دکتر سلمان فاطمی . نورولوژیست
643 subscribers
2.12K photos
142 videos
46 files
2.77K links
متخصص بیماریهای مغز و اعصاب
Download Telegram
💎مکانیک کوانتوم و آشکارسازی محدودیت های ذهن/ "ذهن غیر مادی" و "اراده ی آزاد"💎
نوروسافاری | یکی از دانشمندان موسسه تحقیقاتی Perimeter کانادا، روش جدیدی را جهت آزمودن محدودیت های مکانیک کوانتوم، به وسیله ی اعمال کردن آن بر روی ذهن انسان، پیشنهاد کرده است. این ایده بر اساس تئوری "عمل شبح‌ وار در فاصله"  یا درهم تنیدگی کوانتومی (Quantum Entanglement) شکل گرفته است. این بدان معنا است که دو ذره مجزا می توانند ویژگی هایشان را باهم به اشتراک گذاشته و از هم تاثیر بپذیرند. اما این موضوع تنها وقتی آشکار می شود که اندازه گیری صورت گیرد. یکصد سال پیش آلبرت انیشتین تصور میکرد که این مقوله امکان پذیر نیست و فیزیکدانان تا به امروز به دنبال راه هایی جهت اثبات اشتباه او بوده اند. به گزارش نوروسافاری به نقل از نیوساینتیست، جهت تست...
💫http://www.neurosafari.com/?p=9648
🌟 #consciousness #EEG #free will #Quantum Entanglement #spooky action #super-determinism #آگاهی #اختیار #اراده آزاد #کوانتوم🌟
👈به کانال تلگرام دانش مغز و علوم اعصاب "نوروسافاری" ملحق شوید:
https://telegram.me/joinchat/CihxzDwTa19DOIUZRYLVjw 💢
چه موجودی به ناظر هوشمند، هویت و شخصیت میدهد؟!

هوشیاری در بستر ژن ها است یا فراتر از آن؟

منبع هوشیاری کجاست قسمت چهل و چهارم
"هوشیاری دارای جلوه یا هوشیاری آشکار، یک بخش کوچک از هوشیاری بدون جلوه یا ناآشکار است.

هوشیاری دارای جلوه، همراه با DNA ناظر به صورت پادساعتگرد، می چرخد. (سیارات منظومه ی خورشیدی و از جمله زمین، انسان و دی ان ای موجودات زمینی، در جهت پادساعتگرد به دور خورشید، میچرخند.)

هر ناظر، یک تکینگی از هوشیاری آشکار و نا آشکار است که با "اکنون یا حال"، مرتبط و متصل میشود ولی ناظر(اصلی)، موجود نیست و در هر نفس، به سمت وحدت(ناظر واحد یگانه)، متحول می شود."

< Breathe>

Manifest consciousness is a little part of nonmanifest consciousness.

Manifest consciousness rotating with the observer's DNA anticlockwise spin.

Every observer is the Singularity of manifest and nonmanifest consciousness, connecting at Now.

But the observer is nonexistent, ablated into oneness in every breath.

#Consciousness
#Awareness

https://m.facebook.com/groups/241547951030180/permalink/489059962945643/

از ماده ی آشکار و پنهان تا هوشیاری آشکار و پنهان

عادت نگاه بر ماده و ابعاد آن، ممکن است باعث غفلت از علت ها و محرک هایی باشد که در پس ماده، وجود دارد.

ماده ی آشکار و ماده ی پنهان، با عبارت هایی مانند ماده ی روشن و تاریک و یا ماده ی manifest و nonmanifest و یا ماده ی دارای جلوه گری و ماده ای که جلوه ای ندارد ... بیان می‌شود.

این در حالی است که ماده ی روشن و قابل مشاهده توسط انسان، نزدیک به ۴ درصد کیهان را تشکیل می‌دهد و بخش غالب کیهان ماده ی ناپیدا، تاریک یا غیر متجلی یا nonmanifest است.

ماده، چیزی جز برداشت ناظر زمینی هوشمند، از محیط اطراف خود نیست. ابزارهای حسی این موجود هوشمند، در راستای نیازهای تکاملی خود تحت فرمان ژنها، بخش اندکی از امواج الکترومغناطیس موجود در محیط را برمی گیرد و آن را از طریق واسطه های فراوان به مغز و از انجا به مرکز ادراکی می فرستد.

این فرایند که تحت تسلط ژنها رخ میدهد، انتقال اطلاعات موجود در امواج محیط به مراکز دیگر است و آنچه توسط مرکز هوشیاری فرد، دریافت می‌شود به شکل بو، مزه، رنگ و ... خودنمایی یا جلوه گری میکند.

آنچه شکل می‌گیرد فرایندی است که نهایتا به ناظر هوشمند می رسد و این ناظر به آن هویت و تشخیص میدهد ولی چه موجودی به ناظر هوشمند، هویت و شخصیت میدهد؟!

اگر ناظر هوشیار نخستین نبود چیزی از محیط اطراف درک و دریافت نمیشد ولی شکل و خصوصیات خود این ناظر، مدیون مشاهده ی چه موجودی است؟

هوشیاری در بستر ژن ها است یا فراتر از آن؟

امکانات شناختی موجود در بدن، ساخته ی فرایند تکامل چند میلیارد ساله حیات زمینی است. در این فرایند طولانی، آنچه در زندگی، کمکی به تکامل یا به عبارتی سازگاری بیشتر با محیط، نمیکند زدوده می‌شود. این فرایند اجباری و تکاملی در محیط مادی، با تکثیر و یا زدودن ژن هایی انجام می‌شود که پایه و ریشه ی حیات زمینی هستند.

مشاهده ی همراه با ژن ها، مشاهده ای بر اساس نیاز بقا است و این نیاز، در ژن ها وجود دارد. این فرایند خودخواه، منجر به مشاهده ای بر اساس این خودخواهی می‌شود؛ مشاهده بر اساس مرز و حد خود با دیگران و هویت بخشی هر چند مصنوعی و توهمی به اشیای اطراف برای به سرانجام رساندن بقا!

این نگاه هرچند نیازهای خودخواه ژن ها را درمحدوده ی ممکن در جهان مادی برآورده میکند، ولی نگاهی توهمی و نه حقیقی است.

ولی تا ناظری نباشد که ناظر هوشمند نخست را عینیت و شخصیت و هویت ببخشد، ناظر نخست، دور از ذهن و تصور است. این فرایند ممکن نیست تا بی نهایت ادامه یابد بلکه به ناظر هوشیار بی نیازی- که شاهد و ناظر بر همه چیز است و خودش نیازی به ناظر دیگر ندارد ادامه می یابد. (به مباحث مربوط به نقش ناظر در هویت بخشی به اشیا در آزمون ذهنی گربه ی شرودینگر، در همین کانال مراجعه شود.)

آیا ناظری که بر شیء مادی می‌نگرد، قادر است بر ناظر دیگری- که بر او عینیت و شخصیت و هویت میدهد- بنگرد؟ طبیعا ناظر پایینی همه ی خصوصیات و صفاتش، مدیون ناظر بالایی است و بدون وجود آن، هویتی برای ناظر پایینی متصور نیست. با این حال، ناظر بالایی خودش در هویت و شخصیت، مدیون ناظر دیگری است که از سطحی بالاتر بر آن مینگرد‌ و ناظر نخست، اگر بتواند وجود ناظر بالایی را حدس بزند، به دلیل عدم تسلط بر جنبه های مختلف آن به دلیل نگاه از مجموعه ی زیرین، قادر به درک و حس آن به صورت ملموس نیست زیرا اساسا در همه ی ابعاد و خصوصیات، ناظر پایین زاییده و معلول ناظر بالایی است و از افقی مینگرد که کل وجود ناظر بالایی را در اختیار ندارد.(و در اینجا در نگاه ناظر پایینی، ممکن است اساسا ناظر یا هوشیاری بالایی، ناآشکار یا nonmanifest باشد.)
"هنر مشاهده کننده، تلاش برای رها شدن از قفس ادراکی تحمیل شده بر او در نتیجه نقص شناختی است."
وفور و فراوانی
وقتی من، آرامش(صفر)را انتخاب کنم، من آن صفر هستم؛ و به دور از شماره هایی که بازی می کند، فراوانی و وفور در درون من است!
حقیقت "وجود" و "عدم وجود"چگونه است؟
حقیقت"بود" و "نبود"چگونه است؟ "نوسان" و "آرامش"!
"برداشت"و"عدم برداشت"
"درک" و "عدم درک"
"حس" و"عدم حس"
و چه کسی است که بتواند ادعا کند حس و ادراک او، بی نیاز از شناخت بیشتر، معیار سنجش برای "وجود" و"عدم وجود" است؟ جز دیوانه ی مغروری که خود را قدیمی و بی نیاز می پندارد!
حس و ادراک- قسمت پنجاه و پنجم
در زمانی که صفر، صفر مطلق نیست، به جای عبارت وجود و عدم وجود، عبارت "نوسان" و "آرامش" شایسته تر به نظر میرسد.
هر چیز ضرب در صفر برابر است با صفر و این صفر، صفر مطلق نیست
و هر چیز ضرب در یک، برابر است با هرچیز و این هر چیز، وجود مطلق نیست.
آرامشstillness برابر است با صفر
و ارتعاشvibration، برابر است با یک
ولی کدام حقیقی است: "صفر یا یک"؟
در مغزی که بر ارتعاش تمرکز کند، "هرچیز" وجود دارد
و در مغزی که بر آرامش تمرکز کند، "آرامش" زنده می شود.
ابزار شناخت و هوشمندی مشاهده کننده و ناظر، همیشه در ظرف موقعیت وجودی او، محصور و گرفتار است. هنر مشاهده کننده، تلاش برای رها شدن از قفس ادراکی تحمیل شده بر او در نتیجه نقص شناختی است.
https://www.facebook.com/photo/?fbid=5720193378008071&set=pcb.5720193594674716

When I choose stillness, I'm that Zero, away from the numbers game, abundance is mine.
everything*0=0
Everything*1= everything
0=stillness,
1= vibration, Hz
Brain focusing on vibration, everything existence...
Brain focusing on stillness,
stillness alive.
#Stillness
#Awaken
#Consciousness
مدیون "اگو" یا خود ناموجود
یگانگی از طریق خود ناموجود! تا هر قالب چگال شده را با مشاهده مقایسه کند وخطای ادراکی یا ایلوشن زمان شود؛ یک قالب را با قالب دیگر مقایسه کند تا جهان منحصر به فرد و بدن انسان را بیافریند
مدیون اگو یا خود ناموجود!
بدون این خود ناموجود، یگانگی نمی‌تواند بی نهایت را در ایلوشن"خطای ادراکی" دوگانه ی زمان تجربه کند. بدون این خود ناموجود، یگانگی نمی‌تواند در جهان ماتریسی بچرخد و "آرامش" یا "اسم ما" نامیده شود!.
<Gratefully the nonexistent ego>
Oneness through the nonexistent ego to compare every condensed frame by observation to become the illusion of time. (Pic1,2)
A-frame by another frame to create a unique universe and human body. (pic3)
Gratefully the nonexistent ego.
Without this nonexistent ego, oneness cannot experience infinite in this duality illusion of time.
Without this nonexistent ego, oneness cannot spin in this matrix world and be named stillness divinely. Our's name. (Pic3,4) 😊
#Consciousness
#Oneness
#Stillness
#Ego
#Quantum
https://www.facebook.com/photo/?fbid=5744112072282868&set=pcb.5744112392282836
"خود ناموجود" که بی نهایت را در قالب زمان و دیگر ابعاد می آورد و این ابعاد، در حقیقت نوعی خطای ادراکی یا ایلوشن از واقعیتی غیر قابل درک است.
و ما برای وجود، مدیون این ناموجودیم تا حقایق را در ظرف وجودی ما وارد کند.
ولی این "خود ناموجود" مدیون چیست؟
این خود ناموجود، مدیون خود ناموجود دیگری است که آن را از سطحی بالاتر مشاهده کند.
قصر چیزی نیست، ویران کن بدن گنج در ویرانی است ای میر من)شعر از جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی)
(به مباحث مربوط به آزمون ذهنی "گربه ی شرودینگر"در کانال تلگرام دکتر سلمان فاطمی مراجعه شود.)
برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
در آزادی اصیل خود، منبع آرامش و سکوت باش تا شعف بی انتها را تجربه کنی.

ذهن، همه چیز را واقعی می کند.‌

تجلی، با مشاهده است؛ از درجه ی آزادی کوانتومی تا سطح چگال شده به جهان برنامه ریزی شده ی نیوتونی.

تو اساسا آزاد هستی و با ذهن خود، محدود می شوی.

ذهن، نیازمند است و هر چیز را واقعی میکند تا به ناوجود خود، بازخورد دهد.

در آزادی اصیل خود، منبع آرامش و سکوت باش تا شعف بی انتها را تجربه کنی.
توضیحات: آنچه در ذهن ناظر هوشمند شکل می‌گیرد، از مرحله ی امواجی بازتاب شده از هر شیء، به مرحله ی تصویر این امواج روی اندام حسی و از اندام حسی به تصویر روی واسطه های سیناپسی و در نهایت تصویر آن، روی ابزار هوشمندی تبدیل میشود؛ یعنی آنچه در ذهن ناظر شکل می‌گیرد با حقیقت اشیا بسیار متفاوت است و فقط نیاز او را در جهت بقای بیشتر در کیهانی که در آن میکند فراهم میسازد و از حقیقت اشیا دور است.

این ذهن نیازمند برای بقا، در محدوده ی نیاز خود، به اشیای اطراف، شکل و رنگ و هویت میدهد تا با کمک این حدود، راهی به سوی بقای بیشتر پیدا کند.

< φ >

The mind makes everything real.

Manifest by observation, from Quantum's freedom latitude (φ), condensed to the programmed Newton's world.

You're freedom originally and be bonded by the mind. The mind needs and makes everything real to feed its nonexistent.

Be the source of stillness in the original freedom to experience eternal bliss.🌟

#Consciousness
#Stillness
#Quantum
https://www.facebook.com/100000523950245/posts/5886503898043684/
اگر درک خود را از خود تغییر دهیم و خود را موجوداتی ابدی ببینیم که تجربه ی فیزیکی خود را ایجاد می کند؛ موجوداتی که در سطحی از وجود، متحد می شوند و ما این سطح را آگاهی و هوشیاری می نامیم، آنگاه به روشی بسیار متفاوت، شروع به دیدن و ایجاد این دنیایی خواهیم کرد که در آن زندگی می کنیم.

ادگار میچل فضانورد آپولو،۱۴ ماموریت
#فضانورد #طعم #موجودات
#کیهان #به_هم_پیوسته #متصل
#کائنات #یکپارچه #علوم_پایه
#آگاهی #خلا #کوانتومی
#ثبت_شده #واحد

مترجم: شیما ذوالفقاری

"If we change our perception of ourselves and come to see ourselves as eternal beings creating our own physical experience, beings united on the plane of existence we call consciousness, then we will begin to see and create this world we live in in a very different way. - Edgar Mitchell, astronaut, Apollo 14 mission

#astronaut #perception #beings #cosmos #interconnected #connected #universe #unified #science #consciousness #vacuum #quantum #filed #unity
No need to search chakra or ascend vibration, it's only the ego's behavior to stable this materialized body and world. Be remembered every frequency comes from stillness and back to stillness, all abundance and rotating within you. (Pic11)
#Consciousness
#Chakra
#Awareness
#Frequency
https://www.facebook.com/100000523950245/posts/5908267559200651/
توازن در طبیعت
برای زندگی سالم، یافتن توازن ها حیاتی است.
توازن دینامیک بین قلب و مغز، وجود دارد؛ یک تبادل اطلاعات- که میدان هر دو را افزایش و توسعه میدهد. هزاران سلول عصبی در قلب هست که در تبادل پایدار با سلولهای عصبی مغز و معده هستند(سیستم عصبی روده ای). این سلولها هرچند مستقل از مغز هستند ولی فرایند مشترکی را در کار کردن دارند. آنها و سلولهای عصبی مغز، انتقال دهنده ی پیام الکتریکی هستند.
بدن انسان به شکل بنیادینی، طبیعت الکتریکی دارد(سلول‌های عصبی جریان الکتریکی را منتقل می‌کنند).
یافتن این توازن مهم است و ما را تبدیل به هنرمند می کند.
Balance is in nature.
A dynamic balance exists between the heart and the brain, an exchange of information that increases the field of both. There are thousands of neurons in the heart that are connected in a constant exchange with those of the brain and the stomach (the enteric nervous system).
The human body is fundamentally electric in nature (nerve celles are conducting the electrical current).
Finding this balance is important and makes us artists of the everyday.
#heart #brain #balance #neurons #information #exchange #consciousness #feedback #feedforward #holographic #fractal #universe #unified #science #physics #haramein
https://www.facebook.com/100044076761942/posts/631332925012594/👇🏿
کوشش نکن ماده را آشکار و متجلی کنی.
این، غیر ممکن است.
ماده، قبل از آنکه فکر کنی، آشکار خواهد شد. ماده همه اش، ماتریس از پیش تعیین شده و از پیش برنامه ریزی شده است.
مشاهده گر، ناموجود است.
هوشیاری متجلی، فقط یک خطای ادراکی است و مشاهده گر همیشه میخواهد هرچیز را متجلی کند تا ناموجود خود را بازخورد دهد.
فراوانی و کثرت همیشه در "سکوت اکنون" است؛ مهم نیست چه چیزی شبیه قالب شود.
< Now>
Do not try to manifest material, it's impossible.
It will appear automatically before you think. It's all predetermined and programmed Matrix.
The observer is nonexistent, the manifest consciousness is an illusion only. And the observer always wants to manifest everything to feed its nonexistent.
The abundance is always in the stillness of Now, no matter what appears frame is. (Pic6)
#Consciousness
#Awareness
#Stillness
#Now
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=6095231640504241&id=100000523950245
توضیح:
"اگر ظرف را کوچک نگه داشتی، بر حقیقت خرده نگیر!"
"کوشش نکن ماده را متجلی کنی، این غیر ممکن است": آنچه از ماده، درک و حس میشود، تلاش ذهنی ناظر هوشمند در جهت برطرف کردن نیازهای تکاملی است؛ او هرچند گوشه ای از حقیقت اشیا را درک میکند ولی تا رسیدن به حقیقت اشیا فاصله ای زیاد دارد.
آنچه در ذهن، متجلی و آشکار میشود، تلاشی از طرف ابزار هوشمندی برای برطرف کردن نیازهای تکاملی ناظر است، پس درک حقیقت اشیا- آنگونه که هست- غیر ممکن است و فکر و ظرف ذهنی این ناظر، بخشی از حقیقت اشیا را متجلی میسازد.
این در حالی است که قبل از ذهن او، این وجود، بوده است ولی شکل و هویت بخشی به آن در ذهن، صورت می‌گیرد.
آنچه ناظر می بیند تلاشی ذهنی در جهت برطرف کردن نیازهای او با توجه به محیطی است که در آن زندگی می‌کند. ماده ی موجود فقط آن ماده ای نیست که در ذهن، شکل میگیرد بلکه ماده ی اصیلی را هم شامل می‌شود که محرک و عامل آن "تصور ذهنی حاصل شده از هوشیاری" است و این ماده ی اصیل، قبل از نگاه ناظر، وجود دارد و پرتوافکنی میکند یعنی قبل از ناظر، برنامه ریزی شده است ولی آنچه از این پرتوها در ذهن ناظر، درک می‌شود، فقط بخشی محدود در جهت برطرف کردن نیازهای تکاملی است و آنچه ناظر مشاهده میکند، ظرفی است که پرتوها و وجودها در آن ریخته می‌شود.
این ظرف، در ظرف خودش، قابل مشاهده و شناسایی و تعیین و تشخیص نیست بلکه برای مشاهده ی آن باید ظرف دیگری در مرتبه ای فراتر وجود داشته باشد تا ظرف نخست به عنوان چیزی قابل شناسایی و بررسی، در آن ریخته شود.(به مباحث مربوط به آزمون ذهنی "گربه ی شرودینگر" در همین کانال مراجعه شود.)
هوشیاری متجلی، یک خطای ادراکی است و تلاش مشاهده گر برای هویت بخشی یا متجلی کردن واقعیت موجود، تلاشی در جهت بازخورد و یافتن بهترین و سازگارترین راه با شرایط موجود است. بازخورد، تلاشی برای بهبود بازده و بالا بردن راندمان است. ناظر هوشمند، می‌کشود با بازنگری بر نتیجه و محصول فکر و عمل خود- که بازخورد نامیده میشود- نتیجه ها را ارتقا دهد و راندمان را بالا ببرد.
فراوانی و کثرت، نتیجه ی نیازهای این ناظر است یعنی ناظر برای برطرف کردن نیازهای خود و حفظ بقا، مرزها و حدودی را تصور میکند تا او را در جهت بقای بیشتر در جهانی که زندگی میکند یاری دهد.
آنچه این فراوانی و کثرت را می آفریند، نیازهای موجود ثابت و دور از این مرزها و کثرت هاست وگرنه در میان کثرت و فراوانی، تشخیص کثرت و فراوانی دشوار است. "سکوت اکنون" و "آرامش موجود" در ذهن- که فراتر از کثرت ها و فراوانی هاست- میتواند این کثرت و فراوانی را بیافریند و هرچند نتیجه ی این تلاش، دور از حقیقت جاری است ولی تلاشی ارزنده در جهت حفظ خود و بقا در جهان خود است.
قالب، اصیل نیست. قالب، قابل تغییر و دگرگونی است و ظرف آن، میتواند بزرگ و کوچک شود. قالب فقط ظرفی در جهت دریافت حقیقت است. قالب هر چه باشد، تاثیری در حقیقت موجود ندارد بلکه در میزان دریافت حقیقت، تاثیر گذار است. ظرف کوچک، حقیقت کوچک و ظرف بزرگ، حقیقت بزرگتری را دریافت میکند. حقیقت، منتظر ظرف های بزرگتری است تا بیشتر جلوه گری کند
پس اگر ظرف را کوچک نگه داشتی، بر حقیقت خرده نگیر!
توضیح از دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
👇🏿
(کارما دیدگاه هندویی از قانون علیت است که در آن افکار، کردار و گفتار خوب ممکن است به اثرات مفید، منجر شود؛ در حالی که افکار، کردار و گفتار بد ممکن است اثرات مضر، بر جای بگذارد.
با این حال، بسیاری از کارشناسان ترجیح می‌دهند به کارما به عنوان چیزی بیش از «خوب» یا «بد» نگاه کنند. به گفته جنیفر رودز (Dr. Jennifer Rhodes) روانشناس آمریکایی:
کارما موقعیت‌ها یا تعاملاتی است که به ما کمک می‌کند مسیر خود را به سمت یک هدف متعالی، طی کنیم.)
(خطای ادراکی دانستن کارما- به عنوان موقعیت‌ها یا تعاملاتی که به ما کمک می‌کند مسیر خود را به سمت یک هدف متعالی، طی کنیم- جمله ای خوب و علمی است که نشان دهنده ی جهل ناظر و فرد هوشمند در تعیین دقیق علیت ها است. هرچند بیان قانون عام علیت، بیانی بدیهی است ولی تعیین مصداق برای علت ها و معلول ها و اصالت بخشیدن به آن، در شرایط مختلف و زمان و مکان خاص، نگاه بر خود در موقعیتی بزرگتر از آن چیزی است که واقعیت ما در آن است.)
کارما با اگو یا خود ناموجود، ناگهان به سکوت تبدیل می‌شود.(اصالت دادن به ناظر هوشمند به جای سلسله علت ها و معلول های موجود- که در شرایط و موقعیت های متفاوت تغییر می کند- نگاهی است که بیان می‌کند ناظر می‌تواند شرایط موجود را دگرگون کند و سلسله ی علت ها را تغییر دهد و بیان این حقیقت است که "اصالت در هوشمندی و نه در محصولات هوشمندی است".)
هر موج سینوسی از سکوت(حد میانه ی بین اوج و کف موج) می آید و به سکوت برمی‌گردد.
<The illusion of time and dimensions>
π is infinite, Timeline is infinite too. Everyone has their own timeline. And there has an infinite timeline in the infinite dimension that can't be calculated. (pic1, we can see two timelines connecting now.)
Sometimes the timeline connects and sometimes parallel lines. When connecting can resonate with each other.
It can be sure that everyone appears frame already existed when the big bang.
Consciousness combined different frames and through the nonexistent ego, observations became a self-own life timeline.
For us, living in this visible light band timeline. (Pic2)
This self-own timeline is an illusion, living is an illusion too. It's just a cause-effect expression, alike the actions and reactions in physics. Comes from different dimensions of appears frame connection at every Now. (Pic3)
Karma is an illusion and circling as π never-end. And will ablate into stillness suddenly with the nonexistent ego. Every sine wave comes from stillness and will back to stillness, such divinely.👍
(Pic4,5)
#Time
#Consciousness
#Awareness
#Stillness
#Frequency
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=6100348663325872&id=100000523950245
(آنچه در پیش و پس ما قرار دارد در مقایسه با چیزی- که در درون ما زندگی میکند- بی اهمیت است)" رالف والدو امرسون.
(رالف والدو امرسون فیلسوف و نویسنده‌ی آمریکایی بود. او را پدیدآورنده‌ی مکتب تعالی‌گرایی آمریکا می‌دانند. عمده‌ی شهرت او به دلیل کتاب «طبیعت» است که در سال ۱۸۳۶ منتشر شد. امرسون در این کتاب، نظریات خود را درباره‌ی نوعی زندگی بی‌آلایش و سازگار با طبیعت بیان می‌کند.)
تصویر، یک مدل با بیشترین جزئیات از سلول انسانی است که ما تا امروز توانسته ایم پردازش کنیم.
تصویر با مخلوط اشعه ی ایکس ، رزونانس مغناطیسی هسته ای و میکروسکوپ کرایو الکترون به دست آمده است. مراکز واقعی در اندازه ی سلول که شبیه یک شهر کوچک مغناطیسی در مقیاس بسیار کوچک است.
تصور کن وقتی راه حل ها کشف شود و ما بتوانیم اشیا را در مقیاس اتمی حتی با رزولوشن بالاتر ببینیم و حس کنیم، نگاه و درک ما چگونه خواهد بود!
در تصویر، ما یک بخش کوچک از سلول را می بینیم ولی در نظر داشته باش حدود 30 تریلیون از این سلول ها در بدن انسان وجود دارد و همه در هماهنگی و در هم تنیدگی کوانتومی کار میکند؛ جامعه ی سلولی وسیع که با محیط در هم پیوسته و بسیار وسیع، تعامل میکند. ما بخشی از یک واقعیت هستیم که همه ی داده های رخ داده در خود را در هر زمان بازخورد می دهد و این، مدیون طبیعت هولوگرافیک و فراکتال آن است و ما بخشی از آن جریان در هر زمان هستیم. (به مقاله ی "آیا واقعا باور پذیر است فرایندهای تصادفی، واقعیتی را درست کرده باشد" و مقاله ی"در یک فراکتال بی نهایت از چرخش، چگونه تو مرکز را تعیین میکنی؟" در همین کانال مراجعه شود.)
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=682488889896997&id=100044076761942&mibextid=Nif5oz
درک و هوشیاری واقعی، نیازمند پرسه زدن در الگوهای ظاهریِ جدا از معنی نیست بلکه نیازمند قبول شدن در امتحان ارتقا و نشستن بر صندلی درجه ی بالاتر و القای شناخت از معلم حقیقی است.
"حقیقت، فاقد کلمه است
"من جستجو گر"، به وسیله ی افراد عادی و یا خود فیزیکی- که با چشم غیرمسلح مشاهده می شود- درک نخواهد شد.
این "خود حقیقی"درون هر فرد هست. هر کس، این "من" را دارد ولی بیشتر مردم نمی توانند این "من" را- تا زمانی که بدن می میرد- حس کنند.
آنها به حرکت از جلوه ای در طول زندگی به تجلی دیگر در زندگی دیگر، ادامه می دهند تا آنکه "من واقعی"را پیدا کنند.
این، مانند امتحان در مدرسه است.
ما می بایست درجه را تکرار کنیم و دوباره امتحان دهیم تا قبول شویم."
< Reality is wordless>
The following "I" is not understood by ordinary people, not the "physical self" seen by the naked eye.
It is the "real self" or "Buddha/ Christ nature" within each person. Everyone has this "I", but most people can't understand this "I" even till the body dies.
They will continue to reincarnate lifetime after lifetime until they find the real “I”.
It is like taking the exam in school, we had to repeat the grade and retake the exam until passed.
#Consciousness
#Awareness
#Stillness
و قبولی در این امتحان، حرکت از معلمان ابتدایی به سوی معلمان راستین در درجه ی بالاتر است.
این مسیری بی پایان است زیرا سطوح شناخت و هوشیاری بی انتهاست.
در این راه، به دنبال انتها نباش
هر شناخت، شناخت وسیع تری را به دنبال خواهد داشت.
جز اندکی از دانش به انسان داده نشده است.
"اگر تو به این احساس از "من"، به میزان و مدت کافی ادامه دهی، من"دروغین"محو خواهد شد و یک آگاهی شکسته نشده و یکپارچه را از یک "من"ذاتی"یا خود هوشیاری باقی خواهد ماند.👇
"مرگی وجود ندارد، زیرا هیچ چیز، هرگز از ارتعاش، باز نمی ایستد."

توضیح: طبیعت جهان، موجی است و این در سایه ی پیشرفت های وسیع علم فیزیک، کشف شده است. از چرخش زمین به دور خورشید تا چرخش خورشید و کل منظومه ی خورشیدی بر دور کهکشان راه شیری و ... و از نوری با طول موج خاص- که از خورشید به ما می‌رسد- تا ارتعاشات طیف الکترومغناطیس- که برای گوش و چشم ما قابل درک نیست- همه طبیعتی موجی را در جهان نمایش میدهد.

آنچه می‌بینیم و حس می‌کنیم حقیقت اشیا نیست بلکه پرتوها و موج هایی است که از اشیا به ما می‌رسد و آنچه حقیقت تصور می‌کنیم، این پرتوهاست.

امواج و پرتوها، فرکانس و طول موج های متفاوتی دارند و حتی گاهی فقط در فرضیه ها و از دید نظری ثابت می شوند و قابل لمس نیستند و در این مورد، میتوان پرتوهای سیاهچاله ی فضایی را مثال زد. طیف وسیع الکترومغناطیس و حتی فراتر از آن، جهان ما را شکل و تصویر می‌دهد. بیرون رفتن از طیف امواج قابل رویت، به معنی نابود شدن نیست بلکه فقط می‌توانیم بگوییم چشمان ما در بخش بسیار کوچکی از طیف الکترومغناطیس موجود، تمرکز و توجه کرده است و غیر آن را نمی بیند با اینکه واقعی است.

بر اساس قانون پایداری ماده و انرژی، چیزی نمی میرد و از بین نمی رود بلکه ارتعاش و نوسان طول موجی که از روی آن، متصادعد می‌شود تغییر می کند.

Death doesn't exist because nothing can EVER stop vibrating.

#consciousness
،
https://www.facebook.com/100068788479167/posts/473418704961075/?mibextid=Nif5oz See less👇