با سر زلف شڪن در شڪنش عهد مبند
ڪه بدین واسطه ما بی سروسامان شده‌ایم










#فروغی_بسطامی💕

⊱✾☕️☕️✾⊰

تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس

نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

#فروغی_بسطامی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰

تو عهد بسته اے که رسانے به خود مرا

من دست بر دعا که به عهدت وفا کنی...

#فروغی_بسطامی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰

.

تا سراسیمهٔ آن طرهٔ پیچان نشوی
آگه از حالت هر بی‌سروسامان نشوی

جمعی از صورت حال تو #پریشان نشوند
تا ز جمعیت آن زلف #پریشان نشوی

داخل سلسله اهل جنون نتوان شد
تا که از سلسله عقل گریزان نشوی

قابل خنجر قاتل نشود خنجر تو
تا به مردانگی آمادهٔ میدان نشوی

تا پی نقطهٔ خالش نروی چون پرگار
مالک دایرهٔ عالم امکان نشوی

✔️من که واله شدم از دیدن آن صورت خوب
تو برو دیده نگه‌دار که حیران نشوی

هرگز انگشت تو شایسته خاتم نشود
تا ز سر پنجهٔ اقبال سلیمان نشوی

#فروغی_بسطامی

⊱✾☕️☕️✾⊰

مو به مو دام فریب دل دانای منی
پای تا سر پی تسخیر سراپای منی

من همان روز که چشمان تو دیدم گفتم
که ز مژگان سیه فتنهٔ فردای منی

میخورم زهر به شیرینی شکر تا تو
بت شیرین دهن و شوخ و شکرخای منی

من و شور تو که از سلسلهٔ زلف بلند
همه جا سلسله دار دل شیدای منی..

#فروغی_بسطامی


⊱✾☕️☕️✾⊰

‌
دلبر آمد پیِ تعمیر دل ویرانم

لیڪن آن وقت ڪه این خانه ز تعمیر افتاد...








#فروغی_بسطامی💕

⊱✾☕️☕️✾⊰
‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

من خراب نگه نرگس شهلای توام
بی خود از بادهٔ جام و می مینای توام
 
تو به تحریک فلک فتنهٔ دوران منی
من به تصدیق نظر محو تماشای توام


#فروغی_بسطامی

⊱✾☕️☕️✾⊰

گفتم آهنگ جنون دارد دلم، خندید و گفت

بایدش زنجیر ڪرد از طرهٔ مشڪین من








#فروغی_بسطامی💕


💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️

.
شبِ
ما تا به قیامت نشود روز که هست

پرده‌ے روزِ قیامت، شبِ تنهاییِ ما...


#فروغی‌_بسطامی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️

هم قبلهٔ عشاقی و هم ڪعبهٔ مشتاق
هم شورش آفاقی و هم فتنهٔ ایام

دل های مجرد همه در چنبر آن زلف
مرغان بهشتی همه در حلقهٔ آن دام

یڪ میڪده می‌خوردم از آن لعل می‌آلود
یڪ باغچه گل چیدم از آن عارض گلفام




#فروغی_بسطامی💕


💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️

.
همٖه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود
آه از این راه که باریکتر از موی تو بود

رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت
که ره قافله‌ی دیر و حرم، سوی تو بود


#فروغی_بسطامی
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️

شب گذشته کجا بوده‌ای که چشمانت
هنوز مست و خراب از شراب دوشین است

ز اشک نیم شبی سرخ شد رخ زردم
ببین ز عشق تو کارم چگونه رنگین است

#فروغی_بسطامی،،

💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙

در عالم محبت ، الفت به هم گرفته
نامهربانی او با مهربانی ما !

در عین بی‌زبانی ، با او به گفتگوییم
کیفیّت غریبی است در بی‌زبانی ما

#فروغی_بسطامی،،

💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙

چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی

سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی

ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی

کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز
تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی

به قلمروی محبت در خانه‌ای نرَفتی
که به پاکی‌اش نرُفتی و به سختی‌اش نبستی

به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی!

#فروغی_بسطامی
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚

خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات

مشکن دل کَس را که در این خانه کسی هست

#فروغی_بسطامی،،

💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙

دست در حلقهٔ آن جعد چلیپا زده‌ام
دل سودازده را سلسله و پا زده‌ام

عشقم آتش زد و آب مژه از سر بگذشت
پی آن گوهر یڪ دانه به دریا زده‌ام

در بر غمزهٔ طفلی سپر انداخته‌ام
من ڪه بر قلب جهان با تن تنها زده‌ام

ساقیم ڪرده چنان مست ڪه هنگام سماع
سنگ بر شیشه نه طارم مینا زده‌ام

با من ای زاهد گمراه مزن پنجه به جهل
ڪه ز آه سحری بر صف اعدا زده‌ام

منم آن عاشق دیوانه ڪه از غایت شوق
خم زنجیر تو را بر دل شیدا زده‌ام

لاله‌زاری شده‌ام بس ڪه به گل‌زار وفا
شعله داغ تو را بر همه اعضا زده‌ام

می‌توان یافت ز طغیان جنونم ڪه مدام
سر سودای تو دارد دل سودازده‌ام

پا به گل مانده ز بالای تو طوبی آری
من در این مساله با عالم بالا زده‌ام

هر ڪه فیض دم جان بخش تو بیند داند
ڪه چرا خنده به انفاس مسیحا زده‌ام

بخت بیدار مدد ڪرد فروغی ڪه به خواب
بوسه‌ای چند بر آن لعل شڪرخا زده‌ام


#فروغی_بسطامی💕

💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️