مرگ نجاتم بده از زندگی
عاشق این حالت بی جانی ام
خسته ترین عاشق شهرم ولی
در قفس خاطره زندانی ام
فکر عبور از تب و اوهام آن
مثل خوره خورده تنم را زمان
ساعت دلتنگی شب بی امان
درغم بیهوده ی خود فانی ام
مرد عبوسی که شبی رهگذر
کرده مرا غرق خودش دربه در
با هوس واهی خود بی خبر
بوسه زده بر لب و پیشانی ام
وسوسه دارد دل بی تاب من
سارق شب در وسط خواب من
چون شرری در عطش ناب من
شعله به جانم زده بحرانی ام
ولوله ی داغ نفس های مرد
آتش عشقی که مرا گرم کرد
من زنی از عقل گریزان و طرد
کشتی در ساحل طوفانی ام
عشق بیا تا که نجاتم دهی
وعده ی رویای ثباتم دهی
قول بقا بعد وفاتم دهی
اول این جاده ی ویرانی ام
#خورشید_بخشایی،،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
عاشق این حالت بی جانی ام
خسته ترین عاشق شهرم ولی
در قفس خاطره زندانی ام
فکر عبور از تب و اوهام آن
مثل خوره خورده تنم را زمان
ساعت دلتنگی شب بی امان
درغم بیهوده ی خود فانی ام
مرد عبوسی که شبی رهگذر
کرده مرا غرق خودش دربه در
با هوس واهی خود بی خبر
بوسه زده بر لب و پیشانی ام
وسوسه دارد دل بی تاب من
سارق شب در وسط خواب من
چون شرری در عطش ناب من
شعله به جانم زده بحرانی ام
ولوله ی داغ نفس های مرد
آتش عشقی که مرا گرم کرد
من زنی از عقل گریزان و طرد
کشتی در ساحل طوفانی ام
عشق بیا تا که نجاتم دهی
وعده ی رویای ثباتم دهی
قول بقا بعد وفاتم دهی
اول این جاده ی ویرانی ام
#خورشید_بخشایی،،،
⊱✾☕️☕️✾⊰