دوش اندڪ شڪوهای از یار میبایست ڪرد
و ز پی آن گریهای بسیار میبایست ڪرد
بعد عمری ڪامدی یڪ لحظه میبایست بود
پرسش حال من بیمار میبایست ڪرد
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
و ز پی آن گریهای بسیار میبایست ڪرد
بعد عمری ڪامدی یڪ لحظه میبایست بود
پرسش حال من بیمار میبایست ڪرد
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
سپر انداختیم این هست اگر چین خم ابرو
ڪه زور این ڪمان از بازوی طاقت فزون آمد
مرا خوانی و من دوری ڪنم با یڪ جهان رغبت
چنین باشد بلیآن ڪس ڪه بختش واژگون آمد
#وحشی_بافقی💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
ڪه زور این ڪمان از بازوی طاقت فزون آمد
مرا خوانی و من دوری ڪنم با یڪ جهان رغبت
چنین باشد بلیآن ڪس ڪه بختش واژگون آمد
#وحشی_بافقی💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
وه ڪه دامن میڪشد آن سرو ناز از من هنوز
ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز
ناز بر من ڪن ڪه نازت میڪشم تا زندهام
نیم جانی هست و میآید نیاز از من هنوز
آنچنان جانبازیی ڪردم به راه او ڪه خلق
سالها بگذشت و میگویند باز از من هنوز
سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع
پرسد اڪنون باعث سوز و گداز از من هنوز
همچو وحشی گه به تیغم مینوازد گه به تیر
مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز
ناز بر من ڪن ڪه نازت میڪشم تا زندهام
نیم جانی هست و میآید نیاز از من هنوز
آنچنان جانبازیی ڪردم به راه او ڪه خلق
سالها بگذشت و میگویند باز از من هنوز
سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع
پرسد اڪنون باعث سوز و گداز از من هنوز
همچو وحشی گه به تیغم مینوازد گه به تیر
مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ !؟
از چنان جانی ڪه باشد بی رخ جانان چه حظ؟
دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مهپاره رفت
چون ز ڪنعان رفت یوسف دیگر از ڪنعان چه حظ
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
از چنان جانی ڪه باشد بی رخ جانان چه حظ؟
دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مهپاره رفت
چون ز ڪنعان رفت یوسف دیگر از ڪنعان چه حظ
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
نیستیم از دوریات با داغ حرمان، نیستیم
دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم
گرچه از دل میرود عشق بهجانآمیخته
با وجود این وداع صعب، گریان نیستیم
گو جراحت کهنه شو، ما از علاج آسودهایم
درد گو ما را بکش، در فکر درمان نیستیم
آنچه ما را خوار میکرد آن محبت بود و رفت
گو به چشم آن مبین ما را که ما آن نیستیم
ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست
طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم
یوسف دیگر بهدست آریم وحشی، قحط نیست
ما مگر در مصر، یعنی شهر کاشان نیستیم؟
#وحشی_بافقی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم
گرچه از دل میرود عشق بهجانآمیخته
با وجود این وداع صعب، گریان نیستیم
گو جراحت کهنه شو، ما از علاج آسودهایم
درد گو ما را بکش، در فکر درمان نیستیم
آنچه ما را خوار میکرد آن محبت بود و رفت
گو به چشم آن مبین ما را که ما آن نیستیم
ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست
طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم
یوسف دیگر بهدست آریم وحشی، قحط نیست
ما مگر در مصر، یعنی شهر کاشان نیستیم؟
#وحشی_بافقی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
دو هفته رفت ڪه ننواختی به نیم نگاهم
هنوز وقت نیامد ڪه بگذری ز گناهم
ڪرشمهای ڪه نڪاهد ز حسن اگر بنوازی
به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم
میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا
چنین مڪن ڪه مرا عیب میڪنند و ترا هم
ڪدام ملڪ به توفان دهم ڪدام بسوزم
ڪه فرق تا به قدم سیل اشڪ و شعلهی آهم
فتادهام به رهت چشم و گوش گشته سراپا
بیا ڪه گوش به آواز پا و چشم به راهم
مڪن ڪه عیب ڪنندت ز چون منی چو گریزی
ڪه نیڪنامی جاوید از برای تو خواهم
چو وحشی از چمن وصل رستم اول وآخر
سموم بادیهی هجر ، زرد ڪرد گیاهم
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
هنوز وقت نیامد ڪه بگذری ز گناهم
ڪرشمهای ڪه نڪاهد ز حسن اگر بنوازی
به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم
میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا
چنین مڪن ڪه مرا عیب میڪنند و ترا هم
ڪدام ملڪ به توفان دهم ڪدام بسوزم
ڪه فرق تا به قدم سیل اشڪ و شعلهی آهم
فتادهام به رهت چشم و گوش گشته سراپا
بیا ڪه گوش به آواز پا و چشم به راهم
مڪن ڪه عیب ڪنندت ز چون منی چو گریزی
ڪه نیڪنامی جاوید از برای تو خواهم
چو وحشی از چمن وصل رستم اول وآخر
سموم بادیهی هجر ، زرد ڪرد گیاهم
#وحشی_بافقی 💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
خوش آن نیاز که رفعِ حیا تواند کرد
نگاه را به نگاه آشنا تواند کرد
خوش آن نگاه که در آشنایی اوّل
شروع در سخن مدّعا تواند کرد
خوش آن غرور که وام دوصد جواب سلام
به یک کرشمهی ابرو ادا تواند کرد
خوش آن ادا که هزاران هزار وعدهی ناز
به نیم جنبش مژگان روا تواند کرد
خوش آن فریب که در عین تیغ راندنها
علاجِ دعویِ صد خونبها تواند کرد
خوش است طرزِ اداهای خاص با وحشی
خوش آن که پیرویِ طرزِ ما تواند کرد
#وحشی_بافقی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
نگاه را به نگاه آشنا تواند کرد
خوش آن نگاه که در آشنایی اوّل
شروع در سخن مدّعا تواند کرد
خوش آن غرور که وام دوصد جواب سلام
به یک کرشمهی ابرو ادا تواند کرد
خوش آن ادا که هزاران هزار وعدهی ناز
به نیم جنبش مژگان روا تواند کرد
خوش آن فریب که در عین تیغ راندنها
علاجِ دعویِ صد خونبها تواند کرد
خوش است طرزِ اداهای خاص با وحشی
خوش آن که پیرویِ طرزِ ما تواند کرد
#وحشی_بافقی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
.
امشب همه شب ز هجر نالان بودم
با بخت سیه دست و گریبان بودم
قربان شومت دی به که همره بودی
کامشب همه شب به خویش گریان بودم
#وحشی_بافقی
⊱✾☕️☕️✾⊰
امشب همه شب ز هجر نالان بودم
با بخت سیه دست و گریبان بودم
قربان شومت دی به که همره بودی
کامشب همه شب به خویش گریان بودم
#وحشی_بافقی
⊱✾☕️☕️✾⊰
چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا رفتم
رسد روزی ڪه قدر من بداند حالیا رفتم
بر آن بودم ڪه در راه وفایش عمرها باشم
چو میدیدم ڪه از حد میبرد جور و جفا رفتم
دلم گر آید از ڪویش برون آگه ڪنید او را
ڪه گر خواهد مرا من جانب شهر وفا رفتم
شدم سویش به تڪلیف ڪسان اما پشیمانم
نمیبایست رفتن سوی او دیگر چرا رفتم
ز من عشقی بگو دیوانگان عشق را وحشی
ڪه من زنجیر ڪردم پاره در دارالشفا رفتم
#وحشی_بافقی💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
رسد روزی ڪه قدر من بداند حالیا رفتم
بر آن بودم ڪه در راه وفایش عمرها باشم
چو میدیدم ڪه از حد میبرد جور و جفا رفتم
دلم گر آید از ڪویش برون آگه ڪنید او را
ڪه گر خواهد مرا من جانب شهر وفا رفتم
شدم سویش به تڪلیف ڪسان اما پشیمانم
نمیبایست رفتن سوی او دیگر چرا رفتم
ز من عشقی بگو دیوانگان عشق را وحشی
ڪه من زنجیر ڪردم پاره در دارالشفا رفتم
#وحشی_بافقی💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
یڪ بار نباشد ڪه نیازردهام از تو !!!
در حیرتم از خود ڪه چه خوش ڪردهام از تو؟
خواهم ڪه حریفی چو تو خوبت بچشاند
ته ماندهی این رطل ڪه من خوردهام از تو
این میوه ڪه آلوده به زهرم لب و دندان
نوباوهی شاخیست ڪه پروردهام از تو
سد پردهی خون گشت بر عقدهی غم خشڪ
دل مردهتر از غنچهی پژمردهام از تو
چون وحشی اگر عمر بود بر تو فشاندم
جانی ڪه به نزدیڪ لب آوردهام از تو
#وحشی_بافقی 💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
در حیرتم از خود ڪه چه خوش ڪردهام از تو؟
خواهم ڪه حریفی چو تو خوبت بچشاند
ته ماندهی این رطل ڪه من خوردهام از تو
این میوه ڪه آلوده به زهرم لب و دندان
نوباوهی شاخیست ڪه پروردهام از تو
سد پردهی خون گشت بر عقدهی غم خشڪ
دل مردهتر از غنچهی پژمردهام از تو
چون وحشی اگر عمر بود بر تو فشاندم
جانی ڪه به نزدیڪ لب آوردهام از تو
#وحشی_بافقی 💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
میروم نزدیڪ و حال خویش میگویم به او
آنچه پنهان داشتم زین پیش میگویم به او
گشتهام خاموش و پندارد ڪه دارم راحتی
چند حرفی از درون ریش میگویم به او
غافل است او از من و دردم شود هر روز بیش
اندڪی زین درد بیش از پیش میگویم به او
غمزهات خونریز دل دربند لعل نوشخند
دل نمیداند جفای خویش میگویم به او
گرچه وحشی دل از او برڪند میرنجد به جان
گر بد آن دلبر بدڪیش میگویم به او
#وحشی_بافقی 💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
آنچه پنهان داشتم زین پیش میگویم به او
گشتهام خاموش و پندارد ڪه دارم راحتی
چند حرفی از درون ریش میگویم به او
غافل است او از من و دردم شود هر روز بیش
اندڪی زین درد بیش از پیش میگویم به او
غمزهات خونریز دل دربند لعل نوشخند
دل نمیداند جفای خویش میگویم به او
گرچه وحشی دل از او برڪند میرنجد به جان
گر بد آن دلبر بدڪیش میگویم به او
#وحشی_بافقی 💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
چه فروشدی به ڪلفت چه شدت چه حال داری
برو و بڪش دو جامی ڪه بسی ملال داری
دل توست فارغ از غم ڪه شراب عیش خوردی
تو به عیش ڪوش و مستی ڪه فراغ بار داری
تو نشسته در مقابل من و سد خیال باطل
ڪه به عالم تخیل به ڪه اتصال داری
به ڪدام علم یارب به دل تو اندر آیم؟
ڪه ببینم و بدانم ڪه چه در خیال داری
به ترشح عنایت غم باز ماندهای خور
تو ڪه ڪاروان جانها به لب زلال داری
چه خوشست از تو وحشی ز شراب عشق مستی
ڪه نه خستهی فراقی نه غم وصال داری
#وحشی_بافقی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
برو و بڪش دو جامی ڪه بسی ملال داری
دل توست فارغ از غم ڪه شراب عیش خوردی
تو به عیش ڪوش و مستی ڪه فراغ بار داری
تو نشسته در مقابل من و سد خیال باطل
ڪه به عالم تخیل به ڪه اتصال داری
به ڪدام علم یارب به دل تو اندر آیم؟
ڪه ببینم و بدانم ڪه چه در خیال داری
به ترشح عنایت غم باز ماندهای خور
تو ڪه ڪاروان جانها به لب زلال داری
چه خوشست از تو وحشی ز شراب عشق مستی
ڪه نه خستهی فراقی نه غم وصال داری
#وحشی_بافقی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
درون دل به غیر از یار و فڪر یار ڪی گنجد
خیال روی او اینجا در او اغیار ڪی گنجد
ز حرف و صوت بیرونست راز عشق من با او
رموز عشق وجدانیست در گفتار ڪی گنجد
من و آزردگی از عشق او حاشا معاذلله
دلی ڪز مهر پر باشد در او آزار ڪی گنجد
به رطل بخت یڪ خمخانه می ساقی ڪه بر لب نه
به ظرف تنگ من این بادهی بسیار ڪی گنجد
چه جای مرهم راحت دل بیمار وحشی را
بجز حسرت در آن دل ڪز تو شد افڪار ڪی گنجد
#وحشی_بافقی 💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
خیال روی او اینجا در او اغیار ڪی گنجد
ز حرف و صوت بیرونست راز عشق من با او
رموز عشق وجدانیست در گفتار ڪی گنجد
من و آزردگی از عشق او حاشا معاذلله
دلی ڪز مهر پر باشد در او آزار ڪی گنجد
به رطل بخت یڪ خمخانه می ساقی ڪه بر لب نه
به ظرف تنگ من این بادهی بسیار ڪی گنجد
چه جای مرهم راحت دل بیمار وحشی را
بجز حسرت در آن دل ڪز تو شد افڪار ڪی گنجد
#وحشی_بافقی 💕
💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
به غم كسی اسيرم كه ز من خبر ندارد
عجب از محبت من كه در او اثر ندارد
غلط است هر كه گويد که به دل رَهَست دل را
دل من ز غُصه خون شد دل او خبر ندارد
#وحشی_بافقی
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚
عجب از محبت من كه در او اثر ندارد
غلط است هر كه گويد که به دل رَهَست دل را
دل من ز غُصه خون شد دل او خبر ندارد
#وحشی_بافقی
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚