این #مَرد_هااااا رفتند ،
تا ما #بچه_ها دورِ هم بمانیم.
قد : نصف من ڪمتر ...
وزن : ڪمے بیشتر از پَر ...
سن : نصف سن من ...
ایمان : هزار برابر من ...
اخلاص : تا خود خدا ...
@sardare_dellha
تا ما #بچه_ها دورِ هم بمانیم.
قد : نصف من ڪمتر ...
وزن : ڪمے بیشتر از پَر ...
سن : نصف سن من ...
ایمان : هزار برابر من ...
اخلاص : تا خود خدا ...
@sardare_dellha
🎞#اطلاعیه_مستند_شهدا
🖥سریال «#بچه_زرنگ»
📀قسمت هشتم
🌹شهید مدافعحرم محمدرضا سنجرانی
🗓سهشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱
🕰ساعت ۲۱:۱۵
📺شبکه دو
🔄تکــــرار
🗓چهارشنبه ۲۱ دی
🕰ساعات ۰۱:۳۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۶:۱۵
📺شبکه دو
✨
☘
🌹🕊
🍃✨🕊
☘🍃✨🕊
@sardare_dellha
🖥سریال «#بچه_زرنگ»
📀قسمت هشتم
🌹شهید مدافعحرم محمدرضا سنجرانی
🗓سهشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱
🕰ساعت ۲۱:۱۵
📺شبکه دو
🔄تکــــرار
🗓چهارشنبه ۲۱ دی
🕰ساعات ۰۱:۳۰ ، ۱۰:۰۰ و ۱۶:۱۵
📺شبکه دو
✨
☘
🌹🕊
🍃✨🕊
☘🍃✨🕊
@sardare_dellha
در تاریخ ۱۵#فروردین ۱۳۶۰#هشت #فروند هواپیمای فانتوم از #پایگاه هوایی #همدان به #پرواز درآمدند و با #چهار بار #سوخت گیری #هوایی و #پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر #هزار کیلومتر، #پایگاههای الولید را #بمباران و همگی #سالم برگشتند.
🍃🌷🍃
از سوی #فرماندهی به #پایگاه ششم شکاری #مأموریت داده شد تا #پل العماره را بزنند، ایشان و چند تن از #خلبانان #شجاع این #پایگاه انتخاب شدند. پل، درست وسط شهر بود.
🍃🌷🍃
وقتی روی #پل رسیدند،#حملات ضد هوایی دشمن به #اوج خود رسیده بود و #اتومبیلهایی که مشخص بود #شخصی است، روی پل در حال #حرکت بودند، ایشان با #پذیرفتن #خطر دو رزد و پس از سعبور آنها، #پل را #سرنگون کرد.
🍃🌷🍃
وقتی از ایشان سئوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: «فرزندی #یک ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکنه، توی #ماشین #بچهای مثل «آرش» من باشه و چگونه قبول کنم که #پدری #بچه سوخته اش را در #آغوش بگیرد؟»😔
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
از سوی #فرماندهی به #پایگاه ششم شکاری #مأموریت داده شد تا #پل العماره را بزنند، ایشان و چند تن از #خلبانان #شجاع این #پایگاه انتخاب شدند. پل، درست وسط شهر بود.
🍃🌷🍃
وقتی روی #پل رسیدند،#حملات ضد هوایی دشمن به #اوج خود رسیده بود و #اتومبیلهایی که مشخص بود #شخصی است، روی پل در حال #حرکت بودند، ایشان با #پذیرفتن #خطر دو رزد و پس از سعبور آنها، #پل را #سرنگون کرد.
🍃🌷🍃
وقتی از ایشان سئوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: «فرزندی #یک ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکنه، توی #ماشین #بچهای مثل «آرش» من باشه و چگونه قبول کنم که #پدری #بچه سوخته اش را در #آغوش بگیرد؟»😔
🍃🌷🍃