کانال سردار دلها
967 subscribers
49.4K photos
26.9K videos
257 files
2.32K links
💠بِسمِـ رَبَّ الحٌسٖــیِݩ﴿؏﴾💠
اگه خیمه ی اسلامی آسیب ببیند
بیت الله الحرام و قرآن آسیب خواهد دید
بخشی ازوصیت نامه ی
#حاج_قاسم_سلیمانی
خدایاداغ سردارهرگزتاظهورمهدی فاطمه
از دلها نمیره

آیدی مدیر کانال

@sardaredelha59



https://t.me/sardare_dellha
Download Telegram
#تلنگر

دلم این روزها عجیب گرفته😑
برای #غربت امام زمانم
برای چشم های بدون #کنترل مان
برای این فضای #مجازی مان که هیچ چارچوبی ندارد♨️

❄️تو دلت نگرفته
تو خسته نشدی از این همه تصاویر پر از #گناه🔞
تو دلت برای امام زمانت نسوخته😔

.⁉️⁉️

🔆بیا رفیق
بیا شده یک قدم برای ظهورش برداریم

🔴من ک میدانم ته دلت مُهر تایید میزنی بر حرف هایم

بیا از این ب بعد #کنترل کنیم نگاهمونو
بیا دست از #شیطنت جلوی نامحرم برداریم
بیا دل مان را از #غیرخدا و هرچه لیاقت ندارد پاک کنیم
بیا....
این راه تهش فقط و فقط ب نفع خودته💫
.
بیا اینقدر نگوییم آقا بیا...😭
بایدبرای آمدنش ازخودمان شروع کنیم...

══════◄••💎••►══════
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج💕
قلب خودم انگار همان لحظه داشت بیرون می‌ زد و بغض سنگینی خفه‌ ام می‌کرد. دلم آشوب بود.😔 از همان لحظه دلتنگی‌ ام شروع شد ولی سعی کردم طوری رفتار کنم که نگران نشه و حتی اشکی برای رفتنش نریزم که مبادا دلش بلرزه.😔

روزهای اول هر روز چند بار تماس می‌گرفت و از #حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف می‌ زد و می‌گفت کاش در کنارش بودم و#غربت آنجا را می‌ دیدم.😭

اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماس‌ ها کم شد و نگرانی و دلتنگی من بیشتر تا اینکه آخرین باری که تماس گرفت ٨ فروردین‌ ماه ٩۶ بود ساعت حدودا ٣ بعد از ظهر
گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته و باید دوباره به خط بروند و قرار شد لحظه ی آخر دوباره تماس بگیره و حدود یک ربع بعد دوباره زنگ زد.

آخرین جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم مراقب خودت باش یه #یدالله که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت : نگران نباش ، من هر لحظه بیادتم ... 😔

بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم . ظهر روز ١٢ فروردین‌ ماه این حالت به اوج خود رسید و من نتونستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم.
بخدا زنده ڪند بار دگر در دنیا

چادر زینبیٺ غیرٺ عباسے را

خلقتٺ نقطہ ے عطفیسٺ بہ بازار طلا

چادرٺ چون صدفے گوهر الماسے را


#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#مادر_پهلو_شڪسته_بی_مادری_حسنین
#غربت_علی
#اسوه_شهید_گمنام

@sardare_dellha
🍃‍قرار شد از تو، برای تو بنویسم. تقویم را که ورق زدم، فاصله چهار روزه #تولد زمینی و آسمانی‌ات، دلم را لرزاند.

🍃هشتمین روز #بهار قدم به زمین گذاشتی و چهارمین روز بهار قدم به #آسمان. پروازی به فاصله بیست و اندی سال🕊

🍃می‌گویند نام‌ها روی افراد تاثیر گذارند! مثلا خودِ تو؛ نامت سعید، یعنی #خوشبخت و سعادت‌مند. عاقبتت هم ختم به #شهادت شد. خوشبخت شدی🌹

🍃مادرت می‌گوید عاشق #عمه جان بودی. وقتی به پابوسی حضرت #ارباب می‌رفت، سفارش دعای شهادت دادی.

🍃عشق را که جز به بها لمس نمی‌توان کرد! به قول آ سِد مرتضی، شهادت هم لباس تک سایزی است که اندازه شدنش شرط و شروط‌ ها دارد!

🍃پس بگو بهای لمس عشقت چه بود؟
خون؟
جان؟
جوانی؟

🍃یا اصلا بهای دیدن #حضرت_یار چیست؟ همین‌که از #جان دست بشوییم کافیست؟ این‌که خاک #غربت به کام بکشیم سایز شهادت می‌شویم؟

🍃یا نه، باید مثل تو و امثال تو شد؟
اصلا مگر شما چگونه‌اید؟!
اصلا می‌شود مثل شما شد؟!
مثل شما بودن چه شکلیست؟!

🍃این روزها دلمان عجیب شکل شما بودن می‌خواهد. فقط تازه کاریم، نابلد راهیم، دستی بلند کن و دست‌گیرمان شو.‌ می‌گویند جز از آسمانیان، برای زمین کاری بر نمی‌آید.

🍃دعا کن برای‌مان، دعا کن با بهانه‌ها، #بها را از دست ندهیم برای #سعادت‌مان دعا کن😔

♡بهای وصل تو، گر جان بود خریدارم.♡

🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سعید_خواجه_صالحانی

نویسنده: #زهرا_قائمی

📅تاریخ تولد : ۸ فروردین ۱۳۶۸

📅تاریخ شهادت: ۴ فروردین ۱۳۹۶ حماء سوریه

📅تاریخ انتشار : ۴ فروردین ۱۴۰۰

🥀مزار شهید : گلزار شهدای پاکدشت

@sardare_dellha
قلب خودم انگار همان لحظه داشت بیرون می‌ زد و بغض سنگینی خفه‌ ام می‌کرد. دلم آشوب بود.😔 از همان لحظه دلتنگی‌ ام شروع شد ولی سعی کردم طوری رفتار کنم که نگران نشه و حتی اشکی برای رفتنش نریزم که مبادا دلش بلرزه.😔

روزهای اول هر روز چند بار تماس می‌گرفت و از #حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف می‌ زد و می‌گفت کاش در کنارش بودم و#غربت آنجا را می‌ دیدم.😭

اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماس‌ ها کم شد و نگرانی و دلتنگی من بیشتر تا اینکه آخرین باری که تماس گرفت ٨ فروردین‌ ماه ٩۶ بود ساعت حدودا ٣ بعد از ظهر
گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته و باید دوباره به خط بروند و قرار شد لحظه ی آخر دوباره تماس بگیره و حدود یک ربع بعد دوباره زنگ زد.

آخرین جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم مراقب خودت باش یه #یدالله که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت : نگران نباش ، من هر لحظه بیادتم ... 😔

بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم . ظهر روز ١٢ فروردین‌ ماه این حالت به اوج خود رسید و من نتونستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم.
ایشان #مسئول گروه 40#نفری متشکل از #نیروهای #بسیج و #ارتش در #شوش دانیال نبی(ع)🌷، #فرمانده دسته ، #فرمانده گروهان ، #معاون و #فرمانده گردان #عمار لشکر 27
#حضرت محمدرسول الله(ص)🌷 بود.
🍃🌷🍃
#شرکت در #عملیات های #سرنوشت ساز مانند #عملیات رمضان و #کربلای 5 از جمله #سوابق مسئولیتی ایشان در#جبهه بود.
🍃🌷🍃
فرازی از وصیت نامه #شهید:
#خدایا🤍 می دانی، سالها پیش
تصمیم به #شهادت در راهت گرفتم
و امیدوارم این #جسم و #جان گناهکار حقیر را #بپذیرید
از گذشته بسیار دور مصمم شدم در این راه حرکت کنم
🍃🌷🍃
#عزیزان بسیاری در #شهادت از حقیر #سبقت گرفتند
که با بعضی از آنها چقدر انس گرفتم
که دوری از آنها برایم مشکل بود
#برادرم داوود (#شهید داوود لشگری)
که بسیار #مظلوم بوده
همیشه در #غربت به سر می برد
او که چه #مشتاق
به دیدار #خدا🤍رفت.
🍃🌷🍃
مادر عزیز و مهربانم و پدرم
اگر جنازه ام برنگشت، منتظر نباشید
و دنبال جنازه ام نگردید
والسلام
#۶۵/۱۰/۲۲ - #اسماعیل لشگری »
🍃🌷🍃