کانال سردار دلها
966 subscribers
49.4K photos
26.9K videos
257 files
2.32K links
💠بِسمِـ رَبَّ الحٌسٖــیِݩ﴿؏﴾💠
اگه خیمه ی اسلامی آسیب ببیند
بیت الله الحرام و قرآن آسیب خواهد دید
بخشی ازوصیت نامه ی
#حاج_قاسم_سلیمانی
خدایاداغ سردارهرگزتاظهورمهدی فاطمه
از دلها نمیره

آیدی مدیر کانال

@sardaredelha59



https://t.me/sardare_dellha
Download Telegram
_🥀‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽

💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🔵شهید مدافع‌حرم جواد جهانی


❄️همسر شهید نقل می‌کنند:
من در تلفنم،
نام همسرم،
آقاجواد،
را با عنوان
«شهید زنده»
ذخیره کرده بودم.
یک روز اتفاقی
آن را دید و درباره علتش سوال کرد! به ایشان گفتم:
آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده‌ای!

❄️قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت:
شماره‌اش را بگیرم.
وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان «شریک جهادم و مسافر بهشت» ذخیره کرده بود. گفت: از اول زندگی شریک هم بوده‌ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش‌ترین دارایی‌ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم.

🎁#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💥اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💥

@sardare_dellha
_🥀‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽

💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🔵شهید مدافع‌حرم جواد جهانی


❄️همسر شهید نقل می‌کنند:
من در تلفنم،
نام همسرم،
آقاجواد،
را با عنوان
«شهید زنده»
ذخیره کرده بودم.
یک روز اتفاقی
آن را دید و درباره علتش سوال کرد! به ایشان گفتم:
آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده‌ای!

❄️قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت:
شماره‌اش را بگیرم.
وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان «شریک جهادم و مسافر بهشت» ذخیره کرده بود. گفت: از اول زندگی شریک هم بوده‌ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش‌ترین دارایی‌ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم.

🎁#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💥اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💥

@sardare_dellha
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈

💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🟢شهید مدافع‌حرم مصطفی عارفی

📀راوے: همسر شهید


آقامصطفی در مورد نمازخواندن پسرمون، طاها، خیلی حسّاس بودند و زمانی که طاها چهار یا پنج‌ساله بود، وقت اذان می‌گفتند:«طاهاجان، بیا با هم نماز بخونیم» و طاها دو رکعت که میخوند، تشویقش می‌کردند و می‌گفتند: «کافیه»📿😊

نظرشون این بود که نبــــاید به بچه سخت بگیریم که حتما اذکار نماز رو درست بگه و همه رکعات نماز رو به‌جا بیاره؛ حتی توی نماز اول وقت هم سخت نگیــــریم؛ همین که پدر و مادر اول وقت نماز بخونن، بچه تشــــویق به نماز اول وقت میشه💞☺️

من و همسرم تا جایی که امکان داشت، نماز رو اول وقت و در مسجــــد می‌خوندیم و آقاطاها رو هم می‌بُردیم. وقتی هم که نمی‌شد مسجد بریم، تو خونه جماعــــت می‌خوندیم؛ یه سجــــاده کوچیک هم آقا مصطفی برا پسر کوچک‌مون، امیرعــــلی پهن می‌کردند🕋🤗

آقا مصطفی برای تشویق بچه‌های فامیل مثال‌های جذابی بیان می‌کردند. مثلا می‌گفتند:«نماز اول وقت مثل لیمــــو شیرین می‌مونه که وقتی قاچ می‌کنی، شیرینه؛ هرچی از زمان قاچ‌کردنش بگذره، تلــــخ‌تر میشه. همونطور که ما لیموی شیرین و تازه رو دوست داریم، خدا هم نماز اول وقت رو دوســــت دارند»🍋🥰

یا مثلا می‌گفتند:«نماز اول وقت مثل این می‌مونه که به ما تعداد زیادی سکه نشون میدن؛ اولش کنــــار سکه‌ها هستیم و خوب میتونیم تعداد زیادی سکه جمع کنیم ولی هرچی از سکه‌ها دورتر بشیم، دست‌مون به سکه‌های کمتری میرسه»💰😌

🎂#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
  اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد

@sardare_dellha
💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🌕شهید مدافع‌حرم حسن عبدالله زاده

🎙راوے: همسر شهید


💜حسن خیلی بچه دوست داشت. قبل از به‌دنیا آمدنِ فرزند اولم نامش را گذاشت «علی‌اکبر». هنوز دو ماهش نشده بود که می‌گفت:«ببرمش هیئت؟!». هرجا می‌رفتیم، مسافرت یا مهمانی علی‌اکبر را خودش می‌آورد و کمک‌حالم بود. وقت تولد بچه‌های دیگر هم همین‌طور بود.

⭐️هر زمان که خانه بود، کار‌های بچه‌ها را انجام می‌داد و وقتی که من مشغول بچه‌ها بودم، خودش غذا درست می‌کرد. دوست داشت پسر‌ها شجاع و مردانه بار بیایند. با این همه علاقه‌ای که به علی‌اکبر داشت، وقتی مهدیه به دنیا آمد، خیلی به او ابراز محبت می‌کرد. نوع تربیتش فرق داشت، لطیف و مهربان.

💜به مهدیه می‌گفت «ملکه!». مهدیه هم خیلی بابایی بود. شب‌ها در آغوش پدر آرام می‌گرفت و می‌خوابید. من در دورانی که حسن‌آقا بود، کار‌های هنری انجام می‌دادم، با روحیه نظامی که داشت با ظرافت کار‌های من را نگاه می‌کرد و تشویقم می‌کرد. دوست داشت سرم گرم باشد که وقتی مأموریت می‌رود، حوصله‌ام سر نرود.

🎂#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
  💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐

@sardare_dellha



💟
#زندگی_به_سبک_شهدا

شهید مدافع‌حرم علی‌اصغر شیردل

🎙راوے : همسر شهید

آقا علی‌اصغر محبت‌شون رو خیلی راحت
به خانواده ابراز می‌کردند. همیشه به امیرعلی می‌گفتند: "الهــــی بابا قربونت بره، الهی بابا دورت بگــــرده"👶🏻

وقتی مأمــــوریت بودند و تماس تلفنی می‌گرفتند، با امیرعلی که صحبت می‌کردند، شاید بیســــت‌تا بــــوس برای همدیگــــر می‌فرستادنــــد😘😍

با همدیگر خیــــلی رابطه گــــرمی داشتند؛ همیشــــه با هم تفنــــگ‌بازی، شمشیر بازی و جنــــگ‌بازی می‌کردند و اینقدر جــــدّی و از روی علاقــــه بازی می‌کردند که انگــــار واقعا جنــــگ شده و این دونفر دارن با هم می‌جنگنــــد🥊

وقتی با امیرعلی بازی می‌کردند، واقعاً بچه می‌شدند و این موضوع خیلی در ذهن امیرعلی باقی مانده و این خاطرات خیلی برایش شیرین و قشنگ است🎊☺️


سلام  بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹


#اندازه‌ارادتتان‌به‌شهداگل #صلوات‌هدیه‌کنید🥀

🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ

#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا


@sardare_dellha
💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🔵شهید مدافع‌حرم کمیل قربانی

🎙راوے: همسر شهید

💜کميل دائماً به من هدیه می‌داد. بدون هیچ مناسبتی برای من گل می‌خرید. یکی از بهترین هدیه‌هایی که از کمیل گرفتم، گل رزِ صورتی‌رنگی بود که خودش با کاغذرنگی تزئین کرده بود و خیلی هم باسلیقه این کار را انجام داده بود. بعضی اوقات هم به من دست‌نوشته‌هایش را هدیه می‌داد، با شعرهایی از حافظ که با خطّ خودش می‌نوشت.

💙اخلاق خوبی که کمیل داشت، این بود که در بین احادیث و روایات می‌گشت و آنهایی را که مربوط به «نوع برخورد با همسر» بود، انتخاب می‌کرد و سعی‌اش این بود که طبق همان‌ها هم رفتار کند. او همیشه به دنبال لذّت‌های حلال بود؛ همین کارهایش مرا بیشتر از همیشه عاشقش می‌کرد.

🎁#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🍬اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🍬
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
#زندگی_به_سبک_شهدا

🍃آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمی‎دانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمی‎گشت، در کارهای خانه کمکم می‎کرد. همیشه طوری برنامه‎ریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ این‌جور مواقع وقتی می‎دید کاری نیست، جاروبرقی را می‎آورد و منزل را جارو می‎کرد.

🍃برای مثال اگر از مأموریتِ یک‌ماهه برمی‎گشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش می‎شست؛ وقتی می‎گفتم شما خسته هستی، می‎گفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام داده‎ای؛ از طرفی برای بچه‎ها هم پدر بودی و هم مادر!
راوی:همسر شهید
#شهید_افشین_ذورقی_بحری

#سالروز_ولادت...🌸🎉🌸
💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🌕شهید مدافع‌حرم حسن عبدالله زاده

🎙راوے: همسر شهید


💜حسن خیلی بچه دوست داشت. قبل از به‌دنیا آمدنِ فرزند اولم نامش را گذاشت «علی‌اکبر». هنوز دو ماهش نشده بود که می‌گفت:«ببرمش هیئت؟!». هرجا می‌رفتیم، مسافرت یا مهمانی علی‌اکبر را خودش می‌آورد و کمک‌حالم بود. وقت تولد بچه‌های دیگر هم همین‌طور بود.

⭐️هر زمان که خانه بود، کار‌های بچه‌ها را انجام می‌داد و وقتی که من مشغول بچه‌ها بودم، خودش غذا درست می‌کرد. دوست داشت پسر‌ها شجاع و مردانه بار بیایند. با این همه علاقه‌ای که به علی‌اکبر داشت، وقتی مهدیه به دنیا آمد، خیلی به او ابراز محبت می‌کرد. نوع تربیتش فرق داشت، لطیف و مهربان.

💜به مهدیه می‌گفت «ملکه!». مهدیه هم خیلی بابایی بود. شب‌ها در آغوش پدر آرام می‌گرفت و می‌خوابید. من در دورانی که حسن‌آقا بود، کار‌های هنری انجام می‌دادم، با روحیه نظامی که داشت با ظرافت کار‌های من را نگاه می‌کرد و تشویقم می‌کرد. دوست داشت سرم گرم باشد که وقتی مأموریت می‌رود، حوصله‌ام سر نرود.

🎂#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
  💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐

@sardare_dellha
#زندگی_به_سبک_شهدا

🍃نامزدی ما، چهارماه دوست‌داشتنی بود! تماس می‌گرفتم و با حالت دلتنگی می‌پرسیدم آخر هفته تهران می‌آیی؟ محمدحسین می‌گفت: باید ببینم چه می‌شود! چندثانیه بعد، آیفون به صدا درمی‌آمد و ایشون پشت در ایستاده بود!

🍃یادم هست یکبار دیگر میخواستم برای خرید به بیرون بروم. پول نداشتم. خجالت می‌کشیدم از پدر و مادرم پول بخواهم. مشغول ورق‌زدن کتابم بودم که دیدم ۳۰هزارتومن پول لای آن است! از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشته‌اند؟ گفتند نه! مامانم گفت احتمالا کار محمدحسین‌آقاست. بعد از خرید، هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره می‌رفت و می‌گفت: نمیدونم! من؟ من پول بگذارم؟
راوی:همسر شهید
#شهید_محمدحسین_حمزه
#سالروز_ولادت...🌸🎉🌸

🇮🇷 @sardare_dellha
💟#زندگی_به_سبک_شهدا

🟢شهید مدافع‌حرم سید رضا طاهر


☔️همسر شهید نقل می‌کنند: هر وقت بحثمان میشد، واقعا صبوری از سیدرضا بود. گاهی که غُر می‌زدم، اجازه می‌داد من حرف‌هایم را بزنم بعد آرامم می‌کرد؛ بعضی وقتها از این همه صبوری‌اش اعصابم خورد می‌شد. او موقع عصبانیت سکوت می‌کرد. واقعا صبور بود.

☔️برخی فکر می‌کنند شهدایی که خانواده‌شان را می‌گذارند تا در راه خدا شهید شوند، خیلی علاقه‌ای به همسر و فرزند و والدین‌شان ندارند اما خدا شاهد است سیدرضا وقتی تماس می‌گرفت، می‌گفت: حالم خوب است، فقط زنگ میزنم صدایت را بشنوم تا آرام شوم. می‌گفت: گاهی ناخودآگاه می‌آمدم زنگ بزنم، بچه‌ها می‌پرسیدند رضا کجا میری؟ می‌گفتم: باید صدای مادر، خواهر یا همسرم را بشنوم تا آرام شوم و بتوانم کارم را پیش ببرم.

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
❄️اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد❄️

🇮🇷 @sardare_dellha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #شهید_عباس_بابایی رو چقدر میشناسید؟!
#شهدا
#زندگی_به_سبک_شهدا
#بدون_تعارف
#مسئولین
#با_هندزفری_گوش_کنید

شادی روح تمام شهدا صلوات 🙏🏻

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃

🇮🇷@sardare_dellha
#زندگی_به_سبک_شهدا

یکی از دوستان می‌گفت:
در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود،
کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛
دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛
رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟
گفتند "ایشان پدرم هستند"
حاج قاسم این‌طوری حاج قاسم شد.

#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹

🇮🇷@sardare_dellha
#زندگی_به_سبک_شهدا

🍃آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمی‎دانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمی‎گشت، در کارهای خانه کمکم می‎کرد. همیشه طوری برنامه‎ریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ این‌جور مواقع وقتی می‎دید کاری نیست، جاروبرقی را می‎آورد و منزل را جارو می‎کرد.

🍃برای مثال اگر از مأموریتِ یک‌ماهه برمی‎گشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش می‎شست؛ وقتی می‎گفتم شما خسته هستی، می‎گفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام داده‎ای؛ از طرفی برای بچه‎ها هم پدر بودی و هم مادر!
راوی:همسر شهید
#شهید_افشین_ذورقی_بحری


🇮🇷@sardare_dellha