از پیش من هرگز نرو، پاییز! پاییز!
پاییز من! تا کی کنی از عشق پرهیز؟
پاییزجان! دنیای عاشقها قشنگ است
امشب بیا با هم شویم از عشق لبریز
بهبه! به برگ قرمز و نارنجی تو
بهبه! به درد زرد تو، پاییزِ زرخیز!
در کورۀ دنیا دلم رنگ طلا شد
قلب مرا بر شاخههای خود بیاویز
در جان من هم برگریزانی عجیب است
پاییزم و در ریزش مستانه یکریز
میریزد از شاخ دلم برگ تعلّق
تا میتکانم عشقهای پوچ و ناچیز
یک شب خدا از عشق، از عاشق، سخن گفت
گفتم خدای مهربان! من نیز! من نیز!
#زینب_نجفی
⊱✾☕️☕️✾⊰
پاییز من! تا کی کنی از عشق پرهیز؟
پاییزجان! دنیای عاشقها قشنگ است
امشب بیا با هم شویم از عشق لبریز
بهبه! به برگ قرمز و نارنجی تو
بهبه! به درد زرد تو، پاییزِ زرخیز!
در کورۀ دنیا دلم رنگ طلا شد
قلب مرا بر شاخههای خود بیاویز
در جان من هم برگریزانی عجیب است
پاییزم و در ریزش مستانه یکریز
میریزد از شاخ دلم برگ تعلّق
تا میتکانم عشقهای پوچ و ناچیز
یک شب خدا از عشق، از عاشق، سخن گفت
گفتم خدای مهربان! من نیز! من نیز!
#زینب_نجفی
⊱✾☕️☕️✾⊰
دوباره دیدیام اما... بهجا نیاوردی!
بهجا مرا ز چه ای آشنا نیاوردی
به من تنفس عطر تو زندگی میداد
چگونه زنده بمانم؟ هوا نیاوردی!
اگرچه سوخت دل من در آتش عشقت
از ابر بوسه برایم دوا نیاوردی
مریض عشقم و آغوش تو شفای من است
چرا برای مریضت شفا نیاوردی؟
هزار جام ارادت گرفتهای از من
یک استکان محبت چرا نیاوردی؟
تو از شراب وفایم هنوز مستی و من-
خمار ماندهام و جز جفا نیاوردی
برای عشق تو دریاصداقت آوردم
تو هم بهجز طبقی ادعا نیاوردی
تویی که سرمه کشیدی به چشم از مهرم
برای دیدۀ من توتیا نیاوردی
دوباره چشم تو با چشم من تلاقی کرد
دوباره دیدیام اما به جا نیاوردی
#زینب_نجفی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
بهجا مرا ز چه ای آشنا نیاوردی
به من تنفس عطر تو زندگی میداد
چگونه زنده بمانم؟ هوا نیاوردی!
اگرچه سوخت دل من در آتش عشقت
از ابر بوسه برایم دوا نیاوردی
مریض عشقم و آغوش تو شفای من است
چرا برای مریضت شفا نیاوردی؟
هزار جام ارادت گرفتهای از من
یک استکان محبت چرا نیاوردی؟
تو از شراب وفایم هنوز مستی و من-
خمار ماندهام و جز جفا نیاوردی
برای عشق تو دریاصداقت آوردم
تو هم بهجز طبقی ادعا نیاوردی
تویی که سرمه کشیدی به چشم از مهرم
برای دیدۀ من توتیا نیاوردی
دوباره چشم تو با چشم من تلاقی کرد
دوباره دیدیام اما به جا نیاوردی
#زینب_نجفی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
با یک قطار غنچۀ سرخ سخن بیا
آواز شو به نغمهسَرای دهن بیا
عمرم گذشت در بغل مرگ، رحم کن
ای جان ارجمند! به آغوش تن بیا
در هیچجا بهجز دل من نیست خانهات
دوری بس است دوست! به خاک وطن بیا
هر کس به هرچه رو بکند، سوی وجه توست
من هم توام، به دیدن این خویشتن بیا
عطر بهار را به لباس دلم بزن
با لاله و محمّدی و یاسمن بیا
ناکام ماند هر که جمالت ندید و رفت
پیش از شبی که دیده شوم در کفن بیا
فأینما تولّوا فثمّ وجهالله
#زینب_نجفی،،
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
آواز شو به نغمهسَرای دهن بیا
عمرم گذشت در بغل مرگ، رحم کن
ای جان ارجمند! به آغوش تن بیا
در هیچجا بهجز دل من نیست خانهات
دوری بس است دوست! به خاک وطن بیا
هر کس به هرچه رو بکند، سوی وجه توست
من هم توام، به دیدن این خویشتن بیا
عطر بهار را به لباس دلم بزن
با لاله و محمّدی و یاسمن بیا
ناکام ماند هر که جمالت ندید و رفت
پیش از شبی که دیده شوم در کفن بیا
فأینما تولّوا فثمّ وجهالله
#زینب_نجفی،،
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
در میزنم دوباره، ولی وا نمیکنی!
رحمی به حال این دل تنها نمیکنی
زاغم که در شمایل طاووس آمدم
اما چه فایده؟ که تماشا نمیکنی!
در زمهریر مهر دلم خشک شد؛ مرا-
ای چشمۀ بهار! شکوفا نمیکنی
از صد حجاب، عطر تو را شامهام شنید
خود را تو ای نهفته! هویدا نمیکنی
زخمی که بر دلم زدهای همدم من است
من راضیام به اینکه مداوا نمیکنی
بین من و زیارت تو مرگْ فاصله است
حکم حیات را ز چه امضا نمیکنی؟
#زینب_نجفی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
رحمی به حال این دل تنها نمیکنی
زاغم که در شمایل طاووس آمدم
اما چه فایده؟ که تماشا نمیکنی!
در زمهریر مهر دلم خشک شد؛ مرا-
ای چشمۀ بهار! شکوفا نمیکنی
از صد حجاب، عطر تو را شامهام شنید
خود را تو ای نهفته! هویدا نمیکنی
زخمی که بر دلم زدهای همدم من است
من راضیام به اینکه مداوا نمیکنی
بین من و زیارت تو مرگْ فاصله است
حکم حیات را ز چه امضا نمیکنی؟
#زینب_نجفی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
سرشار از شکوفه و عطر بهار بود
با او بساط دلخوشیام برقرار بود
در چشم دیگران نه، ولی در نگاه من
موزون و دلپذیر که نه! شاهکار بود
دنبال خویش گشتم و در دوست یافتم
چشمان دوست، چشم نه! آیینهزار بود
فهمیـــــد دوست دارمش از لابهلای شعر
میگــفت دوست دارمت اما شعار بود
هر شب صدای خندۀ او لایْ لای شهر
در چشم دوست، گریۀ من خندهدار بود
من اهل عشق بودم و اسمم گناهکار
افسوس! یار، عاقل و پرهیزکار بود
هرجا سخن به عشق کشید آبرو نماند
ای کاش چشمهام کمی رازدار بود
#زینب_نجفی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
با او بساط دلخوشیام برقرار بود
در چشم دیگران نه، ولی در نگاه من
موزون و دلپذیر که نه! شاهکار بود
دنبال خویش گشتم و در دوست یافتم
چشمان دوست، چشم نه! آیینهزار بود
فهمیـــــد دوست دارمش از لابهلای شعر
میگــفت دوست دارمت اما شعار بود
هر شب صدای خندۀ او لایْ لای شهر
در چشم دوست، گریۀ من خندهدار بود
من اهل عشق بودم و اسمم گناهکار
افسوس! یار، عاقل و پرهیزکار بود
هرجا سخن به عشق کشید آبرو نماند
ای کاش چشمهام کمی رازدار بود
#زینب_نجفی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙