْهَمْتُكُمْ، وَ هذا عَلِىٌ يُفْهِمُكُمْ بَعْدى. أَلا وَ إِنِّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى أَدْعُوكُمْ إِلى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ الإِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى....
🔹...اي مردم، من برايتان روشن كردم و به شما فهمانيدم، و اين علي (علیه السلام) است كه بعد از من به شما ميفهماند. بدانيد كه من بعد از پايان خطابهام شما را به دست دادن با من بعنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا ميخوانم...
...أَلاوَإِنَّى قَدْ بايَعْتُ اللَّهَ وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى. وَأَنَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَهِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. (إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ، يَدُاللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً)...
🔹...بدانيد كه من با خدا بيعت كردهام و علي با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براي او از شما بيعت ميگيرم (خداوند ميفرمايد: ) «ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله، يد الله فوق ايديهم، فمن نكث فانما ينكث علي نفسه، و من أوفي بما عاهد عليه الله فسيؤتيه اجرا عظيما»، «كساني كه با تو بيعت ميكنند در واقع با خدا بيعت ميكنند، دست خداوند بر روي دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمي عنايت خواهد كرد»...
#ادامه_دارد . . .
...مَعاشِرَالنّاسِ، إِنّى قَدْبَيَّنْتُ لَكُمْ وَأَفْهَمْتُكُمْ، وَ هذا عَلِىٌ يُفْهِمُكُمْ بَعْدى. أَلا وَ إِنِّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى أَدْعُوكُمْ إِلى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ الإِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى....
🔹...اي مردم، من برايتان روشن كردم و به شما فهمانيدم، و اين علي (علیه السلام) است كه بعد از من به شما ميفهماند. بدانيد كه من بعد از پايان خطابهام شما را به دست دادن با من بعنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا ميخوانم...
...أَلاوَإِنَّى قَدْ بايَعْتُ اللَّهَ وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى. وَأَنَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَهِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. (إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ، يَدُاللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً)...
🔹...بدانيد كه من با خدا بيعت كردهام و علي با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براي او از شما بيعت ميگيرم (خداوند ميفرمايد: ) «ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله، يد الله فوق ايديهم، فمن نكث فانما ينكث علي نفسه، و من أوفي بما عاهد عليه الله فسيؤتيه اجرا عظيما»، «كساني كه با تو بيعت ميكنند در واقع با خدا بيعت ميكنند، دست خداوند بر روي دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمي عنايت خواهد كرد»...
#ادامه_دارد . . .
ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻜﻴﻤﻪ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻮﺍﺩ ﺍﻟﺎﺋﻤﺔ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺭﺅﻳﺖ ﻭ ﺩﺭک ﭼﻬﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. (15) ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 274 هـ ﺩﺭ ﺳﺎﻣّﺮﺍﺀ ﺭﺣﻠﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. (16)
ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣَﺤﺮﻡ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﺮّﻑ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ عسکری ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ «ﺳُﻔَﺮﺍ» ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ی ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺣﻮﺍﺋﺞ ﺧﻮﺩ ﻧﺎیل ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ. (17)
← ﺍﻳّﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺷﺐ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻧﺴﻴﻢِ ﺧﺎﺩﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﻄﺴﻪ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﻳَﺮحَمکَ الله» ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﻋﻄﺴﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ». (18) ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ 25 ﺷﻌﺒﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (19)
ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ عسکری ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﺎﺹّ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. (20)
← غیبت صغری
در غیبت صغری چهار تن از بزرگان شیعه به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان علیه السلام بودند، که خدمت آن حضرت می رسیدند و وکالت شان مورد تأیید آن حضرت بود، و پاسخ های امام علیه السلام در حاشیه ی نامه ها توسط نوّاب به دست مردم می رسید.
البتّه غیر از این چهار نفر وکلای دیگری هم از طرف امام علیه السلام در بلاد مختلف بودند که به وسیله ی همین چهار بزرگوار امور مردم را به عرض امام زمان علیه السلام می رساندند و از سوی امام علیه السلام در امور آن ها توقیع هایی صادر شده بود. (19)
سفارت این چهار بزرگوار سفارت مطلق و تامّ بوده، ولی دیگران در موارد خاصّی سفارت داشتند، مانند ابو الحسن محمّد بن جعفر اسدی، احمد بن اسحاق اشعری، ابراهیم بن محمّد همدانی، احمد بن حمزة بن الیسع. (20)
نوّاب اربعه عبارتند از ابو عمرو عثمان بن سعید عَمری، ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عَمری، ابو القاسم حسین بن روح نوبختی، ابو الحسن علی بن محمّد سَمُری.
نائب اوّل عثمان بن سعید مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادی و امام عسکری علیه السلام نیز بود. (21)
او به امر امام علیه السلام متصدّی کفن و دفن امام عسکری علیه السلام گردید. (22)
چون امام عسکری علیه السلام در محلّه ی عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت برای شیعیان مشکل بود، عثمان بن سعید چون روغن فروش بود، اموال را در ظرف های روغن می ریخت و به خدمت امام علیه السلام می بُرد. (23)
احمد بن اسحاق قُمی هنگامی که از امام هادی علیه السلام پرسید :
آقای من، گاهی غایب و گاهی حاضرم. وقتی هم که حضور دارم همیشه نمی توانم خدمت تان برسم. سخن چه کسی را بپذیرم و فرمان چه شخصی را اطاعت کنم ؟
حضرت فرمود :
«این عَمرو عثمان بن سعید عَمری مورد اطمینان و امین است. آنچه به شما بگوید از من می گوید و آنچه به شما برساند از من می رساند».
احمد بن اسحاق می گوید :
پس از رحلت امام هادی علیه السلام نزد امام عسکری علیه السلام رفته همان گفته را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند :
«ابو عَمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته و مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید و آن چه به شما برساند از من می رساند». (24)
جناب عثمان بن سعید پس از امام عسکری علیه السلام به فرمان حضرت مهدی علیه السلام به وکالت و نیابت ادامه داد، و شیعیان مسائل خود را نزد او می بُردند و پاسخ امام علیه السلام توسط او به مردم می رسید. (25)
نائب دوّم ابو جعفر محمّد بن عثمان بود و او نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوی و عدالت و بزرگواری مورد اعتماد و احترام شیعیان بود. عثمان بن سعید پیش از وفات به فرمان امام عصر علیه السلام فرزند خود ابو جعفر بن عثمان را به جانشینی خود و نیابت امام علیه السلام معرّفی کرد.
این در حالی بود که امام عسکری علیه السلام نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوی و اطاعت او اتّفاق داشتند. (26)
#ادامه_دارد ...
📚 منابع :
15. ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 50، ﺹ 8.
16. ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺳﺎﻣﺮﺍﺀ : ﺝ 1، ﺹ 239.
17. ﺭﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ : ﺝ 4، ﺹ 150.
18. کمال الدین : ﺹ 430، 441. و ... .
19. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 232. و ... .
20. ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺍﻟﺸﻬﻮﺭ : ﺹ 147.
21. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 415. و ... .
22. المهدی علیه السلام : ص 181. بحار الأنوار : ج 51، ص 344.
23. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 356. اعیان الشیعة : ج 2، ص 48 بخش سوّم.
24. بحار الأنوار : ج 51، ص 346 ـ 344. و ... .
25. کمال الدین : ص 510.
26. من لایحضره الفقیه : ج 2، ص 520. و ...
❤️اللهم عجّل لولیّک الفرج بحق حجت بن الحسن❤️
❤️اللهم العن الجبت و الطاغوت❤️
ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣَﺤﺮﻡ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﺮّﻑ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ عسکری ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ «ﺳُﻔَﺮﺍ» ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ی ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺣﻮﺍﺋﺞ ﺧﻮﺩ ﻧﺎیل ﻣﻰ ﺷﺪﻧﺪ. (17)
← ﺍﻳّﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺷﺐ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻧﺴﻴﻢِ ﺧﺎﺩﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﻄﺴﻪ ﻛﺮﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﻳَﺮحَمکَ الله» ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﻋﻄﺴﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ». (18) ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ 25 ﺷﻌﺒﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (19)
ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ عسکری ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺧﺎﺹّ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. (20)
← غیبت صغری
در غیبت صغری چهار تن از بزرگان شیعه به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان علیه السلام بودند، که خدمت آن حضرت می رسیدند و وکالت شان مورد تأیید آن حضرت بود، و پاسخ های امام علیه السلام در حاشیه ی نامه ها توسط نوّاب به دست مردم می رسید.
البتّه غیر از این چهار نفر وکلای دیگری هم از طرف امام علیه السلام در بلاد مختلف بودند که به وسیله ی همین چهار بزرگوار امور مردم را به عرض امام زمان علیه السلام می رساندند و از سوی امام علیه السلام در امور آن ها توقیع هایی صادر شده بود. (19)
سفارت این چهار بزرگوار سفارت مطلق و تامّ بوده، ولی دیگران در موارد خاصّی سفارت داشتند، مانند ابو الحسن محمّد بن جعفر اسدی، احمد بن اسحاق اشعری، ابراهیم بن محمّد همدانی، احمد بن حمزة بن الیسع. (20)
نوّاب اربعه عبارتند از ابو عمرو عثمان بن سعید عَمری، ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عَمری، ابو القاسم حسین بن روح نوبختی، ابو الحسن علی بن محمّد سَمُری.
نائب اوّل عثمان بن سعید مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادی و امام عسکری علیه السلام نیز بود. (21)
او به امر امام علیه السلام متصدّی کفن و دفن امام عسکری علیه السلام گردید. (22)
چون امام عسکری علیه السلام در محلّه ی عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت برای شیعیان مشکل بود، عثمان بن سعید چون روغن فروش بود، اموال را در ظرف های روغن می ریخت و به خدمت امام علیه السلام می بُرد. (23)
احمد بن اسحاق قُمی هنگامی که از امام هادی علیه السلام پرسید :
آقای من، گاهی غایب و گاهی حاضرم. وقتی هم که حضور دارم همیشه نمی توانم خدمت تان برسم. سخن چه کسی را بپذیرم و فرمان چه شخصی را اطاعت کنم ؟
حضرت فرمود :
«این عَمرو عثمان بن سعید عَمری مورد اطمینان و امین است. آنچه به شما بگوید از من می گوید و آنچه به شما برساند از من می رساند».
احمد بن اسحاق می گوید :
پس از رحلت امام هادی علیه السلام نزد امام عسکری علیه السلام رفته همان گفته را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند :
«ابو عَمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته و مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید و آن چه به شما برساند از من می رساند». (24)
جناب عثمان بن سعید پس از امام عسکری علیه السلام به فرمان حضرت مهدی علیه السلام به وکالت و نیابت ادامه داد، و شیعیان مسائل خود را نزد او می بُردند و پاسخ امام علیه السلام توسط او به مردم می رسید. (25)
نائب دوّم ابو جعفر محمّد بن عثمان بود و او نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوی و عدالت و بزرگواری مورد اعتماد و احترام شیعیان بود. عثمان بن سعید پیش از وفات به فرمان امام عصر علیه السلام فرزند خود ابو جعفر بن عثمان را به جانشینی خود و نیابت امام علیه السلام معرّفی کرد.
این در حالی بود که امام عسکری علیه السلام نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوی و اطاعت او اتّفاق داشتند. (26)
#ادامه_دارد ...
📚 منابع :
15. ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ : ﺝ 50، ﺹ 8.
16. ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺳﺎﻣﺮﺍﺀ : ﺝ 1، ﺹ 239.
17. ﺭﻳﺎﺣﻴﻦ ﺍﻟﺸﺮﻳﻌﺔ : ﺝ 4، ﺹ 150.
18. کمال الدین : ﺹ 430، 441. و ... .
19. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 232. و ... .
20. ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺍﻟﺸﻬﻮﺭ : ﺹ 147.
21. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 415. و ... .
22. المهدی علیه السلام : ص 181. بحار الأنوار : ج 51، ص 344.
23. الغیبة (شیخ طوسی) : ص 356. اعیان الشیعة : ج 2، ص 48 بخش سوّم.
24. بحار الأنوار : ج 51، ص 346 ـ 344. و ... .
25. کمال الدین : ص 510.
26. من لایحضره الفقیه : ج 2، ص 520. و ...
❤️اللهم عجّل لولیّک الفرج بحق حجت بن الحسن❤️
❤️اللهم العن الجبت و الطاغوت❤️
#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین
🔻حکایت عاشورایی نبرد خان طومان 95
(قسمت اول، لبیک گویان )
🔸درروزهای پایانی سال 94،موضوع اعزام وحرکت کاروان حسینی به لشکر ٢۵کربلا اطلاع رسانی شده بود.
#مسولین نیروی انسانی وعملیات،اموزش، اماد، و.... مشغول شناسایی افراد، ثبت نام، سازماندهی، آموزش و.... ، هماهنگی های اعزام درفروردین 95 بودند.
🔸#خدارو شکر، داوطلبان زیادی برای حضور ورساندن خودشان به کنارحرمین شریف در دمشق و..... ثبت واعلام آمادگی کرده بود.
این وضعیت مارا درانتخاب افراد بدلیل اینکه باعث دلسردی وناراحتی عاشقان اهل بیت علیهم السلام نشود نگران کرده بود.
🟢دوستان و همکاران و سلحشورانی همچون :
عبدالله، رامین، محمود، حامد، روح الله، اسماعیل، امین، علی، و....
درشناسایی وانتخاب، افراد شایسته تر، کمک کردندتابتوانیم بهترین افراد راانتخاب و سازماندهی کنیم.
🔹#کاروان 110 نفره انتخاب شدند و برای نبرد با تکفیری ها لحظه شماری میکردند.
🔸اعزام مجددی هابیشتر بودند، تجربه نبردهای سالهاوماه های قبل رادرذهن وفکر وعمل داشتند.
آموزش ها وچینش هاانجام گرفت تعدادی ازمالک اشتر های این کاروان پرچمداری میکردند وماهم به وجود همه عزیزان، بویژه این مالک هاافتخارنموده وشاکر نعمتهای خدای متعال بودیم.
@درتاریخ چهاردهم فروردین سال ٩۵ه ش، صدای طبل حرکت کاروان بلند شد.
ای یاوران امام حسین علیه السلام،
ای یاوران حضرت زینب کبری س)،
ای یاوران امام مهدی (ع)
ای یاوران ولی امرمسلمین،
ای آنانی که درانتظار ظهور هستید.
🔴 با شعار:
لبیک یا زینب کبری س)
کلنا عباسک یازینب(س)
به پیش، که هل من ناصر حضرت زینب کبری (س) بگوش میرسد.
مسافران کاروان پروازشان ازتهران به دمشق اغازشد.
#ادامه_دارد.....
انصار الولایه)
🔻حکایت عاشورایی نبرد خان طومان 95
(قسمت اول، لبیک گویان )
🔸درروزهای پایانی سال 94،موضوع اعزام وحرکت کاروان حسینی به لشکر ٢۵کربلا اطلاع رسانی شده بود.
#مسولین نیروی انسانی وعملیات،اموزش، اماد، و.... مشغول شناسایی افراد، ثبت نام، سازماندهی، آموزش و.... ، هماهنگی های اعزام درفروردین 95 بودند.
🔸#خدارو شکر، داوطلبان زیادی برای حضور ورساندن خودشان به کنارحرمین شریف در دمشق و..... ثبت واعلام آمادگی کرده بود.
این وضعیت مارا درانتخاب افراد بدلیل اینکه باعث دلسردی وناراحتی عاشقان اهل بیت علیهم السلام نشود نگران کرده بود.
🟢دوستان و همکاران و سلحشورانی همچون :
عبدالله، رامین، محمود، حامد، روح الله، اسماعیل، امین، علی، و....
درشناسایی وانتخاب، افراد شایسته تر، کمک کردندتابتوانیم بهترین افراد راانتخاب و سازماندهی کنیم.
🔹#کاروان 110 نفره انتخاب شدند و برای نبرد با تکفیری ها لحظه شماری میکردند.
🔸اعزام مجددی هابیشتر بودند، تجربه نبردهای سالهاوماه های قبل رادرذهن وفکر وعمل داشتند.
آموزش ها وچینش هاانجام گرفت تعدادی ازمالک اشتر های این کاروان پرچمداری میکردند وماهم به وجود همه عزیزان، بویژه این مالک هاافتخارنموده وشاکر نعمتهای خدای متعال بودیم.
@درتاریخ چهاردهم فروردین سال ٩۵ه ش، صدای طبل حرکت کاروان بلند شد.
ای یاوران امام حسین علیه السلام،
ای یاوران حضرت زینب کبری س)،
ای یاوران امام مهدی (ع)
ای یاوران ولی امرمسلمین،
ای آنانی که درانتظار ظهور هستید.
🔴 با شعار:
لبیک یا زینب کبری س)
کلنا عباسک یازینب(س)
به پیش، که هل من ناصر حضرت زینب کبری (س) بگوش میرسد.
مسافران کاروان پروازشان ازتهران به دمشق اغازشد.
#ادامه_دارد.....
انصار الولایه)
#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین 🌴
🔻حکایت عاشورایی نبرد خان طومان ٩۵ ه، ش@
(قسمت دوم، پرواز عاشقان ثارالله وزیارت بارگاه منور ومعطر حضرت زینب کبری س)وحضرت رقیه (س).
🟢شانزدهم فروردین سال ٩۵ه،ش بود که
پرواز ازتهران آغاز شد.
کاروان بسوی کربلایی حرکت می کردکه باید درآینده نزدیک رقم میخورد.
#روحیه بالا، آمادگی اعتقادی، معنویت ویژه رزمندگان اسلام، این کاروان را درخشان کرده بود.
🔻کادر پروازی هواپیما، به چهره های رزمندگان نگاه میکردندومتعجب وحیران از این کاروانی که بسمت نبرد باتکفیریهای ملعون میرفت بودند.
اینها کیانند، چقدربانشاط، شاداب، شوخ طبع وآماده شهادت هستند.
🔴بیاد اشعاری زیبایی که اززبان سردارشهید حاج قاسم سلیمانی بارها و
بارها قرائت شده بود افتادم.
رقص و جولان برسرمیدان کنند
رقص در خون خودمردان کنند
چون رهند ازدست خویش، دستی زنند
چون جهنده از نفس خویش رقصی کنند.
چقدر زیبا این اشعار با اعضای این کاروان منطبق بود.
🔸شور و شعور، نشاط و شادابی عجیبی دراین کاروان بهنگام پرواز دیده میشد.
کاروان درسحرگاه روز شانزدهم فروردین ٩۵ ه ش، درسرزمین شام بلا فرود آمدند وپس از استراحتی کوتاه راهی محل بارگاه حضرت زینب (س) وحضرت رقیه (س) شدند.
🔹ضربان قلب بسرعت مینواخت هرچه نزدیک تر به بارگاه نورانی آنان میشدیم صدای تپش قلب بیشتر وبیشتر میشد.
چه رابطه ای، تمام وجود یک مسلمان شیعی با این بزرگواران هست این چنین تمام وجود مان با نگاه حرم ونزدیک شدن به حریم می تپید.
🔸بانگاه و لمس مضجع شریف، راز دل هابا چشمان اشک الود وتپش قلبهایمان با این بزرگواران سخن می گفت.
ما شاهد
نگاه عمیق،
باران اشک ها،
ناله های درونی،
سرهای خم شده،
لبهایی که بدون صدا تکان میخوردند بودیم.
🔸یازینب اشفعی لی فی الجنة
یا ام المصایب، یا جبل الصبر،
ای بزرگواری که شاهد سخت ترین وتلخ ترین حوادث تاریخ اسلام بویژه درحماسه کربلا سال ۶١ه،ق وتلخ ترین مشکلات رابهنگام اسارت و.... کشیده وچشیده ای،
🔹آمده ایم تانوکری وسربازی کنیم.
به ما توفیق ومجوز حضور داده ای،
پس مارا بپذیر تا مدافع شایسته حرمین شریف باشیم.
#آنروز ، باصفای دل همه رزمندگان اسلام سپری گشت.تجدید میثاق قلبی با اهل بیت علیهم السلام بسته شد.
منتظر ماندیم تا برابربرنامه، خودمان را به میدان کارزار باتکفیریها برسانیم.
#ادامه_دارد
(انصار الولایه)
🔻حکایت عاشورایی نبرد خان طومان ٩۵ ه، ش@
(قسمت دوم، پرواز عاشقان ثارالله وزیارت بارگاه منور ومعطر حضرت زینب کبری س)وحضرت رقیه (س).
🟢شانزدهم فروردین سال ٩۵ه،ش بود که
پرواز ازتهران آغاز شد.
کاروان بسوی کربلایی حرکت می کردکه باید درآینده نزدیک رقم میخورد.
#روحیه بالا، آمادگی اعتقادی، معنویت ویژه رزمندگان اسلام، این کاروان را درخشان کرده بود.
🔻کادر پروازی هواپیما، به چهره های رزمندگان نگاه میکردندومتعجب وحیران از این کاروانی که بسمت نبرد باتکفیریهای ملعون میرفت بودند.
اینها کیانند، چقدربانشاط، شاداب، شوخ طبع وآماده شهادت هستند.
🔴بیاد اشعاری زیبایی که اززبان سردارشهید حاج قاسم سلیمانی بارها و
بارها قرائت شده بود افتادم.
رقص و جولان برسرمیدان کنند
رقص در خون خودمردان کنند
چون رهند ازدست خویش، دستی زنند
چون جهنده از نفس خویش رقصی کنند.
چقدر زیبا این اشعار با اعضای این کاروان منطبق بود.
🔸شور و شعور، نشاط و شادابی عجیبی دراین کاروان بهنگام پرواز دیده میشد.
کاروان درسحرگاه روز شانزدهم فروردین ٩۵ ه ش، درسرزمین شام بلا فرود آمدند وپس از استراحتی کوتاه راهی محل بارگاه حضرت زینب (س) وحضرت رقیه (س) شدند.
🔹ضربان قلب بسرعت مینواخت هرچه نزدیک تر به بارگاه نورانی آنان میشدیم صدای تپش قلب بیشتر وبیشتر میشد.
چه رابطه ای، تمام وجود یک مسلمان شیعی با این بزرگواران هست این چنین تمام وجود مان با نگاه حرم ونزدیک شدن به حریم می تپید.
🔸بانگاه و لمس مضجع شریف، راز دل هابا چشمان اشک الود وتپش قلبهایمان با این بزرگواران سخن می گفت.
ما شاهد
نگاه عمیق،
باران اشک ها،
ناله های درونی،
سرهای خم شده،
لبهایی که بدون صدا تکان میخوردند بودیم.
🔸یازینب اشفعی لی فی الجنة
یا ام المصایب، یا جبل الصبر،
ای بزرگواری که شاهد سخت ترین وتلخ ترین حوادث تاریخ اسلام بویژه درحماسه کربلا سال ۶١ه،ق وتلخ ترین مشکلات رابهنگام اسارت و.... کشیده وچشیده ای،
🔹آمده ایم تانوکری وسربازی کنیم.
به ما توفیق ومجوز حضور داده ای،
پس مارا بپذیر تا مدافع شایسته حرمین شریف باشیم.
#آنروز ، باصفای دل همه رزمندگان اسلام سپری گشت.تجدید میثاق قلبی با اهل بیت علیهم السلام بسته شد.
منتظر ماندیم تا برابربرنامه، خودمان را به میدان کارزار باتکفیریها برسانیم.
#ادامه_دارد
(انصار الولایه)
بسم رب الشهدا و الصدیقین
حکایت عاشورایی نبرد #خان_طومان_٩۵
#قسمتسوم
حضور در جبهه خان طومان
سحرگاه #هفدهمفروردین٩۵،ساعت حدود یک بامداد بود که بسمت فرودگاه حلب پرواز کردیم.
کاروان عاشورایی با شوروشین، روحیه ای بالا درداخل هواپیما رجزخوانی میکردند همگی منتظررسیدن به فرودگاه حلب بودند.
ساعتی گذشت بروی باند خراب ومتلاشی فرودگاه حلب فرودامدیم،
پس از استراحت کوتاه، اقامه نماز صبح، بسمت منطقه خانات درجنوب غربی حلب رفتیم.
برابرهماهنگی بافرماندهی یگان مستقر درخان طومان، باهم بسوی جبهه خان طومان آمده وازنزدیک کلیه مواضع و خطوط پدافندی این جبهه را بازدید وبررسی کردیم.
پس از حدود سه ساعت، مجددا به منطقه عمومی خانات آمده وبا ارکان #یگانویژه25کربلا جهت توجیه کامل فرماندهان بسمت جبهه خان طومان آمدیم تابا حضور یک شبانه روز، کاملا شناسایی، توجیهات تغییر و تحول ارکان دویگان صورت پذیرد.
عبدالله، رامین، محمود، رحیم، شیرزاد مفید احمد، باقر، نورمحمد، رضوان، محمدتقی، روح الله، حسین، مصطفی، محسن، سیدجواد، حسین٢، حسین ٣،و.....فرماندهانی بودند که شب رادرکنار همرزمان وهم قطارهای خودبیتوته نمودند تاظهر فردا خط پدافندی را تحویل بگیرند.
از صبح هیجدهم فروردین ٩۵ تا ظهر همین روز، تعويض وتحویل بصورت کامل انجام گرفت.
دغدغه ها زیاد بود ولی اراده جهادی رزمندگان #یگانویژه٢۵کربلا، براین بود با توجه همه کمبود ها، دفاع عاشورایی درمقابل تکفیری ها داشته باشیم.
برای هماهنگی ها وبیان تصمیمات وتوجیه بیشتر اولین جلسه شورای فرماندهی یگان ویژه ٢۵کربلا درروز #نوزدهمفروردین٩۵، درموقعیت قرارگاه تاکتیکی یگان درخان طومان برگزار شد.
تلاوت قرآن، وسپس گزارش دهی اعضای حاضر در جلسه ودرپایان نکات وتذکرات، تدابیر وتصمیم لازم اتخاذ وابلاغ گردید.
#ادامه_دارد....
همرزم شهیدان مدافع حرم مازندران
#سرتیپ_دوم_پاسدار_حمیدرضا_رستمیان
حکایت عاشورایی نبرد #خان_طومان_٩۵
#قسمتسوم
حضور در جبهه خان طومان
سحرگاه #هفدهمفروردین٩۵،ساعت حدود یک بامداد بود که بسمت فرودگاه حلب پرواز کردیم.
کاروان عاشورایی با شوروشین، روحیه ای بالا درداخل هواپیما رجزخوانی میکردند همگی منتظررسیدن به فرودگاه حلب بودند.
ساعتی گذشت بروی باند خراب ومتلاشی فرودگاه حلب فرودامدیم،
پس از استراحت کوتاه، اقامه نماز صبح، بسمت منطقه خانات درجنوب غربی حلب رفتیم.
برابرهماهنگی بافرماندهی یگان مستقر درخان طومان، باهم بسوی جبهه خان طومان آمده وازنزدیک کلیه مواضع و خطوط پدافندی این جبهه را بازدید وبررسی کردیم.
پس از حدود سه ساعت، مجددا به منطقه عمومی خانات آمده وبا ارکان #یگانویژه25کربلا جهت توجیه کامل فرماندهان بسمت جبهه خان طومان آمدیم تابا حضور یک شبانه روز، کاملا شناسایی، توجیهات تغییر و تحول ارکان دویگان صورت پذیرد.
عبدالله، رامین، محمود، رحیم، شیرزاد مفید احمد، باقر، نورمحمد، رضوان، محمدتقی، روح الله، حسین، مصطفی، محسن، سیدجواد، حسین٢، حسین ٣،و.....فرماندهانی بودند که شب رادرکنار همرزمان وهم قطارهای خودبیتوته نمودند تاظهر فردا خط پدافندی را تحویل بگیرند.
از صبح هیجدهم فروردین ٩۵ تا ظهر همین روز، تعويض وتحویل بصورت کامل انجام گرفت.
دغدغه ها زیاد بود ولی اراده جهادی رزمندگان #یگانویژه٢۵کربلا، براین بود با توجه همه کمبود ها، دفاع عاشورایی درمقابل تکفیری ها داشته باشیم.
برای هماهنگی ها وبیان تصمیمات وتوجیه بیشتر اولین جلسه شورای فرماندهی یگان ویژه ٢۵کربلا درروز #نوزدهمفروردین٩۵، درموقعیت قرارگاه تاکتیکی یگان درخان طومان برگزار شد.
تلاوت قرآن، وسپس گزارش دهی اعضای حاضر در جلسه ودرپایان نکات وتذکرات، تدابیر وتصمیم لازم اتخاذ وابلاغ گردید.
#ادامه_دارد....
همرزم شهیدان مدافع حرم مازندران
#سرتیپ_دوم_پاسدار_حمیدرضا_رستمیان
#بسم رب الشهدا و الصدیقین #
@حکایت عاشورایی نبرد خان طومان سال ٩۵ه ش@
(قسمت پنجم، آمادگی برای نبرد باتکفیریها دردوجبهه ویژه)
@روز نوزدهم فروردین بود که قرارگاه مافوق برای ابلاغ ماموریت ویژه مارا فراخوان کرده بود.
خودم رابه قرارگاه........ رساندم، جلسه ای باحضور ابوباقر، وتعدادی دیگر از فرماندهان باحضور اینجانب تشکیل شد.
تبادل نظر وگفتگوهای تندی بین ما وآنها انجام گرفت.مادربرابرخواسته های آنها مقاومت میکردیم ومطالبی رابرابرشرایط یگان ویژه ٢۵کربلا مطرح وپیشنهاد می دادیم و.......
نهایتا جلسه باتلخی به پایان رسید، وما ماموریت یافتیم علاوه بر حضور در جبهه خان طومان، یک عملیات ویژه شهادت طلبانه رادرروزهای بیستم وبیست و یکم انجام دهیم.
به جبهه خان طومان برگشتیم وبابرگزاری جلسه ویژه باحضور، :
عبدالله، رامین، محمود، حسین، رحیم، و......
یک گروهان (منها) حدود بیست و پنج تاسی نفره را برای عملیات ویژه آماده واعزام کنیم.
با تبادل نظر وشناسایی افراد مورد نظر، با ترکیبی ازرزمندگان وفرماندهان جوان ومجرب، عناصر اتش، وسلاحهای سبک و نیمه سنگین مشخص وسازماندهی ودرروز بیستم فروردین به منطقه عملیاتی مورد نظر قرارگاه..... اعزام شدند.
عملیات ویژه ای که این گروهان ویژه حدود سی نفره باید اجرا میکردند. درعمق محل استقرار دشمنان بود وبرگشت سالم رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا وجود نداشت.
شرایط طوری بود که باید همزمان باعملیات اصلی درارتفاعات العیس، این عملیات درپشت آنها درکنار جاده منتهی با این ارتفاعات برای انهدام نیروهای احتیاط وپشتیبانی کننده دشمن انجام میگرفت.
رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا درجبهه خان طومان درحال تحکیم مواضع وشناسایی بیشتر بودند. یقین داشتیم که دشمنان تکفیری واربابان آنان، دراولین روزهای حضور مان درخان طومان، به این جبهه هجوم خواهند اورد.
لذا، موضوعات وموارد لازم رابه همه فرماندهان ورزمندگان ابلاغ وتاکید شده بود.
درگیریها بصورت شبانه روزی بین رزمندگان یگان کربلا با تکفیری ها درجبهه خان طومان شدت بیشتری نسبت به سایر جبهه وجود داشت.
ازطرفی ماموریت عملیات ویژه هم باید درعفبه ارتفاعات العیس انجام میگرفت.
روزهای نوزدهم وبیستم فروردین علاوه براعزام گروهان ویژه برای عملیات ویژه، به تقویت و آماده سازی برای نبرد باتکفیریها پرداخته شد.
گردانهای عمار، حمزه، یاسر، مالک، جیش العسکری سوری) درطول جبهه خان طومان مستقر وسایر رده هابتناسب ماموریت درکل منطقه آماده اجرای ماموریت بود.
گردان احتیاط ناصرین، گردان ادوات و ضدزره، گردان محمول، گروهان مهندسی، گروهان تک تیرانداز، مخابرات، اطلاعات رزمی، اماد و پشتیبانی، و..........
همگی برابرساختار تیپ ویژه، خودشان را برای نبرد با تکفیری ها آماده ومهیا کرده بودند.
هرلحظه منتظر هجوم دشمن بودیم
#ادامه_دارد..
(انصار الولایه)
ارسالی ازاعضای کانال
@حکایت عاشورایی نبرد خان طومان سال ٩۵ه ش@
(قسمت پنجم، آمادگی برای نبرد باتکفیریها دردوجبهه ویژه)
@روز نوزدهم فروردین بود که قرارگاه مافوق برای ابلاغ ماموریت ویژه مارا فراخوان کرده بود.
خودم رابه قرارگاه........ رساندم، جلسه ای باحضور ابوباقر، وتعدادی دیگر از فرماندهان باحضور اینجانب تشکیل شد.
تبادل نظر وگفتگوهای تندی بین ما وآنها انجام گرفت.مادربرابرخواسته های آنها مقاومت میکردیم ومطالبی رابرابرشرایط یگان ویژه ٢۵کربلا مطرح وپیشنهاد می دادیم و.......
نهایتا جلسه باتلخی به پایان رسید، وما ماموریت یافتیم علاوه بر حضور در جبهه خان طومان، یک عملیات ویژه شهادت طلبانه رادرروزهای بیستم وبیست و یکم انجام دهیم.
به جبهه خان طومان برگشتیم وبابرگزاری جلسه ویژه باحضور، :
عبدالله، رامین، محمود، حسین، رحیم، و......
یک گروهان (منها) حدود بیست و پنج تاسی نفره را برای عملیات ویژه آماده واعزام کنیم.
با تبادل نظر وشناسایی افراد مورد نظر، با ترکیبی ازرزمندگان وفرماندهان جوان ومجرب، عناصر اتش، وسلاحهای سبک و نیمه سنگین مشخص وسازماندهی ودرروز بیستم فروردین به منطقه عملیاتی مورد نظر قرارگاه..... اعزام شدند.
عملیات ویژه ای که این گروهان ویژه حدود سی نفره باید اجرا میکردند. درعمق محل استقرار دشمنان بود وبرگشت سالم رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا وجود نداشت.
شرایط طوری بود که باید همزمان باعملیات اصلی درارتفاعات العیس، این عملیات درپشت آنها درکنار جاده منتهی با این ارتفاعات برای انهدام نیروهای احتیاط وپشتیبانی کننده دشمن انجام میگرفت.
رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا درجبهه خان طومان درحال تحکیم مواضع وشناسایی بیشتر بودند. یقین داشتیم که دشمنان تکفیری واربابان آنان، دراولین روزهای حضور مان درخان طومان، به این جبهه هجوم خواهند اورد.
لذا، موضوعات وموارد لازم رابه همه فرماندهان ورزمندگان ابلاغ وتاکید شده بود.
درگیریها بصورت شبانه روزی بین رزمندگان یگان کربلا با تکفیری ها درجبهه خان طومان شدت بیشتری نسبت به سایر جبهه وجود داشت.
ازطرفی ماموریت عملیات ویژه هم باید درعفبه ارتفاعات العیس انجام میگرفت.
روزهای نوزدهم وبیستم فروردین علاوه براعزام گروهان ویژه برای عملیات ویژه، به تقویت و آماده سازی برای نبرد باتکفیریها پرداخته شد.
گردانهای عمار، حمزه، یاسر، مالک، جیش العسکری سوری) درطول جبهه خان طومان مستقر وسایر رده هابتناسب ماموریت درکل منطقه آماده اجرای ماموریت بود.
گردان احتیاط ناصرین، گردان ادوات و ضدزره، گردان محمول، گروهان مهندسی، گروهان تک تیرانداز، مخابرات، اطلاعات رزمی، اماد و پشتیبانی، و..........
همگی برابرساختار تیپ ویژه، خودشان را برای نبرد با تکفیری ها آماده ومهیا کرده بودند.
هرلحظه منتظر هجوم دشمن بودیم
#ادامه_دارد..
(انصار الولایه)
ارسالی ازاعضای کانال
🔰◾🔰
⚫️وقایع روز هفتم ماه محرم سال 61
♨️ در روز هفتم محرم عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین علیه السلام و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
🔰عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه السلام و یارانش به آب شدند.
🌀در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
🌹امام علیه السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
🔶حمید بن مسلم (خبرنگار کربلا) ميگوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود.
♦️ قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب ميآشامید تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فریاد ميزد: العطش! باز آب ميخورد، ولی سیراب نميشد. چنین بود تا به هلاكت 🔥رسید.
✍ #ادامه_دارد...
📘الانساب الاشراف،ج3،ص180
📙ارشاد شیخ مفید،ج2،ص86
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
⚫️وقایع روز هفتم ماه محرم سال 61
♨️ در روز هفتم محرم عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین علیه السلام و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
🔰عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه السلام و یارانش به آب شدند.
🌀در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
🌹امام علیه السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
🔶حمید بن مسلم (خبرنگار کربلا) ميگوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود.
♦️ قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب ميآشامید تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فریاد ميزد: العطش! باز آب ميخورد، ولی سیراب نميشد. چنین بود تا به هلاكت 🔥رسید.
✍ #ادامه_دارد...
📘الانساب الاشراف،ج3،ص180
📙ارشاد شیخ مفید،ج2،ص86
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج