﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
یه تیکه کلام داشت؛ وقتی کسی میخواست غیبت کنه با
#خنده میگفت: «کمتر بگو!» طرف میفهمید که دیگه نباید ادامه بده.
🌹 شهید مهدی قاضی خانی❤️
📔 #بابا_مهدی.
فراموش نڪنیم ڪہ ،
از #شهدا شرمندہ ایم
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
#شبتون_شهدایی 🌙
@sardare_dellha
یه تیکه کلام داشت؛ وقتی کسی میخواست غیبت کنه با
#خنده میگفت: «کمتر بگو!» طرف میفهمید که دیگه نباید ادامه بده.
🌹 شهید مهدی قاضی خانی❤️
📔 #بابا_مهدی.
فراموش نڪنیم ڪہ ،
از #شهدا شرمندہ ایم
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
#شبتون_شهدایی 🌙
@sardare_dellha
◽️◽️◽️◽️🥀
#بابا
گفتی زن همسایه هم او را ندیده بود
عمه شده با شمر و خولی آشنا حالا!!
افتاده ردّ پنچه اش بر گونه های من
آیا.........؟
به گوش َت خورده اسمِ زجر تا حالا.،؟؟
....😭...
#رقیه_جان
#امان_از_دل_زینب
#جبل_الصبر۶۹
#بابا
گفتی زن همسایه هم او را ندیده بود
عمه شده با شمر و خولی آشنا حالا!!
افتاده ردّ پنچه اش بر گونه های من
آیا.........؟
به گوش َت خورده اسمِ زجر تا حالا.،؟؟
....😭...
#رقیه_جان
#امان_از_دل_زینب
#جبل_الصبر۶۹
🍃گاهی همه چیز، بعد از #شهادت آغاز میشود!
مثلا؛ سهم آنهایی که پشتِ پایِ عزیزشان دل ریخته اند، میشود انتظار و چشم به راهی...
🍃#سید_احسان اویی که مادرش خوابِ شهادت را برایش دیده بود، بعد از شهادت همه چشم هارا به راهِ بازگشتِ پیکرش منتظر گذاشت،چه انتظار سختی!..
🍃بعد از#شهادت، گویی کوچه باغِ انار را زمستان به آغوش کشید!
نه شکوفه ای...نه جوانه ای...نه رسیدنی💔
🍃بر سر دخترها،گرمایِ دست#پدر کم بود و میانِ خنده هایشان، همیشه بغضی جولان میداد که ای کاش بابا بود😥
🍃این میان اما همسری، عاشقانه دلتنگی ها را به خلوت میبرد و غصه نبود مَردَش را در خفا و ذره ذره میخورد
برایِ دخترها پشت و پناه بود در نبود بابا و برایِ پدرمادرِ احسان؛، مرهمی بر قلب منتظرشان💔
🍃سید احسان، طلسم ماندنها را شکست و او اولین پیکری بود که از خاک#سوریه به آغوش خانواده بازگشت
حالا وقتش بود بارِ پدر بودن را، استخوانهای تازه برگشته به دوش بکشند.
🍃آمد و در روزِ شهادتِ مظلومانه#مادرِ عالمین،به آغوش خاک سپرده شد،قلبها آرام شده است.انتظار جایش را به دلخوشی داده. دلخوشیِ بودنِ#بابا برایِ دخترها، حتی زیر خروارها خاک
دلخوشی به مزاری سرد که حالا مامنی برای دردِ دل است، دردِ دلِ همسری که سنگینی نگاهِ همیشه همراهِ احسان را، از قابِ عکسِ شیشه ایِ هم لمس میکند.
🍃انار ها شکوفه داده اند و کوچه باغ سرسبز است.هرسال، همین حوالی که میشود، عطر سید احسان که میپیچد، غنچه انار ها ترک میخورد به لبخندی سرخ،زمستان است اما، بویِ بهار در پیچ و خمِ کوچه پیچیده🍃
🍃کوچه باغِ انار، شاید به ماندنت عادت نداشته باشد اما، عطرت را سخت به آغوش کشیده.
#پروازت_مبارک ؛ علتِ لبخند انارها🙃
.
*#کوچه_باغ_انار_به_ماندنم_عادت_نکن ؛ کتابِ زندگینامه شهید🍀
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_احسان_میرسیار
📅تاریخ تولد : ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۹
📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
🥀مزار شهید : بی بی زبیده_قرچک
@sardare_dellha
مثلا؛ سهم آنهایی که پشتِ پایِ عزیزشان دل ریخته اند، میشود انتظار و چشم به راهی...
🍃#سید_احسان اویی که مادرش خوابِ شهادت را برایش دیده بود، بعد از شهادت همه چشم هارا به راهِ بازگشتِ پیکرش منتظر گذاشت،چه انتظار سختی!..
🍃بعد از#شهادت، گویی کوچه باغِ انار را زمستان به آغوش کشید!
نه شکوفه ای...نه جوانه ای...نه رسیدنی💔
🍃بر سر دخترها،گرمایِ دست#پدر کم بود و میانِ خنده هایشان، همیشه بغضی جولان میداد که ای کاش بابا بود😥
🍃این میان اما همسری، عاشقانه دلتنگی ها را به خلوت میبرد و غصه نبود مَردَش را در خفا و ذره ذره میخورد
برایِ دخترها پشت و پناه بود در نبود بابا و برایِ پدرمادرِ احسان؛، مرهمی بر قلب منتظرشان💔
🍃سید احسان، طلسم ماندنها را شکست و او اولین پیکری بود که از خاک#سوریه به آغوش خانواده بازگشت
حالا وقتش بود بارِ پدر بودن را، استخوانهای تازه برگشته به دوش بکشند.
🍃آمد و در روزِ شهادتِ مظلومانه#مادرِ عالمین،به آغوش خاک سپرده شد،قلبها آرام شده است.انتظار جایش را به دلخوشی داده. دلخوشیِ بودنِ#بابا برایِ دخترها، حتی زیر خروارها خاک
دلخوشی به مزاری سرد که حالا مامنی برای دردِ دل است، دردِ دلِ همسری که سنگینی نگاهِ همیشه همراهِ احسان را، از قابِ عکسِ شیشه ایِ هم لمس میکند.
🍃انار ها شکوفه داده اند و کوچه باغ سرسبز است.هرسال، همین حوالی که میشود، عطر سید احسان که میپیچد، غنچه انار ها ترک میخورد به لبخندی سرخ،زمستان است اما، بویِ بهار در پیچ و خمِ کوچه پیچیده🍃
🍃کوچه باغِ انار، شاید به ماندنت عادت نداشته باشد اما، عطرت را سخت به آغوش کشیده.
#پروازت_مبارک ؛ علتِ لبخند انارها🙃
.
*#کوچه_باغ_انار_به_ماندنم_عادت_نکن ؛ کتابِ زندگینامه شهید🍀
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_احسان_میرسیار
📅تاریخ تولد : ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۹
📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
🥀مزار شهید : بی بی زبیده_قرچک
@sardare_dellha
Telegram
attach 📎
هستی ام رفت و دلم سوخت و
خون شد جگرم
باخبر باش که بعد از تو
چه آمد به سرم....💔
#بابا_قاسم ❤️
🇮🇷@sardare_dellha
خون شد جگرم
باخبر باش که بعد از تو
چه آمد به سرم....💔
#بابا_قاسم ❤️
🇮🇷@sardare_dellha
#ننه مریم از جمله #زنان فعال #خرمشهر بود که پیش از #دوران انقلاب و بعد از آن #کلاسهای #قرآن دایر کرده و #فرد شناخته شدهای در #شهر محسوب میشد.
🍃🌷🍃
در آن روزهای آتش و خون #ننه مریم، #خانمها و #دخترهایی که به #شهادت میرسیدند و #پیکرشان را به #جنت آباد میبردند را کفن و دفن میکرد.
🍃🌷🍃
بابا مراد #شوهر #ننه مریم را دشمن در #روزهای اول #جنگ در خانه به #اسارت برد. خدا رحمت کند #بابا مراد را، تعریف میکرد که «آمدم در خانه را قفل کنم که به سمت آبادان برویم، چون فکر میکردم این درگیریها یک #جنگ قبیلهای کوچک باشد.
هیچ وقت فکر نمیکردم این همه سال طول بکشد، میخواستیم دوباره برگردیم به #خرمشهر که دشمن من را از جلوی در خانه #اسیر کرد.»
🍃🌷🍃
#ننه مریم تمام مدت در راه بیمارستان و قبرستان بود. تعریف میکرد «گاهی که #کفن نداشتیم #چادر سرم را #کفن میکردم، آب که برای غسل نبود #دبه دبه #آب برای شستن #شهدا پیدا میکردیم.😔
🍃🌷🍃
#دختری #مادر #شهیدش را برای #کفن کرده آورده بود، #پسری #مادرش را آورده بود و چه #صحنههای دردناکی خلق شد. بعضی از #پیکرهای #زنها در اثر #شدت انفجارها #لباسی بر بدن نداشتند.😔
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
در آن روزهای آتش و خون #ننه مریم، #خانمها و #دخترهایی که به #شهادت میرسیدند و #پیکرشان را به #جنت آباد میبردند را کفن و دفن میکرد.
🍃🌷🍃
بابا مراد #شوهر #ننه مریم را دشمن در #روزهای اول #جنگ در خانه به #اسارت برد. خدا رحمت کند #بابا مراد را، تعریف میکرد که «آمدم در خانه را قفل کنم که به سمت آبادان برویم، چون فکر میکردم این درگیریها یک #جنگ قبیلهای کوچک باشد.
هیچ وقت فکر نمیکردم این همه سال طول بکشد، میخواستیم دوباره برگردیم به #خرمشهر که دشمن من را از جلوی در خانه #اسیر کرد.»
🍃🌷🍃
#ننه مریم تمام مدت در راه بیمارستان و قبرستان بود. تعریف میکرد «گاهی که #کفن نداشتیم #چادر سرم را #کفن میکردم، آب که برای غسل نبود #دبه دبه #آب برای شستن #شهدا پیدا میکردیم.😔
🍃🌷🍃
#دختری #مادر #شهیدش را برای #کفن کرده آورده بود، #پسری #مادرش را آورده بود و چه #صحنههای دردناکی خلق شد. بعضی از #پیکرهای #زنها در اثر #شدت انفجارها #لباسی بر بدن نداشتند.😔
🍃🌷🍃
هر 2#پسر #ننه مریم در #آزادسازی #خرمشهر به #شهادت رسیدند. #مرتضی در #عملیات بیت المقدس به #شهادت رسید و #پیکرش را در گلزار #شهدای #آبادان به خاک سپردند.#محمد بعد از #آزادی در #پاکسازی #خرمشهر به #شهادت رسید و #پیکرش را در #جنت آباد به خاک سپردند.
🍃🌷🍃
#ننه در واقع #آخرین #خانمی بود که از #خرمشهر بیرون آمد و #اولین #خانمی بود که وارد #خرمشهر شد. کنار پل #خرمشهر گوسفندی را ذبح کرد در حالی که یک #پسرش #شهید شده #خانه اش #ویران شده بود با #کمک #رزمنده ها خانه اش را #بازسازی کرد و منتظر #همسرش شد.
🍃🌷🍃
#بابا مراد #چهار سال بعد از #اسارت به #کشور #بازگشت. در اثر #شکنجه های اسارت در سال 86# به #شهادت رسید و #ننه مریم هم 40#روز بعد از #دنیا رفت. الان اگر به سر #مزار #بی بی مریم بروید بالای #مزارش نوشته است «مادر یک شهر»😭
🍃🌷🍃
#ننه مریم #مادری که وقتی با #بدن #قطعه قطعه شده #پسرش در #خرمشهر مواجه شد، یک #پتو آورد و #اعضای بدن #شهیدش را جمع کرد و به #خاک سپرد.
😔
🍃🌷🍃
🍃🌷🍃
#ننه در واقع #آخرین #خانمی بود که از #خرمشهر بیرون آمد و #اولین #خانمی بود که وارد #خرمشهر شد. کنار پل #خرمشهر گوسفندی را ذبح کرد در حالی که یک #پسرش #شهید شده #خانه اش #ویران شده بود با #کمک #رزمنده ها خانه اش را #بازسازی کرد و منتظر #همسرش شد.
🍃🌷🍃
#بابا مراد #چهار سال بعد از #اسارت به #کشور #بازگشت. در اثر #شکنجه های اسارت در سال 86# به #شهادت رسید و #ننه مریم هم 40#روز بعد از #دنیا رفت. الان اگر به سر #مزار #بی بی مریم بروید بالای #مزارش نوشته است «مادر یک شهر»😭
🍃🌷🍃
#ننه مریم #مادری که وقتی با #بدن #قطعه قطعه شده #پسرش در #خرمشهر مواجه شد، یک #پتو آورد و #اعضای بدن #شهیدش را جمع کرد و به #خاک سپرد.
😔
🍃🌷🍃
ویراننشین شدم که تماشا کنی مرا
مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا
گفتم میایی و به سرم دست میکشی
اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا
آن شب که گم شدم وسط نیزهدارها
میخواستم فقط که تو پیدا کنی مرا
از آن لبی که دور و برش خیزرانی است
یک بوسهام بده که سر و پا کنی مرا
با حال و روز صورت تغییر کردهات
هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا
معجر نمانده است ببندم سر تو را
پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا
وقتی که ناز دخترکت را نمیخری
بهتر اسیر زخم زبانها کنی مرا
حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیمها
باید زبان بگیری و لالا کنی مرا
عمّه ببخش دردسر کاروان شدم
امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا
#نـوكــر_نـوشــت:
#بابا_حسین
قدّ من کوتاه بود و نیزه ها خیلی بلند
خواستم بر زخمهایت بوسه بگذارم، نشد
#صلیاللهعلیکياسيدناالمظلوميااباعبداللهالحسين
سلامعليكمورحمةالله،صبحتونبخير،روزتونمعطربنام #اباعبدالله
#بهیادشهیدمدافعحرممجیدقربانخانی
#سالروزولادت..🌿🌸🌺🌸🌿
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@sardare_dellha
مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا
گفتم میایی و به سرم دست میکشی
اصلاً بنا نبود ز سر وا کنی مرا
آن شب که گم شدم وسط نیزهدارها
میخواستم فقط که تو پیدا کنی مرا
از آن لبی که دور و برش خیزرانی است
یک بوسهام بده که سر و پا کنی مرا
با حال و روز صورت تغییر کردهات
هیچ انتظار نیست مداوا کنی مرا
معجر نمانده است ببندم سر تو را
پیراهنت کجاست که بینا کنی مرا
وقتی که ناز دخترکت را نمیخری
بهتر اسیر زخم زبانها کنی مرا
حالا که آمدی تو؛ به یاد قدیمها
باید زبان بگیری و لالا کنی مرا
عمّه ببخش دردسر کاروان شدم
امشب کمک بده که مهیّا کنی مرا
#نـوكــر_نـوشــت:
#بابا_حسین
قدّ من کوتاه بود و نیزه ها خیلی بلند
خواستم بر زخمهایت بوسه بگذارم، نشد
#صلیاللهعلیکياسيدناالمظلوميااباعبداللهالحسين
سلامعليكمورحمةالله،صبحتونبخير،روزتونمعطربنام #اباعبدالله
#بهیادشهیدمدافعحرممجیدقربانخانی
#سالروزولادت..🌿🌸🌺🌸🌿
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@sardare_dellha
🌷 #شهیدی_مثل_پدر
💠 #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی پدر بود. همه او را #بابا صدا می كنند.
✍️در روز #میلاد_امام_علی(ع) و #روز_پدر یادی کنیم از مردانی شجاع و عاشق، که رفتند تا نگذارند اینبار فرزندان امیرالمومنین در میان یزیدیان زمانه تنها بمانند، مردانی که رفتند آنسوی مرزها تا با اهدای خون پاکشان نگذارند معجر از سر ناموس مسلمانی کشیده شود.
👈🏻آری مردانی از جنس نور که در کربلای حسین نبودند اما برای یزیدیان دوران، عاشورای به بزرگی دفاع از حرم ساختند تا بگویند، مردان ایران زمین تا زمانی که زنده هستند، نخواهند گذاشت حرم امن الهی جولان گاه خوک صفتان باشد.
💠امروز در میلاد مولایمان حضرت علی(ع) بیاید با فرزندان شهیدان و مدافعان حرم یک صدا شویم و این روز را به تمام شجاع دلان عرصه مبارزه با استکبار تبریک بگوییم.
🌻روز میلاد امیر المومنین
🌻بر شما تبریک علمداران دین
ای شبستان ولایت را قمر
کلنا عباس زینبها به سر
رخت عباسی زینب کرده بر
بر شما فرخنده این #روز_پدر♥️
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
@sardare_dellha
💠 #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی پدر بود. همه او را #بابا صدا می كنند.
✍️در روز #میلاد_امام_علی(ع) و #روز_پدر یادی کنیم از مردانی شجاع و عاشق، که رفتند تا نگذارند اینبار فرزندان امیرالمومنین در میان یزیدیان زمانه تنها بمانند، مردانی که رفتند آنسوی مرزها تا با اهدای خون پاکشان نگذارند معجر از سر ناموس مسلمانی کشیده شود.
👈🏻آری مردانی از جنس نور که در کربلای حسین نبودند اما برای یزیدیان دوران، عاشورای به بزرگی دفاع از حرم ساختند تا بگویند، مردان ایران زمین تا زمانی که زنده هستند، نخواهند گذاشت حرم امن الهی جولان گاه خوک صفتان باشد.
💠امروز در میلاد مولایمان حضرت علی(ع) بیاید با فرزندان شهیدان و مدافعان حرم یک صدا شویم و این روز را به تمام شجاع دلان عرصه مبارزه با استکبار تبریک بگوییم.
🌻روز میلاد امیر المومنین
🌻بر شما تبریک علمداران دین
ای شبستان ولایت را قمر
کلنا عباس زینبها به سر
رخت عباسی زینب کرده بر
بر شما فرخنده این #روز_پدر♥️
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
@sardare_dellha
💐 قهرمان من …تولدت مبارک 💐
خوش به حالمون که تورو بابا صدا می کنیم
بابایی که در بودنش بهترین لحظات رو باهاش گذروندیم … هر بار روی دوشت بردی بالا ، حس می کردیم روی عرشیم ، هر بار بغلمون می کردی فکر می کردیم دنیا هیچ غمی نداره ، غرق امنیت و محبت بودیم با تو
روزهای اندکی که پیش ما بودی سیرمون می کردی از محبت و عشق تا دووم بیاریم و بتونیم دوریت رو تحمل کنیم .
نمیدونستی
که هروقت رفتی دل ما را با خودت بردی
این دفعه خیلی طول کشید
بزرگ شدیم ویواش یواش فهمیدیم داستان های جذابت قبل از خواب ، داستان هایی بود که قهرمانش خودت بودی نه دیگران
چقدر دلم برای صدات تنگ شده
شروع می کردی قصه گویی
با صدای کم که ارامش بدی بهمون بخوابیم
یوهوی می شد دشمن زد و ما زدیم
کلی شهید دادیم ولی زمین را گرفتیم
جوگیر می شدی و ما که دلمون هیچ وقت نخواست بخوابیم که لحظه ای رو کنارت تلف نکنیم ، کلی کیف می کردیم و اخرش کشتی می گرفتیم سه تایی می خندیدیم و از خستگی خوشحالی می خوابیدیم بالاخره .
خیلی وقته با کشتی بازی نخوابیدیم .
ایندفعه خیلی طول کشید
نزدیک یک سال پیش به مامان گفتن این گرفتاری بزودی تموم میشه و بزودی برمیگردی.
اون روز کلی نقاشی کشیدیم برات
مامان همرو آویزون کرد توی راه پله و توی خونه ، یکیشون که خیلی قشنگ و بزرگ بود زدیم روی دیوار خونه ، خیلی هاشون پاره شدن از بس که منتظر موندن ، دقیقا مثل قلب ما .
این اولین بار نیست که تولدت هست ولی خودت نیستی
ولی بابا
ایندفعه خیلی طول کشید
لطفا برگرد
#بابا_تولدت_مبارک
#اسیر_مدافع_حرم_و_وطن
#محمدرضا_نوری
#ابوعباس
#ضيف_الاسير
🇮🇷@sardare_dellha
خوش به حالمون که تورو بابا صدا می کنیم
بابایی که در بودنش بهترین لحظات رو باهاش گذروندیم … هر بار روی دوشت بردی بالا ، حس می کردیم روی عرشیم ، هر بار بغلمون می کردی فکر می کردیم دنیا هیچ غمی نداره ، غرق امنیت و محبت بودیم با تو
روزهای اندکی که پیش ما بودی سیرمون می کردی از محبت و عشق تا دووم بیاریم و بتونیم دوریت رو تحمل کنیم .
نمیدونستی
که هروقت رفتی دل ما را با خودت بردی
این دفعه خیلی طول کشید
بزرگ شدیم ویواش یواش فهمیدیم داستان های جذابت قبل از خواب ، داستان هایی بود که قهرمانش خودت بودی نه دیگران
چقدر دلم برای صدات تنگ شده
شروع می کردی قصه گویی
با صدای کم که ارامش بدی بهمون بخوابیم
یوهوی می شد دشمن زد و ما زدیم
کلی شهید دادیم ولی زمین را گرفتیم
جوگیر می شدی و ما که دلمون هیچ وقت نخواست بخوابیم که لحظه ای رو کنارت تلف نکنیم ، کلی کیف می کردیم و اخرش کشتی می گرفتیم سه تایی می خندیدیم و از خستگی خوشحالی می خوابیدیم بالاخره .
خیلی وقته با کشتی بازی نخوابیدیم .
ایندفعه خیلی طول کشید
نزدیک یک سال پیش به مامان گفتن این گرفتاری بزودی تموم میشه و بزودی برمیگردی.
اون روز کلی نقاشی کشیدیم برات
مامان همرو آویزون کرد توی راه پله و توی خونه ، یکیشون که خیلی قشنگ و بزرگ بود زدیم روی دیوار خونه ، خیلی هاشون پاره شدن از بس که منتظر موندن ، دقیقا مثل قلب ما .
این اولین بار نیست که تولدت هست ولی خودت نیستی
ولی بابا
ایندفعه خیلی طول کشید
لطفا برگرد
#بابا_تولدت_مبارک
#اسیر_مدافع_حرم_و_وطن
#محمدرضا_نوری
#ابوعباس
#ضيف_الاسير
🇮🇷@sardare_dellha