دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست
636 subscribers
2.03K photos
141 videos
46 files
2.62K links
متخصص بیماریهای مغز و اعصاب
Download Telegram
"رابرت اوانز" (انگلیسی: Robert Evans؛ زادهٔ ۲۹ ژوئن ۱۹۳۰ – درگذشته ۲۶ اکتبر ۲۰۱۹) تهیه‌کننده ی اهل ایالات متحده آمریکا بود.

نگاه من، نگاه تو و یا نگاه حقیقت؟!

حقیقت و شهادت حقیقت، از زبان کیست؟

از زبان "حقیقت" یا از زبان "من و تو"؟

حافظه های کاذب و چالش های پیش رو
تمایزها و تفاوت ها به چیزی واحد به نام هوشیاری و آگاهی می رسد یا هوشیاری واحد، در سطح پایین تر به اجزای ریزتر تجزیه و تفکیک می شود؟

هوشیاری از بالا به پایین یا از پایین به بالا؟

آیا آنتروپی و تعادل، می تواند به توضیح آگاهی و هوشیاری، کمک کند؟

انتروپی اصطلاحا بی نظمی و به طور دقیق تر، "عدم قطعیت" در تشخیص و تعیین است. آیا هوشیاری در تشخیص و تعیین، کامل عمل میکند و یا دچار عدم قطعیت در تشخیص و تعیین است؟

منبع هوشیاری کجاست؟ قسمت پنجاه و نهم

منبع هوشیاری کجاست؟ در کثرت منابع یا یک منبع واحد؟

هوشیاری به سوی چیست؟ منابع فراوان یا یک منبع؟

اندیشیدن به آگاهی و هوشیاری، از دیدگاه یک فیزیکدان، ممکن است برای فهمیدن این- که آیا آگاهی یک پدیده ی واحد است یا مجموعه ای از حالات گسسته- کلیدی می باشد.
نوشته "کارملا پادویک-کالاگان"
21 فوریه 2024

آیا آگاهی مجموعه ای واحد یا مجموعه ای از حالات گسسته است که بین آنها حیرانیم؟

آگاهی چیست؟ مسلما این بزرگترین راز باقی مانده از مغز انسان است و جای تعجب نیست که به عنوان "مشکل سخت" شناخته شود. ما حتی نمی توانیم توافق کنیم آیا آگاهی یک چیز است یا حالت های مختلف.

 با این حال، راه‌های جدید کاوش در این سؤال، نور جالبی را بر این مفاهیم می‌تاباند.

اگرچه ما از زبانی مانند «از دست دادن هوشیاری» برای غش کردن یا به خواب رفتن استفاده می‌کنیم، محققان مدت‌هاست فهمیده‌اند هوشیاری پیچیده‌تر از چرخاندن یک سوئیچ استعاری از «روشن» به «خاموش» است.(هوشیاری، در یک سطح قابل تصور نیست بلکه سطوح مختلفی برای هوشیاری وجود دارد.)

 با این حال، هنوز بحث های زیادی وجود دارد در این مورد که هوشیاری،  یک پدیده ی واحد با سایه های زیاد و پیوسته به هم است، که ممکن است آن را به عنوان یک سوئیچ برای تغییر شدت نور تصور کنید یا مجموعه ای از حالت های گسسته، مانند کانال های تلویزیونی جداگانه، است؟(آیا هوشیاری، دارای سطوحی مانند سطح روشنایی در زمان دور شدن از یک منبع نورانی واحد است و یا اجزای پراکنده ای است که ربطی به دور شدن از یک منبع نور واحد  ندارد بلکه از منابع متعددی منشا می‌گیرد؟!)

چرا ارتباط ذهن و بدن برای درک آگاهی، حیاتی است؟

اندیشیدن به آگاهی از دیدگاه یک فیزیکدان ممکن است به حل این سوال کمک کند زیرا مغز دائماً بین حالت‌هایی جابجا می‌شود که توسط الگوی سیگنال‌های الکتریکی تعریف شده‌اند و فیزیکدان ها معیارهایی برای بررسی چنین سیستم‌های شلوغ و در حال تغییری دارند.

 در سال 2014، "رابین کارهارت-هریس" در دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو، و همکارانش این فرضیه را مطرح کردند که آنتروپی(بی نظمی) ممکن است به طور ویژه، مفید باشد.

آنتروپی بیان می کند یک سیستم چقدر بی نظم است. یکی از معیارهای آنتروپی این است که چند پیکربندی میکروسکوپی مختلف (مانند آرایش مولکول‌های آب در یک لیوان) در یک ویژگی ماکروسکوپی معین (مانند حجم آن شیشه) وجود دارد.(هرچند حجم، واحدی منفرد است ولی خود این واحد منفرد، برای شکل گیری نیازمند اجزای تشکیل دهنده است) محققان پیشنهاد کردند که حالت های متفاوت مغز با آنتروپی بیشتر، همانطور که اندازه گیری می شود… ادامه در لینک پایین

مغز انتروپیک: نظریه ای از حالات هوشیار که با تحقیقات تصویربرداری عصبی با داروهای روانگردان، تهیه می شود.

انتروپی، یک کمیت بدون بُعد است که برای اندازه‌گیری "عدم قطعیت" در مورد وضعیت یک سیستم استفاده می‌شود، اما می‌تواند بر کیفیت‌های فیزیکی هم دلالت کند، که در آن، آنتروپی بالا مترادف با بی‌نظمی بالا است.

 آنتروپی در این پژوهش در زمینه ی حالات هوشیاری و نورودینامیک مرتبط با آن، با تمرکز ویژه بر حالت روانگردان به کار می رود. 

حالت هوشیاری در مصرف روانگردان، نمونه ای از یک حالت اولیه ی آگاهی در نظر گرفته می شود که پیش از رشد هوشیاری مدرن در یک فرد بالغ عادی در حالت بیداری، بوده است. 

بر اساس داده‌های تصویربرداری عصبی با سیلوسایبین- که یک داروی کلاسیک روان‌گردان است- استدلال می‌شود ویژگی تعیین‌کننده ی «حالت‌های اولیه»،  مهار آنتروپی بالا در جنبه‌های خاصی از عملکرد مغز است و این، مانند مجموعه‌ای از درونمایه ها و پایه های اتصال عملکردی است
که در طول زمان شکل می‌گیرد و می‌تواند تکه تکه شود. 

در واقع، چون در حالت روانگردان نسبت به هوشیاری عادی، مجموعه بیشتری از درونمایه ها و پایه های ارتباطی وجود دارد، این نشان می دهد که حالت های اولیه، ممکن است «بحران مندیcriticality" را نشان دهد.

تعریفcriticality: وضعیتی از مراحل تکوین یک سامانه را- که ویژگی های کمّی و کیفی آن در آستانه ی تغییر ناگهانی قرار می گیرد»- یعنی خاصیت قرار گرفتن در یک نقطه ی «بحرانی» و در یک منطقه ی انتقالی بین نظم و بی نظمی که در آن پدیده های خاصی مانند مقیاس بندی قدرت-قانون ظاهر می شود. 
علاوه بر این، اگر حالت‌های اولیه، بحرانی هستند، این نشان می‌دهد انتروپی در هوشیاری از  نوع بیداری معمول، سرکوب می‌شود، به این معنی که مغز، درست زیر حد بحرانی عمل می‌کند. (یعنی لازمه ی هوشیاری، کاهش انتروپی و کم شدن تمایزها و تفاوت هاست و این، نشان می‌دهد هوشیاری، در سطحی بالاتر از انتروپی موجود در عملکردهای مغزی است.)

استدلال می شود سرکوب آنتروپی، آگاهی طبیعی در بیداری را فراهم میکند و این، با کیفیت محدود و عملکردهای فراشناختی مرتبط، از جمله آزمایش واقعیت و خودآگاهی، رخ میدهد. همچنین پیشنهاد می‌شود که ورود به حالت‌های اولیه ی هوشیاری، به فروپاشی فعالیت بسیار سازمان‌یافته در شبکه حالت پیش‌فرضdefault-mode network (DMN) و جدا شدن بین DMN و لوب‌های گیجگاهی میانی (که معمولاً به طور قابل‌توجهی همراه هستند) بستگی دارد.

(شبکه ی حالت پیش‌فرض، یا از نظر آناتومیک شبکه frontoparietal میانی ( M-FPN ) شناخته می‌شود، یک شبکه ی مغزی در مقیاس بزرگ است که عمدتاً از قشر پیش‌پیشانی میانی پشتی، قشر سینگولیت خلفی ، پرکونوئوس و شکنج زاویه ای تشکیل شده است.

این شبکه، زمانی که فرد بر دنیای بیرون تمرکز نمی کند و مغز در حالت بیداری است، مانند هنگام خیال پردازی و سرگردانی ذهن، بیشتر فعال می شود. همچنین می تواند در طول افکار مربوط به عملکرد وظایف خارجی، فعال باشد. زمان‌های دیگری که DMN فعال است شامل زمانی است که فرد به دیگران فکر می‌کند، به خود فکر می‌کند، گذشته را به یاد می‌آورد و برای آینده برنامه‌ریزی می‌کند. کاهش فعالیت این شبکه و کاهش ارتباط آن با بخش های دیگر مغز، در حالت اولیه ی هوشیاری مشاهده میشود.)

این فرضیه ها را می توان با بررسی فعالیت مغز و شناخت مرتبط در سایر حالت های اولیه مانند خواب حرکت سریع چشم (REM) و روان پریشی اولیه و مقایسه آنها با حالت های غیر اولیه مانند هوشیاری طبیعی بیداری و حالت بیهوشی آزمایش کرد.

ادامه ی مطلب در لینک های زیر 👇👇
https://www.newscientist.com/article/mg26134791-700-how-entropy-and-equilibrium-can-help-explain-consciousness/?fbclid=IwAR1Q2ptsvV9gj2Cz4Ny7A6anJiREx9Y8yQr8V6_xIVS9Atjam4sZ_i3ssOw

https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/24550805/
سازگاری با شرایط موجود؛ چه شرایط خوب باشد یا بد، گاهی سبب چالش های بزرگی در زندگی میشود.

مغز ما قدرت سازگاری و انطباق زیادی دارد ولی این سازگاری، گاهی سبب ایست فرد میشود و او را از تلاش و کوشش بیشتر برای زدودن تنگناها و چالش های زندگی باز می‌دارد.

مغز، به بقای فرد در شرایط موجود می اندیشد در حالی که هر فرد انسانی باید کوشش کند شرایط فعلی را ارتقا دهد.

درماندگی آموخته(Learned helplessness):

در دانش روان‌شناسی به شرایطی اشاره می‌کند که در آن، افراد بر پایه ی تجربه ی گذشته (مانند سرکوفت‌ها و ناکامی‌های مستمر و طولانی و مداوم) به این نتیجه می‌رسند که کوشش با پیشرفت مرتبط نیست.

آنها فکر می‌کنند هر کاری انجام دهند، به موفقیت دست نمی‌یابند. این موضوع نخستین‌بار توسط "مارتین سلیگمن" مطرح شد.

شکل‌گیری و تغییرات نظریه درماندگی آموخته‌شده:
مارتین سلیگمن روان‌شناس آمریکایی، استاد دانشگاه و نویسنده چندین کتاب روان‌شناسی، و همکارانش در آزمایش‌های خودشان یک گروه از سگ‌ها را در قفسی گذاشتند که نمی‌توانستند از آن فرار کنند و از طریق دستگاه برقی به آن‌ها شوک می‌دادند.

آن‌ها سپس دریافتند که حتی در شرایطی که سگ‌ها می‌توانستند از شوک بگریزند، به‌جای گریختن، درمانده‌، دراز می‌کشیدند. در مقابل سگ‌هایی که اصلاً در معرض شوک قرار نگرفته بودند، پس از اینکه یادگرفتند راه گریزی وجود دارد، از آن استفاده کردند.

طبق توجیه اولیه ی سلیگمن، بی‌تفاوتی و انفعالی- که افراد افسرده نشان می‌دهند- نشانه‌های رفتاری "درماندگی آموخته‌" است.

افراد این نشانه‌ها را در واکنش به تجربه‌های پیشین نشان می‌دهند. در تجربیات قبلی، دیگران باعث شدند آنها احساس کنند قدرت کنترل کردن سرنوشت خودشان را ندارند.

به این توجیه انتقادهایی وارد بود. یک نقطه ضعف مهم در توجیه آغازین افسردگی توسط این نظریه، اینکه نمی‌توانست این واقعیت را که افراد افسرده خود را به‌خاطر شکست‌های شان سرزنش می‌کنند توجیه کند.

شروع درماندگی آموخته، معمولاً از کودکی و سنین پایین‌تر است و این، زمانی است که کودکان از حامیان و والدین خود برای چالش‌های پیش رو درخواست کمک می‌کنند و با بی‌توجهی آنها مواجه می‌شوند. در صورت تکرار رفتار، باور ناتوانی در آنها تا سنین نوجوانی و جوانی ایجاد می‌شود.

درس اخلاقی: یاد بگیر به شرایطی که در آن، زندگی میکنی، عادت نکنی؛ تو بهتر از شرایط موجودی!

https://www.amazon.com/Abnormal-Psychology-Perspectives-Psychological-Disorders/dp/0078035279
متواضع باش و قابلیت یادگیری داشته باش!

جهان، بزرگتر از "جهان در دیدگاه تو" است همیشه اتاقی برای دیدگاهی جدید، برای گامی جدید ... و آغازی جدید هست

#حس_و_ادراک #بی_نهایت #ظرف_محدود_ادراک #من_و_تو_خدا_نیستیم
جهش های بیماری زا، معمولا در والدین مسن بیشتر است ولی فقط در آنها نیست، گاهی احتمال انتقال یک بیماری ژنتیکی به فرزندان، در افراد جوان بیشتر است.

محققان، سرنخ های جدیدی در مورد ارتباط بین سن والدین و اختلالات مادرزادی کشف کرده اند
توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد


یک مقاله ی جدید در مجله ی "ژنوم- زیست شناسی و تکامل" نشان می دهد، ارتباط بین سن پدر و اختلالات نادر مادرزادی، پیچیده تر از آن چیزی است که قبلاً تصور میشد.

محققان مدت‌هاست متوجه شده‌اند پدران مسن‌تر احتمال بیشتری دارد فرزندانی با ناهنجاری‌های استخوانی و قلبی مانند آکندروپلازی، Apert، یا سندرم نونان یا اختلالات عصبی رشدی، اسکیزوفرنی و اوتیسم داشته باشند، ولی بررسی جدید نشان می‌دهد در حالی که ارتباط بین برخی جهش‌های بیماری‌زا با افزایش سن پدر افزایش می‌یابد، برخی دیگر، چنین نیستند و حتی ممکن است قبل از بلوغ جنسی در بیضه ی پدر رخ دهند.

تاخیر در پدر شدن، منجر به افزایش خطر به ارث بردن جهش جدید می شود که ممکن است منجر به اختلال مادرزادی در کودکان شود.

 گیرنده ی فاکتور رشد فیبروبلاست 3 (FGFR3) پروتئینی در انسان است که در بافت هایی از جمله غضروف، مغز، روده ها و کلیه ها بیان می شود.

جهش‌های "محرک" یا "خودخواهانه=selfish"، که می‌توانند منجر به اختلالات مادرزادی شوند، در رده ی نسلي مردان شایع‌تر هستند، و این، مرتبه‌ای بزرگتر از میانگین تخمینی نرخ جهش ژنوم انسان در هر تقسیم سلولی در هر نسل است.

 این جهش ها در اسپرم مردان مسن، بیشتر دیده می شود.

علی‌رغم اهمیت جهش‌های محرک در رده ی مولد مردانه به دلیل بروز زیادی و فراوانی آن‌ و نیز اثرات بیماری‌زای بالقوه ی آنها، محققان نمی‌دانند که جهش‌ها واقعاً از کجا می‌آیند و چرا اغلب، یافت می‌شوند. آیا این جهش‌ها عمدتاً در رده ی جنسی بالغین منتشر می‌شوند و با افزایش سن مردان منجر به افزایش بار جهش در جمعیت می‌شود؟ یا ممکن است جهش‌های محرک در اسپرم مردان جوان، از نظر تعداد بسیار بیشتر از آنچه تاکنون تصور می‌شد- با خطر داشتن یک یا حتی چند فرزند مبتلا در میان پدران جوان باشد؟

برای این مطالعه، محققان نمونه‌های اسپرم را از اهداکنندگان ناشناس در کلینیک‌های اتریش جمع‌آوری کردند و فرکانس متغیر جهش‌های ژنتیکی را برای ده نوع مختلف FGFR3 در مردان 23 تا 59 ساله بررسی کردند.
محققان فهمیدند نوع FGFR3 مرتبط با آکندروپلازی، شایع ترین شکل کوتولگی و اندام کوتاه، با افزایش سن پدر، افزایش می یابد. 

نوع دیگری- که با دیسپلازی Thanatophoric مرتبط است و این، یک اختلال اسکلتی شدید و معمولاً کشنده در کودکان است که با قفسه سینه‌ای کوچک و اندام‌های بسیار کوتاه مشخص می‌شود- با افزایش سن پدر افزایش می‌یابد.

محققان دریافتند بسیاری از انواع دیگر FGFR3 با سن پدر ارتباطی ندارند. به طور خاص، نوع مرتبط با سندرم CATSHL (کمپتوداکتیلی-قد بلند-اسکولیوز-کاهش شنوایی) (Camptodactyly-tall stature-scoliosis-hearing loss) در اسپرم مردان مسن در مقایسه با مردان جوان، شایع تر نبود.

نویسنده ی اصلی این مقاله"ایرنه تیمان-بوژ" می‌گوید: «پدران جوان در مقایسه با پدران مسن، با خطر بیشتر داشتن کودکی با جهش‌های بیماری‌های خاص مواجه هستند."
https://medicalxpress.com/news/2024-02-uncover-clues-links-parent-age.html?fbclid=IwAR2fDBntSvRwMNQxYiNWGf8uQtPnpS3X9p79sdKUau9JQ7LyQmivjI-hXPA#google_vignette
چه چیز، روح را می آزارد؟
اینکه زندگی کنی بدون آنکه آبی را بچشی که روح از آن، منشا
می گیرد.

جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا
بعد از هر بار که عقل خود را با جوی منفی مشغول کردی، فراموش نکن کارگرانی را برای پاک کردن عقلت به کار بگیری.

https://www.facebook.com/100044555134303/posts/959809515514211/?mibextid=Nif5oz
آیا انسان می‌تواند نسبت به ارزش های تمدنی و پیشرفت های علمی و تکنولوژیک، بی تفاوت باشد؟

جایگاه همراهی با پیشرفت ها در جهان امروز چقدر است؟

"اگر انسان، تلاش و کوشش نکند تا خودش و مفهوم ها و ارزش هایش را با گشودن ارزش های بلند تمدنی- که کل انسانیت به آن رسیده است و از واقعیت محدود او میگذرد- به طور مداوم ارتقا بخشد، اسیر غریزه ها و اسیر جامعه یا اسیر خودش خواهد ماند."

دکتر شریف عرفه، روانشناس مصری

#قفس_فکر_را_بشکن
https://www.facebook.com/100043989195943/posts/pfbid0GHZ9FaCU3t6gKkQMeQUxefz4g5FbTGG5yv8B7F57izEFX7ER8wHGmPGfBoGSKEvwl/?mibextid=Nif5oz
تصور ما از مشکلات، در بیشتر موارد، تصور واقعی نیست. وقتی حرکت کنیم، مشکلات رنگ می‌بازد

اگر به جای بزرگ کردن مشکلات، حرکت کنیم می‌بینیم راه حلها دشوار نیست.
https://www.facebook.com/hassansasbangurablog1?mibextid=ZbWKwL
از #انرژی خود، برای ایجاد #اضطراب و نگرانی استفاده نکن

توضیح بیشتر با علاقه مندان به مباحث انرژی و صرفه جویی در مصرف انرژی و....

در کامنت ها بیان کنید