#به روایت از پدرشهید امین بابا شیرازی:
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
#به روایت از پدرشهید امین بابا شیرازی:
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
#به روایت از پدرشهید امین بابا شیرازی:
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
#به روایت از پدرشهید امین بابا شیرازی:
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
پسر #شهیدم یک فرزند دختر دو ساله به نام بهار دارد که این روزها شرایط سختی را میگذراند و بی تاب پدر است اما باید بگویم که پسرم علیرغم همه ی عشق و علاقه ای که به همسر و دختر خردسالش داشت اما بنا به تعهدی که در زندگی کرده بودلحظه ای از فعالیت در زمینه های گوناگون که معمولاً کارهای عام المنفعه بود دست نکشید و با توجه به اینکه# مهندس عمران بود در قالب #اردوهای جهادی مرتب به #مناطق محروم برای #کمک به مسئله ی عمران و آبادی می رفت.😔
#پسرم در آخرین سفرش که سفری بی بازگشت بود برای انجام یک #اردوی جهادی به منطقه ی گیلان غرب رفت. قبل از سفر پیش من آمد و گفت مسئلهای که وجود دارد این است که من تا این لحظه حتی روستا و مکانی را که قرار است به آنجا برویم در نقشه پیدا نکردم.
در مراجعه به همسر و خانواده ی او برای کسب اجازه کمی با مخالفت آنها مواجه شده بود اما توانست با این قول که از این #اردو زودتر از دفعات بعد باز میگردد نظر آنها را نیز جلب کند که البته این اتفاق افتاد و من هنوز منتظرم که صحیح و سالم از این سفر برگردد.😔
همچنین جلسات پیگیر و مستمری که این مؤسسه هر هفته سه شنبه ها برگزار می کردند « سه شنبه های مهدوی » بود که پسرم به اتفاق همکارانش در قالب آن سعی در #فرهنگ سازی بر اساس مبانی فرهنگ #انتظار حضرت حجت (عج)♡ داشتند.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
همیشه به من می گفت ما باید این کار را انجام بدهیم و نباید #موضوع مهدویت را محدود به مکانی همچون مسجد جمکران کنیم که تنها عده ی خاصی میتوانند با حضور در آنجا به ساحت حضرت حجت (عج)♡ عرض ارادت داشته باشند.
پسر #شهیدم در روز آخر قبل از رفتن به اردوی جهادی به من گفت که بابا این سفر برای من و شما خیر و برکت فراوان خواهد داشت. آن زمان متوجه منظور او نشدم اما اکنون به حرف او بیش از پیش واقف شدم.😔
واقعاً خیرات و برکات #شهادتش را در این چند روز شاهد هستم با پیام هایی که برای من از سوی دوستان و همکارانش ارسال می شود و تلفن هایی که از جاهای دور و نزدیک زده می شود و دیدارهایی که دوستان با ما دارند.
تازه متوجه شدم که #پسرم در این مدت چه خدمت بزرگی به هموطنان خود داشته است و توانسته با این اقدام #جهادی خود الگو سازی خوبی در زمینه ی فعالیت های خودجوش به منظور خدمت رسانی به همنوعان داشته باشد.
#دلنوشتھ برای دوست #شهیدم
حال دلم از حد هشدار گذشته💔...
آمده ام تا این دریای پر تلاطم را تو آرام کنی!
آمده ام تا نگذاری قایق ایمانم در این خروش طوفان نفس، در هم کوبیده شود!
من اینجا هستم...
در کنار مزار تو
ذکر "ظلمتُ نفسی" گرفته ام
آمده ام تا به مدد آبروی تو
ندای "خلّصنا من النار" را از معبود، بشنوم...
من آمده ام
این بار ناآرام تر از همیشه
و بےشکیب تر از هر زمان
مرا دریاب برادر!
به پهلوی شکسته #حضرت_فاطمه_سلام الله علیها قسمت مےدهم مرا آرام کن
دریاب مرا...
14خرداد #سالروز_شهادت
بسیجی شهیدمحمدنکاحی
💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜
@sardare_dellha
حال دلم از حد هشدار گذشته💔...
آمده ام تا این دریای پر تلاطم را تو آرام کنی!
آمده ام تا نگذاری قایق ایمانم در این خروش طوفان نفس، در هم کوبیده شود!
من اینجا هستم...
در کنار مزار تو
ذکر "ظلمتُ نفسی" گرفته ام
آمده ام تا به مدد آبروی تو
ندای "خلّصنا من النار" را از معبود، بشنوم...
من آمده ام
این بار ناآرام تر از همیشه
و بےشکیب تر از هر زمان
مرا دریاب برادر!
به پهلوی شکسته #حضرت_فاطمه_سلام الله علیها قسمت مےدهم مرا آرام کن
دریاب مرا...
14خرداد #سالروز_شهادت
بسیجی شهیدمحمدنکاحی
💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜
@sardare_dellha
🔰درتاریخ ۱۹ فروروین ۹۵بود که تازه
در خانطومان مستقر شده بودیم .
🔰ماموریت ویژه ای به لشکر ابلاغ شده
بود که دراین ماموریت باید به عمق دشمن می زدیم ...
🔰خوب می دانستیم که دراین مسیر راه برگشتی وجود نداشت ..وهمه
اعضا ی شرکت کننده قطعا جز #شهدا
یا #مفقودالاثر قرار میگر فتند ....🌷
🔰مابه دنبال بیست نفر نیروی زبده و
#شهادت طلب بودیم .
شرایط بسیار سختی بود ؛هم انتخاب افراد زبده وهم اتفاقات اینده (شهادت افراد فوق)..
🔰درلیست افراد داوطلب نام دو #شهید می درخشید .
۱.شهید علی عابدینی
۲.شهید سید سجاد خلیلی
عملیات ویژه باید شب بیستم
فروردین۹۵انجام می گرفت که به دلایل
خاصی به تاخیر افتاد .
🔰 #سیدسجادخلیلی در فردای ان روز وعلی عابدینی در ۱۷ اردبیهشت ۹۵
درنبرد سنگین با تکفیر ی های
معلون در خان طومان به #شهادت
رسیدند .🌹
🔰درنبرد خانطومان بهترین نیروهای لشکر
مردانه جنگیدند وحماسه
افریدند و۱۶ تن از ان بهترین ها به
#شهادت رسیدند ...🥀
یادشان گرامی وروحشان شاد..🌷
دلم برای تو تنگ است برادر #شهیدم ..همسنگرم !
واین را
نمی توانم بگویم
مثل باد که از پشت پنجر ه ات
می گذرد
ویا درخت ها که
خاموش اند
سرنوشت عشق
گاهی سکوت است .
#کربلایخانطومان
#سبکبالانخرامیدندورفتند
#پایصبحتهایسردارریتیمان
🇮🇷 @sardare_dellha
در خانطومان مستقر شده بودیم .
🔰ماموریت ویژه ای به لشکر ابلاغ شده
بود که دراین ماموریت باید به عمق دشمن می زدیم ...
🔰خوب می دانستیم که دراین مسیر راه برگشتی وجود نداشت ..وهمه
اعضا ی شرکت کننده قطعا جز #شهدا
یا #مفقودالاثر قرار میگر فتند ....🌷
🔰مابه دنبال بیست نفر نیروی زبده و
#شهادت طلب بودیم .
شرایط بسیار سختی بود ؛هم انتخاب افراد زبده وهم اتفاقات اینده (شهادت افراد فوق)..
🔰درلیست افراد داوطلب نام دو #شهید می درخشید .
۱.شهید علی عابدینی
۲.شهید سید سجاد خلیلی
عملیات ویژه باید شب بیستم
فروردین۹۵انجام می گرفت که به دلایل
خاصی به تاخیر افتاد .
🔰 #سیدسجادخلیلی در فردای ان روز وعلی عابدینی در ۱۷ اردبیهشت ۹۵
درنبرد سنگین با تکفیر ی های
معلون در خان طومان به #شهادت
رسیدند .🌹
🔰درنبرد خانطومان بهترین نیروهای لشکر
مردانه جنگیدند وحماسه
افریدند و۱۶ تن از ان بهترین ها به
#شهادت رسیدند ...🥀
یادشان گرامی وروحشان شاد..🌷
دلم برای تو تنگ است برادر #شهیدم ..همسنگرم !
واین را
نمی توانم بگویم
مثل باد که از پشت پنجر ه ات
می گذرد
ویا درخت ها که
خاموش اند
سرنوشت عشق
گاهی سکوت است .
#کربلایخانطومان
#سبکبالانخرامیدندورفتند
#پایصبحتهایسردارریتیمان
🇮🇷 @sardare_dellha