دختر کوچههای تابستان طعم شیرین و داغ مردادے!!!
من خداوند بیستون بودم تو به فکر کدام فرهادی...؟
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
من خداوند بیستون بودم تو به فکر کدام فرهادی...؟
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
آدم ڪه عاشق شد؛ گرما نمیفهمد
آدم ڪه عاشق شد؛ من من نمیفهمد
طوفان نمیفهمد، سرما نمیفهمد
چیزے نمیفهمد، اصلا نمیفهمد
#علیرضا_آذر
⊱✾☕️☕️✾⊰
آدم ڪه عاشق شد؛ من من نمیفهمد
طوفان نمیفهمد، سرما نمیفهمد
چیزے نمیفهمد، اصلا نمیفهمد
#علیرضا_آذر
⊱✾☕️☕️✾⊰
آدم ڪه عاشق شد؛ گرما نمیفهمد
آدم ڪه عاشق شد؛ من من نمیفهمد
طوفان نمیفهمد، سرما نمیفهمد
چیزے نمیفهمد، اصلا نمیفهمد
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
آدم ڪه عاشق شد؛ من من نمیفهمد
طوفان نمیفهمد، سرما نمیفهمد
چیزے نمیفهمد، اصلا نمیفهمد
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
منتظر یک شب طوفانی ام
در به در ساعت ویرانی ام
پای خودم داغ پشیمانی ام
مثل خودت درد خیابانی ام
“با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام”
□
مرد فرو رفته در آیینه کیست ؟
تا که مرا دید به حالم گریست
ساعت خوابیده حواسش به چیست ؟
مردن تدریجی اگر زندگی ست
“طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام”
□
من که منم جای کسی نیستم
میوه ی طوبای کسی نیستم
گیج تماشای کسی نیستم
مزه ی لبهای کسی نیستم
“دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام”
□
خسته از اندازه ی جنجال ها
از گذر سوق به گودال ها
از شب چسبیده به چنگال ها
با گذر تیر که از بال ها
“آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام”
□
شعر اگر خرده هیولا شدم
آخر ابَر آدم تنها شدم
گاه پریشان تر از این ها شدم
از همه جا رانده ی دنیا شدم
“ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام”
□
وای اگر پیچش من با خمت
درد شود تا که به دست آرمت
نوش خودم زهر سراپا غمت
بیشترش کن که کمم با کمت
“خوب ترین حادثه میدانمت
خوب ترین حادثه میدانی ام ؟”
□
غسل کن و نیت اعجاز کن
باز مرا با خودم آغاز کن
یک وجب از پنجره پرواز کن
گوش مرا معرکه ی راز کن
“حرف بزن ابر ِ مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام”
□
قحطی حرف است و سخن سالهاست
قفل زمان را بشکن سال هاست
پر شدم از درد شدن سال هاست
ظرفیت سینه ی من سال هاست
“حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام”
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
در به در ساعت ویرانی ام
پای خودم داغ پشیمانی ام
مثل خودت درد خیابانی ام
“با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام”
□
مرد فرو رفته در آیینه کیست ؟
تا که مرا دید به حالم گریست
ساعت خوابیده حواسش به چیست ؟
مردن تدریجی اگر زندگی ست
“طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام”
□
من که منم جای کسی نیستم
میوه ی طوبای کسی نیستم
گیج تماشای کسی نیستم
مزه ی لبهای کسی نیستم
“دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام”
□
خسته از اندازه ی جنجال ها
از گذر سوق به گودال ها
از شب چسبیده به چنگال ها
با گذر تیر که از بال ها
“آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام”
□
شعر اگر خرده هیولا شدم
آخر ابَر آدم تنها شدم
گاه پریشان تر از این ها شدم
از همه جا رانده ی دنیا شدم
“ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام”
□
وای اگر پیچش من با خمت
درد شود تا که به دست آرمت
نوش خودم زهر سراپا غمت
بیشترش کن که کمم با کمت
“خوب ترین حادثه میدانمت
خوب ترین حادثه میدانی ام ؟”
□
غسل کن و نیت اعجاز کن
باز مرا با خودم آغاز کن
یک وجب از پنجره پرواز کن
گوش مرا معرکه ی راز کن
“حرف بزن ابر ِ مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام”
□
قحطی حرف است و سخن سالهاست
قفل زمان را بشکن سال هاست
پر شدم از درد شدن سال هاست
ظرفیت سینه ی من سال هاست
“حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام”
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
چشم وا کردم از تو بنویسم
لای در باز و باد می آمد
از مسیری که رفته بودی داشت
موجی از انجماد می آمد
مفت هم بوسه ام نمی ارزد
وای از این عشق های دوزاری
هی فرار از تو سوی خود رفتن
آخ از این مردهای اجباری
مثل ماهی معلق از قلاب
زیر پای الاغها مردن
بر چلیپای تختها مصلوب
با خودت در اتاق ها مردن
زندگی از دروغ تا سوگند
خسته از زیر و روی رودررو
زیر صورت هزارها صورت
خسته از چهره های تو درتو
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
لای در باز و باد می آمد
از مسیری که رفته بودی داشت
موجی از انجماد می آمد
مفت هم بوسه ام نمی ارزد
وای از این عشق های دوزاری
هی فرار از تو سوی خود رفتن
آخ از این مردهای اجباری
مثل ماهی معلق از قلاب
زیر پای الاغها مردن
بر چلیپای تختها مصلوب
با خودت در اتاق ها مردن
زندگی از دروغ تا سوگند
خسته از زیر و روی رودررو
زیر صورت هزارها صورت
خسته از چهره های تو درتو
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
یا کنجِ قفس، یا مرگ
این بختِ کبوتر هاست
دنیا پلِ باریکی
بین بد و بدتر هاست
ای بر پدرت دنیا
آن باغِ جوانم کو؟
دریاچهی آرامم
کوهِ هیجانم کو؟
بر آینهی خانه
جای کفِ دستم نیست
آن پنجره ای را که
با توپ شکستم نیست
نفرینِ کدام احساس
خون کرد جهانم را
با جهدِ چه جادویی
بستند دهانم را؟
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
این بختِ کبوتر هاست
دنیا پلِ باریکی
بین بد و بدتر هاست
ای بر پدرت دنیا
آن باغِ جوانم کو؟
دریاچهی آرامم
کوهِ هیجانم کو؟
بر آینهی خانه
جای کفِ دستم نیست
آن پنجره ای را که
با توپ شکستم نیست
نفرینِ کدام احساس
خون کرد جهانم را
با جهدِ چه جادویی
بستند دهانم را؟
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
خنده ای داغ، زدی و بدنم سوخت ڪه سوخت
دڪمه تا دڪمه، تن و پیرهنم سوخت ڪه سوخت
واژه تاول شد و لحن و سخنم سوخت ڪه سوخت
عڪس ها را چه ڪنم؟ فڪر ڪنم سوخت ڪه سوخت...
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
دڪمه تا دڪمه، تن و پیرهنم سوخت ڪه سوخت
واژه تاول شد و لحن و سخنم سوخت ڪه سوخت
عڪس ها را چه ڪنم؟ فڪر ڪنم سوخت ڪه سوخت...
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
رفتنش آخرین عذابم بود...
شاکی ام از خودم، از او، از درد..
شاکی ام از "خدا" که میدانست..
"درد" خواهم کشید و "خلقم"کرد...
سکه ی اختیار و جبر مرا
بر زمین پرت کرد و جبر آمد..
اول آسان نوشت بختم را
ناگهان عطسه کرد و صبر آمد.....
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
شاکی ام از خودم، از او، از درد..
شاکی ام از "خدا" که میدانست..
"درد" خواهم کشید و "خلقم"کرد...
سکه ی اختیار و جبر مرا
بر زمین پرت کرد و جبر آمد..
اول آسان نوشت بختم را
ناگهان عطسه کرد و صبر آمد.....
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
سایهام بـود ولی خسته تـر از پیکر من
دل به ته ماندهی نوری که نمیتابد بست
تیـر غیبی که بنا بود مـــرا، خورد به او
سایهام از خود من زودتر افتاد و شکست...
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
دل به ته ماندهی نوری که نمیتابد بست
تیـر غیبی که بنا بود مـــرا، خورد به او
سایهام از خود من زودتر افتاد و شکست...
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
تعبیر تلخی داره این خوابا ..
من خواب میدیدم عروسیتو
زیرِ لباسِ تورِ ِتنهاییت ..
من خواب دیدم دست بوسیتو؛
رخت و لباسم عین بدبختیم ..
فردا هم عین سگ تماشایی
تو خوابِ دیشب خوابِ فردا بود ..
دیگه چه رخت و بخت و فردایی؛
من میشناسم بوی موهاتو ..
من مسخِ این جوگندمی بودم
بازم بگو خانمِ فرمانده ..
من قتل عامِ چندمی بودم؟
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
تعبیر تلخی داره این خوابا ..
من خواب میدیدم عروسیتو
زیرِ لباسِ تورِ ِتنهاییت ..
من خواب دیدم دست بوسیتو؛
رخت و لباسم عین بدبختیم ..
فردا هم عین سگ تماشایی
تو خوابِ دیشب خوابِ فردا بود ..
دیگه چه رخت و بخت و فردایی؛
من میشناسم بوی موهاتو ..
من مسخِ این جوگندمی بودم
بازم بگو خانمِ فرمانده ..
من قتل عامِ چندمی بودم؟
#علیرضا_آذر،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
برایت قهوه میریزم،
تو از من آب میخواهی!
به چَشمت شعر میکارم
ولیکن خواب میخواهی
مسیرِ مستقیمی را
نشانَت میدهم اما
پُر از آشفتگی هستی،
تو پیچ وُ تاب میخواهی ..
#علیرضا_آذر،،
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
تو از من آب میخواهی!
به چَشمت شعر میکارم
ولیکن خواب میخواهی
مسیرِ مستقیمی را
نشانَت میدهم اما
پُر از آشفتگی هستی،
تو پیچ وُ تاب میخواهی ..
#علیرضا_آذر،،
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
.
نبودے یا گمت کردم
نبودم یا گمم کردے
فقط این يادمہ هر شب
دلم میخواست برگردے
#علیرضا_آذر
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
نبودے یا گمت کردم
نبودم یا گمم کردے
فقط این يادمہ هر شب
دلم میخواست برگردے
#علیرضا_آذر
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
روز میلاد من است آمده ام دست کشم
به سرو گوش عرق کرده ی دنیای خودم
قول دادم که در این شعر فقط من باشم
تا خودم با همه خود باشمو تنهای خودم
رد انگشت تو بر سینه ی سیبست هنوز
من غلط کرده و مغضوب خداوند شدم
بعد از آن هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست
من خریدار تنو جای کمربند شدم
پشت یک میز خزیدیم که بازی بکنیم
رو به رو بودن با عشق جگر میخواهد
این قمار عاقبتش جان مرا میبازد
با تو سرشاخ شدن دست قدر میخواهد
زنده ام هر چه زدی تیغه به شریان نرسید
خیز بردار ببینم خطری هم داری
زخم ازاین تیغو تبر تا بخواهی خورده ام
عشق من اره ی تن تیز تری هم داری
تندو کندی همه ی مسله این است فقط
خنجرت کندو عجولی که رگی باز کنی
مثل پایان غم انگیزترین کرم جهان
سعی داری که پس از مرگ خود اغاز کنی
#علیرضا_آذر
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚
به سرو گوش عرق کرده ی دنیای خودم
قول دادم که در این شعر فقط من باشم
تا خودم با همه خود باشمو تنهای خودم
رد انگشت تو بر سینه ی سیبست هنوز
من غلط کرده و مغضوب خداوند شدم
بعد از آن هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست
من خریدار تنو جای کمربند شدم
پشت یک میز خزیدیم که بازی بکنیم
رو به رو بودن با عشق جگر میخواهد
این قمار عاقبتش جان مرا میبازد
با تو سرشاخ شدن دست قدر میخواهد
زنده ام هر چه زدی تیغه به شریان نرسید
خیز بردار ببینم خطری هم داری
زخم ازاین تیغو تبر تا بخواهی خورده ام
عشق من اره ی تن تیز تری هم داری
تندو کندی همه ی مسله این است فقط
خنجرت کندو عجولی که رگی باز کنی
مثل پایان غم انگیزترین کرم جهان
سعی داری که پس از مرگ خود اغاز کنی
#علیرضا_آذر
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚
اشکی که به پلک مرد می آویزد
قانون غرور را به هم میریزد
میگِریَم و اشک مرد دیدن دارد
سُر خوردن کوه درد دیدن دارد
#علیرضا_آذر
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚
قانون غرور را به هم میریزد
میگِریَم و اشک مرد دیدن دارد
سُر خوردن کوه درد دیدن دارد
#علیرضا_آذر
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚
قبل از آن اوج قسم دادمت ای عشق بمان
و تو فریاد زدی باز که بر خواهم گشت
پشت سر داد کشیدم قَسَمت کو گفتی
به خدای شب آغاز که بر خواهم گشت
#علیرضا_آذر،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
و تو فریاد زدی باز که بر خواهم گشت
پشت سر داد کشیدم قَسَمت کو گفتی
به خدای شب آغاز که بر خواهم گشت
#علیرضا_آذر،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙