باز کن پنجره را صبح و عسل میچسبد
بوسه وخنده کمـی نـاز و بغل میچسبد
حرف من نیست همه اهل قلم میگفتند
به هوای توفقط شعر و غـزل میچسبد
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
بوسه وخنده کمـی نـاز و بغل میچسبد
حرف من نیست همه اهل قلم میگفتند
به هوای توفقط شعر و غـزل میچسبد
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
شبیه درد بی درمانم افسوس ،
کویرم تشنه ی بارانم افسوس
کسی هرگز نمی فهمد سراپا ،
وجـودم را غمی مبهم گرفته
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
کویرم تشنه ی بارانم افسوس
کسی هرگز نمی فهمد سراپا ،
وجـودم را غمی مبهم گرفته
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
ای سَبب ِ این همه ویرانیم ، عامل این حال پریشانیم
آخر این قصه کجا میرسد، تا به کجا ازچه بسوزانیم؟
از چه گرفتی زشبم ماه را ؟از چه نشاندی به دلم آه را؟
بی تونفس سخت به تنگ آمده، یخ زده ام سرد وزمستانیم
با من عاشق تو جفا کرده ای، ترک من و ترک وفا کرده ای
این همه غم حق من و دل نبود ،باعث شب گریه ی پنهانیم
شادی تو شادی من بود نه ؟ عشق تو آبادی من بود نه ؟
با که نشستی که دلت را ربود ؟سخت گرفتاربه ویرانیم
با که بگویم غم دل! یار نیست، سهم محبت به خدا خار نیست
از چه شدی دل شکنم نازنین؟ مُهر فنا خورده به پیشانیم
باتو دلم رنگ صفا میگرفت، این تن آزرده شفا میگرفت
قبله ی من سوی نگاه توبود، ای سبب کفر و مسلمانیم
من به کجا تو به کجا ای دریغ ،من به وفا تو به جفا ای دریغ
این همه عاشق شدنم بس نبود؟ من پر دلتنگی و بُحرانیم
از تو و عشق تو به دورم هنوز ،عاشقم و سنگ صبورم هنوز
شاعر چشمان تو بودن کم است ؟تا به ابد من به تو زندانیم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
آخر این قصه کجا میرسد، تا به کجا ازچه بسوزانیم؟
از چه گرفتی زشبم ماه را ؟از چه نشاندی به دلم آه را؟
بی تونفس سخت به تنگ آمده، یخ زده ام سرد وزمستانیم
با من عاشق تو جفا کرده ای، ترک من و ترک وفا کرده ای
این همه غم حق من و دل نبود ،باعث شب گریه ی پنهانیم
شادی تو شادی من بود نه ؟ عشق تو آبادی من بود نه ؟
با که نشستی که دلت را ربود ؟سخت گرفتاربه ویرانیم
با که بگویم غم دل! یار نیست، سهم محبت به خدا خار نیست
از چه شدی دل شکنم نازنین؟ مُهر فنا خورده به پیشانیم
باتو دلم رنگ صفا میگرفت، این تن آزرده شفا میگرفت
قبله ی من سوی نگاه توبود، ای سبب کفر و مسلمانیم
من به کجا تو به کجا ای دریغ ،من به وفا تو به جفا ای دریغ
این همه عاشق شدنم بس نبود؟ من پر دلتنگی و بُحرانیم
از تو و عشق تو به دورم هنوز ،عاشقم و سنگ صبورم هنوز
شاعر چشمان تو بودن کم است ؟تا به ابد من به تو زندانیم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
اگر نقاش بودم این جهان را ، بدون غصه و غم میکشیدم
برای سینه ها مهر و محبت ، به لبها خنده هردم میکشیدم
اگر نقاش بودم قلبها را ،بدور از کینـه و نفرت ، خیانت
تمام غنچـه های آرزو را ،بدور از آفت و سم میکشیدم
تمام دشتها را از شقایق ، تمام چهره ها را صاف و صادق
حیاط خانه های بیکسی را ،پُر از گلهای مریم میکشیدم
برای هر دلِ زارو شکسته ،برای خسته ی از پا نشسته
برای بغض های درگلوهم ،به هردردی که مرهم میکشیدم
@sange3abur
برای هر دلی دلداده ای پاک ، و عشقی بی هوس درسینه ای چاک
تمام کوچه ها را عاشقانه ، و بارانی که نـم نـم میکشیدم
به شبهایی که تاریک است! نوری ، برای غصه ها ! سنگ صبوری
کنار هم پر از مهر و محبت ،جهانی سبز و خرم میکشیدم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
برای سینه ها مهر و محبت ، به لبها خنده هردم میکشیدم
اگر نقاش بودم قلبها را ،بدور از کینـه و نفرت ، خیانت
تمام غنچـه های آرزو را ،بدور از آفت و سم میکشیدم
تمام دشتها را از شقایق ، تمام چهره ها را صاف و صادق
حیاط خانه های بیکسی را ،پُر از گلهای مریم میکشیدم
برای هر دلِ زارو شکسته ،برای خسته ی از پا نشسته
برای بغض های درگلوهم ،به هردردی که مرهم میکشیدم
@sange3abur
برای هر دلی دلداده ای پاک ، و عشقی بی هوس درسینه ای چاک
تمام کوچه ها را عاشقانه ، و بارانی که نـم نـم میکشیدم
به شبهایی که تاریک است! نوری ، برای غصه ها ! سنگ صبوری
کنار هم پر از مهر و محبت ،جهانی سبز و خرم میکشیدم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
درد یعنی! نیمه شبها گـریــه هـای بی صدا
درد یعنی !در جــوانی قــامتـی از غصـه تا
درد یعنی !همــدم و همصحبـت بــا آینــه
درد یعنی! یـک نفــر حتــی نبــاشد آشنــا
درد یعنی! آرزوی مـرگ در هـر نیمه شب
درد یعنی! بعد از عمری رفتنت سوی فنا
درد یعنی! بغض و فـریــاد ِ نشسته در گلو
درد یعنی! آن غروری که شکسته بی صدا
درد یعنی! حسرت یک روز خوش در زندگی
درد یعنی !موج و طوفان ،کشتیِ بی ناخدا
درد یعنی! صد سوال و پرسش اما بی جواب
درد یعنی! زنـدگـانـی و چــرا پشت چـــرا
درد یعنی !خسته و آزرده باشی از خودت
درد یعنی! مثل من سنگ صبـور غصه ها
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
درد یعنی !در جــوانی قــامتـی از غصـه تا
درد یعنی !همــدم و همصحبـت بــا آینــه
درد یعنی! یـک نفــر حتــی نبــاشد آشنــا
درد یعنی! آرزوی مـرگ در هـر نیمه شب
درد یعنی! بعد از عمری رفتنت سوی فنا
درد یعنی! بغض و فـریــاد ِ نشسته در گلو
درد یعنی! آن غروری که شکسته بی صدا
درد یعنی! حسرت یک روز خوش در زندگی
درد یعنی !موج و طوفان ،کشتیِ بی ناخدا
درد یعنی! صد سوال و پرسش اما بی جواب
درد یعنی! زنـدگـانـی و چــرا پشت چـــرا
درد یعنی !خسته و آزرده باشی از خودت
درد یعنی! مثل من سنگ صبـور غصه ها
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
تـو ندیدی کـه چها بـا مـن عاشق کردند
دل خـونم بـه ستــم رنـگ شقایق کردند
آخر نامه ام امضا شده است سنگ صبور
آنکه هر لحظه به یاد توشود زنده به گور
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
دل خـونم بـه ستــم رنـگ شقایق کردند
آخر نامه ام امضا شده است سنگ صبور
آنکه هر لحظه به یاد توشود زنده به گور
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
دیـر آمده ای تکیه کنی شانه نمانده
شرمنده اگر ، شانـه ی مردانه نمانده
بـاران بـلا بـر سر من ریخته دنیـا
از کـوه غـرورم به جز افسانه نمانده
از بخت بدم حادثـه در حادثه رخ داد
طـوفـان بـلا آمده و خانـه نمانده
هر گل که به دستان خودم کاشته بودم
پـژمـرده و پرپر شده گلخـانه نمانده
ازحال خرابم چه بگویم به تو ای شمع ؟
بـال و پـر من سوخته پـروانه نمانده
دیـر آمده ای دل بسپاری به دل من
غارت شده دل آن دل دیـوانه نمانده
ازمن چه بجا مانده دلِ سنگ صبـورم ؟
ویران شده ام جزغم و غمخانه نمانده
#جوادالماسی
@sange3abur
شرمنده اگر ، شانـه ی مردانه نمانده
بـاران بـلا بـر سر من ریخته دنیـا
از کـوه غـرورم به جز افسانه نمانده
از بخت بدم حادثـه در حادثه رخ داد
طـوفـان بـلا آمده و خانـه نمانده
هر گل که به دستان خودم کاشته بودم
پـژمـرده و پرپر شده گلخـانه نمانده
ازحال خرابم چه بگویم به تو ای شمع ؟
بـال و پـر من سوخته پـروانه نمانده
دیـر آمده ای دل بسپاری به دل من
غارت شده دل آن دل دیـوانه نمانده
ازمن چه بجا مانده دلِ سنگ صبـورم ؟
ویران شده ام جزغم و غمخانه نمانده
#جوادالماسی
@sange3abur
گفتمش دل میخری ؟ اما شکسته
خسته از نامردمی از پا نشسته
میـفروشم دفتــر اشعارم امــا
تارو پود دفترم از هم گسسته
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur
خسته از نامردمی از پا نشسته
میـفروشم دفتــر اشعارم امــا
تارو پود دفترم از هم گسسته
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@sange3abur