🌹محفل شهدا
📜#وصیت_شهید
خطاب به همسرش :
💐به فرزندانم بگو
ڪہ من عاشق سید علی بودم
بگو که اگر شادی روح بابا را میطلبید سرباز ولایت (سیدعلی) باشید
صحبت های حضرت آقـا را
خوب بشنوید و به جان دل بگیرید
ڪہ چراغ هدایت شمـا خواهد بود.
🌷پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محرم_علیپور
#سالروز_شهادت🕊
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🇮🇷 @sardare_dellha
📜#وصیت_شهید
خطاب به همسرش :
💐به فرزندانم بگو
ڪہ من عاشق سید علی بودم
بگو که اگر شادی روح بابا را میطلبید سرباز ولایت (سیدعلی) باشید
صحبت های حضرت آقـا را
خوب بشنوید و به جان دل بگیرید
ڪہ چراغ هدایت شمـا خواهد بود.
🌷پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محرم_علیپور
#سالروز_شهادت🕊
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🇮🇷 @sardare_dellha
🔹پس از قیام خونین خرداد ۱۳۴۲ فرمایشات امام خمینے(ره) را براے دوستان و ڪسبہاے ڪہ با آنها ارتباط داشت نقل ڪرد و آنها را بہ طرفدارے از حضرت امام (ره)دعوت و هدایت مےڪرد.
با شروع جنگ تحمیلے جهت اعزام بہ جبهہ ثبت نام ڪرد ولے چون توان امور عملیاتے رو نداشت، اڪثراً بہ جاے دوستان دیگر ڪہ جوان هم بودند نگهبانے و گشت مےداد تا جوانان بیشتر استراحت ڪنند تا در زمان حملہ ڪارائے بیشترے داشتہ باشند.
در نهمین روز از ماه مبارڪ رمضان بر اثر اصابت ترڪش بہ سینہ و سر و صورت بہ شهادت رسید و در روز شهادت مولایش حضرت علے (؏) در مشهد تشییع و در بهشت رضا بہ خاڪ سپرده شد.
🌷 #شهید_اسدالله_بهدگانے
#سالروز_شهادت
⇦ولادت: ۱۳۱۳/۱/۷
⇦شهادت: ۱۳۶۷/۲/۶
⇦محل شهادت: منطقہ سید صادق عراق
(والفجر ۱۰)
🇮🇷 @sardare_dellha
با شروع جنگ تحمیلے جهت اعزام بہ جبهہ ثبت نام ڪرد ولے چون توان امور عملیاتے رو نداشت، اڪثراً بہ جاے دوستان دیگر ڪہ جوان هم بودند نگهبانے و گشت مےداد تا جوانان بیشتر استراحت ڪنند تا در زمان حملہ ڪارائے بیشترے داشتہ باشند.
در نهمین روز از ماه مبارڪ رمضان بر اثر اصابت ترڪش بہ سینہ و سر و صورت بہ شهادت رسید و در روز شهادت مولایش حضرت علے (؏) در مشهد تشییع و در بهشت رضا بہ خاڪ سپرده شد.
🌷 #شهید_اسدالله_بهدگانے
#سالروز_شهادت
⇦ولادت: ۱۳۱۳/۱/۷
⇦شهادت: ۱۳۶۷/۲/۶
⇦محل شهادت: منطقہ سید صادق عراق
(والفجر ۱۰)
🇮🇷 @sardare_dellha
🔸این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#سالروز_شهادت_هشتم_اردیبهشت
🇮🇷 @sardare_dellha
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
#سالروز_شهادت_هشتم_اردیبهشت
🇮🇷 @sardare_dellha
به یاد اسطوره حزب الله
دانشجوی پیرو خط امام(ره)
فاتح بازی دراز
#سردار_شهید_محسن_وزوایی
فرمانده دلاور گردان حبیب
و فرمانده محور لشکر۲۷محمدرسول الله ﷺ
.
.
رتبه ی اول دانشگاه شریف رشته شیمی سال ۱۳۵۵
از قهرمانان عملیات #فتح_المبین
از فاتحان توپخانه بزرگ ارتش بعث
#شهید_محسن_وزوایی
#سالروز_شهادت 🌷
●شهادت ۶۱/۰۲/۱۰
#عملیات_الی_بیت_المقدس
دانشجوی پیرو خط امام(ره)
فاتح بازی دراز
#سردار_شهید_محسن_وزوایی
فرمانده دلاور گردان حبیب
و فرمانده محور لشکر۲۷محمدرسول الله ﷺ
.
.
رتبه ی اول دانشگاه شریف رشته شیمی سال ۱۳۵۵
از قهرمانان عملیات #فتح_المبین
از فاتحان توپخانه بزرگ ارتش بعث
#شهید_محسن_وزوایی
#سالروز_شهادت 🌷
●شهادت ۶۱/۰۲/۱۰
#عملیات_الی_بیت_المقدس
#خاطرات_شهید
●در ۱۹ سالگی عضو اصلی دانشجويان پيرو خط امام بود که لانه جاسوسی دشمن را به تصرف در آورد.حرکتی که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد فرمودند و به این ترتیب، از جمله علمداران گمنامِ انقلاب دوم گردید. او اولين فردي بود که از ديوار سفارت خود را بالا کشيد... #دانشجو ی ممتاز، رتبه اول #شیمی #دانشگاه_شریف ، وسخنگو و مترجم دانشجويان پیرو خط امام بود. بسیار باهوش وکادرساز بود و خوش اخلاق . او بود که از نيروهاي ساده تک رو، فرماندهان گردان و تيپ میساخت...
#ڪلام_شهید
●والله قسم وقتى کمى از فشار کارم کم میشد در خود احساس ضعف و کوچکى میکردم. آخر میدانید اى امت شهید پرور #ایران! امروز در شرایطى هستیم که لحظهای غفلت،خیانت به اسلام و قرآن است!
●باید تا آنجا که در توان داریم براى #خدا کوشش کنیم. امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداختهاند در رأس تمامی اینان به تعبیر امام، #شیطان_بزرگ آمریکا است و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش..
پس،از خدا غافل نشوید که پشیمانى سودى نخواهد داشت!.
ما به تعبیر امام «باید به تکلیف خود عمل کنیم»
●این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید میکند، آفت #نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همان #خط_امام است؛ پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمیگذارید.
خدا را شکر میکنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود...
#فرازی_از_وصیت_نامہ :
اگر نتوانستید جنازهام را بہ عقب بیاورید؛آن را برروی مینهای دشمن بیاندازید تا اقلاً جنازهمن کمکی به اسلام کرده باشد..
#سردار_شهید_محسن_وزوایی
#سالروز_شهادت
🇮🇷 @sardare_dellha
●در ۱۹ سالگی عضو اصلی دانشجويان پيرو خط امام بود که لانه جاسوسی دشمن را به تصرف در آورد.حرکتی که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد فرمودند و به این ترتیب، از جمله علمداران گمنامِ انقلاب دوم گردید. او اولين فردي بود که از ديوار سفارت خود را بالا کشيد... #دانشجو ی ممتاز، رتبه اول #شیمی #دانشگاه_شریف ، وسخنگو و مترجم دانشجويان پیرو خط امام بود. بسیار باهوش وکادرساز بود و خوش اخلاق . او بود که از نيروهاي ساده تک رو، فرماندهان گردان و تيپ میساخت...
#ڪلام_شهید
●والله قسم وقتى کمى از فشار کارم کم میشد در خود احساس ضعف و کوچکى میکردم. آخر میدانید اى امت شهید پرور #ایران! امروز در شرایطى هستیم که لحظهای غفلت،خیانت به اسلام و قرآن است!
●باید تا آنجا که در توان داریم براى #خدا کوشش کنیم. امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداختهاند در رأس تمامی اینان به تعبیر امام، #شیطان_بزرگ آمریکا است و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش..
پس،از خدا غافل نشوید که پشیمانى سودى نخواهد داشت!.
ما به تعبیر امام «باید به تکلیف خود عمل کنیم»
●این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید میکند، آفت #نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همان #خط_امام است؛ پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمیگذارید.
خدا را شکر میکنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود...
#فرازی_از_وصیت_نامہ :
اگر نتوانستید جنازهام را بہ عقب بیاورید؛آن را برروی مینهای دشمن بیاندازید تا اقلاً جنازهمن کمکی به اسلام کرده باشد..
#سردار_شهید_محسن_وزوایی
#سالروز_شهادت
🇮🇷 @sardare_dellha
🔹بزرگترین آرزویش شهادت در راه خدا بود تا جایی که عشق به شهادت تمام اعمال و رفتارش را تحت الشعاع قرار داده بود و پیوسته زیارت قبور شهدا و تجدید پیمان با ایشان را داشت و همچنین دعای دایمی قنوتش«اللّهم الرّزُقنٰا توفیقَ شَهادت فی سَبیلِک»بود.
به همراه خانواده برای سال تحویل در شلمچه حـضور پیدا میکرد و خـاک پـاک جـبههها را میبویید، میبوسید و سجده شکر خدا را بجا میآورد و مناجاتی با خداوند در آن خلوتگه شهدا داشت که دیدنی بود و بگفتهی فرزند بزرگوارش آنقدر اشک میریخت که پیراهنش
از اشک خیس میشد.
و در نهایت در دفاع از حریم اهل بیت(س) عاشقانه سر و دست داد و چون مولایش حسین(؏) بدون سر به خاک سپرده شد.
🌷 #شهید_امیررضا_علیزاده
#مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃تاریخ تولد: ۱۳۵۴/۷/۱۲
🍃تاریخ شهادت: ۱۳۹۲/۲/۱۰
🍃محل شهادت: حلب سوریہ
🇮🇷 @sardare_dellha
به همراه خانواده برای سال تحویل در شلمچه حـضور پیدا میکرد و خـاک پـاک جـبههها را میبویید، میبوسید و سجده شکر خدا را بجا میآورد و مناجاتی با خداوند در آن خلوتگه شهدا داشت که دیدنی بود و بگفتهی فرزند بزرگوارش آنقدر اشک میریخت که پیراهنش
از اشک خیس میشد.
و در نهایت در دفاع از حریم اهل بیت(س) عاشقانه سر و دست داد و چون مولایش حسین(؏) بدون سر به خاک سپرده شد.
🌷 #شهید_امیررضا_علیزاده
#مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃تاریخ تولد: ۱۳۵۴/۷/۱۲
🍃تاریخ شهادت: ۱۳۹۲/۲/۱۰
🍃محل شهادت: حلب سوریہ
🇮🇷 @sardare_dellha
🌹مهمترین خصوصیت شهید🌹
🌹امربه معروف و نهے از منڪر دغدغه اصلے شهید علیزاده بود🕊🌹
وے با اشاره به اینڪه امر به معروف و نهے از منڪر دغدغه اصلے شهید علیزاده بود، بیان داشت: ما مدیون شهدا هستیم و فرداے قیامت از ما گله مے ڪنند ڪه چرا در مقابل منڪر سڪوت ڪردید و پیگرے ننمودید؟
همسر شهید با اشاره به اینڪه فسادے ڪه ما در جامعه مے بینیم عجیب است، عملڪرد ها روز به روز ضعیف تر مے شود، تصریح ڪرد: شهدا با خون خود درخت پاڪے و صداقت را آبیارے ڪردند، وظیفه من این است ڪه این مسئله امر به معروف و نهے از منڪر را ڪه دغدغه اصلے شهید علیزاده بود را بیان نمایم.
* بچه ها دعا ڪنید من شهید شوم
وے با اشاره به اینڪه تقریبا هر سال عادت داشتیم ڪه براے تحویل سال به شلمچه برویم، افزود: عید سال ۹۲ در حالیڪه چند دقیقه مانده بود به تحویل سال، به همراه شهید علیزاده نزدیک شلمچه بودیم ڪه ایشان گفتند بچه ها دعا ڪنید من شهید شوم، دخترم گفت؛ بابا ان شالله شهید بشے. من برگشتم گفتم این چه حرفے بود؟ ایشان مے خندیدند اما دو ماه بعد شهید شدند.
#سالروز_شهادت....🕊🕊🌹🌹
🇮🇷 @sardare_dellha
🌹امربه معروف و نهے از منڪر دغدغه اصلے شهید علیزاده بود🕊🌹
وے با اشاره به اینڪه امر به معروف و نهے از منڪر دغدغه اصلے شهید علیزاده بود، بیان داشت: ما مدیون شهدا هستیم و فرداے قیامت از ما گله مے ڪنند ڪه چرا در مقابل منڪر سڪوت ڪردید و پیگرے ننمودید؟
همسر شهید با اشاره به اینڪه فسادے ڪه ما در جامعه مے بینیم عجیب است، عملڪرد ها روز به روز ضعیف تر مے شود، تصریح ڪرد: شهدا با خون خود درخت پاڪے و صداقت را آبیارے ڪردند، وظیفه من این است ڪه این مسئله امر به معروف و نهے از منڪر را ڪه دغدغه اصلے شهید علیزاده بود را بیان نمایم.
* بچه ها دعا ڪنید من شهید شوم
وے با اشاره به اینڪه تقریبا هر سال عادت داشتیم ڪه براے تحویل سال به شلمچه برویم، افزود: عید سال ۹۲ در حالیڪه چند دقیقه مانده بود به تحویل سال، به همراه شهید علیزاده نزدیک شلمچه بودیم ڪه ایشان گفتند بچه ها دعا ڪنید من شهید شوم، دخترم گفت؛ بابا ان شالله شهید بشے. من برگشتم گفتم این چه حرفے بود؟ ایشان مے خندیدند اما دو ماه بعد شهید شدند.
#سالروز_شهادت....🕊🕊🌹🌹
🇮🇷 @sardare_dellha
📓#خاطرات_شهید
▫️بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبهات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم...»
▫️مشغول دعا و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد. دستی به شانهام زد و گفت: «حاج علی، مکه میروی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟»
▫️خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمیتوانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید!» سر به آسمان بلند کردم. دلم میخواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت...»
✍🏻به روایت خودشهید
▫️ولادت : ۱۳۳۷/۶/۲۷ تهران
▫️شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳
▫️حاج عمران ، عملیات والفجر۲
فرماندهٔ تیپ ۱۰ سیـدالـشهـدا
#شهید_علیرضا_موحددانش
#سالروز_شهادت🕊🌷🍃
🇮🇷 @sardare_dellha
▫️بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبهات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم...»
▫️مشغول دعا و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد. دستی به شانهام زد و گفت: «حاج علی، مکه میروی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟»
▫️خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمیتوانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید!» سر به آسمان بلند کردم. دلم میخواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت...»
✍🏻به روایت خودشهید
▫️ولادت : ۱۳۳۷/۶/۲۷ تهران
▫️شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳
▫️حاج عمران ، عملیات والفجر۲
فرماندهٔ تیپ ۱۰ سیـدالـشهـدا
#شهید_علیرضا_موحددانش
#سالروز_شهادت🕊🌷🍃
🇮🇷 @sardare_dellha
#خاطرات_شهید
●حسين در كردستان فرماندهي محور دزلي بود، هميشه كوملهها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربههاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند. يك روز سر راه حسين كمين گذاشتند. او پياده بود، وقتي متوجه كمين كوملهها شد، سريع روي زمين دراز كشيد و سينه خيز و خيلي آهسته خودش را به پشت كمين كشيد و فردي را كه در كمينش بود به اسارت درميآورد.
●و به او گفت : حالا من با تو چكار كنم؟ كومله در جواب گفت : نميدانم، من اسير شما هستم. حسين گفت: اگر من اسير بودم،با من چه ميكردي؟ كومله گفت:«تو را تحويل دوستانم مي دادم و بيست هزار تومان جايزه ميگرفتم. حسين گفت:«اما من تو را آزاد ميكنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش كرد.
آن شخص، فرداي آن روز حدود سي نفر از كوملهها را پيش حسين آورد و تسليم كرد آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلي شدند.
#سردارشهید_حسین_قجهای🌷
#سالروز_شهادت
🇮🇷 @sardare_dellha
●حسين در كردستان فرماندهي محور دزلي بود، هميشه كوملهها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربههاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند. يك روز سر راه حسين كمين گذاشتند. او پياده بود، وقتي متوجه كمين كوملهها شد، سريع روي زمين دراز كشيد و سينه خيز و خيلي آهسته خودش را به پشت كمين كشيد و فردي را كه در كمينش بود به اسارت درميآورد.
●و به او گفت : حالا من با تو چكار كنم؟ كومله در جواب گفت : نميدانم، من اسير شما هستم. حسين گفت: اگر من اسير بودم،با من چه ميكردي؟ كومله گفت:«تو را تحويل دوستانم مي دادم و بيست هزار تومان جايزه ميگرفتم. حسين گفت:«اما من تو را آزاد ميكنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش كرد.
آن شخص، فرداي آن روز حدود سي نفر از كوملهها را پيش حسين آورد و تسليم كرد آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلي شدند.
#سردارشهید_حسین_قجهای🌷
#سالروز_شهادت
🇮🇷 @sardare_dellha
#خاطرات_شهید
حاج "احمد متوسلیان" گروهی از دلاورمردان را از شهرهای مختلف گرد هم آورد و برای مقابله با دشمنانی که از طرف رژیم صدام پشتیبانی می شدند، به کردستان برد و مرکز فرماندهی اش در شهر مریوان قرار گرفت.
از لحاظ امکانات و مواد غذایی، وضع رزمندگان زیاد خوب نبود. مخصوصا آشپزی که وظیفه تامین غذا برای آنها را داشت، زیاد وارد نبود و صدای همه را درآورده بود.
"حسین قجه ای" فکری به ذهنش رسید. سریع رفت زرین شهر اصفهان و به پدر کشاورزش که دست بر قضا آشپز توانایی هم بود، گفت:
"بابا جان، شما فقط یک هفته بیا کردستان، به این آشپز ما پخت و پز رو یاد بده، سر یک هفته خودم برت می گردونم خونه."
بچه ها حال می کردند. دست پخت حاج جواد قجه ای حرف نداشت. حسین هم از این که توانسته بود چنین مشکل بزرگی را حل کند، به خود می بالید.
یک هفته شد چند ماه و حاج جواد همچنان در آشپزخانه سپاه مریوان مشغول پخت غذا برای رزمندگان اسلام بود. هر چه می رفت سراغ حسین و می گفت:
"حسین جون، تو به من قول دادی فقط یک هفته این جا بمونم، الان چند ماه شده."
جواب حسین این بود: پدر جان، این آشپزه هنوز کار یاد نگرفته و داره مواد غذایی رو خراب می کنه. شما چند روز دیگه اینجا بمون، خودم برت می گردونم اصفهان.
دست آخر حاج جواد شکایتش را برد پیش حاج احمد متوسلیان و به او گفت:
"حاج آقا، شما یه کاری بکنید. حسین به من قول داده که بعد یک هفته منو ببره خونه، ولی الان چند ماه گذشته و خبری نشده. هرچی هم بهش میگم حداقل بذار برم مرخصی، اجازه نمیده. تو رو خدا حاجی جون، شما بهش بگین بذاره برم ... بهش بگو، بابا می خوام برم به ننه ات سر بزنم!
سردار قجهای سال ۱۳۶۱ در ۲۴ سالگی با سمت فرمانده گردان سلمان که از روز نخست عملیات بیت المقدس وظیفه پدافند در منتهی الیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷محمد رسول الله در حاشیه جاده اهواز - خرمشهر را بر عهده گرفته بود
نیروهای گردان سلمان را که فرماندهیاش با او بود و در محاصره گازانبری دو تیپ کماندویی عراق گرفتارشده بودند، را تنها نگذاشت و آن قدر مقاومت کرد که همه شهید شدند ولی نگذاشتند وجبی از خاک جاده خرمشهر به دست بعثیان بیفتد.
📎فرماندهٔ گردان سلمان فارسی لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_حسین_قجهای🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۶/۱۴ زرینشهر ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۵ خرمشهر ؛ عملیات بیتالمقدس
🇮🇷 @sardare_dellha
حاج "احمد متوسلیان" گروهی از دلاورمردان را از شهرهای مختلف گرد هم آورد و برای مقابله با دشمنانی که از طرف رژیم صدام پشتیبانی می شدند، به کردستان برد و مرکز فرماندهی اش در شهر مریوان قرار گرفت.
از لحاظ امکانات و مواد غذایی، وضع رزمندگان زیاد خوب نبود. مخصوصا آشپزی که وظیفه تامین غذا برای آنها را داشت، زیاد وارد نبود و صدای همه را درآورده بود.
"حسین قجه ای" فکری به ذهنش رسید. سریع رفت زرین شهر اصفهان و به پدر کشاورزش که دست بر قضا آشپز توانایی هم بود، گفت:
"بابا جان، شما فقط یک هفته بیا کردستان، به این آشپز ما پخت و پز رو یاد بده، سر یک هفته خودم برت می گردونم خونه."
بچه ها حال می کردند. دست پخت حاج جواد قجه ای حرف نداشت. حسین هم از این که توانسته بود چنین مشکل بزرگی را حل کند، به خود می بالید.
یک هفته شد چند ماه و حاج جواد همچنان در آشپزخانه سپاه مریوان مشغول پخت غذا برای رزمندگان اسلام بود. هر چه می رفت سراغ حسین و می گفت:
"حسین جون، تو به من قول دادی فقط یک هفته این جا بمونم، الان چند ماه شده."
جواب حسین این بود: پدر جان، این آشپزه هنوز کار یاد نگرفته و داره مواد غذایی رو خراب می کنه. شما چند روز دیگه اینجا بمون، خودم برت می گردونم اصفهان.
دست آخر حاج جواد شکایتش را برد پیش حاج احمد متوسلیان و به او گفت:
"حاج آقا، شما یه کاری بکنید. حسین به من قول داده که بعد یک هفته منو ببره خونه، ولی الان چند ماه گذشته و خبری نشده. هرچی هم بهش میگم حداقل بذار برم مرخصی، اجازه نمیده. تو رو خدا حاجی جون، شما بهش بگین بذاره برم ... بهش بگو، بابا می خوام برم به ننه ات سر بزنم!
سردار قجهای سال ۱۳۶۱ در ۲۴ سالگی با سمت فرمانده گردان سلمان که از روز نخست عملیات بیت المقدس وظیفه پدافند در منتهی الیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷محمد رسول الله در حاشیه جاده اهواز - خرمشهر را بر عهده گرفته بود
نیروهای گردان سلمان را که فرماندهیاش با او بود و در محاصره گازانبری دو تیپ کماندویی عراق گرفتارشده بودند، را تنها نگذاشت و آن قدر مقاومت کرد که همه شهید شدند ولی نگذاشتند وجبی از خاک جاده خرمشهر به دست بعثیان بیفتد.
📎فرماندهٔ گردان سلمان فارسی لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_حسین_قجهای🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۶/۱۴ زرینشهر ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۵ خرمشهر ؛ عملیات بیتالمقدس
🇮🇷 @sardare_dellha