کانال سردار دلها
966 subscribers
49.4K photos
26.9K videos
257 files
2.32K links
💠بِسمِـ رَبَّ الحٌسٖــیِݩ﴿؏﴾💠
اگه خیمه ی اسلامی آسیب ببیند
بیت الله الحرام و قرآن آسیب خواهد دید
بخشی ازوصیت نامه ی
#حاج_قاسم_سلیمانی
خدایاداغ سردارهرگزتاظهورمهدی فاطمه
از دلها نمیره

آیدی مدیر کانال

@sardaredelha59



https://t.me/sardare_dellha
Download Telegram
#روایت_کرمان

رازداری دست‌ها

🌿 بیشتر رازهاش رو با خودش برد.
همیشه می‌گفت: «فقط دو تا دستم می‌دونن من دارم چکار می‌کنم.»
🌱بهش گفتم: «خب من رو هم توی کارهای جهادیت شریک کن.»
رضا، برگه‌ی حمایت مالی‌ش از دختربچه‌ی سه‌ساله‌ی رقیه نامی را توی دستم گذاشت و گفت: «هواش رو داشته باش؛ حتی اگر من نبودم. مثل زهرا و ابوالفضل خودمون.»

🥀شهید رضا اکبرزاده
📝راوی: همسر شهید رضا اکبرزاده
📝زهره نمازیان
#خاطرات_شهدا

🇮🇷 @sardare_dellha
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀

#خاطرات_شهدا

#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی

💠 خاطره ای از دزدیده شدن حاج قاسم

#حاج_قاسم مجروح شده بود.
او را برای درمان به مشهد فرستاده بودند.
چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه ی سینه اش تا روی مثانه اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت . ۴۶-۴۵ روز کسی نمی دانست #قاسم_سلیمانی زنده است یا #شهید شده .
در آن زمان هم فرمانده ی گردان بود که مجروح شد .
بالاخره #شهید_موحدی_کرمانی پسر آقای موحدی کرمانی #حاج_قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه ی سوم یک بیمارستان در مشهد است.
پزشک #حاج_قاسم از منافقین بود و می خواست او را بکشد، به همین دلیل شکمش را باز گذاشته بـود که منجر به عفونت شده بود .
یک پرستار با شرف کرمانی بخاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی اش #حاج_قاسم را شب دزدیده بود، جایـش را با دو مریض دیگر در یک طبقه ی دیگر عوض کرده و به دکتر گفته بود #حاج_قاسم را از اینجا بردند...

#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو

🇮🇷 @sardare_dellha
💐#لاله_های_زینبی

✏️#خاطرات_شهدا📄

🌷روزی ڪه باهم از درب منزل ما
میخواستیم حرڪت کنیم .مادرم برای بدرقه آمده بود ڪاسه آبی آورد تا ما را راهی ڪند.گفت:مواظب هم باشید ان شاءالله که سالم و زود برگردید.

🌹شهید اصغر الیاسی خنده ای کرد و گفت:کجا برگردیم ما میریم که شهید بشیم شهید...🕊

🌴وقتی اعزام هم شدیم یک سری البسه و وسایل تحویل دادند.و ساکی که برده بودیم جا نداشت .دوستان گفتند بریم یه ساک دیگه بخریم تا موقع برگشت به زحمت نیوفتیم.و ساک جا داشته باشه.

🥀شهید اصغر الیاسی با عصبانیت گفت: مگه قراره برگردیم که شما دنبال ساک و به فکر برگشت هستید.اصغر کاملا مهیای شهادت بود.گویاشهداء منتظرش بودند.🕊

#راوی:همرزم شهید


💐تاریخ تولد:۱۳۷۳/۱۲/۱۸
🌷تاریخ شهادت:۱۳۹۷/۶/۱۸
🕊محل شهادت: سوریه_حلب_شغیدله
نام جهادی:مقداد

🌹#پاسدار_مدافـع_حرم
#شهـید_اصغر_الیاسی
#سالــروزولادت..🌿🌺🌿

🇮🇷 @sardare_dellha
💌#خاطرات_شهدا

💠شهید مدافع‌حرم یدالله قاسم‌زاده


همسر شهید نقل می‌کنند:
دو چیز را همیشه به همراه داشت✌️🏻
یکی هندزفــــری‌اش🎶
که با آن به فایل‌های آموزش عربی📃
و سخنرانی‌های علامه جعفری👳‍♂
و آیت‌الله مجتبی تهرانی گوش می‌داد
و دیگری کتــــابی کوچک📖
که در مسیر رفت یا برگشت به سرِ کار🚶‍♂
مطالعه کند. از کمترین فرصت‌ها
برای مطالعه و یادگیری استفاده می‌کرد.
معمولاً بعد از نماز صبح🌞
بیدار می‌ماند و کتاب می‌خواند📚
هیــــچ‌وقــــت او را بیکــــار ندیــــدم!

یدالله می‌گفت:
«این عمر سرمایه‌ای است که خداوند🕋
در اختیارمان گذاشته و به‌عنوان یک‌بنده
وظیفه ماست که به بهتــــرین شکـــل👌
از آن استفــــاده کنیــــم و بهــــره ببریم»


🎁به مناسبت سالروز ولادت🎈🎂🎈

🎁هدیه به روح مطهر شهید صلوات

اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد

🇮🇷 @sardare_dellha
#خاطرات_شهدا

🌷 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرف‌ هایم گوش کرد، گفت: تو چقدر قرآن میخونی؟

گفتم: اگه وقتی بشه میخونم؛ ولی وقت نمیشه. بیست و چهار ساعته دارم میدوم.

گفت: نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر میخونی؟ باز همان جواب را دادم.

چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه! گفتم: چطور آقا مهدی؟

گفت: تو با همون ایمان سنتی‌ای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوخته‌ای نداری؛ نه مطالعه‌ای داری، نه قرآن میخونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایه‌ای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی!

من میگم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو ببند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.

#شهید_مهدی_باکری

🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات


🇮🇷 @sardare_dellha
#خاطرات_شهدا

🌷 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرف‌ هایم گوش کرد، گفت: تو چقدر قرآن میخونی؟

گفتم: اگه وقتی بشه میخونم؛ ولی وقت نمیشه. بیست و چهار ساعته دارم میدوم.

گفت: نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر میخونی؟ باز همان جواب را دادم.

چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه! گفتم: چطور آقا مهدی؟

گفت: تو با همون ایمان سنتی‌ای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوخته‌ای نداری؛ نه مطالعه‌ای داری، نه قرآن میخونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایه‌ای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی!

من میگم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو ببند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.

#شهید_مهدی_باکری

🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات

🇮🇷 @sardare_dellha
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹

📃#خاطرات_شهدا✏️

🌷گفت حاجی قسمت می دم به حضرت زینب(س)مخالفت نکن بزارمن برم. حاجی من مال اینجانیستم.من اونجا راحتم،گفتم برو دوره مربیگری بعد،گفت حاجی من دوست دارم برم منطقه،دیدم حسین واقعابند نیست رو زمین.بعد از برگشت ازمنطقه روحیاتش خیلی تغییر کرده بود ویه وقت های بهش نگاه می کردم،می دیدم توخودشه و ذهنش با خودش درگیره،باخودش کلنجارمیره. راستش افرادزیادی روواسطه کرده بود که رضایت بدم دوباره بره ماموریت و من همش مخالفت می کردم،حتی از فرماندهی زنگ زدن گفتن منطقه اعلام نیازحسین رو فرستادن که من بازاجازه ندادم.چون معتقد بودم باید بچه ها با فاصله زمانی خاصی برن منطقه[سوریه] ولی حسین من رو تو یه شرایط خاصی قرارداد،واقعانتونستم بهش بگم نه، وقتی قسمم داد،یه جورایی شل شدم و دل من لرزید،حس خوبی نداشتم، احساس کردم خیلی آسمانی شده.😔

🌹بعداکه رفت منطقه،خبردارشدیم، اول مجروح شده بعدحدودبیست وچهار ساعت مفقودشده بود،بعدپیکرش روطی مراحلی پیداکردن ومشخص شد شهیدشده.🕊😭

✏️راوی:فرمانده شهید

🥀#شهید_حسین_معزغلامی
💌#خاطرات_شهدا


💌بسمـ رب الشـهدا....

شهید مدافع‌حرم اسدالله ابراهیمی

گشودن گره از کار خلق‌الله


😢خانه من و اسدالله نزدیک هم بود. یک شب آمد خانه ما و گفت:«عبدالله! یک بنده‌خدایی توان پرداخت کرایه خانه‌اش را ندارد و صاحب‌خانه وسایلش را بیرون ریخته!

🙏اگر برایت مشکلی ایجاد نمی‌شود، اجازه بده چند روزی وسایل‌شان را در پارکینگ خانه تو بگذارند. بنده‌خدا چند شب است با زن و بچه گوشه خیابان می‌خوابد.»

به محض اینکه جواب مثبت را از من گرفت، فوراً رفت ماشینی را هماهنگ کرد و وسایل آنها را به پارکینگ خانه‌ام منتقل کرد. بعد از چند روز با کمک دوستانش مبلغی تهیه کرد و برای آن خانواده سرپناهی پیدا کرد.

هیچ‌وقت آرام و قرار نداشت و برای حلّ مشکل مردم بال‌بال می‌زد. به هر دَری می‌زد تا گره از کار خلق‌الله باز کند.

🎙راوے: برادر شهید

🎂#به‌مناسبت_سالروز_ولادت



پنج شنبه که میشود.
ثانیـه هایمـان
🍂سخت بوی دلتنگي میدهد

🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹

🇮🇷 @sardare_dellha
📸 شهید حسین معزغلامی، شهدای مدافع حرم

🌷مادر شهید می گوید:هر وقت حسین به سوریه می‌رفت دست به دامن یک شهید می‌شدم بار اول متوسل به شهید آقامحمودرضا بیضایی شدم که حسین سالم بیاید. بار دوم متوسل به شهید آقا جواد الله کرم شدم و حسین سالم بیاید و نذرم در هر بار ادا می‌کردم. بار آخر شهید سجاد زبرجدی را انتخاب کردم که حسین سالم برگرده شله‌زرد بپزم و به نیت ایشان پخش‌کنم. چند شب قبل از شهادت حسین خواب دیدم شهید سجاد زبرجدی در عالم رؤیا به من گفت «نذرت قبول‌شده ادا کن.» نذر من قبول نشد چون حسین از من مستجاب‌الدعوه‌تر بود؛ و شهید سجاد زبرجدی در اصل بشارت شهادت حسین رو داده بود.💔
#خاطرات_شهدا

🇮🇷 @sardare_dellha
📨#خاطرات_شهدا

🌕شهید مدافع‌حرم محمدحسن قاسمی

🔷اولین شهید مدافع‌حرم جامعه پزشکی


🌻پدر شهید نقل می‌کند: محمدحسن در دوران دانشگاه بسیار فعّال و پویا بود. رشته‌ تحصیلی‌اش، تکنسین هوشبری اتاق عمل بود ولی در بیمارستان، از آموختنِ هیچ چیزی دریغ نمی‌کرد.

🦋این را وقتی متوجه شدیم که در سوریه به فاصله‌ی یکی دوهفته از رفتنش، بعنوان مسئول بیمارستان انتخاب شد. همرزمانش می‌گفتند او وقتی بیمارستانی را تحویل می‌گرفت، صفر تا ۱۰۰ کارها را یک‌تنه راه‌اندازی می‌کرد و تحویل پرسنل می‌داد.

🌻فرقی نمی‌کرد بخش رادیولوژی باشد یا آزمایشگاه یا اتاق عمل؛ قاعده‌ی هر کدام را به خوبی می‌دانست و معتقد به کار بر مبنای آخرین فناوریِ روز بود. چون زبان انگلیسی را خوب می‌فهمید، مطالب لازم را از بروزترین منابع تخصصی‌اش می‌دید و اجرا می‌کرد.

🦋بعد از شهادتش به ما گفتند: ما نیروی بسیار ارزشمندی را از دست دادیم. می‌خواستیم در آینده، او را به عنوان مسئول کل تشکیلات پزشکی ایران در سوریه قرار دهیم، چون این قابلیّت را داشت.

🎁#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🪴اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🪴

🇮🇷 @sardare_de