بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
🔵داستان عجیب شهید فاطمیون که
حضرت زهرا(س) توصیهاش را کردند...
🔸شهید #سید_محمدتقی_حسینی یکی از شهدای مدافع حرم #فاطمیون است که فروردین ۹۳ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در امامزاده عقیل اسلامشهر به خاک سپرده شد.
🔹روزی که قرار بود پیکر سیدمحمدتقی را در امامزاده عقیل بن ابالفضل العباس(ع) دفن کنند؛ هنوز ساعاتی مانده بود تا این شهید را به امامزاده بیاورند و کسی از صاحب قبر خبر نداشت که اتفاقی نادر روی داد.
🔸خانمی همراه همسر خود وارد گلزار شهدای امامزاده عقیل شد و از صاحب قبری که در حال آماده سازی بود سوال کرد. مسئول حاضر در گلزار شهدا پاسخ داد که یک شهید مدافع حرم را به اینجا خواهند آورد و ما این مزار را برای او آماده میکنیم. با شنیدن این سخن آنها شروع به بیقراری و گریه نمودند.
🔹وقتی مسئولین علت بیقراری این زوج را جویا شدند، مرد جوان پاسخ داد: دیشب همسرم حضرت زهرا(س) را در رویا اینگونه مشاهده نمودند که میفرمود: "فردا شهیدی را که در راه دفاع از دخترم به شهادت رسیده، به امامزاده عقیل خواهند آورد. حتما به پیشوازش برو…!"
یادش با #صلوات
حضرت زهرا(س) توصیهاش را کردند...
🔸شهید #سید_محمدتقی_حسینی یکی از شهدای مدافع حرم #فاطمیون است که فروردین ۹۳ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در امامزاده عقیل اسلامشهر به خاک سپرده شد.
🔹روزی که قرار بود پیکر سیدمحمدتقی را در امامزاده عقیل بن ابالفضل العباس(ع) دفن کنند؛ هنوز ساعاتی مانده بود تا این شهید را به امامزاده بیاورند و کسی از صاحب قبر خبر نداشت که اتفاقی نادر روی داد.
🔸خانمی همراه همسر خود وارد گلزار شهدای امامزاده عقیل شد و از صاحب قبری که در حال آماده سازی بود سوال کرد. مسئول حاضر در گلزار شهدا پاسخ داد که یک شهید مدافع حرم را به اینجا خواهند آورد و ما این مزار را برای او آماده میکنیم. با شنیدن این سخن آنها شروع به بیقراری و گریه نمودند.
🔹وقتی مسئولین علت بیقراری این زوج را جویا شدند، مرد جوان پاسخ داد: دیشب همسرم حضرت زهرا(س) را در رویا اینگونه مشاهده نمودند که میفرمود: "فردا شهیدی را که در راه دفاع از دخترم به شهادت رسیده، به امامزاده عقیل خواهند آورد. حتما به پیشوازش برو…!"
یادش با #صلوات
اگر فیلم مستند ۴۰ دقیقهای «کرار» را دیده باشید ، گوشهای از #شاد و خوشبرخورد بودنش را میتوان دید. او با همه ارتباط خوبی برقرار میکرد و نه تنها افراد مذهبی بلکه همه دوستش داشتند.
همسر شهید بیان میکند: ماجرای رفتن #رضا برای سوریه از آنجا آغاز شد که #شهید حسن قاسمی دانا که از دوستان صمیمی رضا بود در سال ۹۳ شهید شد و این اتفاق تلنگر شدیدی برای بچههای #بسیجی مشهد بود که یک نفر از #ایرانیها در لشکر #فاطمیون برای دفاع رفته و به#شهادت رسیده است.
مشکل مالی نداشتیم
این بانوی صبور ادامه میدهد: خیلی اوقات این سؤال را از من میپرسند که تو چطور اجازه دادی همسرت برای دفاع برود؟ او #کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.#خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم و بارها شنیده بودم که# مدافعان برای پول میروند، اما این را میدانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.
هنگام عقدمان،#شهادت را خواست🌹
همسر شهید بیان میکند: ماجرای رفتن #رضا برای سوریه از آنجا آغاز شد که #شهید حسن قاسمی دانا که از دوستان صمیمی رضا بود در سال ۹۳ شهید شد و این اتفاق تلنگر شدیدی برای بچههای #بسیجی مشهد بود که یک نفر از #ایرانیها در لشکر #فاطمیون برای دفاع رفته و به#شهادت رسیده است.
مشکل مالی نداشتیم
این بانوی صبور ادامه میدهد: خیلی اوقات این سؤال را از من میپرسند که تو چطور اجازه دادی همسرت برای دفاع برود؟ او #کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.#خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم و بارها شنیده بودم که# مدافعان برای پول میروند، اما این را میدانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.
هنگام عقدمان،#شهادت را خواست🌹
#سردار «علی صلاحی» از فرماندههان #لشکر فاطمیون در جمع بسیجیان مسجد حضرت رسول (ص) مشهد در روایت چگونگی #شهادت «رضا سنجرانی» با نام #جهادی «کرار» مسئول آموزش پادگان فاطمیون را که در سوم محرم سالجاری در «دیرالزور» سوریه آسمانی شد، اظهار داشت: «رضا سنجرانی» سال گذشته به شهید «مرتضی عطایی (ابوعلی)» که قرار بود همراه ما به عملیات بیاید و رضا به خاطر شکستگی پایش قرار شد برگردد، گفت: «ابوعلی تو از گناه پاک شدی از بس اذیت شدی، تو میروی، از خدا بخواه که من هم از گناه پاک بشوم و پشت سر تو بیایم».
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آنجا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم میشود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، میسپارند. روسها پلهای عبور از فرات را میآورند و آن را نصب مینند. بچهها نیز از پل عبور میکنند و به سمت اولین خانه میآیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگهای پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را میخواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانهای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
وی افزود: یک منطقه در «دیرالزور» است که در آنجا رود «فرات» به دو قسمت تقسیم میشود، وسط آن یک جزیره کوچکی واقع شده که تصرف آن را به #فاطمیون یگانی که «رضا سنجرانی» حضور داشته است، میسپارند. روسها پلهای عبور از فرات را میآورند و آن را نصب مینند. بچهها نیز از پل عبور میکنند و به سمت اولین خانه میآیند.
سردار صلاحی ادامه داد: جنگهای پارتیزانی یک تعریف دارد و آن هم این است که وقتی روستا یا شهرکی را میخواهید تصرف کنید، باید از اولین خانه و بلندترین خانهای که مشرف است شروع کنید و جلو بیایید.
در منطقه معروف به «کرار» بود، از همرزمان نزدیک #شهیدان #مرتضی عطایی و #حسن قاسمی دانا که بعد از چهار بار اعزام اول مهرماه در دیرالزور #شهید شد. #شهیدرضا سنجرانی رزمنده مدافع حرم ایرانی از لشکر #فاطمیون بود که پس از جانبازی از ناحیه دست و پا در اول مهرماه و مصادف با دوم ماه محرم الحرام به مقام رفیع شهادت نائل شد. پدرش شهید سنجرانی میگوید: «رضا در 40 سالگی شهید شد و امروز بعد از 40 سال احساس میکنم پسرم را نمیشناختم، انگار از جنس ما آدمهای عادی نبود، من خودم هم سالها در جنگ هشت سال دفاع مقدس بودم اما رضا از من پیشی گرفت، او لایق شهادت بود و من نه.»
خانه پدری #شهید سنجرانی در منطقه قاسم آباد مشهد مشخص است، عکسهای شهید بر ورودی خانه و مهمانهایی که میآیند و میروند و «یوسف سنجرانی» پدر شهید خودش در مقابل ورودی خانه ایستاده و با وجود درد فراق و نبود پسرش صبورانه و با روی باز یکی یکی به مهمانها خوش آمد میگوید. متن گفتوگوی تفصیلی تسنیم با پدر و مادر این شهید مدافع حرم در ادامه میآید:
رضا با خدا معامله کرد🌹
خانه پدری #شهید سنجرانی در منطقه قاسم آباد مشهد مشخص است، عکسهای شهید بر ورودی خانه و مهمانهایی که میآیند و میروند و «یوسف سنجرانی» پدر شهید خودش در مقابل ورودی خانه ایستاده و با وجود درد فراق و نبود پسرش صبورانه و با روی باز یکی یکی به مهمانها خوش آمد میگوید. متن گفتوگوی تفصیلی تسنیم با پدر و مادر این شهید مدافع حرم در ادامه میآید:
رضا با خدا معامله کرد🌹
🔷 در #دفترت نوشته بودی: شهادت را با هیچ چیز عوض نمیکنم حتی #زیارت حرم ارباب در #اربعین ، اما از آنجایی که هنوز فکر میکنم اندازه شهادت نشدهام دلتنگ حرم #اربابم، مثل همیشه.☘
.
🔷 فکر میکردی هنوز جامه #شهادت اندازهات نشده، یعنی در واقع تو اندازه آن نشدهای ، اگر تو اینگونه فکر میکردی پس وای به حال ما، که هنوز خیلی فاصله داریم تا اندازه شهادت شویم و همچنان #حسرت به دل ، به آنها که پــــ🕊️ـــر کشیدهاند مینگریم.😔
.
🔷 مهدی ، #مردی از تیپ #فاطمیون از جنس #غیرت و #مردانگی، با قلبی آکنده از حبِّ اهل بیت، به دل میدان زد و مثل هزاران #مدافع دیگر از دین، ناموس و #حرم_عمه_سادات ، دفاع کرد.🍀
.
🔷 آن لحظه که میخواست عملیات آغاز شود حال خوشی داشت ، روی زمین نبود، در فضای دیگری سیر میکرد. آخر آن عملیات ، عملیات آخرش بود ، شوق پریدن داشت ، #اشتیاق رسیدن به معشوق!❤️
.
🔷 امکان نداشت جایی حرف از #علی_اکبرِ_حسین باشد و او آنجا نباشد ، اگر امکانش بود حتما آنجا حاضر میشد و هرکاری که باید انجام میداد؛ به عشق علیاکبر لیلا ، به عشق حضرت مـــ💚ـــادر.
.
🔷 اصلا همین #عشق و ارادت خاصش به این خاندان بود که باعث شد هرچه سریعتر بار #سفرش را ببندد.☘
.
🔷 مادرت میگفت:«امام زمان از #حرم عمهاش نگهداری میکند ، بمان و به کشورت #خدمت کن.» و تو جوابش را اینگونه دادی که مگر #فرمانده سرباز نمیخواهد؟ پس #امام_زمان هم سرباز میخواهد.🍀
.
🔷 دعا کن ماهم بشویم سرباز مولایمان.
خدمت کردن در راه این خاندان لیاقتیست که نصیب هرکس نمیشود، ولی تو لایق آن شدی که جانت را هم فدا کنی.☘
.
🔷 محتاج #دعایت هستیم، کاش که سفارش ما را هم بکنی!😔
.
.
به مناسبت شهادت #شهید_مهدی_صابری
.
.
📆تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۰۱/۱۴
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
.
.
❣محل شهادت: درعا-سوریه
.
محل دفن: قم.بهشت معصومه
.
@sardare_dellha
.
🔷 فکر میکردی هنوز جامه #شهادت اندازهات نشده، یعنی در واقع تو اندازه آن نشدهای ، اگر تو اینگونه فکر میکردی پس وای به حال ما، که هنوز خیلی فاصله داریم تا اندازه شهادت شویم و همچنان #حسرت به دل ، به آنها که پــــ🕊️ـــر کشیدهاند مینگریم.😔
.
🔷 مهدی ، #مردی از تیپ #فاطمیون از جنس #غیرت و #مردانگی، با قلبی آکنده از حبِّ اهل بیت، به دل میدان زد و مثل هزاران #مدافع دیگر از دین، ناموس و #حرم_عمه_سادات ، دفاع کرد.🍀
.
🔷 آن لحظه که میخواست عملیات آغاز شود حال خوشی داشت ، روی زمین نبود، در فضای دیگری سیر میکرد. آخر آن عملیات ، عملیات آخرش بود ، شوق پریدن داشت ، #اشتیاق رسیدن به معشوق!❤️
.
🔷 امکان نداشت جایی حرف از #علی_اکبرِ_حسین باشد و او آنجا نباشد ، اگر امکانش بود حتما آنجا حاضر میشد و هرکاری که باید انجام میداد؛ به عشق علیاکبر لیلا ، به عشق حضرت مـــ💚ـــادر.
.
🔷 اصلا همین #عشق و ارادت خاصش به این خاندان بود که باعث شد هرچه سریعتر بار #سفرش را ببندد.☘
.
🔷 مادرت میگفت:«امام زمان از #حرم عمهاش نگهداری میکند ، بمان و به کشورت #خدمت کن.» و تو جوابش را اینگونه دادی که مگر #فرمانده سرباز نمیخواهد؟ پس #امام_زمان هم سرباز میخواهد.🍀
.
🔷 دعا کن ماهم بشویم سرباز مولایمان.
خدمت کردن در راه این خاندان لیاقتیست که نصیب هرکس نمیشود، ولی تو لایق آن شدی که جانت را هم فدا کنی.☘
.
🔷 محتاج #دعایت هستیم، کاش که سفارش ما را هم بکنی!😔
.
.
به مناسبت شهادت #شهید_مهدی_صابری
.
.
📆تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۰۱/۱۴
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
.
.
❣محل شهادت: درعا-سوریه
.
محل دفن: قم.بهشت معصومه
.
@sardare_dellha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ببینید| مادر شهيد مدافع حرم افغانستانی خطاب به رهبر انقلاب:
🌹 پسرم را در حالیکه مثل اباالفضل دست نداشت و مثل اربابش سر نداشت، برایمان هديه آوردند
#مدافعان_حرم
#فاطمیون
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهدادستهایمرابگیرید.
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
@sardare_dellha
🌹 پسرم را در حالیکه مثل اباالفضل دست نداشت و مثل اربابش سر نداشت، برایمان هديه آوردند
#مدافعان_حرم
#فاطمیون
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهدادستهایمرابگیرید.
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
@sardare_dellha
📸 تصویر کمتر دیده شده از شهید حاج #قاسم_سلیمانی در جمع شهدای مدافع حرم
🔺از سمت چپ به ترتیب :
🔹شهید #رضا_بخشی از فرماندهان لشکر #فاطمیون
🔹شهید حاج #حسین_بادپا
🔹 شهید #العلاء_علی_فیاض
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون_بخیر
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
@sardare_dellha
🔺از سمت چپ به ترتیب :
🔹شهید #رضا_بخشی از فرماندهان لشکر #فاطمیون
🔹شهید حاج #حسین_بادپا
🔹 شهید #العلاء_علی_فیاض
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون_بخیر
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
@sardare_dellha
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
اگر فیلم مستند ۴۰ دقیقهای «کرار» را دیده باشید ، گوشهای از #شاد و خوشبرخورد بودنش را میتوان دید. او با همه ارتباط خوبی برقرار میکرد و نه تنها افراد مذهبی بلکه همه دوستش داشتند.
همسر شهید بیان میکند: ماجرای رفتن #رضا برای سوریه از آنجا آغاز شد که #شهید حسن قاسمی دانا که از دوستان صمیمی رضا بود در سال ۹۳ شهید شد و این اتفاق تلنگر شدیدی برای بچههای #بسیجی مشهد بود که یک نفر از #ایرانیها در لشکر #فاطمیون برای دفاع رفته و به#شهادت رسیده است.
مشکل مالی نداشتیم
این بانوی صبور ادامه میدهد: خیلی اوقات این سؤال را از من میپرسند که تو چطور اجازه دادی همسرت برای دفاع برود؟ او #کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.#خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم و بارها شنیده بودم که# مدافعان برای پول میروند، اما این را میدانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.
هنگام عقدمان،#شهادت را خواست🌹
همسر شهید بیان میکند: ماجرای رفتن #رضا برای سوریه از آنجا آغاز شد که #شهید حسن قاسمی دانا که از دوستان صمیمی رضا بود در سال ۹۳ شهید شد و این اتفاق تلنگر شدیدی برای بچههای #بسیجی مشهد بود که یک نفر از #ایرانیها در لشکر #فاطمیون برای دفاع رفته و به#شهادت رسیده است.
مشکل مالی نداشتیم
این بانوی صبور ادامه میدهد: خیلی اوقات این سؤال را از من میپرسند که تو چطور اجازه دادی همسرت برای دفاع برود؟ او #کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.#خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم و بارها شنیده بودم که# مدافعان برای پول میروند، اما این را میدانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.
هنگام عقدمان،#شهادت را خواست🌹